back to top
خانهتحلیل و وضعیت سنجیوضعیت سنجی شانزدهم: برپایه دروغی که توسط حکومت بوش و یک مقام...

وضعیت سنجی شانزدهم: برپایه دروغی که توسط حکومت بوش و یک مقام ارشد آژانس ساخته شد، ایران گرفتار تحریمها شد!

tahrime iran٭ نخست واپسین موضع‌گیری‌ها:

    هفتمین دور گفتگوها در وین، میان ظریف و کری و آشتون و بالاخره دیگر اعضای گروه 5+1 به انجام رسید. به دنبال آن، این نظرها اظهار شدند:

● خوشبینانه‌ترین اظهار نظر از معاون وزارت خارجه روسیه و سرپرست هیأت این کشور در گفتگوهای 5+1 با ایران است: 98 درصد توافق شده و 2 درصد توافق نشده‌است و تمام گیر در همین 2 درصد است.

● باز در شمار خوشبینانه‌ترین اظهار نظرها، نظر روحانی در مصاحبه تلویزیونی است: توافق نهائی بدست خواهدآمد.

● عراقچی در جلسه کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس گفته است:  با وجود اینکه آمریکا در مذاکرات نیویورک و وین قبول نمی کرد ایران بیش از 1300 سانتریفیوژ روشن داشته باشد اما در مذاکرات اخیر پذیرفت که ایران 4000 سانتریفیوژ روشن داشته باشد. چون یک عضو کمیسیون قول او را انتشار داد، از او، بدین‌خاطر که امری سری را فاش کرده‌است، شکایت شد.

● در 30 مهر 93 (22 اکتبر 2014) مرضیه افخم، سخنگوی وزارت امور خارجه، گفته‌است: «در گام‌های آخر مذاکرات هستیم که بسیار مهم و حساس و سخت است». او از طرف‌های ایران در مذاکرات اتمی خواسته ‌است:از بیان «موضوعات مذاکره در سطح رسانه‌ پرهیز کنند».

● طرف امریکائی که نامش برده نشده می‌گوید: دو طرف به یکدیگر نزدیک شده‌اند.

● اظهار نظر آمانو، رئیس آژانس بین‌المللی انرژی اتمی نیز بدبینانه‌است: «با قاطعیت نمی‌توان گفت که ایران فعالیت اتمی نظامی ندارد». هنوز  مفتشان آژانس از پارچین بازدید بعمل نیاورده، انفجاری درآن رخ داد. این انفجار را از جمله به اسرائیل نیز نسبت داده‌اند.

● اما بدبینانه‌ترین نظر، نظر  دولت سعودی است. این دولت روی دست دولت اسرائیل بلند شده و می‌گوید ایران حق داشتن تأسیسات اتمی برای مقاصد صلح آمیز را نیز ندارد.این نظر، گزارش مورد دیگری از اتحاد دولت سعودی با اسرائیل است:

    بنابرگزارش«دستگاه‌های اطلاعاتی» دولت سعودی که ،این دولت به کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس تحویل داده‌است و در 22 اکتبر 2014، خبر آن انتشار یافت ، کشورهای ۱+۵ آماده توافق هسته‌ای با ایران به هر قیمتی هستند. توافق جامع هسته‌ای با ایران به این کشور اجازه می‌دهد از خط قرمزی که کشورهای غربی کشیده‌اند،عبور و ذخایر اورانیوم کافی ایجاد کند و اگر تصمیم به ساختن بمب اتمی بگیرد، می‌تواند تصمیم خود را ظرف چند ماه عملی سازد.

    گزارش از اعضای این شورا می‌خواهد با اعمال فشار بر کنگره آمریکا، آن‌را با هرگونه توافقنامه‌ای که به ایران اجازه داشتن تأسیسات هسته‌ای، حتی برای مقاصد صلح‌آمیز را می‌دهد،  مخالفت کنند.

 

    اما دو درصد از مشکل که هنوز حل نشده‌است، همان دو مسئله‌ای هستند که نخستین وضعیت سنجی از سلسله وضعیت سنجی‌ها، معلوم کرد:

1. تعداد سانتریفوژها و میزان اورانیومی که می‌تواند غنی کند هم بلحاظ وزن و هم بلحاظ درجه.

 2. طول سالهائی که ایران باید تحت کنترل بماند و زمانی که لازم است تا تحریمها لغو شوند.

     پرسش این‌است: اینک که کارشناسان فنی دو طرف گفتگوهای خود را آغاز می‌کنند، صحبت برسر توافق موقت بر محور میزان و درجه غنی سازی است. اما در این وضعیت سنجی می‌‌خواهیم ببینیم چگونه تحریمها پایه‌گذاری شدند:

 

٭ چگونه حکومت بوش و یک مقام  آژانس بین‌المللی انرژی اتمی مانع از به انجام رسیدن گفتگوهای اتمی شدند؟:

   مقاله را گارت پرتر نوشته و در 21 اکتبر 2014، انتشارداده‌است:

● در سال 2008، بین حکومت بوش و کسی که در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی مقامی کلیدی داشت، برسر  متهم کردن ایران به کارشکنی در تحقیقات آژانس  در باب اصالت مدارک اطلاعاتی که به استناد آنها ادعا می‌شد که ایران درکار ساختن سلاح هسته‌ای است، توافق بعمل آمد. حکومت اوباما نیز بر همان سیاق عمل می‌کند. «کارشکنی» و ممانعت ایران از انجام تحقیق توسط آژانس، عنوانی از عنوانهای اصلی وسائل ارتباط جمعی شد و ماند. اما آنچه ناگفته ماند، همدستی حکومت بوش و یک مقام آژانس، در ساختن دروغ شرم‌آوری بود که بنابرآن، ایران مانع از تحقیق آژانس درباره اصالت اسناد شد. این دروغ بود که، در طول سالها، دلیل وضع تحریمهای بین‌المللی سخت برضد ایران شد.

    فریب چنان ساخته شد که همگان باورکنند: ایران نیز قبول کرد فعالیتهای منقول در «اسنادی که در صحتشان محل کلام است» انجام می‌گیرند اما هدفشان نظامی نیست. سپس، آژانس این دروغ شرم‌آور را، دست‌آویزکرد برای این‌که از دولت ایران بخواهد اطلاعات نظامی حساس درباره برنامه ساخت موشک را در اختیارش بگذارد. امریکا می‌دانست که ایران چنین تقاضائی را نخواهد پذیرفت. هدف از این کار آن بود که به استناد امتناع ایران از دادن اطلاعات، برای وضع تحریمهای بین‌المللی سخت به ایران فشار وارد کند.

● تاریخ این فریب بس موفق را من (گارت پرتر) با مراجعه به پرونده‌ها و انجام مصاحبه‌ها با مقامات پیشین آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و گزارشهای سری که ویکیلیکس انتشارداد، بازیافتم. تاریخ معلوم می‌کند که وجدان فریب‌پذیر جمهور مردم نقش محوری را در سیاست امریکا در قبال پرونده اتمی ایران بازی می‌کند. این وجدان فریب‌پذیر بود که سبب بوجود آمدن این اجماع شد که ایران فعالیتهای اتمی خویش را مخفی می‌کند. همین اجماع بود که حکومت اوباما را برآن داشت که  مصرا از ایران بخواهد به پرسشهای آژانس پاسخ بدهد. بدون پاسخ به پرسشهای آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، هیچگونه توافق نهائی بعمل نخواهد آمد. 

● دشمنان البرادعی در واشنگتن و تل اویو این شایعه را می‌پراکنند که البرادعی عامل ایران بوده‌است. در اوت 2007، وقتی محمد البرادعی، رئیس وقت آژانس، برسر «برنامه کار» با ایران، به قصد حل 6 مسئله‌ای گفتگو می‌کرد که در طول سالهای پیش بوجودآمده بودند، حکومت بوش عصبانی شد. به اتفاق متحدان اصلیش در اروپا، به البرادعی هشدارداد که گفتگویش با ایران بر سر حل 6 مسئله غیر قابل قبول است. گزارشی که ویکیلیکس انتشارداده‌است، کار البرادعی و اخطار امریکا و متحدانش به او را برما معلوم کرد.

    اما البرادعی برآن شد که 6 مسئله را حل کند. این شد که امریکا نسبت به او خشمگین‌تر شد. گرگوری شولت، نماینده امریکا در آژانس، در اوایل فوریه، تلگرامی به وزارت خارجه فرستاد که بنابرآن، البرادعی در کار بی‌اعتبار کردن گزارشهای اطلاعاتی است که به استنادشان، حکومت بوش آژانس را بر آن می‌داشت ایران را به داشتن فعالیت اتمی محرمانه متهم کند.  شولت به البرادعی اخطار کرد که هرگونه اظهار تردید مدیرکل آژانس نسبت بوجود برنامه اتمی نظامی ایران، به روابط بودجه دهندگان اصلی آژانس با آژانس ضربه‌ای جبران ناپذیر وارد می‌کند.

اما امریکائیها یک منبعی در آژانس داشتند که نقش اهرم را برای آنها بازی می‌کرد و او اولی هینونن Olli Heinonen بود. او فنلاندی و رئیس قسمت تضمین‌های آژانس بین‌المللی انرژی اتمی بود. بنابر قول یک مقام پیشین آژانس، هینونن بدین‌خاطر که با قدرتمندترین رئیس همکاری کرده‌بود، شهرتی در آژانس پیداکرده بود. از 2002 تا 2005 که  او مسئول قسمت خاورمیانه آژانس بود، رئیس خود، پیر گلداشمیت، معاون رئیس کل آژانس را دور زد و بطور مستقیم با البرادعی  طرف حساب شد. اما وقتی در 2005، رئیس قسمت تضمین‌های آژانس شد، این‌بار، البرادعی را دور زد و بطور مستقیم طرف حساب امریکا شد.  

    در پایان 2007 و آغاز 2008، وقتی البرادعی پرونده 6  مسئله و سئوال را بست، غضب امریکا نسبت به او به حداکثر رسید. بنابر یک گزارش محرمانه افشا شده توسط ویکیلیکس، هینونن امریکائیها را مطمئن کرد که از تصمیم البرادعی راضی نیست. گزارش محرمانه دیگری که شولت، در ماه مارس، به وزارت خارجه امریکا مخابره کرد، حاکی است که هینونن به امریکا اطمینان داده‌است، برغم تصمیم البرادعی، او تحقیق در باره مدارک اطلاعاتی را پی‌خواهد گرفت.

● در 5 سپتامبر 2008، ایران در نامه‌ای به رئیس آژانس، اعتراض کرد: تقاضای آژانس نقض آشکار مقررات آژانس و بخطر انداختن امنیت نظامی معمولی ایران است. بنا بر قول سلطانیه به نویسنده (گارت پرتر) در وین و در 2009، هینون، در آخر ژانویه و اول فوریه 2008، با مسئولان ایرانی دیدار کرد تا به آنها، کپی‌های مدارک اطلاعاتی را نشان بدهد و در باره پاسخ ایران به آنها گفتگو کند. در یکی از این ملاقاتها، هینونن از علی اصغر سلطانیه، نماینده دائمی ایران در آژانس، پرسید آیا اسامی اشخاص و سازمانها و نشانی‌های موجود در مدارک، صحیح هستند؟ سلطانیه پاسخ داد که اسامی و سازمانها و نشانی‌هایشان صحیح هستند. که چه؟  

    از دید سلطانیه، هر سازنده مدرکی که در جعل سند ماهر باشد، سعی می‌کند جزئیات صحیح را بکار برد. همانطور که مدارک ساختگی درباره برنامه هسته‌ای ایران چنین هستند. چند ماه بعد، در نامه به رئیس کل آژانس، ایران تکذیب کرد که ایران هیچ‌گاه قلابی بودن مدارک اطلاعاتی را تصدیق نکرده‌است. ایران تنها جزئیات یعنی صحت اسامی ونشانی‌ها را تصدیق کرده‌است.

    طرفه این‌که هینونن آژانس را ترک گفت و مقامی در دانشگاه هاروراد جست و در گزارش 2011 خود، تصدیق کرد که «ایران تنها صحت نامها و سازمانها و نشانی‌ها را تصدیق کرده‌است».

   حال آن‌که هینونن با شولت و دیگر مقامات غربی، در باره پاسخ ایران به سئوال در باره صحت مدارک و آنچه باید کرد، گفتگوهای ژرفگرائی بعمل آورده‌‌بود. دو گزارش محرمانه حاکی از آنند که، در پایان این گفتگوها، هینونن می‌پذیرد که این موضع را اتخاذ کند و می‌کند: ایران پذیرفت که مدارک اصالت دارند اما می‌گوید هدف از فعالیتهای مذکور درآنها،  تولید بمب اتمی نیست.

– در گزارش اول که در اواسط فوریه توسط شولت به وزارت خارجه امریکا فرستاده شده‌است، مرحله بعدی کار آژانس این‌است که ایران را ناگزیر از اعتراف به داشتن برنامه هسته‌ای نظامی کند و از ایران بخواهد همه اطلاعات و مدارک در باره این برنامه را در اختیار آژانس بگذارد. بنابر این گزارش، آنچه آژانس در این مرحله باید بکند، با همکاری هینونن بررسی و تنظیم شده‌است.

– گزارش دوم بتاریخ 27 مارس 2008، قول سفیر فرانسه، فرانسوا اکزاویر دونیو (François-Xavier Deniau)، در اجتماع نمایندگان کشورهای 5+1 در آژانس را نقل می‌کند: «ایران قبول کرده‌است که برخی تحقیقات اتمی را رها کرده‌است. البته، با تأکید  بر این‌که هدفشان اتمی نبوده‌است».

● حکومت اوباما سیاست حکومت بوش را ادامه داده‌است:

 اعتراض به امتناع ایران از همکاری با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی. هدف این حکومت آن بوده‌است که ایران را ناگزیر کند غنی کردن اورانیوم را به حال تعلیق درآورد.  

     سخن دنیو قویاً حاکی از آن‌است که هینونن و امریکائیها بر سر فرمول بس مشخصی توافق کرده بودند. این فرمول در باره فعالیت اتمی ایران باید، از چند هفته مانده به تحریر گزارش آژانس درباره فعالیتهای اتمی ایران، در علن، بکار می‌رفت. چنین شد که در گزارش آژانس مورخ مه 2008، «موضع ایران» بر وفق آن فرمول، درج شد. در گزارش، زبانی بکار رفت که، درآن، کلمات با دقت انتخاب شده‌بودند. به ترتیبی که این دروغ را القاء کنند که ایران صحت مدارک راتصدیق کرده‌است بی‌‎آن‌که از لحاظ فنی دروغی گفته شود. گزارش می‌گوید: «ایران اعتراضی به صحت برخی اطلاعات مندرج در مدارک ندارد و آنها را واقعی می‌داند. اما اظهار می‌کند که رویدادها و فعالیتهای مربوطه نظامی نیستند».

     با این جمله سازی، بطور مستقیم گفته نمی‌شود که ایران «اطلاعی» که صحتش را مورد اعتراض قرار نداده‌است، «رویدادهاو فعالیتهای مربوطه» مندرج در مدارک اطلاعاتی بوده‌است. به این ترتیب، با قرارندادن «مندرج در مدارک اطلاعاتی»، القاء می‌کند که ایران صحت رویدادها و فعالیتهای منقول در مدارک را مورد اعتراض قرار نداده‌است. وانگهی، گزارش به روشنی می‌گوید که فعالیتهای منقول در مدارک پیرامون موشکهای شهاب 3 و انفجار چاشنی‌ها، جز بکار سلاح هسته‌ای نمی‌آیند.

    بدین‌سان، هینونن و کارگردانان امریکائی او از این امر که ایران در علن بازشناخته بود که مشغول آزمایشها برای ساختن موشکهای شهاب 3 و چاشنی بوده‌است، بهره جستند. ایران پذیرفته بود که آزمایشهای همزمانی 2 تا 3 چاشنی را با دقت زمانی حدوداً یک میکروثانبه را انجام داده‌است و در گزارش آژانس آمد: «ایران می‌گوید این آزمایشها هم کاربردهای نظامی و هم کاربردهای غیر نظامی دارند».

    خوانندۀ غیر وارد از  این دو جمله این را می‌فهمد که ایران انجام آزمایشی را تصدیق کرده که در گزارش آمده‌است. در واقع، هینونن، بهنگام توجیه نمایندگان دولتهای عضو آژانس، در 15 فوریه 2008، اعتراف کرد که مدرک موضوع بحث تجربه‌هائی را تشریح می‌کند که، در آنها، چاشنی‌ها با سرعت 130 ناناثانیه – نزدیک به سرعتی 8 برابر که گزارش می‌گوید ایران پذیرفته بود – رها شده‌اند.

● یک مقام آژانس که خواسته‌ بود نامش برده نشود، به Truthout گفته بود که در گردهم‌آئی‌های اعضای گروه تحریر گزارش آژانس، هینونن پنهان نکرده بود که قصد دارد، با قراردادن چند دروغ کوچک در گزارش، ایران را به دام بیاندازد. مسئولان آژانس که هم خط با البرادعی بودند، از فریفتاری که او پیشنهاد می‌کرد، ناراضی بودند. اختلافهای بسیار برسر آنچه ایران پذیرفته‌بود، وجود داشت. و ما با بکار رفتن زبانی موافقت کردیم که از بکاربردنش راضی نبودیم.

بدین‌سان، گزارش حاصل سازشی بود میان مواضع هینونن و البرادعی، و فشار امریکا و متحدانش را بر البراعی برای آنکه با استراتژی سفت و سخت آنان موافقت کند، باز می تاباند. مقام پیشین آژانس، فشار امریکا و متحدانش بر البرادعی را «شدید» توصیف می‌کند. تهدید به قطع سهمی از بودجه آژانس که امریکا می‌پردازد، بخشی از تهدیدها بود. البرادعی می‌دانست که دشمنانش در واشنگتن و تل‌آویو، تاکتیکهایی برای ویران‌کردن او بلحاظ سیاسی را تدارک دیده‌اند. جون بولتن، معاون وقت وزارت خارجه امریکا، تلفنی را دست‌مایه جلوگیری از نامزد شدن البرادعی برای دور سوم ریاست برآژانس کرد که البرادعی در سال 2004 کرده بود. اما بولتن نتوانست چیزی بدست آورد. اما دشمنان البرادعی در واشنگتن و تل آویو شایع کردند که او عامل ایران است. بنابر این شایعه‌ها، ایران 600 هزار دلار به حساب همسر البرادعی در بانکی در سوئیس ریخته بود. البرادعی این دروغ را در خاطرات خویش آورده‌است. شایعه دیگری می‌گفت: اسم همسر او آیدا و او نه مصری که ایرانی است. البرادعی وضعیت مصر را نیز زیر نظر داشت. در این کشور، رژیم مبارک صدها تن از اعضای اخوان‌المسلمین را زندانی کرده و روزنامه‌های مخالف را بستوه می‌آورد. می‌دانست روزی خواهد خواست  که به مصر بازگردد و نمی‌خواست امریکائیان او را ضد امریکائی بدانند.

● اما استراتژی امریکا و هینونن هدفی هنوز بزرگ‌تر داشت. می خواست  از ساختن این دورغ که ایران فعالیتهای منقول در مدارک را پدیرفته‌است،برای پی‌بردن به فعالیتهای موشکی ایران و آزمایش چاشنی سودجوید. هینونن اصرار می‌ورزید که ایران باید آژانس را از این فعالیتها و آزمایشها مطلع کند. در دو اجتماع با مسئولان ایرانی، در اوت 2008، هینونن اصرار کرد که ایران باید اطلاعات لازم درباره انفجار چاشنی‌ها و ساخت موشکهای شهاب 3 را در اختیار کارشناسان آژانس قرار دهد تا که بی‌گناهیش ثابت شود.

     گزارش سپتامبر 2008 آژانس پرده از اصرار هینونن برمی‌دارد: «آژانس به ایرانیان پیشنهاد کرد گفتگوهائی درباره محتوای گزارشهای مهندسی پیرامون تحقیقات موشکی و جزئیات آن و نیز آزمایش چاشنی‌ها، میان آنها و کارشناسان آژانس انجام بگیرد. هدف این‌است که مشخص شود آیا این تحقیقات و آزمایشها ربطی به برنامه هسته‌ای دارند یا همانطور که ایران می‌گوید تنها فعالیتهای نظامی معمولی هستند».

    بعدها، در علن، هینون انکار کرد که از ایران خواسته است مدارک این فعالیتها و آزمایشها را در اختیار آژانس قراردهد. اما یک مقام ارشد آژانس، در مصاحبه با من (گارت پرتر)، در سپتامبر 2009، گفت: درواقع آژانس از ایران خواسته بود اطلاعات درباره اینگونه تحقیقات و آزمایشها را در اختیارش بگذارد.

     می‌شد انتظار داشت که ایران این درخواست را نمی‌پذیرد. در واقع، در نامه‌ای به تاریخ 5 سپتامبر 2008، ایران به آژانس نوشت تقاضای آژانس جز بخطرانداختن امنیت نظامی عادی ایران و نقض آشکار مقررات آژانس نیست. آژانس به البرادعی اطلاع داد تا زمانی که تقاضا روی میز است، از شرکت در گردهم‌آئی‌های آتی آژانس خودداری خواهد کرد.

● شولت، سفیر امریکا نزد آژانس، یک رشته نکات را به تحریر درآورد که بزعم او، کشورهای 5+1، در تعامل خود با آژانس، می‌باید رعایت می‌کردند. همان‌طور که گزارش محرمانه 2009 او به وزارت خارجه امریکا آشکار می‌کند، نکات کلیدی عبارت بوده‌اند از «نگرانی بابت امتناع ایران از همکاری کامل و واقعی با آژانس در تحقیقاتش پیرامون برنامه اتمی این کشور» و «سدکردن راه بر تحقیقات آژانس توسط ایران را نمی‌پذیریم».

● حکومت اوباما سیاست حکومت بوش را ادامه داد. هدفش این بود که ایران غنی سازی اورانیوم را به حال تعلیق درآورد. در 3 مه 2009، اظهاریه 6 عضو کشورهای 5+1 در شورای حکام آژانس از ایران خواست با آژانس همکاری کامل کند و اطلاعاتی را که می‌خواهد در اختیار آژانس بگذارد تا که مسئله وجود یا عدم وجود برنامه هسته‌ای نظامی حل گردد». این «تقاضا از ایران» که در قطعنامه 1929 شورای امنیت سازمان ملل‌متحد، مورخ ژوئن 2010، نیز آمده‌است، جز این نمی‌خواست بگوید که تقاضای معقولی از ایران بعمل آمده و ایران نپذیرفته بنابراین مستحق مجازات است.

    مقامات ارشد حکومت اوباما، از جمله جون کری، وزیر امور خارجه، گفته‌اند که «ایران باید گذشته خویش را درآنچه به تولید بمب اتمی می‌شود، در محدوده توافق جامع، پاک کند. اسرائیل و طرفدارانش در کنگره امریکا با قوت تمام از تقاضای حکومت اوباما حمایت کردند. فریفتاری ماهرانه حکومت بوش و هینونن همچنان بر گفتگوهای اتمی کشورهای 5+1 با ایران سایه افکنده است.

 

انقلاب اسلامی در هجرت: اما ساختن دروغ و مبنای وضع تحریمهائی چنین سخت کردنشان – که مردم ایران قربانیان آنهایند-، ممکن نمی‌گشت هرگاه

1. رژیم ولایت مطلقه فقیه، سالهای دراز فعالیتهای اتمی خویش را مخفی نمی‌کرد. و

2. این رژیم فعالیتهای اتمی خود را که بر تحریم کنندگان معلوم بود و به آنها امکان می‌داد راست را با دروغ در آمیزند و آن‌را بباورانند و بر سر ایران بیاورند آنچه را آورده‌اند، از مردم ایران مخفی نگاه نمی‌داشت. این فعالیتها همچنان از این مردم مخفی است. چنان‌که مردم ایران از دروغ سازی یک مقام ارشد آژانس و حکومت بوش نیز هیچ‌گاه آگاه نشده‌است. لازم است یادآور شویم که انقلاب اسلامی در هجرت گزارشهای محرمانه منتشره توسط ویکیلیکس را انتشار داده است. و

3. البرادعی این‌سان ضعیف نبود و بخاطر این‌که ضد امریکائی جلوه نکند، نسبت به حقوق یک ملت و آنچه بر سر این ملت آمد و می‌آید، لاقید نمی‌ماند و اجازه نمی‌داد گزارشی حاوی دروغها ساخته و بنام آژانس منتشر شود. و

4. بجای آدمی بی‌سواد، شخص باسواد و هوشیاری نماینده ایران در آژانس می‌شد. هم سخن مبهم نمی‌‎گفت که بکار ساختن دروغ آید و هم، بعد از ساخته شدن دروغ، با تناقض زدائی و آشکار کردن هدف سازندگان دروغ، آن‌را بی‌اثر می‌کرد. و

5. در طول زمان، نقد گزارشهای آژانس را در سطح ملی و در سطح جهان پی‌می‌گرفت تا که حکومت اوباما و متحدانش نتوانند سیاست حکومت بوش را ادامه دهند. و

6. هرگاه بحران را لازمه ادامه حیات رژیم ولایت فقیه نمی‌دانست، البته بنارا بر مخفی کردن فعالیتها از مردم ایران نمی‌گذاشت و رویه‌اش در قبال آژانس و غرب، وضعیتی بدین حد از وخامت پدید نمی‌آورد.

7. گارت پرتر اگر واقعیتهای بالا و این واقعیت را می‌دید، نوشته او بجای یک جانبه نگر، دوجانبه نگر می‌شد:  فرانسوا نیکولو (François Nicoullaud)، سفیر فرانسه درایران، در دوران خاتمی، که سال پیش خاطرات خود را انتشار داد، از قول شخص بسیار نزدیک به روحانی، می‌نویسد: وقتی روحانی به عنوان دبیر شورای امنیت ملی منصوب شد، متوجه شد که سپاه پاسداران مشغول تولید بمب اتمی است. و این روحانی بوده‌است که فعالیت اتمی نظامی را متوقف کرده‌است. تا این زمان، روحانی این اطلاع را تکذیب نکرده‌است.

8. وقتی تحریمها بر اساس دروغ وضع شده‌اند، راه‌حل پایدار نیز نیاز به ابهام و دروغ زدائی کامل دارد. اما آیا رژیم توان آن را دارد که به مردم ایران، واقعیت را،  راست و شفاف، گزارش کند؟

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید