back to top
خانهآرشیو گزارش‌ها از سایت قدیمگزارش‌ها و تحلیل‌ها oبرغم رسیدن روحانی به ریاست جمهوری، دیو نمایاندن ایران همچنان ادامه دارد

برغم رسیدن روحانی به ریاست جمهوری، دیو نمایاندن ایران همچنان ادامه دارد

   مقاله از پل پیلار است که در 1 ﮊوئیه 2013 آن را انتشار داده است. او 28 سال تحلیل گر سیا بوده و اینک استاد دانشگاه است:

● برغم انتخاب حسن روحانی که بالنسبه میانه رو است، به ریاست جمهوری ایران، دیو نمایاندن ایران ادامه دارد. این بار، دست داشتن ایران در ترورها که برضد امریکا و متحدانش انجام گرفته اند، بر «خطر مجهز شدن ایران به سلاح هسته ای» افزوده شده است. این کارزار تبلیغاتی موفقیت گفتگوها بر سر پرونده اتمی ایران را مورد تهدید قرار می دهد.

● آنها که بکار دیو نمایاندن ایران هستند، می باید، بازهم بیشتر تقلا کنند. زیرا، بمدت 8 سال، احمدی نژاد بخاطر سخنانش در باره هلوکاست و اسرائیل و… سیمائی از رﮊیم ایران را ارائه می کردکه کار بدآمدن از خود و آن سیما را آسان می ساخت. دوران ریاست جمهوری او در حال پایان است.

     باخت جماعت ایران دیو گردان باز هم بزرگ تر شده است. زیرا در انتخابات ریاست جمهوری ایران، حسن روحانی به ریاست جمهوری رسید. او میانه رو ترین و معقول ترین نامزدهای تعیین صلاحیت شده بود. به دنبال انتخاب شدن او، می بینیم که در اسرائیل و امریکا، تبلیغات توسط کسانی که خواهان هیچگونه توافقی با ایران نیستند، او سرد ناامیدی بر سرهائی می ریزند که امید پیدا کرده بودن به حل مشکل بر اثر رسیدن روحانی به مقام ریاست جمهور.

این کارزار تبلیغاتی، بظاهر، ناخود آگاه (اما در واقع بسا کاملا خودآگاه) به راه انداخته شده است. همزمان، به دنبال انتخاب روحانی، امریکا، لجوجانه، علامتهای بد به ایران می فرستد. اقتضای عقلانی رفتار کردن اینست که امریکا منتظر بماند ببیند روحانی چه نظری نسبت به وضعیت سیاسی دارد و نسبت به گفتگو در باره پرونده اتمی ایران، چگونه می اندیشد و چه رویه ای را می خواهد در پیش بگیرد.

به روی روحانی آب لجن آلود پاشیده می شود. او متهم می شود که در شمار تصمیم گیرندگان بر منفجر کردن ساختمان مرکز فرهنگی یهودیان در بوینس آیرس، در 1994 بوده است.

    این تبلیغ بر ضد روحانی پس از آن  انجام شد که در ماه مه، دادستان آرﮊانتین گزارشی را منتشر کرد که بنا بر آن، ایرانی در محل حضور یافته و او تجهیزات لازم را برای انجام عمل ترور بر ضد مرکز فرهنگی، خواه مستقیم توسط ایرانیان و یا از طریق حزب الله لبنان، در اختیار گذاشته است. لجن پراکنی ناکام شد زیرا همان دادستان اظهار کرد که بنا بر نتایجی که او به آنها رسیده است، روحانی در جمع تصمیم گیرندگان به انجام انفجار در مرکز فرهنگی یهودیان در بوینس آیرس نبوده است.

       قسمتهای دیگر گزارش دادستان، دست آویزهائی برای تبلیغ برضد ایران در اختیار می نهد. از جمله این که نفوذ تروریستها از طریق امریکای لاتین بسی آسان است و از این راه، تروریستهای ایران می توانند به خاک امریکا نفوذ کنند. این خطر وقتی با خطر دیگری همراه می شود که احتمال وقوع ترورها در آینده نزدیک است، کار تبلیغ برضد ایران را بازهم آسان تر می کند.

● از اتفاق، کارزار تبلیغاتی همزمان شده است با بحث بر طرح قانونی در باره مهاجرت به امریکا و سرنوشت مهاجران بلاتکلیف و نیز ضرورت اتخاذ تدابیر لازم برای جلوگیری از مهاجرت غیر قانونی به امریکا. طرح در سنا تصویب شده است و در مجلس نمایندگان می باید چند نماینده جمهوریخواه را نیز راضی کرد تا به تصویب برسد. ایده اینست که هراندازه امنیت مرز جنوبی امریکا بیشتر باشد، نه تنها، ورود مهاجران غیر قانونی مشکل تر می شود، بلکه از نفوذ تروریستهای ایرانی که از مهارت بسیار و تجهیزات پیشرفته برخوردار هستند و برای کشتن امریکائی ها وارد کشور می شوند، نیز، جلوگیری می شود.

      این تبلیغ نیز دروغ از آب درآمد. زیرا وزارت خارجه امریکا گزارشی خطاب به کنگره تهیه کرد. موضوع این گزارش فعالیتهای ایرانیان در قاره امریکا است. کنگره بخاطر بررسی و تصویب طرح، خواستار این گزارش شده بود. کنگره، بر اساس پیشداوری خود، خواستار اتخاذ یک استراتژ برای مقابله با حضور خصمانه ایران در نیم کره غربی شده بود. حال آنکه 

● گزارش وزارت خارجه امریکا خطر حضور ایرانیان در قاره امریکا، بسیار کمتر می بیند. گزارش می گوید دلیل و مدرکی بر وجود شبکه های ایرانی فعال در این قاره، وجود ندارد.

     با وجود این، جف دانکن، نماینده جمهوری خواه و یکی از نویسندگان طرح قانونی، قانع نشده و گفته است: در این باره، او بیشتر از وزارت خارجه امریکا اطلاع دارد. کمیته فرعی که دونکن برآن ریاست می کند، وابسته به کمیته امنیت داخلی مجلس نمایندگان، در ماه ﮊوئیه، زیر عنوان «تهدیدی که متوجه وطن است»، اجلاس مقرر کرده است که، در آن، مقام ها و کارشناسان در باره توسعه نفوذ ایران در نیم کره غربی، نظر خواهند داد.

● در باره هویت مسئولان انفجار مرکز فرهنگی یهودیان در بوینس آیرس، در 1994، پرسشها بر انگیخته شده اند. برخی وجود نواقص در تحقیقات قضائی را خاطر نشان کرده و پرسیده اند چرا در باره این امکان که عناصر ضد یهود آرﮊانتینی دست به ترور نزده باشند.

       در میان دلایل اصل بر بجا بودن این باور که حزب الله لبنان (پای ایران را نیز بمیان می آورد بعنوان آمر) عامل این انفجار بوده است و دو سال پیش از آن نیز به سفارت اسرائیل در بوینس آیرس حمله کرده است، انگیزه احتمالی و زمان انجام ترور ها است. باوجود این، آنها که مرتب نسبت به تروریسم ایران اعلان خطر می کنند، در این باره سکوت می کنند.

      هر یک از دو حمله تروریستی در بوینس آیرس، در فاصله  یک ماه، بعد از حمله مهم اسرائیل به لبنان بوده است. در 1992، اسرائیل الموسوی، دبیر کل حزب الله لبنان را کشت. و در 1994، اسرائیل به یک کمپ تعلیماتی حزب الله در لبنان حمله کرد و 50 تن را کشت.

      اگر ایران و حزب الله مسئول حمله های تروریستی آرﮊانتین بوده اند، در مقام انتقام گرفتن از اسرائیل به خاطر حمله هایش، چنین کرده اند. بعد از کشتن دانشمندان اتمی ایران توسط اسرائیل، ایران نیز می توانسته است درصدد تلافی برآید و اقدام به ترور اسرائیلیان بکند.

● یکی از  دلایل دیو نمایاندن ایران، آنهم با دست آویز کردن تروری که دو دهه پیش انجام گرفته است، اینست که توجه ها را از مسائلی واقعی بر گیرند که هم اکنون پیش رو هستند. این مسائل ایجاب می کنند که امریکا سیاستی در خور در قبال ایران اتخاذ کند. مدیریت تحریم ها و تهدید به جنگ و یا کارکردن بر روی گفتگو، کدام یک را باید سیاست امریکا گرداند؟

     آنها که سخت در کار دیو نمایاندن ایران هستند، هدف اصلی دارند که اظهار نمی کنند و آن جلوگیری از به نتیجه رسیدن دیپلماسی بمثابه راه حل است. 

● مسئله ای که پیش روی امریکا است ( و نیز 5 کشور دیگری که باتفاق با ایران طرف گفتگو هستند) این نیست که آیا رهبران ایران نجیب یا شرور بوده اند. و باز این نیست که آیا حسن روحانی شایستگی دریافت جایزه صلح نوبل را دارد یا ندارد. بلکه اینست که چگونه می توان مسائل مورد اختلاف را حل کرد. بخصوص مسئله اتمی – آنها که ایران را دیو می نمایانند بیشترین حرارت در باره برنامه اتمی ایران و خطر آن به خرج می دهند – را چگونه باید حل کرد. سود امریکا در حل این مشکل است.

    رسیدن به توافق از راه گفتگو تنها راه حل است. رسیدن به چنین توافقی بدان معنی است که پیشنهادهائی ارائه کرد که در آنها، مجازات ها نقش اهرم و نه مجازات بدون هدف را داشته باشند. بنا بر این، از افزودن بر مجازاتها، بخصوص در این ایام که در ایران رئیس جمهوری جدید انتخاب شده است، می باید اجتناب کرد. چرا وضع و اجرای مجازاتهای جدید ایرانیان را بیش از پیش متقاعد می کند که تنها هدف واقعی امریکا تغییر رﮊیم ایران است. در نتیجه، نباید اقدام به دادن امتیازهائی کرد که امریکا خواهان آنها است.

 انقلاب اسلامی در هجرت شماره ۸۳۲ از ۲۴ تیر تا ۸ مرداد

 

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید