۱۳۹۲/۰۶/۰۸-
قبیله
ما صد قبیله ساکن یک سرطویلهایم
تنگ است سرطویله که ما صد قبیلهایم!
.
هریک ولی میان گروه و قبیلهمان
در جلد خود خزیدهتر از کرم پیلهایم
.
یک روز جبرئیل امین باجناغ ماست
یک روز سر سپُردۀ رقص جمیلهایم
.
کوهیم بهر دعوی و کاهیم بهر باد
ثابت قدم ستاده و غلطان چو تیلهایم
.
پیوسته محو سایۀ اصحاب قدرتیم
همواره باد بُردۀ ارباب حیله ایم
.
با دست و پای و چشم و دل و گوش و هوش و رأی
دردا به دست ِ اهل شریعت وسیلهایم
.
.
هرگز
هرگز جهان خراب نبوده ست اینچنین
دین مایۀ عذاب نبودهاست اینچنین
.
هرگز بهشت مدعیان خدا به خاک
افسانه و سراب نبوده ست اینچنین!
.
کشتار و قتل و غارت و بیداد و خشم و کین
تفسیر یک کتاب نبوده ست اینچنین
.
زیر لوای قدرت، وجدان اهل دین
هرگز اسیر خواب نبوده ست اینچنین
.
آزردۀ عداوت و نادانی و فریب
انسان در اضطراب نبوده ست اینچنین
.
رؤیای باغ و ذوق بهار و فضای دشت
زیر پرِ غُراب نبوده ست اینچنین!
.
جغد آشیان نکرده و این خانه هیچگاه
ویران به منجلاب نبوده ست اینچنین
.
ای آتش فسرده که آواز شعلهات
آغوش آفتاب نبودهاست اینچنین
.
سر برکش از نهاد که روح زمانه را
در دیدنت شتاب نبوده ست اینچنین