٭واقعیتها:
● دینامیک ها، از جمله دینامیک های فساد و فقر و خشونت و نابرابری همواره همراهند. و در موقعیت زیر سلطه، این دینامیکها با دینامیک خارجی شدن اقتصاد و دولت در بودجه خود همراه هستند:
● در این روزها، این در وسائل ارتباط جمعی است که خبرها و گزارشها درباره فسادها برهم افزوده میشوند،اما انتشار خبرها و گزارشها گویای وجود آزادی مطبوعات نیست. گویای شدت درگیری در شبکه تارعنکبوتی روابط شخصی است. در حقیقت، انتشار خبرها و گزارشها در باره فسادها دو عملکرد را دارند: یکی پوشش دادن به مرکز قدرت. چنانکه نه تنها کلمهای درباره مافیای خامنهای و گردانندگان سپاه در این مطبوعات امکان انتشار ندارد، بلکه چنان وانمود میشود که گوئی این او است که به مبارزه با فساد برخاستهاست و دیگری تسویه حساب میان قدرتمدارها در روابط شخصی قدرت. در رژیم شاه نیز انتشار خبرها و گزارشها درباره فسادها همین دو نقش را برعهده داشت. در آن دوره، نه تنها یکی از حکومتها (حکومت علا) برنامه خود را «مبارزه با فساد» کرد، بلکه هر حکومتی، مبارزه با فساد را یکی از مواد برنامه خود میکرد. باوجود این، فساد دامن میگسترد. زیرا فساد اصلی و ریشه، استبداد بود که شدت نیز میگرفت .
● خامنهای بیمار است اما آیا این بیماری او را زمینگیر کردهاست؟ اطلاعها دقیق نیستند. بنابر اطلاعی، او تنها از بیماری پروستات رنج میبرد و بنابر اطلاع دیگری، او هر صبح کوه نوردی میکند تا که بیماری را کاهش دهد. و بنابر اطلاع سومی، بیماری او شدت یافتهاست. چنانکه گاه به حال اغماء در میآید.
وضعیت مزاجی خامنهای سه اثر مستقیم دارد و این سه اثر میگویند اندازه سلامت او چه اندازه است:
1. اثر بر باز شدن باب بحث برسر جانشین خامنهای و ولایت فقیه و شورائی شدن و یا نشدن آن. این بحث باز است. تازهترین موضع در این باره را شیخ محمد یزدی در 14 بهمن گرفتهاست:
«ولایت فقیه شورایی نیست و حاکم اسلامی نمیتواند، برای حکومت پس از تشخیص خود، تصمیمش را در شورای دیگری عنوان کند زیرا تصمیمهای شورایی برای بحثهای اجرایی است نه برای تدابیر حاکمیتی.
در حکومت اسلامی محدودیت مرز جغرافیایی معنا ندارد. در زمانی که فقیه اسلامی دستش باز است و حاکم است، هیچ فقیه دیگری حق دخالت در مسائل حاکمیتی را ندارد .و باید این، در حوزهها و خصوصا دانشگاهها تبیین شود.»
این که مدعای او متناقض بنابراین دروغ است (تصمیم حاکم و تصمیم شورا دو تصمیم نیستند، یک تصمیم هستند. شورا تصمیم میگیرد و مقام اجرا، به قول او، حاکم اسلامی اجرا میکند)، بجای خود، طرح شدن مسئله شورائی شدن رهبری گویای وجود چنین طرحی برای بعد از خامنهای است. بخصوص که همراه است با پیش کشیدن بحث درباره اهمیت «انتخابات» مجلس خبرگان و حاضر شدن نامزدهای جانشینی خامنهای در صحنه. البته به استثنای مجتبی خامنهای. و
2. اثر بر شدت گرفتن رودرروئیها در رژیم: این رویاروئیها، در این روزها، در منتهای شدت هستند. وسائل ارتباط جمعی دراختیار «بیت خامنهای»، افزون بر هاشمی رفسنجانی و خاتمی و میرحسین موسوی و کروبی و ظریف، اینک شخص روحانی را نیز زیر حمله گرفته اند. سردسته، کیهان و مدیرش حسین شریعتمداری است که خامنهای منصوب کردهاست. طرفه اینکه احمدی نژاد و نزدیکان او نیز هم از سوی بخشی از وسائل ارتباط جمعی در اختیار خامنهای و هم از طرف وسائل ارتباط جمعی در ید هاشمی رفسنجانی و اصلاح طلبان زیر حملهاند. و باز خواندنی این که محکوم کردن رحیمی، «معاون اول رئیس جمهوری» وقتی احمدی نژاد «رئیس جمهوری» بود ، ایجاد سابقه و بهانه برای محکوم کردن مهدی هاشمی است .
3. اثر بر جهتیابی سیاست خارجی: از گروگانگیری بدین سو، امریکا همواره محور سیاست داخلی و خارجی رژیم بودهاست. از زمانی، در درون و بسا رأس رژیم، وسیله تسویه حساب با یکدیگر، نیز شدهاست. در حال حاضر، رابطه با امریکا به کنار، حتی قدم زدن ظریف با کری نیز موضوع حمله و ضد حمله گشتهاست.
سخت سران رژیم با سخت سران امریکائی و اسرائیلی و سعودی (تندروها سرکارآمدهاند!) و… اتئلافی را بوجودآوردهاند و امیدوارند حکومت روحانی را در ایران و حکومت اوباما را در امریکا، در این مدار، زندانی و مانع از انجام توافق نهائی بگردند. راست بخواهی سخت سران رژیم ولایت فقیه بیشتر نگرانند. زیرا پایان بحران اتمی را پایان سلطه خویش بر دولت میدانند و با تمام توان میکوشند این سلطه را از دست ندهند:
٭ در مدار بسته، سخت سران دو طرف دست به این اقدامات زدهاند:
● سخت سران رژیم و طرحی که دارند در مجلس میگذرانند:
ویژگی طرحی که سخت سران رژیم در مجلس مافیاها – به یاد میآورد که یک قلم 170 نامزد نمایندگی از پول و زور حکومت احمدی نژاد استفاده کردهاند – مطرح کردهاند، اینست که واکنش طرحی است که در کنگره امریکا مطرح است و نه ابتکاری برای بیرون بردن کشور و حتی رژیم از دام بحران اتمی و دام «کمر بند سبز».
طرح «الزام دولت به حفظ دستاوردها و حقوق هستهای ملت ایران»که یک فوریت آن در جلسه 14 بهمن به تصویب رسید، ایناست:
«نمایندگان ملت سلحشور ایران هرگز اجازه نخواهند داد آمریکاییها با تهدید به تشدید تحریمها ایران را وادار به عقب نشینی کنند. بر این اساس طرح یک فوریتی در جهت حمایت از تیم مذاکره کننده و در راستای رهنمودهای مقام معظم رهبری و در پاسخ به ضربالاجل آمریکاییها مبنی بر تحمیل خواستههای نامشروع آنها به تیم مذاکره کنندهی هستهای تقدیم مجلس شورای اسلامی میشود.»
● عنوان طرح: الزام دولت به حفظ دستاوردها و حقوق هستهای ملت ایران
ماده واحده – نظر به این که دولت جمهوری اسلامی ایران انعطافهای فراوان و همکاریهای گسترده و فراتر از تعهدات حقوقی بینالمللی را در طی سالهای گذشته و به ویژه یک ساله اخیر در چهارچوب برنامه مشترک اقدام 1392/9/3 در راستای شفاف سازی فعالیتهای هستهای به عمل آورده است، در صورت تصویب و یا اعمال هرگونه تحریم جدید و یا افزایش تحریمها توسط آمریکا اعم از قوه مجریه ( دستگاههای اجرایی، دولت و یا رئیس جمهور آمریکا ) قوه مقننه ( کنگره یا مجلس سنا ) و یا قوه قضاییه، دولت موظف است بلافاصله ” برنامه مشترک اقدام 1392/9/3 را کانلم یکن تلقی نموده و در چهارچوب NPT اقدامات ذیل را در راستای تحقق حقوق هستهای ملت ایران به عمل آورد:
1- فعال سازی کامل مراکز غنی سازی بدون هرگونه محدودیت در استفاده از نوع و تعداد سانتریفیوژ و میزان تولید غنی شده بر اساس ماده (4) معاهده NPT
2- اقدام به تولید و تامین سوخت هستهای مورد نیاز کشور بر پایهی سالانه حداقل 190 هزار سو غنی سازی به ازای هر نیروگاه 1000 مگاواتی، بر اساس ماده (4) معاهده NPT
3- تسریع در راه اندازی و بهره برداری از رآکتور تحقیقاتی 40 مگاواتی آب سنگین اراک بر اساس طراحی بومی اولیه با توجه به گسترش دامنه نیاز کشور در عرصههای مختلف پزشگی، کشاورزی، صنعتی و دیگر موارد کاربردی در چهارچوب معاهده NPT
4- اقدام به غنی سازی بیست درصد در تاسیسات هستهای فردو و در هر سطح مورد نیاز فعالیتهای صلح آمیز تحقیقاتی و کاربردی کشور در چهارچوب معاهده NPT
5-گسترش فعالیتهای تحقیق و توسعه غنی سازی بدون هرگونه محدودیت و نیز ساخت تجهیزات و ملزومات مورد نیاز چرخه سوخت هستهای با بهره گیری از فناوریهای نوین و پیشرفته طبق ماده (4) معاهده NPT
6- منع هرگونه بازرسی، نظارت و همکاری با آژانس، فراتر از توافقنامه پادمان معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) در راستای حراست از امنیت ملی، مصالح و منافع کشور
7-منع خروج هرگونه مواد غنی شده از کشور و عدم پذیرش محدودیت در مکان، سطح و مقدار ذخیره سازی مواد غنی شده UF6 در چهارچوب توافقنامه پادمان
تبصره – لغو تمامی تحریمها به صورت یکجا شرط آغاز به اجرای توافق جامع هستهای میباشد.
تأمل در 7 مورد و تبصره، به روشنی محتوای توافق نهائی احتمالی را آشکار میکنند. تهیه کنندگان طرح، بنابر این طرح، مخالف انجام آنند. افزون براین، «نمایندگان» تهدید میکنند که میزان غنی سازی محدود به 4 تا 5 درصد نمیماند. اما بیشتر از آن، یعنی بکار تولید بمب اتمی میآید. پس دانسته یا ندانسته، امریکا را تهدید به تولید بمب اتمی میکنند. و این همان تهدیدی است که دستمایه سخت سران امریکائی و اسرائیلی و سعودی و… است برای مخالفت با هرگونه توافق با ایران.
خبر و گزارشها که از موضع مخالفت با توافق انتشار مییابند، قصد تهیه کنندگان طرح را آشکارتر میکنند:
● توافق نزدیک است و محتوای آن اینست:
– در 14 بهمن 93، وزیر خارجه عمان خبر داد که انجام توافق نهائی میان ایران و غرب نزدیک است. و در همان روز، سایت «ایران هستهای، گزارش کرد که
«شنیده های «ایران هسته ای» حکایت از آن دارد که امریکا به طور تلویحی پذیرفته حدود 9000 ماشین نسل اول در حال فعالیت در نطنز، به کار خود ادامه بدهد اما فقط به اندازه 6000 سو غنی سازی کند.
منابع فنی به «ایران هسته ای» گفتند این به هیچ وجه یک پیشنهاد خوب به حساب نمی آید چرا که در این حالت ماشین ها باید زیر ظرفیت اسمی خود کار کنند و این آسیب های جدی به تاسیسات وارد خواهد کرد.
اتفاق بدتر این است که برای محدود شدن غنی سازی به 9000 سو، زمان کار ماشین ها محدود شود. کارشناسان می گویند خاموش و روشن کردن مستمر تاسیسات امکان crash ماشین ها را بسیار زیاد می کند. مهمتر از این، منابع دیپلماتیک به «ایران هستهای» گفتند در مورد اصلی ترین موضوع مورد اختلاف، یعنی موضوع جدول زمانی لغو تحریم ها، دیدگاه امریکا تغییر نکرده و همچنان بر لغو تدریجی تحریم ها طی حداقل 10 سال تاکید دارند.
به این ترتیب، بر خلاف آنچه گفته می شود امکان رسیدن به یک توافق سیاسی تا روز 4 فروردین (24 مارس) وجود ندارد.
اما در 3 و 4 فوریه، گزارش رئیس سازمان اطلاعات دفاعی امریکا و دو اطلاع به شرح زیر انتشار یافتند:
☚ ● در 14 بهمن 93 (3 فوریه 2015)، ژنرال وینسنت استوارت، رییس سازمان اطلاعات دفاعی آمریکا، در کمیته نیروهای مسلح مجلس نمایندگان آمریکا گفتهاست: جمهوری اسلامی ایران کماکان تهدیدی برای منافع استراتژیک آمریکا در خاورمیانه است. سیاستها و برنامههای اجرایی تهران با هدف تبدیل شدن به یک قدرت منطقهای طراحی و تنظیم شده است. ایران قصد دارد به توانایی تولید سلاح اتمی برسد که بشود با موشک حمل شود. تهران در این زمینه با مانعی روبرو نیست. ایران میخواهد شمار قابل توجهی موشک قاره پیما داشته باشد که به جنوب شرقی اروپا برسند و در این زمینه نیز فعال است.
● در همین روز، امریکا گفت موشکهای دوربرد ایران نیز باید موضوع گفتگوهای 5+1 با ایران بگردد. و
● در 4 فوریه 2015، دیپلماتهای غربی در وین گفتهاند: ایران و امریکا در حال توافق برسر شمار سانتریفوژها و خروج اورانیوم غنی شده از ایران هستند.
● لابی اسرائیل و سخت سران امریکائی و دعوت از نتان یاهو برای سخنرانی در کنگره به قصد جلوگیری از انجام توافق نهائی:
مقالههای متعددی به دعوت از نتان یاهو برای سخنرانی در کنگره امریکا، منتشر شدهاند. از آنها، مقاله گارت پورتر را انتخاب کردهایم. اما پیش از آوردن نکات مهم آن، خاطرنشان میکنیم که اینک اتحاد سخت سران، بطور کامل از پرده بیرون افتادهاست: جمهوریخواهان امریکا که، در آنچه به ایران مربوط میشود، محافظهکاران جدید سردمدارشان هستند و سخت سران اسرائیل که نتان یاهو و حکومتش معرف آنهایند و دولت سعودی و شیخهای همدستش در خلیج فارس. در همانحال، دعوت رئیس مجلس امریکا از نخست وزیر یک کشور خارجی، برای سخنرانی برضد سیاست رئیس جمهوری، روشنترین علامت بر ورود امریکا، بمثابه ابرقدرت، به مرحله انحطاط و انحلال است.
☚ مقاله گارت پورتر به تاریخ 2 فوریه 2015 ، زیر عنوان «لابی اسرائیل ضرب شست خود را نشان داد»، انتشاریافته و دارای این نکات است:
● دعوت بدون سابقه رئیس مجلس نمایندگان، بوئنر از نتان یاهو، نخست وزیر اسرائیل، برای سخنرانی در اجلاس مشترک دو مجلس، برای به شکست کشاندن سیاست رئیس جمهوری امریکا، اوباما، تازهترین ضرب شست لابی اسرائیل و تازهترین نمونه از نوع لابی گری آناست.
● از آن طرف، نتان یاهو پذیرفته است به امریکا بیاید و این سخنرانی را بکند آنهم در تاریخ 3 مارس، دو هفته پیش از انتخابات اسرائیل، آنهم بدون هیچگونه مشورت با کاخ سفید، نه تنها تجدید انتخاب نتان یاهو را به نخست وزیری اسرائیل هدف گرداندهاست، بلکه قصد از آن، ایجاد زمینه و امکان برای تصویب طرح تحریمهای جدید برضد ایران با اکثریتی است که رئیس جمهوری نتواند آن را وتو کند.
● ماهها است که اعضای کنگره و لابی اسرائیل تهدید میکنند به وضع مجازاتهای جدید برضد ایران، اینکار را در طول مدتی که گفتگوها ادامهدارند، مکرر میکنند. با آنکه مدعیند هدفشان از وضع تحریمهای جدید تقویت موضع امریکا در گفتگوها است، قصد واقعی آنها دیگر است. قصد آنها ایناست که هیچ توافقی به امضاء نرسد.
دعوت کنندگان از نتان یاهو، نیک میدانند که هدف او جلوگیری از انجام هرگونه توافقی با ایران است و این هدف را آشکارا اظهار میکند. فاش میگوید با هرگونه توافقی که به ایران امکان بدهد ظرفیت غنی سازی اورانیوم خود را حفظ کند، مخالف است.
● پرزیدنت اوباما روشن گفته و فهماندهاست که هرگونه تحریم جدید را که کنگره تصویب کند، وتو میکند. زیرا این تحریمها مفر دیگری جز جنگ پیش پای امریکا نمیگذارند. این استدلال، پیش از این، از سوی سنا پذیرفته شد. یکبار دیگر نیز باید بکار رود تا خرابکاری اسرائیل را از راه زمینه سازی برای تصویب مجازاتهای جدید، خنثی کند.
● تنشهای جدید که سخنرانی نتان یاهو در کنگره پدید آورده، واپسین فصل از یک درام دیرپائی است که استراتژی اسرائیل، ببارآوردهاست. اسرائیل با استفاده از قدرت سیاسی خود در کنگره امریکا بر این است که سیاست امریکا نسبت به ایران را تابع منافع خود کند. اما درگذشته، اسرائیل حکومت امریکا را تهدید میکرد که هرگاه مسئله اتمی ایران را چنان که اسرائیل میخواهد حل نکند، اسرائیل خود به ایران حمله نظامی خواهد کرد.
اهود المرت که پیش از نتان یاهو نخست وزیر اسرائیل بود، در ماههای مه – ژوئن 2008 این استراتژی را با ترتیب دادن مانور دو هفتهای جنگ هوائی در مدیترانه، به اجراگذاشت. در طول این مانور، شائول مفاذ، معاون نخست وزیر تهدید کرد هرگاه ایران «برنامه ساختن بمب اتمی» خود را رها نکند، اسرائیل به ایران حمله خواهد کرد.
در حقیقت تکرار مداوم تهدید ایران به جنگ، یک حیله بود. نیروی هوائی اسرائیل قابلیت چنین حملهای را نداشت. از جمله نمیتوانست سوختگیری هواپیماهای جنگی را سامان دهد. هدف واقعی مانور تحت تأثیر قراردادن رئیس جمهوری امریکا بود که در نوامبر همین سال باید انتخاب میشد. آن رئیس جمهوری اوباما شد.
اهود باراک، وزیر دفاع اسرائیل که طراح استراتژی بود، بر این بود تا از این امر که بوش آخرین ماههای زمامداری خود را میگذراند و حکومتش ضعیف بود، استفاده کند. حکومت بوش با همکاری کردن با اسرائیلیها در ترتیب دادن مانور، به ایران علامت داد که در صورت حمله اسرائیل به ایران، از حمایت امریکا برخوردار میشود.
بعد، نتان یاهو نخست وزیر اسرائیل شد. او برای بار دوم، در 2009، به نخست وزیری انتخاب شد. او اهود باراک را بعنوان وزیر دفاع نگاه داشت. تا که استراتژی بلوف را در اوباما و حکومت او هرچه کارسازتر کند.
نتان یاهو عنصر جدیدی را در استراتژی حیله وارد کرد: برعهده گرفتن نقش یک اسرائیلی متعصب که خود را ناجی یهودیان میداند و میخواهد با بکاربردن زور مانع از آن شود که ایران به اجرای برنامه اتمی خود ادامه دهد. او با انتشار دو مصاحبه کوشید بلوف خود را به متحدان امریکائی خود بباوراند. برخلاف سیمای مسیح ناجی یهودیان که نتان یاهو به خود میداد و میدهد، در اسرائیل، او به عنوان کسی شناخته شدهاست که از خطرکردن میترسد. آلوف بن، سرمقاله نویس هاآرتص، در مصاحبهای در مارس 2012، به من گفت: «نتان یاهو سیاستمداری است که بدون اجازه امریکا جرأت دست زدن به حمله نظامی را ندارد».
٭ جنگ عجیب و غریب نتان یاهو:
● نقطه اوج تهدید قلابی او به جنگ که به دقت محاسبه شده بود، زورآزمائیش با اوباما، بهنگام مبارزات انتخاباتی امریکا، در 2012 بود. این زورآزمائی با مانور آیپک (AIPAC) لابی اسرائیل در واشنگتن، با به تصویب مجلس نمایندگان رساندن طرح «باید از برخوردارشدن ایران به ظرفیت تولید بمب اتمی جلوگیری کرد» با اکثریت 401 رأی از 411 نماینده رأی دهنده در مجلس نمایندگان بود. بعد، در ماه اوت، دو هفته پیش از کنوانسیون حزب جمهوریخواه امریکا، این اطلاع به مطبوعات درز داده شد که اسرائیل در پائیز به ایران حمله نظامی خواهد کرد. نتان یاهو به اوباما «مصالحه»ای را پیشنهاد کرد: هرگاه او خط قرمز نتان یاهو را بپذیرد، یعنی بپذیرد که ایران اجازه نخواهد یافت که ظرفیت غنی سازی اورانیوم را داشته باشد، اسرائیل این پذیرش را «تعهد نانوشته و نا گفته اما معتبر» او تلقی خواهد کرد به اینکه هرگاه ایران اجرای برنامه اتمی خود را متوقف نکرد، به ایران حمله خواهد کرد.
نتان یاهو باور کرده بود که با وجود تبلیغات رامنی، رقیب اوباما از حزب جمهوریخواه، در هواداری از اسرائیل و دهها میلیون دلاری که شلدون آدلسون، سرمایهداری که این پولها را صرف این گونه تبلیغها میکرد و در طول ماهها حامی مالی نتان یاهو بود، اوباما تسلیم او خواهد شد. اما کار وارونه شد و اوباما بیش از پیش از نتان یاهو رویگردان گشت:
● ژنرال دمپسی، رئیس ستاد ارتش امریکا گفت: ارتش امریکا همدست اسرائیل در حمله به ایران نخواهد شد. چند روز بعد از آن، در یک گفتگوی تلفنی طولانی، اوباما بطور قاطع تقاضای نتان یاهو برتعیین مدت برای وارد شدن ایران به گفتگو بر سر برنامه اتمیش را رد کرد. در همان ماه، نتان یاهو به امریکا سفر کرد اما اوباما حاضر به ملاقات با او نشد.
● بعد از شکست استراتژی تهدید به جنگ، این بار نوبت عمل از طریق کنگره رسید. ایران تنها میتواند اندک شمار سانتریفوژ داشته باشد که حق ندارد به آن اندازه اورانیوم غنی کند که بکار تولید بمب اتمی میآید. اگرنه، امریکا و اسرائیل به ایران حمله نظامی خواهند کرد.
در حال حاضر، حکومت امریکا فلج است بدین خاطر که قانونهای مجازات، که «از بیم حمله نظامی اسرائیل به ایران» از سوی حامیان اسرائیل در کنگره وضع شدهاند را نه اوباما که کنگره میتواند لغو کند. نقش لابی اسرائیل در به تصویب رساندن این قانونها تعیین کننده بودهاست. این لابی، همین نقش را در جلوگیری از لغو مجازاتهای مصوب کنگره و نیز مجازاتهای مصوب شورای امنیت دارد بازی میکند.
● بدینسان، سخنرانی نتان یاهو در کنگره امریکا مداخله هرچه آشکارتر اسرائیل و حامیانش در امریکا، در سیاست امریکا، است. گویای تابعیت بخش بزرگی از کنگره از اسرائیل است. همان است که سناتور لیندسی گراهام گفت: «در مورد ایران، کنگره شما، آقای نتان یاهو، را الگوی خود میکند و از سرمشقی پیروی میکند که شما هستید».
نویسنده در پایان نوشته خود بر ایناست که بسیاری از نمایندگان به طرحی که گزینه دیگری جز جنگ برای امریکا باقی نمیگذارد، رأی نخواهند داد. نتان یاهو، در مبارزات انتخاباتی خود، به اوباما و حکومت او ناسزا میگوید. بسا این عمل ناشیانه او، برایش گران تمام شود.
بدینقرار، اوباما و حکومت او، در طول 6 سال گذشته، با نتان یاهو رودرو بودهاند. اما چرا رژیم ولایت مطلقه فقیه فرصت را مغتنم نشمرد، آن را سوزاند، سهل است، با رفتار خود، اسباب را فراهم کرد تا در حکومت اوباما بیشترین مجازاتها بر ضد ایران وضع شوند؟ آیا دلیلی جز این دارد که در دام «اتم» و دام « کمر بند سبز» افتاده بود و صید بود و گمان میبرد صیاد است؟ آیا جز بدین خاطر بود که خود را در مدار بسته عمل و عکسالعمل، که، در آن، عمل کننده اسرائیل و متحدانش در امریکا و منطقه و عکسالعمل ابرازکننده رژیم ولایت فقیه بود؟ آیا بدون رهاکردن خویش از این مدار بسته، میتواند از دامها رهید؟