سی و هفت سال از انقلاب گذشت و نهادی که به آن شجره طیبه گفته میشد، به بافتی سرطانی به نام سپاه پاسداران تبدیل شده است که تقریبا تمامی کشور را فرا گرفته است. اگر دوائی برای آن پیدا نشود موجب مرگ و نابودی کشور خواهد شد.
آمار ارایه شده از بی آبی، نابودی جنگلها، کوهها، سواحل دریا، سد سازیهای بیرویه و اشتباه، فساد مالی، ترور، شکنجه، اعدام های مخفیانه، اختلاسهای چند هزار میلیاردی، سرمایهگذاری در کشورهای خارجی، دخالت در سرنوشت مردم کشورهای منطقه، ایجاد جنگها میان شیعه و سنی در منطقه، هزینههای میلیارد دلاری برای حفظ موقعیت در منطقه، هزینههای چند صد میلیارد دلاری برای دستیابی به بمب هستهای، هزینههای چند ده میلیاردی برای تقویت توان نظامی و سرکوب مردم، دخالت در انتخابات مختلف، شرکت در قاچاق، مصادره اموال ملت، تاسیس بانکهای وابسته و گسترش رباخواری اسلامی و…، همه و همه نشان میدهند که این سرطان به مرحله خطرناکی رسیده است و دیگر کسی هم قادر به کنترل آن نیست، نه خامنهای و نه روحانی و نه قدیمیهای سپاه.
این نیرو اگر به همین شکل ادامه دهد قطعا ایران را به سمت جنگی ناخواسته به پیش خواهد برد و آنچه بر سر سوریه، لیبی، عراق، یمن، سودان، لبنان و… آمد، بر سر ایران هم خواهد آمد.
تا زمانی که خمینی زنده بود، این غده سرطانی قابل کنترل بود و به دلیل روحیه شخص خمینی، کسی از سرداران جرات دم تکان دادن را نداشت اما به محض مرگ خمینی و بر سر کار آمدن شخص بی جربزه ای چون علی خامنه ای، به دلیل مطلقه شدن ولایت، نیاز به قدرت نظامی پیدا کرد. موقعیت خمینی را نیز نداشت و این امر نیاز او را به سپاه بیشتر نیز میکرد.
خامنه ای که هم اینک متوجه اشتباه خود شده است در آن زمان، برای اینکه سپاه دهه شصت را وابسته به ولایت خود نماید، دست افسران آن را در امور اقتصادی، امنیتی، اطلاعاتی و قضایی آنچنان بازگذاشت که تقریبا بر کلیه امور اقتصادی، امنیتی و قضایی کشور سلطه یافتند و هم اینک با استفاده از آن قدرت، امور سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و… را در دست دارند و به هر شکل که بخواهند در کشور مشکل ایجاد میکنند و در سیاست کشورهای دیگر نیز. این نیرو به دلیل ساختار حاکمیتی و قوانین حاکم بر آن، در قانون اساسی، نیرویی انقلابی محسوب میشود که خود را حافظ انقلاب می داند و برای نگاهداری حاکمیت آنچه را می خواهد می کند. بنابراین می توان گفت که حتی نظام جمهوری اسلامی را نیز گرفتار قدرت طلبی خود و روش های متناسب با آن (انواع ترور و سرکوب و فساد) نموده است. کما اینکه دیده شد در حالی که نظام (شخص خامنه ای و حکومت حسن روحانی) در تلاش بودند مشکل هسته ای را «حل» کنند، فرماندهان سپاه، در سخنرانی ها مخالفت خود را با آن اعلام می کردند و در مجلس با وجود «فرمان رهبر»، به مخالفت با آن پرداختند و در مواقع خاص مانورهای موشکی انجام داده و شهر موشکی را به نمایش گذاشتند تا به جهانیان بفهمانند حتی شخص خامنه ای هم کاره ای نیست و اگر قرار است مذاکره ای صورت گیرد این ما هستیم که باید وضعیتمان اول مشخص شود و منافعمان حفظ گردد. سپاه به مقامات رژیم صریح می گوید: هر کاری که می خواهید بکنید، بشرط اینکه به سهم ما، دست نخورد.
سپاه، با توجه به نیروهای زیر مجموعه خود، از جمله سازمان بسیج، سازمان اطلاعات، سپاه قدس، معاونت خود کفایی و انواع و اقسام قرارگاه ها و مقرها و …، تبدیل به حکومتی نظامی شده که حاکمان سیاسی توان مقابله با آنرا ندارند. این بلا گریبان خامنه ای را نیز گرفته است. حالا دیگر، سپاهیان بدشان نمی آید خامنه ای بمیرد. زیرا ولی فقیهی دست آموزتر «انتخاب» خواهند کرد. خوانندگان احتمالا در جریان «انتخاب» خامنه ای، به استناد نامه جعلی و گرفتن مدرک مرجعیت او با زور اسلحه سپاه از حوزه علمیه قم هستند. با توجه به آن سابقه، برای سپاه کاری ندارد که این بار نیز از مجلس خبرگان، برای کسی که می خواهد رهبر کند رأی بستاند.
نیاز دوطرفه خامنه ای و سپاه به یکدیگر موجب شد که سپاه سازمانی فراگیر پیدا کند. زیرا سران رژیم به خوبی از نفرت مردم نسبت به خود آگاه بودند و حاکمان، برای حفظ خود، نیازمند قدرت اسلحه بودند. خامنه ای با واگذاری امتیازات بی حد و حصر به سپاه، این قدرت حامی را بدست آورد. سپاه بعدهای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی را فراگرفت و این فراگیری سبب تشدید نفرت مردم شد. نفرت، هم از رژیم، و هم از سپاه. حاصل این است که رژیم به زور اسلحه و گسترش فساد و ترس ها برجا است.
در چند سال اخیر، خامنه ای، برای حفظ رژیم، با وجود حمایت سپاه پاسداران مجبور به تن دادن به خواست قدرت های جهانی شده و به قرارداد وین تن داد. به قراردادی تن داد که از همه خطوط قرمز رسم شده توسط خود او نیز عبور کرد. اینک مشکل خامنه ای مهار سپاه شده است. اما چه راه هایی پیش پای خامنه ای هستند؟ او با وجود نیاز شدید به سپاه، چگونه می تواند آنرا مهار کند؟:
● واگذاری امتیازات بیشتر به سپاه.
● قرار دادن برخی سرداران قدیمی و مطمئن در رأس سپاه، همان کاری که با بازگرداندن رضایی و صفوی انجام داد.
● به سر کار آوردن حکومتی که توان مقابله با سپاه را داشته باشد. بسا حسن روحانی را به این دلیل آورد که اولا مسئله هستهای را حل کند و ثانیا سپاه را کنترل کند.
این روزها، ولی فقیه مطلقه هر چه در توان دارد بکار می برد تا مگر به سران سپاه بفهماند که ما مجبور به ایجاد رابطه با جهانیان هستیم و نیازمند برقراری رابطه اقتصادی با آنها می باشیم. اما این فرماندهان، برای فرار از مهار خودی ها (خامنه ای و حکومت و برخی سرداران) و خارجی ها (فشارهای امریکا و…) به سمت روسیه سوق پیدا کرده اند. به گونه ای که در ماجرای سوریه، افراد سپاه، در کنار افراد حزب الله لبنان و نیروهای سوریه تحت فرماندهی فرماندهان ارتش روسیه، می جنگند.
سران سپاه به خوبی دریافته اند که دستگاه اداری کشور و سران و کادرهای رژیم خواهان آنند که، سپاه، به تدریج از صحنه اقتصادی و سیاسی ایران کنار برود. اما آنها نمیخواهند تسلیم این خواست بگردند. از اینرو، به شدت در تلاش کسب کرسیهای بیشتر در مجلس برای حفظ قدرت و در مجلس خبرگان رهبری برای انتخاب رهبری جدید، بعد از مرگ خامنهای هستند.
هنگامی که سپاه متوجه شد شخص «ولی مطلقه و رهبر فرزانه» هم در پی اجرای قرار داد وین است، بسیار نگران و ناراحت شد. سپاه میدانست چارهای جز نوشیدن جام زهر تسلیم، بنابراین، امضا و اجرای قرارداد وین نیست، اما برای حفظ موقعیت خود، قیافه مخالف بخود گرفت و با انجام کارهای زیر، دندان نشان داد:
● مانورهای موشکی و وانمود کردن که کارش نقض قطعنامه شورای امنیت است؛
● افزایش حضور در کشورهای دیگر ولو جزء سری توافق وین است اما تظاهر به اینکه گویا علیرغم امریکا و غرب چنین میکند. با تظاهر بیش از اندازه به همکاری با روسیه، در جنگ سوریه، تظاهر را پر رنگتر نیز میکند؛
● شدت بخشیدن به سرکوبهای داخلی.
● دست بکار مهندسی انتخابات شدن.
● تهدیدهای مختلف برای ممانعت از ورود سرمایه گذاران خارجی و حفظ موقعیت برتر اقتصادی خود در شرایط کنونی که فاقد شفافیت است.
● تحریک سازمانهای وابسته، در کشورهای منطقه، برای تشدید فعالیتهای جنگی و تروریستی بقصد نقش دادن به خود در کشور و در منطقه.
٭ مقابله سپاه با حسن روحانی و حکومت او:
اگر فرض را بر این گذاریم که ریاست جمهوری یافتن حسن روحانی، از جمله، برای جمع و جور کردن دم پهن سپاه در سراسر کشور بوده است، خصومت روز افزون سپاه با حکومت حسن روحانی در زمینههای مختلف، قابل درک است. اینک که حسن روحانی و حکومت او نتوانستهاند در هیچ زمینهای کاری جدی انجام دهند، لابد دانستهاند که کار اول، خلع ید از سپاه در هر چهار بعد سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی است.
رویارویی سپاه با حکومت از همان روز اول آغاز شد. گفتههای سرداران سپاه صراحت داشت که آنها با حکومت حسن روحانی کنار نخواهند آمد. اختلافات حکومت با سپاه بالاخره کار را بر یکی از آن دو سخت خواهد کرد. اما این سپاه است که در حال حاضر از قدرت بیشتری برخوردار است. اگر روحانی نتواند سپاه را کنترل کند، وضعیت کشور همچنان وخیمتر خواهد شد و کشور بیش از پیش در باتلاق جنگ منطقه فروخواهد رفت.
٭ اختلاف حکومت با سپاه در قلمرو اقتصاد:
از آنجاکه سپاه پاسداران در طول دهههای گذشته از موشک سازی در این کشور تا ساخت داروهای بهداشتی را در کنترل خود دارد و با در اختیار داشتن قرارگاهها و جبهههای مختلف و… تقریبا اکثر منابع مالی را در اختیار دارد، حاضر نیست هیچ امتیازی را از دست بدهد و در این مورد تنها به چند برخورد کلامی سپاه با حکومت اشاره میشود:
● روحانی: «اگر اطلاعات، تفنگ، پول، روزنامه، خبرگزاری و دیگر مظاهر قدرت در یک نهاد جمع شود، ابوذر و سلمان هم که باشد، فاسد میشود». این سخنان روحانی قطعا در مورد سپاه بوده است زیرا هیچ نهاد دیگری دارای چنین امکاناتی نیست
٭ جعفری ( 25 آذر ماه 93 ): «در این خصوص از رئیس جمهور سؤال شده، گفتهاند که منظور من سپاه نبوده است»!!
در همان جلسه، جعفری در مقام توجیه فساد اقتصادی سپاه، گفته است: «… سپاه با اقدامهای ابتکاری تحریمهای مربوط به محدودیت در حوزه تجهیزات را مرتفع میکرد. اما با این کار، واردات محدود میشد و برخی وارد کنندگان به همین علت جزو مخالفان سپاه قرار میگرفتند… نگاه قرارگاه سازندگی سپاه این طور بود که طرحهای کلان و ملی را با دولت قرار داد میبست و به عنوان مجموعه بزرگ پیمانکاری طرف مقابل دولت میشد. اما، در عمل، سپاه بسیاری از شرکتهای خصوصی را به کار میگرفت … در واقع سپاه مدیریت میکرد و شرکتهای بخش خصوصی را که هم اکنون تعداد آنها به بیش از چهار هزار شرکت میرسد و در قرارگاه سازندگی با سپاه کار میکنند و رضایت هم دارند، به همکاری میگرفت». منظور سردار از 4000 شرکت همان شرکتهایی است که تحت نظر سردار یا سرداران تشکیل شدهاند.
● حسن روحانی، در روز ارتش بدون اشاره مستقیم به سپاه پاسداران، گفته است: ارتش هیچگاه وارد سیاست نشده و به دنبال سهم خواهی از دولتها نبوده است.
باز او گفته است: «این مسئله خیلی مهم است که ایرانیها در مثالهای خود میآورند و میگویند: وقتی چوب را بلند کنی گربه دزده فرار میکند». به محض اظهار این سخنان، سهمیه بگیرها در صدد پاسخگویی بر آمدند:
٭ رمضان شریف (مسئول روابط عمومی سپاه پاسداران)، در تهران، گفته است: «تلاشها برای محدود کردن این نیرو را پروژهای «شکست خورده» میدانیم». او میافزاید: «اتهام سهم خواهی به سپاه محدود کردن نقشهای «قانونی! و انقلابی!» سپاه است.
٭ همان زمان، به دنبال این سخنان، محمد علی جعفری، فرمانده سپاه، از حکومت روحانی به خاطر بیاعتنائی به ظرفیتها و پیشنهادهای سپاه و بسیج در راستای اجرای طرح «اقتصاد مقاومتی» انتقاد کرد. او گفت: «…منتقدان سپاه میخواهند از مسیر سیاسی یا فرهنگی، اقداماتی علیه انقلاب اسلامی انجام دهند به همین دلیل طبیعی است که عملیات روانی و جوسازی علیه سپاه را شروع میکنند».
٭ اختلاف سپاه با حکومت بر سر مسائل هستهای:
سپاه گرچه، در کنار و همراه خامنهای، مسئول ادامه بحران اتمی تا شکست بوده است، اما همه کار میکند تا هم مسئولیت شکست و امضای توافق به پایش نوشته نشود و هم امکان ساختن بمب اتمی در آینده از دستش بدر نرود. بدین خاطر بود که سردار حسن کریم پور مشاور ارشد فرمانده سپاه قدس، گفت: ساختن بمب اتمی از ساختن یک عینک هم آسانتر است. هر زمان رهبر تحریم را بردارند، میتوان بمب اتمی را ساخت. از دید سپاه، تحریم ساخت بمب اتمی، به اقتضای مصلحت روز بوده است. هر زمان رفع محظور شد، باید بمب اتمی را ساخت. به سخن دیگر، نه این بحران و نه هیچ بحران دیگری را نباید گذاشت مختومه بگردد.
انتشار گزارش آژانس بینالمللی انرژی اتمی که، بنابر آن، تا سال 2003 مسیحی، رژیم بطور سازمان یافته به کار تولید بمب اتمی بوده و از آن پس، تا سال 2009 به «پارهای فعالیتها» همچنان، مشغول بوده است، قبول گزارش، ولو با اشاره به «نکات مثبت و منفی» آن، مسئولیت سران رژیم (خامنهای و هاشمی رفسنجانی) و گردانندگان سپاه را در ایجاد بحرانی با هزینهای چنین سنگین و تحمیل قرارداد وین به ایران، قطعی میکند. سخنانی از نوع سخنان حسن کریم پور، با وجود تعهد رسمی رژیم هم بنابر قرارداد وین و هم بنابر قطعنامه شورای امنیت بر اینکه هیچگاه بمب اتمی نسازد، معنائی جز این ندارند که ایران باید همچنان در قید مراقبتهای سلطهگر مآبانه این قدرتها بماند.
موضعگیریهای روحانی و سران سپاه گویا هستند:
● روحانی (در همایش استانداران): «نباید فکر کنیم پس از حصول توافق میتوانیم هر طور که بخواهیم حرف بزنیم.»
٭ جعفری:در روز جمعه 30 مرداد 94، در حاشیه جلسه قرارگاه تحول و تعالی سپاه، در واکنش به سخنان اخیر برخی از مسئولان: «…برخی معتقدند رفتارهای ما باید در چارچوب اراده دشمن تنظیم شود و میگویند ما هر طوری که میخواهیم نمیتوانیم حرف بزنیم و عمل کنیم؛ چون دیگران در مقابل ما واکنش نشان می دهند».
٭ باز جعفری: «این اولین آثار زیر سؤال بردن عزت نظام و شور و شعور جامعه انقلابی و ملت مقاوم ما است که در اوج قدرت باید بر اساس این دیدگاه، رفتار خود را با عمل دشمن تنظیم کنیم!! و به تعبیری صریحتر این یعنی آغاز فرسایش استقلال و عزت نظام اسلامی و انقلابی ایران».
٭ جعفری:«کسانی که میخواهند با این سخنان مغایر با اصول انقلاب و فرمایشات رهبر معظم انقلاب اسلامی، روزنههای جدیدی را برای نفوذ بیگانگان در کشور بگشایند، بدانند هرگز اجازه رشد و پیادهسازی چنین تفکری را نخواهیم داد».
٭ جعفری: «رهبران دشمنان بارها اعلام کرده اند که موضوع توافق هستهای حتی میتواند زمینه را برای جنگهای احتمالی افزایش دهد و یا برای تصمیم گیریهای نظامی، تسهیل ایجاد کند. و ما نباید این برداشت ها را ناشی از عوامل دیگری غیر از عواملی که برشمردم بدانیم.»
٭ جعفری : «پس از توافق هسته ای، دشمنی آمریکا با ما نه تمام شده و نه کاهش پیدا کرده است.»
٭اختلاف سپاه و حکومت بر سر «انتخابات» آینده:
●روحانی: «شورای محترم نگهبان ناظر است نه مجری. مجری انتخابات دولت است. دولت مسوول برگزاری انتخابات است و دستگاهی هم پیش بینی شده که نظارت کند تا خلاف قانون صورت نگیرد. شورای نگهبان چشم است و چشم نمیتواند کار دست را بکند، نظارت و اجرا نباید مخلوط شوند؛ باید به قانون اساسی کاملا توجه کرده و عمل کنیم».
● حسن روحانی: «این شورا در انتخابات تنها وظیفه «نظارتی» دارد».
٭ جعفری: «اینگونه گویشها که در آن تضعیف ارکان مؤثر انقلاب مثل شورای نگهبان را در پیدارد، خدشه به وحدت ملی و شعار برگزیده سال یعنی همدلی و همزبانی است».
٭ جعفری: «کسانی که از مسیر همین شورا و با بلندنظری و منش غیرجناحی اعضای آن، فرصت ظهور در عرصه مدیریت کشور را یافتهاند، باید گفتار سنجیدهتری داشته باشند».