تجاوز عراق به ایران از معجزه ای که ارتش ایران ساخت تا جام زهری که خمینی سرکشید:
•
● برابر اسناد منتشره، در چهارمین ماه جنگ، رﮊیم صدام شکست تجاوز خود را پذیرفته بوده و دنبال واسطه بوده است که جنگ را تمام کند. چند جمله ماندگار در تاریخ گویای وضعیت و موقعیت نظامی ایران در ششمین ماه جنگ است. دانستنی است که ارتش ایران، زیر ضربات دشمن، تجدید سازمان داد. در ماه اول، پیشروی ارتش عراق را متوقف کرد و در ماه دوم ابتکار عملیان را از آن خود گرداند.
1 – هیأت اعزامی کنفرانس اسلامی، در جلسه مشترک با بنی صدر، رئیس جمهوری و دیگر اعضای هیأت نمایندگی ایران، از زبان یاسر عرفات گفت: کاری که ارتش ایران انجام داده است، نه حماسه یک معجزه است.
2 – آلن کلارک، وزیر دفاع در حکومت تاچر، در دادگاه رسیدگی به فروش غیر قانونی و محرمانه اسلحه به ایران و عراق گفته است: جنگ عراق با ایران، در سود انگلستان و غرب بود، اسباب ایجاد و ادامه آن را فراهم کردیم.
3 – برابر نامه محرمانه آلکساندر هیگ، وزیر خارجه اول در حکومت ریگان به ریگان، رﮊیم صدام با چراغ سبز امریکا، وارد جنگ با ایران شد. سران سه کشور عرب ( مبارک رئیس جمهوری وقت مصر و ملک فهد، شاه وقت عربستان و ملک حسین، شاه وقت اردن) می پرسند آیا حکومت ریگان همان سیاست را ادامه می دهد یاخیر؟ بدین سان، تجاوز عراق به ایران با چراغ سبز امریکا و دستیاری انگلستان و سران عرب، آغاز گرفته بود.
● اگر آغاز اسباب آغاز جنگ توسط رﮊیم صدام فراهم شد، ادامه آن، توسط سران حزب جمهوری اسلامی و خمینی و فرزند او، میسر گشت:
1 – دو هیأت، یکی هیأت کنفرانس اسلامی و دیگری هیأت کنفرانس غیر متعهدها، دو پیشنهاد به ایران کردند. شورای عالی دفاع پیشنهادهیأت عدم تعهد را به تغیراتی پذیرفت. قرار بود هیأت در 24 خرداد 60 پاسخ موافق رﮊیم صدام را به ایران بیاورد و جنگ پایان بپذیرد. خمینی با پیشنهاد موافقت کرده بود. بنی صدر در نامه به خمینی، این پیشنهاد پیروزی سیاسی و نظامی ایران توصیف کرده است: پیشنهاد هیأت کشورهای غیرمتعهد، به سود ایران است. «اگر بنا را بر صلح بگذاریم، بهتر از این پیشنهاد، پیشنهادی ممکن نیست بهما بکنند».
2 – سه تن، بهشتی و هاشمی رفسنجانی و خامنه ای نزد خمینی می روند و به هشدار می دهند که هرگاه جنگ به پایان برسد، بنی صدر سوار تانکهایش می شود و به تهران می آید. در حال حاضر، تمام روحانیت یک طرف بنی صدر یک طرف، غلبه با بنی صدر، هرگاه او جنگ را تمام کند، شما نیز حریف او نمی شوید. عزم خمینی بر کودتا برضد بنی صدر جزم می شود بعد از آنکه در آخرین دیدار، در 16 خرداد 60، نمی تواند او راو ادار کند بر خیانت سران حزب جمهوری اسلامی چشم بپوشد و با آنها همکاری کند. آن زمان، فکر راهنمای سران حزب جمهوری اسلامی این بود: نصف ایران برود بهتر از آنست که بنی صدر پیروز بشود.
3 – در 6 خرداد و سپس در 25 خرداد، فوق ملت می شود و می گوید اگر ملت موافقت کند، او مخالفت می کند، اگر 35 میلیون نفر بگویند بله او می گوید نه. در 18 خرداد، بر خلاف قانون اساسی، رئیس جمهوری را از فرماندهی کل قوا، عزل می کند. در 22 خرداد، بنی صدر هشدارنامه خطاب به مردم ایران صادر می کند و آنها را از آنچه از کودتا بدین سو، بر سر ایران آمده است، آگاه می کند. از جمله هشدار می دهد کودتا به قصد ادامه جنگ است.
4 – عاملی مهم از عوامل ادامه جنگ، هاشمی رفسنجانی بوده است. او طرح حمله به بصره را به خمینی پیشنهاد کرده بود. با این که سران ارتش، به تفصیل دلایل نادرستی این طرح را برای خمینی بازگفتند و گفتند این طرح تنها یک هدف می تواند داشته باشد و آن ادامه جنگ است، بعد از کودتا، تصرف بصره که هیچگاه تحقق پیدا نکرد، هم عامل ادامه جنگ بمدت 8 سال گشت و هم جوانان ایران را به کام مرگ برد و هم سبب شکست در جنگ و سرکشیدن جام زهر از سوی خمینی شد.
5 – خمینی برای توجیه ادامه جنگ می گفت:
– «ما باید از راه شکست عراق به لبنان برویم. ما میخواهیم که قدس را نجات بدهیم. لکن بدون نجات کشور عراق از این حزب منحوس [بعث عراق] نمی توانیم. مقدمه اینکه لبنان را نجات بدهیم، این است که عراق را نجات بدهیم».
– «مصالحه با جنایتکار و سازش با جنایتکار، این یک جنایتی است بر مردم متعهد و یک جنایتی است بر اسلام…هیچ مسلمی نباید خیال کند که بین اسلام و غیرمسلم باید صلح ایجاد شود».
– «جنگ ما جنگ عقیده است و جغرافیا و مرز نمیشناسد… اینکه بگوییم تنها خرمشهر یا شهرهای دیگر آزاد شد، تمامی اینها خیال باطل ملیگراهاست. هدفمان پیادهکردن اهداف بینالمللی اسلامی در جهان فقر و گرسنگی است».
پس از جلب موافقت آیتالله، سه چهره معروف، بهشتی، خامنهای و رفسنجانی نزد آقای خمینی رفتند و با بیان اینکه:”اگر بنیصدر پیروز، سوار بر تانک به تهران بیاید شما هم دیگر حریفش نیستید”، رای او را بازگرداندند. بنیصدر به شدت تلاش میکرد تا در این آخرین روزهای حکومتش کار جنگ را تمام کند. میدانست که اگر حزب جمهوری روی کار بیاید، جنگ را تا آن هنگام که پایههای حکومت مستحکم گردد، طولانی خواهند کرد.
6 – رفسنجانی نیز در عبور از بحران نوشته است: «با رجایی در مورد پیشنهاد هیات صلح غیرمتعهدها صحبت کردیم. بعضی نظامیها و آقای بنی صدر مایلاند که آن را بپذیرند. آقای بنیصدر در کارنامه دیروز نوشته مایل است که به جنگ خاتمه دهد و صلح کند ولی شعار راهپیمایی امروز و اظهارات امام یقینا راه را بر او بسته است».
7-سید احمد خمینی قبل از پایان عمرش به نکتهای اشاره کرد که تا به آن وقت بازگو نکرده بود. او از تقلای هاشمی رفسنجانی و خامنهای و رضایی، نزدیکترین افراد به خمینی در دهه 60 و ایران گیتی هائی که تا به امروز بر ایران حاکم هستند، پرده برداشت:
«در مقابل مسائل خرمشهر امام معتقد بودند که بهتر است جنگ تمام شود، اما مسئولان جنگ گفتند ما باید تا کنار اروندرود برویم تا بتوانیم غرامت خودمان را از عراق بگیریم. امام اصلا با این کار موافق نبودند و میگفتند اگر بناست شما جنگ را ادامه دهید، بدانید اگر این جنگ با این وضعی که شما دارید ادامه یابد و شما موفق نشوید، دیگر این جنگ تمام شدنی نیست و باید این جنگ را تا نقطه خاصی ادامه دهیم. الان که قضیه فتح خرمشهر پیش آمده، بهترین موقع برای پایان جنگ است.
امام در آن جلسه فرمودند: ما دو راه در پیش داریم. یا باید همین جا صلح کنیم و از راههای سیاسی خسارات خود را از رژیم صدام بگیریم و یا باید جنگ را ادامه دهیم تا رژیم صدام را ساقط کنیم. نظر خود من صلح است. اکثر حاضران نیز نظر امام را تأیید کردند. اما یک نفر گفت ما الآن در بهترین شرایط هستیم تا رژیم آمریکایی صدام راساقط کنیم و عراق را آزاد کنیم. چرا وقتی میتوانیم با عزت به اهدافمان برسیم، به ذلت صلح تن دردهیم؟ آن فرد چنان با حرارت سخن گفت که اکثر حاضران با سخن وی همراه شدند. اما امام هم چنان مخالف بودند و در نهایت به رأی اکثریت تن دادند و با آنان اتمام حجت کردند. از جمله گفتند ببینید از نظر نظامی توان این کار را دارید یا نه که همه فرماندهان نظامی گفتند مطمئنا توان این کار را داریم. در انتها امام خدا را شاهد گرفتند که من به دلیل تأیید شما به این کار رضایت دادم و از این ساعت حتی اگر همه شما از این نظر برگردید من برنمیگردم تا زمانی که صدام ساقط شود».
8 – بر ملاء شدن دو افتضاح بزرگ اکتبر سورپرایز و ایران گیت که عامل برکناری منتظری از قائم مقامی رهبری شد. افراد دفتر او و سید مهدی هاشمی و افراد گروهش دستگیر شدند. سید مهدی اعدام شود.
9- با وجود هشدار بنی صدر که این رﮊیم جنگ را آنقدر ادامه می دهد تا آن را در شکست به پایان برساند، جنگ ادامه یافت و خمینی و سران رﮊیم در این ترس شدند که هرگاه جنگ ادامه یابد، ارتش عراق تا تهران پیشروی کنند. این شد که سه ماه پیش از قبول قطعنامه، ولایتی، «وزیر» خارجه رﮊیم مأمور شد به گنشر، وزیر خارجه وقت آلمان اطلاع بدهد که ایران قطعنامه 598 را می پذیرد. سه ماه بعد، خمینی جام زهر را سر کشید:
نشریه انقلاب اسلامی در هجرت شماره ۸۳۱ از ۹ تا۲۳ تیر ۱۳۹۲