26 خرداد، بمناسبت صد و سیُ و یکمین
سالگرد تولّد دکترمحمّد مصدّق «زندگینامۀ دکترمحمّد مصدّق» (81)
«نطق تاریخی دکتر مصدق در جلسۀ تغییر سلطنت»
« آقایان همه تحصیل کرده و درس خوانده و دارای دیپلم هستند، ایشان پادشاه مملکت میشوند آنهم پادشاه مسئول! هیچ کس چنین حرفی نمی تواند بزند و اگر سیر قهقرائی بکنیم و بگوییم: پادشاه است، رئیس الوزراء ، حاکم همه چیزاست، این ارتجاع و استبداد صرف است! ما میگوئیم که سلاطین قاجاریه بد بوده اند، مخالف آزادی بوده اند، مرتجع بوده اند، خوب حال آقای رئیس الوزراء پادشاه شد اگر مسئول شد که ما سیر قهقرائی میکنیم. امروز مملکت ما بعد از بیست سال و این همه خونریزیها میخواهد سیر قهقرائی بکند و مثل زنگبار بشود که گمان نمیکنم در زنگبارهم اینطور باشد که یک شخص هم پادشاه باشد و هم مسئول مملکت باشد!»
« دکتر محمد مصدق »
« یا بواسطۀ تمایل مجلس یک رئیس الوزرائی را بکار بگمارد. خوب اگر ماقائل شویم که آقای رئیس الوزرا [سردار سپه رضا خان ] پادشاه بشوند، آنوقت در کارهای مملکت هم دخالت کنند و همین آثاری که امروزازایشان ترشّح میکند درزمان سلطنت هم ترشّح خواهد کرد، شاه هستند، رئیس الوزراءهستند، فرماندۀ کلّ قوا هستند. بنده اگر سرم را ببرند تکّه تکّه ام بکنند و و آقای سید یعقوب هزار فحش بمن بدهد زیر بار این حرفها نمی روم، بعد ازبیست سال خونریزی! آقای آقا سید یعقوب! شما مشروطه خواه بودید، آزادی خواه بودید، بنده خودم شما را در این مملکت دیدم که پای منبر میرفتید و مردم را دعوت به آزادی می کردید. حالا عقیدۀ شما این است که یک کسی در مملکت باشد که هم شاه باشد، هم رئیس الوزراء باشد، هم حاکم ؟ اگر اینطور باشد که ارتجاع صرف است استبداد صرف است،پس چرا خون شهداء راه آزادی را بیخود ریختند ؟؟چرا مردم را بکشتن دادید؟ میخواستید از روز اوّل بیائید بگوئید که ما دروغ گفتیم و مشروطه نمیخواستیم یک ملّتی است جاهل و باید با چماق آدم شود!.»
« دکتر محمد مصدق »
◀حسین مکّی در تاریخ بیست سالۀ ایران می نویسد : قبل از اینکه به جلسۀ تاریخی نهم آبان 1304 (جلسۀ تغییرسلطنت) و نطق دکتر مصدّق السلطنه پرداخته شود لازم است از نظر توضیح مطلب مقدّمتاً دو سه موضوع را بیان نموده،سپس به اصل نطق جواب آن پرداخت ، برای کشف حقیقت لازم شد که در این مورد مصاحبه ای با آقای دکتر مصدّق به عمل آید و مقدّمات جلسه و حقیقت آن روشن شود.
طبق تحقیقاتی که به عمل آمده جریان امر به این ترتیب بوده است:
1 – صبح نهم آبان ماه 1304 خورشیدی مستوفی الممالک که یکی از رجال شریف و خوش نام ایران به شمار می رود به دکتر مصدّق تلفون کرده بود که خبر دارید امروز مجلس هست یا خیر؟
دکتر مصدّق در پاسخ اظهارداشته بود: « خبر ندارم » سپس مرحوم مزبورازایشان خواهش کرده بود که به منزل مشارالیه رفته تبادل نظر نمایند.
بلافاصله دکتر مصدّق با ایشان ملاقات نمود ومذاکرات به ترتیبی که ذیلاً بیان می شود جریان یافت:
مستوفی الممالک پرسیده بود از مادّۀ واحده که برای تغییرسلطنت احمد شاه تهیه شده خبر دارید یا نه؟
خیر ، خبر ندارم.
مجدّداً اظهار نموده بود که « در منزل سردارسپه مادّۀ واحده ای تهیه شده و نمایندگان رایک به یک به آنجا برده اند که آنرا امضاء نمایند، آقای میرزا حسین خان علاء را هم که برده اند امتناع نموده و امضاء نکرده است. سپس اظهارداشت که دیشب هم درمنزل آقای مؤتمن الملک بودم و با آقای مشیر الدوله و آقای مؤتمن الملک دراین باب مشورت کردیم که آیا با این وضع امروز به مجلس برویم یا نه ؟ آقایان صلاح ندانستند که امروز درمجلس حاضرشویم ، چون من دراین مسئله تردید دارم خواستم در این مورد با جنابعالی هم مشورت بکنم که آیا به مجلس برویم یا نه ؟»
دکترمصدّق درجواب اظهار می دارد که « بتوپ چی و سربازهر ساله مواجب می دهند که یک روز بکاربیاید و ازمملکتش دفاع کند ، به وکیل هم دو سال مواجب می دهند برای اینکه یک روز بکار مملکت به خورد واز قانون اساسی دفاع بکند، اگرما امروز به مجلس نرویم به وظیفۀ نمایندگی خود رفتار نکرده ایم…»
مستوفی الممالک رأی دکتر مصدّق را پسندیده وموافق شد و به میرزا حسین خان علاء هم تلفون کردند و به منزل ایشان آمده به اتّفاق به مجلس رفتند.
درمجلس به اطاقی که سید حسن مدرّس و شاهزاده سلیمان میرزا بودند وارد شدند و مبهوت جریان و اوضاع آمد و رفت نمایندگان که حاکی از یک خبر و حادثۀ غیر منتظر وغیر مترقّبه ای بود گشتند، در این اثنا به مستوفی الممالک اطّلاع دادند که قائم مقام الملک ( حاج آقا رضا رفیع ) در خارج اطاق با جنابعالی کارلازم دارد. میرزا حسنخان مستوفی پس ازملاقات با ایشان مجدّداً به اطاق آمده و به دکتر مصدّق گفته بود که « چون با جنابعالی به مجلس آمده ام و بایستی با شما هم خارج شوم حالا هم با شما مشورت می کنم که سردارسپه مرا خواسته است آیا صلاح می دانید که بروم یا نه؟»
دکترمصدّق درپاسخ اظهار می دارد« البتّه تشریف ببرید وشاید کاری بکنید این طرحی که برای تغییر سلطنت تهیه شده امروز مطرح نشود.»
هنوزمستوفی به دراطاق نرسیده بود که دکترمصدّق ازمستوفی الممالک خواهش کرد چون ممکنست استعفای اوّلیۀ جنابعالی را درمجلس علنی مطرح نکنند ، مجدداً استعفای دیگری مرقوم فرمائید تا آقای علاء در موقع رسمیت یافتن مجلس آنرا ارائه دهند بلکه مطابق نظامنامۀ داخلی بواسطۀ نبودن رئیس و انتخاب رئیس جدید مجلس نتواند وارد دردستور و شور در طرح مادّۀ واحده که تهیه کرده اند بشود.
مستوفی الممالک استعفا نامۀ دیگری نوشت و به آقای علاء داده ،به منزل سردار سپه رفتند.
توضیح اینکه هیئت رئیسۀ مجلس سالی دو مرتبه تجدید انتخاب می شوند، یکی 14 فروردین و دیگر 14 مهرماه ، در انتخابات 14 مهرماه آقای مؤتمن الملک که هوای کاررا پس دیده بود و گویا از جریان خطرناک پس پرده تا اندازه ای آگاه بود، از قبول ریاست امتناع نمود ومجلس شورای ملّی چنین در نظر گرفت که اگرمرحوم مستوفی به ریاست انتخاب شود چون مشارالیه درکار ریاست دخالت نخواهد کرد و تدیّن هم به نیابت ریاست انتخاب می شود بنا براین جلسۀ نهم آبان را بدون دغدغۀ خطر اداره خواهد کرد واز این بابت دیگر نگرانی نخواهد بود.
زمانی که زنگ جلسۀ رسمی زده شد، مخالفین مادّۀ واحده بدون تشریک مساعی با یکدیگر وارد جلسه گردیدند، ولی برعکس موافقین قبلاً صف آرائی کرده برای هر یک ازمخالفت کنندگان اشخاصی را معیّن کرده بودند که جواب بدهند. مثلاً برای جواب دکتر مصدّق داورو در مقابل تقی زاده ، سید یعقوب انوارو درمقابل جناب میرزا حسین خان علاء ، یاسائی !
2 – قبل از تشکیل جلسه، تیمور تاش وزیر فوائد عامۀ و فروغی وزیر خارجه نمایندگان را برای تشکیل جلسه از دو دری که آنوقت داخل می شدند به محلّ خود وارد و مواظب بودند که دیگر نمایندگان از جلسه خارج نشود.
مشهوراست که برای وارد کردن محمّد ولیخان اسدی چون از ورود به جلسه خود داری داشت ، تیمورتاش به او گفته بود شما عیال دارید؟ اولاد دارید؟ علاقه دارید یا ندارید . گفته بود ندارم. تیمور تاش پرسید آیا علم ( شوکت الملک حاکم وقت بیرجند) را هم ندارید؟ اسدی در جواب، دارم. تیمورتاش می گوید اگر حضرت اشرف ( سردار سپه) علم را دار بزند که چرا اسدی را انتخاب کردی شما چه خواهید کرد؟ گفته بود علم را دارم ، ووارد مجلس می شوم ! این بود که اسدی هم وارد مجلس شد.
3 – نکتۀ دیگر قابل ذکر اینستکه به وکلائی که مادّۀ واحده را امضا کرده بودند اطمینان داده شده بود که دورۀ آینده هم انتخاب خواهند شد. بنابراین کسانی که مادّۀ واحده را امضا کرده بودند غیراز شاهزاده سلیمان میرزا که در تهران انتخابات آزاد بود وانتخاب نشد در دورۀ ششم همگی انتخاب شدند. ( 1)
◀ صورت مشروح مجلس مورخه شنبه نهم آبان ماه 1304
جلسۀ دویست و یازدهم مجلس سه ربع ساعت قبل از ظهر به ریاست آقای تدیّن نایب رئیس تشکیل گردید
نایب رئیس – صورت مجلس تصویب شد قبل ازورود در دستور، سه فقره خبر از کمیسیون عرایض و مرخصی تقدیم مجلس شده است که یکی یکی بعرض مجلس میرسد
خبر اوّل راجع بمرخصی شاهزاده محمّد هاشم میرزا است که از تاریخ حرکت کمیسیون هم تصویب کرده است
مدرّس – اخطار قانونی دارم.
نایب رئیس – راجع بچه چیز ؟راجع بخبر کمیسیونست ؟
مدرّس– اجازه بدهید تا عرض کنم راجع بچه چیز است یک مسئله مقدّم بر این هاست اخطار قانونی دارم اجازه میدهید عرض کنم.
نایب رئیس – بعد از این ممکنست اجازه بگیرید صحبت بفرمایید.
مدرّس – در جلسۀ رسمی اخطار قانونی مقدّم است .
نایب رئیس– مقصودتان اخطار نظام نامه است ؟
مدرّس– بلی مگر نظامنامه قانون نیست ؟ باید استعفای رئیس را بخواند.
نایب رئیس– آقای داور (اجازه).
داور– البته اخطار یکه حضرت آقای مدرّس فرمودند ایشان حق داشتند والبته هروکیلی میتواند هر مادّه از نظامنامه را اخطار کند ولی معمول مجلس و سابقه بر این بوده است که هر وقت یکصد با یک رأی زیادی بیک رئیس رأی دادند بمحض اینکه استعفا داد، نمی باید استعفانامه را قرائت کنند(!) ما میشنویم اقای مستوفی استعفا دادند، همانطورکه راجع به آقا میرزا حسینعلی پیرنیا چندین روز مجلس عمل کرد واستعفای ایشان را قرائت نکرد. همانطورهم درمورد آقای مستوفی تصوّرمیکنم هیچ اجباری برای ما نیست که آن استعفا را قرائت کنیم. باید اقدام کنیم بلکه ایشان را متقاعد کنیم، وقتی که بکلی مایوس شدیم آنوقت استعفانامه را قرائت کنیم.
نایب رئیس– آقای مدرّس (اجازه).
مدرّس – ما اقدام کردیم و ایشان متقاعد نشدند و امروز هم مجدّداً نوشتند که من استعفا کرده ام چرا پریروزاستعفای مرا قرائت نکردید و نوشته اش هم پیش آقای علائی است. پنج روز دنبال کردیم و ایشان قبول نکردند لهذا بمقتضای نظامنامه قبل ازهمه چیز باید استعفا را بخوانند که رئیس را معیّن کنند و اگر معیّن کردند آنوقت جلسه رسمیت پیدا کند.(!)
نایب رئیس – بنده ناچارم در مقابل اخطارنظامنامۀ آقای مدرّس توضیحاتی بدهم، پریروز قبل از ظهر مراسله از طرف آقای مستوفی توسّط آقای ارباب کیخسرو به بنده رسیده و چون پریروز موقع پیدا نشد بعرض آقایان برسانم صریح است ازامتناع از قبول ریاست نه استعفا(!!)، بنابراین مشمول مادّۀ یازدهم نظامنامه نمی شود که بطور الزام و فوریت اینموضوع در مجلس قرائت شود وبعد رئیس انتخاب شود.مادّۀ یازدهم بعرض آقایان میرسد.
مادّه ۱۱ – اگر رئیس قبل از انقضاء مدّت ریاست استعفا یا فوت نمود مسن ترین نایب رئیس مجلس را منعقد و استعفانامه را قرائت یا فوت را اعلام کرد مجلس را ختم میکند و در ظرف سه روز در تحت ریاست همان نایب رئیس مجدّداً مجلس منعقد و بطوریکه در مادّۀ هشتم ذکر شد رئیس انتخاب میشود.
نایب رئیس –این مادّۀ یازدهم دائر است بصورتی که رئیس اشتغال بخدمت حاصل کرده باشد مراسلۀ آقای مستوفی هم قرائت میشود.
داور– اجازه میفرمائید
نایب رئیس – اجازه بدهید قرائت شود تا مسئله حل شود (بشرح ذیل قرائت شد).
◀ مراسلۀ مستوفی
هفتم آبانماه ۱۳۰۴
مقام مقدّس مجلس شورای ملّی
پس ازتشکّر از حسن ظن که نماینده گان محترم نسبت به بنده ابراز داشته اند تصدیع میدهد که بعلل چندی درجواب تلفن آقای نایب رئیس، امتناع خود را از مقام ریاست عرض کرده ام، چون از قرار معلوم رسمی تلقّی نفرموده اند این است که کتباً هم بعرض میرسانم .
نایب رئیس – بعقیدۀ بنده شامل مادّۀ یازدهم نیست و فوریت را ایجاب نمی کند.
بعضی از نمایندگان – صحیح است!
مدرّس – ورقۀ امروز را بدهید بخوانند.
نایب رئیس –ورقۀ امروز هم همین است (بمضمون ذیل قرائت شد)
بازهم مراسلۀ مستوفی
روز سه شنبه اینجانب امتناع و استعفای خود را ازمقام ریاست بآقای نایب رئیس داده ام و نمیدانم چه شده است که تا بحال قرائت نشده است
(حسن)
نایب رئیس –این اخبار از اینست که قبلاً مراسله به بنده نوشته شده است عین مراسله هم همانست (!)
نایب رئیس – آقای مدرّس (اجازه).
مدرّس – بنده خواهش دارم فرمول استعفا رابفرمایید، چون بعد از این محل ابتلاء می شود. «استعفا طلب» عفو، یعنی اینکه برمن تحمیل کرده اند من طلب عفومیکنم ، این معنی استعفا است. هم ورقۀ اوّل استعفا بوده و هم ورقۀ دوّم مینویسد: که من استعفای خودم را دادم چرا نخواندید ومن ازآقایان تقاضا میکنم مطالب را بیک صورتی درآوریم که مردم لااقل بدانند که ما میخواهیم یک صورت قانونی درست کنید، استعفا یعنی طلب عفو، هم پریروزی استعفا بوده است هم امروز می گوید: اینکه مرا رئیس کرده اید، من طلب عفومیکنم. نظامنامه هم می گوید: استعفای رئیس را باید درجلسۀ اوّل خوانده، بعد رئیس را معیّن کرد تا مجلس قانونی شود .شما میخواهید قانونی نشود، نشود!
نایب رئیس – آقای آقا سید یعقوب (اجازه).
آقا سید یعقوب – فرمایشی که آقای مدرّس فرمودند در واقع مسئلۀ علمی است(!) چنانچه در کاغذی هم که آقای پیر نیا نوشته بودند، در جلسۀ خصوصی عرض کردم که این مسئله مسئلۀ علمی(!) است و هر یک از ماها از این عبارت نظامنامه یک چیز میفهمیم وعبارت نظامنامه این است که : «آن کس که اشتغال داشته باشد بعمل»، عبارت این است رئیس که مشغول بعمل است و در عمل داخل شده اگر در ضمن عمل خواست استعفا بدهد ولی این مورد از اوّل عدم دخول است(!) نه اینکه داخل شده و استعفا کرده است یا فوت کرده است. مادۀ نظامنامه مصرح این معنی است و خود آیت الله آقای مدرّس میدانند یک مملکتی در حال انقلاب و بحران(!) است ما نمیتوانیم به واسطۀ یک کلمه که صریح است در معنی، ما میخواهیم این عبارت نظامنامه را از این معنی صحیحش(!) بر گردانیم. مملکت را در حال انقلاب و اضطراب بیندازیم. با اینکه اوّل تکلیف ما این است که عبارت نظامنامه هر چه باشد منطبق بکنیم که جلوی انقلابات و بحران را بگیریم! من از آقای مدرّس سئوال میکنم از انقضای مدّت معنایش این نیست که مشغول باشد و در حال استعفا فوت کند یا استعفا بدهد؟ این خود عدم قبول است نه داخل شدن و استعفا. .. این عبارت صریح است و دست هر کس بدهیم خواهیم دید معنایش همین است(!) یا اینکه قرینه هم ما داریم که باید عبارت را اینطور معنی بکنیم. مجلس هم رسمی است و اوّل تکلیف ما خاتمه دادن به بحرانها و انقلابات است. چنانکه در غالب مسائل مقدّم آقای مدرّس بوده اند، بنده استدعا میکنم که این عبارت صریح اله لا له دو واضح المعنی را بر همان معنای خود بدانند مجلس هم رسمی است و قانونی است و بهترین جلسات امروز است و سعادت هم در این است این بود عرایض بنده.
جمعی از نمایندگان–مذاکرات کافی است.
مدرّس –رای بگیرید.
نایب رئیس– به چه ؟
مدرّس– با اینکه مذاکرات کافی است یا نه ؟
نایب رئیس – رأی میگیریم بکفایت مذاکرات آقایانی که مذاکرات را کافی می دانند قیام فرمایند (جمع کثیری قیام نمودند).
نایب رئیس – تصویب شد (پیشنهادات از طرف آقای مدرّس بشرح ذیل قرائت شد)
پیشنهاد می کنم که نظر باین که مطلب مهم در کار است استعفای رئیس خوانده شود بعد از رسمیت وارد دستور شویم.
◀ نطق سید حسن مدرّس
مدرّس– بنده که همه آقایان می دانند ده بیست روز بود ناخوش بودم ، لیکن هر روز که حالم جا می آمد، این کاغذها و تلگرافات که آمده بود شبانه روز… یکمرتبه بحکم طبیب نگاه میکردم. هی میدیدیم از اطراف تلگراف می آید، اطّلاع کامل از وقایع نداشتم، حالا همان طور که آقای آقا سید یعقوب میفرمایند لابد آقایانیکه بیرون هستند میدانند که واقعۀ مهمّی هست؟! بنده که کاملاً واقعۀ مهمّی نمی دانم! حالا نظربه اینکه می فرمایند واقعۀ مهم است، پس باید مجلس هم کامل العیار باشد. ما که از اینجا در نمی رویم! ما که وقایع مهمّه در این شانزده سال خیلی دیده ایم، اینهم یک واقعه بواسطۀ اینکه مجلس از هر جهتی بی عیب باشد، استعفای رئیس را حالا می خوانیم، عصرآقایان می آیند، بنده هم کسالت دارم می آیم در خدمت آقایان مجدداً رئیس را معیّن می کنیم، آنوقت وارد هر مسئلۀ مهم که میخواهید به شوید .
مسئلۀ مهم خیلی این مجلس دیده است ، این هم یکی!… و الان تا عصر هم نه مملکت ایران خراب میشود نه مسئلۀ مهم جایش عیب میکند و این وکلاء هم بنده قول میدهم هیچکدام از طهران بیرون نروند و تشریف داشته باشند. اگر این تقاضای من مشروع است بشنوید والّا از بنده گفتن است شما میخواهید بشنوید نمیخواهید نشنوید. استعفای رئیس را حالا می خوانند، عصر هم می آئیم خدمت آقایان و رآی میدهیم بکسیکه صلاح می دانید. رئیس را که معیّن کردیم، آنوقت مسئلۀ مهم را عنوان میکنیم یا از این مسئلۀ مهم که آقای آقا سید یعقوب که «چکیدۀ انقلاب مشروطه» هستند میفرمایند هیچ بار از میدان در نرفته ایم که حالا از میدان در برویم?
حالا نباید عصر باشد .حالا دیگر می پسندید، نمی پسندید، خود دانید!
نایب رئیس – آقای داور (اجازه).
داور– بنده میخواستم تمنا کنم از خود آقای مدرّس که این مسئله را اینقدر تکرار نفرمایند(که مجلس بی عیب باشد) و اگراستعفای رئیس خوانده نشود مجلس عیب دارد. البتّه یکوقت مسائلی از نقطه نظر احساسات است در این صورت ممکن است تصوّر شود که بودن فلان شخص و نخواندن فلان کاغذ یک عیبی دارد. یکوقت از نقطه نظر یک اصول قانونی است….
مدرّس –قانونی است .
داور– بنده تصوّر میکنم هیچ دلیل قانونی نمیتوانند آقای مدرّس ذکر بفرمایند برای اینکه اگر مجلس چنانکه تا بحال عمل کرده و بمحض اینکه استعفای رئیس رسیده است نخوانده است این مرتبه هم ممکن است همانطور عمل کند و اگر ایشان هنوز نتوانسته اند آقای مستوفی را متقاعد کنند ما هنوز مایوس نشده ایم که نتوانیم ایشانرا متقاعد کنیم.
بنابراین دیگردراین خصوص بیشتراز این اصرار نفرمایند. حالا اگرواقعاً مقصود این است که این تعبیرشود که استعفا است و خوانده شود و مجلس را در بحران بیندازیم! البته اشخاصیکه موافق هستند که باید این کار را کرد و مقصود نه مادّۀ یازدهم نظامنامه است البته این یک موضوع علیحدّه ایست. بنده که این تعبیر را نمیخواهم بکنم و خوب است بیش از این در این موضوع مذاکره نکنیم .
نایب رئیس– رأی می گیریم پیشنهاد آقای مدرّس .آقایانیکه تصویب میکنند قیام فرمایند. (چند نفری قیام نمودند)….
نایب رئیس –تصویب شد.آقای شیخ جلال راجع بدستور فرمایشی دارید؟
آقا شیخ جلال– بلی راجع بمسائل جاری پیشنهادی از طرف عدّۀ زیادی از آقایان امضاء شده و تقدیم مقام ریاست شده تقاضا میکنم جزودستور شود.
نایب رئیس– نسبت باین پیش نهاد مخالفی نیست؟(گفته شد خیر)
نایب رئیس– قرائت میشود (بشرح ذیل قرائت شد)
نظر باینکه عدم رضایت از سلطنت سلسله قاجاریه و شکایاتی که از این خانواده می شود بدرجه ای رسیده که مملکت را بمخاطره می کشاند. نظر باینکه حفظ مصالح عالی مملکت مهم ترین منظور و اوّلین وظیفۀ مجلس شورای ملّی است و هر چه زودتر به بحران فعلی خاتمه باید داد.
امضاءکنندگان باقید دو فوریت پیش نهاد میکنیم مجلس شورای ملّی تصمیم ذیل را اتّخاذ نماید.
مادّۀ واحده – مجلس شورای ملّی بنام سعادت ملّت انقراض سلطنت قاجاریه را اعلام نموده و حکومت موقّتی را در حدود قانون اساسی و قوانین موضوعه مملکتی به شخص رضا خان پهلوی واگذار مینماید. تعیین تکلیف حکومت قطعی موکول بنظر مجلس مؤسّسان است که برای تغییر مواد ۳۶ و۳۷ و۳۸ و۴۰ متمّم قانون اساسی تشکیل میشود.
مدرّس– اخطار قانونی دارم .
نایب رئیس– راجع بهمین پیش نهاد است.
مدرّس– بلی
نایب رئیس– مادّه اش را بفر مائید
مدرّس– مادّه اش این است که خلاف قانون اساسی است.
نایب رئیس– در موقعش صحبت بفرمائید.
مدرّس– اخطار قانونی است که خلاف قانون اساسی است و نمی شود در اینجا طرح کرد(در حال خروج) صد هزار رای هم بدهید خلاف قانون است.
نایب رئیس – آقای اخگر.
اخگر– موافقم.
نایب رئیس– آقای مصدّق السلطنه.
دکتر محمدخان مصدّق – در خود موضوع عرضی دارم.
نایب رئیس– آقای داور
داور– موافقم .
نایب رئیس – آقای شیخ جلال
آقا شیخ جلال –موافقم.
نایب رئیس –آقای یاسائی.
یاسائی –موافقم.
نایب رئیس –آقای دادگر.
دادگر –موافقم
نایب رئیس–آقای نظامی .
نظامی–موافقم
نایب رئیس –آقای شریعت زاده.
شریعت زاده– موافقم .
نایب رئیس– آقای علائی .
علائی–در اصل موضوع عرض دارم.
نایب رئیس – رأی می گیریم بفوریت اوّل آقایانی که تصویب می کنندقیام فرمایند. (اکثرا قیام نمودند)
نایب رئیس– تصویب شد. رأی می گیریم بفوریت قسم ثانی آقایانیکه موافقند قیام فرمایند.(عدّۀ کثیری برخاستند).
نایب رئیس – تصویب شد .آقای مصدّق السلطنه (اجازه).
(حاضرنبودند)
نایب رئیس– آقای تقی زاده(اجازه(.
انقلاب اسلامی در هجرت شماره ۸۳۲ از ۲۴ تیر تا ۸ مرداد