٭ طرح آلیس هاستینگ و محمل جنگ بر ضد ایران:
● بنابر نوشته نیکولا داویس Nicolas JS Davies که در تاریخ 19 فوریه انتشار داده است، آلیس هاستینگ نماینده مجلس از فلوریدای جنوبی، سوابق پرفسادی دارد. در انتخابات 2016، 10 درصد هزینههای تبلیغاتی او را لابی اسرائیل پرداخته است. در 3 ژانویه 2017، با اینکه عضو حزب دموکرات است، لازم دیده است طرح اجازه جنگ با ایران، به ترامپ رئیس جمهوری جدید، را به کنگره پیشنهاد کند. طرح او بسیاری از اعضای کنگره را شوکه کرده است. زیرا دادن چک سفید امضاء به کسی چون ترامپ، کاری نیست که از یک نماینده عضو حزب دموکرات، قابل انتظار باشد. دادن چنین طرح به کنگرهای که در هر دو مجلس آن، حزب جمهوریخواه اکثریت دارد، ابراز خدمتگزاری بیش از اندازه به حکومت نتان یاهو و سیاست منطقهای او است. این طرح هنوز در کنگره مطرح نشده و به تصویب نرسیده است. بنابر طرح، رئیس جمهوری، تنها، هر 60 روز یک بار، وضعیت جنگ با ایران را به کنگره گزارش میدهد. بدینسان، بنابر یک جنگ تمام عیار و طولانی است و نه بمباران کردن هدفهای نظامی.
● اما چرا باید به ایران حمله کرد؟، در ظاهر، بدینخاطر که دولت ایران نه از ساختن بمب اتمی دست بر میدارد و نه به مداخلات خود در امور کشورهای منطقه پایان میبخشد و نه حاضر است بعنوان دولت، دست از حمایت تروریسم بینالمللی بردارد. اما در واقع، جمهوریخواهان بیشتر از دموکراتها از نظریه محافظهکاران جدید پیروی میکنند. بنابراین نظریه، با فروپاشی امپراطوری روسیه، امریکا تا زمانی که ابر قدرت مزاحمی عرض وجود نکرده است، یعنی برای زمانی محدود، فرصت دارد یک چند از رژیمهای مزاحم را با توسل به قوای نظامی از میان بردارد. افغانستان و هفت کشور دیگر در فهرست قرار گرفتهاند: لیبی و سوریه و عراق و ایران و سودان و سومالی و لبنان، بعلاوه افغانستان. یعنی کشورهائی که ترامپ ورود اتباع آنها را به امریکا ممنوع کرده است.
واقعیت اول این است که محافظهکاران جدید وضعیت امریکا بمثابه «تنها ابر قدرت» را نیک نسنجیده و ندانسته بودند و هنوز نمیدانند که امریکا بمثابه ابر قدرت در انحطاط است. این امر که کسی چون ترامپ رئیس جمهوری امریکا میشود، دلیل بر انحطاط امریکا بمثابه ابر قدرت نیست؟ و واقعیت دوم این است که جهان از سلطه غرب بدر آمده و منطقه نفت و گاز خیز خاور میانه و آسیای میانه، منطقهایست که، در آن، سلطهگران، از راه تحمیل جنگ و انواع دیگر خشونت، میکوشند سلطه خود را از دست ندهند. واقعیت سوم که نیکولا داویس نیز خاطر نشان میکند، این است که روسیه آن ناتوانی که محافظهکاران جدید تصور میکردند نیست. محدوده زمانی یکه تازی امریکا نیز سرآمده و این روسیه با تحصیل حمایت چین، میتواند مانع از رسیدن امریکا به هدفهای خود در این منطقه بگردد.
٭ آیا بدینخاطر که قصد حمله نظامی به ایران است، ترامپ میگوید باید با روسیه از در سازش درآمد؟ :
● نیکلا داویس بر این است که دستگاه حاکم بر امریکا دریافته است که بدون امتیاز دادن به روسها، نمیتوانند هدفهای خود در منطقه را متحقق کنند. از اینرو، ترامپ بر این است که باید با روسها کنار آمد تا توانست بدون مداخله روسها، سیاست امریکا را در خاورمیانه پیش برد. از دید تدبیر کنندگان سیاست امریکا، این کنار آمدن موقتی است و پس از رسیدن به مقاصد، یعنی تا مدتی است که رهبران امریکا جنگ برای «تغییر رژیم» و ویران کردن هرچه وسیعتر کشور هدفِ خصومت امریکا،را ضرور تشخیص بدهند. اما مردم روسیه به یاد میآورند که در سال 1939، همین معامله انجام گرفت و حاصل آن ویران شدن آلمان و لهستان و روسیه در جنگ دوم جهانی شد.
پل ولفوویتز، از نظریه سازان محافظهکاران جدید و سازنده نظریه جنگ با 7 کشور است، بهنگامی که معاون وزارت دفاع بود، این نظریه را به اجرا گذاشت. سه کشور ایران و افغانستان و عراق در صدر فهرست کشورهائی بودند که قوای امریکا میباید اشغال میکردند و رژیمهایشان را تغییر میداد. ژنرال کلارک در رد نظر و خطر جنگ با ایران کتابی انتشار داد (A Time To Lead). باوجود این، جنگ طلبان امریکائی مدعی هستند که امریکا هنوز میتواند در خاورمیانه جنگ راه بیاندازد بدون اینکه نگران مزاحمت قدرت دیگری باشد.
● با گذشت 15 سال از حملههای نظامی امریکا به عراق و افغانستان و کشته شدن 2 میلیون نفر و ببار آمدن شکست فاجعهآمیز، از قرار، رهبران دو حزب امریکا مصمم هستند جنگی جنونآمیز براه بیاندازند. باکی هم از طول مدت آن، از مرگ و ویرانی که ببار میآورد، ندارند. طرفه اینکه از سوئی ترامپ میکوشد از آزادی مطبوعات مشروعیت بستاند و از سوی دیگر، این مطبوعات گرفتار ورشکست فکری و اخلاقی هستند و بر آن نیستند مردم امریکا را از حقایق آگاه کنند.
جنگ احتمالی با ایران، با بمبارانهای بس گسترده و حجیم به تأسیسات دفاعی و زیربناهای غیر نظامی و تأسیسات اتمی و کشتن دهها هزارتن آغاز میشود و میتواند به جنگی فاجعه بارتر از جنگهای عراق و افغانستان و سوریه سرباز کند. گارت پورتر توضیح میدهد چرا این جنگ شکستی ببار میآورد فاجعهآمیز تر از شکست حملههای نظامی امریکا به عراق و افغانستان.
● پاتریک کوک بارن Patrick Cockburn، کارکشتهترین روزنامه نگار غرب در امور خاورمیانه، بر این نظر است که، ظرف یک یا دو سال آینده، به ایران حمله خواهد شد. زیرا ترامپ به حل حتی یکی از بحرانهای منطقه توانا نخواهد شد. فشار شکستهای سیاستهایش، توأم با شیطان ساختن ایران و تهدیدهای این کشور به جنگ، حمله به ایران را اجتنابناپذیر میکنند.
از این منظر که بنگریم، طرح هاستینگ و تصویب آن توسط کنگره ضرور است. زیرا بدون آن، جنگ طلبان امریکائی نخواهند توانست جنگ با ایران را به راه بیاندازد. همزمان، شیطان مجسم بنمودن ایران، (برنامه اتمی و موشکی و حمایت از تروریسم و مداخله در امور کشورهای متحد امریکا) موضوع کار دستگاه تبلیغاتی امریکا است.
٭ تهدید به جنگ و ایجاد جبهه برضد ایران:
● خوانندگان وضعیت سنجیها میدانند که بارها تلاش برای ایجاد جبههای از اسرائیل و دولت سعودی و شیخهای خلیج فارس برضد ایران را مطالعه کردهایم. حکومت اوباما با آن موافقت نکرد. اما اینک، ترامپ از ایجاد مناطق امن در سوریه سخن میگوید و میگوید که هزینه آنرا کشورهای عرب حوزه خلیج فارس خواهند پرداخت. کار سعودیها و حکومت نتان یاهو بیشتر از وانمود کردن است، اصرار میورزند که درکار ایجاد حلقهای برگرداگرد ایران و منزوی کردن ایران هستند. در همانحال،
● تهدید کنگره امریکا به وضع تحریمهای جدید بر ضد ایران، در آنچه به برنامه موشکی ایران مربوط میشود، روزمره است. بدینقرار، از سوئی ایران گرفتار شش نوع جنگ است که برآن تهدید شدن به جنگ بعلاوه ایجاد جبهه برضد ایران و تهدید شدن به قرارگرفتن در حلقه انزوا و بعلاوه تهدید به تحریمهای جدید افزوده میشود.
بدینسان، بحرانی بزرگتر از بحران اتمی جانشین آن شده است. باوجود بحران و این واقعیت که دولت، بلحاظ مالی، ورشکسته است، اقتصاد کشور، بیش از پیش و بیش از بیش، قلمرو فعالیتهای کوتاه مدت میشود. فرار سرمایهها از تولید، دو بحران بیکاری و تورم را تشدید میکند.
پیشاروی این بحرانها، جبار و حکومتکنندگان به چه کار مشغولند؟ جبار شاخ و شانه میکشد و روحانی و ظریف آمادگی ایران را برای دفاع از خود اعلان میکنند! و خاتمی دعوت به آشتی ملی برای مقابله با تهدید امریکا میکند. چرا به فکر آنها نمیرسد راهکار در کشور است. این برخوردارشدن ایرانیان از حقوق خویش است که ایران را از بحرانهای داخلی و خارجی میرهد و تهدید خارجی را بیمحل میکند. راهکار، روی نمودنِ مردم ایران به بدیلِ نماد استقلال و آزادی و بکاربستن راهکارهائی است که آنان را از استقلال و آزادی برخوردار میکنند. حضور آنها، بمثابه مردم مستقل و آزاد و برخوردار از حقوق شهروندی در صحنه است که امریکا و دستیارانش در منطقه را از تهدید ایران و بسا تدارک جنگ با ایران منصرف میکند.
٭ قرارگرفتن ایران در حلقه پایگاههای نظامی و اطلاعاتی و فرصت طلبی روسیه:
● نقشهای که در پایان این وضعیتسنجی مییابید با شفافیت تمام میگوید نه امریکا و اسرائیل و عربستان که ایران است که تهدید میشود. ایران از جنگ عراق بدینسو، همچنان در محاصره پایگاههای نظامی و اطلاعاتی امریکا و اسرائیل است. در برابر این وضعیت، رژیم ولایت مطلقه فقیه نه در داخل، از راه تن دادن به حقوق مردم که از راه باج دادن به بیگانگان و ستیز و سازش با امریکا و رژیمهای دست نشاندهاش، ایران را از بحرانی به بحرانی دیگر گرفتار کرده است:
● باجگیر اول روسها هستند. آمد نیوز (3 اسفند 95) از قول یک مقام نظامی خبر داده است که جلسهای تشکیل شده است برای چاره جوئی و جلسه به این نتیجه رسیده است که ایران تن به عادی کردن رابطه با امریکا ندهد. در عوض، به روسها امتیاز بدهد. سه راهکار پیشنهاد شدهاند:
1. اولین طرح این گروه کارشناسی، «پیشنهاد اعطای مجوز توسعه، استحصال و بهرهبرداری از میادین نفتی و چاههای نفت جنوب کشور به روسیه» است. این پیشنهاد برای کشور روسیه حداقل سالیانه ۵۰ میلیارد دلار درآمد ارزی در پی خواهد داشت و میتواند این کشور را از بحرانهای مالی و اقتصادی ناشی از اعمال تحریمهای آمریکا در موضوع «جزیره کریمه» نجات دهد.
2. دومین پیشنهاد، محقق کردن آرزوی چند ده ساله روسها برای «دسترسی به آبهای آزاد» است. این گروه پیشنهاد داده که ایران «اجازه دسترسی کشور روسیه به آبهای گرم خلیج فارس» را به این کشور اعطا کند تا در صورت حمله آمریکا به ایران، این کشور بتواند از ایران در برابر نیروی دریایی و هوایی قدرتمند آمریکا دفاع کند.
پیشتر روسها امتیاز استفاده از پایگاه نوژه در همدان را برای حضور نطامی در سوریه از ایران دریافت کرده بودند. این اجازه با دستور مستقیم «رهبر» و بدون دخالت ارکان تصمیمگیری کشور، به روسها اعطاء شده است.
3. سومین پیشنهاد، «درگیر کردن اسراییل با حزبالله و گروههای فلسطینی در جنگ نظامی» بوده تا اسرائیل نتواند فرصت رایزنی علیه ایران را با کشورهای دیگر جهان پیدا کند و افکار عمومی کشورهای دنیا را علیه ایران متحد کند. با وقوع جنگ جدید میان اسرائیل با حزبالله لبنان و گروههای فلسطینی، افکار عمومی دنیا به طور کامل از ایران منحرف و به سمت اسرائیل متمرکز میشود. این جنگ میتواند دوره نخست چهارساله دولت دونالد ترامپ را نیز به طور کامل تحت الشعاع خود قرار دهد و فرصت تقابل با ایران را از دونالد ترامپ سلب کند.
با آنکه از صحت این گزارش، هنوز اطمینان حاصل نکردهایم، اما همه میدانیم که رویه باجدادن رژیم ولایت فقیه به روس و چین و…، دیرین است.