انقلاب اسلامی در هجرت :دروضعیت سنجی قبل (شماره 105) ، از منظر سه متخصص امور آب و جغرافیا و محیط زیست، آقایان دکتر کردوانی و دکترپاپلی یزدی و خانم فاطمه ظفر نژاد، به بررسی مساله کم آبی و خشکسالی و کاهش 50 میلیارد مترمکعب آب کشور و حفر 300 هزار چاه غیر مجاز و ممنوعیت بهره برداری از 307 دشت ایران و نابودی تالابها و نیزوجود پرقدرت مافیای آب و اصرار بر مصرف هر چه بیشتر آب در ایران برای واریز کردن منافع به جیب مافیا و نیز ندانم کاریها و تعلل ها و بیبرنامگی و همکاری دولتها در نظام ولایت فقیه با مافیای مالی- نظامی حاکم بر ایران پرداختیم.
در وضعیت سنجی کنونی (106 ) به بررسی تبعات زیست محیطی این فجایع و نیز ذکر نمونههای این فجایع و نیز نقش دولتها در بروز این فجایع میپردازیم:
٭ در ایران مطابق برآورد شرکت آب و فاضلاب،دانشکده محیط زیست دانشگاه تهران:
الف- 35میلیارد مترمکعب آب در مسیر انتقال هدرمیرو. درحالی که این رقم در دنیا ۹ تا ۱۲ درصد است
ب- 600میلیارد تومان بودجه سالانه برای بازسازی شبکه آبرسانی مورد نیاز است
ج- 40 در صد از شبکه آب کشور فرسوده است
د-13 درصد از کل هدر رفتن آب در ایران به دلیل فرسودگی شبکه است
● نتایج وتبعات وخیم برداشت بی رویه آب از سفره های ز یر زمینی:
انقلاب اسلامی در هجرت : برداشت بیرویه آب از سفرههای زیر زمینی باعث افت سطح آب و متراکم شدن لایه ها و رسوبات میگردد. همین پدیده باعث نشست سطح زمین به صورت ناگهانی در سفرههای ماسهای و یا به صورت تدریجی در سفرههای رسی میشود. این امر به صورت بالقوه میتواند باعث مشکلاتی مانند ایجاد درز و شکاف در سطح زمین، تخریب ابنیه و راهها، لوله زایی و بالاآمدن لولههای آب از سطح زمین، تغییر شیب رودخانهها و جادهها، فرو رفتن تدریجی دکلها و سازهها، ریزش جداره چاهها، تغییر شیب زمین و افزایش سیل خیزی مناطق، بگردد. با نشست سفرهها در صورتی که بارندگی هم صورت بگیرد، قآبلیت آبگیری سفره کم میشود. از طرفی، نشست سفره، دیواره آن را هم میشکند و وقتی سطح آب پایین میآید به نحوه دیگری هدر میرود. پوشش گیاهی مراتع از بین میرود و گیاهانی که از آب زیرزمینی استفاده میکردند از بین میروند.همچنین حفر چاههای عمیق بیش از اندازه متعارف باعث خشکیدن قناتها میشود .همانگونه که قناتها در ۳۶۰ ده ورامین خشک شده اند. این اتفاق در جنوب خراسان، یزد و اصفهان هم رخ داده است.
همچنین خشکسالی در تخریب پوشش گیاهی و فرسایش خاک و بیابان زایی نقش مهمی را ایفا میکند.هم اکنون میزان تخریب پوشش جنگل مراتع روزانه به بیش از ۱۵۰۰ هکتار رسیده است و میزان فرسایش نیز به ۴ میلیارد تن در سال یعنی ۷.۵ برآبر حد مجاز آن در جهان رسیده است.
لازم به تذکر است که با تخریب یک مرتع خوب به مرتع فقیر مقدار سیلاب ۳۶ برابر افزایش پیدا می کند و میزان بیابانزایی ناشی از این عوامل سالیانه حدود ۱۶۵۰۰۰۰ هکتار بوده است و در سی ساله اخیر ۳۰% به سطح بیابانها اضافه شده است
بگفته مهندس «محمدزاده لاری» معاون حفاظت و بهره برداری منابع آب شرکت آب منطقهای خراسان رضوی: از حدود ۶ میلیارد مترمکعب بهره برداری آب از سفرههای زیرزمینی تنها دراستان خراسان یک میلیارد مترمکعب کسری مخزن ایجاد میکند. این مهم به معنای آن است که ما هر ساله یک میلیارد مترمکعب اضافه تر از مخازن برداشت می کنیم و همین اضافه برداشت سبب تخلیه آب بین ذرات خاک و آبرفتها شده و به مرور با نشست آبرفت و تراکم لایه های زیرزمینی شاهد نشست زمین هستیم. بگفته وی در کشورهای در حال توسعه ایران سرآمد همه کشورها در کسری مخزن و بحران آب های زیرزمینی است و حتی با هیچ یک از کشورهای در حال توسعه قآبل مقایسه نیست.
همچنین بگفته دکتر کردوانی: «آنقدر در تهران چاه حفر شده که بعضی جنگل کاریها با خطر خشکی مواجه شده است. بطور طبیعی با حفر چاه ۲۰۰ متری کشاورزی صرفه اقتصادی ندارد. زیرا آب سفره تمام میشود و در نتیجه کشاورزان درختان را قطع و تبدیل به زغال میکنند. اتفاقی که در «باروس» و «خفر» استان فارس رخ داد. چنانکه جهرم که بزرگترین تولیدکننده میوه بود نیز اینک تولیدکننده زغال است. یک سوم آب تهران از آبهای زیرزمینی تامین میشود و این باعث نشست زمینهای تهران شده است. در نتیجه این اتفاقات، آبهای شور به سمت چاهها پیشروی کردهاند. اتفاقی که در رفسنجان و به عنوان نمونه در روستای «انار» رخ داده است. وضع به گونهیی است که اگر فکری برای آب کرمان و رفسنجان نشود، محصول پسته در خطر قرار میگیرد و در ۱۰ تا ۱۵ سال آینده درختان پسته خشک خواهند شد. در رفسنجان در جاهایی ناچار شدهاند تا در ۲۰۰ یا ۲۵۰ متری و حتی ۳۰۰ متری زمین، چاه حفر کنند. آبها در این منطقه بخاطر زیاد بودن نمک شکل دوغ پیدا کردهاند با این روند در این منطقه میزان بازدهی درخت از ۱۰ کیلو به پنج کیلو کاهش مییآبد و تا ۱۵ سال دیگر قسمت زیادی از رفسنجان دیگر وجود نخواهد داشت.»
٭ نقش حکومتهای رفسنجانی و خاتمی و احمدی نژاد در عدم مراقبت از برداشت های بیرویه از سفره های زیر زمینی و حفر چاه های عمیق غیر مجاز:
انقلاب اسلامی در هجرت: در سالهای گذشته از درآمد نفت به درستی برای توسعه کشاورزی مدرن و مهار آبهای طبیعی استفاده نشد. همچنین در سالهای گذشته در بخش کشاورزی تامین زیرساختها، یکپارچه کردن اراضی و اجرای قانون جلوگیری از تقسیم شدن زمینهای کشاورزی با توجه به افزایش درآمد کشور موقعیت طلایی داشتیم که دولتهای مربوطه به آن توجه نکردند.
بخش عمده مدیریت آب کشور بر عهده وزارت نیرو است. اما چند وزارتخانه (نیرو وجهاد کشاورزی) و چند سازمان دیگر عملا” بخشی از وظایف مدیریت آب را انجام میدهند. نه تنها در برنامهگذاری واجرای برنامهها، هماهنگی کافی، موثر و همگرا بین مجموعه عوامل دخیل موجود نیست و این امر به هم پیوستگی مدیریت آب را کاملا” مخدوش می کند، بلکه دوگانگی مدیریت تولید و مصرف آب در کشور موجب شدهاست که وزارت نیرو و وزارت جهاد کشاورزی بعضا یکدیگر را به سوء مدیریت متهم کنند. از سوی دیگر فقدان قوانین جامع و همه سونگر که متناسب با تحولات مدیریت آب کشور و نظام بهره برداری از منابع آب به صورت رسمی و قانونی باشد از حلقههای مفقود مدیریت آب کشور است.
از نمونههای سوء مدیریت در دولت های نظام ولایت فقیه اینکه، به عنوان مثال، بسیاری از صنایع کشور بدون هماهنگی در جایی پایه گذاری شده اند که دسترسی کافی به آب ندارند. یا در بخش کشاورزی وظیفه احداث شبکه های آبیاری و زهکشی فرعی بر عهده وزارتخانه دیگری است. وزارت نیرو شبکههای اصلی پای سدها را میسازد اما شبکههای فرعی را احداث نمیکند. لذا همچنان آبیاری زمینهای کشاورزی به طریقی ستنی انجام میشود واهداف و فواید گرانبهایی که برای ساخت سازههای آبی مد نظر بود محقق نمیشود. مدیریت عرضه آب بر عهده وزارت نیرو است و پر مصرف ترین بخش آب کشور، بخش کشاورزی است.
● ایرانیان ذخیره هزار ساله آبهای زیر زمینی را 30 ساله تمام کردند:
محمد درویش عضو هیئت علمی موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورطی مصاحبهای در اردیبهشت 89 با خبر گزاری مهر گفت: آبی که ایرانیان در طول 30 سال گذشته از منآبع آب زیرزمینی برداشت کرده اند برابر با ذخیره آب سفرههای زیر زمینی در هزار سال گذشته است. در 15 سال گذشته عمق برداشت آب از ذخیرگاههای زیرزمینی به پایین ترین سطح خود رسیده و منابع آبی سفرههای زیرزمینی ایران رو به پایان است.
15 سال مورد اشاره وی مربوط میشود به مسئولیت وزارت نیرو در 8 سال دوره ریاست جمهوری رفسنجانی و خاتمی.همچنین دشت رفسنجان – یکی از بزرگترین مخازن آب زیرزمینی مناطق کویری کشور – در سال 1353 با کمتر از 500 حلقه چاه به عنوان دشت ممنوعه اعلام شد تا دیگر در آن دشت و بالادست آن چاهی حفر نشود. ولی طبق آمار سال 1379 (دوران ریاست جمهوری خاتمی و وزارت حبیب الله بیطرف بر وزرات نیرو)، تعداد چاههای پروانه دار در این دشت 1370حلقه گزارش شدهاست. یعنی بیش از دو و نیم برابر تعداد چاههای زمان اعلام ممنوعیت دشت! بعلاوه، در بالادست این سفره نیز حفر چاه مجاز ولی مضر به پایین دست تا همین اواخر ادامه داشته است؛ مثلاً در دشت بردسیر.
همچنین حسین آبراهیمی مدرس دانشگاه در مصاحبه با روزنامه خراسان در مهرماه ۱۳۹۰(همانا درسالهای اخر دولت احمدی نژاد ) معتقد است: در همین سال با وجود این همه دغدغه باز هم برابر اعلام معاونت حفاظت و بهره برداری شرکت مدیریت منابع آب ایران ۳ هزار و ۸۴۱ مجوز حفر چاه برای آب شرب، جابه جایی چاههای کشاورزی و کف شکنی آنها صادر و از این محل ۳۱۳ میلیون مترمکعب آب استحصال شده است.
● تبعات و هزینههای سر سام آور برای ساختن سدهایی که اغلب همچون سد گتوند به فاجعه زیست محیطی تبدیل میشوند:
نامجو«وزیر» نیرو در حکومت احمدی نژاد در یک مصاحبه یادآور شد که قبل از انقلاب در کشور تنها ۱۳ سد توسط پیمانکاران خارجی ساخته شد. اما بعد از پیروزی انقلاب، بیش از ۵۰۰ سد بلند در کشور ساخته شدهاست. به گفته عباس محمدی مدیر دیده بان کوهستانهای ایران، در مصاحبه خود با دویچه وله: یکی از دلایل گسترش سدسازی در ایران، منافع سرشاری است که سدها برای پیمانکاران و مدیران امضا کننده قراردادها ایجاد میکنند. سدهای موجود ایران، با هزینه سنگینی که به کشور تحمیل کردهاند، تنها ۵ درصد برق ایران را تامین و حدود ده درصد اراضی کشاورزی را آبیاری میکنند. اما ایجاد همین سدها سبب شده است که تمام رودخانههای مهم ایران آسیب ببینند. این کنشگر زیست محیطی میافزاید ما در ایران حدود ۳۰۰ شرکت سدسازی داریم. در جائی مثل بلوچستان که رودخانه در آن وجود ندارد، حدود ۳۰ تا ۴۰ سد در دست ساختمان است. در کویر مرکزی ایران، جائی که تنها ۱۰ تا ۱۲ درصد آب کشور در آنجاری است، بیش از ۲۰۰ سد ساخته شده یا در دست احداث است. برای برخی محافل تنها ساخت و ساز مهم است، نه نتیجهای که از این ساخت و سازها حاصل میشود.منبع سایت ایران نیوز پیپر۳/۷/ ۱۳۹۰
● دکتر کردوانی در زمینه تبعات سد سازیهای غیر استاندارد چنین میگوید:
«این سدهایی که داریم الان میسازیم هم بیفایده است. عمر مفید سد 50 سال است. رفته رفته کم میشود. سد سفید رود را که ساختند تا برای 50 سال، هر سال بتواند برای 170هزار هکتار از دشت گیلان را آبیاری کند. اما نمی تواند. اقداماتی که قرار بوده است انجام دهند، نکردند. چون سدهای بزرگ را نمیتوانند پاک کنند، سدهای کوچک را پاک می کنند. سد کرج را چکار کنند، گل و لایش را بیاورند بیرون؟ کجا بریزند؟ اقداماتی باید انجام بدهندکه سد کرج و لتیان دیر پر شوند. دانشجوی من دارد میرود شمال. زنگ میزند که استاد سد کرج پر پراست و از لبش آب میخواهد بیرون بریزد. گفتم: میبخشید 40 متر آن لجن است و بالایش آب است. سد دز که 203 متر است، 80 مترش گل است. این سد ها تا چند سال دیگر پرمی شوند. دیگر سد نیستند. بدبختی هم میآورند. چه بدبختیهایی! الان که سد ساختیم آمدند پائین دستش، زمینهایی که سیل میرفت، شهرداری گرفت و همه را خانه ساخت. وقتی سد پر شود، این سد مسیر اولیه اش را میخواهد. همه این زمین هایی که خانه ساخته اند، میرود زیر آب. کما این که 5 سال پیش اتفاق افتاد. نه روزنامه هاجرات کردند بنویسند و نه تلویزیون آن را طرح کرد. سد کرج پر شد. آب را باز کردند و رفت شهریار. چندین خانه و آدم را آب برد».
انقلآب اسلامی در هجرت: اغلب سدها با وجود هزینههای نجومی، درآمدهای منسوب به آنها راستی آزمایی نشده است. و برای صدور مجوز ساخت سد کمتر از نقطه نظرکارشناسی بررسی میشود.من باب نمونه، در یک آبخیز کوچک یا در یک زیرحوضه که چند سد بزرگ درآن وجوددارد سد تازهای تصویب میشود. در حالیکه سیمای مصرف نشان میدهد آبی پشت سد جمع نخواهد شد مگر فاضلآب شهرهای بالادست (سد ژاوه).
همچنین بررسیهای توجیه مالی-اقتصادی سدها با نگاه تخصیص و هزینه مؤثر انجام نمیشود. نه به تجربه بومی و نه به تجربه سایر کشورها اهمیتی داده نمیشود. فجایع زیست محیطی ایجادشده از ساخت یک سد مانع از تصویب ساخت سدهای دیگر با همان ویژهگیها بدون درس گرفتن از تجربه نمیگردد. از این منظر که بنگریم هدررفت منابع مالی ملی در این بخش زیاد است.
اصرار در ساخت سدهای پرهزینه که اغلب در انحصار سپاه پاسداران است، باعث شده که قناتهای فعال و مؤثر با هدررفت بسیار کم آب و هزینههای نگهداری بهره برداری کمتراز سدها، کورشوند و به جای آن سدهای پرهزینه ساخته شوند تا همان اراضی را آبیاری کنند که قناتها میکردند (سدهای نهرین طبس، بارنیشابور…).
نمونه بارز دیگر در ندیدن هزینه مؤثر، ساخت سدهای برقابی است که هزینه آنها با نیروگاههای گازی قیاس ناپذیرند.
امین جیریابی مدیر عامل نیروگاه مفتح شهر همدان معتقد است که این نیروگاه توان تولید 24 هزار مگاوات برق در روز را دارد که این میزان در حال حاضر به 7 هزار مگاوات در روز کاهش یافته است. و با 30 درصد ظرفیت خود فعالیت دارد و2 واحد از نیروگاه مفتح همدان به سبب کمبود آب از مدار تولید خارج شده است! نیروگاه مفتح 20 سال پیش و در دوران ریاست جمهوری رفسنجانی بکار افتاد و با وجود انتقادات زیادی که میزان نیاز این نیروگاه به آب برابر با 18 میلیون متر مکعب است.و از 15 سال گذشته با مشکل کمبود آب روبهرو بوده است که این امر به طور مستقیم بر تولید برق نیز تأثیر دارد و این در حالی است که استان همدان تنها نیروگاه مفتح را برای تولید برق دارد.
همچنین سد کارون 4 که بلندترین سد بتنی دو قوسی ایران است دچار آسیب شد و در اذر 92ترکی در عمق 130 متری از تاج سد و در عمق 110 متری از سطح آب و با آبعاد 13 تا 14 متر و عرض آن تا 2 میلی متر خورد.
این سد در دوران ریاست جمهوری خاتمی و دوران وزارت حبیب الله بیطرف ( که از دانشجویانی بود که دست به گروگانگیری اعضای سفارت امریکا زدند. او از پایان سال ۱۳۷۳ به عنوان مجری طرحهای سد و نیروگاه کارون ۳ و ۴ در وزارت نیرو مشغول به کار بود. و نیزاز سال ۱۳۷۶ و در تمام مدت دوره اول و دوم حکومت خاتمی (۱۳۷۶تا مردادماه ۱۳۸۴) وزیر نیروی کآبینه وی بود) ساخته شد. کارفرمای آن مؤسسه توسعه منابع آب و نیروی ایرانو پیمانکار آن شرکت جهاد توسعه منآبع آب (شرکت زیر مجموعه خاتم الانبیا) و مشاوره مهاب قدس بودند.
دکتر کردوانی در این زمینه میگوید: بیتدبیری و غیرکارشناسیبودن تصمیمات مسئولان نیز به مشکل کمآبی دامن زدهاست. به عنوان نمونه در کردستانی که سالانه ۵٠٠ میلیمتر بارندگی دارد و دارای پنج رود است؛ رودهایی که تأمینکننده ٢٠ درصد آب موردنیاز هستند، اما امروز آب این استان به دیگر مناطق منتقل شده و خود کردستان با مشکل کمآبی روبهرو شدهاست. یا مسئولان کشور صنعت پتروشیمی، فولاد وآلومینیوم را به بندرعباس بردهاند، چنین صنعتهایی به آب زیادی نیاز دارد و از سوی دیگر، بندرعباس با مشکل تأمین آب جدی روبهرو است، چرا باید چنین تصمیماتی اتخاذ شود. استانی که حتی در تأمین آب شهروندان خود نیز درمانده است، چگونه آب این صنایع را تأمین کند؟. امروزه افرادی هستند که ماشین زیر پایشان سه میلیارد تومان قیمت دارد. اگر بنزین لیتری صد هزار تومان هم باشد، مجبور هستند آن را خریداری کنند. زیرا ماشین سه میلیاردی بدون بنزین بدون استفاده خواهد بود. همین وضعیت را در مورد کارخانهها شاهد هستیم، کارخانههایی که آب ندارند و صاحبان آن برای جلوگیری از تعطیل شدن آن، خواهان انتقال آب هستند.
●هدر رفت آب های سدها :
تبخیر سالانه مقدار زیادی آب از مخزن سدها (تبخیر سالانه بیش از ۳۰ میلیون مترمکعب از سد کرخه که معادل حجم یک سد بزرگ است) ونیز مصرف نامناسب آب به سبب یارانه آن، مصادیق بارز هدررفت منابع است. ساخت سدها مصرفکنندگان را به مصرف و هدررفت بیشتر آب کشانده است.
آب خیزها که از مهمترین جلوههای کوهستانی کشورند تخریب شدهان. چون حاشیه بسیاری از سدها به ویلاسازی اختصاص یافته و به ناهنجاریهای هم پیوند با زمین خواری دامن زدهاست (سد حنا در اصفهان، سد طالقان با رشد عجیب قیمت اراضی حاشیه دریاچه آن در اندک زمان، و…). ساخت سدها به تالآبها و دریاچههای کشور آسیب زیادی زده است (تالآب چغاخور، دریاچه ارومیه و..). جنگلها دراثر ساخت سدها آسیب زیادی دیده اند(سدهای منگل، البرز، تجن، سفیدرود، شفارود….، و نیز کانال سراسری چالوس سردآبرود بهعنوان چهره تلخ دیگری از مدیریت سازهای آب). خاک بسیاری از دشتهای کشور در پی انحراف آب آسیب دیده و زهدارشده است (پایین دست سد زرینه رود و…).
حقوق فردی و اجتماعی جوامع بومی آب خیزها و سیلاب دشتها، درسایه سدسازی و انتقال حوضه به حوضه، نقض شدهاست. ساکنان مخزن سدها غالباٌ ناخواسته از روستاهای خود رانده شدهاند. مبالغ پرداختی برای خرید زمین کشاورزی و خانه مسکونی جایگزین به هیچ روی پاسخگو نیست.
اسماعیل کهرم کارشناس محیط زیست همایش مدیریت بحرانهای شهری معتقد است: ما با بهای بسیار گرانِ نابودی محیط طبیعی کشور، قهرمان سد سازی شدیم. دنیای امروز به سد سازی پشت کردهاست. در حالی که کشور ما این فعالیت را به جد پیگیری و به آن افتخار میکند!
وی با بیان اینکه مسوولان ترکیه دریاچه ارومیه را به عنوان یک درس عبرت به معاونان و وزرای خود نشان میدهند، افزود: اینجا است که دل هر ایرانی میشکند و اشکش جاری میشود. چرا باید ما درس عبرت باشیم؟ چگونه توانستیم دریاچهای با 167 کیلومتر طول و 37 تا 54 کیلومتر عرض را بخشکانیم؟ خشکی دریاچه ارومیه یعنی ما توانستیم پنج هزار مترمربع پهنه آبی را از آب خالی کنیم. این کارشناس ارشد محیط با اشاره به دریاچه هامون در جنوب شرقی کشور گفت: هامون زمانی 240 هزار هکتار وسعت داشت و تعداد پرندگانش بزرگترین رکورد ثبت تعداد پرنده را در منطقه داشت، من تعداد پرندگان این دریاچه را ثبت کردم یعنی 720 هزار پرنده که در منطقه بینظیر بود. اما امروز باید با نهایت تاسف بگویم در هفت سال گذشته فقط تعداد اندکی پرنده در این دریاچه زندگی میکنند و امروز اعلام میکنم هامون هم در حال مردن است با آن خداحافظی کنیم. کهرم به اعتراض کارشناسان به سد گتوند اشاره کرد و گفت: اکثر کارشناسان ساختن این سد را درست نمیدانستند و چندین بار نیز اعلام کردند. اما این سد ساخته شد و زمینهای کشاورزی، دامداری و چاهها و باغهای تمام مردم منطقه نآبود شد. گورستان هزار ساله بختیاری از بین رفت و امروز تنها دستاوردش حل شدن تپههای نمکی در این سد و شور شدن کارون است
تصویر: تغییرات سطح دریاچه ارومیه در چهار دهه گذشته از دید ماهواره ناسا- نتیجه تحقیقات تیم ده نفره دانشمندانی از ایران،امریکای شمالی و انگلستان
وی با اشاره به اینکه ما با بهای بسیار گران نابودی محیط طبیعی کشور قهرمان سد سازی شدهایم، تاکید کرد: دنیای امروز به دو چیز پشت کرده است، یکی سد سازی و دومی انرژی اتمی که کشور ما هر دو این فعالیتها را به جد پیگیری و به آن افتخار میکند!
انقلاب اسلامی در هجرت: واگذاری پروژههای سدسازی به ۳۰۰ شرکت سدسازی وابسته به سپاه پاسداران، در زمرهِ کلاهبرداریها وچپاول سازمان یافته دارائیهای کشور توسط نظام ولایت فقیه بشمار می آید. در ایران سدسازی بویژه از زمان ریاست جمهوری علی اکبرهاشمی رفسنجانی شدت یافت و بودجه وسرمایههای کلانی باین امر اختصاص یافت. متاسفانه نه ترازنامه ۵۵۴ سد موجود روشن است و نه اهداف ۶۰۴ سد دیگری که در حال مطالعه است، مشخص است .مدیریت سدها در نظام ولایت فقیه غیر علمی و غیر اقتصادی است وبا ضوابط متعارف مدیریت سالم همساز نیست. سد سازی یک سرمایه گذاری سنگین میباشد وفقدان یک شیوه علمی در مدیریت، جززیان مالی و خسارت اقتصادی و اجتماعی و بومشناسانه نتیجه دیگری نخواهد داشت.اغلب منافع شرکتهای وابسته به سپاه را سیراب میکند.
● فاجعه سد گتوند که از زمان آبگیری تقریبا ۱۷میلیون تن نمک از این سد خارج و وارد کارون میشود:
سد گتوند پاییندستترین سد مخزنی رودخانه کارون است که در تاریخ 06/05/90 توسط احمدی نژاد افتتاح شد. این در حالی بود که از دو سال پیش از ان تاریخ، بسیاری از اساتید حوزه آب و زمینشناسی بهویژه اساتید دانشگاه اهواز خواستار توقف روند اجرا و ساخت این سد شدند. آنها علت مخالفت خود را وجود تپه نمکی به نام گچساران اعلام کردند که در امتداد مخزن این سد وجود داشت
ساختن سد موجب میشد آب شیرین کارون پس از تجمع در پشت سد، به صورت آب شور از سد خارج شود. پیامدهای فاجعهبار این مساله بر زمینهای پایین سد آشکار بود. سد گتوند در استان خوزستان که خشت اول آن کج گذارده شد، یک فاجعه زیست محیطی برای جنوب ایران را رقم زدهاست. سدی که تنها دستاوردش امروز شور کردن کارون است، باید به «موزه عبرت محیط زیست» تبدیل گردد.
اصرار بر ساختن سد گتوند که به عنوان «پرهزینهترین» سد ایران شناخته شده، هنگامی قابل فهم میشود که بدانیم چه نهادهایی در آن دخیل هستند. کارفرما: شرکت توسعه منابع آب و نیروی ایران. مشاور: شرکت مهندسی مشاور مهاب قدس (وآبسته به آستان قدس رضوی) و پیمانکار: گروه سپاسد (وآبسته به قرارگاه خاتم الانبیا سپاه پاسداران انقلآب اسلامی )
در ابتدا مسئوولان متولی ساخت سد گتوند، تمامی ادعاهای مطرح شده را رد کردند و گفتند: سازند نمکی گچساران در محدوده این سد وجود ندارد. آنها پس از رسانهای شدن مشکل نمک در محدوده سد، هنگامی به وجود نمک اعتراف کردند که عملا میلیاردها تومان بودجه صرف شده بود و تخریب یا عدم آبگیری سد با سئوالات بیشتر و «آبروریزی» همراه میشد.
مسئولان سد گتوند در صدد برآمدند تا با ساخت دیواری حائل از خاک رس که اصلاحا «پتوی رسی» نامیده میشود از برخورد آب با نمکهای سازند گچساران جلوگیری کنند و بار دیگر بدون توجه به صحبتهای کارشناسان که ساخت این «پتوی رسی» را بیفایده میدانستند، این پروژه نیز آغاز و با صرف هزینههای کلان انجام شد.
کار ساخت سد گتوند و «پتوی رسی» در میان تمامی اعتراضات به اتمام رسید و با حضور محمود احمدی نژاد، رئیس جمهوری وقت این پروژه آبگیری شد. با آبگیری سد، فاجعه زیستمحیطی وارد فاز جدیدی شد که میتواند سرنوشت خوزستان را تغییر دهد.
تنها ۱۰ روز از زمان آبگیری سد نگذشته بود که خبر رسید شکافهایی در «پتوی رسی» ایجاد شده و نمکهای سازند گچساران وارد دریاچه سد گتوند شده است. و این آغازی بر مصائب استان خوزستان و رودخانه کارون بود.
با نشست بیش از ۵ متری «پتوی رسی»، در صورت وارد شدن تنها بخشی از صدها میلیون تن نمک موجود در معدن به رودخانه کارون، شوری این رودخانه میتواند به چند برابر شوری خلیج فارس برسد.
میزان نمک حل شده در عمق پایین دریاچه پشت سد گتوند اکنون بیش از ۱۰برابر شوری آب اقیانوس برآورد میشود.(نمک اقیانوس ۲۸ تا ۳۰ گرم در لیتر است، ولی در لایههای تحتانی سد گتوند به ۳۰۰ گرم در هر لیتر میرسد).
رودخانه کارون که در طول سالیان گذشته آب شیرین با شوری (EC) حداکثر ۴۰۰ تا ۵۰۰ میلی موس در آن جریان داشت، اکنون از زمان آبگیری سد گتوند تقریبا ۱۷میلیون تن نمک از این سد خارج شده و وارد کارون میشود.
زمینهایی که تحت آبیاری سد گتوند هستند بیش از ۴۲۰ هزار هکتار است که محصولات متنوع از قبیل گندم، ذرت و نیشکر در این زمینها کشت میشوند. تداوم شور شدن آب سد گتوند و آبیاری با آب شور تولید و عملکرد کشاورزی منطقه را نابود میکند و در کمتر از چند سال زمینهای زراعی پایین دست سد گتوند شور و غیرقابل کشت میشوند.
یکی از اهداف تعریف شده برای سد گتوند «تولید انرژی برق آبی به میزان ۴ هزار و ۵۰۰ گیگا وات در سال (ظرفیت نیروگاه دو هزار مگاوات) است. افزایش میزان خوردگی در توربینها مهمترین آسیبی است که ورود آبشور به آن ایجاد میکند و دیری نخواهد گذشت که کار توربینها تعطیل میشود.
اخبار «غیررسمی» منتشر شده در رسانههای ایران حکایت از آن دارد که شرکت خارجی گارانتی کننده تأسیسات نیروگاه سد گتوند، با استناد به اینکه قرار بود میزان شوری آب ورودی به نیروگاه ۴۰۰ باشد و اکنون میزان شوری در بهترین حالت ۱۶۰۰ است، از گارانتی کردن تأسیسات سر باز زد. با این حال با پافشاری طرف ایرانی مقرر شد تا نهایتاً تأسیسات به مدت دو سال (تا پایان دولت دهم) گارانتی شوند.
انتقال آب شور سد گتوند به خلیج فارس، اکوسیستم محدوده ورودی لوله و نهایتا مناطق کمعمق اطراف را بشدت تحت تاثیر قرار داده و حیات آبزیان را با خطر روبرو خواهد کرد.
کلانتری وزیر اسبق کشاورزی در دوران رفسنجانی در مورد سد گتوند بر روی کارون میگوید: «مهندس مشاور در پروژه سد گتوند وقتی که وابسته به وزارت نیرو بود در پاسخ به اعتراض به اینکه اینجا گنبدهای نمکی (گچساران )هست، گفت که ما با کشیدن پتوی رسی روی گنبدهای نمکی این را جبران میکنیم و ۱۳۰ میلیارد تومان هم همزمان با احداث سد روی گنبدهای نمکی پتوی رسی کشیدند اما با اولین آبگیری از سد شهید عباسپور به سد گتوند تمام این پتوها از بین رفت ».
کلانتری همچنین میگوید: «در دوران احمدینژاد که تابستان ۹۰ میخواست این سد را افتتاح کند، من این را خدمت ایشان گفتم، اما گفتند اشتباه جا به جا شدن سد در زمان دولت خاتمی اتفاق افتاده است و این کار را زمان آقای حبیب الله بیطرف، آقای اردکانیان انجام داد. گفتم این اشتباه اول بود که تمام شده است، اشتباه دوم را شما انجام ندهید، به عنوان دفاع از کشاورزان، آبگیری نکنید، آب شیرین را شور نکنید. یعنی با آب شیرین هم این کار را کردیم.»
دروضعیت سنجی یک صد و هفتم به راه حلهایی که متخصصان امور برای رهایی از بحران بیآبی توصیه میکنند ونیز بهینه سازی مصرف آب میپردازیم.