اولین مناظره سیزدهمین دوره “انتخابات” ریاستجمهوری نظام حاکم در حالی برگزار شد که از جمع هفت کاندیدا، پنج چهره متعلق به جریان اصولگرایی بودند و ۲ نفر هم به اصطلاح اصلاحطلب( با این توضیح که به دلیل رویکرد جبهه اصلاحات نمیتوان عبدالناصر همتی و محسن مهرعلیزاده را نماینده این تفکر در انتخابات پیش رو قلمداد کرد)صدا و سیمای نظام ولایت فقیه در این مناظره به بلندگویی برای تهدید یکدیگر نامزدها به بازداشت ،ممنوعالخروجی مقامها، اتهامافکنی، تهمتپراکنی ،و کلی گویی بی خاصیت تبدیل شد.در واقع آنچه پخش شد مناظره نبود بلکه نماد ورشکستگی علمی و اخلاقی نظامی بود که این 7 نفر را پرورانده و بعنوان “اصلح” معرفی کرده است !
نوع سوالها و فرصت در اختیارکاندیداها نیز طوری از قبل تنظیم شده بود که بین کاندیداها در مورد “برنامه ” های نداشته ،حثی بحثی و گفتگویی صورت نگیرد و قصد این نظام نیز نبود که مساله ای ریشه یابی شود وگرنه نمی توان معضلات اقتصادی پیچیده را در سه دقیقه شرح و بررسی کرد و راه حل نیز ارایه داد ! از اینرو روی آوری کاندیدا ها به کلی گویی بی خاصیت واز معلولها گفتن اما علتها را سانسور کردن ،از ابتدای مناظره مشخص بود.
کاندیداهای نظام حاکم ،واقعیتها را خصوصا عوامل موجد معضل های اقتصادی( و در مناظرات بعدی فرهنگی و اجتماعی) را نمی توانستند بیان کنند. نقد رهبری نظام وماهیت نظام و نقد مافیای مالی/ نظامی، خط قرمز 7 کاندیدای دستچین شده نظام بود .علاوه بر این بارها از طرف شورای نگهبان هشدار داده شد که چنانچه کاندیدایی از خط قرمز نظام عبور کند امکان رد” صلاحیت” وی وجود دارد. از اینرو مناظره تبدیل شده بود به حمله به یکدیگر و تهدید یکدیگر. اما در زمینه اقتصادی در مجموع این 7 نفر به وجود 33 مشکل و معضل اذعان کردند. این افراد در واقع برای تخریب یکدیگر، به وجود این مسائل اعتراف می کردند! این برای مردم از طرفی مهم است چرا که دیگر رژیم نمی تواند بگوید: مخالفین از مشکلات می گویند و مشکلی وجود ندارد! چرا که این اشخاصی که رژیم آنها را دارای “صلاحیت “می داند و برای مردم قیم معین کرده، اما از مخالفین نیستند. از زبان این افراد تنها دریک قلمرو آنهم اقتصاد، 33 مسئله وجود دارد!
هیچ کدام از این 7 نفر نتوانست همه عوامل بوجود آمدن معضلی را نام برده و آن را بررسی کند و راه حلهایی که آن موانع را می زداید شرح دهد. خصوصا که هیچ کدام مسایل را چند بعدی نمی دیدند. و غافل بودند از آنکه غیر ممکن است یک مساله اقتصادی که به بن بست برخورده و بدل به معضل شده است ،عامل سیاسی و یا اجتماعی در بوجود آمدن آن بی نقش باشد و صرفا عوامل اقتصادی آن معضل را بوجود آورده باشند.من باب نمونه معضل کسر بودجه همیشگی در دولتهای این نظام ، یک مساله اقتصادی صرف نیست.بدون در نظر گرفتن وجود مقام سیاسی ولایت مطلقه فقیه که بطور سنواتی با بی تفاوتی نسبت به نیازهای جامعه ایران و ظرفیت اقتصاد و بودجه، هزینه تراشی می کند و بار هزینه های جنگهای 9گانه ای که ایران را در آن درگیر کرده بعلاوه هزینه دستگاه سرکوب و بنیادهای تبلیغاتی حوزه های علمیه و بنیادهای مفت خور و در واقع ضد فرهنگی که همه ستون پایه های حفظ نظام سیاسی اند ، و نیزبدون درنظر گرفتن نحوه و نوع سیاست خارجی ومراودات سیاسی که مراودات تجاری و بازرگانی خارجی با آن ممزوج است و عوامل بیشمار دیگر …نمی توان بودجه ای را نوشت که این عوامل سیاسی در ترکیب آن نقش نداشته باشند و کسری ببار نیاورد! اما همانگونه که ذکر آن رفت نقد مقام ولایت مطلقه فقیه و مافیای و دستگاه سرکوب نگهدار آن ونقد سیاستهای کلان و خوردی که این مقام اتخاذ و بر بودجه تحمیل می کند ،خط قرمز کاندیداهایی بود که منتخب خود نظام بودند! از اینرو هم در بررسی معضلات اقتصادی و هم در برشمردن عوامل مولد و موجد آنها و هم در راه حل یابی سانسور کاملی برقرار بود.
من باببطور نمونه این 7 منتخب نظام نتوانستند بگویند مشکل اقتصاد ایران، این است که یک سری عوامل ساختاری مانع تولید محور شدن اقتصاد ایران است. و بر فرض این 6 یا 8 عوامل بوجود آورنده این معضل هستند. و اگر بخواهیم این عوامل را رفع کنیم، بایستی بترتیب در 4 بعد سیاسی واقتصادی و اجتماعی و فرهنگی فلان روشها را اتخاذ کرد. اگر سانسور حاکم نبود و این منتخبان نظام دچار خود سانسوری نیز نبودند از همان 3 دقیقه نیز استفاده میکردند و حد اقل یا عوامل را بر میشمردند و یا راه حلی دقیق ارائه میدادند ولی فرصت را برای حمله به هم غنیمت شمردند.
ر استی چرا؟ به دلیل اینکه جرئت ندارند حقیقت را به مردم ایران بگویند.
اگر واقعا قصد کسانی که نظام انتخابشان کرده است حل مساله بود باید سره از ناسره را جدا می کردند و به ارائه راه حل برای سره کردن آن نا سره میپرداختند . مانند کسی که بیمار است و نزد پزشک می رود. آن پزشک اول بیماری را تشخیص می دهد، دوم عوامل پدید آورنده را و سوم راه حل که همان درمان است بکار گرفته میشود که همان از بین بردن عوامل پدید آورنده بیماری است. اینها که به ظاهر می خواهند متصدی امور کشور شوند ، آمده بودند با هم مشاجره کنند و نه مناظره. کدام یک ازآنها این رویه را بکار برد؟جالب اینکه قاضی زاده هاشمی که پزشک نیز هست نتوانست این رویه را پیش بگیرد وی که بایستی حداقل در رشته تحصیلی خود این روش را تجربه کرده باشد. چرا؟ مجموعه ای از علل می تواند داشته باشد:
1-ملاحظات قدرت
2- ترس از رد صلاحیت شدن دوباره
3- ترس از اینکه قاضی القضات نظام ( رئیسی ) بعد از مناظره دستگیرشان کند ( همان ترسی که آقای همتی عنوان کرد ) ،همه آنها را فلج کرده بود.
4-حد اقل 4 نفر ازآنها می دانستند که کاندیدای پوششی برای شخص رئیسی هستند، لذا مساله اشان از ابتدا راه حل ارائه دادن برای معضلات کشور نبوده است. چنانچه بعنوان نمونه قاضی زاده هاشمی و جلیلی و رضایی هیچکدام حاضر به نقد رئیسی نبودند و تنها مهرعلیزاده و همتی بودند که کار را با متهم کردن رئیسی آغاز کردند. اما این علیرضا زاکانی بود که پاسخ حملات به رئیسی را میداد. همانطور که جهانگیری در سال ۹۶ پاسخ حملات را میداد و کنایههای خود به سایر کاندیداها را مطرح میکرد تا روحانی فرصت بیان بیشتری داشته باشد، در سال ۱۴۰۰ این زاکانی بود که همان وظیفه را برای رئیسی انجام میداد .بنابراین کاملا واضح بود که زاکانی حتی در قالب کلی گویی نیز برنامهای ندارد و صرفا به منظور ایجاد فضای مناسب برای رئیسی به میدان آمده است.
5- سواد بررسی و تشخیص معضلات و ارائه راه حل ندارند.این امر خصوصا در پاسخهای رئیسی بسیار مشهود بود.
6-کاندیدا شدن در نظامی که کارش بحران و مساله سازی پشت سر هم و سلسله وار است ، خود عیان می گوید که از مساله ساز نمی توان انتظار حل مساله را داشت چرا که همه این کاندیداها آبشخورشان و سابقه شغلی و فعالیتشان همین نظام مساله ساز بوده و بدین ترتیب خود بخشی از بحرانها و مساله ها و مولد آنها هستند!
7- همه مسایل و معضلات حاد سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی بوجود آمده و تلنبار شده ،(تحریم وجنگ وانزوا و تورم و کسر بودجه و فقر فزاینده و توزیع غیر عادلانه و وجود طبقات و استانهای محروم و تخریب محیط زیست و طبیعت ایران و قاچاق و اختلاس و رانت و حجم زیاد نقدینگی و مصرف محور شدن اقتصاد و ضربه به تولید و حراج ثروتهای کشور و وابستگی به تک محصول نفت و کمبود مسکن و بیکاری و گرانی نرخ ارز و بی ارزش شدن پول ملی وفرا رمغزها واستعداد ها از کشور و تخریب نیروهای محرکه کشوربا اعتیاد و فحشا و وجود کارتن خوابی و قبر خوابی و کودکان کار و رنگ باخته شدن اخلاق و… همه خشونتهای روزمره که زندگی سیاسی واقتصادی و فرهنگی و اجتماعی ایران را همچون سرطانی فرا گرفته است ) در این نظام بوجود آمده و توسط ارکان مختلف این نظام و نه صرفا توسط قوه مجریه. لذا راه حل نیز در نبود چینن نظام مولد این بحرانها است نه دربند نقش ایوان تغییر ریاست قوه مجریه.
8- این رژیم از زمان استقرار استبداد سیاه با روش کردن جنایت و خیانت ، فساد ایجاد کرده است. این 7 منتخب نظام جرئت ندارند بگویند اینگونه بوده است چرا که بایستی سوابق خودشان را هم نقد کنندو نفی کنند. ردین علت ات که نمیتوانند حقایق را بگویند و چون نمی توانند حقیقت را بگویند، طبیعتا راه حلی هم نمی توانند برای مسایل بیایند.
9-این منتخبان نظام اصولا ماموریتشان حل مسائل نیست وگرنه در نظامی بحران ساز با علم بر آزاد نبودن انتصابات نظام و محرومیت مردم از داشتن نمایند ه ای از خود ، ادعای رعایت حقوق مردم را نمی کردند.
10 – توانا به حل بحران و معضلی نیستند، چون ماموریت آنها امر دیگری است .همانا درخواست از مردم که به نداشتن حق انتخاب خود به دیده اغناض بنگرند وبا علم به ناتوانی این افراد و متصلب بودن ساختار نظام ، به پای صندوقها رفته وبگویند کدام بدتر است !تا با رای خود گرفتار بدترین که همان ادامه عمر این نظام است بشوند.
11-و…
در این به اصطلاح مناظره هفت نامزد کار خود را روی انتقاد از وضع موجود بنا گذاشتند وبه دادن ” وعده” برای حل تمام مشکلات در مدت کوتاه بسنده کردند.
٭معضلات اقتصادی که کاندیداهای نظام برشمردند بدینسان بود :
محسن رضایی : اشاره کرد که ارزش پول ملی سقوط کرده است. همچنین اشاره به فقر مردم کرد و گفت مردم نان قرضی می گیرند. رابطه دولت با اقتصاد و رابطه اقتصاد با مردم تنظیم نشده است و دولت دست در جیب مردم می کند. دولت برای تامین کسری بودجه نرخ ارز را پایین آورده، پول ها را بدون حساب و کتاب در بورس تشویق کرده و بعد که تامین مالی کردند مردم را در زمین و زمان نگه داشتند.و اشاره کرد که 8 سال آینده چالش ها و ابرچالش هایی مثل، جمعیت، صندوق های بازنشستگی، ناترازی بانک ها، نقدینگی، فقر و بیکاری، گرانی و بدتر شدن فضای کسب و کار را داریم، یعنی اگر می خواهیم فقر و فساد و تبعیض از بین برد باید به عنوان اولین کار از تکرار دولت های گذشته جلوگیری کنیم.وی گفت اقشار مختلف صدای شان از ظلم و فقر و تبعیض درآمده است. باید مدیریت های محلی که در شوراهای شهر و استان است اختیار داشته باشند. در تمام استان ها در کابینه من اقوام نقش دارند و من از خودشان مدیر خواهم گذاشت.
ابراهیم رئیسی : به جذابیت امور اقتصادی غیر مولد همچون بازار ارز و زمین و طلا اشاره کرد و بطور کلی گفت باید جاذبه این امور از بین برود ! و نیز به ذکر معضل قاچاق اشاره کرد و در بخش ارائه راه حل گفت : یکی از مشکلات جدی کشور مساله زمین خواری است و زمین به جای کشاورزی و سکونت تبدیل به سرمایه و ابزار سوداگری شده است. سازوکارهای زمینخواری باید در دولت اصلاح شود. قوه قضائیه فقط میتواند با خروجیها برخورد کند. در زمینه راه حل تامین مسکن خصوصا برای طبقات کم در آمد راه حلی بی نظیر ارائه داد ! وی گفت:کاهش هزینه مردم در گرو کاهش هزینه در واقع هزینه هزینه مردم و سبد هزینه مردم نسبت به مسکن است !!
عبدالناصر همتی: اظهار داشت :پدر اقتصاد ایران را شورای تشخیص مصلحت با عدم پذیرش اف ای تی اف در آورده است و اشاره هم کرد که این معضلات قابل حل نیست.
وی همچنین از نبود امنیت اظهار نگرانی کرد و گفت من الان یک شهروند عادی و استاد دانشگاه هستم و ایشان(رئیسی ) رییس قوه قضاییه هستند و این یک تعارض منافع را در خود دارد. آقای رئیسی شما به من اماننامه میدهید که بعد از پایان این برنامهها اقدامی قضایی علیه من نکنند؟!وی به کمبود در آمد ارزی دولت اشاره کرد و با ذکراین که ورودی ارز بانک مرکزی در دو سال گذشته به طور متوسط 9 میلیارد دلار شده است کمبود در آمد دولت را با اعداد عیان کرد. و بعنوان راه حل اظهار داشت: من موافق قیمت دستوری نیستم. من معتقدم دولت نباید وارد این موارد جزئی مثل قیمتگذاری برای هرچیزی شود. دولت باید به زیرساختها وارد شود. قیمت مشکلش در نقدینگی است ما باید نقدینگی را حل کنیم .مشکل ما مربوط به ساختار بودجه است که هرروز بر آن میدمند و هزینهها را بالا میبرند و این میآید در بانک مرکزی تبدیل به پایه پولی و نقدینگی میشود. اینکه میگویند با گرانفروشی و گرانی میخواهیم مبارزه کنیم با چنین چیزی که نمیشود مبارزه کرد! این امر نتیجه تورم است. فکر میکنم راهحل این امر کنترل نقدینگی و خنثیسازی پایه پولی تزریق شده به جامعه از طرف دولت است.
سعید جلیلی :اشاره کرد که سبد غذایی مردم در سالهای اخیر مناسب نبوده است و در نگاه اقتصادی، مردم و محرومین در اولویت نبودهاند.(البته ایشان علم غیب میگوید گویی ازاین نظام جز این انتظار میرود !) وی در بخش ارائه راه حل بطور کلی گفت : در کشور فرصتهای بسیار ارزشمندی داریم که هر کدام میتواند پیشران اقتصاد کشور باشد مثل کشاورزی، صنعت، معدن و شیلات، دولت باید برنامه داشته باشد که با هر کدام از این موارد کشور را اداره کند. وی بعنوان راه حل اظهار داشت :اگر می خواهیم کشور را به جهش برسانیم باید برنامه جدی اقتصادی داشته باشیم نه اینکه دنبال بهانه بگردیم. ارزش پول ملی وقتی ایجاد میشود که بتوانیم جهش تولید داشته باشیم. جهش تولید منوط به جهش صادرات و جهش صادرات منوط به تعاملات گسترده جهانی است و نباید معطل دو سه کشور باشیم.
قاضی زاد ه هاشمی : تورم را ام المصائب دانست و معتقد بود دولت و بانک مرکزی بجای اینکه مسئول حفاظت از ارزش پول ملی باشند، مسئول حفاظت از ارز خارجی شده اند. و خلق تورم را علت کسری بودجه دانست و راه حلی که در یک کلی گویی ارائه داد این بود که ما به دنبال گسترش تولید، تقویت تولید، هدایت نقدینگی به سمت تولید و کنترل قیمت در بازار هستیم وی همچنین معتقد بود دولت خودش قاچاق را سازماندهی میکند.قانون تجارت، بیمه و بانک ما باید اصلاح نهادی شود.
وی در بخش ارائه راه حل شروع به دادن وعده و وعیدکرد و گفت :”یکی از مسائل اصلی تورم و گرانی است ما طراحی کردیم که در چهار سال تورم به زیر ۵ درصد برسد.”( بدون اینکه اشاره کند در چنین ساختاری این شق القمر چگونه از وی ساخته است !) وی ادامه داد همچنین طراحی کردیم که مسئله اشتغال و ازدواج جوانان حل شود. ما می خواهیم وزارت خانواده ایجاد کنیم. همچنین صندوق اعتبار خانواده را پیش بینی کردیم و ۵۰۰ میلیون تومان اعتبار برای زوج های جوان در نظر گرفتیم!وی یادآور شد: در حال حاضر عددی نزدیک به هفت میلیون نفر بیکار و یا با شغل ناقص داریم. برنامه ما این است که طی سه سال اول ۴.۵ تا ۵ میلیون نفر از این افراد در مشاغلی اشتغال پیدا کنند که حداقل معیشت را داشته باشند. با سه دستورالعمل در سه، چهار روز اول دولت پیش بینی شده که به سمت بهبود بازار سرمایه برویم و برای هزینه خانوار شامل خوراک، ریزمغزی ها، انواع پروتئین ها و کالری ها پیش بینی هایی کردیم و بسته های ۳۰۰ هزار تومانی در نظر گرفته ایم. مهمتر از کشف و استخراج معادن، ایجاد ارزش افزوده در داخل کشور است، زیرا یکی از مشکلات کشور ما خامفروشی مواد معدنی است. با ایجاد ارزش افزوده میتوان ارزآوری داشت و اشتغالزایی کرد.(چگونگی عملی شدن آن را توضیح نداد! )وی ادامه داد: ما الان متأسفانه شاهد مافیای بزرگ و در هم تنیده واردات هستیم که با برخورداری از رانت های مختلف مجوز ارز ارزان قیمت، انحصار و واردات، تولید را تهدید می کند. دولت مسئول باید هدف اصلی اش این باشد که از تولید و اشتغال داخلی حمایت کند.
علیرضا زاکانی :اظهار داشت که همتی پول ملی مملکت را نابود کرده است وبالا بودن حجم نقدینگی بعلت تولید پول پرقدرت است. و اشاره کرد که ابربدهکاران بانکی داریم، ۱۱ ابربدهکار ۹۰ هزار میلیارد تومان بدهی دارند.وی اعلام کرد که در حال حاضر ۳۲۰ هزار میلیارد تومان معوقه مالیات، ۲۰۰ هزار میلیارد تومان فرار مالیاتی و ۲۰۰ هزار میلیارد تومان معافیت مالیاتی وجود دارد. باید مالیات را اصلاح کنیم. و بایستی در حوزه مدیریت تمرکز زدایی کنیم
جالب است که وی نمی تواند بگوید سیستم بانکی در نظام ولایت فقیه کارش این است که رانتها را از کشور خارج کند یعنی بانکها بدل شده اند به مجرای خروج سرمایه از کشور وبرای حل این معضل بایستی علت اصلی که این طبقه رانتخوار را درست کرده است شناسایی شود و آنرا بعنوان مانع از مدار خارج کرد. آیا وی به این کار قادر است !؟تجربه رفتار خامنه ای با ظریف را آنهم بعلت یک اظهار نظر و ذلتی که ظریف در عذرخواهی پذیرفت و بدان تن داد را آیا میتوان فراموش کرد؟!
و آیا برای تمرکز زدایی در مدیریت کشور ،ابتدا نبایستی تمرکز قدرت در راس نظام را درست کرد و این تمرکز زدایی در راس نظام مساوی با لزوم سرنگونی و نبود نظام حاکم نیست ؟وی نمیتواند به مردم حقیقت ر ا بگوید که ای مردم شمادر اقتصاد مشارکت ندارید چون زمینه را از شماگرفته اندو زیرا انحصار طلبی و تمرکز قدرت تصمیم گیری ویژه ماهیت این نظام است.
مهر علیزاده:خاطر نشان کرد: ۴۲ سال از پیروزی انقلاب گذشته است و مردم الان با مشکلاتی از جمله تولید و صادرات مواجه اند؛ امروز بیش از ۷۰ درصد ظرفیتهای تولید در کشورخوابیده است و محیط زیست در خطراست.وی به فرار مالیاتی اشاره کرد و بعنوان راه حل در حد کلی گویی اظهار داشت :” مانع زدایی از تولید، معافیت های مالیاتی بر تولید و هدایت نقدینگی به تولید را بعنوان یک اصل گذاشتیم وایجاد کار و گردشگری محیط زیست را شدیداً مورد تاکید قرار دادهایم. افزایش تولید و درآمد سرانه و جلوگیری از فرار مالیاتی از دیگر بخشهای برنامه من است .”وی درباره اولویت سرمایه گذاری برای توسعه صنعتی و اقتصادی اظهار کرد: “انجام طرحهای بزرگ اقتصادی نیاز به سرمایه اعم از داخلی و خارجی دارد؛ در داخل وضعیت مشخص است و هر سال با کسری بودجه مواجهیم و امسال نیز با همین وضعیت مواجهیم و در حال حاضر بیش از ۹۰ درصد بودجه صرف مسائل کاری و عملا کمتر از ۱۰ درصد بودجه صرف امور عمرانی میشود.”
٭ وعد ه های سر خرمن و ناشدنی
چند تن از این نامزدهای نظام چندین وعده ناشدنی اظهار کردند. رساتر این است که بنویسیم آنها به مصداق “سنگ مفت ،گنجشک مفت” چندین وعده “پراندند”
●یکی از اصلیترین وعده و وعیدها که تمام نامزدها درخصوص آن موضعگیری کردهاند، توانا بودن به تغییر شرایط فعلی اقتصاد است. از اینرو من باب نمونه قاضی زاده هاشمی معتقد بود تنها با یک امضا میتوان رونق را به تولید بازگرداند وبورس ظرف سه روز از وضعیتی که در ماههای اخیر گرفتار آن است، رها خواهد شد !بگذریم که این نوع ” راه حلهای ضرب الاجلی” نشان از اعتقاد وعدهدهندگان به مدیریت دستوری اقتصاد دارد.
واقعیت این است که بازار سرمایه بایستی براساس مکانیسم بازار و عرضه و تقاضا کار کند و القای محرکهای مصنوعی به آن اثری نداشته باشد. چنانچه درماههای اخیر دهها مصوبه مثبت نهادهای ذیربط برای حمایت از این بازار هم نتیجه دلخواه را نداده است.بگذریم که اقتصاد ایران بهطور عمده از مشکلات زیرساختی رنج میبرد که در طول چهار دهه اخیر بهتدریج انباشته شده و اکنون به شرایط حادی رسیده است. از اینرو حل معضلات اساسی اقتصاد ایران نیاز به نگاهی بلندمدت و تلاشی طولانی دارد که بهطور قطع دردورههای چند روزه و حتی چند ساله ممکن نیست و نیازمند وجود نظامی حقوقمند و منتخبینی آزاد با پشتوانه مردمی است.
●وعده دیگر پرداخت یارانه 450 تومانی به 40 میلیون نفر بود که توسط محسن رضایی بیان شد( که بعد از مناظره آنرا 4 برابر کرد وادعا نمودکه سالانه به هر ایرانی 22 میلیون تومان پرداخت خواهد کرد!)
و اما هر صاحب نظر اقتصادی میدانند که بخش مهمی از معضلات اقتصاد ایران مساله پرداخت میلیاردها تومان یارانه نقدی است که نه تنها مشکلی از مردم را حل نمی کند بلکه خود امری تورم زا است و هرساله بار مالی دولت را سنگینتر میکند.در واقع بجای ایجاد اشتغال درست و مولد و توزیع برابر امکانات جوری وانمود می کنند که گویا از کیسه خلیفه می بخشند در صورتی که ثروتهای ملی بایستی در راه صحیح سرمایه گذاری شود تا دولت نیازمند مالیات مردم باشد و نه بالعکس. این نوع وعده و وعید ها مردم را به دولت وابسته می سازند. با این حال برخی از نامزدها برای ارائه وعدههای جذاب، همانند دورههای قبل ، سراغ یارانهها و وامهای بانکی رفته و وعده افزایش مبلغ یارانهها را دادند. بایستی در نظر داشت که هماکنون در هرسال بیش از 72 هزارمیلیارد تومان برای پرداخت یارانه نقدی 45 هزار و 500 تومانی و یارانه معیشتی هزینه میشود ، با چهار برابر کردن مبلغ یارانه ها چه رسد به پرداخت آن به 40 میلیون نفر به ضرس قاطع به ماهانه 18 هزار میلیارد تومان و در سال، 216 هزار میلیارد تومان اعتبار نیاز دارد که با توجه به نبو د منابع مالی ،بار سنگینی برای دولت خواهد شد ومسلم است دولت از عهده آن بر نخواهد آمد.چه خواسته پرداخت 22 میلیون تومان به هر نفر
●همچنین پرداخت حقوق به زنان خانهدار از دیگر وعدههای پولی این روزهاست.طبق آمارهای موجود، هماکنون جمعیت زنان خانهدار به بیش از 20 میلیون نفر میرسد و هرچند قاضی زاده هاشمی رقم دقیقی برای این حقوق اعلام نکرد ، اما حتی اگر حقوق ماهانه 1 میلیون تومان را نیز در نظر بگیریم، سالانه به بیش از 240 هزار میلیارد تومان بودجه نیاز است که باز با توجه به نبود منبع در آمدی، هم پرداخت آن غیرممکن و هم بعلت قوه خریدی که ایجاد می کند و نبود تولید داخلی که آنرا جذب کند بشدت تورم زا است و به واردات بیشتر دامن می زند.
●قاضی زاده هاشمی در کنار یارانه، وعده پرداخت وام 500 میلیون تومانی به زوجهای جوان داد تا با تکیه بر این وام علاوه بر پرداخت هزینههای ازدواج، مسکن و کارمناسب را هم پیدا کنند. طبق آمار بانک مرکزی در سال گذشته 823 هزار نفر وام ازدواج دریافت کردهاند که برای پرداخت وام به چنین جمعیتی به بیش از 411 هزار میلیارد تومان اعتبار نیاز است.
●یکی از نامزدها نیز وعده اعطای سبد کالا با 13 قلم و 2 هزار و 500 کالری در روز را داده و وعده داد علاوه بر آن یارانه انرژی و بخصوص بنزین به تمام ایرانیان چه دارای خودرو باشند یا نباشند تعلق خواهد گرفت.
●همچنین رایگان کردن اینترنت نیز از وعدههایی است که برای دولت بار مالی سنگینی خواهد داشت، چرا که دولت باید به جای مردم هزینه اینترنت را به شرکتهای این حوزه بپردازد، و دولت این پول را عاقبت از مردم دریافت میکند و یا ثروتهای ملی را به حراج میگذارد.همانند طرح سفر برای تمام شهروندان که از هماکنون تحقق آن به دلیل نیاز به اعتبارکلان زیر سؤال است.
این وعده ها در حالی صورت می گیرد که با نگاهی به بودجه کنونی ملاحظه میکنیم که بخش اعتبارات هزینهای بیش از 70 درصد صرف حقوق و دستمزد میشود. و این کاندیداهای دست و دلباز ! اساسا هیچ اعلام نکردند که از چه محلی قراراست منابع وعدههای خود را تأمین کنند؟ !جدای از آن در بالا ذکر کردیم که این هزینه های کلان را عاقبت دولت از جیب مردم می پردازد . بطور نمونه طبق قانون یارانه ها ، مابهالتفاوت قیمت حاملهای انرژی به صورت یارانه میان اقشار مشمول توزیع میشود. پس چنانچه قرار باشد که رقم یارانهها چند برابرشود، بی شک دولت قیمت حاملها ی انرژی را افزایش خواهد داد !.
●چند تن از کاندیداها روی مسکن و ساخت سالانه حداقل یک میلیون واحد مسکونی و ایجاد اشتغال یک تا یک و نیم میلیونی سالانه مانور داد ند. غافل از اینکه در بازار مسکن، مساله نبود قدرت خرید متقاضیان است. وعده دهندگان برای اینکه به وعده خود عمل کنند و مسکن بسازند یا بایستی با یارانه سود تسهیلات و افزایش قابل توجه وام مسکن، قدرت خرید مردم را بالا ببرند و یا مابهالتفاوت قیمت تمام شده مسکن با فروش واحدهایی ارزانقیمت را دولت دراختیار مردم قرار دهد که در هر دو روش نیازمند بودجه هنگفتی است. این درحالی است که دولت با کسری بودجه قابل توجهی دست به گریبان است و بانک مرکزی را به اقرار همتی وادار به چاپ پول بی پشتوانه نموده است.
●علاوه براین اشتغالزایی نیازمند مجموعه ای از اقدامات است تا بهتدریج با رفع موانع موجود بر سر راه تولید ،اشتغالزایی مولد انجام گیرد و این امر نیازمند تزریق اعتباراست.جالب توجه اینکه اکثر این منتخبان شورای نگهبان اذعان داشتند که نقدینگی بالا و چاپ پول از معضلات بزرگ اقتصاد ایران است ولی وعده های انتخاباتی آنها خود به افزایش نقدینگی یاری میرساند و موجبات جهش صعودی تورم را نیز فراهم می آورد.
ترفند جدید نظام برای وادار کردن مردم به مشارکت در انتصابات
هموطنان گرامی ، بخش اعظمی از شما خود تجربه کرده است که در دایره تنگ و متصلب استبداد امکان انتخاب وجود ندارد و انتظار عدالت و بهبود اوضاع در راستای حقوق شما مردم ممکن نیست. الوین تافلر معتقد است هیچ نظام بحران و مساله سازی قادر به حل آن مساله نیست.پس بیهوده است وعده حل معضلات ساختاری اقتصادی و …در چنین ساختاری که خود از اسباب بوجود آمدن این مشکلات بوده است.
در حال حاضر بعلت اینکه حتی “وزیر ” کشور دولت روحانی که مسول برگزاری انتصابات است اقرار کرده است که مشارکت مردم بسیار نازل خواهد بود و آنرا به شرایط کرونایی نسبت داده است ! هستند برخی از عمال نظام که برای کشاندن شما به پای صندوقهای رای و انتصاب رئیسی را به حساب شما گذاشتن ، دست به دامان ترفند جدیدی شده اند وتبلیغ می کنند که در این دوره مردم از لج مخالفت با رئیسی ، همانند رای دادن به خاتمی در مقابل ناطق نوری، در یک انتخابات دو قطبی با وجود رئیسی و همتی ش رکت میکنند و مردم به شکل میلیونی به همتی رای خواهند داد !
و با این تبلیغات قصد دارند از حضور شما در خیابانها در روز رای گیری فیلم برداری کرده و در جهان آنرا نشان مشروعیت نظام قلمداد کنند و نام منتخب نظام یعنی رئیسی را نیز بنام شما مردم از صندوقها و به اسم رای زیاد بیرون کشند . غافل از اینکه تجربه به شما مردم ایران نشان داده است که شخص اقای خاتمی نیز اقرار کرد تدارکاتچی بیش برای این نظام نیست و جز تدارکاتچی انتظاری از این مقام در این ساختار نمی رود. همان دوره نیز بنام اصلاحات در واقع در نظامی که اصلاح پذیر نیست ، تدارکاتچی و جاده صاف کن اقتدار بیشتر راس نظام شدند و حاصلش کوهی از مشکلات و معضلات است که اکنون بر گرده شما مردم سنگینی می کند.
روز 28 خرداد 1400در خانه های خود بمانیم و به جهانیان نشان دهیم که این نظام از طرف ما مردم طرد شده است.
و تحریم فعال یعنی طرد واقعی این نظام را در هر زمینه از زندگی اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و فرهنگی خود پیشه کنیم. با روی آوردن به نیروهای مستقل و آزادو با برنامه در اپوزیسیون که حاضر نشدند برای رسیده به قدرت به قد رتهای خارجی رجوع کنند و یا با ساختن و تربیت بدیل مورد نظر خود و نیز پیشه کردن روشهای خشونت زدایی از صحنه زندگی فردی و جمعی خود و با صراحت نه گفتن به هر آنچه نشان از استبداد و زور دارد ، زمینه حیات این نظام را از بین ببریم. شاد و حقوند زیست کنیم و اخلاق و همیاری و اتحاد را در بین خود زنده کرده ،چشم انداز زیستی روشن و شفاف برای آینده خود ترسیم نماییم. باز پس گیری حق حاکمیت حق ماست و زیستن در رفاه و استقلال و آزادی و رشد شایسته هر عنصر ایرانی است. در جهان کدام ملتی است که برای بدست آوردن شرایط مطلوب برای خود و وطن خود دست به مبارزه نزده باشد و از سختی ها هراسیده باشد؟ ملت ایران با فرهنگی غنی از ارزشهای جهان شمول انسانی و آرمانهای والا از سایر ملل چه کم دارد که ستاره درخشان حوزه فرهنگی منطقه بل الگوی زیست در خور انسان حقوند و حقومدار در جهان نگردد؟ روش ما در تغییر خود و معرفت به حقوق خود و عمل بدان پاسخی است که به این سوال خواهیم داد.