گزارش /تحلیل: توافق ژنو گرده توافق نهائی است!؟
در 28 ژانویه 2014، اوباما، رئیس جمهوری امریکا، در سخنرانی سالانه خود، در کنگره، گفته است: هرگاه کنگره قانون در تحریم ایران وضع کند، آنرا وتو میکنم. اما اگر ایران تن به توافقی ندهد که خاطر دنیا را از مجهز نشدن خود به سلاح هستهای آسوده کند، خود خواستار وضع تحریمهای سخت میشوم و از همه گزینهها استفاده میکنم. بنابر قول او، گفتگوها سخت درپیش هستند.
و در 8 بهمن (28 ژانویه)، قول محمد فروزنده، رئیس بنیاد مستضعفان و از نزدیکان خامنهای انتشار یافت که بنابرآن، نظام تصمیم دارد پرونده اتم را ببندد و توافق بعمل آمده و گفتگوها درباره اجرای توافق است.
«اطلاعی» نیز در 9 بهمن 92، انتشار یافته است که، بنابرآن، روحانی با خامنهای دیدار کرده و بر سر دو امر بایکدیگر توافق کردهاند: خامنهای دهان مخالفان توافق ژنو را ببندد و روحانی نیز درباره آزادی زندانیان و حصر شدگان و مطبوعات دم فرو بندد. این «اطلاع» واجد یک حقیقت است و آن ضرورت همراه کردن سرکوب در داخل با سازش درخارج است. اما توافق خامنهای با روحانی هم تناقض دربردارد و هم با واقعیت نمیخواند و هم یک پیام دارد: واقعیت ایناست که 1 – روحانی مقام خود را از گفتگوهای محرمانه خامنهای با اوباما از طریق فرستادههای دو طرف، دارد. 2- متناقض است زیرا توافق ژنو، بدون موافقت خامنهای، حتی انجام نمیگرفت. آنهایی هم که همه روز توافق ژنو را دستمایه حمله به روحانی کردهاند، آدمهای فرماندهی سپاه و طرفدار خامنهای هستند. اگر او و فرماندهی سپاه نخواهند، از زبان و قلم یکی از آنها، جملهای جاری نمیشود. و 3 – پیام آن این است که قول فروزنده صحیح است و «نظام تصمیم دارد پرونده اتمی را ببندد». زیرا اگر قرار بر بستن پرونده و پایان بخشیدن به بحران نبود، توافق خامنهای با روحانی، بدون موضوع می شد.
اطلاع ها که ما دریافت کرده ایم نیز حاکی از آنند که تسلیم نامه ژنو، گرده تسلیم نامه نهائی است:
و بنابر اطلاعی، روحانی و حکومت او دست خود را زیر سنگ می دانند و حل کردن مسئله اتمی را خارج کردن دست از زیر سنگ تصور میکنند و براین باورند که با پایان یافتن بحران اتمی، عمر اصول گرایان سخت سر نیز بسر میرسد. زیرا دیگر نه میدان عملی برای آنها می ماند و نه رژیم نیازی به آنها خواهد داشت.
تنها فروزنده نیست که می گوید کار توافق بر سر پرونده اتمی انجام گرفته است. بنابر اطلاع، در طول 6 ماه مدت توافق و بعد از آن نیز، میباید زمینه سازی برای سرکشیدن جام زهر سوم آماده شود. آنچه میباید مقامات رژیم و ارگانهای تبلیغاتی جا بیاندازند اینست که توافق ژنو، چرک نویس و یا گرده توافق نهائی است. توضیح اینکه
1 – دستگاههائی که بنابراین توافق تعطیل میشوند، بنابر توافق نهائی نیز بسته خواهند ماند.
2 – مهار دائمی آژانس بینالمللی انرژی اتمی بر فعالیتهای اتمی ایران، برقرار خواهد شد. یعنی ایران پروتکل الحاقی را که به آژانس امکان بازرسی کامل و وقت و بیوقت را میدهد، خواهد پذیرفت.
و دو موضوعی که سبب شدهاند اوباما گفتگوهای پیشرو برای رسیدن به توافق را مشکل بداند، عبارتند از:
3 – در آنچه به غنی سازی زیر 5 درصد اورانیوم مربوط میشود، امریکا – قول کری – بر ایناست که تأسیسات غنی سازی باید برچیده شود. رژیم میخواهد حق غنی کردن اورانیوم به او داده شود. توافق ژنو، اجازه میدهد غنی سازی زیر 5 درصد انجام بگیرد بشرط اینکه در پایان 6 ماه، مقدار اورانیوم 3.5 درصد از مقدار آن در آغاز بیشتر نشود. به سخن دیگر، شناختن حق غنی سازی نیست. اجازه واقعی غنی کردن نیز نیست. بلکه اجازه صوری است. بدینقرار، مشکلی که باید حل شود برچیدن تأسیسات و یا شناختن حق و یا اجازه صوری است. این تعادل قوا است که معین میکند کدام یک از این سه گزینه راه حل خواهند شد.
4 – طول مدتی که ایران تحت مهار کامل میماند: دائمی و 20 سال و 10 سال. دائمی خواست امریکا و اسرائیل است و 20 سال زمان درخوری از دید اروپا است و 10 سال طول مدتی است که رژیم میخواهد. در واقع، رژیم به کنترل دائمی تن داده است. زیرا با پذیرفتن پروتکل الحاقی، تأسیسات و فعالیتهای اتمی ایران تحت کنترل دائمی آژانس بینالمللی انرژی اتمی قرار میگیرد.
5 – تحریمها مشکل دیگری است که باید حل شود: رژیم میخواهد تمامی تحریمها لغو شوند و امریکا بیشتر و اروپا کمتر میخواهند تنها تحریمهای مربوط به برنامه اتمی لغو شوند. تحریمها بخاطر نقض حقوق بشر از سوی ایران و تحریمها بخاطر حمایت رژیم از تروریستها برجا بمانند. و رژیم میخواهد تمامی تحریمها لغو شوند. از دید امریکا، لغو تمامی تحریمها موکول به ایناست که رژیم حقوق بشر را رعایت کند و دست از حمایت از تروریستها بردارد. به سخن دیگر، در سطح منطقه، خود را با سیاست امریکا در ظاهر و باطن سازگار کند.
پرسشی که میماند ایناست: آیا امریکا دیگر نیازی به «دشمن» از نوع رژیم ولایت فقیه ندارد و تحول در منطقه بگونه ای است که دیگر نیازی به ستیز در ظاهر و سازش در باطن نیست؟ رفتار بخشی از رژیم (محافظه کاران و اصلاح طلبان بریده از «فتنه گران» و همه آنها که به این نتیجه رسیدهاند که تاریخ مصرف ولایت فقیه به پایان رسیده است) میگوید که این بخش، میخواهد دوران ستیز در ظاهر و سازش در باطن پایان بیابد. اگر حکومت روحانی دست خود را زیر سنگ میبیند و فکر میکند با پایان دادن به بحران اتمی، دستش از زیر سنگ بیرون میرود، بدینخاطر است که با پایان گرفتن ستیز در ظاهر، آن بخش از رژیم که فرآورده ستیز در ظاهر است، علت وجودی خود را از دست میدهد.
انقلاب اسلامی: واقعیتی که این گزارش – تحلیل آشکار میکند، در قول سرپرست تیم مذاکره کننده و دیگران نیز، بازگو شده است: