نخستین دیدار و گفتگوها و پیآمدهایش، از جمله گزینش رئیس جمهوری:
شهریور سال 1391- اولین دیدار ایرانیها و امریکایی ها در عمان: با توجه به گفته های پونیت تالوار مشاور ارشد اوباما اولین دیدار مقامات ایرانی و امریکایی باید حوالی شهریور سال 1391 باشد چرا که او می گوید: برای بار اول با هیات ایرانی در تابستان سال ۲۰۱۲ در عمان دیدار کردهام. بنابراین گفتگوهای عمان حداقل از تابستان ۲۰۱۲ وارد مرحلهای شده که به توافق ژنو انجامیده است.
اگر اینگونه باشد که پونیت تالوار مشاور ارشد اوباما میگوید میتوان فهمید که چرا ولایتی کاندیدای ریاست جمهوری شد. زیرا او از سوی خامنهای، مأمور گفتگو بوده است. حالا که وقوع گفتگوهای محرمانه محل انکار نیست معنی اعتراض ولایتی به جلیلی نیز، دقیق معلوم میشود در مناظرههای تلویزیونی، او به سعید جلیلی حمله کرد و گفت: اگر شما میدانستید دیپلماسی چیست و رویه تعامل درپیش میگرفتید، مشکل اتمی حل شدهبود. در حقیقت، موضع او و موضع روحانی پیام به امریکا بود که رژیم آماده «مصالحه» است.
● امروز که توافق ژنو بعمل آمدهاست، گفته میشود اگر جلیلی انعطاف به خرج داده بود و بر اساس پیشنهادات علیاکبر صالحی وزیر وقت خارجه عمل کرده بود، توافق آلماتی ۲ محلی برای توافق ژنو باقی نگذاشتهبود. اما او مأمور بود سیاست «تهدید زدائی» را اجرا کند. زیرا خامنهای میخواست به جای او، مردم ایران جام زهر تسلیم را بنوشند. پس مهندسی انتخابات به ترتیبی انجام گرفت که «منتخب» مردم توافقی را امضاء کند که حالا دیگر، هم خامنهای و هم روحانی میپذیرند که تسلیم نامه است. جز اینکه روحانی مدعیاست دنیا تسلیم ایران شده است. قول او تکذیب قول خامنهایاست زیرا اگر دنیا تسلیم ایران شده باشد، پس امریکا دشمنی خود را به ایران نشان نداده است بلکه این ایران بوده که دشمنی خود را به امریکا و اروپا و روسیه و چین نشان داده است!
● امریکاییان معتقد بودند حضور ولایتی به عنوان مشاور ارشد رهبری نشانه جدی بودن مذاکرات است. در این میان، مصاحبه جدید علی اکبر صالحی که متاسفانه مسئول هستهای ایران و زمانی «وزیر» امور خارجه کشور ایران بود برای اینکه از زیر بار ملاقاتهای محرمانه فرار کند توپ را ناشیانه به زمین ظریف انداخته و میپندارد ایرانی ها فریب می خورند. او می گوید: «…به گزارش ایرنا، معاون رییس جمهوری این مطلب را در یک برنامه تلویزیونی در پاسخ به این سئوال که مشاور امنیتی کاخ سفید گفته ما قبل از دولت یازدهم مذاکرات امنیتی محرمانه با آمریکاییها داشتهایم. آیا صحیح است؟، میگوید:«من هم میبینم که در برخی مطبوعات ما نیز این اخبار منعکس شده است. آقای ظریف پاسخ دادند که چنین چیزی وجود نداشته و بهتر است پاسخ مسئولین خودمان را مبنا قرار دهیم. مذاکرات محرمانهای هیچگاه نداشتهایم و اگر مذاکرهای بوده تنها در حاشیه 1+5 بوده و در سابق مذاکراتی نبوده است و ما همان را مبنا قرار میدهیم»!
در 23 اذر 1391 تاجیک آزاد شد. خبرگزاری فارس: قدردانی سفیر ایران از رایزنیها و تلاشهای دولت عمان برای آزادی تاجیک. علیاکبر سیبویه سفیر جمهوری اسلامی ایران در مسقط پس از ورود نصرتالله تاجیک سفیر اسبق ایران در اردن به مسقط که به اتهام واهی و اثبات نشده خرید 10 عدد دوربین دید در شب به مدت 6 سال در انگلیس در حبس خانگی به سر میبرد و پنجشنبه 23 آذر ماه آزاد شد، در نشستی خبری در جمع رسانههای عمان اظهار داشت: جمهوری اسلامی ایران از 6 سال قبل و دقیقاً از همان ابتدای بازداشت آقای تاجیک با اقدامات همه جانبه خود نزد دولت لندن درصدد آزادی وی برآمد، ولی از آنجایی که غرب در چارچوب اعمال تحریمها همواره با فشارهای مضاعف خود در مقام تداوم آزار و اذیتهای خود بودند، روند آزادی تاجیک را تا به امروز طولانی کردند. در طول شش سال گذشته، جمهوری اسلامی ایران با اعزام هیئتهایی تلاش وافر و همه جانبه خود را از جمله رایزنی با دولت عمان در این زمینه به عمل آورد.
روابط حسنه و ممتاز موجود بین جمهوری اسلامی ایران و سلطنت عمان بدون هیچ شائبهای به صورت روابط نمونه در تمامی عرصهها جلوهگر شده که میتواند در فضای کنونی روابط منطقهای الگوی سایر کشورهای منطقه قرار گیرد. در این راستا ابعاد انسانی این روابط نیز در عرصههای رایزنی دو کشور تجلی یافته به گونهای که سلطان قابوس تاکنون در مواردی تلاشهای انسانی خود را نزد کشورهای ثالث در قالب رایزنی به کار گرفته و تاکنون منجر به نتایج ثمربخش و مثبتی شده که آزادی آقای تاجیک در این راستا است.
در 24 دیماه 1391 سخنان اسنایپ با عمانیها: به گزارش خبرگزاری فارس، سخنگوی دفتر امور خاور نزدیک وزارت خارجه آمریکا ضمن تمجید از دولت عمان تصریح کرد که مسقط، پل ارتباطی آمریکا و ایران است. به نقل از روزنامه «مسقط دیلی»، «آئورون دی اسنایپ» سخنگوی دفتر امور خاور نزدیک (NEA) وزارت خارجه آمریکا در نشستی با رسانهها در سفارت آمریکا در مسقط در خصوص افزایش روابط آمریکا و عمان و وضعیت حاکم بر منطقه صحبت کرد و گفت که عمان پل ارتباطی آمریکا و ایران است. وی تصریح کرد که عمان به واسطه سیاست خارجی هوشمندانهاش، یک شریک قابل اعتماد و ثابت قدم برای آمریکا به حساب میآید.
این دیپلمات آمریکایی اینگونه ادامه داد: این یک منفعت بزرگ برای ما است که عمان روابط مستحکم و سودبخشی با آمریکا دارد. نکات ریز و ظریف سیاست خارجی عمان به نفع همه است و این دلیل آن است که من فکر میکنم آمریکا چنین احترام عمیقی برای عمان قائل است زیرا سلطنت عمان نه تنها برای منافع خود کار میکند بلکه برای منافع منطقه نیز تلاش میکند. سلطنت این کشور خودخواه نبوده است و من فکر میکنم در سالهای پیش رو نیز ما حتی روابط نزدیک تر و مستحکمتری را با دولت و مردم عمان داشته باشیم.
● اسنایپ در خصوص موضوع ایران گفتهاست: رویارویی با جمهوری اسلامی ایران همواره یک چالش بودهاست. من اغلب احساس میکردم که ما همچون کشتیهایی هستیم که در شب عبور میکنیم زیرا وقتی آنها (ایران) آماده گفتوگو هستند ما آماده نیستیم و بالعکس. با ادامه بنبست بین ایران و آمریکا، جایگاه عمان در پرکردن این شکافها و فاصلهها بسیار کمک کرده است.
او ضمن تمجید مکرر از عمان در باره میانجی شدنش میان امریکا با ایران، گفتهاست: ما بسیار سپاسگزاریم که شریکی چون عمان داریم که به ما در کم کردن این شکاف و فاصله کمک میکند. ما همیشه کمکهای سلطان این کشور در زمانهایی که در مذاکره مستقیم با ایران چالش داشتیم را تحسین میکنیم. گرچه ما طرح خاصی در خصوص این موضوع نداریم اما فکر میکنم که کانال ارتباطی عمان (بین آمریکا و ایران) در سالهای پیش رو حائز اهمیت باشد.
وی در ارتباط با مسئله سوریه گفته است: مذاکرات بزرگی در آمریکا درباره مداخله آمریکا به شکل ارائه حمایتهای تسلیحاتی به سوریه صورت گرفتهاست. اما ما براین باوریم که راهحل سیاسی، مهمترین سرمایهگذاری کوتاه مدت و بلندمدت است. راهحل این مشکل، توسط مردم سوریه ایجاد و اجرا میشود. هماکنون آمریکا کمکهای انساندوستانهای به ارزش ۲۰۰ میلیون دلار صرف دارو، غذا، لباس و کمپهای پناهندگان به سوریه کرده است.
اسنایپ در عین حال که دولت سوریه را محکوم کرد، اعتراف کرد: این مسئله را نیز میدانیم که اگر بشار اسد، فردا بمیرد، و درعین حال هیچ چارچوب سیاسی برای ارائه به مردم سوریه نداشته باشیم، هرج و مرجی که متعاقب آن به وجود میآید، حتی از وضع کنونی نیز وخیمتر است. بنابراین آمریکا در حال حاضر تنها کمکهای بشردوستانه ارائه میکند و به مخالفان سیاسی این کشور در ایجاد یک دیدگاه برای سوریه بعد از اسد کمک میکند.
وی در خصوص استراتژی اوباما درخاورمیانه گفتهاست: حکومت اوباما بر این باور است که چالشهای پیچیده نیازمند استراتژیهای چندجانبه است: من فکر میکنم که هرچه جلوتر برویم، شاهد تعامل بیشتر در منطقه خواهیم بود. تعاملی که به حاکمیت کشورهای مورد بحث احترام میگذارد و این مسئله با مشورت با شرکای منطقهای حاصل میشود.
در 20 بهمن سال 1391، مصاحبه غیر منتظره حسن روحانی با صدا و سیما: در این تاریخ، برنامه شناسنامه صدا و سیما طی انجام مصاحبهای با حسن روحانی تلاش کرد تا با پرسش هایی حسن روحانی را به مردم معرفی نماید تا نزدیکی انتخابات، بسیاری فکر میکردند که آن مصاحبه اتفاقی بوده است. اما بعدها مشخص شد که در ان زمان میبایست حسن روحانی به صدا و سیما میآمد و «سوابق مبارزاتی به اطلاع مردم میرسید» و ناگفتههایی را درباره مسئله هستهای و تحریمها برضد ایران، میگفت و خود را معرفی میکرد. از قرار، معرفی که در آن برنامه، حسن روحانی از خود کرد، بعد از بررسی هایی بود که برای «انتخاب» رییس جمهوری آینده صورت گرفتهبود.
پیش از دیدار و گفتگوی ماه مارس، 12 روز بعد از مصاحبه روحانی با سیمای جمهوری اسلامی ایران، در 2 اسفند 1391 ( در 26 و 27 فوریه 2013)، بعد از گفتگوهای هیأت تحت سرپرستی جلیلی با هیأتهای کشورهای 5+1، در آلماتی، پایتخت قزاقستان، دو عضو از هیأت امریکائی از آن جدا میشوند و پنهانی به عمان میروند و در ویلائی رو به دریا، متعلق به سلطان عمان، با فرستادههای خامنهای دیدار و گفتگو میکنند. این دو، پونت تالور، مشاور کاخ سفید و روبرت اینهورن، مشاور وزارت خارجه در امر تسلیحات بودند.
● همه می دانند که حسن روحانی بعد از جریانات سال 88 جزء «ساکتین فتنه» بوده بود. باز همه میدانند که حسن روحانی یار نزدیک هاشمی رفسنجانی است. پس خامنهای تحت چه فشار مقاومت نکردنی بود که ناچارش کرد انتخابات را چنان مهندسی کند که روحانی رئیس جمهوری بگردد؟ امروز که جهانیان میدانند گفتگوهای محرمانه به توافق ژنو راه بردهاست، برآنها معلوم است که یا او و یا ولایتی میباید ریاست جمهوری مییافتند. الا اینکه ولایتی نمیتوانست اصلاح طلبان جذب شونده را جذب و سران آنها را حذف کند. مشکل تحت تعقیب بودن را هم داشت و جام زهر توافق را هم خامنهای خود باید سرمیکشید. لذا با تمام مخالفت هایی که با وی میشود برای حفظ نظام دست به انتخاب حسن روحانی میزند. مصاحبههای بعدی حسن روحانی به خصوص در نزدیکیهای انتخابات با نشریات و مطبوعات معلوم کرد که او اهل «تعامل» با امریکا و غرب است.
● سیر مذاکرات محرمانه و گفتگوهای نمایندگان خامنهای و اوباما چنان بود که میبایست رییس جمهوری دمساز با ادامه مذاکرات معرفی و انتخاب شود. بنابراین،
– انتخاب حسن روحانی به دلیل نیاز سید علی خامنهای به حل سریع بحران اتمی و خلاصی از تحریمها بود. به سخن دیگر، مذاکرات موجب انتخاب حسن روحانی شدند. این حسن روحانی نبود که بعد از انتخاب شدن به سرعت دست به کار حل مسائل هستهای و تحریم ها شد. گفتگوهای محرمانه زمینه آن را فراهم آوردهبودند. خامنهای دو مهندسی را باهم انجام داده بود: مهندسی حل بحران اتمی از راه گفتگوی محرمانه با امریکا و مهندسی انتخابات ریاست جمهوری 24 خرداد 1392.
انتخاب حسن روحانی، علاوه رابطه شخصی او با خامنهای و وابستگیش به رژیم ولایت فقیه، به دلیل عملکرد پنهانی و مخفیانه او در بسیاری از اموری که می بایست انجام بگیرند ، نیز بود. به عنوان نمونه همین محرمانه ماندن مذاکرات در ژنو.
لازم به ذکر است که ولایتی در مصاحبه با برنامه شناسنامه صداو سیما گفته بود که مذاکرات به دو شکل پنهانی و علنی باید انجام گیرند.
٭ خامنهای به امریکا علامت میدهد:
در 1فروردین سال 1392، بیانات خامنه ای در آغاز سال نو: در اولین روز سال 1392 خامنهای گفتهاست: از نظر آمریکائیها گفتگو بمعنای وادار کردن طرف مقابل برای قبول حرف آنها است. بنابراین ما همواره این نوع گفتگو را تحمیلی می دانیم و جمهوری اسلامی ایران نیز زیر بار تحمیل نمی رود.
برای نخستین بار، او از نرمش قهرمانانه سخن میگوید. اینک میدانیم که از با امریکا مذاکرهای نداریم بکنیم تا نرمش قرمانانه تنازل کردن، نتیجه گفتگوهای محرمانه بوده است. در پیام نوروزی، پس از تحمیلی خواندن گفتگوئی که امریکائیها میکنند، 4 موضوع در رابطه با این مذاکرات را مطرح میسازد چرا که مجبور است تن به آن بدهد. چقدر شباهت دارد علامت دادن او به امریکا به نشان دادن خمینی به امریکا به هنگام آزادکردن شرمسارانه و زیان بار امریکاییان عضو سفارت امریکا در ایران که به گروگان گرفته شده بودند.
● موضوع اول:
خامنه ای :پیغام های مکرر آمریکائیها مبنی بر نداشتن قصد تغییر حکومت ایران بود. ما هیچگاه نگران قصد تغییر نظام جمهوری اسلامی از جانب شما نیستم زیرا آن زمانی که این قصد را داشتید و بهصراحت هم میگفتید ، هیچ کاری نتوانستید انجام دهید و بعد از این هم نخواهید توانست .
در این جمله سید علی خامنهای از امریکاییان تضمین میخواهد که آنها در پی تغییر رژیم نباشند و اگر اینگونه موافقت کنند، رژیم به دلخواه آنها عمل خواهد کرد.
●موضوع دوم:
خامنه ای: ما بارها گفتهایم که بدنبال سلاح هستهای نیستیم اما آمریکائیها میگویند باور نمیکنیم. در این شرایط چرا ما باید حرف آمریکا را در مورد صادقانه بودن پیشنهاد مذاکره، باور کنیم .
در موضوع دوم نیز، خامنهای تضمین میدهد که به دنبال به دست آوردن صلاح اتمی نیستیم. و میگوید هرگاه به تعهد خود عمل کنید ما نیز به تعهد خود عمل میکنیم. در خور توجه است که خامنهای خود را لو میدهد. زیرا باید با امریکائیها مذاکرات کرده باشد تا بتواند بگوید صادق نیستند و میخواهند خواست خود را به طرف گفتگو تحمیل کنند. راستی ایناست که از اکتبر سورپرایز (گروگانگیری) تا ایران گیت و از آن پس نیز، ارتباط محرمانه همواره وجود داشتهاست.
خامنهای ادامه میدهد: «برداشت ما ایناست که پیشنهاد مذاکره یک تاکتیک آمریکائی برای فریب افکار عمومی دنیا و مردم ایران است و اگر اینگونه نیست ، باید آمریکائیها این موضوع را در عمل ثابت کنند. آنها در مواردی گفتهاند که برخی افراد از طرف رهبر ایران با آمریکا مذاکره کردهاند. در حالیکه این سخن، دروغ محضاست و تاکنون هیچ کس از طرف رهبری با آمریکا مذاکره نکرده است».
بدینترتیب، در همان زمان که ولایتی را مأمور گفتگو کردهبود، به مردم ایران و با صراحتی باور نکردنی، دروغ میگفت.
خامنهای باز ادامه میدهد: فقط در چند مورد، دولتهای مختلف، در برخی موضوعات مقطعی، با آمریکا مذاکراتی انجام دادند که در همان مذاکرات هم دولت موظف به رعایت خطوط قرمز رهبری بود و امروز نیز، باید این خطوط قرمز رعایت شود.
باز دروغی فاحش میگوید. زیرا گفتگوها که «دولت» ها کردهاند، در مورد عراق و افغانستان بوده است و نه در باره ایران. این نوع گفتگوها را نماینده شخص او انجام داده است. در حکومت خاتمی، صادق خرازی و سفیر سوئیس در ایران، طرح گفتگوهای جامعه را تهیه و به حکومت بوش ارائه کردند. اما مورد اعتناء قرار نگرفت. آن طرح نیز به تصویب خامنهای رسیده بود. از آن پس، تمامی گفتگوهای محرمانه را شخص خامنهای، از طریق فرستادههایش، تصدی کردهاست. در گفتگوهای محرمانه که به توافق ژنو سرباز کردند، سلطان عمان و سلیم الاسماعیلی و خضیر الخزاعی بعنوان واسطه و ولایتی و متکی و صالحی بعنوان گفتگو کننده شرکت داشتهاند.
● موضوع سوم:
خامنه ای: تمایل نداشتن آمریکائیها برای به نتیجه رسیدن و پایان مذاکرات هسته ای بود. اگر آمریکائیها واقعاً تمایل به حل موضوع هستهای ایران دارند، راه حل آن نیز آسان است و باید به حق غنی سازی هستهای ایران برای اهداف صلح آمیز اعتراف کنند.
توافق ژنو شامل این اعتراف نشد. رژیم اجازه یافت در طول 6 ماه، به غنی سازی اورانیوم زیر 5 درصد ادامه دهد بشرط اینکه مقدار اورانیوم غنی شده، از آنچه اینک وجود دارد، بیشتر نشود. به سخن دیگر، حق غنی سازی ندارد.
● موضوع چهارم:
خامنهای: اگر آمریکائیها صادقانه میخواهند، قضایا تمام شود، راه حل پیشنهادی ما این است که در گفتار و عمل، دست از دشمنی با ملت ایران بردارند.
و حالا که گفتگوها انجام گرفته و توافق ژنو انجام گرفتهاست، او میگوید امریکائیها دشمنی خود را با ایران و ایرانی و اسلام مسلمین نشان دادند. بنابراین که توافق ژنو تسلیم نامهای است که رژیم امضاء کرده است، امریکا دشمنی خود را نشان دادهاست. بر او است که بگوید چرا کار ایران را به تسلیم کشاندهاست. ادعای روحانی که توافق ژنو یعنی این که دنیا تسلیم ایران شدهاست، هم اعتراف است به تسلیم نامه بودن توافق و هم دروغی است که به قول ما ایرانیها مرغ پخته راهم به خنده میاندازد.
انقلاب اسلامی درهجرت شماره ۸۴۶ از ۶ تا ۲۰ بهمن