back to top
خانهآرشیو گزارش‌ها از سایت قدیمگزارش‌ها و تحلیل‌ها oاگر گزارشهای سری منتشر نمی‌شدند، بجای توفیق اوباما در توافق با ایران،...

اگر گزارشهای سری منتشر نمی‌شدند، بجای توفیق اوباما در توافق با ایران، جنگ با ایران روی می‌داد؟!

انقلاب اسلامی: و اینک نظرگاه تمایلی که اوباما و بخشی از همکاران او و ارتشیان و نمایندگان کنگره دارند:

 

   نویسنده مقاله روبرت پاری است که درآنچه به ایران مربوط می‌شود، دارای تمایل جانبدار دموکراسی در ایران و نبود هژمونی اسرائیل بر خاورمیانه است. تاریخ انتشار نوشته 27 دسامبر 2013 است:

 

دست آورد دیپلماتیک پرزیدنت اوباما، در آنچه به پرونده اتمی ایران مربوط می‌شود، همچنان با مقاومت شدید روبرو است. اما گشودن بن‌بست که کاری تاریخی است، می‌توانست ناکام شود اگر گزارشها را برادلی مانینگ انتشار نمی‌‌داد (گزارش در 19 اوت 2013 منتشر شد). گزارشهای سفارت امریکا که برادلی مانینگ (Pvt. Bradley Manning) انتشار داد (امریکائی که برگزارشهای محرمانه امریکا دست یافت و آنها را توسط ویکیلیکس انتشار داد) امریکائیان را آگاه کرد که جنگ دیگری در خاورمیانه در حال تدارک است و، این‌بار، برضد ایران. این شد که بافته‌ها پنبه شدند. 

● ماجرا ممکن بود این‌سان روی دهد: در صفحه اول واشنگتن پست، گزارشی درج می‌شد حاکی از این که چسان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، رئیس منزه و صادق و شریف آن، یوکیا آمانو، مدارک شگفت انگیزی یافته‌است دال بر این‌که ایران درکار ساختن بمب اتمی است. این مدارک نشان می‌دهد که ارزیابی سازمانهای اطلاعاتی امریکا غلط بوده‌است.

     بعد نوبت به محافظه کاران جدید می‌رسید که پروپاگاندای خویش را آغاز کنند. نخست کسانی را ریشخند کنند که باور نمی‌کردند ایران در کار ساختن بمب اتمی باشد. سپس، مغزهای محافظه کاران جدید به کسانی می‌پیوستند که دادن اعلان خطر را آغاز کرده بودند. «کارشناسان» به فرستنده‌های تلویزیونی دعوت می‌شدند تا مردم امریکا به ضرورت دست زدن به جنگ با ایران متقاعد کنند. سرانجام نوبت به جمهوریخواه‌ها و دموکراتهائی می‌رسید که جانبدار سخت‌گیری هرچه بیشتر با ایران هستند. اینان می‌باید قیافه دلسوز به خود می‌گرفتند و می‌گفتند: رهبران اسرائیل به ما گفتند ایران دارد بمب اتمی می‌سازد. ای‌کاش همه ما باور کرده بودیمبدین‌سان، با سرعت تمام جاده جنگ با ایران باز و هموار می‌گشت

شاید، تنها بعد از گذشت سالها، بعد از جنگی ویران‌گر و مرگبار، مردم امریکا سر از حقیقت در می‌آوردند: آمانو و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی منابع واقع بین نبوده‌اند. آمانو آلت فعل امریکا و اسرائیل بوده‌ است. او مأموریت داشته‌ است نخست گزارش مساعد با ایران انتشار دهد، تا در موقع خود، «مدارک معتبر» ارائه کند حاکی از دست اندر کار تولید بمب اتمی بودن ایران

به یمن اقدامات برادلی مانینگ، فرش از زیر پای جنگ افروزان کشیده شد. تلگرافهای سفارت امریکا که توسط گاردین انتشار یافتند، حقیقت را در باره آمانو آشکار کردند. (نیویورک تایمز و واشنگتن پست و دیگر ارگانهای مطبوعاتی سنتی چشم بر این گزارشها بستند و انتشارشان ندادند) سایت کنسرسیوم نیز و نیز گزارشها را انتشار داد.

     این شد که ائتلاف جنگ طلبان نتوانست از جای بجنبد. زیرا بسیاری از مردم از حقیقت آگاه بودند و درجا از قصد آنها آگاه می‌شدند. برادلی مانینگ مردم امریکا را با امرهای واقع مجهز کرده بود.

این سناریو، بهیچ‌رو اغراق آمیز نیست. زمانی که گزارشهای محرمانه منتشر شدند، تقریباً یک سال از انتصاب آمانو به مدیرکلی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی می‌گذشت. کار آژانس که ایران احتمالاً برنامه مخفی تولید بمب اتمی دارد، هم‌زمان و همراه بود با کار مؤسساتی مؤسسه دانش و امنیت بین‌المللی و واشنگتن پست و دیگر وسائل ارتباط جمعی امریکا که خطر مجهز شدن ایران به سلاح هسته‌ای را تبلیغ و نسبت به آن ترس القاء می‌کردند.

 

٭ آنچه گزارشهای سری در برداشتند:

 

بنا بر گزارشهای سفارت امریکا در اتریش، در سال 2009، دیپلماتهای امریکائی مقیم وین – که مقر آژانس بین‌المللی انرژی اتمی نیز هست – شادباش می‌گفته‌اند بدین‌خاطر که آمانو، مدیر کل جدید آژانس، آن‌طور عمل خواهد کرد که منافع امریکا ایجاب می‌کند. کاری که البرادعی حاضر نبود بکند. آمانو انتخاب خود را مدیون امریکا می‌داند و می‌گوید در مقابله امریکا با ایران، در کنار امریکا و برضد ایران است. در گزارشی به تاریخ 9 ژوئیه 2009، جفری پیات، دبیر سفارت امریکا، می‌گوید که آمانو انتخاب شدنش به ریاست آژانس را حاصل حمایت امریکا و استرالیا و فرانسه می‌داند. او به پیات گفته‌است آژانس نگرشی متفاوت از نگرش البرادعی، به برنامه اتمی ایران، باید داشته باشد. او چنان می‌کند که ایران قطعنامه‌های شواری امنیت را اجرا کند. و نیز آمانو به پیات گفته بود که بنابر تغییرها در سطح بالای آژانس دارد. از جمله یکی از دو مقام ارشد آژانس را از کار برکنار می‌کند و دیگری را نگاه می‌دارد. پیات توضیح می‌دهد چرا با نظر آمانو در باره این دو مقام آژانس موافق است.  

     در عوض، آمانو از امریکا انتظار کمک مالی هنگفت به آژانس است. پیات به آمانو اطمینان می‌دهد که از او همه گونه حمایت خواهد کرد. پیات آگاه می‌شود که، بلافاصله بعد از انتخاب به مدیرکلی، آمانو با سفیر اسرائیل در اتریش نیز دیدار کرده و او را متقاعد کرده‌است که به بازرسی از تأسیسات اتمی ایران تقدم می‌بخشد. آمانو به او گفته‌است اگر در علن می‌گوید «هیچگونه مدرکی دال بر این‌که ایران برنامه تولید سلاح هسته‌ای را به پیش می‌برد، در دست نیست»، بدین‌خاطر است که کسانی را به بی‌طرفی خود متقاعد کند که از او، برای رسیدن به این مقام، حمایت نکرده‌اند. آمانو قبول کرده است که با رئیس سازمان انرژی اتمی اسرائیل دیدارهای خصوصی به قصد «مشاوره» داشته باشد. پیات گزارش می‌کند: «واقعاً ریشخند‌آمیز است که آمانو، در باره برنامه اتمی ایران، با مسئولان اسرائیلی، تماسهای سری داشته باشد. چرا که ایران هنوز یک بمب هم ندارد حال آن‌که اسرائیل زرادخانه اتمی دارد.

    در گزارشی به تاریخ 16 اکتبر 2009، آمده‌است که آمانو به تکرار، به گلین داویس، سفیر امریکا، گفته‌است حامی هدفهای استراتژیک امریکا است. در اجرای تمامی تصمیمهای استراتژیک امریکا، او کوشا خواهد بود. همواره آماده دیدار با مقامات امریکائی برای گفتگو در باره برنامه تولید بمب اتمی ایران است. «آمانو خاطر نشان کرد که حفظ«ابهام سازنده‌ای» را در باره برنامه‌های اتمی ایران اهمیت دارد. دست کم تا دسامبر 2009 که او بطور رسمی جانشین البرادعی می‌شود باید چنین کند.

    بدین‌سان، آمانو دیوان سالاری خواهان اجرای دستورهای امریکا و اسرائیل درباره برنامه اتمی ایران است. رفتار او متضاد رفتار مستقل البرادعی، مدیرکل پیشین آژانس است. او در برابر بوش که می‌خواست تصدیق کند رژیم صدام برنامه تولید بمب اتمی دارد، مقاومت کرد و گفت: عراق چنین برنامه‌ای را ندارد.

 

انقلاب اسلامی: ترجمه‌های گزارشهای منتشره توسط ویکیلیکس که به برنامه اتمی ایران و سران رژیم مربوط می‌شده‌اند را انتشار داده‌ایم.  

 

٭ باوجود این که انتشار گزارشها نقشه را برهم زد، هنوز:

 

● کارها که تدارک کنندگان برخورد نظامی با ایران انجام دادند، ما را از نقشه‌ای آگاه می‌کند که بنابود اجرا شود:

1 – در فوریه 2013، صفحه اول واشنگتن پست، نوبر پروپاگاندائی را که باید انجام می‌گرفت، عرضه کرد: جوبای واریک، روزنامه‌نگاری که کارش کاوشگری است، نظر داوید آلبرایت، مدیر مؤسسه دانش و امنیت بین‌المللی را انتشار داد. او کسی است از حمله بوش به عراق حمایت کرد.

    آلبرایت/ واریک در این باره اعلان خطر کردند که ایران در حال خرید هزاران الماس مخصوص است که در سانتریفوژها بکار برده می‌شوند. واریک نوشت: بنابرقول دیپلماتها و کارشناسان این خرید علامت آن‌است که ایران در حال توسعه بیش از اندازه برنامه اتمی خویش است تا مگر ظرفیت و توانائی تولید بمب اتمی را پیداکند. در پایان یک داستان سرائی، چنان که به چشم نیاید، خبر درج می‌شود که ایران به آژانس اطلاع داده ‌است که بنا دارد بسیاری از سانتریفوژهای قدیمی را جایگزین کند. 

     اولی هینونن، سرپرست مفتشان آژانس که تأسیسات اتمی ایران را تفتیش می‌کردند، پیش از بازنشسته شدنش، گزارش کرد که الماسهائی که ایران در مقام خرید آنها است در سانتریفوژهای IR-1 بکاربردنی هستند و نه در سانتریفوژهای  IR- 2M که ایران به تازگی آزمایش کرده‌ است. باز او گفت: ایران ما را مطلع کرده بود که بنادارد 50000 سانتریفوژ IR-1 بسازد. درصد از کار افتادن سالانه این سانتریفوژها 10 درصد است

     در پایان نوشته واریک، باز آگاه می‌شویم که از دید شماری از کارشناسان، ایران از عبور کردن از «خط قرمز» اسرائیل پرهیز کرده‌است. حدود 270 کیلو اورانیوم غنی شده 20 درصد که غنایش را به 90 درجه برسانی، می‌توانی یک بمب اتمی بسازی

     بدین‌قرار، اعلام خطر درباره خرید هزاران الماس مخصوص، محل نداشت. این اعلام خطر بسا بسیاری از خوانندگان را متقاعد می‌کند که ایران در حال ساختن بمب اتمی است و باید که پرزیدنت اوباما به نتان یاهو بپوندد و با ایران وارد جنگ شود.

2 – فشار واشنگتن پست و مطبوعات دیگر متعلق به محافظه کاران جدید بر حکومت اوباما برای این‌که، در رویاروئی نظامی با ایران، به نتان یاهو، بپیوندد، سالها است که وارد می‌شود. اغلب، واریک منتشر کننده پروپاگاندای آلبرایت و مؤسسه او بر ضد ایران است. این شخص و مؤسسه‌اش، بنوبه خود، وصل می‌شوند به آن بخش از آژانس بین‌المللی انرژی اتمی که نسبت به ایران بس سختگیر است

      ده سال پیش، آلبرایت و مؤسسه دانش و امنیت بین‌المللی هیستری حمله به عراق را ایجاد می‌کردند. دستمایه‌شان، ادعاهای دروغ در باره اسلحه کشتار دستجمعی عراق بود. در طول سالهای اخیر، آلبرایت و مؤسسه او همان ایفای نقش را در باره ایران، برعهده گرفته‌است. باآنکه، در سال 2013 نیز، جامعه اطلاعاتی امریکا می‌گوید ایران بمب اتمی نمی‌سازد، او همچنان نسبت به مجهز شدن ایران به بمب اتمی، اعلام خطر می‌کند.

     آلبرایت مؤسسه خود را تغییر داده‌است تا که آماده رویاروئی با ایران بگردد. هرچند او اصرار دارد بگوید یک حرفه‌ای واقعیت‌گرا است، اما مؤسسه او صدها مقاله در باره ایران انتشار داده‌است. حال آنکه ایران یک بمب اتمی نیز نساخته است. اما اسرائیل زرادخانه اتمی دارد و این مدیر و کارکنان این مؤسسه درباره آن نه می‌نویسند و نه می‌گویند. در سایت مؤسسه، جز چند مقاله فنی در باره اسلحه اتمی اسرائیل نمی‌یابی. حال این‌که پر است از مقاله در باره برنامه اتمی ایران چنان زیاد که ناگزیر وب سایت دیگر جایشان داده‌اند. مقاله‌ها نه تنها درباره برنامه تولید بمب اتمی ایران هستند، بلکه به حمله به آنها هم اختصاص دارند که درصحت این ادعا که ایران مشغول تولید بمب اتمی است، تردید دارند.  

     وقتی روزنامه نگاری غیر سنتی از آلبرایت پرسید چگونه‌است که شما اینهمه به ایران می‌پردازید اما نسبت به اسرائیل ساکت هستید؟ او با خشم پاسخ داد: من بر روی گزارش در باره برنامه اتمی اسرائیل کار می‌کردم. طرفه این‌که در آن گزارش که در 1993 منتشر کرد، هیچ برآوردی از زرادخانه اتمی بزرگ اسرائیل وجود ندارد.

     باوجود این تبعیض مستند، واشنگتن پست و دیگر ارگانهای تبلیغاتی سنتی امریکا، عموماً او را تحلیل‌گری بی‌طرف توصیف می‌کنند. برگذشته او، از جمله پروپاگاندای او درباره اسلحه اتمی عراق، نیز پرده غفلت می‌کشند.

   

باتوجه به اینهمه خون‌ریزی و ویرانی که جنگ عراق ببارآورده‌ است، یک روزنامه نگار واقع بین، خود را ناگزیر می‌بیند هربار خواست قولی از آلبرایت نقل کند، اشتباه‌های او را نیز خاطر نشان کند. اما واریک برآن نشد ببیند که آلبرایت و مؤسسه او در قلب ماجرای ماه فوریه بودند و یا نبودند.

      حال که نمی‌دانیم و بسا هیچ‌گاه نخواهیم دانست که افشا شدن گزارشهای محرمانه غیرقابل اجرایش کردآیا استراتژی آمانو به اجرا گذاشته می‌شد یاخیر. اما این را می‌دانیم که چنین طرحهائی در گذشته تهیه و به اجرا گذاشته شده‌اند و مردم امریکا بهای آن را پرداخته‌اند. چنانکه پرزیدنت بوش همانند این نقشه را در مورد عراق تهیه کرد و به اجرا گذاشت و هنوز مردم امریکا سراز کار درنیاورده، قوای امریکا عراق را اشغال کرده‌بود

سرانجام، مانینگ، در این جنگ، یک تحلیل‌گر اطلاعات جوان بود. او با انبوهی از مدارک خشونت و بیرحمی و عدم صداقت و شرافتی روبرو بود که خود را ناگزیر دید کاری بکند. کاری که کرد این بود که هزاران سند در اختیار ویکیلیکس قرارداد. این مدارک که در اختیار مطبوعات نیز گذاشته شدند مربوط می‌شدند به جنایات ارتکابی در جنگهای افغانستان و عراق.  

     همچنین انتشار گزارشهای محرمانه به مردم امریکا و مردم دنیا امکان داد پشت پرده اسرار را ببینند و از کارهای کثیف که هنر حکومت خوانده می‌شوند،  آگاه شوند. بسا مهمتر این‌است که افشا شدن این گزارشها به برخاستن موجهای جنبش در دنیای عرب کمک رساند و در پیدایش بهار عرب نقش پیدا کرد. مردم این منطقه این اقبال را پیداکردند که برزندگی خود کنترل بیابند.

   و برادلی مانینگ، با انتشار گزراشهای محرمانه بسا مانع از جنگ با ایران گشت.

 

انقلاب اسلامی: و خوانندگان می‌توانند برآورد کنند خطرها که به یمن افشای رژیم ایران از آنها درامان مانده‌است. می‌توانند از خود بپرسند اگر افتضاحهای بزرگی چون اکتبر سورپرایز و ایران گیت و ترورها (از جمله ترورهای برلین و وین و پاریس و…) و فسادهای بزرگ فاش نمی‌شدند، جنگی که در سود انگلستان و غرب بود تا چه وقت ادامه می‌یافت و ترور چه به روزگار ایرانیان می‌آورد وو از انقلاب بدین سو ایران ملاتاریا در رابطه ستیز در ظاهر و سازش درباطن با امریکا بوده‌است. اینک، تاریخچه گفتگوهائی که به توافق ژنو انجامدند:

 

شماره ۸۴۵ از ۲۳ تا ۶ دی ۱۳۹۲

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید