عصرجدید: در هفته ای که گذشت شاهد اتفاقات مهمی بودیم، در ابتدای هفته، 52 مجاهد در حمله به کمپ اشرف کشته شدند سپس نوار سخنرانی آقای رفسنجانی مبنی بر بمباران شیمیایی مردم دمشق توسط دولت بشار اسد منتشر شد و در آخر هفته نیز، کمیته روابط خارجی سنا قطعنامه اقدام نظامی علیه سوریه را تصویب کرد. ارزیابی و نظر شما درباره این سه رویداد چیست؟
برای شنیدن مصاحبه اینجا را کلیک کنید.
بنی صدر: از سوریه شروع کنیم که موضوع روز است و امروز روسای دولتهای آمریکا، روسیه، انگلستان، فرانسه و … درباره سوریه کنفرانس داشتند. قبل از گفتگو با شما تلویزیون فرانسه می گفت: «آقایان اوباما، اولاند و کامرون نتوانستند اکثریت 20 کشور حاضر در اجلاس جی 20 را برای جنگ قانع کنند» آمریکایی ها امشب قرار است لیست کشورهای موافق حمله نظامی را منتشر کنند. از موضع استواری که آقای پوتین مبنی بر حمایت از سوریه گرفته است و از اینکه آقای بانکی مون با حمله به سوریه مخالفت سختی کرده است و خبرهایی که منتشر شده است، بنظر می رسد آقای اوباما نتوانسته است اکثریت سران 20 کشور را قانع کند که رژیم اسد سلاح شیمیایی بکار برده است. صحبت آقای اولاند درباره سوریه نیز خیلی گویا است زیرا می گوید: «ما قبل از انتشار گزارش کمیته تحقیق سازمان ملل کاری نخواهیم کرد»، در حالیکه قبلا می گفتند تمام اسناد مبنی بر استفاده رژیم بشار اسد از سلاح شیمیایی در اختیار ماست. گزارشهای دیگری نیز منتشر شده است مثلا خبرنگاری می گوید: «مخالفین بشار اسد نزد او اعتراف کرده اند که پرنس بندر اسلحه شیمیایی را در اختیار آنها گذاشته است و آنها چون شیوه به کار بردن آنرا نمی دانستند، اتفاقی منفجر شده است و این مصیبت را به بار آورده است.» قبل از این خبرنگار، دیگران نیز چنین حرفهایی زده بودند. اصل ماجرا این است که 20 کشور پذیرفته اند که سلاح شیمیایی بکار رفته است ولی به استدلال آمریکا، فرانسه و انگلستان مبنی بر استفاده رژیم بشار اسد از سلاح شیمیایی قانع نشده اند، در نتیجه آقای پوتین امروز موضع قاطعی اتخاذ کرده و گفته است: «هرگاه آمریکا به سوریه حمله کند، برخلاف مقررات و قوانین بین المللی عمل کرده است و دولت روسیه به حمایت خود از رژیم سوریه ادامه خواهد داد!» دبیرکل سازمان ملل نیز با حمله مخالفت سختی کرده است، اخضر ابراهیمی(نماینده ویژه اتحادیه عرب و سازمان ملل در امور سوریه) نیز گفته است: «حمله نظامی کار را برای حل مساله سوریه مشکلتر می کند»
امور واقع دیگر: اسرائیل گفته است: «با حمله محدود و حساب شده آمریکا به سوریه و ادامه این جنگ موافق است تا رژیم اسد ضعیف و ناتوان شود و بماند» آلمانها نیز مدعی شده اند که گفتگوی یک مقام حزب الله و یک مقام ایرانی را شنود کرده اند که در آن مقام حزب الله می گوید: «آقای بشار اسد کنترل اعصاب خودش را از دست داده و به بمباران شیمیایی دست زده است و وضعیت بسیار مشکلی بوجود آورده است» آقای هاشمی رفسنجانی نیز در آن نوار می گوید: «رژیم اسد سلاح شیمیایی بکار برده است» سوال این است که بر فرض اصالت نوار، چرا رفسنجانی چنین صحبتی کرده است؟ در بی بی سی این استدلال گفته شد: «چون بالاخره حقیقت درباره عامل بمباران شیمیایی فاش می شود پس لازم بوده که صدایی در این رژیم باشد که گفته باشد بمباران شیمیایی کار بشار اسد است تا فردایی که حقیقت آشکار شد، نگویند که تمام این رژیم حامی رژیمی بود که مردمش را با سلاح شیمیایی کشتار می کرد.» که در واقع نوعی محبوبیت سازی برای آقای رفسنجانی و روحانی است چون بر فرض اصالت نوار، معنایش این نیست که این رژیم از رژیم سوریه که آن جنایت را مرتکب شده است، حمایت نکرده است، بلکه بدتر!، معنایش این است که با وجود اینکه رژیم می دانست که رژیم بشار اسد این جنایت را مرتکب شده است از او حمایت می کرده است. دروغ را بدون تناقض نمی شود ساخت و کسی که در بی بی سی این توجیه را می ساخت، از این غافل بود که با این تناقض در واقع کار را بدتر می کند به اصطلاح به بستانکار آقای رفسنجانی وجهی ریخته نشود بلکه تا بخواهی به حساب رژیم زیان ثبت می شود، برای اینکه معلوم می شود که رژیم جریان را می دانست و از رژیم جنایتکار حمایت کرده است.
در خاورمیانه بجز رژیم اسرائیل و ایران که از آن صحبت کردیم، عربستان کماکان با اسرائیل همصداست. موافقت 11 کشور عضو جی 20 با حمله نظامی نیز گویایی ندارد، چون پنج کشور اصلی از میان این 11 کشور یعنی آمریکا، فرانسه، انگلستان، عربستان و ترکیه از ابتدا بدنبال حمله نظامی به سوریه بودند تا رژیم اسد را ضعیف کنند تا به خیال خودشان پای میز مذاکره بیاید در حالیکه اخضر ابراهیمی امروز گفت که عکس این امر تحقق خواهد یافت. در ضمن مقامی در ایران گفته بود: «اگر خوزستان برود، بهتر از این است که سوریه از دست برود!» در زمان جنگ ایران و عراق می گفتند: «نصف ایران برود، بهتر از این است که بنی صدر پیروز شود» این حرف بی وطنی اینها و بازی با یکپارچگی و تمامیت ارضی وطن را می رساند. عقل قدرتمدار همواره با تخریب شروع می کند، از اینروست که آن فرد برای اینکه بر ضرورت حمایت از رژیم جنایتکار بشار اسد ارزش بگذارد از وطن خودش مایه می گذارد. عقل قدرتمدار بدون شروع کردن از تخریب نمی تواند لب به سخن باز کند، آقای خامنه ای را نمی بینید که سخنش را با “دشمن” شروع می کند و تمام می کند؟ حتی اگر تصمیم بگیرد که این کار را نکند، نمی تواند چون بنده قدرت است، قدرت از تخریب پدید می آید، کارش نیز تخریب است! چه لزومی داشت که شما از خوزستان مایه بگذارید تا بگویید برای رژیم اهمیت حیاتی دارد که نگذاریم در سوریه جبهه آمریکا، اسرائیل و عربستان پیروز شود؟ چون عقلتان قدرتمدار است، نمی توانید این توضیح را بیان کند که نباید گذاشت که جبهه آمریکا، اسرائیل و عربستان در منطقه رژیم ببرند و رژیم بیاورند، در حالیکه امر قابل فهمی است و بسود هیچ ملتی نیست که بگذارد این ائتلاف صاحب سرنوشت منطقه بشود زیرا به احتمال خیلی زیاد کشورهای منطقه را گرفتار تجزیه خواهند کرد.
به مساله سوریه برگردیم؛ آقای اوباما امروز کنفرانس مطبوعاتی داشت، به تک تک سوالات پاسخ مفصل داد و گفت: «آمریکا ابرقدرت است، از کشور کوچک کسی انتظار ندارد ولی از ما انتظار هست و اگر نسبت به جنایت استفاده از اسلحه شیمیایی عمل نکنیم، به عهد خودمان با امنیت ملی کشورمان و انسانیت و … جفا کرده ایم و هفته آینده سعی خواهم کرد که آمریکایی ها و کنگره را برای انجام اقدام نظامی قانع کند با این حال به پیشنهادهای غیرنظامی که نتیجه بخش باشد نیز گوش می کنیم»، چون سنجش افکاری که امروز انجام شده است نشان می دهد که مردم آمریکا مخالف جنگ هستند. فرض کنیم که حکومت بشار اسد این جنایت را انجام داده است (می دانیم که از این حکومت چنین جنایتی برمی آید)، آیا حمله نظامی از بیرون، فقط برای اینکه رژیم اسد را تضعیف کند راه حل است یا همانطور که اسرائیل می گوید جنگی طولانی می شود و کشور در همین وضعیت ویرانی و مردم سوریه آواره می مانند؟ اخضر ابراهیمی به این سوال پاسخ روشنی داده است و گفته است که حالت دوم روی می دهد، نظر من نیز همین است پس آقای اوباما، عاقلانه این است که شما غرور و خودخواهی خود را که می گویی: «اگر عمل نکنیم، دنیا برای ما اعتباری قائل نمی شود» کنار بگذاری، اعتبار به این نیست که شما سر مردم سوریه بمب بریزی! اعتبار به این است که برای مشکل راه حلی معقول پیدا کنی! فاجعه و بی اعتباری این است که برای هر مشکلی زور بکار ببرید!
پیامی که شما با این عمل به مردم سوریه، ایران، دنیای مسلمان و تمام دنیا می دهید این است که شمای تنها ابرقدرت دنیا با 19 کشور دیگر جمع شدید و از اینکه راه حل سیاسی برای مشکلی که خودتان درست کردید، عاجز شدید! شما افراد مسلح را به آنجا فرستادید، شما جنبش همگانی مردم سوریه را قربانی کردی، برای اینکه می خواستی مساله آنجا را مثل لیبی فوری تمام کنی و سروقت ایران بیایی! حالا هم وزیرخارجه ات صریح می گوید: «اگر اینجا را بمباران نکنیم، ایران درس می گیرد که در آنجا هم بمبی در کار نخواهد بود پس باید اینجا را بمباران کنیم!» استدلالی که شما طرح می کنید، استدلال آدمهای عاجز است، آدمهایی که خود را از هرگونه توانایی عاجز می بینند و چاره ای جز بکار بردن زور نمی بینند، کی می خواهید عقل پیدا کنید؟ تنها ابرقدرت بودن به این است که شما فقط زور بکار ببرید؟ 20 کشور جمع شدید، می نشستید ببینید چگونه مردم سوریه را از این وضعیت خلاص کنید؟ مساله شما این نیست، مساله تان این است که چگونه بر منطقه مسلط شوید، اینستکه راه حل پیدا نمی کند! شما می خواهی سوریه را مستملک خود کنی، روسیه می گوید: «نمی گذارم! درست است که ابرقدرت دیروز نیستم، اما طوری عاجز و بیچاره نشدم که شما هرجایی که پایگاهی داریم از دست ما خارج کنید!» چین هم می گوید: «من قدرتی اقتصادی جهانی هستم، چه معنی می دهد که شما هرجا را که خواستی به توپ و گلوله و تفنگ ببندی، هرجا را هم که نخواستید یادتان برود که آنجا بشریتی هم هست و بچه های مردم هم شیمیایی می شوند!؟»
در روآندا که 800 هزار نفر کشتند، بشریت نبود؟ صدام در جنگ هشت ساله شیمیایی بکار برد و شما در شورای امنیت محکوم کردن صدام را وتو کردید! در ویتنام جنایتها کردید، در اندونزی کمونیست کشتی کردید و 800 هزار نفر را کشتید! یک بام و دو هواست، فلسطینی را اسرائیل می کشد، یادتان نمی آید که انسانیتی هست، آنها هم زن و بچه اند! اینجا یادتان آمده است که انسانیت را باید نجات دهید! شما اگر بخواهید بعنوان ابرقدرتی که می خواهد عقل را بجای سلطه گری در کار بیاورد و بخواهد این مردم در حقوق خودشان زندگی کنند، راه حل راحت و آسان پیدا می شود، 20 کشور می توانستید آنجا بنشینید، راه حل پیدا کنید، رژیم سوریه هم ناگزیر می دید تسلیم این راه حل بشود، مشکل حل می شد، منتهی در آنصورت اسرائیل و سعودی ها آقای منطقه نمی شدند! چون در مساله سوریه تعادل قوا به ترتیبی نیست که از شورای امنیت رای بگیرند و مثل لیبی عمل کنند، مساله به طریقی که در لیبی حل شد، حل می شد، اینکه آنجا چه بدبختی هایی پیدا کرده اند، سرجای خود! همین امروز نیویورک تایمز ویدیویی پخش کرد که مخالفین اسد 7 سرباز را لخت خوابانده اند و به آن وضع وحشیانه آنها را کشتند، بنابرین مخالفین اسد تحفه ای نیستند که بگوییم اسد برود و اینها بیایند، عالی می شود، این است که مساله بی راه حل خواهد ماند! اگر مردم سوریه روز نخست تدبیری می سنجیدند و نمی گذاشتند که گروههای مسلح جانشین آنها بشوند، وضعیت دیگری پیش می آمد، اکنون هم اگر مردم سوریه در اردوگاههای ترکیه، اردن، عراق و لبنان و خود سوریه به صدا درآیند، عاملی وارد معادله می شود، می تواند وضعیت را تغییر بدهد اما اگر آنها همین حالت فعل پذیر کنونی را حفظ کنند با کمال تاسف مردم سوریه در این وضعیت خواهد ماند، مگر اینکه حملات هوایی آمریکا کاری از پیش نبرد و رژیم سوریه بتواند گروههای مسلح را سرکوب کند، آنوقت خدا می داند که رژیم اسد با مردم سوریه چه خواهد کرد ولی وضعیت دیگری پیش خواهد آمد. اگر هم رژیم سوریه تضعیف شود و بقول اسرائیل هیچ طرفی پیروز نشود، این وضعیت ادامه پیدا خواهد کرد که درسهای مهمی دارد؛ اولین درس بزرگ آن این است که یک ملتی نباید اجازه دهد که گروهی جانشین او بشوند. ما این تجربه را بعد از انقلاب 57 با ایجاد ستون پایه های قدرت انجام دادیم که حالا گرفتار استبدادشان هستیم.
آقای سردار جعفری در مجلس خبرگان گفته است: «کاری که در کمپ اشرف انجام شده است، از مرصاد مهمتر بوده است!» و این حرف اعتراف به این است که این کار را سپاه انجام داده است. در روزهای قبل از کودتای خرداد 1360 بنابر گزارشهای ستاد ارتش هر هفته 1200 زد و خورد مسلحانه می شد که یک طرفش سپاه، بسیج و کمیته ها بودند و به خشونت برمی انگیختند، بعد از کودتا هم رژیم مدتها مدعی بود که مجاهدین خلق اعلامیه دادند و وارد فاز مسلحانه شدند و محارب شدند تا اینکه آقای موسوی تبریزی دادستان جنایتکار اعتراف کرد که آنها ابتدا خشونت را شروع کردند. حالا هم گروه رجوی از مدتی قبل اعلان کرده است: «دیگر به فعالیتهای خشونت آمیز دست نمی زند و باصطلاح مبارزه سیاسی می کند»، رژیم هم گزارشی ارائه نکرده است که این گروه در خاک ایران دست به عمل خشونت آمیز زده باشد، مرض شمای سپاه چیست که به آنجا رفتی و آنها را کشتار کردی؟ چرا اصرار داری که خشونت را به درون و بیرون مرزها تحمیل کنی؟ رژیم برای این سوال، هیچوقت جوابی نخواهد داشت.
اگر مردم ایران متقاعد شوند که انسان قبل از اینکه مسیحی، مسلمان، یهودی، زرتشتی، بی دین باشد، انسان و دارای حقوق ذاتی است و این حقوق را باید محترم شمرد و از آن دفاع کرد، اینگونه جنایتها رخ نمی داد، اینگونه استبدادها هم بوجود نمی آمد، نه در سوریه ضد اسد قلب سرباز سوری را درمی آورد و می جوید و جنایتهای شنیع می کرد و نه در سوریه سلاح شیمیایی بکار می رفت؛ «مثل این است که این حقوق جدای از آدمی هستند، بمحض اینکه شما با کسی دعوا کردی، آنکس فاقد هر حقی می شود پس می شود هر بلایی بر سرش آورد!»، این مشکل را باید حل کرد. اینکه نسبت به گروه رجوی چه نظری داریم به عملکرد، طرز فکر، گفتار و کردارشان مربوط می شود، نه حقوق ذاتی انسانهایی که در کمپ اشرف یا اردوگاه آزادی زندگی می کنند، اینها حقوق ذاتی دارند و هر ایرانی در هرجای دنیا باید از این حقوق ذاتی دفاع کند ولو ضد این گروه باشد زیرا اگر آنچه که سپاه پاسدار بطور مثال می گوید: «این ضد است پس خونش مباح است»، عمومی شود، خونریزی رویه همگانی می شود. الان هرچه جنگ است در دنیای اسلام است، درست است که غرب در تمام این جنگها حضور دارد و عمل می کند اما شما مردم مسلمان هم مقداری بخودتان بیایید، این دین برای شما حقوقی وضع کرد و گفت: «شما حقوق ذاتی دارید»، به انسانیت، کرامت، منزلت و حقوق ذاتی خودتان بهای اندکی بدهید بلکه این روزگار سیاه به پایان برسد.
ترجیح دادم درباره جنایت اشرف صحبت کنم چون بیانیه صادر کردن حالتی رسمی دارد و شنونده شاید نتواند احساسی که دارم را درک کند، با اینکه نظر مرا راجع به این گروه می دانند. امیدوارم که شنونده درک کند که تمام وجودم منزجر و نگران است، هم بخاطر کسانی که قربانی جنایت می شوند هم برای مردمی که فردا این جنایتها در حقشان روا خواهد رفت. یک روزی باید به جنایت بعنوان روش در سیاست و بیرون سیاست پایان دهیم.
شاد و پیروز باشید
گفتگو با رادیو عصرجدید در 15 شهریور 1392
گفتگوهای رادیو اینترنتی عصرجدید با آقای بنی صدر، جمعه ها ساعت 21:40 الی 22:10(بوقت ایران) از آدرس زیر پخش می شوند:
http://www.asrjadid.com/musicvideo.php?vid=8eade25e1