● نوشتن و گفتن در باره بیماری خامنهای ممنوع است. با خروج او از بیمارستان، دیگر وسائل ارتباط جمعی کلمهای در باره بیماری او نمینویسند و نمیگویند. و
● بمناسبت و بی مناسبت، خبری و یا سخنی را از هاشمی شاهرودی و شیخ صادق لاریجانی درج میکنند. در این میان، سخنان 1 مهر هاشمی شاهرودی، در آغاز «درس خارج» در قم، «رهبر مآبانهاست:
«فرصت نظام اسلامی فرصتی بیبدیل برای حوزههای علمیه و علما است. و او با تاکید بر بهره گیری از این فرصت طلایی، گفت: بحمد الله امروز با برپایی نظام و انقلاب اسلامی، این مکتب حقانیت و عقلانیت خود را به جهانیان ثابت کرده است.اگر برنامه ریزی درست انجام و برای کار، درست فکر شود، می توان کل جهان اسلام را تعدیل و آنها را هدایت کرد و معارف حقه دین و فقه صحیح اسلام را بیان و پیاده کرد. انشاءالله خداوند این توفیق را به ما بدهد که این کار بسیار مهم درست انجام شود و معارف اهل بیت ترویج یابد؛ البته هر چه هدف بزرگ تر باشد مسؤولیت هم سنگین تر می شود.
● شیخ صادق لاریجانی نیز مرتب در اموری که به قوه قضائیه مربوط نمیشود، اظهار نظر میکند. موضع تعرض به سیاست روحانی دارد.
● در سایتهای جانبدار «اصلاح طلبان»، این حسن خمینی است که حضور دارد. بتازگی به او لقب «آیهالله» نیز دادهاند.
● در عوض، از مجتبی خامنهای نه اسمی برده میشود و نه سخنی نقل میشود.
● نوع تمجید و تخریب عیادت کنندگان از خامنهای نیز بس گویا بود: بوسهای که هاشمی بر پیشانی خامنهای زد، وسائل ارتباط جمعی درخدمت ولایت مطلقه فقیه مزورانه و وسائل ارتباط جمعی در هوادار اتحاد گروه او و اصلاح طلبان، صمیمانه ارزیابی کردند. چون عیادت کنندگان باید دعوت به رفتن برای عیادت میشدند و از اصلاح طلبان – در رأسشان خاتمی – دعوتی بعمل نیامد، او خود تقاضای رفتن به بالین بیمار را کرد. به او گفتند: اگر اجازه فرمودند، به شما اطلاع میدهیم و اجازه نفرمودند و او نامه نوشت. نامه دست آویز حملههای تبلیغاتی همه روزه ارگانهای تبلیغاتی خامنهای به او و «دیگر سران فتنه» شد. «اخبار ویژه» همه درباره «فتنه گران» و اصلاح طلبان هستند. حتی در یادداشت روز و این اخبار که مرتب نسبت به امکان فریب خوردن و سازش اتمی، ابراز نگرانی میکند، به فتنهگران و اصلاحطلبان است که حمله میکند. شخص هاشمی رفسنجانی نیز همه روز تحت هجوم تبلیغاتی این ارگانها است.
● این ارگانها سخن گفتن از امکان توافق اتمی را نیز بر نمیتابند. حمله به امریکا و «سازشکاران» را بس تشدید کردهاند و توافق اتمی را فریب از شیطان بزرگ و خطری که باید از آن پرهیز کرد، جلوه میدهند.
بنمایه تبلیغات اینست: وقتی مردم میان دو سنگ آسیاب هستند، میتوان رژیم را در اختیار خود نگاه داشت و اگر هم برای «رهبر» اتفاقی بیفتد هم میتوانیم وضعیت را مهار کنیم و هم میتوانیم جانشین مطلوب خود را به مجلس خبرگان بقبولانیم. چنانکه اگر بهنگام مرگ «امام»، وضعیت عادی بود، به آن راحتی نمیشد «امام خامنهای» را جانشین او کرد و رفراندوم ترتیب داد و ولایت مطلقه فقیه را وارد قانون اساسی کرد. از اینرو، نیاز به حل مسئله اتمی، لااقل، بهرقیمت، نداریم.
این استراتفور (15 سپتامبر 2014) است که به استناد «منابع خود در ایران» گزارش – تحلیلی در باره جانشینی او انتشار دادهاست:
٭ ایران آماده انتقال رهبری به جانشین خامنهای میشود:
انتشار خبر بیماری آیهالله خامنهای، رهبر عالی رژیم، و تصاویر عیادت کنندگان از او در بیمارستان، خود گویای اهمیتی است که سلامت مردی دارد که در جمهوری اسلامی ایران بیشترین قدرت را دارد و باوجود این، اندازه سلامت او نامعلوم است. علنی کردن بیماری او بدین وسعت و آن را بیماری پروستات و جراحی آن خواندن، بسا بدین خاطر است که تهران میخواهد ملت ایران و دنیا را آماده کند برای جانشینی رهبر و به خود دیدن سومین رهبر. کوشش مقامات ایران در عادی جلوه دادن بیماری و جراحی بدینخاطر است که نظام سیاسی ایران چنان است که خلاء قدرت، باتوجه به این واقعیت که ایران یک چهارراه ژئوپلیتیک است، بس مهم است و درجا باید پر شود:
● در طول عمر 35 ساله جمهوری اسلامی، اینبار نیز، جانشینی خامنهای در زمان خطیری باید انجام بگیرد. چراکه وضعیت داخلی کشور بسیار بد و بطور عمده ناشی از رویدادهای بینالمللی است.
حسن روحانی، رئیس جمهوری محافظهکار و عمل گرای ایران، در اجرای برنامه اصلاحات سیاسی و اقتصادی و اجتماعی خود با مقاومتی عظیم روبرو است گرایشهای سخت سر و روحانیان و دستگاههای امنیتی سد راه او هستند. مهمترین مسئلهای که دو جریان را با یکدیگر رویارو کردهاست، مسئله گفتگوها با امریکا بر سر مسئله اتمی ایران است.
٭ گفتگوهای اتمی و سوریه:
● بعداز توافق بیسابقه، در 24 نوامبر 2013 در ژنو، که توافق موقت نام گرفت، اینک هفتمین دور گفتگوها در حال انجام هستند. پیش از آن، در 20 ژوئیه، توافق موقت تا 24 نوامبر 2014 تمدید شد. و هرگاه تا آن زمان توافقی نهائی بعمل نیاید، پیآمدی سخت ببار میآورد. انتظار میرود در هفتمین دور گفتگوها که در نیویورک انجام میگیرد. توافقی جزئی بعمل آید.
بنابر گزارش دریافت شده از ایران، نسبت به انجام توافق بدبینی وجود دارد و مقامات ارشد وزارت خارجه ایران، وسائل ارتباط جمعی را آماده میکنند برای دریافت و پخش خبر شکست گفتگوها. خطر شکست گفتگوها از این واقعیت ناشی است که روحانی، برسر برنامه اتمی ایران، تاجائی میتواند با غرب راه بیاید که مخالفان سخت سرش در سیاست داخلی دست بالا را پیدا نکنند. منابع استراتفور میگویند: روحانی نمیخواست در اجلاس سازمان ملل متحد شرکت کند اما وزیرخارجه، ظریف، اورا متقاعد کرد که حضورش در نیویورک به پیشرفت گفتگوها کمک میکند.
● گفتگوها بر سر پرونده اتمی ایران تنها مسئلهای نیست که روحانی با آن روبرو است. امریکا آماده کمک نظامی و مالی به گروههای سوری شدهاست که هم با اسد و هم با داعش و النصره میجنگند. و این امر، مسئله بزرگی برای ایران است. امریکا و ایران، در جنگ با داعش در عراق سود مشترک دارند. اما در سوریه، امریکا برای جنگ با داعش، باید با مخالفان رژیم اسد، متحد ایران، کارکند و این آن چیزی است که ایران نمیخواهد. بنابرگزارشهای دریافتی، تنشی که از یک سال پیش بدین سو، فرو میخوابید، اینک دارد بر میخیزد.
٭ یک رهبر جدید:
● در بحبوحه بدی وضعیت داخلی و خارجی، سلامت نامطمئن خامنهای، یافتن جانشینی برای او را مسئله اول رژیم ایران کردهاست. شیوه غیر عادی که ایران بستری شدن خامنهای را گزارش میکند، نشان میدهد که دارند، همزمان، کشور و دنیای خارج را آماده جانشینی اجتنابناپذیر خامنهای میکنند. یادآور میشود که گزارش محرمانهای امریکا مورخ 2010 که ویکیلیکس انتشار داد – که البته وارسی نشده بود – حاکی بود که رهبر جمهوری اسلامی از بیماری سرطان پیشرفتهای رنج میبرد و دستگاه حاکمه ایران برای قرار گرفتن تحت رهبری رهبر جدید آماده می شود . خامنهای خود میخواهد، پیش از آنکه کار از کارش بگذرد، جانشین او معین شود.
● پیش از آنکه خامنهای به رهبری انتخاب شود، در سال 1989، فکر رهبری دستجمعی چون موجی محافل روحانی ایران را فراگرفت. دومین روحانی ایران از لحاظ قدرتمندی، آیهالله علی اکبر هاشمی رفسنجانی، درچندین نوبت، پیشنهاد کردهاست رهبری شورائی بگردد و در صورت فوت رهبر، شورائی از چند روحانی جانشین او بگردد. پیشنهاد او پذیرفته نشد. اما با توجه به ناگزیر شدن انتخاب جانشین برای آیهالله خامنهای، بسا این پیشنهاد از بیشترین جاذبه برخوردار باشد. چراکه مشکل مینماید که جناحهای رودررو، بر سر یک رهبر اجماع کنند.
● بنابر قانون اساسی، هرگاه رهبر از میان برخیزد، تا تشکیل مجلس خبرگان و انتخاب جانشین او، شورائی صاحب اختیارات او میشود و وظائف رهبری را برعهده خواهد گرفت. باتوجه به وجود گروهبندیها در رژیم، روند انتخاب جانشین برای خامنهای، روند نزاع میان آنها خواهد شد. افزون براین، این فرصت، نادرترین فرصت رویاروئی جناحی است که خواهان تغییر است با جناحی که میخواهد رژیم بیتغییر ادامه پیدا کند.
برای سخت سران که سخت از مشاهده رویه میانه روانه روحانی عصبانی هستند ، ضرور است که رهبر بعدی علاقمند به روحانی نباشد. از دید آنها، خامنهای بیش از اندازه به حکومت روحانی میدان دادهاست. و اما، روحانی نیز میداند هرگاه مخالفانش بتوانند جانشین دلخواه خود را برگزینند، آشفتگیها در سیاست داخلی و سیاست خارجی سخت افزایش خواهند یافت.
٭ جانشینان ممکن:
● بدون تردید، سپاه نقش کلیدی در تعیین رهبری خواهد داشت که باید جانشین خامنهای بگردد. و البته، روحانیان بلند مرتبه مستقر در قم، نیز در تعیین جانشین نقش خواهند داشت. آن دوران که روحانیان انقلابی همه کاره بودند، به پایان رسیدهاست و بیشترشان پیرشدهاند. مجلس خبرگان نباید روحانی کهن سالی را به جانشینی خامنهای برگزیند.
استراتفور اطلاع یافتهاست که کسانی که در مظان جانشینی خامنهای هستند، عبارتند از آیهالله محمود هاشمی شاهرودی که به خامنهای نزدیک است و بطور نسبی میانهرو است. دیگری حسن خمینی، نوه آیهالله روحالله خمینی است. او به روحانی و اصلاحطلبان نزدیک است. اما رهبر شدن او با دو مشکل روبرو است یکی گرایش به یک جناح رژیم و دیگری سن نسبتا پائین او است. او اینک 42 سال دارد. و نفر سومی که از او نام میبرند، صادق لاریجانی، رئیس قوه قضائیه است. او رهبر مطلوب سپاه پاسداران است.
● مسئله کلیدی که هم از زمان مرگ خمینی، بنیان گذار جمهوری اسلامی مطرح بود، تنگ بودن عرصه انتخاب رهبر است. توضیح اینکه تعداد روحانیانی که صفات لازم برای احراز رهبری را داشته باشند، بسیار کم شمار هستند. آنها که صلاحیت دینی دارند از سیاست سر در نمیآورند و آنها که صلاحیت سیاسی دارند سواد دینی لازم را ندارند. خامنهای خود بعد از انتخاب شدن به رهبری، عنوان آیهالله را پیدا کرد. خمینی روحانی منحصر به فردی بود که هر دو صلاحیت را داشت. نامزدهای جانشینی خامنهای هردو صلاحیت را باهم ندارند.
٭ ویژگی «رهبر» وقتی گرایشهای مختلف در تقابل بایکدیگر میشوند:
● هم در سلسلههای سلطنتی و هم در دستگاه خلافت و هم در رهبری احزاب سیاسی در جامعههای برخوردار از دموکراسی امروز، یک زمان، رهبر نماینده و نماد انسجام کافی است و زمانی دیگر، در مرحله انحطاط، نماینده تقابل قوا است. وقتی یک رژیم و یا یک حزب سیاسی انسجام خویش را از دست میدهد و قانون تقسیم به دو و حذف یکی از دو، در درون آن، بخصوص در رأس آن عمل میکند، ویژگی مقام رهبری، ضعف آناست. این حاصل روابط قوا است که جهت یاب عملکرد او است. با مرگ خمینی، مسئله اول رژیم بقای آن بود. این بود که ایران گیتیها، با استفاده از تنگنائی که رژیم درآن بود، خامنهای را، با جعل نامه و گفته از قول خمینی، تحمیل کردند. «جناح چپ» آن روز رژیم، با توجه به ضعف شخصیت خامنهای، مقابله جدی با «انتخاب» او نکرد. هاشمی رفسنجانی نیز میپنداشت که خامنهای آلت فعل او باقی میماند. الا اینکه تحول رژیم سمت و سوئی را پیدا کرد که سبب قوت گرفتن سپاه و مافیاهای نظامی – مالی شد و خامنهای جانب قدرت متفوق را گرفت.
● هماکنون، رژیم بیشتر از آن زمان، به گروهبندیهای در رابطه قوا با یکدیگر، تقسیم شدهاست. از اینرو، خامنهای و «بیت رهبری» و فرماندهان سپاه و مافیاهای نظامی – مالی هم اصراردارند سران فتنه و دستیاران آنها هرچه زودتر حذف شوند و هم میخواهند پیشاپیش، رقبای نامزد اصلی خویش را از رقابت با او منصرف کنند.
با توجه به بیاعتبار شدن ولایت فقیه و توجه مردم کشور به این واقعیت که گشودن بنبست به از میان برداشتن ولایت فقیه است، تحمیل «رهبر» دلخواه نیازمند استفاده از تنگناها در سیاست داخلی و خارجی است. به سخن روشن، هرگاه جناحی موفق شود کشور را از تنگناهای خارج و داخلی خارج کند، در تعیین «رهبر» دست بالا را پیدا میکند. از قول ظریف نقل شدهاست که او به اشتون گفتهاست: اگر توافقی بعمل نیاید، ما در انتخابات شکست میخوریم. در تحلیل یازدهم، معلوم کردیم کدام توافق بسود خامنهای و جناح او تمام میشود. با اینحال قول ظریف گویای نقش ماندن و یا نماندن در تنگناها در سرنوشت رژیم است.
● و بالاخره، عامل مردم نیز بحساب است. هرچند جانبداران ولایت مطلقه فقیه برآنند که، از راه نگاه داشتن مردم میان دو سنگ آسیاب، مردم را بینقش کنند، اما باتوجه به متلاشی بودن رژیم در گروه بندیها، خنثی نگاه داشتن مردم بسیار مشکل گشتهاست. باوجود بدیلی ایستاده بر استقلال و آزادی و دیگر حقوق ملی و حقوق شهروندی، عبور از رژیم و استقرار جمهوری شهروندان میسر است.
☚ باتوجه به روابط استراتفور با دستگاه اطلاعاتی امریکا، این واقعیت که درگزارش – تحلیل آن، اسمی از مجتبی خامنهای برده نمیشود و در ارگانهای تبلیغاتی ولایت مطلقه فقیه نیز هیچ اسمی از او برده نمیشود، کمتر علامت آناست که خامنهای و «بیت او» به این نتیجه رسیدهاند که ایجاد سلسله «خاندان خامنهای»، ناممکن است و بیشتر گویای کاربردی است با راهبرد فرسودن رقیبان و بیرقیب کردن او و جنبه غافلگیرانه بخشیدن به گزینش او بعنوان جانشین است.
● با توجه به بیماری خامنهای و این واقعیت که دوره مجلس خبرگان بعدی 8 سال خواهد بود و این احتمال که آن مجلس جانشین معین کند بسیار قوی است، «انتخابات» این مجلس و ترکیب آناست که خواهد گفت در رژیم دست بالا از آن کیست و چه کسی جانشین خامنهای خواهد شد. از اینرو است که «انتخابات مجلس خبرگان» سالی پیش از زمان انجام آن، موضوع روز شد و هنوز هم هست.