back to top
خانهآرشیو گزارش‌ها از سایت قدیمگزارش‌ها و تحلیل‌ها oهاشمی رفسنجانی حکومت احمدی نژاد را نامشروع می‌داند و پاسخ می‌شنود که...

هاشمی رفسنجانی حکومت احمدی نژاد را نامشروع می‌داند و پاسخ می‌شنود که نامشروع خود و «همه کس و کار او» است؟ کوچک زاده می‌گوید: کودتا شده‌است:

هاشمی رفسنجانی آماج شدیدترین حمله‌های تبلیغاتی است: نامشروع دولت پیشین است و یا هاشمی رفسنجانی و…؟:

 

 ویژ نامه اعتماد (20 اسفند 92)  پس از این توضیح که هاشمی رفسنجانی نمی‌خواست درباره حکومت احمدی نژاد اظهار نظر کند و این کار را «چوب زدن به مرده» می‌دانست، این جمله‌ها را آورده‌است: « اما مگر می شود به همین آسانی از این هشت سال و به ویژه چهار سال نفسگیر دوم یک دولت خرابکار و نامشروع گذشت. برای همین وقتی هاشمی انگیزه هایش را از ورود به انتخابات 84 می گوید، مسیر گفت وگوی ما ناگزیر به نقد دولت احمدی نژاد هم می‌رسد: «روندی که با دوران بازسازی و سازندگی آغاز شد، روند تکاملی بود که تا سال 84 ادامه داشت و اگر همان گونه ادامه می یافت، به ویژه در زمانی که نفت گران شد و پول زیادی به دست آوردیم، خیلی خوب می شد. اگر این هشت سال، دست یک دولت توانا و عاقل بود، پیشرفت کشور حالت جهشی داشت.»

     بدین‌قرار، تاجائی که سخن هاشمی را در ممیزین می‌آورد، سخن از روزنامه نگار است و نه هاشمی رفسنجانی. مگر این‌که  هاشمی رفسنجانی پیش از آن گفته باشد که دولت احمدی نژاد نامشروع و خرابکار بوده ‌است. باوجود این، سخن به او نسبت داده می‌شود و این‌سان به او توهین می‌شود:      

 در 20 اسفند، علوی، «وزیر» واواک در مجلس حضور پیدا می‌کند. همراه او، یک واواکی است که کوچک زاده «نماینده» مجلس، به آوردن او به مجلس، اعتراض می‌کند. اعتراض بدین خاطر که کوچک زاده این واواکی را از «فتنه‌گران» می‌دانسته است و گفته‌است با آنها فعالیت می‌کند. علوی توضیح می‌دهد که این شخص مأمور جاسوسی نزد آنها بوده‌است. میان این دو مشاجره لفظی می‌شود و کوچک زاده می‌گوید: من از این جلسه می‌روم و از راه های دیگر سئوالات را مطرح می‌کنم. علوی پاسخ می‌دهد: بنده از شما سلب اختیار نمی‌کنم. کوچک زاده  می‌گوید: اگر رفتار خارج از ضابطه دیدید ریشه آن اینجاست. من حاضرم مثل یک مخبر برای وزارت اطلاعات کار کنم ولی از این به بعد اینطوری نیست. باید بگویم برخی ها فکر می کنند که قرار است در کشور کودتا شود، به خدا در این کشور کودتا شده است وگرنه رئیس جمهور نمی‌گوید خزانه خالی است، وزیر خارجه نمی گوید با یک بمب همه چیز را از کار می اندازد، چرا در این شرایط سبد کالا می دهند و این هم رفتار وزیر اطلاعات است. شک نکنید از این به بعد رویه ها عوض می شود.

    و کوچک‌زاده فریاد می‌زند: این جمهوری اسلامی نیست. همین کارها را کردیم که هاشمی رفسنجانی می‌گوید دولت نامشروع. باید به هاشمی بگویم نامشروع تو هستی و تمام کس و کارت. به قرآن کودتا شده! و انقلاب به خطر افتاده است.

 و در 22 اسفند 92،  محمد رضا باهنر، «رئیس جبهه خط امام و رهبری» گفته‌است: «نامشروع اعلام کردن دولت گذشته ادامه بحث فتنه است چون سران فتنه همین موضوع را مطرح می‌کردند و هزینه زیادی را به خود و کشور وارد کردند و این نوع حرف‌ دنباله حرف آنهاست و کسانی که این حرف‌ها را می‌زنند، باید پاسخگو باشند. بنده هم نسبت به دولت گذشته نقدی داشتم، اما نامشروع خواندن دولت گذشته کوبیدن به طبل فتنه‌گران است و نظام هم اجازه نمی‌دهد بعضی از فتنه‌گران سر از لانه‌های خود بیرون بیاورند و تجربه مضموم را تجربه کنند. آنهایی که این حرف‌ها را می‌زنند، باید هزینه‌ها را قبول کنند.

 

انقلاب اسلامی: بدین‌ سان، رهبری کودتائی که رسالت خبر می‌ دهد تدارک دیده می‌ شود و کوچک زاده (از جبهه پایداری) می‌ گوید کودتا انجام شده‌ است، منظورش کودتا بر علیه هاشمی رفسنجانی است و کسی که «باید هزینه‌ ها را پرداخت کند» او است.

هاشمی رفسنجانی به ولایت فقیه معتقد نیست!؟:

 

انقلاب اسلامی: هاشمی رفسنجانی کسی است که طرفدار اعمال ولایت مطلقه فقیه توسط خمینی بود. رئیس مجلس اول بود و کودتا برضد دموکراسی را کارگردانی کرد. او و خامنه‌ای و بهشتی، درپی انتخاب بنی‌صدر به ریاست جمهوری، به خمینی نامه نوشتند که بنی‌صدر فقه و ولایت فقیه را قبول ندارد. از او اجازه گرفتند مجلسی با انتخابات تقلبی تشکیل دهند و درآن مجلس، سه «جرم  بزرگ» برای بنی‌صدر قائل شدند: ا – مخالف ولایت فقیه است و 2 – طرفدار حقوق انسان است و 3 – جانبدار دموکراسی غربی است. و باز او، هاشمی رفسنجانی، چماق «لیبرال» و «حامی منافقین» را در دست داشت و بر سر هر مخالف استبدادی فرود می‌آورد. اینک همان چماق برسر خود او فرود می‌اید زیارتی درباره هاشمی رفسنجانی می‌گوید:

 در 11 اسفند 92، حمید روحانی (زیارتی) گفته‌است: 

روحانی: خود آقای هاشمی رفسنجانی متأسفانه به شدت دارای اندیشه لیبرالیستی است. نمی‌دانم ایشان بر اثر ممارست و روابط نزدیکی که با ملی گراها مانند نهضت آزادی داشته به این وضع رسیده یا خصلت ذاتی او اقتضاء می‌کرد؛ چون تا جایی که من تشخیص دادم، آقای هاشمی رفسنجانی انقلابی نیست. یک بار من تعبیر کردم که ایشان هیچ وقت انقلابی فکر نمی‌کرده است بعد مورد انتقاد قرار گرفتم که ایشان سابقه زندان و شکنجه دارد! خب خیلی از افراد به زندان رفتند و شکنجه یا حتی کشته شدند لیکن، لیبرال بودند و انقلابی نبودند نباید تصور کرد که هر کس در کنار امام(ره) مبارزه کرده، انقلابی بوده است.

● به اعتقاد من آقای هاشمی به اصل ولایت فقیه اعتقاد قلبی ندارد .در خاطرات آقای هاشمی می‌بینید ایشان به گونه ای قلم زده که انگار او دستور می‌داده و امام اجرا می‌کرده است. فقط صریح نگفته که من رهبر بودم و امام مجری نظریات من بود. می گوید: «وقتی مرا دستگیر کردند و برای نظام وظیفه بردند، من از آنجا به امام پیغام دادم که شما هیچ وقت تنزل نکنید و آوانس ندهید…» انگار امام می خواسته دین و ملت و مملکتش را تقدیم شاه کند تا ایشان را سربازی نبرند!

    من معتقدم، آقای هاشمی رفسنجانی نسبت به ولایت فقیه نه آن روز و نه امروز اعتقاد قلبی نداشته و ندارد. خود امام برای من روایت کردند که در سال ۱۳۴۹ وقتی نمایندگانی از سازمان مجاهدین به نجف آمدند، “حسین احمدی روحانی” و “تراب حق شناس” خدمت امام آمدند. امام اینها را شناخت. امام می فرمود: اینها که آمده بودند نامه‌هایی هم از ایران آورده بودند. امام اسم نیاوردند که نامه از چه کسی بوده، ولی بعدها ما فهمیدیم نامه ها از آقایان منتظری، هاشمی رفسنجانی و آیت الله طالقانی بوده است. آنها در این نامه ها نوشته بودند: “انهم فتیه امنوا بربهم و زدناهم هدی”؛ این آیه شریفه درباره اصحاب کهف است. خلاصه در نامه هایشان از آنها حمایت کرده بودند… امام فرمودند: من دیدم نمی‌توانم به این نامه‌ها بسنده کنم، باید خودم آنها را بشناسم. بعد فرمودند اینها می‌آمدند اینجا وقت مرا می‌گرفتند، روزی نیم ساعت، یک ساعت با من حرف می‌زدند. من هم فقط گوش می‌دادم. بعد از یک ماه دیدم اندیشه مارکسیستی دارند، منتها اسلام را خلط می‌کنند چون دریافته اند در کشور ایران بیش از هزار سال است که اسلام در رگ و ریشه مردم نفوذ دارد و بدون اسلام نمی‌توانند جلو بروند. اینجا بود که امام آنها را رد کردند. اما در همان شرایط آقای هاشمی رفسنجانی بی توجه به نظر امام از وجوهات شرعی در اختیار آنها قرار می‌دهد، خانه تیمی برای آنها تهیه می‌کند و این مسائل باعث شد بسیاری از جوانان مسلمان معتقد به آنها پیوستند و متأسفانه تلف شدند.به هر تقدیر عدم اعتقاد به ولایت فقیه بزرگترین مشکل ایشان است که متأسفانه باعث شده که این وضع به وجود بیاید».

 

انقلاب اسلامی: شهادت زمان همین است: زورگو با همان زور منکوب می‌شود. بعلاوه باز شدن پرونده فسادهای بزرگ خود و خانواده‌اش: 

شماره ۸۵۰ از ۴ تا ۱۷ فروردین ۱۳۹۳

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید