back to top
خانهتحلیل و وضعیت سنجیادامه گزارش از ایران، :شناسایی هویت امروزی سران جبهه سوم به...

ادامه گزارش از ایران، :شناسایی هویت امروزی سران جبهه سوم به یمن معیارها – ۱

● مذاکرات هسته‌ای:

    قریب به اکثر نیروهای این جبهه با توجه به شرایط بد اقتصادی و سیاست خارجی معتقدند که قضیه هسته‌ای باید به سرعت حل شود و این “حق مسلم”! چیزی جز خسارت و زیان برای کشور و برخی از مسئولان به بار نیاورده است. علاوه بر این، آنها موافق بررسی‌های حقوق بشری آن‌هم در مواقع و زمانهای خاصی هستند. در مورد کنترل نیروی نظامی و موشکی سپاه نیز موافق می‌باشند زیرا بررسی و مذاکره بر روی هر سه موضوع، حریف را در موضع ضعف قرار می‌دهد و این فشار بر گروههای رقیب موجب قدرت‌‌گیری این جبهه می‌شود امامسئله‌ای که برای ملت  خطرناک است مسئله قدرت گیری مجدد این جبهه می‌با‌شد. زیرا در صورت به دست گرفتن قدرت  همان بلایی را بر سر کشور و ملت می‌آورد که سالها قبل، بر سر کشور آورد.

    جبهه سوم برای فشار بر دیگر گروهها در رابطه با مذاکرات هسته‌ای و غیره با وجود آنکه به «رهبر» اعتقادی ندارند ولی پای وی را به میان می‌کشند و گروههای رقیب را تحت فشار قرار می‌دهند که در برابر رهبری نباید ایستاد و شخص رهبری بر کل قضایا نظارت دارد !

  این جبهه فکر می‌کند که مذاکرات هسته‌ای بدون مشکل به زودی به پایان خواهد رسید اما متوجه این مسئله نیستند که آغاز عقب نشینی حاکمیت آغاز پایان قدرت حاکمیت است و اینگونه که مسائل و مذاکرات پیش می‌رود هیچ جایی در آینده برای ادامه حیات نظام نخواهد ماند و به نظر می‌رسد که غربی‌ها تا پایان کار یعنی کشیدن تمام دندانهای حاکمیت پیش خواهند آمد و از آنجا که حاکمیت عقب نشینی را بد طور آغاز کرده‌است، بسا هیچ راهی برای توقف آن وجود نداشته باشد و این راه را باید تا انتها ادامه دهد .

 

● حقوق بشر:

 به هر حال مذاکرات از نظر این جبهه همان چیزی است که آنها سالها تلاش بر انجامش داشته‌اند و این را تنها راه حفظ نظام می‌دانند ولی به این مسئله آگاه نیستند که اگر تجاوزها به حقوق بشر پیش کشیده شود و قرار باشد بر روی آن کار شود برخی از نیروهای جنایتکار هر سه جبهه چه سرنوشتی پیدا خواهندکرد.گمان بر این‌است که این جبهه در مورد مسائل حقوق بشری نیز تا جایی که پای آنها و مسائل گذشته به میان نیاید مشکل خاصی نخواهند داشت. اما موافق بررسی کامل آن نیستند ولی تحقیق در مورد مسائل بعد از 88 را نیک می‌دانند .

 

● دخالت در  جنایات تاریخ انقلاب:

در ابتدا باید به گفته بنیانگذار رژیم اشاره کرد که قتل و آدمکشی را رحمت می‌دانست و بخاطر همین شیوه “مهربانانه” او بود که از روز بعد از پیروزی انقلاب ماشین کشتار ولایت فقیه تحت نظارت کامل شخص خمینی و یارانش آغاز گشت

خمینی در سخنرانی میلاد حضرت رسول اکرم در ۲۰ آذر ۱۳۶۳  به مسئولان نظام می‌گوید :

    «… از باطن خود و ذات انسان، آتش طلوع می‌کند. اساس جهنم، انسان است، و هر عملی که از انسان صادر می‌شود بر شدت و مدت عمل، بر شدت و مدت عذاب می‌افزاید. اگر یک کافری را سر خود بگذارند تا آخر عمر فساد بکند، آن شدت [و] آن عذابی که برای او پیدا می‌کند، بسیار بالاتر است از آن کسی که جلویش را بگیرند و همین حال بکشندش. اگر یک نفر فاسد‌ [را] که مشغول فساد است بگیرند و بکشند، به صلاح خودش است‌، برای این که این اگر زنده بماند فساد زیادتر می‌کند و فساد که زیادتر کرد، عمل چون ریشه عذاب است‌، عذابش در آن جا زیادتر می‌شود. این یک جراحی است برای اصلاح . حتی اصلاح آن کسی که کشته می‌شود. یک کسی که دارد یک زهر کشنده را به خیال این که یک شربت است‌، می‌خواهد بخورد. اگر چنانچه جلویش را شما بگیرید و با فشار و زور و کتک از دستش بگیرید، یک رحمتی بر او کردید ولو او خیال می‌کند که طعمه او را از دستش گرفتید و یک زحمتی برایش ایجادکردید؛ لکن خیر، این جور نیست.

 اگر امروز، این سران استکباری بمیرند، برای خودشان بهتر است از این که ده سال دیگر بمیرند. اگر امروز، یک کسی که فساد در ارض می‌کند کشته بشود، برای خودش رحمتی است، به خیال این که به صورت یک تأدیب، نه این است که این یک چیزی باشد که برخلاف رحمت باشد.»

…«این که می‌فرماید که: «وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَکُونَ فِتْنَهٌ» [بکشید آن‌ها را تا رفع فتنه در جهان] بزرگترین رحمت است بر بشر. آن‌هایی که خیال می‌کنند که این آسایش دنیایی، رحمت است و بودن در دنیا و خوردن و خوابیدن حیوانی رحمت است‌، آن‌ها می‌گویند که اسلام چون رحمت است‌، نباید حدود داشته باشد، نباید قصاص داشته باشد، نباید آدمکشی بکند. آن‌هایی که ریشه عذاب را می‌دانند، آن‌هایی که معرفت دارند که مسائل عذاب آخرت وضعش چی است‌، آن‌ها می‌دانند که حتا برای این آدمی که دستش را می‌برند برای این کاری که کرده است‌، این یک رحمتی است‌. رحمتش در آن طرف [روز رستاخیز] ظاهر می‌شود. برای آن کسی که فساد کن است‌، اگر او را از بین ببرند یک رحمتی است بر او.» ( صحیفه‌ جلد نوزدهم، صص ۱۱۲، ۱۱۳ اینترنتی)

     از آنجاکه گفته‌های خمینی برای گروههای جنایتکار فتوی محسوب می‌شود چند جمله بالا در واقع حکم خمینی برای کشتن دیگران می‌باشد و هر جنایتی را می‌توان با آن توجیه کرد .

با مشاهده اسامی برخی از اعضای این جبهه به خوبی می‌توان متوجه شد که اینان از عوامل اصلی و کلیدی جنایات و خیانت‌های سه دهه گذشته بوده‌اند .

– به جز کشتار سالهای اول دهه شصت که برخی آن را به گردن موتلفه‌ای‌ها می‌اندازند رد پای خمینی در فرمان جنایت و همراهی و اطاعت افرادی چون هاشمی و خامنه‌ای و خلخالی وقدوسی ومحمد یزدی و موسوی اردبیلی و جنتی و خزعلی و ری شهری و بهشتی و… از همه بیشتر نمایان است و جنایات و خیانتهای سالهای آخر دهه شصت نیز رد پای افراد فوق الذکر را در کنار پورمحمدی و حسینعلی نیری و فلاحیان و موسوی خویئنی‌ها و سید احمد خمینی و رییسی و… و جوانانی که مدعی اسامه بن زید اسلامی بودند مانند عباس عبدی و الویری و عطریانفر و تاج‌زاده و محسن آرمین و جلایی پور و فیض‌الله عرب سرخی و محمد سلامتی ومحسن میردامادی و علوی تبار و سعید شریعتی و سعید حجاریان  و …. به خوبی می‌توان دید واز در کنار هم بودن این گروههای ذکر شده فوق می‌توان گفت بیش از 10 هزار نفر از جوانان این کشور در درگیری‌ها و اعدام‌ها، یا زیر شکنجه، جان به جان آفرین تسلیم نمودند. ولی بدتر از همه جنایات انجام شده در سال 67 در زندانهای کشور است که هزاران نفر را در اندک زمانی به چوبه‌های دار سپردند تا به قول خودشان تا خمینی زنده است آنها را بکشیم که اگر خمینی مرد معلوم نیست که بشود این کار را کرد .

در رابطه با کشتار زندانیان سیاسی در زندان به بخش زیر توجه فرمایید:

نامه خمینی مهربان! و فرمان کشتار زندانیان

   «…قاطعیت اسلام در برابر دشمنان خدا از اصول تردید ناپذیر نظام اسلامی است، امیدوارم با خشم و کینه انقلابی خود نسبت به دشمنان اسلام رضایت خداوند متعال را جلب نمائید، آقایانی که تشخیص موضوع به عهده آنان است وسوسه و شک و تردید نکنند و سعی کنند “اشداء علی‌الکفار” باشند. تردید در مسائل قضائی اسلام انقلابی نادیده گرفتن خون پاک و مطهر شهدا میباشد. والسلام» روح الله  الموسوی الخمینی

 

نامه سید احمد خمینی  به پدر بزرگوار و مهربانش!

” پدر بزرگوار حضرت امام مدظله العالی

    پس از عرض سلام، آیت‌الله موسوی اردبیلی در مورد حکم اخیر حضرتعالی درباره منافقین ابهاماتی داشته‌اند که تلفنی در سه سئوال مطرح کردند:

1. آیا این حکم مربوط به آنهاست که در زندانها بوده‌اند و محاکمه شده‌اند و محکوم به اعدام گشته‌اند ولی تغییر موضع نداده‌اند و هنوز هم حکم در مورد آنها اجرا نشده‌است، یا آنهایی که حتی محاکمه هم نشده‌اند محکوم به اعدامند؟

2. آیا منافقین که محکوم به زندان محدود شده‌اند و مقداری از زندانشان را هم کشیده‌اند ولی بر سرموضع نفاق میباشند محکوم به اعدام میباشند؟

3. در مورد رسیدگی به وضع منافقین آیا پرونده‌های منافقینی که در شهرستانهائی که خود استقلال قضائی دارند و تابع مرکز استان نیستند باید به مرکز استان ارسال گردد یا خود میتوانند مستقلا عمل کنند؟” 

* متن فوق نوشته سید احمد از زبان موسوی اردبیلی بود

جوابیه پدر مهربان !روح الله خمینی  به سید احمد خمینی:

«در تمام موارد فوق هر کس در هر مرحله اگر بر سر نفاق باشد حکمش اعدام است .سریعا دشمنان اسلام را نابود کنید،  در مورد رسیدگی به وضع پرونده ها در هر صورت که حکم سریعتر انجام گردد همان مورد نظر است.»

روح الله ! خمینی

 

●نقش هاشمی رفسنجانی در جنایتها درون زندانها و در خارج از زندانها:

– سوم مرداد 67 (هنگام عملیات فروغ جاویدان !).. با آقای خامنه‌ای ساعت چهار و نیم صبح بیدار شدیم. نماز خواندیم و آخرین صحبت‌ها را باهم کردیم. ایشان ماندند و من با محافظان با اتوموبیل به سوی باختران (مرکز درگیری) حرکت کردم. خبر رسید که (منافقین) نزدیک اسلام‌آباد رسیده‌اند و درگیرند.

– چهارم مرداد: ساعت سه بامداد آقای صادق محصولی فرمانده لشگر 6 با نگرانی آمد و گفت چون منافقین و مردم در جاده مخلوط شدند امکان برخورد قاطع نیست (نمی‌توان مردم و مجاهدین را با هم به رگبار بست و کشت)

– با تلخی او را جواب کردم و گفتم بروند جدی‌‌تر برخورد کنند. (مردم و غیر مردم ندارد همه را بزنید)

– یکی از خلبانان که برای زدن آنها رفته بود می‌گفت منافقین با مسافران و مردم مخلوط شده‌اند و هدفگیری آنها مشکل است.

– چهارشنبه پنجم مرداد: «احمد آقا برای تشویق امام از خلبانان مشورت کرد، موافقت کردم»

– سخنان هاشمی در کرمانشاه چند روز بعد از پایان عملیات : «جنگ و صحنه به گونه‌ای درست شده بود که اینها توی کیسه آمدند و ما، درِ کیسه را بستیم، چیزی باقی نبود که عمل بکنند. یکی از فتنه‌هایی است که باید از میان می‌رفت و به این آسانی هم نمی‌شد این فتنه را خواباند و مدت‌ها طول می‌کشید تا این بچه‌های متعصب فریب‌خورد‌ه‌ای که این همه به اینها در زندان‌ها محبت شد، توبه‌شان را پذیرفتیم، به عنوان تائب بیرون آمدند و دوباره به آنجا رفتند و برگشتند که با ملت خودشان بجنگند و برای عراق جاسوسی کنند. این فتنه باید یک روزی ریشه کن می‌شد»

– چهارشنبه دوازدهم مرداد: آقای جنتی آمد از من قول حمایت بیشتر مخصوصا در مقابل ناهم‌آهنگی احتمالی سپاه خواست و خواستار تائید حضرت امام شد. آقایان علی شمعخانی و احمد وحیدی آمدند گزارش صحنه عملیات مرصاد را دادند ضربه را کاری‌تر از تصورات اولیه علیه منافقین می‌دانند. آقای سیدرضا زواره‌ای آمد و تذکراتی در باره منافقین داد.

– 14 مرداد خطبه موسوی اردبیلی :«مسأله منافقین برای ما مسأله بود. … مردم بر علیه اینها آتشی هستند. قوه قضاییه در فشار بسیار سخت افکار عمومی است که چرا اینها را محاکمه می‌کنید؟ اینها که محاکمه ندارند، حکمش معلوم، موضوعش هم معلوم و جزایش نیز معلوم می‌باشد. قوه قضاییه در فشار است که چرا تمام اینها اعدام نمی شوند»

– سه‌ شنبه هجدهم مرداد ماه: «آقای علی شوشتری معاون قضایی و جانشین مسئول سازمان زندان‌ها آمد و راجع به زندانی‌ها و مخصوصاً گروهک‌ها و مسائل اخیر آنها در رابطه با شرارت‌های منافقین، اطلاعاتی داد و گفت از حدود پنج هزار زندانی گروهکی، یک سوم بر سر موضع هستند و یک سوم تائب و یک سوم منفصل»

   « به جلسه مجمع تشخیص مصلحت رفتم. در مورد مجازات ضد انقلاب مذاکره شد. امام تصمیم را به مجمع محول کرده‌اند. قرار شد مطابق معمول قبل از حوادث اخیر عمل شود. وزارت اطلاعات چنین نظری داشت و قضات اوین، نظر تندتری داشتند»

    این تنها یک نمونه از جنایتی است که نام برخی چهره‌ها در نوشته های هاشمی برده می‌شود از جمله هاشمی و موسوی اردبیلی و زواره‌ای و موسوی خوینی‌ها و جنتی و… البته نامهایی چون پورمحمدی و حسینعلی نیری و اشراقی و رییسی و… ذکر نشده‌است در این جنایت حدود 4 هزار نفر در زندانها اعدام شدند که باید به عنوان یک جنایت جنگی در محاکم مطرح شود . آیاچنین کسانی می‌توانند مدعیان تغییر و اصلاح در شرایط فعلی باشند؟

    حسینعلی نیری  جنایتکاری دیگر که به صف اصلاح شدگان پیوسته از مسئولان اصلی کشتار زندانیان است. آیت‌الله منتظری می‌گوید :اول محرم شد. من آقای نیری که قاضی شرع اوین و آقای اشراقی که دادستان بود و آقای رئیسی معاون دادستان و آقای پورمحمدی که نماینده اطلاعات بود را خواستم و گفتم الان محرم است حداقل در محرم از اعدام‌ها دست نگه‌دارید، آقای نیری گفت: «ما تا الان هفتصد و پنجاه نفر را در تهران اعدام کرده‌ایم، دویست نفر را هم به عنوان سرموضع از بقیه جدا کرده‌ایم. کلک اینها را هم بکنیم بعد هر چه بفرمایید…!»  

ادامه دارد


اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید