٭ دو سیاست امریکا و روسیه در قبال «انتخابات» ریاست جمهوری در ایران:
☚ پوتین، رئیس جمهوری روسیه متهم است به دخالت در انتخابات امریکا و رفراندوم انگلیس و انتخابات ریاست جمهوری فرانسه و «انتخابات» ریاست جمهوری در ایران. اتهام، موضوع رسیدگی است. اما موضعگیری های پوتین و مقامات حکومت او، حتی مبهم نیستند که نیازمند شفافگردانی باشند:
● در انتخابات ریاست جمهوری امریکا، روسیه از نامزدی ترامپ،حمایت می کرد؛
● پیش از آن، روسیه موافق “برکزیت” یا جدایی انگلستان از اروپا بود. در این باره، ترامپ نیز با پوتین موافق بود؛
● در فرانسه، پوتین جانبدار خانم لوپن، نامزد راست افراطی است. زمانی، حزب های کمونیست کشورهای اروپای غربی حامی روسیه بودند و از مسکو رهنمود می گرفتند. زمان دیگری، این حزب ها از حزب کمونیست روسیه و رژیم آن کشور بریدند و احزاب کمونیست اروپایی را پدید آوردند و اینک رژیم جانشین رژیم کمونیست در روسیه، از راست های افراطی حمایت می کند!؟
● در ایران، نماینده پوتین با ابراهیم رئیسی، یکی از نمادهای ردیف اول جنایتکاری رژیم دیدار می کند. آنهم یک هفته بعد از سفر روحانی به مسکو!؟
اما پوتین برای رفتارش دلیل دارد: در امریکا، تمایل انزوا طلب در پیروزی ترامپ نقشی مهم ایفا کرد و ترامپ نیز می گفت امریکا دیگر وارد جنگ با کشوری نمی شود و با روسیه همکاری می کند. جدایی انگلستان از اروپا به سود روسیه است. برنامۀ نامزد راست افراطی فرانسه نیز جدا شدن از اتحادیه اروپا است. در مورد ایران نیز روسیه خواستار انزوای هرچه بیشتر ایران است. رژیم ولایت مطلقه فقیه هم اکنون در انزوا است. این انزوا هرگاه ابراهیم رئیسی، رئیس جمهوری بگردد، تشدید می شود. خامنه ای «رهبر» و رئیسی «رئیس جمهوری»، بنفسه دلیل اتخاذ سیاست خصمانه نسبت به ایران هستند.
☚ اما ترامپ، رئیس جمهوری امریکا از وزارت خارجه این کشور خواسته است، در آنچه به قرارداد وین و تروریسم و مداخله ایران در امور کشورهای منطقه مربوط می شود، مواضع سخت تری نسبت به ایران اتخاذ کند. نامه وزیر خارجه امریکا به کنگره که در آن، ایران حامی اول تروریست و عامل نابسامانی های منطقه خوانده شده است و برگرداندن وضعیت تحریم ها به پیش از قرارداد وین از راه امضاء فرمان تعلیق مجازات ها، هر ۹۰ روز یکبار و به تکرار گفتن که قرارداد وین بدترین قراردادها است و امریکا در حال بررسی آن است، دست آویز کردن آن قرارداد برای حداکثر فشار به ایران است. در حقیقت، با این دو کار، امریکا تحریم های خود را در عمل برقرار و کشورهای دیگر جهان را در بند ترس از مجازات در صورت معامله با ایران قرار داده است. در همان حال، کنگره گفته است تا پایان انتخابات ریاست جمهوری در ایران، رأی دادن به طرح تحریم ها را به تأخیر می اندازد. یعنی اینکه امریکا از حربۀ تحریم در «انتخابات» ایران استفاده میکند.
هدف ترامپ از اتخاذ این روش چیست؟ دخالت در «انتخابات» ایران بسود روحانی؟ بدیهی است که روش متخذه نمی تواند با «انتخابات» ریاست جمهوری در ایران بی رابطه باشد. اما نوع راهکارها می گوید که تلقی ترامپ و حکومت او از «میانهرو»ها و «تندرو»های رژیم ولایت مطلقه فقیه، دیگر شده است. روحانی بعنوان شخص نیست که عامل این یا آن سیاست امریکا در قبال ایران می شود، بلکه رژیم در مجموع خود مورد نظر است. راهکارها می گویند که حکومت ترامپ، روحانی و حکومت او را پوششی نازک تلقی می کند که مانع از دیده شدن ماهیت رژیم نیست. بدین سان، هرگاه «انتخابات» تغییر معنی داری در ماهیت رژیم را گزارش کند، می تواند در رفتار کنگره و حکومت ترامپ مؤثر افتد. و میدانیم که
● اتحاد محافظه کاران امریکایی و اسرائیل و دولت سعودی بر این هستند که امریکا نباید به کمتر از مرگ رژیم، قانع باشد. از دید این اتحاد، سیاست امریکا در حکومت اوباما بر این بود که ماهیت رژیم تغییر کند و نتیجه نبخشید. در حکومت روحانی، اصولگراها در بیرون از مرزها فعال تر نیز شده اند.
٭ جنب و جوش ها در منطقه:
☚ در ۲۶ آوریل، وزیر خارجه رژیم سعودی، در کنفرانس مطبوعاتی مشترک با وزیر خارجه روسیه گفت: ما مصمم هستیم به مداخلات ایران در عراق و سوریه و یمن و دیگر سرزمین های عرب، از طریق سپاه قدس و حزب الله لبنان پایان بدهیم. همزمان،
● از ضرورت گردهمایی مقامات سعودی و مصر برای اشتراک مساعی در منطقه خبر دادند؛
● بر مداخلات نظامی اسرائیل در سوریه افزوده شده و سخن از آماده شدن اسرائیل برای تصرف بخشی از خاک سوریه است.
● افزایش مداخله نظامی امریکا در سوریه و خلیج فارس و یمن که هزینۀ آن را کشورهای نفت خیز عرب تأمین کنند، موضوع خبر و تحلیلِ بخصوص مطبوعات عرب است.
● در خلیج فارس، دو خبر گویای وخیم بودن وضعیت است: رویارویی قایق سریع السیر سپاه با کشتی جنگی امریکایی و زد و خورد با گارد ساحلی امارات متحد عربی که منجر به کشته شدن یکی از افراد گارد ساحلی امارات شده است.
● رابطه رژیم با حکومت اردوغان نیز تیره تر شده است. شدت گرفتن حمله های وسائل ارتباط جمعی رژیم به اردوغان و رفراندوم در ترکیه و…، گویای افزایش تیرِگی هستند.
☚ در همان حال، خامنه ای از نامزدهای ریاست جمهوری می خواهد نظر از بیرون برگیرند، و روی به مردم بیاورند. پنداری او نمی داند غاصب حق حاکمیت مردم خود او است، و محور کنندۀ قدرت های خارجی در سیاست داخلی و خارجی کشور، نخست خمینی بود و اینک او است. در همان حال،
● در ظاهر، دو گرایش موجود در رژیم یکدیگر را به تمایل به امریکا و روسیه متهم می کنند. روس گراها بقای رژیم را در گرو تصفیۀ رژیم از امریکا گراها می دانند، و «میانه روها» هم از امریکا می خواهند از تشدید تحریم ها باز ایستند، و کنگرۀ امریکا نیز، رأی دادن به تحریم ها را به بعد از انتخابات ریاست جمهوری در ایران موکول می کند. در همان حال،
● با آنکه نیویورک تایمز از ترامپ می خواهد، در قبال ایران، رویۀ توپ و تشر زدن را رها کند و می نویسد که باید تماس مستمر میان این حکومت و ایران باشد و نیست، برابر اطلاعی که دریافت کرده ایم، بغداد محل تماس پنهانی خامنه ای و ترامپ، توسط واسطه های این دو است. وقتی ریگان رئیس جمهوری امریکا شد، برای رژیم خمینی خط و نشان می کشید. حال آنکه زیرازیر، معاملۀ اکتبر سورپرایز را با این رژیم انجام داده بود که معاملۀ ایران گیت دنبالۀ آن بود. زمینه های معامله نیز وجود دارند:
● ترامپ وعده داده بود ظرف یک ماه طرح نابودی کامل داعش را تهیه و به اجرا بگذارد. دستور تهیه طرح را نیز داد. اما در عراق و سوریه، امریکا همان نقش را دارد که در حکومت اوباما داشت. ایفای نقش نظامی بیشتر، بدون روسیه و ایران (در مورد سوریه) و بدون ایران (در مورد عراق)، نیازمند قشون کشی است. اقدام هایی نظیر موشک باران کردن یک پایگاه هوایی سوریه و فروریختن بمب ۱۰ تنی بر افغانستان– که واکنش آن حمله بس خونین طالبان به پایگاه نظامی در شمال افغانستان شد- راه بجایی نمی برد. اما مداخلۀ نظامی بیشتر، هم نیاز به بودجه دارد، و هم راضی کردن افکار عمومی امریکاییان.
● در حال حاضر، بنابر ارزیابی کارشناسان نظامی، جنگ در سوریه به بن بست رسیده است. گشودن آن، یا باید از راه دیپلماسی با هدف پایان بخشیدن به جنگ انجام بگیرد، و یا از طریق نظامی با وارد کردن قوای نظامی هرچه بیشتر که بسیار پر خطر است.
اما راهکار سیاسی، تن دادن امریکا و اروپا از سویی، و روسیه از سوی دیگر، به تعادل جدید قوا در منطقه را ایجاب می کند. هرگاه حکومت ترامپ به این نتیجه برسد، ناگزیر از بازگشت صریح به سیاست اوباما است. مشکلی که او در بازگشت به این سیاست دارد، حکومت ائتلافی او است که ائتلاف نظامیان و سرمایه داران بزرگ است. در حقیقت، او میان دو فشار گرفتار آمده است: مردم امریکا که منتظر تحقق وعدۀ او هستند: نپرداختن به امور دنیا بخصوص از راه توسل به قوای نظامی، و پرداختن به مسائل داخلی امریکا. هم اکنون، میزان محبوبیت او در امریکا در حداقل است.
● تعادل جدید در منطقه، نیازمند رها کردن هدف «ابر قدرت» منطقه ای شدن رژیم های ترکیه و ایران و سعودی، و دست شستن اسرائیل از سیاست تجزیۀ کشورهای منطقه است:
٭ نقش مردم ایران و مردم کشورهای دیگر منطقه در خارج کردن منطقه از جنگ ویرانگر:
☚ در حال حاضر، تنور “انتخابات” سرد است. باوجود این، تمایلی در ایران وجود دارد که می گوید: خامنهای بیمار و مردنی است، باید رأی داد و نگذاشت یک اصول گرا رئیس جمهوری بگردد. در برابر، تمایل دیگری وجود دارد که می گوید در وضعیت کنونی، حفظ نظام درگرو جلوگیری از به ریاست جمهوری رسیدن روحانی است. تمایل اولی در آن بخش از مردم که رأی می دهند، وجود دارد و تمایل دومی در رژیم. اما
● تمایل نگران پس از مرگ خامنه ای و جانبدار رأی دادن با هدف جلوگیری از رئیس جمهور گشتن یک اصول گرا، از انزوای ایران و خطر تشدید فشارها و وضعیتی که قرارداد وین بوجود آورده است و دسته بندی های منطقه ای و گرفتاری ایران در شش جنگ، غافل است. توجه به این عامل، باید مردم ایران را بر آن دارد که در صحنه بمثابۀ صاحب اختیار کشور، حضور یابند. در حقیقت،
● رفراندوم ترکیه با آنکه موافقان رئیس جمهوری قدرت محور، اکثریت ۵۱ درصدی بدست آوردند، اما این واقعیت که مخالفان از آزادی تبلیغ به مقیاس وسیع محروم بودند و این واقعیت که ناظران بین المللی رفراندوم را مخدوش خوانده اند، گویای حضور مردم ترکیه در صحنه است. مردم ترکیه گفتند که عامل نیرومندی ترکیه توحید اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و فرهنگی آنها، و نه قدرقدرتی رئیس جمهوری است. از منظر منطقه ای و جهانی که به رفراندوم ترکیه بنگریم، اردوغان بعد از رفراندوم، ضعیف تر از اردوغان پیش از رفراندوم است.
● هرگاه اصول گرایان در وضعیتی باشند که بتوانند «انتخابات» را مهندسی کنند، از اینکار خودداری نخواهند کرد. الا اینکه در حال حاضر، خامنه ای هم آمریت از دست داده، و هم بی اعتبار، و هم همچنان حریص پرکردن هر خلائی است. چنانکه خلاء هاشمی رفسنجانی را با تصرف دانشگاه آزاد پرکرد. ضربۀ دوران خامنه ای- احمدی نژاد کمر شکن بوده است. در این وضعیت، این خامنه ای است که بیشترین نیاز را به حضور، مردم در پای صندوق های رأی دارد تا بگوید رژیم ولایت مطلقه فقیه، مردم کشور را در مهار خود دارد.
☚ از میان برداشتن بدیل، کاری است که هر حاکم جباری می کند. غفلت جامعۀ مدنی از این واقعیت که بدیل جانبدار حقوق و نقش این جامعه بمثابۀ رکن مردم سالاری، به مردم تعلق دارد و بدون این بدیل، ناتوان می ماند و ناتوان می شود؛ و نیز غفلت گرایش های بدیل از این واقعیت که به یکدیگر تعلق دارند و جملگی به مردم و باید در توانمندی یکدیگر بکوشند؛ و بالاخره غفلت بدیل از ایستادن بر حق؛ کار جبار و دستیاران او را در از میان برداشتن بدیل آسان می کند. در همه جا، روش کار جباران چنین بوده است:
● ایجادی شبه بدیل در درون خود. کار این شبْه بدیل، پوشاندن بدیل واقعی از چشم جمهور مردم، و نیز شرکت در تخریب بدیل اصیل است. این تخریب به دو روش انجام می گیرد:
● ترور شخصیت و اگر دست داد، کشتن آنها که بر حق می ایستند. و
● به خود خواندن آنها که به قدرت می اندیشند، و از راه سرسپردگی به قدرت های خارجی، خود، خویشتن را تخریب نمی کنند. به آنها که از تغییر رژیم جبار مأیوس و منصرف می شوند، رژیم ولایت مطلقه فقیه تا آستانۀ دروازه، اجازه جلو آمدن می دهد. کاری که بر عهدۀ آنها قرار می گیرد تشدید ترس در مردم با حربۀ ثنویتِ یا این رژیم، یا سوریه؛ و تضعیف بدیل اصیل است. چنانکه در هر «انتخابات»، نقش بی اثر باوراندن تحریم، و پر اثر باوراندن شرکت در دادنِ رأی را این گروه برعهده دارند.
اما جامعۀ مدنی بدون یافتن فرهنگ استقلال و آزادی از راه عمل به حقوق، نقشی جز نقش مرده در دست غسال را پیدا نمی کند. و وضعیت کشور و وضعیت آن در منطقه و جهان ایجاب می کند که مردم ایران به خود و جهانیان بگویند کشور از آن آنها است. بهوش باشند که فعل پذیری تنها اجازۀ تعیین سرنوشت توسط رژیم جبار نیست، بلکه مختار کردن قدرت های خارجی در تعیین سرنوشت خویش نیز هست.