از آن روزی که بهنظر میرسد یک زن «آتش به اختیار»، «آرمیتا گراوند»، دختر ۱۶ ساله را در ایستگاه متروی شهدای تهران هل داد و سرش به واگن مترو برخورد کرد و به کما رفت، ۲۰ روز گذشته است. حالا اما، دو هفته است که آرمیتا در میان اخبار جنگ در غزه و اسراییل، کشته شدن هزاران نفر و قتل «داریوش مهرجویی» و همسرش گم شده است. آرمیتا کجاست؟ حالش چطور است؟ و آیا امیدی به بهبودیاش وجود دارد؟
***
آخرین خبر از آرمیتا، مربوط به روزها پیش است؛ پیش از اینکه گروه «حماس» در حملهای غافلگیرانه به خاک اسراییل حمله کند، صدها نفر را گروگان بگیرد و صدها نفر دیگر را بکشد و در پاسخ، اسراییل نیز نوار غزه را زیر حملات هوایی خود بگیرد و هزاران نفر دیگر را کشته و آواره کند.
از زمان این حمله، جهان آنچنان درگیر حوادث دردناک و سریعی شده که دیگر کمتر خبری از آرمیتا در شبکههای اجتماعی فارسی زبان، رسانهها و در بیانیهها و اطلاعیههای سازمانهای حقوقبشری است.
بیست روزی که با اضطراب و ناراحتی برای سلامت این دختر ۱۶ ساله، و خشم از حکومتی گذشته که متهم است نهتنها او را به کما برده، بلکه با دروغ و فریبکاری، حقیقت را پنهان میکند و برای لاپوشانی، خانواده آرمیتا را در بیمارستان محبوس و از آنها اعتراف گرفته است.
آخرین بار، سازمان حقوقبشری «ههنگاو»، از تداوم بستری آرمیتا در بیمارستان نظامی «فجر»، متعلق به نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی خبر داده است.
پنج روز پیش، یعنی ۲۴مهر۱۴۰۲، «یک شبکه خبری خارج از ایران» اعلام کرد که پدر و مادر آرمیتا گراوند در روزهای اخیر به دفتر «دلاور القاصیمهر»، فرمانده انتظامی شرق استان تهران منتقل شده، و در آنجا از آنها تعهد کتبی گرفتهاند که از «هیچ فرد و سازمان و نهادی»، شکایت ندارند.
براساس این گزارش، وضعیت جسمی این دختر ۱۶ ساله در روزهای اخیر هیچ تغییری نکرده و علائمی از بهبودی در او دیده نشده است.
قبل از آن هم، روز ۲۰مهر، سازمان حقوقبشری ههنگاو به نقل از منابع خود نوشت که شش پزشک پس از بررسی وضعیت آرمیتا، نسبت به بهبودی او ابراز ناامیدی کردند. به گفته ههنگاو، تیم پزشکی بیمارستان فجر به خانواده آرمیتا گفتهاند «احیای سلامت فرزندشان تقریبا غیرممکن است».
این تقریبا تمام اخباری است که از روز ۱۵مهر به بعد، که جنگ در غزه و اسراییل آغاز شد، از آرمیتا میدانیم. در این میان البته، «داریوش مهرجویی»، کارگردان سرشناس سینمای ایران و همسرش «وحیده محمدیفر»، نویسنده و دستیار کارگردان هم، شامگاه ۲۲مهر در منزلشان در کرج سلاخی شدند؛ حادثهای که جامعه ایران را در بهت قتل کارگردان شهیر ۸۳ و همسر بیدفاع او و کشف پیکر بیجان آنها توسط دختر نوجوانشان فرو برد.
بسیاری این قتلها را یادآور قتل «داریوش» و «پروانه فروهر»، از قربانیان قتل روشنفکران در جمهوری اسلامی، موسوم به «قتلهای زنجیرهای» دانستند.
در همین اثنا، یکبار نیز خبری مبنیبر مرگ مغزی آرمیتا گراوند منتشر شد، خبری که بعدا از سوی روزنامهنگارانی که فعالانه پیگیر وضعیت آرمیتا بودند، چون «فرزاد صیفیکاران» و سازمان حقوقبشری ههنگاو تکذیب شد.
آقای صیفیکاران در همین باره در حساب ایکس خود نوشت: «طبق اخباری که از نزدیکان آرمیتا گراوند بهم رسیده، “خبر فوت” او که امروز در شبکههای اجتماعی پخش شده، صحت ندارد و خوشبختانه او زنده است. آرمیتا همچنان در کُماست و امیدوارم که آرمیتا بالاخره به هوش بیاد!
میخواهند فراموشش کنیم
یک فعال مدنی ساکن ایران به «ایرانوایر» میگوید که در این روزها بارها تلاش مردمی را در کوچه و خیابانهای ایران دیده که نمیخواهند آرمیتا فراموش شود. او میگوید که دیوارنویسیها، نصب پوستر و پلاکاردهایی با عکس آرمیتا و با شعار «زن، زندگی، آزادی» در خیلی از نقاط شهر تهران قابل مشاهده است.
این فعال مدنی که بهدلایل امنیتی نام او نزد ایرانوایر محفوظ است، میگوید: «حکومت همه تلاشش را میکند که آرمیتا فراموش شود. در واقع، همین حالا هم آرمیتای مظلوم، بین این همه خبر مرگ و بمباران و قتل و دعواهای بین اپوزیسیون که یکی طرفدار اسراییل است و آن دیگری طرفدار فلسطین، گم شده است».
به گفته این فعال مدنی، حکومت از قتل حکومتی «ژینا (مهسا) امینی» در بازداشت گشت ارشاد و اعتراضات بعد از آن چنان درس گرفته بود که نگذارد کوچکترین اطلاعاتی به بیرون درز کند، بنابراین، «حتی اگر متهم شوم به داشتن توهم توطئه هم میگویم که بعید نیست که یکی از انگیزههایشان برای این اتفاقات این روزها و راه انداختن جنگ و کشتن مهرجویی و همسرش، از یادها پاک کردن آرمیتا باشد».
اشاره این فعال مدنی، به گزارشهای غیررسمی است که میگویند قتل مهرجویی و محمدیفر، به آن شیوه خشونتآمیز، با انگیزه دزدی، امکانپذیر نیست. کاربران شبکههای اجتماعی به اظهارات ضدونقیض رسانهها و مقامات پلیس که اول اعلام کردند که باجناقهای آقای مهرجویی، قاتل اجیر کردهاند و بعد سخنگو پلیس گفت که «قاتل اصلی» شناسایی شده و رسانهها نیز او را «باغبان» خانه معرفی کردند، استناد میکنند.
حال آرمیتا چطور است؟
آخرین خبر قابل اتکا از وضعیت سلامتی آرمیتا، این است که او هنوز در کماست. یک پزشک و جراح متخصص در تهران که بهدلایل امنیتی از بردن نام او معذوریم، به ما میگوید: «اخبار موثق و چندانی بیرون نیامده که بتوان مستند بر آن حرفی زد. ولی، با توجه به ویدیوها و تصاویر و اخباری که منتشر شده، یکی از احتمالات میتواند آسیب به ساقه مغز آرمیتا در اثر هل دادن یا برخورد فیزیکی باشد».
او توضیح میدهد: «آسیب به ساقه مغز باعث میشود که همان لحظه، فرد دچار افت علایم حیاتی شود و عملکردهایی مثل تنفس و عملکرد قلبی هم مختل شود. بهخاطر همین هم در همان چند ثانیه اول، نیاز به احیا پیدا میکند و بنابر آنچه در ویدیوهای مترو دیدیم و کادر اورژانس دارند او را احیا میکنند، این سناریو میتواند درست باشد».
به گفته این پزشک و جراح متخصص، از ویدیوها بر میآید که آرمیتا «در همان چند ثانیه کاملا ناهشیار شده و “جیسیاس” یا سطح هشیاریاش روی ۳ آمده. در فیلم هم مشخص بود که بلافاصله اورژانس داشت او را احیا میکرد؛ این یعنی ایست قلبی. البته، همه اینها حدس و گمان است، چون نگذاشتهاند اطلاعاتی بیرون بیاید».
ایرانوایر، پیشتر در گزارشی اعلام کرده بود که آرمیتا گراوند با سطح هوشیاری ۳ از طریق اورژانس شهرداری به بیمارستان فجر نیروی هوایی تهران منتقل شده است. منبع آگاه ایرانوایر گفته بود: «بیمار در حالت کما و با کد ۹۹ به بیمارستان تحویل داده شده است». کد ۹۹ در حوزه بهداشت و درمان به معنای آن است که فرد دچار ایست ضربان قلب یا تنفس شده است و نیاز به احیای قلبی ریوی (سیپی آر) دارد.
اما این پزشک ساکن تهران، به تصاویر منتشر شده از آرمیتا که سر او پانسمان شده نیز اشاره کرده و میگوید: «از طرف دیگر، در عکسی که از آرمیتا در بیمارستان منتشر شده، بالای سرش پانسمان شده، که میتواند نشانهای از خونریزی و آسیب نه به ساقه مغز، بلکه یکی از لوبهای مغز، مثل پاریتال یا اکسیپیتال باشد که دسترسی به آن راحتتر است و از طریق یک سوراخ، بعضی وقتها میتوانند خونریزی را تخلیه کنند».
به گفته او، اگر آسیب به ساقه مغز باشد، «پروگنوز» یا پیش آگهی و برونداد آن خوب نیست و «درصد مرگ و میر خیلی بالاست»؛ اما اگر خونریزی یا آسیب در نواحی جانبی بالای مغز باشد، نتیجه آن کمی بهتر است.
او همچنین با اشاره به اخباری که ۱۹مهر مبنیبر وخامت حال آرمیتا در رسانههای دولتی منتشر شده نیز، میگوید: «دلیل این اخبار درباره وخامت حال آرمیتا، میتواند عفونتهای ثانویه، مثل عفونت ریه باشد چون برای هفتههاست که به دستگاه برای تنفس وصل است؛ این تمام علایم حیاتی را مختل میکند».
«یاسر قریشی»، پزشک متخصص کودکان ساکن آمریکا نیز با تاکید بر اینکه در نبود شواهد و مدارک پزشکی، نمیتوان نظر دقیقی داد، میگوید: «فقط براساس دادههایی که از عکسها و فیلمها بیرون آمده، بعید میدانم بهبودی در وضعیت او به وجود آمده باشد. ضمن اینکه اگر بهتر میشد، حتما آن را اعلام و از آن استفاده تبلیغاتی میکردند».
آیا آرمیتا به زندگی برخواهد گشت؟
در این دو هفته که اخبار مربوط به آرمیتا کمتر شده و نهادهای امنیتی از درز هرگونه اطلاعاتی درباره وضعیت سلامتی او جلوگیری کردهاند، برخی درباره احتمال بهبودی یا خدای ناکرده، مرگ مغزی این دختر ۱۶ ساله، صحبت کردهاند.
دکتر قریشی، درباره وضعیت سلامت آرمیتا به ایرانوایر میگوید: «گفته شده که سطح جیسیاس ۳ داشته؛ این یعنی پایینترین سطح و از این پایینتر نداریم. درجهبندی جیسیاس، بین ۳ تا ۱۵ است. ۱۵ کاملا هشیار و ۳ میشود بیماریکه هیچ واکنشی به هیچچیز ندارد».
به گفته این پزشک متخصص اطفال، «معمولا بیماری که با سیجیاس ۳ بستری میشود، بعید است که به زندگی برگردد؛ البته استثنا همیشه هست. ولی وقتی بیماری به این سرعت به جیسیاس ۳ میرود، احتمال برگشت خیلی ضعیف است. در عکسها در همان ایستگاه هم مشخص است که داشتند آرمیتا را سیپیآر (احیا) میکردند، این یعنی ایست قلبی طولانی هم داشته؛ برای همین متاسفانه احتمال برگشت در این وضعیت خیلی پایین است».
«سحر مطلبی»، پزشک و پژوهشگر ایرانی ساکن سوئد نیز میگوید که مطالعات نشان میدهد که فقط «۱۳ درصد مواردی که جیسیاس ۳ داشتند، بعد شش ماه بهبود حاصل کردند.»
او درباره نحوه تشخیص مرگ مغزی نیز توضیح میدهد: «برای تعیین مرگ مغزی، علاوهبر جیسیاس، بررسی تصویری و اندازهگیری عملکرد مغز با تجهیزات لازم است. بنابراین، صرفا با نمره سطح هوشیاری سه به بالا نمیشود اظهارنظر کرد».
دکتر مطلبی ادامه میدهد: «در مورد اینکه از کما خارج شده یا نه، هیچ گزارش رسمی و موثقی در اختیار نیست، ولی منطقا اگر به هوش آمده بود حتما اعلام میشد.»
به گفته او، «در علایم بالینی، سه فاکتور و یافته اصلی با مرگ مغزی مرتبط است، کما، عدم وجود رفلکسهای ساقه مغز و آپنه. اما، نهایتا برای تعیین مرگ مغزی بهلحاظ قانونی، باید تصویربرداری مغز و بررسی عملکرد مغزی با تجهیزات انجام شود».
آرمیتا گراوند، یکی از دختران نوجوانی بود که با مقاومت مدنی در یک سال گذشته و در آن هفت صبح روز یکشنبه ۹مهر۱۴۰۲، مقابل قانون ظالمانه حجاب اجباری و ماموران جمهوری اسلامی ایستاد؛ دختری به کما رفته، روی تخت آیسییو که حالا دو هفته است در میان اخبار جنگ و کشتار و قتل و سلاخی هنرمندان، کمتر از او میشنویم. اما، یک ملت امیدوارند و دعا میکنند که به زندگی برگردد.
منبع: ایران وایر/ رقیه رضایی