back to top
خانهآرشیو گزارش‌ها از سایت قدیمگزارش‌ها و تحلیل‌ها oاجماع برسر بستن پرونده هسته‌ای از راه «توافق» با کشورهای 5+1

اجماع برسر بستن پرونده هسته‌ای از راه «توافق» با کشورهای 5+1

در 7 بهمن 92، سایت بازتاب متنی را انتشار داده‌است که بنابرآن، در رژیم، برسر گفتگو با کشورهای 5+1 و حاصل آن، اجماع وجود دارد. نخست متن را می‌آوریم و آنگاه تناقض‌هایش را رفع می‌کنیم: 

   «زنده باد روحانی! زنده باد سردار جعفری! زنده باد ظریف! مذاکرات هسته‌ای ایران و کشورهای عضو گروه ۱+۵، صرف‌نظر از محتوا و نتیجه‌ای که دارد، از یک بعد دیگر هم برای ایران و ایرانیان دستاورد چشمگیر دیگری هم داشته است و آن ‌آزمون اجماع‌‌سازی پیرامون یک موضوع ملی، به رسمیت شناختن آرا‌ و نظریات متنوع و گاه‌ متعارض درباره فرایند مذاکرات و کار کردن مقامات مسئول به صورت ترکیبی تکمیلی درباره موضوعی ملی است.

    در فرایند مذاکرات هسته‌ای ایران با کشورهای عضو‌ گروه ۱+۵، با حمایت‌های رهبر فرزانه انقلاب اسلامی، اجماعی ‌کم سابقه شکل گرفته ‌که نمونه آن را شاید بتوان در دوران دفاع مقدس دید؛ اجماعی که برای به دست آوردن منفعت همه ایرانیان و انقلاب اسلامی شکل گرفته است. 

    نکته مهم این اجماع، وجود عقلانیتی مشخص در ورای آن است، به گونه‌ای که به رغم تنوع دیدگاه‌ها ‌درباره مذاکرات، با وجود مخالفان و موافقان مذاکرات و با وجود باز بودن عرصه برای مخالفت و موافقت، صدای واحدی از ایران به گوش جهانیان می‌رسد. وقتی گفته می‌شود ایران به هیچ وجه تأسیسات هسته‌ای خود را نابود نمی‌کند، وزیر خارجه بر آن اصرار، رئیس جمهور سخنان وزیر را سرسختانه تأیید می‌کند و مقامات داخلی نیز مواضع آنان در مقابل زیاده‌خواهی‌ها را می‌ستایند. 

   اما مدیریت جریانی که به اجماع ملی رسیده، در دستان رهبر انقلاب است و همین باعث شده نه تنها نیروهای کشور، موازی عمل نکرده و تلاش‌های همدیگر را خنثی نکنند، بلکه همه نیروهای داخلی از قبیل مقامات دولتی و مذاکره کننده، نمایندگان مجلس، فرماندهان نظامی، شخصیت‌های برجسته نظام و…‌ همچون قطعاتی هماهنگ در زمان‌های لازم و متناسب وارد حلقه شوند و نقش خود را بازی کرده و کمکی به پیشبرد مذاکرات کنند. 

   در این چهارچوب گاهی تبسم‌های دیپلماتیک،‌ گاه سخت‌گیر و ایستادگی دیپلمات‌ها و ‌گاه‌ واکنش مقامات نظامی کشور در مقابل تهدیدات است که حلقه اجماع ملی صورت گرفته در مدیریت مباحث مرتبط با سیاست خارجی را تکمیل می‌کند؛ که عرصه سیاست خارجی و تأمین منافع کشور، جز با اجماع ملی امکان پذیر نیست. 

 

● رفع تناقض‌ها متن را بس شفاف و گویا می‌کند:

1 – بنابر متن، در درون رژیم، بخصوص میان فرماندهی سپاه و روحانی کشماکش همه جانبه وجود ندارد. سپاه و مجلس و صدا و سیما و دیگر ارگانهای تبلیغاتی خامنه / فرماندهی سپاه، تحت رهبری خامنه‌ای، هریک سازی را می‌نوازند و این سازها را به رهبری خامنه‌ای، همصدا می‌شوند. هدف نیز این‌است که «ایران به هدف خود برسد». 

    اما برشمردن تعهدها که بنابر توافق ژنو، به ایران تحمیل شده‌است، نمی‌توان همساز شدن و اجماع تشکیل دادن شمرد. خواستار دراختیار مجلس گذاشتن متن توافق ژنو و آن را تسلیم نامه و قرارداد ترکمن‌چای خواندن و انتشار قول خامنه‌ای که در توافق ژنو حق غنی سازی – که خامنه‌ای تکذیب نیز نکرده‌است – را مشاهده نمی‌کنم و… اجماع تشکیل نمی‌دهند. 

    تناقض را که رفع کنیم، واقعیت شفاف و گویا می‌شود: 

1.1.  در همان‌حال که کشماکش میان دو طرف جدی است، اختلاف نظرها درحدی اجازه انتشار یافته‌اند که زمینه را برای توافق نهائی آماده کند.

1/2. خامنه‌ای هم‌آهنگ کننده نیست، معامله کننده ‌است. اما مردم باید باور کنند که نقش او جلوگیری از تسلیم کامل است. خط قرمزها را او معین می‌کند.

     تا این‌جا، بنای خامنه‌ای بر انجام توافق نهائی است. اما به ترتیبی که ولایت فقیه و شخص او را بی‌محل نکند. موضعگیریها باید سانسور شوند و به ترتیبی انتشار بیابند که در رژیم و در جامعه، تسلیم نامه بدون مقاومت سخت، پذیرفته شود.

2 – ادعای بوجود آمدن صدای واحدی جهان می‌شنود و آن‌را ناشی از همسازی و اجماع گرایشهای رژیم شمردن، ادعائی متناقض است. زیرا 

2/1. آنچه متن توافق ژنو  با سخنان دو طرفی که گویا اجماع کرده‌اند، در تناقض است. بنابر‌این که توافق‌نامه را خامنه‌ای و روحانی و ظریف امضاء کرده‌اند و هرگاه دعوی اجماع صحیح باشد – که صحیح نیست -، تمامی گرایشهای رژیم نیز آن را پذیرفته‌اند، سخنانی که روحانی و ظریف و خامنه‌ای و دیگران در داخل می‌گویند، با آن متن در تناقض است. رفع تناقض به این‌است که موضع واقعی امضاء کنندگان همان توافق نامه است. و جهان، دو نوع صدا می‌شوند: یکی صدای امضاء کنندگان که در مواردی با توافق سازگار نیست و دیگری صدای مخالفان که توافق را تسلیم نامه می‌دانند. باوجود این، رژیم تک صدا است زیرا سخن خامنه‌ای «فصل‌الخطاب» است. 

2.2.  در همان حال که رژیم در درون، زمینه را برای قبولاندن تسلیم نامه آماده می‌کند، به امریکا و اروپا، مرتب علامت می‌دهد که صدائی را که باید بشنود، همان امضائی است که زیر توافق نامه گذاشته شده است و زیر توافق نامه نهائی نیز گذاشته خواهد شد.

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید