توضیحات و مآخذ:
1 حسین مکّی « تاریخ بیست ساله ایران » جلد سوم – نشر ناشر – 1362 – صص 424 – 421
2 – پیشین – صص 465 – 424
و نگاه کنید به صورت مشروح مذاکرات دوره پنجم مجلس شورای ملّی – جلسه دویست و یازدهم مجلس ، مورخه شنبه نهم آبان ماه 1304
3 – دکتر محمّد قلی مجد « از قاجار تا پهلوی » – ترجمه رضا مرزانی– مصطفی امیری – مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی – بهار 1389 – صص – 400 – 391
* پی نوشت ها « از قاجار تا پهلوی »
1- گزار ش اموری شماره 1236 ، 143 / 9111 , 891 ، مورخ 4 نوامبر 1925
2 – گزارش ویلیامسن ، شماره 505 ، 1438 / 00 , 891 ، مورخ 15 دسامبر1927
3 – گزار ش اموری شماره 1247 ، 144 / 9111 , 891 ، مورخ 21 نوامبر 1925
4 – تلگرام اموری شماره 75 ،1368 / 00 , 891 ، مورخ 30 اکتبر 1925
5 – تلگرام اموری شماره 76 ،22 / 01 , 891 ، مورخ 31 اکتبر 1925
6 – تلگرام اموری شماره 77 ،23 / 01 , 891 ، مورخ 31 اکتبر 1925
7 – تلگرام اموری شماره 78 ،24 / 01 , 891 ، مورخ 1 نوامبر 1925
8 – یادداشت کاظمی به گلوک ، 31 / 01 , 891 ، مورخ 2 نوامبر 1925
9 – تلگرام اموری شماره 80 ،26 / 01 , 891 ، مورخ 3 نوامبر 1925
10 – گزار ش اموری شماره 1236 ، 143 / 9111 , 891 ، مورخ 4 نوامبر 1925
11 – گزار ش اموری و ضمیمه ، شماره 1237 ، 35 / 01 , 891 ، مورخ 6 نوامبر 1925
12 – گزار ش اموری شماره 1246 ، 45 / 01 , 891 ، مورخ 21 نوامبر 1925
13 – گزار ش اموری شماره 1252 ، 47 / 01 , 891 ، مورخ 4 دسامبر 1925
◀ نصرالله سیف پور فاطمی در خاطرات خود بنام « آئینه عبرت » می نویسد : دکتر مصدق با این نطق مکتب تازه ای در تاریخ سیاسی ایران بوجود آورد که تا به امروز این اصول مرام و ایده آل هرایرانی وطن پرست و آزادیخواه است. هنگامی که مصدق صدای خود را بر ضد دیکتاتوری بلند کرد ، من در کالج اصفهان مشغول تحصیل بودم و معلم ادبیات فارسی احمد عرفان روزنامه ایران را به کلاس آورد و متن نطق را از اول تا آخر برای ما خواند.
با آنکه دکترمصدق تا آن تاریخ درایران رل مهمی بازی کرده بود و یکی از رجال عالم و تحصیل کرده و تنها دکتر حقوق در دولت و مجلس بود و علاوه بر نمایندگی مجلس از تهران ، سمتهائی از قبیل معاونت وزارت مالیه وزیر عدلیه ، والی فارس، وزیر مالیه ، والی آذربایجان و وزیر خارجه در کابینه های مشیرالدوله و وقوام السلطنه را داشت ، نام او در میان توده های مردم مانند مدرّس زیاد مشهور نبود. ولی این نطق منطقی و پرمعنا از آنروز ویرا دشمن ظالم و افراد متعدی معرفی کرد و مردم مخصوصاً طبقه روشنقکرو مردم بازار دور او جمع شده و او هم با نطق هایش در دوره پنجم و ششم ومخالفت با دولت ها و مقالاتش پایه مکتبی که تا به امروز طرف توجه اکثریت مردم ایران است ، گذارد.
اساس این مکتب روی اصول زیر بود:
1 – کشور احتیاج به قانون دارد و هیچ مقامی مافوق قانون نیست. کلیۀ مقامات کشور از شاه تا گدا باید مطیع قانون بوده و مجلس و جراید آزاد ومحاکم صالح عدلیه باید مردم را از ظلم و کید مستبدین نجات بدهند.
او معتقد بود که رضا خان نمی تواند هم وزیرجنگ باشد، هم فرمانده قوا ، نخست وزیر وشاه و دیکتاتور باشد .( این فلسفه جدائی قوای کشور در آن روزها درمشرق زمین تازه و بگوش ها نا آشنا بود. مصدق اولین کسی است که آن را بازبان تازه و با کمال صمیمت ترویج و تبلیغ کرد.)
با رضا خان مطیع مجلس و شاه موافق بود. به رضا خان مستبد دیکتاتور می گفت:
ای زبر دست زیر دست آزار
گرم تا کی بماند این بازار؟
به چـه کار آیدت جهانداری؟
مردنت به که مردم آزادی
2 – سیاست خارجی هم سی سال قبل از ظهور نهرو و ناصر و تیتو ، مکتب اصل عدم تعهد را اعلام کرد. در وزارت خارجه اش به دولت پیشنهاد کرد که ایران باید درمقابل شمال و جنوب سیاست توازن منفی یا عدم تعهد را پیشه خود قرار بدهد و به هیچکدام دلبستگی نشان نداد و ثروت زیر زمینی ایران را به کمک خود یا کشورهای کوچک دور از حدود ایران بیرون بیاورد.
به هیچ یار مده خاطر و به هیچ دیار
که بر و بحر فراخست و آدمی بسیار
3 – دکتر مصدق در مقالاتی که در مجله آینده و سایر روزنامه ها منتشر ساخت این نکته را تأکید می کند که بزرگی یک ملت بداشتن افراد با سواد و مطلع و آزاد وعلاقمند به خانه و آشیانه خود است. ملت بیسواد و مجلس و جراید درقید و سلطنت استبدادی ، اساس ملیت و قومیت را متزلزل و ویران می سازد و نمونه آن سوم شهریور 1320 و انقلاب اخیر ایران بود.
4 – دکتر مصدق معتقد بود که هیچگاه اجازه ندهید مقدرات کشورتان بدست خارجیها اداره شود. زیرا هیچگاه دایه از ما در مهربان تر نیست. اگر احتیاج بوجود خارجیها دارید آنها را استخدام کرده و از علم و صنعت آنان استفاده کنید. مردم را از قرار دادهای مضر مخصوصاً با کشورهای متکبر و زورگو بر حذر می داست.
* نصرالله سیف پور فاطمی « آئینه عبرت » ،خاطرات و رویدادهای تاریخ معاصر ایران – انتشارات جبهۀ ملی ایران – 1368 – صص 47- 46
◀ در کتاب خاطرات محمود فروغی در گفتگو با حبیب لاجوردی آمده است :
ج. ل: در اینجا مکث کنیم و برگردیم به رأی موافق پدرتان نسبت به انتقال سلطنت از سلسله قاجار به پهلوی . آیا در این مورد درحضور شما صحبتی کردند که نیت چه بوده ؟ همچنین برگردیم به مطلبی که دکترمصدق در مجلس گفته بود که اگر سردار سپه قدرتمند را به سلطنت برسانیم تکلیف حکومت مشروطه چه خواهد شد؟ دیدگاه پدرتان در این مورد چه بود؟ چه می گفتند؟
محسن فروغی: «مرحوم مصدق نطق شان درمجلس به نظرمن شاهکاربود. برجسته ترین نطق مرحوم مصدق، به عقیده من، آن نطق است و من دارم متنش را اینجا. بسیاراستدلال قشنگی کرد. بسیار بسیار خوب بود.»(1 )
در باره « دیدگاه پدرش محمدعلی فروغی » نسبت به رضا خان می گوید:« یک عده ای [ ازجمله پدرش، داور و…] معتقد بودند که ، نخیر، بیاییم این حکومت مرکزی قوی را پشتیبانی کنیم ، حمایت کنیم ، نگهداریم. پاکش کنیم ، تمیزش کنیم ، نگذاریم زیاد آلوده بشود. شاید آنها خیلی خوش بین بودند. خیال می کردند که واقعاً موفق می شوند.» ( 2)
سپس محسن در تکمیل آن می گوید :« ایشان [ پدرم] از آنهایی بودند که عقیده داشتند که باید این حکومت مرکزی قوی را بیاییم، بسازیم، حمایت کنیم، پشتیبانی کنیم. منتها خیلی زود است قضاوت کنیم که چه عواملی باعث شد که ما دراین راه موفق نشدیم. و به تدریج فرض کنیم که بعد ازهفت سال – هشت سال سلطنت رضا شاه ، گرفتارآن دیکتاتوری شدیدی که مرحوم مصدق پیش بینی آن را در آن نطق کرده بود، شدیم.» (3)
منبع: 1- خاطرات محمود فروغی – ویراستار جبیب لاجوردی – طرح تاریخ شفهی ایران– مرکز مطالعات خاورمیانه دانشگاه هاروارد– 1382 – ص 32
2 – همانجا – ص 34
2 – همانجا – صص 36 – 35
◀ فراموش نشود که شهامت و شجاعت مصدق در نطق تاریخی خود که در مجلس ایراد کرد ، روزی که «با نهیب مرگ و فشار قوّۀ ترور نظامی آغاز گردید!
همانگونه بهار آن روز را به تصویر کشیده است و قبلاً آنرا آورده ام ، می نویسد : جسد واعظ قزوینی هنوز تازه بود] واعظ قزوینی اشتباهی به جای ملک الشعرای بهار کشته شد[ هول و رعب و بهت، شجاع ترین افراد را آزار می داد. پیدا بود که کار از کار گذشته است، فقط هشت نه نفر در انبوه نمایندگان هنوز توانائی داشتند که تقلّا کنند، فکری بیاندیشند، با هم در نهایت یأس و آرامی و اختصار شوری بنمایند. چه باید کرد؟ اکثریت را ربوده بودند. دولت در دستی نوید و وعید ودر دستی تهدید داشت.
کوآن شیر مرد و آزاده ای که بداند و درک کند که حریف هم ازما می ترسد، بلکه او بیشتر می ترسد، چه با اوست.
باور کنید همه را بیم ورعب فراگرفته بود. اگر به نطق آقایانی که در روز 9 آبان به نام مخالفت با مادّۀ جدید ایراد کرده اند دقیق شوید، علامت کمال ملاحظه و تأثیر خوف و وحشت را خواهید دید. از هر سطری بوی خوف و رعب می آید. بدبختانه من آن روز به امر رفق مأمورخانه نشینی شده بودم و در جلسه حاضر نبودم، و اگرمی بودم شاید ازدیگرهمفکران خود زیادترمقاومت بخرج نمی دادم. ما دیگراز همه چیز مأیوس بودیم! به قضاوت تاریخ هم امید نداشتیم. حتّی به دلیل جلسۀ شب هشتم آبان که نطق مرا در جراید چاپ نکردند از این هم مأیوس بودیم که لااقل نطق ما را هم کسی از خلق الله تواند شنید. معذالک سوگند به کلام خدا این عدّه شیرمرد را برآن داشت که در غرقاب خوف و بیم با عزیزان خود وداع کرده، به مجلس بیایند و هرچه هست، سخنی بگویند! و آمدند و گفتند!»
– محمّد تقی ملک الشعرا بهار «تاریخ مختصر احزاب سیاسی» جلد دوّم – ناشر: امیر کبیر-1363 – صص– 330 – 329
◀ یحیی دولت آبادی اشاره به تهدید از طرف یاسائی برای در زیر زمین خانه رضا خان که می گوید « به محض نشستن یاسائی نماینده سمنان ورقه را برداشت بدست من داده میگوید امضاء کنید ورقه را میخوانم و میفهمم مطلب چیست و میبینم مابین شصت و هفتاد نفراز یکصد و بیست نفر نماینده آن را امضاء کردهاند. دیدن این ترتیب و عنوان غیر واقع احضار شدن از طرف سردار سپه طوری مرا منزجر ساخته است که هر پیش آمد ناگواری را براین حال ترجیح می دهم ورقه را روی میز میگذارم. نماینده سمنان با تشدد می گوید امضاء کنید! جواب می دهم اگر رأی داشته باشم درمجلس شورای ملی میدهم نه در این سردابه. می گوید اگر امضاء نکنید بد خواهد شد. اینجا من صدای خود را بلند کرده می گویم مرا تهدید می کنید ازاین بدتر برای من چه می شود صدای من که بلند شد از اطراف آمدند ببینند چه خبر است.» (1 )
*حسن تقی زاده در بارۀ عزل تیمورتاش می گوید: بیچاره تیمورتاش تقصیری نداشت، ولی رضاشاه میگفت که آنکه میگوید سوراخ، خود تیمورتاش است و از راه او [ست که] آنها مطلع شدهاند، این [شد که]همان روز جمعه که دفتر هم نبود به او کاغذ نوشت که او از وزارت دربار معاف است. فردا ما رفتیم دیدیم تیمورتاش نیست.
در هیات وزرا شاه خودش آمد گفت آقایان مشغول کار خودتان بشوید. رضاشاه با مرحوم فروغی سر و سر داشتند. یعنی به او همه چیز را میگفت. شاه آمد خیلی با وزرا گرم گرفت و گفت این یاسایی ماشاءالله پهلوانی است، کار خودش را میکند (یعنی محتاج به تیمورتاش نیست). دستش را به صورت هر کسی کشید. مثل اینکه [او را] وحشت برداشته بود که تیمورتاش میخواسته کلکش را بکند. فروغی به من محرمانه گفت این صورت ظاهر را نگاه نکنید دم همه سست است، یعنی تمام این وزرا را ریشهکن خواهد کرد. گفت خودش به من گفت (به فروغی) غیر از شما و تقیزاده و منصور [رجبعلی منصور، منصورالملک] که الان سوئیس است.ما خیلی تعجب کردیم، معلوم میشود با او رغبت باطنی داشت. باقی وزرا غیر این سه نفر همه با آن حرامزاده همدست بودند. این بود که میگفت من میدانم ریشه همه این وزرا را خواهد کند. بعدا دیگر داستانش طولانی است.
◀قضیه یاسائی
بیچاره یاسائی که دست نشانده داور بود و تیمورتاش همه کار را به اسم یاسائی میکرد. یاسائی وحشت کرده بود.
تا یک روز گفته شد به کار این یاسائی هم باید رسیدگی بکنم. یاسائی دیگر مثل اینکه روح از بدنش رفته باشد. داور هم وقتی به یاسائی چیزی گفته میشد خیلی پریشان میشد. من یک قدری در هیات وزرا تند حرف زدم.گفتم شاه آمد که به کار یاسائی هیات وزرا رسیدگی کند. الحمدالله خبر خوشی است. تا حالا پلیس رسیدگی میکرد [و آن] برای وزرا مناسبت ندارد. خیلی خب، ما رسیدگی میکنیم، این را داور به یاسائی گفته بود.
[یاسائی] با من خوب نبود. دیدم بیچاره از در عقب آمد به وزارت مالیه و از من خیلی تشکر کرد. خیلی پریشان بود. ولی آخرش او را نجات دادیم. [به شاه] گفتم رسیدگی کردیم گناهی نداشت. هر چند، آنهای دیگر هم گناهی نداشتند، بدترین معاملهاش با تیمورتاش بود.(2 )
1- یحیی دولت آبادی « حیات یحیی » – جلد چهارم – انتشارات عطار – 1361 – ص 383
2 – حسن تقی زاده «زندگی طوفانی» ،( خاطرات ) انتشارات فردوس – 1379 – صص – 254 – 253
◀ زندگینامه سیدمحمّد تدیّن
دکتر مرتضی مشیر در کتاب « دکتر ومصدق در دورۀ قاجار و پهلوی » سابقۀ تدیّن را اینگونه شرح می کند: « سید محمد تدیّن معروف به سید بیرجندی، یکی از رؤسای سابق مجلس است که دوران بازنشستگی خود را تا زمان حیات درمجلس سنا گذرانید. وی از تعزیه داران و سینه زنان پای پرچم رضا خان سردار سپه بود که با اخذ رشوه از او، موجبات انقراض سلسلۀ قاجاریه را فراهم ساخت. تدیّن قبل ازآن موافق با قرار داد ننگین 1919 وثوق الدوله بود و با وثوق الدوله همکاری داشت و سپس عضو کمیتۀ فولاد سید ضیاء الدین طباطبائی بوده است.
در جلد اول آئینه عبرت از قول دبیر اعظم بهرامی چنین نقل شده است :
« در ظرف چهارسال سردارسپه به وسیلۀ تدیّن ، زین العابدین رهنما و ضیاءالواعظین مبلغ زیادی بین روز نامه نویسها و روضه خوانها و آخوندها و بازاریها خرج کرد. در تهران معروف بود که تدیّن هم از این نمد کلاه خوبی به دست آورده و باغ تجریش را از این پول خریداری کرد و آن باغ بین ظرفا ( به جمهوری آباد ) معروف شد، پس از آنکه رضا شاه به سلطنت رسید به حساب تمام آنهایی که پول ازاوگرفته بودند، رسید. بعد از آنکه تدیّن را از ایالت کرمان منفصل و خانه نشین کرد ، مرحوم فروغی نزد شاه از تدیّن وساطت کرده و می گوید: « تدیّن به شخص اعلیحضرت خدمت کرده است.» رضا شاه در پاسخ می گوید: « ذگاءالملک تو هرگز …….؟» فروغی در جواب تأمل کرده و دستی به ریش کشیده و در جواب ساکت می ماند. رضا شاه می گوید : « خجالت نکش وقتی که با…… کارت تمام شد و مزد اورا دادی ، دیگرهیچگونه تعهدی در برابر او نداری . سید هم پادو بود، کاری را کرد و مزدش را گرفت به علاوه مورد اطمینان نیست.»
در صفحه پنجم هفته نامۀ فارسی زبان خاوران ، مورخ 11 بهمن 1370 ، منتشره در شهر سن خوزه ، واقع درشمال کالیفرنیا، آقای حسین جعفری، محقق فرزانه نوشته است که سید محمد تدیّن، معمم سابق و مکلای بعدی ، مبلغ شصت هزار تومان بابت عمل خود ا ز رضا شاه رشوه دریافت داشته است.
در صفحۀ 312 جلد سوم ایران درعصر پهلوی چنین نوشته شده:
« وقتی مؤتمن الملک و مستوفی الممالک حاضر به قبول ریاست مجلس شدند، سید تدیّن رئیس مجلس که از پایه گذاران سلطنت پهلوی بود به ریاست مجلس انتخاب گردید وکلیۀ تشریفات مربوط به سلطنت رضا شاه را با سهولت و زبر دستی برگزار نمود. ولی خیلی زود او را از ریاست مجلس برکنار ساخت.
از بدو افتتاح مجلس پنجم که مؤتمن الملک از ریاست مجلس مستعفی گردید و مستوفی الممالک به ریاست انتخاب شد و حاضر به قبول ریاست نگردید سرانجام سید محمد تدیّن به ریاست انتخاب شد. پس ازانجام مأموریت تغییر رژیم ، روز 25 دیماه 1305 به علت نامعلوم چنین نوشت: « مقام منیع مجلس شورای ملی از ادامه به اداء وظیفه معذور از شغل ریاست استعفاء می دهم. تدیّن»
روز بعد عده ای از دوستان او متقاعدش می سازند که استعفای خود را پس بگیرد. پس از چند روز در کابینه مخبرالسلطنه به سمت وزیرمعارف و اوقاف منصوب می گردد. دوستانش اصرار کردند که در کابینه شرکت نکند و از مجلس بیرون نیاید ولی زرق و برق وزارت موجب شد که او قبول کند. رضا شاه اخلاق مخصوصی داشت و سعی می نمود کسانی را که در بالا رفتن او مؤثر بودند از میان بردارد یا طوری زمینشان بزند که تا آخرعمر گوشه نشینی پیشه سازند. از قبیل نصرت الدوله – تیمورتاش – سرداراسعد – سرلشکرامیر طهماسبی – تدیّن – دادگر– دبیر اعظم . بساط وزارت سید بیرجندی زودتر از آنچه فکر می کرد به هم خورد و تدیّن گوشۀ عزلت اختیار نمود…زندگی برای تدیّن که آن همه فداکاری برای رضا شاه کرده بود، بسیار سخت و ناگوارگردید. روزی کاشف به دیدن او می رود و به او اصرار می کند که یکی از روزهای دوشنبه که دیدار عام رضا شاه می باشد نزد او برود، که قبول می کند . وقتی رضا شاه چشمش با او می افتد با خنده می گوید: « آقای تدیّن من مشعوفم از این که متانت به خرج دادید.» تدیّن می گوید اگر متانت به خرج نمی دادم چه می کردم. تدیّن از رضا شاه می خواهد که محرمانه با او صحبت کند ولی رضا شاه می گوید می دانم چه می خواهی بگوئی موقعش عمل می شود چند روز بعد والی کرمان می شود.»
تدیّن بعد از برکناری از استانداری کرمان چندین سال درزمان سلطنت رضا شاه بیکار بود تا با تأسیس مدرّسۀ تدیّن به امر مدرّسۀ داری مشغول می گردد؟
بعد از شهر یور1320 مجدداً تدیّن فعالیت سیاسی را از سر می گیرد و در مقام وزارت خواربار و کشورسوء استفاده های مالی و دخالت در امرانتخابات متهم می شود و بر اثراعلام جرم دکتر مصدق علیرغم حمایت مجلسیان ، همدست او مورد تعقیب واقع و مدتی هم زندانی می شود . متأسفانه با وجود مدارک و دلائل کافی بر ارتکاب بزه دیوان عالی کشور بر اثر فشار دولت و مقامات عالیه رأی برائت برای او و علی سهیلی نخست وزیر سابق که با یکدیگر شریک جرم بوده اند ، صادر می نماید و بدین ترتیب قضات عالی مقام این محکمه روی دوران دیوان بلخ معروف را سفید می سازند.»
منبع : دکترمرتضی مشیردرکتاب « دکتر ومصدق دردورۀ قاجار و پهلوی »- ویراستار:جمشید صداقتکیش – 1378 – صص 90 – 88
* بامداد مینویسد : سیدمحمد تدیّن از چهره های سیاسی و فرهنگی اواخر دورۀ قاجارو دوران پهلوی . سیدمحمّد بیرجندی معروف به تدیّن ، پسر محمّدتقی ، در 1260 ش در یکی از قرای بیرجند متولّد شد. تحصیلات مقدّماتی را در بیرجند گذراند، سپس برای ادامۀ تحصیل راهی مشهد شد و در مدرسۀ میرزاجعفر حجره ای گرفت و به مدت هشت سال به آموختن علوم قدیمه پرداخت . در 23 سالگی از مشهد به تهران عزیمت کرد و چندسال به تحصیل ریاضیات و فلسفه مشغول بود. سپس تحصیلات خود را نزد عبدالرزاق بغایری * و ناظم الاطباء در رشته های ریاضی و طبیعی و طب ادامه داد و سرانجام در یکی از حجرات مدرسۀ فیلسوف واقع در امامزاده اسماعیل تهران مکتبخانه ای دایر کرد و روضه خوانی هم می کرد. بعدها مکتبخانه را به مدرسه ای به نام تدیّن تبدیل کرد و خود نیز به تدیّن معروف شد. حُسن مدیریت وی ومراقبت در پیشرفت تحصیل شاگردان ، سبب شهرت مدرسۀ تدیّن شد (یغمائی ، ص 292ـ293؛ چند پرده از زندگانی رجال ، ص 27؛ بامداد، ج 3، ص 23).
* دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائره المعارف اسلامی در بارۀ تدیّن آمده است: «تدیّن با مشروطه طلبان همراه و هم رأی بود و روزی که به فرمان محمدعلی شاه مجلس را به توپ بستند از مردم جدا نشد و پس از آن با نطقها و خطابه های پرشور، خلق را به مقاومت در برابر ستمگریهای محمّدعلی شاه و یاری کردن مجاهدین تشویق می کرد. وی با شرکت عدّه ای از روشنفکران آزادی خواه ، دستۀ سادات فاطمیه را تشکیل داد و در مساجد به منبر می رفت و مردم را به فداکاری برمی انگیخت (همانجا). چندی هم با سربازان ملّی در مسجد سپهسالار با قوای استبداد جنگید ( چند پرده از زندگانی رجال ، همانجا). او که به همین سبب شهرت یافته بود، از افراد مبرّز حزب دموکرات شد (بامداد، ج 3، ص 236) و در انتخابات دورۀ چهارم مجلس شورای ملّی به نمایندگی از تهران انتخاب شد. در کابینۀ وثوق الدوله به حکومت گیلان منصوب و مأمور مذاکره و ابلاغ پیام صلح رئیس دولت به میرزا کوچک خان جنگلی و حلّ مسالمت آمیز قضیۀ جنگل شد که توفیقی حاصل نکرد و به تهران بازگشت (فرخ ، ص 35؛ هدایت ، ص 310). تدیّن در 1298 ش امتیاز انتشار روزنامۀ صدای تهران را گرفت که اولین شمارۀ آن در 20 مرداد 1298 انتشار یافت . این روزنامه از طرفداران وثوق الدوله و از جمله مدافعان قرارداد 1919 بود (عاقلی ، ج 1، ص 133). در سوم اسفند 1299 کودتاچیان تدیّن را توقیف و زندانی کردند، ولی پس از مدتی آزاد شد (مستوفی ، ج 3، ص 213). مجلس چهارم در اوّل تیر 1300 افتتاح شد و سیدمحمّد تدیّن ، نمایندۀ مردم تهران ، در زمرۀ وکلای متنفّذ آن مجلس و ظاهراً جزو اکثریت بود (عاقلی ، ج 1، ص 156). او در 15 مهر 1300 در انتخابات هیئت رئیسۀ مجلس شرکت کرد و در زمرۀ منشیان انتخاب شد و در انتخابات فروردین 1302 نایب رئیس دوّم مجلس گردید (فرهنگ قهرمانی ، ص 50، 53).
در انتخابات دورۀ پنجم مجلس شورای ملّی سیدمحمّد تدیّن از بیرجند و قائنات به وکالت مجلس انتخاب شد. وی در مجلس پنجم یکی از مهره های مهم سردارسپه بود (مرسلوند، ج 2، ص 261) و هم او بود که طرح قانونی تغییر رژیم مشروطه به جمهوریّت را به مجلس داد (عاقلی ، ج 1، ص 184). در همین دوره بود که حسین بهرامی ، از جمهوری خواهان ، به تحریک تدیّن به مدرّس سیلی زد. در پی این اهانت به مدرّس ، مردم به مجلس ریختند و با جمهوری مخالفت کردند و طومار جمهوری رضاخانی درهم پیچیده شد (مستوفی ، ج 3، ص 586 ـ 588). در 15 مهر 1304 انتخابات هیئت رئیسۀ مجلس شورای ملّی انجام گرفت و میرزا حسین خان مؤتمن الملک به ریاست رسید و سیدمحمد تدیّن نایب رئیس اوّل شد، اما مؤتمن الملک از قبول ریاست خودداری کرد (عاقلی ، 1376 ش ، ج 1، ص 197؛ بهار، ج 2، ص 326). مجلس پس از درخواست مجدّد از مؤتمن الملک برای پذیرش ریاست و امتناع وی ، بر آن شد حسن مستوفی را به ریاست برگزیند ولی او نیز نپذیرفت و استعفای خود را کتباً اعلام کرد. تدیّن بی آنکه استعفانامه را قرائت کند با عنوان نایب رئیس اوّل جلسه را برقرار ساخت و اعتراض شهید مدرّس به این عملِ خلافِ نظامنامۀ مجلس ــ قرائت نکردن استعفانامه و تعیین نشدن رئیس جدید ــ به جایی نرسید (ایران . مجلس شورای ملّی ، دوره پنجم ، جلسه 211، مورخ 9 آبان 1304). بدین ترتیب روز نهم آبان جلسۀ علنی مجلس شورای ملّی به ریاست سیدمحمد تدیّن نایب رئیس اوّل تشکیل شد و طرحی که داور به صورت مادّۀواحده تهیه و به امضا رسانده بود و انقراض سلسلۀ قاجاریه و واگذاری موقّت حکومت به رضاخان را اعلام می کرد ( رجوع کنید به پهلوی * ، سلسله ، بخش 1) قرائت شد. پس از مخالفتها و موافقتهایی که با این طرح در مجلس ابراز شد، مادّۀ واحده با اکثریت 80 رأی از 85 رأی در جلسه تصویب شد (بهار، ج 2، ص 332ـ365). عصر همان روز، سیدمحمد تدیّن به اتّفاق سایر اعضای هیئت رئیسه با رضاخان پهلوی ملاقات و تصمیم مجلس را دایر به خلع سلسلۀ قاجاریه و تفویض حکومت موقّت به وی تسلیم کردند (مستوفی ، ج 3، ص 666).
در انتخابات بعدی هیئت رئیسه در آبان 1304، تدیّن به ریاست مجلس انتخاب شد. او در مجلس ششم نیز به ریاست مجلس برگزیده شد (عاقلی ، ج 1، ص 200، 211). در 18 بهمن 1305 تدیّن از ریاست مجلس و نمایندگی کناره گیری کرد و در همان روز در سمت وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه به کابینۀ حسن مستوفی (مستوفی الممالک ) وارد شد (همان ، ج 1، ص 217ـ 218). در خرداد 1306 مهدیقلی هدایت (مخبرالسلطنه ) بجای حسن مستوفی به رئیس الوزرایی انتخاب شد و سیدمحمد تدیّن کماکان وزیر معارف و اوقاف بود تا در 17 دی 1306 مغضوب رضاشاه شد و از سمت وزارت کناره گیری کرد (منشأ این غضب ، گویا آن بوده که تدیّن از رضاشاه در دوران نخست وزیری وی برای انجام کاری مبلغی دریافت کرده بوده اما در انجام آن کار قصور داشته است رجوع کنید به بامداد، ج 3، ص 236).
تدیّن سخنوری ماهر بود و در مدّت وزارت خود سخنگویی دولت را به عهده داشت و از لوایح دفاع می کرد (یغمائی ، ص 299). از جمله اقداماتی که وی در مدّت وزارت یازده ماهۀ خود انجام داد، الغای امتیاز حفریات مملکت بود که ناصرالدین شاه و مظفّرالدین شاه به فرانسه داده بودند. بعلاوه ، وی در تصویب سریع چندین قانون در کمیسیونها و مجلس نقش عمده ای داشت (صدیق ، ج 1، ص 326ـ327). مهمترین این قوانین عبارت بود از قانون اعتبار تعلیمات عمومی مصوّب اردیبهشت 1306 و مکمّل آن در 13 مهر 1306؛ قانون تأسیس شورای معارف در ولایات ؛ قانون ورزش اجباری در مدارس مصوّب شهریور 1306؛ و چند قانون برای استخدام معلّم از فرانسه و آلمان برای مدرسۀ حقوق و صنعتی . در زمان او مدرسۀ حقوق و مدرسۀ علوم سیاسی به مدرسۀ واحدی به نام مدرسۀ عالی حقوق و علوم سیاسی مبدّل شد و ضمیمۀ وزارت معارف گردید. مدرسۀ تجارت نیز از وزارت فوائد عامّه منتزع و تحت ادارۀ وزارت معارف قرار گرفت (همان ، ص 327؛ نیز رجوع کنید به د.فارسی ، ذیل « مدرسۀ حقوق و علوم سیاسی »). از دیگر اقدامات تدیّن ، الزام مدارس خارجی در ایران به تدریس تاریخ و جغرافیای ایران به محصّلان ایرانی ، تأسیس بیش از دویست باب مدرسه در قصبات و دهات و تشکیل کلاسهای شبانه برای آموزش اصول جدید تعلیم و تربیت به آموزگاران بود (همانجا).
سیدمحمد تدیّن در اوایل 1309ش به استانداری کرمان منصوب شد و این مأموریت بیش از نه ماه به طول انجامید. او در اسفند همان سال به تهران احضار شد (یغمائی ، ص 306) و با تأسیس دانشگاه تهران در 1313ش به استادی دانشکدۀ ادبیات برگزیده شد و در 1320 به عضویت فرهنگستان ایران منصوب گردید (صدیق ، ج 2، ص 135، 249). در 13 آذر 1320 در ترمیم کابینۀ محمدعلی فروغی به وزارت فرهنگ منصوب شد (عاقلی ، ج 1، ص 341) و در فروردین 1321 به ریاست دانشکدۀ ادبیات انتخاب گردید (همان ، ج 1، 345). در 28 بهمن 1321 که علی سهیلی کابینۀ خود را معّرفی کرد، تدیّن ابتدا وزیر مشاور و سپس در 13 اسفند همان سال وزیر خواروبار بود و در 23 تیر 1322 وزیر مشاور و سرانجام وزیر کشور شد (همان ، ج 1، ص 354، 356ـ357؛ ضرغام بروجنی ، ص 245ـ246). در 18 تیر 1323 سیدمهدی فرۀخ نمایندۀ دورۀ چهاردهم مجلس شورای ملّی ، در مجلس علیه سیدمحمّد تدیّن به سبب سوء استفادۀ مادی در انتخابات مجلس چهاردهم و سوءاستفاده از اموال دولتی اعلام جرم کرد (فرخ ، ص 603) و پروندۀ او برای رسیدگی تسلیم دیوانعالی تمیز شد. در 27 اردیبهشت 1326 محاکمۀ سیدمحمد تدیّن در دیوانعالی کشور به ریاست محمد شفیع جهانشاهی و با حضور کلیۀ رؤسای شعبه ها و مستشاران دیوانعالی کشور آغاز شد. در این محاکمه عدّۀ زیادی از نمایندگان مجلس و رجال و مدیران جراید حضور داشتند. محاکمه ده روز به طول انجامید و سرانجام رأی به برائت او داده شد ( سالنامه دنیا ، ص 238، 248). در 1328 ش وی از مشهد سناتور شد و با کابینۀ سپهبد رزم آرا به مخالفت برخاست (فرهنگ قهرمانی ، ص 337؛ متین دفتری ، ص 395).
تدیّن در آذر 1330 براثر بیماری سرطان در امریکا درگذشت (یغمائی ، ص 307) و جنازۀ او پس از حمل به تهران در امامزاده صالح تجریش دفن شد.
تدیّن آثار تألیفی و ترجمه ای متعدّدی دارد که عبارت اند از: جامع محمدی ؛ نخبه الادب ، دو جلد؛ عربی ، پنج جلد؛ علم الاشیاء ، شش دوره ؛ حساب ، دو جلد؛ جغرافیا ، چهارجلد؛ تعلیمات مدنی ؛ انکشافات جغرافیایی ؛ اکتشافات جغرافیایی ؛ اصول خطابه و تاریخ مختصر منطق (همان ، ص 306).»
منابع : ایران . مجلس شورای ملّی ، صورت مذاکرات مجلس شورای ملّی ، دورۀ پنجم ؛ مهدی بامداد، شرح حال ایران در قرن 12 و 13 و 14 هجری ، تهران 1357ش ؛ محمدتقی بهار، تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران ، تهران 1323ـ1363ش ؛ چند پرده از زندگانی رجال معروف ایران ، تهران 1324ش ؛ د. فارسی ؛ سالنامۀ دنیا ، سال 2 (1325ش )؛ عیسی صدیق ، یادگار عمر ، تهران ، ج 1، چاپ سوّم ، 1352ش ،ج 2، چاپ دوم ، 1354ش؛ جمشید ضرغام بروجنی، دولتهای عصر مشروطیّت ، تهران ?[ 1350ش ] ؛ باقر عاقلی ، روزشمار تاریخ ایران از مشروطه تا انقلاب اسلامی ، تهران 1376ش ؛ مهدی فرّخ ، خاطرات سیاسی فرّخ ، تهران [ 1345ش ] ؛ عطاءاللّه فرهنگ قهرمانی ، اسامی نمایندگان مجلس شورای ملّی از آغاز مشروطیت تا دوره 24 قانونگذاری و نمایندگان مجلس سنا در هفت دورۀ تقنینیه از 2508 تا 2536 شاهنشاهی ، تهران 1356ش ؛ احمد متین دفتری ، خاطرات یک نخست وزیر ، چاپ باقر عاقلی ، تهران 1370ش ؛ حسن مرسلوند، زندگینامۀ رجال و مشاهیر ایران ، ج 2، تهران 1369 ش ؛ عبداللّه مستوفی ، شرح زندگانی من ، یا ، تاریخ اجتماعی و اداری دورۀ قاجاریه ، تهران 1360ش ؛ مهدیقلی هدایت ، خاطرات و خطرات ، تهران 1363ش ؛ اقبال یغمائی ، وزیران علوم و معارف و فرهنگ ایران ، تهران 1375ش . / باقر عاقلی /
منبع: دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائره المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «سیدمحمد بیرجندیتدیّن»، شماره۳۳۸۸
http://www.encyclopaediaislamica.com/madkhal2.php?sid=3388
انقلاب اسلامی در هجرت شماره ۸۳۲ از ۲۴ تیر تا ۸ مرداد