تهران
❊جناب مستطاب اجل آقای ذکاءالملک وزیر مالیه داماقباله
«از مدلول رمز نمره ۳۸۷۲ اطّلاع حاصل کردم. با اینکه در رمز نمره ۴۱۸۸ صریحاً دستور داده بودم که هر مراسلهای از هر سفارتخانهای برسد، باید قبلاً بهمن مراجعه نمایید تا تکلیف جواب آن را تعیین و بعد با نظر هیأت دولت، امر بهارسال شود، هیچ انتظار نداشتم نطقی را که برای آقای وزیر امور خارجه معیّن نمودهاید بدون اطّلاع و دستور من بروند در سفارت انگلیس بخوانند. چه بسا نظریاتی در این موقع هست که ممکن است هیأت دولت متوجّه نبوده و بعدها تولید مشکلات کند، چنانکه بهجملۀ اخیر همین نطقی را که تهیّه کردهاید من اعتراض دارم. اینجا که نوشته شده «در خاتمه نظریات دولت ایران را در حفظ حقوق حاکمیت خود تجدید مینماید.» این جمله را ابداً تصدیق ندارم و بیمورد بوده، و برای اینکه دیگر نظایر این عبارات تجدید نشود همانطور که نوشتهام تمام مکاتیب وارده یا این قبیل جوابها را قبلاً بهمن مراجعه نمایید، که با یک نظر جامعی مبادرت شده و بعدها مورث تأسّف و پشیمانی نشود. اگر قدری دقّت شود، خودتان هم تصدیق خواهید کرد که ذکر این جمله بدون مطالعه بوده.»
رئیسالوزرا و فرماندۀ کلّ قوا
جمعه ۱۳ قوس ۱۳۰۳ – نمرهٌ
❊مقام منیع بندگان حضرت اشرف رئیسالوزرا و فرماندۀ کلّ قوا دامّت عظمته
«محترماً بهعرض آن ذات مقدّس میرساند:
وضعیّات شهر تهران، چنانچه در تلگرافات قبل بهعرض رسانده، فوقالعاده خوب و امیدبخش است. لیکن مطالبی را که فدوی در مدّت تصدّی حکومت نظامی کاملاً کشف کرده، این است که اهالی تهران بهطور کلّی آرام و علاقهمند به ذات مقدّس هستند، ولی مابین آنها عدۀ دیگری هستند که برای جلب منافع شخصی و احراز بعضی مقامات که حقّاً هیچوقت لایق رسیدن بهآن نیستند، مشغول انتریک و دسیسه و بیرون آوردن بعضی صداهای مضحک هستند. گاهی هم یک قسمت از آن مردمان بیچاره را آلت دست خود قرار داده و به راههای کج ومعوج میکشانند، بلکه بعضی اوقات آن اشخاص بیگانه را با مرگ دست به گریبان کرده و خود با یک قلب سختی بهآنها مینگرند، و بدون آنکه ازکردۀ خود پشیمان شوند، و باز هم بهعملیات زشت خود ادامه میدهند. لازم دانسته، که بهعرض مبارک برساند که آن اشخاص نه فقط مدرّس و ملکالشعرا میباشند، بلکه یک عدۀ دیگری هستند که فدوی، مدرّس و رفقای او را در مقابل آنها بهدرجات بهتر میشمارم و آنها سرکشیک زاده و غیره هستند، که تمام مدّت شب و روز مشغول هرگونه عملیات زشت میباشند، که عملیات وکلای مخالف در مقابل آنها هیچ است. این استکه فدوی آرزومندم روزی را، که بندگان حضرت اشرف اشاره فرموده تا این قبیل خائنین را با خاک یکسان، و خود فدوی ایستاده و فرمان آتش بهطرف این خائنین بدهم. این است بهعقیدۀ فدوی مزد این اشخاص بوقلمون صفت، و اگر بعضی صداها در مجلس پیدا میشود، فقط از حلقوم این اشخاص و نتیجۀ عملیات آنهاست که بههیچ قسم منتج نتیجه نشده و نمیشود، و عقیدۀ خود آنها از این عملیات این است که در این موقع مهم حواس بندگان حضرت اشرف را متوجّه مرکز نمایند.»
حکومت نظامی تهران و توابع – سرتیپ مرتضی
نمره ۳۰
❊مقام منیع ریاست وزرای عظام و فرماندۀ کلّ قوا دامّت عظمته
«چنانکه در تلگراف سابق معروض افتاد، مجلس فعلی بهواسطۀ تبانی یکی عدّه از وکلا که اسامی آنها معروض میگردد:
سرکشیک زاده، هایم، میهن و چند نفر از رفقای آنها، همان طوری که بهعرض مبارک رسانیده با وکلای اقلّیت منشأ مفسده و جنجال گردیده، از ناحیۀ این مجلس، کوچکترین استفادهای مترتّب نیست. چنانچه ملاحظه میفرمایید، بودجههای دولتی را تا بهحال توقیف نگاهداشته، تصویب نمینمایند. ادارات را بهحال گرو درآوردهاند. در این صورت انتظار دیگری بجز خرابی کار از این مجلس نیست.»
حکومت نظامی تهران
جواب
❊ حکومت نظامی تهران و توابع
«نمره ۳۰ را ملاحظه کردم. این حقایق بر خود من پوشیده نیست و همه را آن طوری که باید و شاید میشناسم. شما مراقب جزئیات باشید تا چیزی مستور نماند.»
رئیسالوزرا و فرماندۀ کلّ قوا
نمره ۷۱۰۳
❊حضور مبارک حضرت اشرف اعظم آقای رئیسالوزرا دامّت عظمته
«یادداشتی را که دیروز بهعرض رسانید، همان دیروز آقای وزیر خارجه برای شارژدافر انگلیس قرائت کرده، بهاو دادند. پذیرفت. انشاءالله بههمّت اقبال حضرت اشرف، خطر بزرگی از استقلال ایران گذشته است. بیسیم مسکو دیروز راجع بهیادداشتهای انگلیس و مدلول آن خبری منتشر کرده بود. آقایان وکلا باز بهجنبوجوش افتادند. وزرا را به مجلس خصوصی خواستند. رفتیم و اطمینان لازم دادیم و چون دیدیم میخواهند به مطلب دنباله بدهند و حرفهایی که برای اصل موضوع مضرّ است بزنند، مطلب را کوتاه کرده بیرون آمدیم. بعضی از وکلا پشت سر ما خیلی اظهار حرارت کردند و نمیدانیم دیگر چه میخواهند بکنند.»
ذکاءالملک
جواب
❊ جناب مستطاب اجل آقای ذکاءالملک وزیر مالیه دام اقباله
«از مفاد تلگراف اخیری که بهوسیلۀ ارکان حرب کلّ قشون مخابره نموده بودید، مستحضر گردیدم. لازم است فوراً اقداماتی را که وکلا در نظر دارند، بهمن اطّلاع دهید تا اگر فیالحقیقه عملیات آنها موجب اختلال نظم و آسایش عمومی و استقلال مملکت باشد، از طرف من فکری در جلوگیری بشود.»
وزیر جنگ و فرماندۀ کلّ قوا
۱۳ قوس نمره ۴۲۱۷
❊ حکومتنظامی تهران و توابع
«دو طغرا رمز نمره ۲۸ و ۲۹۸ را راجع بهجریان مذاکرات مجلس ملاحظه کرده و از مفهوم آن مطّلع شدم. این نکته بهنظر کاملاً طبیعی است که امید مخالفین فقط به واقعۀ خوزستان بود و در این موقعی که امورات اینجا تصفیه شده آنها عصبانی گردیده، ممکن است، بر شدّت عمل خود بیفزایند. همینطور که مراقب بودهاید باز هم مواظبت کامل بهعمل بیاورید، و اگر دیدید دارند رشته را بهجای باریک میکشند، اطّلاع بدهید تا تکلیفی که مقتضی است، معیّن نمایم.»
رئیسالوزرا و فرماندۀ کلّ قوا
نمره ۶۹۴۹
❊ مقام منیع بندگان حضرت اشرف، رئیس الوزرا و وزیر جنگ دامّت عظمته
«محترماً معروض میدارد:
جلسۀ دهم قوس مجلس، قبل از ظهر بعد از ختم جلسۀ علنی، بر حسب پیشنهاد مدرّس جلسۀ خصوصی منعقد، و از طرف اقلّیت پیشنهاد شد که آقای وزرا بهمجلس بیایند و وضعیّات حاضره را در جلسۀ خصوصی توضیح دهند که مجلس بیاطّلاع نباشد. اینپیشنهاد تصویب شد و از طرف رئیس، بهآقای ذکاءالملک اطّلاع داده شد که عصر بهمعیّت وزرا در مجلس حاضر شوند. عصر وزرا و وکلا حاضر شده، چون وزیر مالیه تقاضا کرده بود بهفوریت بودجۀ وزارت جنگ تصویب شود، جلسۀ علنی تشکیل شده، آقای سهامالسلطان بهجای رئیس، جلسه را مفتوح و پس از تصویب بودجه و مخالفت شدید مدرّس، جلسه خصوصی گردید. مدّرس تعرّض نمود که چرا در این موقعی که یادداشت مصممّی از طرف انگلیسیها بهدولت داده شده، دولت بهمجلس مراجعه نکرده یا اقلّاً بهکمیسیون خارجه اطّلاع میداد. خودسرانه چرا یادداشت را رد کردهاند؟ اگر یک عواقب وخیمی ایجاد شود، که قطع دارم خواهد شد، مسوؤلیت بهعهدۀ کیست؟ دولت میتواند استعفا بدهد، ولی مجلس نمیتواند استعفا دهد، و باید تا آخرین قدم در مقابل بایستد. از طرف دولت، ذکاءالملک و سردار معظّم دفاع کردند که دولت در بدو امر که داخل اقدام راجع بهخوزستان شد، پیشبینی کامل نموده با مطالعات دقیقه داخل در اقدام شد. با مقامات خارجه هم بهقدری که لازم بوده است، مذاکرات شده، ولی دراین اواخر یک سوءتفاهمی حاصل شده بود که بالاخره منجر بهیادداشت از طرف انگلیسیها گردید، ولی چون دولت قبلاً پیشبینیهای لازمه را نموده بود، بهفوریت، رفع سوءتفاهم را کرده و تقریباً با رضایت و اطمینان کامل انگلیسیها، یادداشت مسترد شدهاست. بهطور کلّی هم، عمّاًقریب قضیۀ خوزستان بهبهترین شکل و ترتیب خاتمه خواهد یافت، و نتیجه را هم آقای رئیسالوزرا اطّلاع خواهند داد. مجدّداً از طرف زعیم و ملکالشعرا و حائریزاده اعتراض شد. سیدیعقوب جواب داده بود که در بدو امر خزعل بهمجلس تلگراف کرد. حضرت اشرف بهمجلس حاضر شد و ثابت کرد که خزعل متمرّد شده، مجلس هم بهدولت اختیار داده که او را دفع یا مطیع کند. در بین عمل لازم نیست که از دولت سؤال کنیم و توضیح بخواهیم که حواس دولت مغشوش بشود. باید تأمّل کرد و نتیجه را از دولت خواست. پس از این مذاکرات میرزا هاشم نسبت بهدولت توهینی کرده، سید یعقوب با او مشغول زدوخورد شد. یک مقداری میرزاهاشم او را کتک زده، سایرین ممانعت کردند. مدرّس و بعضی دیگر معترّضانه از جلسۀ خصوصی خارج شدند، بنا شده فردا آقایان وزرا قبل از ظهر در هیأت رئیسۀ مجلس حاضر شده و مستقیماً با بندگان حضرت اشرف دامّت عظمته بهوسیلۀ تلگراف مذاکراتی بکنند.»
حکومت نظامی تهران و توابع – سرتیپ مرتضی
◀ نمایندگان خارجه
در سفر نامۀ خوزستان که خاطرات رضا خان به قلم دبیر اعظم بهرامی از این سفر می باشد آمده است:
قونسول انگلیس هم وقت ملاقات خواست. پذیرفتم. آمد و در ضمن تذکّر داد که سرپرسی لرن وزیرمختار نیز با طیّاره بهاهواز رسیدهاند، و بهدیدن خواهند آمد.
بعد از رفتن او، قونسول روس نیز از من ملاقات کرد و ابراز نهایت مسرّت نمود. روسها طبعاً و قلباً خوشوقت بودند. جراید و بیسیم آنها مرتّباً اوضاع این صفحه را تحت دقّت و مطالعه قرار داده و با اضطراب، یا شوق، از خبر پیشرفت سیاست انگلیس یا تقدّم عملیات قشون ایران استقبال میکردند. »
چون لازم بود از نمایندگان خارجه بازدید بشود، مراسم را انجام دادم. از جمله در منزل قونسول انگلیس، سرپرسی لرن هم ملاقات شد. انتظار داشتم که وزیر مختار با شدّت و سختی مذاکره کند و چهرۀ ناراضی نشان بدهد، یا لااقل از سرگذشت جریانهای خوزستان مبسوطاً مذاکره نماید. امّا مشارالیه بدون اینکه اظهاری کرده، یا اشاره بهگزارش این ایّام بنماید، خانم خود را بهمن معرفی نمود، و از ورود من بهاین صحنه ابراز مسرّت کرد. پس از صرف چای و شیرینی و کشیدن سیگار موقعی که دید خیال حرکت دارم پرسید:
«در مورد خزعل چه نظر و خیالی دارید؟»
سپس با بیان ساده و ملایمی گفت:
«خزعل خبط کرده و تمام راه را بهاشتباه رفته، و اگر چه قابل هرگونه سیاست و مجازات است، امّا آیا ممکن است که از تقصیرش صرفنظر کرده او را ببخشید؟»
تلگراف های محرمانه بعنوان اسنادرا در زیر می خوانید :
نمره ۱۵
مورّخه ۱۶ اپریل ۱۹۲۳
در تاریخ ۱۷ آپریل ۱۹۲۳ واصل شد
از طرف لرن تهران
به پیل در اهواز
❊تلگراف محرمانه
«اخیراً فیمابین وزیر جنگ و خوانین بختیاری مشاجره و بحرانی حادث شده که مبداء آن قضیۀ «شلیل» است که سال گذشته واقع گردید. وزیر جنگ مشغول تهیّه و اعزام قواست بهبختیاری، زیرا که خوانین ایل مزبور در ادای مبلغ غرامت اظهار عدم استطاعت و بیمیلی میکنند. من، شاه و رئیسالوزرا و خوانین را از مخاطرۀ جدّی، که بهعلّت تصادف قوای مسلّحۀ بختیاری و قشون دولت ایران ظهور خواهد کرد، آگاه ساختهام و خاطرنشان کردهام که دولت انگلیس نمیتواند خطرات و تهدیداتی را که متوجّه معادننفت خواهد شد، با بیاعتنایی بنگرد. هر سه طرف مذکور بهوخامت اوضاع و سختی موقع برخورده، و تصدیق دارند، لیکن وزیر جنگ هنوز اصرار و ابرام خود را ترک نگفته است.
امیدوارم نفوذی که من مجهّز و مجری کردهام، قضیّه را حل کند و مداخلۀ قوایی را ایجاب ننماید.
خوانین را متقاعد کردهام که اختلافات داخلی خود را تصفیه نمایند. البتّه موقعیت آنها، بهواسطۀ انتصاب حکومت طایفگی جدیدی، بلاتأخیر استحکام خواهد گرفت.»
قونسولگری دولت بریتانیا در خوزستان
اهواز مورخه ۱۸ اپریل ۱۹۲۳
سواد جهت اطّلاع نایب قونسول محمّره ارسال میشود.
امضاء: ئی جی پیپیل – قونسول خوزستان مقیم اهواز
سرّی است
❊تلگراف رمز نمره ۱۲۳/ ۲۷ مورخه ۸ می۱۹۲۳
از طرف پیل در اهواز
به لرن در تهران تحت نمرۀ ۲۷ و ناکس در بوشهر تحت نمرۀ ۱۲۳
خیلی محرمانه
«خواهشمندم بهتلگراف تهران نمرۀ ۷۲ مورخه ۴ می۱۹۲۳ مراجعه فرمایید.
کلیۀ اطّلاعات واصله حاکی است، که قشون ایران از خطّ بهبهان وارد خوزستان گردیده است. از منابع موثّقه راپرت رسیده که ۴۵۰ نفر نظامی از قمشه بهامتداد بهبهان حرکت کرده و مقصد نهایی آنها رامهرمز است. علیالظاهر، مقصود وزیر جنگ این است که با اعزام این قشون بهرامهرمز، اراضی و بلوکی را از قبیل چهارمحال، جانکی و رامهرمز که سابقاً تحت ادارۀ دولت ایران بوده و در این اواخر بختیاریها بهآن دست انداختهاند، منتزع نماید، و سپس پیش آمدن بهجانب میادین نفت و اهواز سهل خواهد بود.
در این موارد لازم و اصلی بهنظر میرسد، که بدواً نسبت بهمراسلۀ ضمانتنامه که درتلگراف نمرّ ۱۰۸ مورخه ۱۸ اپریل ۱۹۲۲ بهآن اشاره فرمودید تصمیم قطعی اتّخاذ شود.
شیخ اعزام هریک از قوای ذیل را بهمنزلۀ تجاوز بهمنطقه و اراضی خود خواهد نگریست:
۱– قشون.
۲– پلیس.
۳– حاکم.
۴– مأمور عدلیه.
۵– تحصیلدار مالیاتهای غیرمستقیم.
دولت ایران چندی است که قصد خود را راجع بهاعزام (۲)، (۳) و (۵) ابراز داشته است. موضوع بحث این است که آیا ما هم باید مثل شیخ تعبیر و تأویل کنیم، و اگر بکنیم با دولت ایران چه معامله باید نمود؟ طبعاً شیخ محمّره از حضور قشون ایران درحدود منطقۀ خود بیم دارد، زیرا اگر ما ضمانت ننماییم که از طرف آنها مداخله نخواهد شد، این قوا برای شیخ، یک تهدید دائمی خواهد بود.
ممکن است راجع بهاراضی و قلمرو شیخ با دولت ایران وارد عقد قراردادهای الزامآوری شد، و یا بدون تعریضاتی ترتیب صحیحی برقرار نمود.»
به عنوان بوشهر تحت نمره ۱۲۳
سواد بهتهران تحت نمره ۲۷
❊ قونسولگری دولت فخیمۀ انگلیس در خوزستان اهواز
مورخه ۱۸ می ۱۹۲۳ – نمره ۴۶ Sـ ۸/۲۲
با کمال احترام سواد تلگراف فوق جهت اشخاص ذیل ارسال میگردد:
۱– منشی کمیسر عالی بریتانیا در عراق – بغداد.
۲– نایب قونسول بریتانیا در:
- محمّره.
- بصره.
۳– صاحبمنصب سرویس اطّلاعاتی.
❊تلگراف رمز نمره ۱۲۶/۲۹ مورخه ۴ می۱۹۲۳
خیلی محرمانه
از طرف کاپیتان پیل – اهواز
بهسر پرسی لرن در تهران ۲۹ و ناکس در بوشهر ۱۲۶
«خواهشمندم بهتلگراف نمرۀ ۲۵ خودتان رجوع کنید.
به عقیدۀ من وارد نمودن قشون منوط بهوقت و فرصت خواهد بود، و اطمینانات وزیرجنگ که در آخرین قسمت تلگراف خود بهآن اشاره فرمودهاید، با اساس و قابل تصدیق است. نقشههای وزیر جنگ در نهایت خوبی طرح شده و در عین حال هیچ موجب و بهانۀ رضایتبخشی در مداخلۀ ما برای کمک بهخوانین بختیاری بهدست نمیدهد. همچنین من گمان نمیکنم خوانین مزبور مستحقّ و شایستۀبیش از این محبّت باشند. امروز من قوای بختیاری را از اثر سه پیشامد ذیل در هم شکسته و ضعیف میبینم:
۱– وضعیّت حاضرۀ آنها بهمناسبت گروهائی که در تهران دارند.
۲– مواقع مستحکمه که قوای دولت در چهارمحال اشغال نموده است.
۳– اختلاف و تباعدنظر عشایر چهارلنگ و کهکیلویه.
در صورتی هم که خوانین غرامت مطلوبه را بپردازند بهیچوجه قابل قبول نیست که قشون از چهارمحال عودت نماید، زیرا که قشون همه قسم حقیّ برای توقّف در این نواحی دارد. پس، خوانین بایستی از دو کار، یکی را اختیار کنند، یا بهدولت ایران تسلیم شوند، یا فاشافاش طغیان نمایند. در صورت اوّل، قشون ایران عاقبت وارد معادن نفت خواهد شد و گمان نمیکنم بدتر از این موقعیتی برای کمپانی باشد. در صورت اجرای شقّ ثانی، به اعتقاد من نظر بهعلل فوق خوانین مغلوب خواهند گردید. عاقبتالامر خود آنها حاضر میشوند که خسارت عمده بهمعادن نفت وارد آوردند تا ما را مجبور بهمداخلۀ علنی و جدّی نمایند.
چون فقط از طرف طوایف بختیاری ممکن است خساراتی بهاراضی نفتخیز وارد آید، من پیشنهاد میکنم که در ابتدای ظهور مقدّمات اغتشاش، یک دسته از قشون ما وارد میادین نفت شود. این دسته قشون، دارایی کمپانی را حفظ مینماید و حضور آنها را میتوان هم برای مساعدت بختیاریها و هم برای امداد قشون ایران، بهحساب آورد.
این عدّه را میتوان بهمنزلۀ یک قوّۀ میانجی قرار داد که از طرف دولت فخیمۀ بریتانیا شیخ محمّره را در مقابل دولت ایران صیانت نماید. اگر بهانه برای اعزام قشون بهدست نیاید، و سپاهیان دولت ایران برای اشغال اراضی و قلمرو شیخ ابراز عزم راسخ نمایند آنوقت ما بایستی شورشی در میانه هواداران خزعل تولید کنیم تا از طغیان آنها خطراتی برای لولههای نفت پیش بینی بشود. سپس با پیاده کردن قشونی در اهواز، نقشۀ وزیرجنگ را باطل نموده و بر او سبقت بجوییم.»
به تهران تحت نمره ۲۹
سواد بهبوشهر تحت نمره ۱۲۶
قونسولگری خوزستان در اهواز
مورخه ۱۴ می۱۹۲۳ – نمره ۵۱– ۸/۲۲
سواد تلگراف فوق با کمال احترام تقدیم اشخاص ذیل میشود:
۱– منشی کمیسر عالی بریتانیا در عراق – بغداد
۲– نایب قونسول دولت فخیمه در:
- محمّره.
- بصره.
۳– صاحبمنصب سرویس اطّلاعاتی.
امضاء: ئیجیپیپیل
قونسول دولت فخیمۀ بریتانیا در خوزستان مقیم اهواز
❊یادداشت قونسول اهواز در خصوص موجباتی که باعث میشود مشارالیه اعزام قوایی را تقاضا کند.
«کلیات ۱– کاملاً موافق عقل و احتیاط است که حضور یک قشون انگلیسی را در خوزستان یا در بختیاری نه تنها موجب آرامش و سکون ندانیم، بلکه اسباب تهییج بشناسیم. مگر اینکه قشون مزبور بهقدری قوی باشد که کاملاً بتواند پیشرفت سیاستی را تأمین نماید که محض تقویت آن اعزام گردیده است.
۲– قوّهای که در طرح (الف) پیشبینی شده، بهعقیدۀ من برای حصول کامیابی کافی نیست و در نتیحه، حفظ دارایی و اعضای کمپانی نفت ایران و انگلیس چه در سر معادن و چه روی خط لولهها بهتر میسّر میشود، هرگاه، اسلحه و مهمّات و وجوه بهرؤسا و قبایل متّفق و دوست خودمان برسانیم. در صورتیکه این دو طریقه بهکلّی بینتیجه و بلااثر شود، هیچ چاره ای بهنظر نمیرسد، جز اینکه اهالی و جمعیت غیرنظامی را خارج کرده، و به جای آنها در صورت لزوم قشونی را که در طرح نمره (الف) پیشبینی شده بگنجانیم.
۳– معادن نفت – گمان نمیرود که حفظ اراضی نفتخیز در مقابل تهاجم قوای متخاصم بختیاری بهخوبی میسّر شود، مگر اینکه لااقل یک دیویزیون از همه قسم قوایی بهانضمام دستجاتی که برای خطوط ارتباطیه لازم است، اعزام گردد و چون تهیّهی چنین قوّهای در عراق انتظار نمیرود، پس طریقهای را که در قسمت (۲) فوق مذکور شد، بایستی بهمقام عمل گذاشت، از این قرار طرح نمرۀ (ب) هم بایستی کنار گذارده شود، زیرا هر خسارتی که باید بهمعادن نفت وارد شود، قبل از آنکه تمرکز قوای مصرّحه در طرح (ب) انجام بگیرد، بالطبیعه واقع خواهد گردید.
۴– یک پیشامد دیگر نیز ممکن است واقع شود که با اوضاع مذکوره در قسمت (۳) فوق مباین و مختلف باشد، و آن چنین است که ممکن است بختیاریهای هفت لنگ، یا درتحت فشار قشون ایران که از طرف اصفهان بر آنها فشار خواهد آورد، یا در تحت تأثیر عشایر چهارلنگ، که قشون ایران از بهبهان و طرف جنوب شرقی بهآنها مساعدت و کمک خواهد کرد، سوق داده شوند و خود را بهمعادن نفت رسانده و آن مؤسّسه را تهدید بهخرابی و خسارت نمایند، تا شاید دولت انگلیس مداخله نموده و عملاً بهمساعدت آنها برخیزد.
در این وقت اعزام یک عدّۀ کوچکی که ابداً مهیّا و آمادۀ جنگ نباشند، تهدیدات مزبوره را مرتفع و برطرف خواهد ساخت، مشروط بر اینکه خود بختیاریها تقاضای اعزام عدّۀ مذکور را بنمایند. امّا از طرف قونسول اهواز ارسال این عدّه تقاضا نمیشود مگر آنکه قبلاً وزیر مختار انگلیس در تهران آن را تصویب نموده باشد، زیرا که ایشان فقط میتوانند بگویند که آیا ممکن است بهواسطۀفشار بر دولت مرکزی تهران، رفع غائله را نمود یا نه؟
۵– لوله و نقاط کشیدن نفت – تنها خطری که توجّه بهآن لازم است، هرجومرج است. این هرجومرج از یکی از سه علّت ذیل ممکن الحدوث خواهد بود:
(الف) وفات شیخ محمّره.
(ب) یک قیام و شورش بر ضدّ شیخ محمّره.
(ج) مناقشه و منازعۀ قشون دولت ایران و قوای شیخ محمّره.
اینک راجع بهعلل مذکوره، یکان یکان سخن میرانم:
(الف) هیچ تهدید نزدیکی بهلولهها و بهنقاطی که نفت را با تلمبه میکشند نزدیکتر از این تهدید نخواهد بود. در این موقع باید بهطوری که در قسمت (۲) فوق اشاره گشت شروع به اقدام شود، و اگر لازم باشد قضیّۀ تخلیۀ افراد نیز عملی گردد.
باید بهخاطر آورد که مداخلۀ قشون انگلیسی بهکمک شیخ، یک جنبۀ تعصّبی هم بهقضیه خواهد افزود و موجب تکثیر عدّه و افزایش حسّ مقاومت مخالفین خواهدگردید.
(ب) متمنّی است بهضمیمۀ نمرۀ ثانی مراجعه فرمایید.
(ج) از مخاطرات لولههای نفت و نقاطی که نفت کشیده میگردد، لازم نیست پیشگیری قبلالوقوع بشود. علل بسیار مهمّ سیاسی برخلاف دخالت قشون انگلیس پیش خواهد آمد و مسأله ی حفظ دارایی کمپانی در واقع، فرع قضیّۀ بزرگتری خواهد شد و آن این است که تا چه درجه دولت بریتانیا حاضر است از عهدۀ تعهّدات خود برآمده و هنگام تجاوز دولت ایران نسبت بهشیخ، مشارالیه را حفاظت و تقویت کند.
۶– آبادان – امّا راجع بهصیانت دستگاههای تصفیۀ کمپانی آبادان، اگر مقتضیات نظامی فقط ایجاب نماید، بههر عامل و وسیلۀ پلتیکی میشود دست زد.»
ئیجیپی پیل
قونسول دولت فخیمۀ بریتانیا در خوزستان – اهواز
مورّخۀ ۱۱ جون ۱۹۲۳
قونسولگری بریتانیا مقیم اهواز
نمره ۱۱۶ ـ ۴/۲۲
به تاریخ ۲۰ جون ۱۹۲۳
خیلی محرمانه
❊ بهکمیسر سیاسی محترم دولت فخیمۀ مقیم بوشهر
دفاع از معادن نفت جنوب
«۱– افتخاراً توجّهات حضرتت را بهمدلول مراسلۀ نمرۀ ۹۱۸ . s . o مورّخۀ ۳۰ ماه می۱۹۲۳ و ملفوفات کمیسر بغداد بهعنوان وزیر مختار انگلیس مقیم تهران، مشعر بر حفاظت معادن نفت جنوب ایران معطوف میدارد.
۲– در موقع ملاقات گروپ کاپیتان بریکس در اهواز، بر حسب تقاضای مشارالیه، راپرتی تهیّه نمودم راجع بهوضعیاتی که باعث گردد قونسولگری اهواز تقاضایی راجع بهاعزام قشون بهخوزستان نماید.
اینک محض استحضار خاطر مبارک سواد راپرت مزبور را ایفا میدارم.
۳– راست است که در تلگرام نمرۀ۲۹ مورّخۀ ۱۵ می۱۹۲۳ که بهوزیر مختار دولت انگلیس مقیم تهران مخابره کردهام شمّهای از طرق اعمال و فوائد اعزام قشون را در بعضی مواقع و حوادث شرح دادهام، امّا آن وقت، من محدودیت قوای هوایی را که ارکان حرب عراق میتواند گسیل نماید، در نظر نگرفته بودم. ممکن است اکنون میزان قوایی را که فوراً برای حفظ معادن و لولههای نفت لازم خواهد بود کمتر از اندازه برآورد کرده باشم، امّا در این مورد توجّه جنابعالی را بهتلگراف نمرۀ ۸/۱۱ موّرخۀ ۲۸ اکتبر۱۹۲۰ سر آرنولد ویلسن از بوشهر، و تلگراف خودتان، نمرۀ ۴۳۸ مورّخۀ ۱۳ می۱۹۲۳خطاب بهوزیر مختار تهران جلب مینمایم.
در تلگراف اوّل سر آرنولد ویلسن میگوید:
«به نظر من یک بریگاد پیاده نظام و یک رژیمان سوار و یک باطری توپ کوهستانی برای اعزام بهخوزستان در مواقع اغتشاش کفایت خواهد کرد.»
در تلگراف دوّم، شما چنین اظهار عقیده کردهاید که یک باتالیون در اهواز و یک باتالیون در میدان «نفتون» کافی است، در صورتی که بختیاریها و مشایخ عشایر نیز بهما کمک نمایند. امّا من معتقدم که در مواقع سخت ما با قوای معتنابهی از مشایخ عشایر مخالف سروکار خواهیم داشت، بهاین لحاظ من طرفدار این عقیده هستم که بایستی ذخیرۀ کافی از اسلحه و مهمّات و وجوه بهرؤسای قبایل موافق خود بدهیم تا بهاعمال هوائی که ارکان حرب عراق میتواند بهاختیار ما بگذارد و از محدودیت آن نیز مطّلعیم، محتاج نشویم.
۴– اگر ادلّۀ من صحیح باشد، در نتیجه لازم بلکه حیاتی بهنظر میآید که معادل ۵۰۰۰ الی ۱۰۰۰۰ تفنگ و مقدار متناسبی مهمـّات در بصره ذخیره نماییم، تا در موقع ظهور حوادث مهمّه بهاختیار شیخ
محمّره گذارده شود. بهنظر من اکنون ۵۰۰۰ تفنگ حاضراست.»
با کمال افتخار ملازم بسیار مطیع شما
ئیجیپی پیل
قونسول دولت بریتانیا در خوزستان مقیم اهواز
سواد مراسلۀ فوق با عرض ارادت:
۱– بهحضرت اجل کمیسر عالی عراق (بغداد)
۲– بهوزیر مختار و ایلچی فخیمۀ انگلیس در تهران تقدیم میگردد.
پیام تلگرافی وزیر مختار انگلیس بهشیخخزعل
خیلی محرمانه
تلگراف رمز نمرۀ ۱۳۰۱ مورّخۀ ۲۳ جولای ۱۹۲۲
❊ از طرف ترور از بوشهر بهعنوان والیس – اهواز
«در تعقیب تلگراف نمرۀ ۱۲۹۰ حسبالامر تلگرافی وزیر مختار، مورّخۀ ۲۲ جولای۱۹۲۲ خیلی فوری پیغام محرمانۀ ذیل را بهشیخ محمّره ابلاغ نمایید:
«میل دائمی این جانب بهشرافت و سلامتی آن حضرت از پیغام ذیل مستفاد میگردد. چندی پیش با نهایت تعجّب و تألّم گسیل شدن قشون ایران را از اصفهان از طریق بختیاری بهعزم خوزستان استماع کردم. از قرار راپرت، عدۀ آنها پانصد نفر و دارای چند توپ میباشند. رئیسالوزرا تاکنون اطمینان میدهد که فقط ۲۰۰ نفر نظامی اعزام شده. بدواً بهوزیر جنگ و رئیسالوزرا اعتراضات جدّی نموده اظهار داشتم، ارسال قشون بهخوزستان غیرلازم بلکه خطرناک است. خاصّه که امنیت کامل در خوزستان حکمفرماست و قشون بهجهت اطفای اغتشاش و هرجومرج آذربایجان و گیلان و لرستان و سرکوبی دستجات سارقین که سر راههای تجارتی را گرفتهاند واجبتر میباشد، در نتیجه دولت ایران اظهار موافقت نمود که از پیشرفت قشون ممانعت بهعمل آورد. رئیسالوزرا دیروز شخصاً مرا ملاقات و خواست که در……. خود تجدیدنظری بکنم، ولی من استنکاف ورزیدم. مشارالیه بیان داشت، چنانچه مستحضر بودیم که اعزام قشون موجب اعتراض شما میشود، اقدام نمینمودیم. فعلاً هم رجعت آن اشکال دارد، زیرا که حیثیّات دولت کاسته میشود و در مجلس مشکلاتی تولید خواهد گشت. من پاسخ دادم هرگاه نخست با من مشورت میکردید، نظریات مرا درک مینمودید. تقریباً دو ماه قبل نظریات خود را وضوحاً بهسردار سپه گفته بودم. در این مورد هم اضافه کردم که من با این نقشه کاملاً مخالف و از آن متنفرم، و میترسم دخول قوای جدید در ولایتی که انتظام و امنیت در آن برقرار بوده فقط مورث و موجد اغتشاشات و مشکلات شود، و مایلم که این نقشه متروک بماند. حضرت اشرف گفتند که خودشان و وزیر جنگ حاضرند رسماً بهجنابعالی (سردار اقدس) اطمینان بدهند که این دستجات فقط محض خدمت و نگاهبانی حکومت شوشتر اعزام شدهاند، و ابداً مداخله در کارهای شما و منطقه شما نخواهند نمود. گویا در همین زمینه مشارالیه هم بهجنابعالی تلگرافی خواهند کرد، و جنابعالی نیز بلاشبهه بهنحوی که مطابق مصالح خودتان باشد جواب خواهید داد.
در این باب من و صمصامالسلطنه و سردار جنگ کاملاً مذاکره کرده و در این نکته اتّفاق کردهایم که شما و ایشان باید بهدولت ایران فشار وارد آورید، تا بداند که اعزام قشون خطرناک و از لحاظ اوضاع محل غیر لازم و بیهوده است، و تمام وسایل ممکنه را بایستی بهکار برد که دولت ایران این تصمیم را ترک بگوید، و شما و خوانین سابقالذکر دنبالۀ اقداماتی را که من کردهام و کاملاً بهمنافع شماست گرفته، مجری آن بشوید. خوانین میتوانند بهقوّۀ قهریّه، قشون را مانع شوند، امّا اگر ما و شما و آنها بالاتّفاق کار بکنیم این اقدام لزومی نخواهد داشت.
منبع : «سفرنامۀ خوزستان» سخنان رضاشاه به خامه فرج الله بهرامی – 1303- از تلاش آنلاین
* پی نوشتهای : مقالۀ طاهره سپهوندی «تاریخ، پهلوی، شیخ خزعل، انگلستان، خوزستان»
[1] – نجم آبادی ، حاج عبدالغفار، سفرنامه، به کوشش محمد دبیر سیاقی ، ص 78.
[2] – بهار، محمدتقی ، تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران، تهران : انتشارات امیرکبیر، 1363، چاپ اول ، ص 144 .
[3] – رک. سندشماره 22، مورخ 23 رجب 1323 بایگانی اسناد وزارت امور خارجه .
[4] – شیخ الاسلامی، جواد، افزایش نفوذ روس و انگلستان در ایران، تهران: انتشارات کیهان، 1369، ص 44.
[5] – همان، ص 112.
[6] – انصاری ، مصطفی، تاریخ خوزستان، ترجمه :محمد جواهر کلام ، تهران: نشر شادگان ، 1377، چاپ اول، ص 112.
[7] – اعتماد السلطنه ، عبدالله بن مصطفی، کتابچه ی مسافرت عربستان و لرستان ، نسخه خطی، شماره 6285 آرشیو وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران، ص 55-65.
[8] – جمال زاده، گنج شایگان، ص 132.
[9] – کارثویت، جن، راف ، تاریخ سیاسی و اجتماعی بختیاری ، ترجمه : سهراب امیری، تهران: انتشارات سهند، 1373، چاپ اول، ص 238.
[10] – استارک، فریار، سفرنامه الموت ، لرستان و ایلام ، ترجمه، علی محمد ساکی، تهران: انتشارات علمی ، 1364، ص 21.
[11] – خاطرات حسین قلی خان نظام السلطنه مافی ، به کوشش منصوره اتحادیه و سیروس سعدوندیان، تهران: انتشارات نشر تاریخ ایران، چاپ اول .
[12] – گزارش نمره 1791، مورخ 28 حمل 1301/ 25 شعبان 1345 ه. ق بایگانی اسناد وزارت امور خارجه ایران .
[13] – کسروی ، تاریخ پانصد ساله خوزستان، انتشارات خواجو، چاپ اول، 1362، ص 228، 5- همان ، ص 228.
[14] – همان ، ص 228.
[15] – شمیم، علی اصغر، ایران در دوره ی سلطنت قاجار، تهران ، انتشارات زریاب، چاپ سوم، 1384، صص 314-313.
[16] – همان ، ص 594.
[17] – از اسناد «مرکز» اسناد انقلاب اسلامی ، شماره کلاسه 59.
[18] – شیخ الاسلامی ، جواد ، همان ، ص 36.
[19] – رک. گزارش نمره 1908، بایگانی اسناد وزارت امور خارجه .
[20] . همان
* پی نوشتهای نوشتۀ حسین کاوشی« استعمار پیر و غائله شیخ خزعل»
1ـ مصطفی انصاری، تاریخ خوزستان، تهران: شادگان، 1377، ص112
2ـ بنجامین شوادران، خاورمیانه و نفت و قدرتهای بزرگ، تهران: شرکت سهامی انتشار؛ 1354، ص14ـ 13
3ـ شمیم، علی اصغر، ایران در دورهٔ سلطنت قاجار، تهران، انتشارات زریاب، چاپ سوم، ۱۳۸۴، ص4ـ شیخ الاسلامی، پیشین، ص36.ص ۵۹۴.