back to top
خانهتحلیل و وضعیت سنجیوضعیت سنجی یکصد و بیست و چهارم: رژیم ولایت فقیه مقاومت ایران...

وضعیت سنجی یکصد و بیست و چهارم: رژیم ولایت فقیه مقاومت ایران را در برابر انیران از میان برد و می‌ برد/ فرار مغزها

farare maghzha 07012015

٭ رکوردهای جهانیِ ایران:
 
     چندی پیش مجدداً نام ایران در رتبه‌ بندی جهانی کشورهایی که محل پولشویی هستند و خود پولشویی می‌ کنند، بمیان آمد. معلوم شد که ایران از کشورهایی چون افغانستان و تاجیکستان نیز پیشی گرفته و مقام اول در جهان را از آن خود کرده ‌است. به گزارش خبرگزاری تسنیم،  به نقل از وال استریت ژورنال، ایران برای سومین سال متوالی از نظر شاخص بازل، که یک شاخص سالیانه در زمینۀ ارزیابی عملکرد کشورها در زمینه ریسک پولشویی است، جایگاه نخست خود را حفظ کرده‌ است.
 
     از نظر شاخص بازل، کشورهایی که بالاترین ریسک پولشویی در آنها وجود دارد، عبارتند از: ایران، افغانستان، تاجیکستان، گینه بیسائو، مالی، کامبوج، موزامبیک، اوگاندا، سوازیلند و میانمار. کشور فنلاند در این رتبه بندی، کم ریسک ترین کشور از نظر پولشویی شناخته شده و کشورهای لیتوانی و استونی در رتبه های دوم و سوم جای گرفته‌ اند. بعد از این ۳ کشور، کشورهای بلغارستان، نیوزیلند، اسلونی، دانمارک، مجارستان، کرواسی و جامائیکا جای گرفته‌ اند.
 
     با کسب مقام اول برای سومین سال پی در پی، رژیم ولایت فقیه توانست نشان دهد چه بر سر یک کشور می‌ آید که افرادی چون خمینی و خامنه‌ ای، هوس سلطنت‌ کردن می‌ کنند و همانند سلطان‌ های نادان، نادانی‌ های خویش را با زور جبران می‌ کنند و خیانت و جنایت و فساد را فراگیر می‌ کنند.
 
     اما ایرانیان نیز در مقام اول شدن کشورشان بی‌ نقش نیستند. از جمله بدین‌ خاطر که وقتی حجه‌ الاسلام علیرضا پناهیان، همان شیخ علیرضای معروف به علیرضا مارمولک، در کلیپی که بر روی شبکه‌ های اجتماعی منتشر شده است، دروغ ساخت خود را (خداوند به هنگام جشن بعثت حضرت محمد به او بشارت آمدنِ امام خمینی را می دهد) مطرح کرد، سکوت می‌ کنند و می خندند. در برابر فسادهای بزرگ سکوت می‌ کنند. برخیانت‌ ها و جنایت‌ ها چشم می‌ بندند. تنها کاری که می‌ کنند، فراهم کردن اسباب فرار مغزها از کشور است. با این فرار، مقاومت ایران در برابر فشار انیران از میان می‌ رود.
 
     می گویند و راست می‌ گویند که حکومت‌ های توتالیتار، رهبران و حاکمان مستبد در گرفتار بلاها کردن کشور، بدتر از دشمن هستند. غیر از اینکه اگر سلطنت‌ های استبدادی در انحطاط مقاومت کشور را به تحلیل نمی‌ بردند، اسکندر و اعراب و مغول یارای حمله به ایران را به خود نمی‌ دادند، حملۀ اسکندر به کشور زرخیز ما به اندازۀ استبداد ولایت فقیه صدمه وارد نکرد. حملۀ مغول، در بخش‌ هایی از کشور که محل تاخت و تاز و کشتن و بردن و سوختن مغول شدند، با استبداد ولایت مطلقۀ فقیه قابل مقایسه است. 
 
     در پی سقوط رژیم شاه، «روحانیان» قدرت طلب، چون دانش ادارۀ کشور را نداشتند و می‌ خواستند مقامات دولت و دستگاه اداری را از آن خود کنند، زندان‌ های شاه را نه تنها نگاه داشتند، بلکه بر آنها افزودند و بساط اعدام و ترور را گستردند و موج ها‌ی مهاجرت مغزها را از کشور برانگیختند. خمینی نیز گفت: به جهنم که می‌ روند!
 
     اندازۀ نادانی و دروغ‌ های ابلهانه سازی و دروغ‌ ها و خرافه‌ ها که ساخته و منتشر می‌ شوند، خود گویای چرایی باز گذاشتن دروازه‌ های کشور به روی مهاجرت مداوم استعدادهای کشور است. برای مثال، یکی از مبلغان خامنه‌ ای بنابر کلیپ موجود، مدعی است که یک میلیون از مردم سیاه پوست امریکایی در تظاهراتی در برابر مسئولین امریکا گفته‌ اند حکومتی همچون ایران می خواهند و مسئولان امریکایی آنها را به گلوله بسته‌ و کشته‌ اند و خبر آن را مخفی کرده‌ اند. سازندۀ دروغ از کجا می‌ دانست که ترامپ رئیس جمهوری امریکا می‌ شود! دروغ ساز اول خامنه‌ ای است. او بر پایۀ اطلاعات نادرستی که آقا مجتبی و آقا مصطفی و نیز برادران حسن و علی و مهدی طائب و برادران سعید و وحید حقانیان، به او می‌ دهند، به این نتیجه رسیده ‌است که ایران در ده سال گذشته صدها برابر رشد داشته ‌است. در خاطرات علم آمده‌ است که روزی شاه به او می‌ گوید: رشد اقتصاد ایران به ۳۰ درصد رسیده‌ است و علم دروغ بزرگ را نصف می‌ کند و می‌ گوید: اگر ۱۵در صد  هم رشد کرده باشد، بی‌ نظیر است! هم در دورۀ شاه، و هم در دورۀ خامنه‌ ای که پا جای پای شاه سابق می‌ گذارد، این سرمایه‌ ها و استعدادها و دیگر نیروهای محرکه اند که صدورشان از کشور بزرگ و بزرگ‌ تر می‌ شود.
 
    برای آگاهی از بلایی که بر سر ایران آمده‌ است، در آمار زیر تأمل کنیم:
 
٭ فرار مغزها و فرارهای دیگر نیروهای محرکه:
 
☚ سازمان ملل در گزارش سال ۲۰۰۹  خود اعلام کرده‌ است که به لحاظ مهاجرت نخبگان، در میان ۹۱  کشور در حال توسعه یا توسعه نیافتۀ جهان، ایران مقام نخست را داراست. ولایت مطلقۀ خمینی و خامنه‌ ای این مقام را برای ایران کسب کرده‌ اند.
 
☚ طبق آمار صندوق بین‌ المللی پول هم اکنون بیش از ۲۵۰ هزار مهندس و پزشک ایرانی در خارج از ایران زندگی می‌ کنند و بیش از ۱۷۰ هزار ایرانی با تحصیلات عالیه در آمریکا زندگی می‌ کنند.
 
☚ طبق آمار رسمی ادارۀ گذرنامه، در سال ۸۷، روزانه ۱۵ کارشناس ارشد!، ۳ دکترا! و سالانه ۵۴۷۵ نفر لیسانسیه از کشور مهاجرت کرده اند که می‌ شود مهاجرت جمعی بیش از ۱۲ هزار نفر در آن سال.
 
     احتمالاً خامنه‌ ای را از این مطلع نمی‌ کنند. پدر عروس او، همانند شاه گفت: خوب بروند، کشور به این افراد احتیاج ندارد. چرا راه دور برویم؟ روح الله خمینی در بارۀ مهاجرت درس‌ خوانده‌ ها گفت:
 
    «… این دانشگاه رفته‌ ها، اینها که همه‌ اش دم از علم و تمدن غرب می‌ زنند، بگذارید بروند. ما این علم و دانش غرب را نمی‌ خواهیم. اگر شما هم می‌ دانید که اینجا جایتان نیست، فرار کنید. راهتان باز است».
 
     «…می‌ گویند مغزها فرار کردند! بگذار فرار کنند. جهنم که فرار کردند این مغزها! مغزهای علمی نبودند این مغزها، مغزهای خیانتکار بودند، و الّا کسی از مملکت خودش فرار می‌ کند به آمریکا؟! از مملکت خودش فرار می‌ کند به انگلستان و زیرِ سایۀ انگلستان می‌ خواهد زندگی بکند؟ پیوند می‌ کند با بختیار و امثال بختیار که مملکت ما را به تباهی کشیدند؟ … دیگر جای زندگی برای آنها نیست. … ما هم یک مغزهایی داریم که با اینکه مغز علمی هستند، دارند به مردم کمک می‌ کنند؛ دارند می‌ روند دِرو می‌ کنند. این مغزها را ما می‌خواهیم؛ …
 
مغزهایی را می‌ خواهیم که در عین حالی که دکتر است، … مهندس است، می‌ رود در جهاد سازندگی و جهاد سازندگی را راه می‌ اندازد. … که از آمریکا پا می‌ شود می‌ آید اینجا می‌‌ گوید من آمده‌ ام برای کمک؛ نه پا بشود فرار کند از اینجا! … من وقتی شما را، این چهره‌ های انسانی، نورانی، خدمتگزار را می‌ بینم مباهات می‌ کنم به اینکه مملکت ما این طور است … خداوند این کوخ‌ نشین ها را برای ما حفظ کند؛ و خداوند این مسلمینی که تعهد دارند برای اسلام، … خدمت دارند می‌ کنند به اسلام، خداوند برای ما حفظ کند».
 
    آنهایی که مد نظر خمینی بودند و تعریفشان کرد، همان برادران غیرتمند و حزب‌ اللهی بودند و هستند که کشور را در طول سال ها چپو کرده‌ اند  و به قول سردار حسین کنعانی، از رهگذر خرید کارخانه‌ ها و شرکت‌ ها، دارای اندوخته‌ ای معادل یک میلیون و چهار صد هزار میلیارد تومان شده‌ اند. سرمایه‌ ای بس هنگفت که با آن هر بلایی بخواهند بر سر هر دولتی می‌ آورند. البته بسیاری از این دارایی ها از آن برادران غیرتمند حزب الله و آخوند‌های دزد و بی سواد و سرداران خروس صفت شده‌ اند. بعد از رفتن با صلاحیت ها،  به یمنِ حمایت خمینی و خامنه‌ ای، صاحب این همه دارایی شده‌ اند. در حالی که بهنگام پیروزی انقلاب، در جیب‌ هایشان، از بی پولی، به قول سردار سعید قاسمی، شپش‌ ها چهار قاپ بازی می‌ کردند.
 
☚ از نظر درآمد، ایرانیان مقیم آمریکا، در بین مهاجرین، از پر درآمد‌ترین گروه‌ ها هستند: ۳۰ درصد از این افراد در زمینۀ مدیریت و ۲۰ درصد در زمینۀ تکنیک‌ ها و امور دانشگاهی، مشغول به کار هستند. همینطور از صد هزار ایرانی در  آلمان، در سال های گذشته، مؤلفان ۲۰۰۰ جلد کتاب منتشر کرده اند. در حالیکه از ۲ میلیون ترک مهاجر به آلمان، مؤلفانی که پیدا شده‌ اند،  تنها ۱۰۰۰ جلد کتاب منتشر کرده‌ اند.
 
☚ بنیاد ملی نخبگان  ایران اعلام کرد که ۳۰۸ نفر از دارندگان مدال المپیاد و ۳۵۰ نفر از برترین‌ های آزمون سراسری از سال ۸۲ تا ۸۶، به خارج مهاجرت کرده‌ اند.
 
     لابد این مغزها هم بدرد ایران تحت استبداد خامنه‌‌ ای نمی خوردند. در کشوری که احمدی‌ نژاد، و بی‌ کفایت‌ تر از او، و زور باوران نادان، به ضرب چماق، حکومت می‌ کنند، چه نیاز به استعدادهای تحصیل کرده هست؟!
 
☚ طبق آمار منتشره از سوی سازمان ها و نهادهای دولتی مثل هفته نامۀ سازمان مدیریت و برنامه‌ ریزی، ۹۰ نفر از ۱۲۵ دانش آموزی که در ٣ سال گذشته در  المپیادهای جهانی رتبه کسب کرده‌ اند، هم اکنون در دانشگاه‌ های آمریکا تحصیل می‌ کنند. بسیاری از آنان هرگز به ایران جهت زندگی دائم باز نمی‌ گردند.
 
☚ در سال ۲۰۱۰،  ۱۴۳۸ مبتکر و مبدع ایرانی نیز به امریکا مهاجرت نموده‌ اند که پس از کشورهای چین، هند، کره جنوبی، ژاپن و استرالیا، بزرگترین کوچ مهاجرت نخبگان به این کشور در آسیا و اقیانوسیه بوده‌ است. دردناکتر آنکه این تعداد در دوره زمانی ۲۰۰۰-۱۹۹۰ در حدود ۲۳۳ نفر اعلام شده است.
 
☚ صندوق بین‌ المللی پول برآورد کرده ‌است که بابت مهاجرت استعدادها، ایران سالانه ۵۰ میلیارد دلار زیان می‌ کند. اما امر واقعی که بسیاری از این مطالعات از آن غافل بوده‌ اند، تأثیرگذاری این استعدادها بر رشد فرهنگ و رشد دانش و فن و ایجاد اقتصاد تولید محور و رشد این اقتصاد، بنابراین، استقلال ایران و بی‌ اثر شدن فشار قدرت های سلطه‌ گر بر ایران است. 
 
     ارقام زیر، کشورهای برانگیزندۀ استعدادها به مهاجرت، و کشورهای مهاجر پذیر جهان در دوره زمانی سال‌ های ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۰ را نشان می‌ دهند. به استثنای دو کشور چین و هند، اغلب کشورهای فراری دهنده استعدادها، «رشد نیافته»، و کشورهای مهاجر پذیر جهان، کشورهای «رشد یافته» هستند. اما مهاجرت استعدادها از این کشور «رشد یافته» به آن کشور نیز بسیار است:
 
● در این میان، وضعیت ایالات متحده امریکا نیز متفاوت از سایرین است. زیرا میزان پذیرش استعدادها به این کشور (در حدود ۱۹۵ هزار نفر) بسیار بیشتر از خروج نخبگان و مبتکرین از این کشور (در حدود ۱۱ هزار و ۱۰۰ نفر) بوده‌ اند.
 
● بازندگان: از ۱۰ کشور جهان، بیشترین استعدادها مهاجرت گزیده‌ اند. این مهاجرانِ مبتکر و مخترع، در کشورهای میزبان ابداع‌ ها و اختراع‌ های خود را به ثبت داده‌ اند. تمامی ۱۰ کشوری که در این رده‌ بندی جای گرفته‌اند، کشورهای کمتر توسعه یافته و در حال توسعه می‌ باشند.
 
     در این رده‌ بندی نیز ایران جایگاه چهارم را دارد و نرخ مهاجرت از ایران نشان می‌ دهد که در سال‌ های ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۰، بیش از ۹۶ درصد ابداعات ایرانیان، در کشورهای مقصد به ثبت رسیده‌ اند. این نرخ، اندازۀ محرومیت قطعی ایران از استعدادهای خویش و کاهش توان مقاومت ایران را در برابر انیران، بدست می‌ دهد. بنابراین، ترساندن مردم ایران از تبدیل شدن به افغانستان و عراق، ترساندن به دروغ است. چرا که ایران وضعیتی بهتر از وضعیت کشورهای قحطی زده و جنگ زده، ندارد.
 
● چین علیرغم اینکه بیشترین تعداد استعداد را روانۀ کشورهای دیگر جهان کرده ‌است، اما نرخ مهاجرت نخبگان از این کشور، کمتر از ۱۷ درصد بوده ‌است. به سخن دیگر، استعدادهای چینی در کشور خود مشغول فعالیت بوده‌ اند. این نرخ برای هند، ۴۸ درصد، برای روسیه ۲۵ درصد و برای اسرائیل ۸ درصد بوده ‌است.
 
     بر خلاف این ادعا که فرار مغزها و نخبگان از کشورها، نه فرار، که «گردش مغزها» است، رقم‌ ها می‌ گویند، صریح و شفاف، که گردش مغزها در بارۀ کشورهای «توسعه یافته»، به زحمت صادق است. چراکه همین کشورها نیز در موقعیت برابر نیستند. کشورهای در موقعیت زیر سلطه و اغلب استبداد زده، بیشترین زیان را از فرار مغزها کرده‌ اند و می‌ کنند. 
 
☚ رده‎‌ بندی کشورها بلحاظ ابتکار و خلاقیت:
 
     در اردیبهشت سال ۹۵، آماری به این شکل منتشر شد: گزارش جامع شاخص (اندیس) جهانی ابتکار و خلاقیت که شامل رتبه بندی مفصل ۱۴۱ کشور جهان در زمینه‌ های خلاقیت و ابتکار  است. هرچند در گزارش جدید، جایگاه ایران حاکی از رشد است، اما همچنان با رتبۀ ۱۰۶ در میان ۱۴۱ کشور و رتبۀ چهارم در منطقه، یکی  از ضعیف‌ ترین کشورهای جهان در این رتبه بندی است.
 
     کشورهای سوئیس، انگلستان (بریتانیا) سوئد، هلند و ایالات متحده به ترتیب در صدر جدول رتبه بندی امسال قرار گرفته‌ اند. در سوی دیگر و در پایان این جدول رتبه بندی نیز به ترتیب کشورهای سودان، توگو، گینه، میانمار و یمن قرار گرفته‌ اند.
 
     آمار فوق نشان می دهد میزان ابتکار و ابداع و خلق، به میزانی بیشتر از میزان مهاجرت استعدادها، کاهش می‌ پذیرد. 
 
☚ کوچ جوانان ایرانی برای ادامه تحصیل به خارج از کشور، آنها را درختی تنومند گردانده‌ است که میوۀ آنرا کشورهای مهاجرپذیر می‌ چینند. بیهوده نیست که نخست وزیر کانادا به صراحت می‌ گوید: دولت ایران ما را ۲۵ سال! پیشرفت داد، چرا که زمینۀ مهاجرت هزاران متخصص ایرانی به این کشور را فراهم کرد. مهاجرت جوانان ایرانی به کشورهای خارجی حتی در گزارش‌ های صندوق بین‌ المللی پول هم جایگاه برتر پیدا کرده‌ است:
 
● دکتر اشرف بروجردی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در این باره به خبر آنلاین می گوید: طبق آمار صندوق بین المللی پول در سال ۲۰۰۹ ایران به لحاظ مهاجرت نخبگان در میان ۹۱ کشور در حال توسعه و توسعه نیافته، مقام اول را داشته است. طبق این آمار سالانه بین ۱۵۰ تا ۱۸۰ هزار ایرانی تحصیل کرده برای خروج از کشور اقدام می‌ کنند. تعدادی که با بررسی موردی برخی کشورهای مهاجر پذیر جوانان ایرانی همخوانی دارد؛ برای مثال در حال حاضر حدود ۱۴هزار دانشجوی ایرانی در کشور مالزی مشغول تحصیل هستند.
 
    از سوی دیگر، نتایج بررسی سالانۀ نام نویسی‌ های بین‌ المللی دانشگاه‌ های آمریکا در سال تحصیلی ۲۰۱۱-۲۰۱۰ نشان داد که ۵ هزار و ۶۲۶ ایرانی در حال تحصیل در این کشور بوده و این رقم نسبت به سال قبل، ۱۹ درصد افزایش را نشان می داد. در این رابطه می‌ توان به آمارهای داخلی نیز مراجعه کرد؛ بر اساس آمار مجلس شورای اسلامی در سال ۱۳۸۹، ۶۰ هزار نخبۀ ایرانی از ایران مهاجرت کرده‌ اند که اغلب از المپیادهای علمی و یا جزو نفرات برتر کنکور و یا دانشگاه ها هستند. آمار و اطلاعات نشان می‌ دهد که اکنون ۲۵ درصد از ایرانیان تحصیل کرده، در کشورهای توسعه یافته زندگی می‌ کنند که از مجموع مهاجران حدود ۴۰ درصد را دختران و زنان تشکیل می‌ دهند.
 
☚ دکتر منیژه فیروزی مشاور کمیسیون اجتماعی مجلس دربارۀ خروج استعدادها از کشور به خبرآنلاین می‌ گوید: بررسی نرخ بیکاری در کشور نشان می‌ دهد که بیکاری در قشر تحصیل کرده بیش از قشر تحصیل نکرده‌ است و همچنین درآمد افراد تحصیل کرده به نسبت افراد تحصیل نکرده که جذب بازار واسطه گری و دلالی می‌ شوند، بسیار پایین است … . اصطلاح پدیدۀ فرار مغزها یک اصطلاح قدیمی است، آنچه امروزه به واقع اتفاق می‌ افتد، فرار نیست، بلکه یک پدیدۀ فیزیکی بسیار ساده است. کالایی تولید می شود، اما ظرفیت نگهداری از آن وجود ندارد؛ افرادی با سختی پرورش پیدا می‌ کنند و آماده می‌ شوند تا در فضایی خلاقانه مشغول به کار شوند، اما از آنجا که ظرفیت لازم برای بهره‌ وری از آنها وجود ندارد، این نیرو به سمت خارج رانده می‌ شود. این موقعیتِ فرار نیست، بلکه نوعی اخراج است. صادرات مغزها نیز اصطلاح مناسبی نیست، وقتی کالایی صادر می‌ شود، در ازای آن وجهی وارد می‌ شود. اما در ازای خروج جوانان نه تنها چیزی به دست نمی‌ آوریم، بلکه هزینۀ سنگینی نیز پرداخت می‌ کنیم.
 
     آنچه گوینده از آن غافل است، این‌ است که انسان کالا نیست. چون او است که تصمیم می‌ گیرد وطنی را ترک گوید که در آن بار آمده، پس علاوه بر وجود نداشتن «ظرفیت لازم برای بهره‌ وری»، امکان ایجاد این ظرفیت نیز نیست. چرا که استبداد، بعلاوۀ نظام اجتماعی بیشتر بسته، برای اینکه برجا بمانند، نیروهای محرکه را تخریب می‌ کنند. انسان، نیروی محرکه ساز است، تخریب او، یا ناگزیر کردنش به تبدیل شدن به عاملِ تخریب در نظام، و یا مجبور کردنش به ترک وطن است.
 
☚ بنابر آمار رسمی در سال ۱۳۹۱، حدود ۱۵۰ هزار دانشجو تقاضای خروج از کشور را کرده‌ اند که بیشترشان دانشجوی دورۀ دکترا بوده‌ اند. خروج این شمار از دانشجویان، برابرِ برآوردِ صندوق بین‌ المللی پول، سالانه معادل ۵۰ میلیارد دلار خسارت به ایران وارد می‌ کند. حال آنکه این زیان، بخشی از زیان، و بخشِ کوچک آن‌ است. همچنین ۶۴ درصد دانش‌ آموزان ایرانی مدال‌ آورِ المپیاد ،طی ۱۴ سال گذشته از ایران مهاجرت کرده‌ اند.
 
     هفته‌ نامۀ سازمان مدیریت و برنامه‌ ریزی ایران (سال ۱۳۹۱) نوشت: «از ۱۲۵ دانش‌ آموز ایرانی که ظرف ۳ سال گذشته در المپیادهای جهانی کسب رتبه کردند، ۹۰ نفر آن‌ ها هم اکنون در آمریکا مشغول تحصیل هستند. حمید گورائی، رئیسِ پژوهشکده رویان جهاد دانشگاهی نیز هشدار داد که دانشمندان رشتۀ سلول‌ های بنیادین ایران هر روز بیشتر از گذشته جذب کشورهای غربی و دیگر نقاط جهان می‌ شوند.»
 
☚ در اینجا به نظرات مهرداد بذرپاش، مارکوپلو کوچولوی دوران حاج محمود دروغگو، می پردازیم که آن زمان مسئول جوانان بود و بعد به وزارت رسید. او در مورد مهاجرتِ نخبگان می گوید: «در برخی از محافل از فرار مغزها در میان قشر جوان صحبت می‌ شود که این امر اشتباه است و باید به جای فرار مغزها، واژۀ «هجرت فرهنگی – علمی!» را بکار ببریم. هجرت، برای معرفی افتخارات کشور به دنیا و کسب تجربه‌ های بسیار ارزشمند است و هم اکنون زمان تشکیلِ نهضت انتقال فرهنگ کشور! فرا رسیده‌ است، چرا که این امر مهجور مانده ‌است. اگر بتوانیم فرهنگ مترقی کشور را به خوبی انتقال دهیم، نصف راه را به سلامت پیموده‌ ایم.»
 
     وقتی در جامعه‌ ای کلیۀ مناصب و مقامات بلندپایه و حتی میان پایۀ کشور در اختیار افراد بی سواد و زورمدارِ ملقب به «مکتبی» سپرده می‌ شود، به تدریج کشور مبتلا به کاهشِ سطح بینش و دانش می‌ شود و فرار مغزها از چنین کشوری، «هجرت فرهنگی – علمی» نام می‌ گیرد. ایرانِ امروز، مبتلا به بیماریِ توان‌ گیر است.
 
     وضعیتِ آب کشور و بیابان شدنش، وضعیت کانی کشور، وضعیت صنعتِ نفت کشور، وضعیت اقتصادی و فرهنگی و سیاسی و اجتماعی و  علمی کشور، آسیب‌ ها و نابسامانی‌ های اجتماعی که از اندازه و مهار بیرون زده‌ است، می‌ گویند ایرانِ سربلندِ دوران مرجع انقلاب، به کشوری تبدیل شده‌ است که در رده‌ بندی‌ های جهانی، در آخرین رده ها قرار گرفته ‌است و همچنان به قهقرا می‌ رود.
 
     بیابان و کویر شدن کشور از یک سو و تبدیل جنگل‌ ها به سرزمین خشک و کاهشِ آب و خشک شدن دریاچه‌ ها و رودها، به دلیل سیاست‌ های غلط صاحب مقاماتِ بی دانش و زورمدار و شرکت بخشی از مردم در این ویران‌ سازی، کار را به جایی رسانده که هم اکنون همواره فریاد نابودی کشور از هر سو، حتی از دهان خامنه‌ ای شنیده می شود .
 
     با نگاهی به سطح دانش و میزان مهاجرت استعدادها از ایران، می توان برهم افزوده شدن مسئله‌ ها و مصیبت‌ ها در سال‌ های آینده را مشاهده کرد. نخستین برانگیزندۀ استعدادها به فرار، استبداد پهلوی‌ ها بود. آن زمان، یونسکو برآن شد که پدیدۀ فرار مغزها از کشورهای «رشد نیافته» و «درحال رشد» به کشورهای «رشد یافته» و عواملِ آن‌را مطالعه کند. انجام این مطالعه را به دکتر احسان نراقی سپرد. رژیم شاه ناگزیر شد کمبود پزشک را با پزشکان پاکستانی و هندی پر کند و اقتصاد و ارتش کشور را نیز به کارشناسان غرب، بیشتر امریکایی بسپرد. با انقلاب، استعدادها به ایران بازگشتند، اما بهار انقلاب ایران کوتاه شد و بازسازی کنندگان استبداد با پیش کشیدن شعارِ مکتبی بالاتر از متخصص، سیلِ مهاجرت را بر انگیختند.
 
     خمینی گفت اقتصاد مال خر است و ملاتاریا در تخریبِ اقتصاد کشور از هیچ کار فروگذار نکرد. با ایجاد مافیاها و به تصرف آنها در آمدن اقتصاد، رشدِ اقتصادی، جای به رشد فقر سپرد. اینک کار به جایی رسیده‌ است که وضعیتِ وخیم اقتصادی، ولایتِ فقیه مطلقۀ خامنه ‍‌ای را به خطر انداخته ‌است. با این وجود، نه او، و نه مافیاهای نظامی – مالی، حاضر نیستند بعنوان مانع، کنار بروند و بگذارند، اگر هنوز ممکن باشد، استعدادهای برخوردار از استقلال و آزادی، اقتصاد تولید محور و رها از سرطانِ فساد و رانت خواری را باز بسازند.  
  
اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید