«بیش از دو هفته از آغاز عملیات حماس در سرزمینهای اشغالی زمان میگذرد و در این مدت با وجود غافلگیری ابتدایی اسرائیل اما در مراحل بعدی این رژیم حملات سنگین و مرگباری را علیه بیمارستانها، مدرسهها و حتی خانههای مردم در دستورکار قرار داد. در این بین بیش از یک هفته است که تانکهای اسرائیل در نزدیکی نوار غزه مستقر شده و دائما گفته میشود که اسرائیل قصد شروع حمله زمینی را دارد.»
دنیایاقتصاد: تا اینجای تحولات بحران غزه، ایران و آمریکا احتیاطهایی را با هدف گسترده نشدن جنگ و عدمدخالت در این درگیری در پیش گرفتهاند؛ در ایران در عالیترین سطح اعلام شده که این مساله کاملا فلسطینی است و آمریکا هم گفته که در جنگ دخالت نمیکند و فقط نقش بازدارنده دارد تا جنگ گسترش پیدا نکند. اما تحولات روز پنجشنبه گذشته یعنی حمله به برخی پایگاههای آمریکا در منطقه از جمله عین الاسد و دیرالزور نشان میدهد اگر سطح تنشها یا بحران غزه با حمله زمینی اسرائیل تداوم پیدا کند، میزان کشتار غیرنظامیان افزایش یابد و در نهایت پای بازیگر سومی هم به معادله جنگ باز شود، شاید اوضاع دیگر قابل کنترل و مدیریت نباشد.
شاهد بودیم که بعد از این عملیاتها و در پی حملات متعدد به پایگاههای آمریکا در سوریه و عراق طی چند روز اخیر و همزمان با جنگ حماس و رژیم صهیونیستی، نظامیان آمریکایی در این پایگاهها به حالت آمادهباش درآمدند. روز پنجشنبه علاوه بر حمله پهپادی به نظامیان آمریکایی در سوریه، در پی اعلام هشدار در پایگاه هوایی «عین الاسد» عراق، یک آمریکایی بر اثر ایست قلبی جان خود را از دست داد.این پایگاه روز پنجشنبه نیز هدف حمله پهپادی قرار گرفت که به وقوع چند انفجار در این پایگاه منجر شد. دیگر پایگاه نظامیان آمریکایی در نزدیکی فرودگاه بغداد نیز روز پنجشنبه هدف حمله راکتی قرار گرفت. در عین حال، گزارشها نشان میدهند که یک ناو نیروی دریایی آمریکا هنگام حرکت در نزدیکی یمن هدف حمله موشکی و پهپادی قرار گرفت.
سرنوشت محدودسازی تنش؟
این در حالی است که پیش از شروع این جنگ، تهران و واشنگتن در مسیر محدودسازی تنش قرار داشتند. آمریکاییها پروژهای را از ماه آوریل–مه با ایران شروع کردند تحت عنوان پروژه محدودسازی تنش؛ این پروژه محورهای مختلفی را دربرمیگیرد که عبارتند از: مساله هستهای، تبادل زندانیان، اموال بلوکه شده ایران و چشمپوشی آمریکا روی تحریمهای نفتی ایران. تا به امروز دو گام در این مسیر برداشته شده است؛ در ماه آوریل یا مه پروسه محدودسازی تنش با ایران مطرح شد و ایران هم به تناسب ضروریات داخلی، منطقهای و بینالمللی خود پذیرفت که در پروسهای کوتاهمدت و میانمدت در این مسیر حرکت کند. درواقع پروسه محدودسازی تنش از ماه آوریل یا مه در پی همکاریهای ایران با آژانس آغاز شد و این همکاریهای موردی و محدود در دو گزارش آخر رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی در ماههای ژوئن و سپتامبر مورد تاکید قرار گرفت.
با عملیاتی شدن مبادله زندانیان و آزادسازی اموال بلوکه شده ایران در کرهجنوبی، گام بعدی محدودسازی تنش اجرایی شد. اما در شرایطی که انتظار میرفت این گامهای محدودساز تنش، پیشدرآمدی باشد برای مذاکرات جامعتر یا بیشتر در برابر بیشتر، جنگ اسرائیل و فلسطین آغاز شد.
«سناریوهای غیرمنتظره»
هرچند هم آمریکا و هم ایران تلاش دارند از ورود به این جنگ دور بمانند اما در صحنه تحولات جنگ، اتفاقات غیرقابل پیشبینی بسیاری رخ میدهد که ممکن است سناریوهای پیشرو را سخت و وخیم کند. اگر جنگ غزه کنترل نشود و پای بازیگر سومی به این جنگ باز شود، معادلات تغییر زیادی میکند؛ همچنانکه آمریکا این برآورد را دارد که اگر حزبالله لبنان وارد جنگ شود، نبرد بین ایالات متحده و ایران اجتنابناپذیر است.اگر این نبرد رخ دهد معادلات تغییر میکند که یکی از آنها بحث هستهای ایران است. درواقع یکی از نکاتی که در پی افزایش تنش در منطقه احتمالا با آن روبهرو میشویم این است که ایران از نقطه گریز هستهای عبور کند. در این صورت تنشها بسیار شدت میگیرد. بنابراین چون آمریکا این چشمانداز را پیشروی خود دارد، احتمالا در شرایط فعلی به مدیریت بحران با تهران خواهد پرداخت و حتی اگر گامی در راستای محدودسازی تنش برداشته نشود اما احتمالا تلاش میشود تا این تنشها بر سر جنگ اسرائیل و فلسطین فزونی نیابد؛ چون عواقب این تشدید بحران بر تحولات منطقه زیاد است.
«ایران به دنبال جنگ مستقیم نیست»
دو دستیار کنگره و یک مقام دفاعی آمریکا به شبکه انبیسی نیوز گفتند که جامعه اطلاعاتی ایالات متحده بر این باور است، ایران در حال حاضر به دنبال جنگ مستقیم با ایالات متحده نیست، اما به دنبال افزایش فشار بر اسرائیل و ایالات متحده از طریق نیروهای مورد حمایت خود در منطقه است.این دو دستیار کنگره با ادعای اینکه «اقدامات گروههای مورد حمایت ایران در منطقه، ازجمله حماس و حزبالله تحریکآمیز است» مدعی شدند که این اقدامات در محاسبات اسرائیل برای آماده شدن به منظور آغاز عملیات زمینی تاثیرگذار است. آنها همچنین گفتند که به نظر میرسد تلاشهای تهران، کوششی برای وادار کردن اسرائیل به محدود کردن دامنه کارزار نظامی باشد.
«محدودسازی تنش ادامه مییابد»
امروز در بحبوحه جنگ غزه، این پرسشها مطرح است که تحولات و اتفاقات منطقه چه تاثیری روی پروسه محدودسازی تنش میگذارد؟ آیا این پروسه را باید شکست خورده تلقی کنیم؟ همچنین آیا واشنگتن از انگیزههای لازم برخوردار است که پروژه محدودسازی تنش را بعد از این با تهران دنبال کند؟
رحمن قهرمانپور، پژوهشگر ارشد مسائل بینالملل در پاسخ به روزنامه «دنیایاقتصاد» توضیح داد: «تا اینجا که این بحران پیش رفته، میتوان گفت که تلاش آمریکا بر این بوده تا از اثرگذاری این بحران بر مذاکرات هستهای با ایران کم یا حتی جلوگیری کند و مسیر محدودسازی تنش تداوم داشته باشد.»وی افزود: «اخبار و تحلیلهایی که از سفر جو بایدن به اسرائیل منتشر شده موید این است که آمریکا نمیخواهد دامنه بحران به منطقه کشیده شود؛ یعنی میخواهد کاهش حضور نظامی خود به خاورمیانه و توجه به آسیاپاسیفیک را ادامه دهد.»
قهرمانپور در توضیح این سناریو که اگر اتفاقات غیرقابل پیشبینی رخ دهد و غافلگیر شویم، چه اتفاقی میافتد، گفت: «در آن صورت باید تحلیل کنیم که ادامه روند به چه صورت خواهد بود. در این بحران ممکن است اتفاقات غیرمنتظرهای مانند ورود حزبالله به جنگ یا تقابل جدی آمریکا با حماس در غزه یا وقوع یک بحران انسانی در این منطقه را شاهد باشیم که این وقایع پتانسیل آن را دارد که باعث ورود ایران به این بحران شود.»وی البته تاکید کرد که فعلا در افق، چنین چیزی دیده نمیشود.
این پژوهشگر ارشد مسائل بینالملل در پاسخ به اینکه ممکن است ایران و آمریکا در حل بحران فلسطین رایزنیهایی داشته باشند، گفت: «در مساله فلسطین نقش قطر بسیار جدی است و ترکیه، مصر، اردن، امارات و عربستان نیز در این زمینه نقشآفرین هستند. بنابراین چارچوبی که بخواهد مساله حماس را حل کند، چارچوب فراگیرتری است و آمریکا نمیخواهد آن را در مذاکرات دوجانبه با ایران بیاورد.»وی ادامه داد: «در نتیجه پروسه محدودسازی تنش با ایران ادامهدار خواهد بود اما ارتباطی به مساله غزه و حل آن ندارد.»