back to top
خانهتحلیل و وضعیت سنجیوضعیت سنجی یکصد و بیست و پنجم: فرار دهندگان مغزها کیانند؟

وضعیت سنجی یکصد و بیست و پنجم: فرار دهندگان مغزها کیانند؟

thumb 69 farar maghzha 24112016 1٭ عواملِ مؤثر در فراری شدنِ مغزها:    

     در کتابِ ایستاده بر آرمان چنین آمده ‌است: «رجایی و دولتش، همچنین با تقدیم و تصویب بودجه‌ ای که ۳۰۰ درصد کسری داشت، فریادهای بنی‌صدر  و عزت‌ الله سحابی را بلند کردند. پیش از انتخاب وزیران نیز شبى، اردبیلى و مهدوى کنى نزد آقای خمینى رفته و گفته بودند، هیأت وزیرانى که آقاى رجائى می‌ خواهد تشکیل دهد، “فاجعه” است. آقای خمینى گفته بود پیش بنى‌ صدر بروید و وزرا را معین کنید. بنی‌ صدر از این جلسه نقل می‌ کند:

      «در جلسه، پیشنهاد شد آقاى دکتر رضا صدر [وزیر بازرگانیِ دولت موقت] چون خوب کار کرده است، وزیر بازرگانى بماند. آقاى رجائى مخالفت کرد و گفت: امام فرموده‌ اند مردم باید ریاضت بکشند و رضا صدر وقتى ایران در محاصرۀ اقتصادى بود، محاصره را شکسته و از هر جاى جهان توانسته کالا وارد کرده که مردم در زحمت نمانند! آقاى مهدوى کنى فریاد زد: شما را نخست وزیر نکرده‌ اند که به مردم ریاضت بدهید».  

     هر استبدادی، وقتی میل به ولایت مطلقه می‌ کند، سفله‌ پرور می‌ شود و پست‌ تر ها را در عالی‌ ترین مقام‌ ها قرار می‌ دهد تا که حاضر باشند برای حفظ استبداد، از هیچ خیانت و جنایت و فسادی خودداری نکنند. و یک عاملِ فرار مغزها همین است. اگر هم به حکم ضرورت، تن به سپردن برخی مقام‌ ها به استعدادها بدهد، ساختار قدرت، آنها را از انجام کار بایسته باز می‌ دارد. ایران امروز در این وضعیت است. 

☚ بنابر برآوردِ صندوق بین‌ المللی پول و بانک جهانی، در سال ۲۰۱۲، نرخِ خالص مهاجرت ایرانیان در میان ۱۹۳ کشور جهان، رتبۀ ۱۵ می باشد و امریکا رتبۀ ۱۹۳ را در اختیار دارد با بیش از ۵ میلیون مهاجر  ورودی، و ایران با ۳۰۰ هزار مهاجر خروجی که ۱۵۰ هزار نفر از آنها از تحصیل کردگان و متخصصان می باشند. در بررسی های مرتبط با مهاجرت به برخی عوامل اینگونه اشاره شده است:

● وجود استبداد که بنفسه ضد رشد انسان است، از جمله، از راه واگذاری بسیاری از مشاغل به افراد فاقدِ صلاحیت و یا کم صلاحیت، استعدادها را فراری می‌ دهد؛

● واگذاری مشاغل بر اساس رابطه، به سخن دیگر سلطۀ شبکه روابط شخصی قدرت بر دولت و اقتصاد و آموزش و پرورش؛

● نبودن کار برای تحصیل کرده‌ ها در رشتۀ تحصیلی آنها؛

● فقدان منزلت و استقلال و آزادیِ لازم برای تصدیِ یک شغل همراه با تشدید بی‌ ثباتیِ ناشی از گسترش آسیب های اجتماعی و تهدیدهای خارجی؛

● نازل بودن سطح دستمزدها؛

● تخریب اقتصاد تولید محور و گسترش اقتصاد مصرف و رانت محور؛

● دست‌ یابی به زندگی با کیفیت بهتر؛

● وجودِ فضای فرهنگی و سیاسی و اقتصادیِ بسته و فقدانِ امکانِ رشد؛

● خارج شدن از ساختار اجتماعی و احساس بیگانگی در جامعۀ خود؛

● وجود شبکۀ روابط شخصی قدرت که استعدادها را مزاحم خود می‌ شناسند و  فراری می‌ دهد؛

● غلبۀ یأس بر امید و گریز از یأس. و

● نیازِ حیاتیِ استبدادِ حاکم به حذف نیروهای محرکه، بخصوص استعدادها. چرا که استعدادها، نیروی محرکه‌ ای هستند که نیروهای محرکۀ دیگر را نیز تولید می‌ کنند. هرگاه این نیروهای محرکه بکار افتند، نظام اجتماعی را باز و بازتر می‌ کنند و استبداد و شبکۀ روابط شخصی قدرت بی‌ محل می‌ شود. بدین‌ خاطر است که صاحب امتیازها، همواره مانعِ باز و تحول‌ پذیر شدن نظام اجتماعی می‌ شوند و اینکار را از راه حذف نیروهای محرکه انجام می‌ دهند.

٭ عواقبِ فراری دادن مغزها:

   عواملِ دوازده‌ گانۀ بالا، خود می‌ گویند عواقب فراری دادن مغزها کدام هایند. باوجود این، این یادآوری ها بموقع هستند:

۱. فراری دادن مغزها، بنابر اینکه اقتصاد تولید محور بدانها نیاز دارد و هرگاه نباشند، فن‌ شناسان و کارگران ماهر اگرهم وجود داشته باشند، و حتی کارگران ساده، سرمایه و فن و دانش و مواد اولیه و کارفرمایی، بی‌ نقش می‌ شوند. ناگزیر، سرمایه همراه با استعدادها، می‌ گریزند. میدان برای اقتصاد مصرف محور و رانت‌ خواری و شغل‌ های کاذب، خالی می‌ شود. و

۲. تضعیف و بسا تخریب اقتصادِ تولید محور، با از پا درآمدنِ دو بخش صنعت و کشاورزی، از پا در می‌ آید. در نتیجه، بر شمار بیکاران افزوده می‌شود و روستاها رها می‌ شوند و بیابان گسترش می‌ یابد.

۳. فراری دادن مغزها و فرار کردن سرمایه و تشدید نیاز به صدورِ مواد اولیه و نفت و گاز، سبب وابستگیِ اقتصاد کشور به بودجۀ دولت و بودجۀ دولت به اقتصاد مسلط، می‌ گردد. در نتیجه، میزان بهره‌ کشی از منابعِ کشور و استخدامِ نیروهای محرکه در سود اقتصاد مسلط، دائم افزایش پیدا می‌ کند.

۴. نیاز کشور به واردات که بخشی از آنها، بطور قاچاق وارد می‌ شوند، افزایش پیدا می‌ کند.

۵. بنابر اینکه اقتصاد مصرف محور بیشترین فرصت ها را برای بزرگ‌ ترین رانت‌ ها فراهم می‌ کند، اقلیتِ صاحب امتیازِ متکی به استبداد، ثروت های بزرگ می‌ اندوزند. در نتیجه، فسادها و نابرابری ها روزافزون می‌ گردند.

۶. نابسامانی‌ ها و آسیب ها، از رهگذرِ نقشِ روزافزون پیدا کردنِ اشکالِ خشونت در تنظیم رابطه‌ ها، فراگیر می‌ شوند.

۷. با از دست رفتنِ سرمایۀ انسانی (استعدادها که فراری داده می‌ شوند)، و عواقبِ بالا، سرمایۀ اجتماعی نیز کاهش می‌ پذیرد. سرمایۀ طبیعی نیز دچار خسران روزافزون می‌ گردد.

۸. کاهشِ استقلال و آزادی و برخوردار نشدنِ شهروندان از حقوق شهروندی، عوامل برانگیزندۀ استعدادها به فرار را اثر بخش تر می‌ کنند.

۹. نظامِ اجتماعی نه تنها باز و توانا به جذب نیروهای محرکه نمی‌ شود، بلکه بخاطر از دست دادن نیروهای محرکه، بطور روزافزون با خودانگیختگیِ انسان، بنابراین، ابتکار و ابداع و خلق، ناسازگار و با انحطاط سازگارتر می‌ گردد. و

۱۰. گرفتار شدن به بحران های داخلی و خارجی که استبداد و فرار نیروهای محرکه ببار می‌ آورند، و کاهش روزافزونِ توانِ مقاومتِ کشور در برابر فشار از بیرون، حاصلِ ۹ پی‌ آمد فراری دادن استعدادها است.

     پی‌ آمدهای بالا، همۀ پی‌ آمدها نیستند، اما مهم‌ ترین آنها هستند. ایران امروز، گرفتار این عواقب است.   

٭ فراری دهندگان مغزها کیانند؟:

      دانستنی است که یکی از عنوان‌ ها که از سال ها قبل، «مکتبی ها» و «خودی‌ ها»، از هر قماش، پاسدار، چماقدار، «نماینده» مجلس، بسیجی، عمامه به سر و  و …، به آن دل بسته‌ اند و در تلاش هستند تا آنرا بدست آورند، همانا عنوان دکترا و استادی دانشگاه است. این اصرار، هم بلحاظ حفظ موقعیت خود در سلسله مراتب است، و هم بخاطر ارتقاء در این سلسله مراتب، و هم پوشاندن فقدان دانش و استعداد برای تصدی مقامی است که غصب کرده‌ اند. در سال‌ هایِ اول انقلاب، برای آنکه با استعدادها و با دانش ها را برانند و جای آنها را بگیرند، داشتن تحصیل را جرم کردند. بخصوص اگر تحصیل در خارج از ایران انجام گرفته بود. جنگ مکتب با تخصص را راه‌ انداختند. ملاتاریا هم که سواد ادارۀ کشور را نداشت و تصدی مقام‌ های دولتی را مغایر بنای استبداد خود و سلطه بر دولت می‌ دانست، بی‌ سوادترها، اما مطیع ها را مقام بخشید. حزب توده نیز به بهشتی اندرز داده بود به درس خوانده‌ ها باج ندهید؛ لنین آنها را راند و دربانِ بانک مرکزی را رئیس بانک کرد. این شد که بخصوص بعد از کودتای خرداد ۶۰، دولت به تصرف بی‌ سوادها و بی‌ کفایت‌ ها در آمد. بدان ‌حد که وقتی هیأت مک فارلین به ایران آمد و با طرف های ایرانی خود به گفتگو نشست، به ریگان گزارش کرد که ایران را بی‌ سوادها و بی‌ مایه‌ ها اداره می‌ کنند. تصور کنید که یک آشپز، وزیر خارجه، و یک خیاط، وزیر کشور باشند.

     این شد که بعد از تصرف دولت و ایجاد دانشگاه های تحت مدیریت خود (دانشگاه امام صادق، دانشگاه علوم استراتژیک، دانشگاه تربیت مدرس، دانشگاه امام علی، دانشگاه مالک اشتر و….)، به صاحب مقام‌ ها، دکترا های قلابی دادند. یک‌ چند از آنها نیز مدرک دکترا از دانشگاه‌ های خارجی را جعل کردند. دو تن از اینان وزارت نیز یافتند، اما قلابی بودن مدرک، آشکار شد و ناگزیر از کار کناره گرفتند.

     برای مثال، برخی از دکترهای رشتۀ پزشکی، مانند دکتر امیدوار رضایی با استفاده از گذراندنِ چندین دورۀ مجلس، به دانشگاه پزشکی رفت و دکتر شد و بعد در زمان مرگ سعید امامی ریاست بیمارستان لقمان را بر عهده داشت، تا مسئلۀ مرگِ او را ماست مالی کند. و یا دکتر ابوالحسن فقیه، رئیس اسبقِ هلال احمر، با مدارک جبهه‌ ای برادرش از سهمیه استفاده کرده و به دانشگاه پزشکی رفت که بعدها افشا شد. با وجود این، به او دکتر می‌ گفتند. در زمان «دکتر» احمدی نژاد، مسئولیت شرکت دارویی رشد را ابتدا به برادر زن محمد علی رامین (فردی که پروندۀ جاسوسی دارد)، و بعد مسئولیت آن شرکت را به محمد یاسین رامین، فرزند محمد علی، دادند تا او بتواند در عرض چند سال بیش از ۱۰۰ میلیارد تومان سود از افزایشِ قیمت داروهای مردمِ محتاج، بدست آورد  و ٣٠ میلیارد تومان را مهرِ همسرش (مهناز افشار، هنرپیشه) کند.

     محمد رضا رحیمی که اصلاً به دانشگاه نرفته بود و مدعی بود که مدرک دکترا از اکسفورد گرفته‌ است، مدتی ریاست دانشکدۀ حقوقِ دانشگاه آزاد را بر عهده داشت. بعد، معاونِ اول «رئیس جمهوری»، احمدی نژاد شد. و به دلیل اختلاس چند صد میلیارد تومانی، محکوم به ۵ سال زندان شد. ولی در نهایت ۱۱ روز در زندان ماند و بعد به مرخصی رفت، مانند برادر محسن رفیقدوست که هنوز در مرخصی است!

    عوضعلی کردان که مدرک جعلیِ دکترا داشت، می گفت: در دانشگاه اکسفورد، اساتید برای بارور‌تر شدنِ استعداد او و دیگر دانشجویان، خیلی سخت گیری می کردند. باوجود این، او موفق به اخذ دکترا شد. او با همین مدرک قلابی، در دانشگاه آزاد سال‌ ها تدریس می‌ کرد و در حکومت احمدی نژاد به وزارت کشور رسید. بعدها استیضاح و برکنار گشت. لازم به ذکر است که او در دانشگاهی که محمد رضا رحیمی ریاست آن را بر عهده داشت، به عنوان استاد حقوق، مشغول به تدریس بود!

و ….،

     در ادامه، برخی از «اساتید» و «دکترهایی» را شناسایی می‌ کنیم که به دلیل وابستگی به خاندان مافیاییِ ولایت، به مقامات رسیده‌ اند. اینان، ولو بعضی از آنها درس خوانده‌ اند، اما وجودشان در مقام‌ هایی که غصب کرده‌ اند، و تار عنکبوتِ روابط شخصی که بوجود آورده‌ اند، عاملِ تنگ شدن و عقب ماندنِ فضای علمی و فرهنگی و سیاسی و اقتصادی و اجتماعی می باشد و در فراری دادن استعدادها، نقشی مهم دارند:

● استاد سردار دکتر علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی و استاد دانشگاه.

● استاد «آیت الله» و دکتر صادق لاریجانی، داماد آیت الله وحید خراسانی، رئیس قوه قضائیه، استاد دانشگاه و حوزه‌ های علمیه.

● استاد دکتر باقر لاریجانی، برادر لاریجانی ها، پزشک و رئیس دانشگاه علوم پزشکی ایران،

● استاد دکتر فاضل لاریجانی، برادر لاریجانی ها، دارای دکترای سیاستگذاری علمی، مدیرکل مرکز سیاست علمی و پژوهشی (وزارت علوم تحقیقات و فن آوری) و استاد دانشگاه.

● استاد دکتر محمد جواد لاریجانی، برادر لاریجانی ها، رئیس دانشگاه و استاد دانشگاه، رئیس حقوق بشر اسلامی و معاون رئیس قوه قضائیه.

● استاد دکتر مجتبی مطهری– فرزند ارشد آیت الله مطهری – عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی.

● استاد دکتر! احمد یزدی، داماد آیت الله مطهری و باجناق علی لاریجانی و مجید عباسپور تهرانی، دکترای داروسازی.

● استاد دکتر مجید عباسپور تهرانی، همسر دکتر وحیده مطهری، دکترای محیط زیست و استاد دانشگاه صنعتی شریف.

● استاد دکتر مصطفی محقق داماد، شوهر خواهرِ علی لاریجانی و دیگر برادرانِ استادش، استاد حقوق در دانشگاه بهشتی، رئیس گروه حقوق دانشگاه، معاون سابق رئیس قوه قضائیه.

● استاد دکتر مریم‌ السادات محقق داماد، خواهر زادۀ استاد دکتر علی لاریجانی، دکترای حقوق و استاد دانشگاه

● استاد دکتر علی عباسپور تهرانی، برادرِ باجناقِ علی لاریجانی و همسر عبدالله جاسبی، نمایندۀ چندین دورۀ مجلس، عضو هیأت علمی دانشگاه،

● استاد دکتر عبدالله جاسبی، همسرِ خواهرِ برادرانِ عباسپور تهرانی، ریاست دانشگاه آزاد اسلامی و استاد دانشگاه.

● استاد آخوند دکتر سید محمد خامنه‌ ای، رئیس مؤسسه ملاصدرا و استاد دانشگاه و حوزه‌ های علمیه.

● استاد دکتر محمد جواد محمدی گلپایگانی، داماد سید علی خامنه‌ ای و استاد حقوق دانشگاه.

● استاد دکتر امیر حسین محمدی گلپایگانی، فرزند محمدی گلپایگانیِ رئیس دفتر خامنه‌ ای، داماد آیت الله شاهچراغی و برادر داماد خامنه‌ ای، استاد دانشگاه.

● استاد دکتر مصباح‌ الهدی باقری کنی، داماد خامنه‌ ای، استاد دانشگاه امام صادق. 

● استاد دکتر علی باقری کنی، برادر داماد خامنه‌ ای، استاد دانشگا امام صادق. 

● استاد دکتر صدیقه مهدوی کنی، دختر مهدوی کنی، دکتر و استاد دانشگاه امام صادق و همسر ابراهیم انصاریان رئیسِ دفترِ سابقِ مهدوی کنی در مجلس خبرگان رهبری.

● استاد دکتر محمد سعید مهدوی کنی، حجت الاسلام، فرزند مهدوی کنی و مدیرکل حوزۀ ریاست دانشگاه امام صادق و عضو هیأت امنای دانشگاه صدا و سیما، عضو هیأت امنای پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم و تحقیقات و فن آوری و ….

● استاد دکتر مریم (مهدیه) مهدوی کنی، دختر مهدوی کنی، مدرس دانشگاه امام صادق و همسر حجه الاسلام میر لوحی و مسئول گزینش خواهران در دانشگاه امام صادق.

● استاد دکتر مصطفی میرلوحی حجت الاسلام، داماد مهدوی کنی، مدیر واحد روابط بین‌ الملل دانشگاه امام صادق.

● استاد علیرضا پناهیان، معروف به علیرضا مارمولک، استاد حوزۀ علمیه و عضو هیأت امنای دانشکده هنر دانشگاه تهران، معاونت فرهنگی نهاد رهبری در دانشگاه ها، مسئول نهاد رهبری دانشگاه هنر، عضو هیأت علمی مرکز تخصصی تبلیغ.

● استاد دکتر محسن میردامادی، پسر دایی خامنه‌ ای که در جریان کودتای سال ۸۸ به زندان افتاد، استاد دانشگاه تهران.

● استاد علی اکبر موسوی حسینی، استاد حوزه های علمیه، پدر همسر حسین طائب و علی شاهمرادی. 

● استاد مهدی طائب، از برادران طائب، استاد حوزه‌ های علمیه و رئیس قرارگاه عمار  و استاد دانشگاه.

● استاد حسین طائب، از برادران طائب، استاد حوزه‌ های علمیه و رئیس سازمان اطلاعات سپاه.

● استاد علی طائب، استاد حوزه‌ های علمیه و برادر طائب‌ ها و مسئول نظارت بر آیات عظام در قم.

● استاد اعظم دکتر غلامعلی حداد عادل، پدرِ همسرِ مجتبی خامنه‌ ای و همه کارۀ دانشگاه ها و مراکز پژوهشی به همراه خاندان وابسته، که الحمدلله همه دکتر و استاد و مدرس هستند.

● استاد دکتر طیبه ماهرو زاده، همسر حداد عادل، دارای دکترای فلسفه تعلیم و تربیت با گرایش برنامه‌ ریزی درسی از دانشگاه تربیت معلم، مدیر پژوهشکدۀ مطالعات زنان دانشگاه الزهرا  و دانشیار دانشگاه الزهرا. 

● استاد دکتر آزاده حداد عادل، دکترای فناوری نانو از دانشگاه کانازابای ژاپن و استاد دانشگاه.

● استاد دکتر شکوری، داماد حداد عادل و استاد دانشگاه.

● استاد دکتر فرید‌الدین حداد عادل، دکترای علوم سیاسی از دانشگاه امام صادق و مدرس دانشگاه و دبیرستان.

● استاد دکتر مسعود ترقی جاه، باجناق حداد عادل و مدیر سابق شبکۀ رادیو گفتگو.

● استاد دکتر! خرسندیان، داماد خواهر غلامعلی حداد عادل و باجناق محمود نجابت، استاد حقوق و علوم سیاسی دانشگاه شیراز.

● استاد دکتر محمود نجابت، معاون دانشگاه علوم پزشکی، باجناق دکتر خرسندیان که همسر خواهرزاده حداد عادل می باشد.

● استاد سردار دکتر عبد‌الحسین روح‌ الامینی، رئیس انستیتو پاستور و پدر داماد اردبیلی فرماندار اسبق شیراز.

● استاد دکتر احمد توکلی، پدر عروس آیت الله حائری شیرازی و استاد دانشگاه.

● استاد دکتر غلامحسین نجابت، دارای مدرک از دورهام انگلستان، داماد آیت الله نورالدین هاشمی و باجناق آیت الله حائری شیرازی، استاد دانشگاه.

● استاد دکتر مهدی کوچک‌ زاده، نمایندۀ مجلس و سخنران انصار حزب الله، و استاد دانشگاه.

● استاد مداح سعید حدادیان، مداح اهل بیت که در دانشگاه تهران کلاس‌ های آموزش خصوصی مداحی برپا نموده‌ است.

● استاد دکتر حجت ‌الاسلام قاسم روانبخش، شاگرد سرشناس آیت‌ الله مصباح  و استاد حوزه‌ های علمیه.

● استاد سردار دکتر اسماعیل کوثری، نمایندۀ سابق مجلس و فرماندۀ اسبق ثار الله و استاد دانشگاه.

● استاد دکتر عماد افروغ، در حال تحصیل از انگلیس اخراج شد– از وابستگان به خاندان حائری شیرازی  و چند سالی طلبه بود- دکترای تربیت مدرس، نماینده مجلس در دوره هفتم.

● استاد دکتر سید حسین ذوالانوار، فرزند حاج آقا امام، نمایندۀ مجلس، خواهر زادۀ حائری شیرازی.

● استاد دکتر سید مهدی خاموشی از همکاران بیت رهبری و سازمان تبلیغات اسلام.

● استاد دکتر حجت الاسلام محمد حاج علی اکبری، وزیر جوانان در حکومت احمدی نژاد و امام جمعۀ سابق دماوند و استاد دانشگاه و حوزه‌ های علمیه.

● استاد دکتر حسین میر محمدصادقی، فرزند علاء الدین میر محمد صادقی که زمانی سخنگوی قوه قضایه بود و در دانشگاه تدریس می کند.

● استاد دکتر احمد عباس آخوندی، وزیر فعلی راه، متولد نجف و دکترای اقتصاد از لندن و استاد دانشگاه، باجناق ناطق نوری و شهیدی محلاتی.

٭ و هنوز اسامیِ برخی اساتیدِ دکترِ چند منظوره!:

● استاد دکتر غلامحسین الهام (عصا بدست)، استاد دانشگاه حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران.

● استاد سردار دکتر محمود احمدی نژاد، «رئیس جمهوری» سابق و استاد دانشگاه علم و صنعت.

● استاد سردار دو دکتره حسین الله‌ کرم، چماقدار و رئیس گروه انصار حزب‌ الله و از حمله کنندگان به تجمعات مختلف که فعلا مدرس دانشگاه های ایران می باشد!

● استاد سردار دکتر سعید جلیلی، از عوامل سرکوب سال ۸۸ و استاد دانشگاه.

● استاد سردار دکتر وحید جلیلی، از عوامل مرتبط با تهاجم فرهنگی و حزب‌ الله و استاد دانشگاه.

● استاد سردار دکتر محسن رضایی، فرمانده اسبق سپاه پاسداران و دبیر فعلی مجمع تشخیص مصلحت و از کودتاچیان و ایران گیتی‌ ها و عوامل سرکوب های خونین دوران خمینی و دورۀ خامنه‌ ای – هاشمی رفسنجانی.

● استاد سردار دکتر جواد منصوری، نخستین فرماندۀ سپاه و شرکت کننده در اشغال سفارت امریکا و گروگان‌ گیری و فعلاً رئیس بخش اسناد بین‌ المللیِ وزارت امور خارجه.

● استاد سردار دکتر حسن عباسی، سردارِ جبهه ندیده و استاد دانشگاه  و مدیر مؤسسه یقین.

● استاد سردار دکتر حسین صفار هرندی، از سرداران سپاه که استاد دانشگاه و مشاور فرمانده سپاه است.

● استاد سردار دکتر عزت الله ضرغامی، عضو هیأت امنای دانشکده هنر دانشگاه تهران و استاد دانشگاه، رئیس سابق صدا و سیما و نامزد احتمالی اصول‌گرایان برای ریاست جمهوری.

● استاد سردار‌ دکتر سعید قاسمی، معاون اسبق سپاه محمد و از رهبران چماقداری و از سر دسته‌ های حمله به مراکز مختلف.

● استاد سردار دکتر رضا سراج، از فرماندهان تحلیلگر و استاد دانشگاه. 

● استاد سردار دکتر محمد باقر قالیباف، فرماندۀ سرکوب دانشجویان در تیر سال ۷۸ و شهردار فعلی تهران.

● استاد سردار دکتر محمد علی جعفری، فرماندۀ سپاه پاسداران و استاد دانشگاه.

● استاد سردار دکتر سید حسن آقایی فیروز آبادی، استاد دانشگاه و رئیس سابق ستاد فرماندهی کل نیروهای مسلح.

● استاد سردار دکتر رحیم صفوی همایی، فرماندۀ اسبق سپاه، مشاور نظامی رهبر و استاد دانشگاه.

● استاد سردار دکتر حسین مظفر، نمایندۀ خامنه‌ ای در بنیاد شهید و مدرس دانشگاه که فرزندش رئیس اتحادیۀ تاکسیرانی است.

● استاد سردار دکتر احمد وحید دستجردی، از سرداران همه کاره ولایت مطلقه فقیه و استاد دانشگاه.

● استاد سردار دکتر احمد رسولی نژاد، نمایندۀ اسبق مجلس، از عوامل حمله به مردم در خیابان های تهران و از مدیران ورزشی ایران! 

 

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید