back to top
خانهآرشیو گزارش‌ها از سایت قدیمگزارش‌ها و تحلیل‌ها oنقشه جنگ کاملتر گشته - گروه وابسته در نقش دستیار امریکا و...

نقشه جنگ کاملتر گشته – گروه وابسته در نقش دستیار امریکا و اسرائیل – ضرورت تعامل با «ایران»:

٭ رئیس ستاد مشترک ارتش امریکا: نقشه حمله به ایران کامل گشته است:

 ☚  در 16 اوت 2013، ﮊنرال دمپسی، رئیس ستاد مشترک ارتش امریکا در مراجعه از اسرائیل، گفته است: مجازاتها بر ضد ایران مؤثر بوده اند. اما اسرائیل می خواهد امریکا بر فشار به ایران شدت ببخشد و اقدام نظامی را در مدنظر قرار دهد.

     اینک ما گزینه های نظامی بهتری از گزینه های خود در یک سال پیش داریم. ما همچنان مشغول تمرین و تکمیل نقشه حمله به ایران هستیم. قوای ما و اسرائیل مرتب در کار آماده شده برای حمله به ایران هستیم.

     آنچه اسرائیل در سوریه می کند، ربط مستقیم با ایران دارد. اسرائیل نگران وضعیت در سوریه است چرا که سوریه متحد ایران است. باوجود این، امریکا نگران آنست که رﮊیم اسد با القاعده جانشین شود.

 

ضد اطلاعاتی که به خدمت درآمده های ایرانی انتشار می دهند، بکار تحریم و بسا حمله به ایران می آیند:

 

مقاله را روبرت پاری در 8 اوت 2013 انتشار داده و در آن، نقش گروه های وابسته «ایرانی» را با نقش چلبی و علاوی و گروه هاشان مقایسه کرده است:

● هیستری که امریکا نسبت به ایران یافته است در طول سالهای دراز یافته است. همانند هیستری است که نسبت به عراق یافته بود. در ایجاد این هیستری، «به خدمت درآمدها» نقش اول را دارند. اغلب زیر چتر محافظه کاران جدید هستند و کارشان اعلان خطر دادن به استناد اطلاعات دروغ در باره فعالیتهای «دشمن» (دشمن امریکا یعنی رﮊیم ایران) است.

     یک نمونه آن، قضاوت نادرست قاضی فدرال، در اواخر 2011 است به استناد ضد اطلاعی که بنا بر آن، ایران در ترورهای 11 سپتامبر دست داشته است. این «قضاوت» بر اساس شهادت «به خدمت درآمده ها»، بدون حضور حقوقدانان ایران و یا کس دیگری که شهادت دروغ را به چالش بکشد. از آنجا که ایران با امریکا رابطه ندارد و قضاوت دادگاه های امریکا را نمی پذیرد، اینگونه یک طرفه قضاوت کردن ها میسر می شوند.

●  همین ضد اطلاعات در باره دست داشتن رﮊیم ایران در ترورهای 11 سپتامبر، می تواند بکار توجیه جنگ با ایران بیاید. چنانکه به خدمت درآمدگان عراقی، بطور خاص چلبی، با انتشار همین نوع ضد اطلاع ها زمینه ساز حمله امریکا به عراق شد. دستگاه اطلاعاتی امریکا و وسائل ارتباط جمعی این کشور یا فریب خوردند و یا دانسته، ضد اطلاعات به خدمت درآمده های عراق را دستمایه ایجاد افکار عمومی مساعد با حمله به عراق کردند. 

     وقتی کار از کار گذشت، سیا و کمیته اطلاعات کنگره کشف کردند که برخی از «به خدمت درآمده ها»، از جمله کنگره ملی عراق به رهبری احمد چلبی، از حمایت محافظه کاران جدید برخوردار بوده اند و این ضد اطلاعات را ساختند که عراق ذخایر اسلحه کشتار جمعی دارد و رﮊیم صدام با القاعده همکاری می کند. این دو ضد اطلاعات توجیه گر حمله امریکا به عراق شد. 

      « به خدمت درآمدگان» عراقی در تبلیغات بس مؤثری شرکت کردند که محافظه کاران جدید و مقامهای امریکائی جانبدار جنگ بعمل آوردند. چنان شوکی در افکار عمومی بوجود آوردند که صدای کم شمار تردید کنندگان در صحت «اطلاعات» منتشره، هیچ شنیده نشد. بوش تصمیم به جنگ با عراق گرفت و دموکراتها از ترس آنکه مردمی شل و نسبت به تروریسم سهل گیر، شمرده نشوند، با حمله به عراق موافقت کردند. در 19 مارس 2003، امریکا به عراق حمله کرد.

      بعد از جنگ، گزارشی تهیه شد که می گفت نه تنها «به خدمت درآمدگان» عراقی دروغ گفته اند، بلکه سامانه اطلاعاتی – وسائل ارتباط جمعی امریکا نیز این دروغها را به چالش نکشیده اند. دستگاه اطلاعاتی امریکا نقش صافی را بازی کرده و این ضد اطلاعات را از خود عبورد داده است. بنا برگزارش سنا، ارتباط مقامات امریکائی با تبعیدی های عراقی، از 1991، بعد از جنگ بوش (پدر) با قشون صدام و بیرون کردن این قشون از کویت، آغاز می گیرد. او تصمیم گفت به مخالفان رﮊیم صدام کمک کند.

     در ماه مه 1991، سیا به احمد چلبی نزدیک شد. او یک شیعه سکولار بود که از سال 1956 در بیرون از عراق زندگی می کرد. او از یک مخالف بی نقص رﮊیم به دور بود. او در اردن، بهنگام تصدی بانک، تقلب کرده و از اردن گریخته بود. از ﮊوئن 1992، تبعیدی های عراقی در وین با او دیدار کردند و کنگره ملی عراق را ایجاد کردند. چلبی رهبر این گروه شد و سخنگوی آن گشت. تنها کسی از دین گروه که دیده می شد. اما چلبی زود شروع کرد به اطلاعات نادرست به افسران سیا دادن. آنها از کیفیت اطلاعات او شاکی بودند… نویسنده نقش او را در خدمت سیا و اطلاعات نادرست دادنهایش را شرح می دهد تا می رسد به 2001 

    در ماه مارس 2001، با حضور بوش (پسر) در کاخ سفید و متمرکزشدنش بر «مسئله عراق»، کنگره ملی عراق فرصت بزرگی پیدا کرد برای پی گرفتن طرحهایش، از جمله ساختن ضد اطلاعات و در اختیار گذاشتن آنها. وزارت خارجه امریکا ضد اطلاعات او را دروغ شمرد اما شورای امنیت ملی امریکا، برضد وزارت خارجه و بسود چلبی، مداخله کرد. فعالیت کنگره ملی تحت مهار وزارت دفاع قرار گرفت و در این وزارت، محافظه کاران جدید نفوذ بیشتری داشتند. افسران سیا به مقامهای وزارت دفاع هشدار دادند که ایران در کنگره ملی عراق نفوذ کرده است. بسا سازمانهای اطلاعاتی دیگر نیز در این گروه نفوذ کرده باشند. اما هشدار سیا اثری بر تبلیغات کنگره ملی نزد اهل سیاست و نیز وسائل ارتباط جمعی امریکا نبخشید…

     «اطلاعات» کنگره ملی نیازهای حکومت امریکا را بر می آوردند. صدام حسین مردی منفور بود و هیچ شخص و یا دستگاه معتبری نبود که اطلاعات برضد او را به چالش بکشد. وقتی مقامات حکومت عراق اجازه یافتند در وسائل ارتباط جمعی امریکا سخن بگویند و با این وسائل مصاحبه کنند، سئوالهای خصمانه و به تمسخر گرفتن تکذیب وجود انبار اسلحه کشتار جمعی و ارتباط با القاعده، بنوبه خود بر اثر ضد اطلاعات می افزود. انگشت شمار روزنامه نگارانی که می خواستند سر از حقیقت در بیاورند، حرفه ای بودنشان را زیر علامت سئوال می بردند. همینطور اگر یک مقام اطلاعاتی در مقام تکذیب ضد اطلاعات در باره وجود انبار اسلحه کشتار جمعی در عراق بر می آمد، موقعیت شغلی خود را به خطر می انداخت… تب جنگ امریکا را فرا گرفته بود و کنگره ملی عراق همه کار می کرد که این تب فراگیر شود و شدت بگیرد. «به خدمت درآمده» های عضو کنگره در دو مورد کلیدی، ضد اطلاعات انتشار می دادند: عراق تأسیسات تولید اسلحه کشتار جمعی را باز ساخته است و تروریست های غیر عراقی را تعلیم می دهد. گاه این «به خدمت درآمده ها» حتی وارد حوزه بسته دستگاه اطلاعاتی امریکا می شدند و مقامات امریکا بودند که به آنها اجازه  ورود به این حوزه را می دادند.

      برای مثال، جیمس وولسی، رئیس اسبق سیا دو تن از این «منابع عراقی» را نزد اداره اطلاعات وزارت دفاع امریکا فرستاد. وولسی که در مرکز استراتژیک و مطالعات بین المللی و اطاق فکر محافظه کاران جدید عضویت داشت، یکی از سوگلی های ریگان و بوش  بود و چون کلینتون به ریاست جمهوری انتخاب شد، او  روابط نزدیک خود به محافظه کاران جدید  را دستمایه ریاست سیا کرد. 

     در اوائل 1993، مشاور کلینتون در سیاست خارجی، ساموئل «سندی» برﮊر، به یک مقام ارشد دموکرات توضیح داد که وولسی از آن رو رئیس سیا شده است که تیم کلینتون حس کرد که او از حمایت محافظه کاران جدید برخوردار است و از طریق او، کلینتون می تواند به درون جماعت سیاستمداران واشنگتن درآید… اما وولسی زود معلوم کرد آدم بی خاصیتی است و بعد از دو سال، جای خود را به دیگری داد.

    در 26 ﮊانویه 1998، محافظه کاران جدید که قرن را قرن امریکا می خواندند، نامه ای به کلینتون نوشتند و از او خواستند رﮊیم صدام را براندازد. اگر لازم شد، با توسل به قوه قهریه این کار را بکند. یکی از 18 امضاء کننده وولسی بود. به سخن دیگر، او آن موقعیت را داشت تا که «به خدمت در آمده ها» ها را به اداره اطلاعات وزارت دفاع امریکا معرفی کند.

● مقامات اداره اطلاعات وزارت دفاع به کمیسیون اطلاعات سنا گفتند که وولسی آنها را وارد این اداره کرد و آنها در باره اسلحه کشتار جمعی صدام حسین، اطلاعات در اختیار گذاشتند. و وولسی گفت بیاد نمی آورد چنین کاری را کرده باشد. در جمع 250 گزارش در اختیار گذاشته بودند که دو گزارش از آنها در باره تعلیم دادن به تروریست ها بود. بنا بر این گزارشها، تروریست ها افغانی و پاکستانی و فلسطینی بودند و در پایگاه سلمان پاک، در 30 کیلومتری جنوب بغداد، تعلیم می گرفتند. بنا بر گزارش سنا، در گزارشها تصریح شده بود که « بسیاری از عراقی ها معتقدند که صدام با اسامه بن لادن مصالحه ای انجام داده است که، بنا بر آن، از سازمان القاعده بر ضد امریکا حمایت می کند»…

     بنا بر گزارش کمیسیون اطلاعات سنا، در 2006، اداره اطلاعات وزارت دفاع امریکا، گزارشها در باره تعلیم تروریستها در پایگاه سلمان پاک یکسره دروغ بوده اند… 

● در سپتامبر 2006، 4 سال بعد از زمانی که حکومت بوش بجد در تدارک جنگ با عراق بود، اکثریت اعضای کمیسیون اطلاعات سنا، از جمله سناتورهای جمهوری خواه، گزارشی را انتشار دادند که همکاری کنگره ملی با دستگاه اطلاعاتی امریکا، به قصد فریب بوده است و ناکامی ها ببار آورده است. گزارش به این نتیجه رسید که کنگره ملی عراق اطلاعات دروغ به جامعه اطلاعاتی امریکا می داد و هدفش متقاعد کردن امریکا بوده است  به این که رﮊیم صدام در کار تولید اسلحه کشتار جمعی است. این ضد اطلاعات بطور وسیع در گزارشهای دستگاه های اطلاعاتی امریکا بازگو شدند. نتیجه این شد که روزنامه نگاران جرأت نکردند دست به تحقیق در باره صحت ادعای تولید اسلحه کشتار جمعی توسط رﮊیم صدام و همکاری این رﮊیم با عراق بزنند زیرا شغل خود را از دست می دادند. دموکراتها از ترس بی اعتبار شدن، با حمله با عراق موافق شدند و بوش دست به جنگ زد.

● همان روند، اینک، در مورد ایران، دارد طی می شود. همان نوع «اطلاع رسانی» توسط «بخدمت درآمده ها»ی ایرانی در باره برنامه اتمی ایران، بعمل می آید. همان تبلیغ در باره دست داشتن ایران در ترورهای 11 سپتامبر 2011، انجام می گیرد. 

انقلاب اسلامی: پیش از این، ما تحقیق های روزنامه نگارانی چون سیمور هرش را در باره روش کار «به خدمت درآمده ها، انتشار داده ایم. بنا بر آن تحقیقی، ضد اطلاعات را اسرائیل می سازد و توسط گروه رجوی انتشار می دهد.

نشریه انقلاب اسلامی در هجرت شماره ۸۳۵ از ۳ تا ۱۷ شهریور ۱۳۹۲

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید