back to top
خانهتحلیل و وضعیت سنجیوضعیت سنجی شصت و پنجم : عبور از خط قرمزها و نقش...

وضعیت سنجی شصت و پنجم : عبور از خط قرمزها و نقش کمیسیون برجام

khateghermez 01102015٭ در بازدید از پرچین، صورت ظاهر نیز حفظ نشد:

 
☚ در درون کشور، خبر رسمی این بود که کار تفتیش از تأسیسات پرچین را کارشناسان ایران انجام   داده اند،  اما هم آژانس بین المللی انرژی اتمی گفت که تفتیش تحت نظارت مفتشان آژانس انجام گرفته‌ است، و هم رقیبان روحانی- ظریف، واقعیت را لو دادند. الا اینکه تمام حقیقت را نگفتند. تمام حقیقت این‌ است که با موافقت خامنه‌ ای، تحت نظر مفتشان آژانس، تفتیش انجام گرفته‌ است. گزارش زیر که از ایران دریافت کرده‌ ایم، روشن و گویا است:
 
    هنوز چند روزی از تهدیدات تو خالی سید علی خامنه‌ ای نگذشته بود که برخی ازسرداران افراطی که هنوز نمی دانند شب دراز است، مانند طوطی به رجز خوانی پرداختند که هرکس بخواهد وارد تأسیسات نظامی بگردد، سرب داغ در کلۀ او خواهیم ریخت. آنها هم فکر می‌ کردند خامنه‌ ای تا آخر ایستاده است.
 
     خامنه‌ ای که فکر می کرد با داشتن سردارانی چون نقدی، جعفری، فیروزآبادی، کوثری، حسین سلامی، حاجی زاده، غیب پرور و… می تواند جهان را  تسلیم خود کند، اما نمی دانست نباید با خیالپردازی و توهم کشور را اداره کرد.
 
    او و سرداران افراطیش فقط می توانند به روی مردم بی دفاع آتش بگشایند و با به اصطلاح سرب داغ صدای آنها را در گلو خفه سازند. هر چند سرانجام به همان ذلتی دچار خواهند شد که دیگر مستبدان تاریخ گرفتارش شدند.
 
● همان روزها وقتی خامنه‌ ای گفت: «اجازه نمی‌ دهیم از هیچیک از مراکز نظامی هیچگونه بازرسی از سوی بیگانگان انجام شود»، برخی ها فکر می کردند دیگر کار تمام است و همه جهانیان باید به دستور خامنه‌ ای، تمکین کنند و از خیر بازدید ازمراکز نظامی بگذرند. البته سخن خامنه‌ ای دو پهلو بود. او همواره دو پهلو سخن می‌ گوید. بنابراین، سخن او اینطور هم می‌ تواند معنی شود: اجازه بازرسی توسط بیگانگان را نمی دهیم، اما اجازه می‌ دهیم فن‌ دانان ایرانی دستیار آنها در تفتیش بگردند.
 
● اما از قرار، سرداران سپاه سخن او را یک پهلو معنی کرده بودند. از اینرو، فیروزآبادی، دام‌ پزشکی که «رئیس ستاد کل نیروهای مسلح» است، در پاسخ به سؤال خبرنگار فارس، در باب بازدید از مراکز نظامی، گفت: متأسفانه یکی از روزنامه‌ های کشور به نقل از یک روزنامۀ فاسق خارجی این مطلب را منتشر کرده بود، ولی مگر نیروهای مسلح کسی را در خودشان راه می‌ دهند که این کار صورت بگیرد!
 
    «سردار سرلشکر» فیروزآبادی، آیا حالا بعد از «بازدید تشریفاتی» آمانو، رئیس آژانس و معاونانش از مرکز مهمات سازی ایران، نباید بگوید اینها در آن محل چه می کردند و چگونه است که نیروهای مسلح، بیگانگان را در خود راه دادند؟
 
• بعد از او، معاون او، یعنی سردار مسعود جزایری معروف که گنده گویی های فراوانی از او شنیده شده‌ است، گفت: «اجازه بازدید از مراکز نظامی حتی به صورت محدود و کنترل شده را نمی دهیم».
 
    جزایری گفت: «بازدید و بازرسی [از مراکز نظامی] تحت هر عنوان از جمله دسترسی مدیریت شده قابل قبول نیست و بازی با کلمات در این عرصه ممنوع است».
 
  حالا دیگر «سردار» جزایری مجبور است با کلمات بازی کند، تا مگر این خفت را توجیه کند. او با سابقه هم هست: در بارۀ کشتی کمک های ارسالی به یمن، نیز دولت سعودی را تهدید کرد که اگر ممانعت کند، چنین و چنان خواهیم کرد. دولت سعودی ممانعت نیز کرد و سپاه چنین و چنان نیز نکرد.
 
     امر مهم این‌ است که خامنه‌ ای و «سرداران» او، بخاطر مصرف داخلی که دارد، تهدیدهای غلاظ و شداد می‌ کنند، بی‌ آنکه دغدغۀ خاطری نسبت به اثرات بس زیانبار آن در رابطه با دنیا بخود راه دهند: استفاده از موضع‌ گیری‌ ها و تهدیدها برای گسترش جنگ در منطقه و نیز تشدید تحریم‌ ها و فشارها، بخشی از این اثرات هستند. قرارداد وین که بدتر از قرارداد ترکمن چای است، یکی دیگر از این اثرات است.
 
•جالب تر از سخنان این دو سردار ، سخن سردار سلامی است. او مرتب از جملات «دشمن شکنانه»! استفاده می کند. حافظ نظام جمهوری و “انقلاب اسلامی” او است. حسین سلامی، «جانشین فرمانده کل سپاه پاسداران»، این سوابق «خدمتی» را دارد: فرماندهی در لشکرهای کربلا، ۱۴ امام حسین (ع) و قرارگاه نوح (ع) در دوران دفاع مقدس، فرماندۀ دورۀ عالی جنگ از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶، معاون عملیات ستاد مشترک سپاه از سال ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۴، فرماندهی نیروی هوایی سپاه‌ از سال ۱۳۸۴ تا ۱۲ مهرماه ۱۳۸۸ و جانشین کنونی فرماندهی کل سپاه و عضو هیئت علمی دانشگاه عالی دفاع ملی.
 
      نمونه‌ ای گویا با پیامد بس وخامت بار او، در همایش نهضت روشنگری، در تاریخ ۹۲/۰۳/۰۸، گفته‌ است: “میدان موازنۀ قوا در جهان با رقابت راهبردی ایران و آمریکا توصیف می‌ شود. این در حالی است که در گذشته میدان موازنۀ قوا در رقابت  آمریکا و شوروی توصیف می‌ شد. امروز ما در اوج قدرت هستیم و مرزهای خود را با دشمنان تغییر داده‌ ایم و به نقطه‌ ای رسیده‌ ایم که مرزهای امنیت و دفاع را به هزاران کیلومتر دورتر از مرزهای جغرافیایی‌ مان برده‌ ایم و شعاع عمل ما با شعاع تأثیر دشمن در هم تنیده شده‌ است. همچنین مرزهای امنیتی خود را تا شرق مدیترانه ادامه داده‌ ایم. رژیم صهیونیستی که در برخی مکان ‎‌ها تنها ۲۴ کیلومتر عرض دارد، یک گردان پیادۀ ما قادر خواهد بود در یک شبانه روز کمر آن را بشکند.
 
    پیش از انقلاب اسلامی، رژیم صهیونیستی به راحتی با کشورهای عربی مقابله می‌ کرد. اما پس از انقلاب اسلامی سربازان مخفی انقلاب و سرشاخه‌ های این قدرت تنومند در لبنان و غزه شکست‌ های تاریخی به ارتش افسانه‌ ای رژیم صهیونیستی وارد کردند و هیمنۀ غرب را از هم پاشیدند. پاسخ ما به هرگونه حملۀ نظامی، قطعاً نظامی خواهد بود که کوبنده و ویرانگر است، نه سیاسی که برای ما ارزش چندانی ندارد. تهدید را با تهدید و حمله را با حمله پاسخ می‌ دهیم. نه کسری موشکی داریم، و نه فقدان نیروی انسانی. رادارهای ما به بهترین شکل عمل می‌ کنند و این قدرت‌ ها ناشی از دو عامل است که یکی عمود خیمۀ انقلاب اسلامی است، و دیگری قدرت ظرفیتی است که در اتحاد، همدلی و یکدلی معنا می‌ شود و آن را در ۲۲ بهمن دیدیم”.
 
     هم او، در بارۀ بازدید از مراکز و تأسیسات نظامی ایران،  گفتگوی شبکه یک ۹۴/۰۱/۳۰ گفته‌ است: “اجازه دادن به اینکه یک بازرس بتواند به پادگان ما سربزند، همچون اشغال سرزمین است. زیرا تمامی اسرار و رموز دفاع ما در مراکز نظامی ما تجمیع شده است به همین منظور بیان این موضوعات حتی در سطح گفتگو نیز به معنای تحقیر ملی خواهد بود. مطمئن هستم مردان دیپلمات ما دارای شجاعت، حیثیت، عزت و ایمان هستند که اگر دشمن بخواهد در این باره حرفی بزند، اینان چنان مشت دیپلماسی بر صورت آن‌ ها می‌ زنند که با سرعت چند برابر صوت به پایتخت‌ هایشان برگردند و پیام جمهوری اسلامی ایران را به دولتمردان خود بدهند”. او، خطاب به آمریکا، ادامه داده‌ است: “اگر می‌خواهید در چنین فضایی گفتگو کنید، مطمئن باشید همه چیز به نقطۀ اول باز خواهد گشت. در ایران هیچکس زیر پای بیگانه‌ ای که قصد نفوذ به مخزن اسرارمان دارد فرش قرمز پهن نمی‌ کند و این خط قرمز با خون قرمز است، نه با جوهر، بنابراین این پیام ما به آمریکایی‌ ها است.
 
    هرکس از این حرف ها (بازدید از مراکز نظامی ایران) بزند، جواب آن را با «سرب داغ» خواهیم داد. دشمن می‌ گوید توافقمان با ایران بر اساس اطمینان نیست، بلکه بر اساس راستی آزمایی است، اما ما می‌ گوییم هرگز براساس راستی آزمایی با دشمن توافق نمی‌ کنیم، چرا که بی‌ اعتمادی ما به آنها بی‌ انتهاست”.
 
☚ آمانو و مفتشان آژانس از مرکز پارچین، بازدید کردند و تفتیش زیر نظر آنها انجام گرفت و «سرب داغ» را هم بعنوان جواب دریافت نکردند. این شد که «جنبش عدالتخواه دانشجویی» ( ه گزارش بی‌ باک)، در نامه‌ ای به سردار سلامی، خواستار حراست جدی نیروهای مسلح از اماکن و اطلاعات نظامی کشور شدند:
 
“سلام سردار
 
     نیک می دانید، عزت و اقتدار این کشور ره آورد خون دل ها و جانفشانی های چندین نسل از پیش از مشروطه تاکنون است که هم اکنون حفظ و حراست از آن در گرو امانت داری مسئولانۀ شماست. و نیز می دانید اکنون خاکریز عزت کشور روی موضوع هسته‌ ای قرار گرفته است.
 
رهبری معظم انقلاب نیز با عطف به همین موضوع با وسواس و جدیت خطوط قرمز صیانت از صنعت هسته‌ ای کشور را در پیشگاه توجه همگان بارها اعلام فرمودند تا سنجه‌ ای بشود برای ارزیابی صحت عملکرد مسئولین. آنچنان که به وضوح قابل مشاهده است، برجام، سند قلع و قمع خطوط قرمز هسته‌ ای و عقب نشینی حیرت‌ آور از حقوق هسته‌ ای ملت ایران است. حضرتعالی پیشتر در اقدامی هوشمندانه و به موقع در پاسخ به تبعات امنیتی- نظامی توافقات، فرموده بودید : «پاسخ بازدید از مراکز نظامی ایران را با سرب داغ خواهید داد.»
 
   سردار گران سنگ! اکنون زمانِ سرب داغ فرا رسیده‌ است! یوکیا آمانو گویی برای سنجیدن جدیت ادعای شما و اهمیت اسرار نظامی کشور، به نمایندگی از همکاران جاسوس و مزدورش در مقابل دیدگان مسئولان بلند پایۀ کشور و با لبخند از پارچین بازدید کرد.
 
    جنبش عدالتخواه دانشجویی امیدوار است، شما و دیگر خواص و صاحبان کرسی و مسئولیت در کشور با تعصب و شجاعت در این وانفسای سکوت و برجام و در نوردیده شدن خطوط قرمز استقلال و امنیت کشور، به وظایف و تکالیف انقلابی و میهنی تان عمل کنید.
 
به امید ظهور عدالت گستر گیتی
 
جنبش عدالتخواه دانشجویی”
 
● بعد از  سردار سلامی، نوبت به سردار حاجی‌ زاده رسید که به «سرب داغ» تهدید کند: “…اخیراً نیز در حاشیه مذاکرات می‌ شنویم مسئلۀ بازرسی مراکز نظامی و دفاعی را به‌ بهانۀ مسائل هسته‌ ای مطرح می‌ کنند. ولی نمی‌ دانند که روش‌ های نفوذ و شیوه‌ های موریانه‌ ای آنها نزد ایرانیان نخ‌ نما شده‌است و این درخواست غرب، در حقیقت درخواست جاسوسی رسمی در ایران است. … همانگونه که مقام معظم رهبری و فرماندهی کل قوا فرمودند ما نه تنها اجازه نخواهیم داد از مراکز نظامی و دفاعی بازرسی کنند، بلکه تحت هر عنوان شامل بازرسی هماهنگ‌ شده یا نشده پیرامون مراکز یا حتی هر فاصله‌ ای و به هر شکلی، پاسخ ما پاسخ به اقدام در حکم جاسوسی خواهد بود و پاسخ آن، «سرب داغ» است”.
 
● بعد از او، «سردار» غیب پرور که پروندۀ رانت خواری و اختلاس او همه جا مطرح است، تهدید به «سرب داغ» کرد: “غلط کرده‌ اند که خواستار بازرسی از مراکز نظامی ایران شده‌ اند. به هیچوجه چنین اجازه‌ ای به مأموران آژانس داده نخواهد شد. در صورت ورود مأموران آژانس به ایران برای بازرسی از این مراکز، سپاه آن‌ ها را به عنوان «جاسوس» بازداشت کرده و در گلوی آن‌ ها «سرب داغ» خواهد ریخت”.
 
    پیدا کنید رابطۀ سرب داغ را با  آب زرشک!
 
٭ کمیسیون برجام رأی نمی‌ دهد، به مجلس گزارش می‌ دهد و مجلس اجازۀ اجرای توافق را به حکومت می‌ دهد!؟:
 
☚ در وضعیت سنجی پیشین نقش «کمیسیون برجام» را شناسایی کردیم. اینک این کمیسیون کار خود را انجام داده‌ است، همگان  می توانند ببینند، بی‌ کم و کاست، همان نقش را بازی کرده‌ است. قرار بود، گزارش کمیسیون، در ۷ مهر، در مجلس قرائت شود. اما در این تاریخ، نقوی، سخن‌ گوی کمیسیون، گفت گزارش در ۱۲ مهر در مجلس قرائت خواهد شد. پیش از او،
 
● در ۶ مهر ۹۴، کمال‌ الدین پیر مؤذن در مصاحبه با مهر گفته‌ است: عده‌ ای از نمایندگان طرحی را به مجلس خواهند داد که، بنابرآن، مجلس به دولت اجازه خواهد داد برجام را اجرا کند. این طرح در ضمن حمایت از اقتدار نظام، دست دولت را برای اجرای برجام باز گذاشته و از شیطنت دشمنان نیز جلوگیری می‌ کند.
 
     نمایندگان در حال جمع‌ آوری امضاء برای طرح دو فوریتی برجام هستند. این طرح شامل چهار بند است که در بند اول دولت ملزم به حفظ دستاوردهای هسته‌ ای و حسن اجرای برجام   خواهد بود. براساس بند دوم، باید از سیستم موشکی و پدافندی در صنایع دفاعی حمایت شود. همچنین طبق بند سوم این طرح، دولت باید مانع از هرگونه نفوذ طرف غربی و آمریکایی برای بازگرداندن مجدد تحریم‌ ها شود. و براساس بند چهارم این طرح نیز دولت باید حمایت از جریان مقاومت در منطقه را همچنان دنبال کند.
 
● و نیز، ‌شمخانی، «دبیر» شورای‌ عالی امنیت ملی، در پاسخ به سؤالی دربارۀ اجرای برجام توسط دولت، گفته‌ است: مجلس شورای اسلامی در مراحل آخر بررسی برجام است و مبتنی بر ملاحظاتی به دولت اجازه می دهد آن را اجرا کند.
 
     بدین‌ سان، مسئولیت امضاء و اجرای قرارداد وین، نه بر دوش خامنه‌ ای، که بردوش حکومت و مجلس می‌ افتد. در این باره، چند پرسش اساسی و تاریخی وجود دارند که امضاء کنندگان قرارداد وین و مجریان آن و حامیانش باید پاسخ دهند:
 
۱. هرگاه قرارداد وین ناقض استقلال و آزادی نبود، روحانی می‌ گفت ما چیزی را امضاء نکرده‌ ایم که آن را به مجلس تقدیم کنیم، و یا آنرا لایحه می‌ کرد و  با طبل و کوس و کرنا به مجلس می‌ برد؟
 
۲. هرگاه قرارداد وین ناقض استقلال و آزادی نبود، خامنه‌ ای دست از آن می‌ شست و مسئولیت بس سنگین خود را در ایجاد بحران و ادامۀ آن تا شکست و امضای قرارداد وین، بر دوش حکومت و مجلس می‌ نهاد؟
 
۳. هرگاه قرارداد وین ناقض استقلال و آزادی نبود، نقوی، سخنگوی کمیسیون برجام می‌ گفت: “کمیسیون برجام «سند فرجام» (قرارداد وین) را قبول یا رد نمی‌ کند،  پیشنهادهای خود را به مجلس ارائه می‌ کند”؟
 
۴. هرگاه قرارداد وین ناقض استقلال و آزادی نبود، آیا شمخانی می‌ گفت: “مجلس شورای اسلامی، مبتنی بر ملاحظاتی، به دولت اجازه می دهد آن را اجرا کند”؟
 
۵. اگر این قرارداد ناقض استقلال و آزادی نبود، عنوان «سند فرجام» را پیدا می‌ کرد و آیا مجلس، «مبتنی بر ملاحظاتی» به حکومت روحانی اجازۀ اجرای قرارداد را می‌ داد؟
 
۶. اگر قرارداد وین ناقض اصول استقلال و آزادی نبود، آیا «سرداران» سپاه بجای موضع‌ گیری های کنونی، همه روز، صبح تا شام، قرارداد را حاصل «دست‌ آوردها»ی خود و ترس امریکا از سپاه و «پیروزی ایران بر امریکا»، نمی‌ خواندند؟
 
۷. اگر قرارداد وین ناقض استقلال و آزادی نبود و ایران را تحت قیمومت ۵+۱ و اروپا در نمی‌ آورد، آیا «شورای عالی امنیت ملی»، خود را صاحب سهم در «پیروزی»، نمی‌ خواند و هم روز اول آن را تصویب نمی‌ کرد و در ستایش آن، داد سخن نمی‌ داد؟
 
     پس ایرانیان به استقلال و آزادی و حق حاکمیت خویش بها بدهید. تردید نکنید که اگر خود سر سوزنی از ارزش استقلال و آزادی بکاهید، وطن خویش را از دست داده‌ اید.
 
٭ گزارش کوتاه از ایران در بارۀ روش کار «کمیسیون برجام»:
 
    خامنه‌ ای، بعد از سال ها دشمن تراشی، لجاجت و خود به عقدۀ خودکم بینی سپردن که سبب ساختن بحرانی هرچه بزرگ‌ تر شد و ایران را با تمام دنیا، مقابل کرد، به این نتیجه رسید که چاره‌ ای بجز پذیرش تعهدهای سنگین ندارد. اما از آنجا که جرأت اعلام پذیرش را نداشت، یکی به میخ می زد، و یکی به نعل. در نهایت، در سال ۱۳۹۰ به پایان دادن به کشمکشی ناگزیر شد که خود بانی آن بود.
 
    ابتدا، به صورت محرمانه، با امریکا وارد گفتگو شد. وقتی روابط مخفی او با امریکاییان لو رفت، تلاش کرد گفتگو و معامله را بطور علنی ادامه دهد. اما به گونه‌ ای که دیگران مسئول وضعیت بسیار خراب جلوه داده شوند. این شد که «مقصر» گفتگو با امریکا دیگران شدند و نقش او اجازه دادن برای اینکه بر «دیگران» معلوم شود امریکا قابل اعتماد نیست!، شد.
 
    در سال ۹۰، او دریافت اگر وضعیت وخیم همچنان وخیم‌ تر بگردد، بنابر اطلاعات محرمانه‌ ای که به او می رسید، بزودی کشور به سوی اعتراضات و مخالفت‌ های گسترش یافته پیش خواهد رفت، و احتمال سرنگونی رژیم خود بسیار قوی است. بخصوص که حالا دیگر مردم ایران می‌ دانند قرار او بر فرار در برابر جنبش همگانی مردم در سال ۸۸ بوده‌ است و اگر جنبش ادامه می‌ یافت، او و سردارانش می‌ گریختند. بنابر گزارش محرمانه‌ ای که به او داده شده‌ است، جنبش سال ۸۸ در تهران و شهرهای بزرگ انجام گرفت و دو عامل سبب فرو خوابیدن آن شد: «جا زدن سران جنبش سبز بر اثر ترس شان از سقوط رژیم»، و کشتار و سرکوب شدید. اما هرگاه جنبش سراسری شود، سپاه قادر به کنترل اوضاع نخواهد بود. این شد که به سنگین‌ ترین تعهدها تن در داد، و از ترس شدید، اقدام به نرمش قهرمانانه کرد.          
 
    خامنه‌ ای با نشان دادن «نرمش قهرمانانه»، مهندسی “انتخابات” را لازم دید و با بر سر کار آوردن حکومت حسن روحانی، شرایط مساعد برای ادامۀ مذاکرات هسته‌ ای، از موضع ضعف و تسلیم را فراهم آورد؛ تا مگر مشکلی حل شود که صدها میلیارد دلار از سرمایه‌ های کشور صرف ایجاداش شده بود. رژیم می‌ خواست بمب اتمی بسازد. با آنکه خامنه‌ ای می‌ دانست غرب امکان دسترسی رژیم او به سلاح هسته‌ ای را نخواهد داد، به تضاد منافع روسیه و چین با امریکا و اروپا، امید واهی بست و بحران اتمی را بوجود آورد.
 
    در طول مذاکرات هر جا گروه مذاکره کننده به مشکل بر می خورد با شورای منصوب خامنه‌ ای، به گفتگو می نشست، و حاصل گفتگو به او منتقل می شد. موافقت وی بدست می آمد و گروه مذاکره کننده به کار خود ادامه می داد. در نهایت، گروه مذاکره کننده توانست برغم اعتراضات برخی افراد دست دوم مخالف، قرارداد وین را امضاء کند. در مقام تأیید آن، خامنه‌ ای از گروه مذاکره کننده تشکر کرد و برای اعضای آن دعا کرد.
 
    با گذشت زمان، خامنه‌ ای متوجه شد هزینه‌ های بسیار سنگین، بخاطر بحران و تسلیم شدن برای پایان دادن بدان، به مردم کشور تحمیل کرده‌ است. همۀ مردم نیز متوجه شده‌ اند که او از راه ناچاری اقدام به عقب نشینی تا جایی کرده‌ است که «دشمن» (بنابر قول او، امریکا) تعیین کرده‌ است. با گذر از اصول غیرت، با اصول سیاست بمعنای تسلیم قدرت پر زور شدن، آشنا شده‌ است. جنبش سال ۸۸ – دستیارانش آنرا فرآوردۀ اندیشۀ بنی‌ صدر می‌ دانند- هیچ اعتباری برای او برجا نگذاشت. سیاست از بین بردن مقاومت اقتصاد ایران و رساندن رانت‌ خواری به حداکثر، ادامه یافت. تا اینکه ترس از درگیری و فشار های ناشی از تحریم‌ ها موجب شد که وابسته‌ های به رژیم در دیگر کشورها نیز متوجه شوند که روی خامنه‌ ای نمی توانند حساب کنند. سخنرانی اوباما در سازمان ملل متحد و سخنان جان کری، وزیر خارجه امریکا، معلوم کرد که قسمت دوم از توافق‌ های محرمانه، در این باره که از این پس «ایران» در محدوده‌ ای که غرب معین می‌ کند، در کشورهای منطقه باید عمل کند، آشکارتر از پیش شد.  
 
     قرارداد وین امضاء شد. برای اینکه جام زهر را از روبروی رهبری بردارند و بگویند می‌ خواستند او را به زور مجبور به نوشیدن این جام کنند و با او نیز همان کنند که با خمینی در نوشاندن جام زهر قطعنامه ۵۹۸ کردند، و او نپذیرفت، گروهی را تشکیل دادند تا به گونه‌ ای قضیۀ جام زهر را ماستمالی نمایند: اگر قراردادی امضاء شده، از سوی حکومت بوده و قراردادِ امضاء شده کاملاً مورد تأیید شخص خامنه‌ ای نبوده و در برخی موارد از «خطوط قرمز» رهبری عبور کرده‌ اند. مجلس باید آنرا بررسی کند.  
 
    بعد از توافقنامه، مجلس که قبلاً اختیار خود را به شورای امنیت واگذار کرده بود، به دستور خامنه‌ ای، بقصد  انداختن گناه به گردن دیگران، وارد میدان شد تا با انجام «بررسی»، گزارش کند که گروه مذاکره کننده در برخی موارد کوتاه آمده‌ است. در حالی که رهبری کاملاً مقاوم بر سر اصول و خطوط قرمز خود مانده‌ است. مأموریت کمیسیون برجام این‌ است که خامنه‌ ای را در نظر مردم، بی گناه جلوه دهد، تا شاید بتواند شخصیت شکست خوردۀ او را رفو نماید. این کمیسیون با توجه به ترکیب، مأمور است که،
 
۱. وانمود کند که متن قرارداد، بند بند، مورد موافقت خامنه‌ ای قرار نگرفته‌ است. خامنه‌ ای خطوط قرمز را معین کرده و در محدودۀ آن، حکومت را در رسیدن به توافق و امضای قرارداد، مختار کرده‌ است. و
 
۲. گروه سعید جلیلی (گروه هم خط با خود) را انقلابی نشان دهد که به هیچوجه حاضر به انجام توافق با دادن این همه تعهد نبود، و این گروه ظریف بود که ایران را زیر بار تعهدهای همه جانبه برد. و
 
۳. برای جریان خود و گروه های نزدیک، تبلیغات انتخاباتی بر پا نمایند و نشان دهند که به اصول انقلاب! وفادار هستند.
 
   اعضای گروه بررسیِ برجام (= زهر) بنابر گزینش و به دستور بیت رهبری، انتخاب شدند. این اعضاء از چهره‌ های نظامی، اطلاعاتی و امنیتی هستند که در گروه‌ های مختلف از جمله رهپویان انقلاب اسلامی، جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی، قرارگاه عمار، جبهه پایداری و جمعیت جانبازان و ایثارگران انقلاب اسلامی و … عضو می باشند. چند چهرۀ به اصطلاح مستقل و اصلاح طلب را نیز در آن گنجانیده‌ اند تا بگویند همۀ گرایش ها در کمیسیون برجام حضور دارند. 
 
اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید