back to top
خانهآرشیو گزارش‌ها از سایت قدیمگزارش‌ها و تحلیل‌ها oوضعیتی که ولایت مطلقه فقیه و شخص خامنه‌ ای در آن‌ است:

وضعیتی که ولایت مطلقه فقیه و شخص خامنه‌ ای در آن‌ است:

● خامنه‌ای نمی‌خواست باور کند اما از قرار، دارد باور می‌کند که مردم او و دستیارانش، یعنی رییس جمهور منصوب او، احمدی نژاد، و فرزند خلفش سید مجتبی و فرماندهانِ سرکوبگر- مافیایی و قاچاقچی‌اش را می‌شناسند. مترصد فرصت هستند تا خود را از بند ولایت فقیه برهانند. از اینرو، مهندسی انتخابات را با استفاده از مهره‌هائی انجام داد که یکی تجسم ولایت مطلقه او باشد و یکی دورتر از همه به او باور شود. بقیه نیز، هر یک نقشی را بازی کنند تا دورتر از همه به او، با اکثریت ناچیز، ریاست جمهوری بیابد.
 
      در سال 88، بعد از کودتا، رییس جمهور منصوب او، به امید صدها میلیارد دلار در آمد نفتی، برای جهانیان شاخ و شانه می‌کشید و خامنه‌ای هم با خوشحالی «سیاست های تهاجمی» او را می ستود. چندین بار به قم رفت تا مبادا قم به حرکت آید و ضامن احمدی نژاد نزد روحانیان قم شد. می‌اندیشید حال که دولت یک دست و یک صدا شده‌ است، امریکا و اروپا می‌دانند که در ایران طرفی جز او ندارند. باوجود این، احمدی نژاد زودتر از او فهمید که زمان به زیان رژیم عمل می‌کند. اما لجاجت او و اطاعت کورکورانه از او و سلطه مافیاها بر اقتصاد کشور، دست به دست هم دادند و به تدریج کشور را در جهان منزوی ساختند و اقتصاد کشور را بیش از آنچه تصور شود، آسیب پذیر ساختند. «ورق پاره‌های» تحریم سبب شدند زودتر جان اقتصاد کشور به لب برسد. این شد که خامنه‌ای تن به نرمش قهرمانانه داد. هشدارها را نشنید و اینک با خزانه خالی و با قوای مسلحی که به قول ظریف، به یک بمباران ناچیز می‌شود، در وضعیت، تسلیم قدرت خارجی شدن و یا تسلیم مردم شدن است. هرگاه بخواهد تسلیم مردم بشود، ولایت جمهور مردم، جانشین ولایت فقیه می‌شود و مسئله اتمی، بنابراین، تحریمها و مهار اقتصاد و صنایع نظامی کشور، بی محل می‌شود. البته ولایت فقیه و «رهبری» او نیز از میان بر می‌خیزد. امکان واقعی صلح و آشتی ملی نیز فراهم می‌شود. اما تسلیم شدن به امریکا را انتخاب کرده‌ است و فکر می‌کند رهبری خود و رژیم را در ازای این تسلیم، حفظ می‌کند. 
 
● در انتهای سال 91 مسئولان امنیتی به خامنه‌ای هشدار دادند: آقا چه نشسته‌ای که باوجود وضعیت مالی بد مردم و بیکاری و بی‌پولی و گرانی و تورم و فساد دولت مافیاهای نظامی- مالی و آسیبهای اجتماعی، مردم روی به شورش خواهند آورد. سران سپاه مرتب از شروع شورش این بار از شهرهای کوچک و آمادگی سپاه برای مهار شورش، صحبت می‌کردند. در همان‌ حال به خامنه‌ای گزارش می‌کردند: احتمال می‌رود سراسر کشور دستخوش اغتشاش گردد و اگر اعتراضات، سراسری و هدفمند شوند، دیگر قادر به کنترل آنها نخواهیم شد. نباید فریب سال 88 را خورد و فکر کرد که می‌توان این حرکت را سرکوب کرد. 
 
    او که متوجه پاشیده شدن شالوده حکومت احمدی نژاد و رودروئی علاج ناپذیر قوه مجریه با دو قوه دیگر شده بود، برای نجات از وضعیت از دست رفته‌ای که خود مسببش بود و هست، با رییس جمهور خود، بنای بی‌ محلی را گذاشت تا مگر مردم باور کنند اگر بلایی بر سر کشور آید، به دلیل سیاست‌های بد احمدی نژاد بوده است. درجا احمدی نژاد، خامنه‌ای را عامل چهار بلائی معرفی کرد که بر سر کشور آمده بودند: بحران اتمی و تحریمها، اقتصاد ورشکسته، سرکوبها و تقلب بزرگ در انتخابات ریاست جمهوری سال 88 و تبعات آن. خامنه‌ای در مقصر گرداندن احمدی نژاد شکست خورد. زیرا هم خود او گفته‌ بود که طرز فکر او از طرز فکر هاشمی به طرز فکر خودش، نزدیکتر است و هم خودش در سخنرانی‌ ها و جلسات معروفش در قم بعد از کودتای سال 88، ضامن احمدی نژاد شده بود. به قول «حجه الاسلام» اسلامیان، عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، “هنگامی که بحث به دولت کشیده شد، دوستان مسائلی را مطرح کردند که حضرت آقا در پاسخ فرمودند: «بنده از همه دولت‌ها حمایت کرده‌ام ولی این دولت با دولت‌های گذشته تفاوت دارد و فرق اساسی در این است که تلاش نمی‌کند حاکمیت دوگانه درست کند»”. علم الهدی، امام جمعه مشهد نیز گفت: اگر رهبری چند نوبت به قم نمی‌رفتند ممکن بود قم سر به عصیان بردارد. 
 
      و باز، اسلامیان گفت: “مقام معظم رهبری با قاطعیت فرمودند که «در شرایط کنونی اختلاف نظر هست و من هم برخی مسائل را قبول ندارم، اما الان اگر رهبری چیزی بگوید، رئیس جمهور می‌پذیرد و به آن عمل می‌کند» و این مطلب بسیار مهم است که برخلاف آنچه القا و تصور می‌شود که آقای احمدی‌نژاد به حرف رهبری گوش نمی‌دهد، آقا تصریح فرمودند که اینگونه نیست. رهبر انقلاب فرمودند: «امروز وقتی رئیس جمهور یا مسئول ارشدی از دولت به خارج از کشور می‌رود، من نگرانی ندارم اما قبلا نگران بودم که مسئولان در خارج از کشور می‌خواهند چه بگویند؟» و نمونه‌هایی نیز درباره سوء‌رفتارهای گذشته ذکر کردند و به عنوان مثال فرمودند: «یک بار در موضوع روابط با یک کشور اروپایی کاغذی آوردند و مطالبی مطرح کردند که خلاف عزت بود و من جلوی آنها ‌ایستادم و حتی در مورد مشابهی ‌گفتم اگر این کار را بکنید، مخالفت خود را اعلام می‌کنم»”.
 
● علاوه بر مشکلات داخلی، تحریم‌های شدید کشورهای غربی و… دولت ولایت فقیه را به گدایی تبدیل کرده‌ است که هر لحظه در انتظار به انتها رسیدن دارایی هایش است و به قول حسن روحانی حتی توان پرداخت حقوق ماهیانه کارمندان را ندارد. حسن روحانی می‌گوید: «آخر ماه مرداد که می بایست حقوق را پرداخت می کردیم، موارد ضروری در بخش حقوق می بایست 7500 میلیارد تومان پرداخت می کردیم. این برای بودجه جاری بود. از این 7500 میلیارد تومان، فقط 2870 میلیارد تومان بیشتر در خزانه نبود. یعنی بیش از 4600 میلیارد تومان ما می‌بایست از بانک قرض می‌گرفتیم برای پرداخت حقوق. لذا در همان ماه مرداد دولت برای پرداخت حقوق تقریبا 4600 میلیارد تومان بدهکار بود و باید تامین می‌کرد. لذا ما با مشکلی به نام عدم تامین درآمدها روبرو بودیم».
 
   اضافه بر این، فشار مافیاهای نظامی – مالی که همچنان خواهان هر چه بیشتر بردن و خوردن هستند، در حالی که پولی وجود ندارد و فشار هزینه‌ های سنگین دولت در خارج از کشور (سوریه و عراق و افغانستان و لبنان و فلسطین و…) همواره در افزایش است، خامنه‌ای را متقاعد ساخته‌اند که اگر دیر بجنبد، سرنوشت قذافی در انتظار او است. لذا تصمیم گرفت نرمش قهرمانانه رویه کند تا مگر از وضعیتی که خود پدید آورده، برهد. اما با وجود اینکه می‌گفت اگر یک قدم عقب بگذاریم، دشمن یک قدم جلو می‌ آید، دست به عقب نشینی زد. در داخل، حتی دستیارانش و در خارج، امریکا، جلو آمدند. عقب نشینی او سبب مخالفت شدید سید مجتبی و برخی فرماندهان سپاه و واواکیها و سیاسی کارهای حامی خامنه‌ای شد. هاشمی رفسنجانی که از وضعیت خامنه‌ای، خود آگاه بود، حیله‌ای بکار برد: گفت به انتظار نظر رهبری نشسته‌ام که اگر مخالف نیست، نامزد شود. در واپسین زمان، رفت و اسم نویسی کرد. به این حیله، فرصتی برای مخالفت خامنه‌ای با نامزد شدن خود باقی نگذاشت. اینبار خود او غافل‌گیر شد، زیر گمان نمی‌کرد شورای نگهبان صلاحیت او را رد کند. با توجه به وضعیت، حسن روحانی، برای خامنه‌ای «کلید بیرون رفتن از وضعیت درب بسته بود». 
 
● ریاست جمهوری حسن روحانی شکاف بزرگی میان حامیان خامنه‌ای بوجود آورده‌ است و این شکاف روز به روز بیشتر می‌شود. حتی درون بیت، دسته‌ های مختلف حامی هاشمی رفسنجانی و یا روحانی و یا موسوی پدید آمده‌اند. البته به صورت غیر علنی، چون آنجا بیت رهبری و جائی بسیار خطرناک است. چرا که در جای جای این بیت مخوف و وحشتناک، دوربین‌ ها و شنود ها کار گذاشته شده‌اند. این دوربین‌ ها و شنودها، صاحبان مختلفی دارند. هر گروه برای خود دوربین کار گذاشته‌ است که یادآور دوربین‌ها و شنودهایی هستند که در دفاتر وزیر واواک دری نجف آبادی، و دادستان وقت عباسعلی علیزاده- این بیچاره در مستراحش هم دوربین کار گذاشته بودند-، و شاهرودی «رئیس قوه قضائیه» سابق، و دفتر نوری همدانی مرجع وابسته به دستگاه خامنه‌ای، و دفتر محمدی گلپایگانی رییس دفتر خامنه‌ای، و اخیرا در دفتر علی مطهری، و… کار گذاشته بودند. دوربین‌ها می‌گویند در این رژیم هیچکس به دیگری اطمینان ندارد و از دیگری ایمن نیست. همه مراقب یکدیگر و رو در روی یکدیگرند. وضعیت به وضعیت شوروی در روزهای پایانی می‌ماند.
 
 
 
شماره ۸۴۴ از ۸ تا ۲۲ دی ۱۳۹۲
 

 

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید