برنامه اتمی ایران، در اختفای کامل، در حکومت هاشمی رفسنجانی به اجرا گذاشته شد. در حکومت خاتمی لو رفت. بحران اتمی از سال 2002، شدت آغاز کرد و اینک در منتهای شدت است. پیش از آن،
1 – با پایان جنگ با عراق که بنا بر برآورد رﮊیم 1000 میلیارد دلار خسارت به ایران وارد کرده و یک نسل ایرانی نیز نفله شده است، ایران در حلقه آتش قرار گرفت: بوش (پسر) رئیس جمهوری امریکا شد و ایران و عراق و کره شمالی را سه کشوری خواند که محور شر را تشکیل می دهند.
2 – با حمله امریکا به افغانستان و عراق و استقرار پایگاه های نظامی و اطلاعاتی در اطراف ایران، وطن بطور کامل در حلقه آتش قرار گرفت. محافظه کاران جدید بر آن بوده اند که نخست می باید به ایران حمله کرد. سرانجام، قرار می شود نوبت بعدی ایران باشد. امریکا بسیار کوشید آلترناتیوی از آن نوع که برای افغانستان و عراق ساخت بسازد و هرگاه موفق می شد، بسا نخست به ایران حمله می کرد. وطن دوستان ایران امریکا را ناکام کردند و ایران تا به امروز، مورد حمله قرار نگرفت.
3 – انزوای ایران روز افزون شد. محکومیت سران رﮊیم در دادگاه برلین، معروف به میکونوس – که نمونه بس موفقی از همکاری ایرانیان داخل و خارج از کشور با طرز فکرهای مختلف بود – سبب شد اروپائیان سفیران خود را از ایران فرابخوانند. هرچند، بعد از مدتی، با گرفتن این اطیمنان که رﮊیم دیگر دست به ترور نزند، سفیران خود را به ایران بازگرداندند، اما افکار عمومی اروپا و امریکا مساعد منزوی کردن ایران شد.
4 – ناکامی قشون کشی امریکا به عراق و افغانستان، موقعیت رﮊیم را بهتر کرد. با تشکیل دولت جدید در عراق، از نو، در فکر تشکیل «کمر بند سبز». در حکومت خاتمی، صادق خرازی و سفیر سوئیس در طهران، طرحی برای گفتگوی جامع با امریکا تهیه شد. این طرح به تصویب خامنه ای و خاتمی رسید و برای وزارت خارجه امریکا ارسال شد. اما حکومت بوش وقعی به آن ننهاد. و
5 – بحران اتمی بسان آتش نشان، سرباز کرد. دو توافق، یکی با آﮊانس و دیگری با شیراک بعمل آمدند. اولی را حکومت خاتمی اجرا کرد و دومی بلا اجرا شد. روحانی می گوید این توافق را او با شیراک انجام داده است. آلمان هم با آن موافقت کرده اما انگلستان زیر فشار امریکا، با آن موافقت نکرده است. بنای حکومت خاتمی بر این بود که پرونده به شورای امنیت فرستاده نشود.
6 – پرونده برنامه اتمی ایران به شورای امنیت فرستاده شد و قطعنامه ها، پی در پی برضد ایران به تصویب شورای امنیت رسید و بنا بر آنها، یک رشته نیز وضع شدند: قطعنامه های 1696و (9 مرداد 1385 برابر 30 ﮊوئن 2006) و 1737 (23 دسامبر 2006 برابر با 2 دی 1385)، 1747 (24 مارس 2007 برابر با 4 فروردین 1386)، 1803 (3 مارس 2008 برابر با 13 اسفند 1386) و قطعنامه 1835 (27 سپتامبر 2008 برابر 17 شهریور 1387) تحت مادۀ 41 فصل هفتم منشور ملل متحد.
به دنبال صدور قطعنامه ها و وضع مجازاتها، کشورهای امریکا و اروپائی نیز مرتب مجازات وضع کردند و بر شدت آنها افزودند. تا کار به تحریم خرید نفت و بانک مرکزی کشید. هم اکنون نیز کنگره امریکا تحریم کامل خرید نفت از ایران و معامله ارزی با ایران را در دستور کار دارد.
7 – در 22 خرداد 1388، «انتخابات» ریاست جمهوری انجام گرفت. به دستور خامنه ای تقلب بزرگ انجام گرفت و احمدی نژاد از نو به ریاست جمهوری رسید. خامنه ای برای این که مردم ایران را میان دو سنگ آسیاب قرار دهد، سیاست «تهدید زدائی» را تشدید کرد. حاصل آن تشدید تحریمها از سوئی و ضعیف شدن رﮊیم در کشورهای اسلامی بخاطر «بهار عربی» و حمایت از رﮊیم سوریه از سوی دیگر شد.
8 – جنایت را روش مقابله کردن با جنبش مردم، فرصتی فراهم آورد برای مسلح کردن مخالفان این رﮊیم و گسیل گروه های مسلح به این کشور، بقصد اجرای طرحی که در لیبی انجام گرفته بود. بار دیگر، بنا شد بعد از اجرای موفق طرح در سوریه، در ایران نیز اجرا شود. بازار عرضه و تقاضای عضو برای «آلترناتیو» گرم شد.
اما این بار، روسیه و چین حاضر نشدند همان موافقتی را بکند که در مورد لیبی کرده بودند. این سوریه صحنه جنگ مرگبار و ویرانگری است که شرق و غرب در آن شرکت دارند و در جنایت بر ضد مردم سوریه، با یکدیگر مسابقه می دهند. بهائی که رﮊیم ایران، بابت شرکت در این جنگ، به حمایت از رﮊیم اسد می پردازد نیز، بسیار سنگین است.
9 – بهار عربی و تغییر رﮊیمها، داوری مردم دنیای عرب را نسبت به رﮊیم ایران تغییر داد. سفر احمدی نژاد به مصر و توهین شدن او، سفر مرسی به طهران برای شرکت در اجلاس سران کشورهای غیر متهد و رفتار بی اعتنای او و رفتار دیگر کشورهای عرب که تغییر رﮊیم داده اند، ایران را در منطقه بازهم منزوی تر کرد. حکومت اردوغان کوشید خلاء را پر کند.
ضعیف شدن حکومت نوری المالکی در عراق بر سر جنبش اعتراضی سنی های عراق و شدت گرفتن عملیات خشونت آمیز، همراه شد با شرکت مستقیم قوای رﮊیم و حزب الله در جنگ داخلی سوریه. این امر، انزوای ایران را در خاورمیانه، بازهم بیشتر کرد.
10 – شکست «اصول گراها» در انتخابات فرمایشی 24 خرداد، بخصوص آرای جلیلی که در داخل (حتی بنا بر قول الله کرم) و خارج از کشور، رأی منفی به خامنه ای و سیاست بحران ساز او و رأی به تغییر تلقی شده است، بازهم موقعیت او را ضعیف تر کرده است. احتمال می رود هدف از رسیدن این اطلاع حاکی از مهندسی شدن انتخابات برای این که روحانی ریاست جمهوری پیدا کند، این باشد که موقعیت خامنه ای مستحکم جلوه دهد.
این وضعیت سنجی دوران ولایت فقیه خمینی و خامنه ای بکار نسل امروز می آید برای اینکه بداند جامعه او. چرا وضعیتی را جسته است که اینک در آنست. تغییر این وضعیت به دولتی با چه ساخت نیاز دارد و سیاست جامع، یعنی سیاستی در برگیرنده ابعاد سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی که باید اتخاذ کند و به اجرا بگذارد چگونه سیاستی باید باشد. آیا چنین سیاستی را دولت ولایت مطلقه فقیه می تواند اجرا کند یا خیر؟ آیا قانع شدن به خوردن مسکن، خطرناک هست یا خیر؟
انقلاب اسلامی: و بنگریم غرب به «انتخاب» روحانی و امکان مشکل اتمی چگونه می نگرد:
نشریه انقلاب اسلامی در هجرت شماره ۸۳۱ از ۹ تا۲۳ تیر ۱۳۹۲