back to top
خانهنویسندگانحمید رفیع: باید رستم شویم!

حمید رفیع: باید رستم شویم!

Hamid RAFIیک عده از هموطنان عزیزم کارشان شده ایراد گرفتن، بگویند بله به نام آزادی و استقلال آمدید و شاه رفت و ین استبداد سیاه جانشین آن شد، دیگه بس است!! ما خسته ایم؟! این روش که بگوییم، هیچوقت مقصر هیچ‌چیز نیستیم و همیشه طلبکار باشیم؟! زیبا نیست. استبداد شاهنشاهی مانع رسیدن به مردمسالاری در استقلال و آزادی بود مثل ملوک الطوایفی و دستگاه استبداد دینی.  بله ملوک الطوایفی، زمان رضا شاه ضعیف شد و با انقلاب ایران شاهنشاهی ضعیف شد و اینبار رودرو مقابل دستگاه استبداد دینی قرار گرفتیم. وقتی‌ به شاهنامه نگاه میکنم، حکیم فردوسی در داستان هفت خوان رستم هشدار میدهد که بعد از عبور از یک خوان وقتی مواجه به خوان جدیدی شدیم نباید افسرده شویم، باید از خوانها عبور کرد و برای این باید رستم شد. کمی‌ یادآوری تاریخ معاصر لازم است، از قبل از انقلاب عده‌ای از روشنفکران ایرانی خوان بعد از سقوط شاهنشاهی را دیده بودند، خوان دستگاه استبداد دینی که دین را با فلسفه ارسطو، فیلسوف یونانی قرنها است از خود بیگانه کرده بود و تبدیل به مبلّغ زور و زورپرستی کرده بود که در آن انسان صاحب هیچ حقی‌ نیست و فقط تکالیف دارد!! آقای بنی‌صدر یکی‌ از آن روشنفکران بود، هدفش انقلاب در اسلام بود و است تا آخرین مانع تاریخی در ایران بعد از سقوط شاهنشاهی از سر راه ملت ایران برداشته شود. بعد از انقلاب، آقای خمینی دو راه داشت رهبر انقلاب بزرگ ایران بماند و در برخورد با دستگاه استبداد دینی یار انقلاب بماند یا رئیس آن دستگاه بشود و استبداد دینی بسازد، او خیانت به انقلاب را انتخاب کرد، دیگر از صحبتها و قولهایی که در پاریس داده بود یادی نمی‌شد.! بر عکس اینبار خیانت گروگان گرفتن کارمندان سفارت آمریکا که ملت ایران به آنها امن داده بود، انقلاب نامیده شد!! انقلابی بزرگترر از انقلاب ایران؟!! بنی‌صدر و دوستانش در پی‌ اصلاح افتادند و خیلی‌ سریع فهمیدند که این نظام  قابل اصلاح نیست و تصمیم گرفتند مردم را از خطر مطلع سازند. نتیجه این تلاش‌ها این شد که آقای خمینی مجبور شد برای کودتا علیه آقای بنی‌صدر بگوید اگر ۳۶ ملیون ایرانی بگویند بله من خواهم گفت نه و استبداد سیاه ولایت مطلقه فقیه حاکم شد. از آن روز تا امروز آقای بنی‌صدر و دوستانش برای آزادی و استقلال انسان و وطن از هیچ تلاشی کوتاهی نکرده اند. قبل از ایراد گرفتن بدون تحقیق و با تکرار دروغ‌های نظام استبدادی ولایت مطلقه فقیه از خود بپرسیم برای استقلال و آزادی انسان و وطن چه کرده ایم، و چه میتوانیم بکنیم؟ پاسخ انسان شدن با شناخت حقوق بشر، حقوق شهروندی و حقوق ملی است تا بتوانیم از حق دفاع کنیم و باطل را از خود دور سازیم. باید زورپرستی را با دفاع از حق و دوری از باطل ترک کنیم. دیگر نباید باطل در هر شکل: دروغ، تهمت، زورگوئی و … روش ما باشد. عکس‌العمل استبداد ولایت مطلقه فقیه نشویم، ایرانیت و اسلامیت یا هر دین یا مرام را مقابل هم قرار ندهیم، چرا که در آزادی، ایرانیان آزادند دین و مرامی که میخواهند انتخاب کنند. بدانیم که نظام استبداد ولایت مطلقه فقیه در این ۳۴ سال توانسته اندیشه و فکر راهنما بر پایه پرستش زور برایمان بسازد و اینطور است که اسیر هستیم، نه فقط با شکنجه و سر نیزه. راه حل، شکستن اندیشه و فکر راهنمائی است که ولایت مطلقه فقیه برایمان ساخته و این با ایجاد فضای بحث آزاد، یاد گرفتن اینکه برای قبول مطلبی باید چون و چرا کرد تا فهمید و بعد پذیرفت و اجرا کرد، بدون سند و دلیل حرف نزدن، از دروغ، تهمت و دیگر اشکال زورپرستی دوری کردن است. باید حقوق خود را به عنوان انسان، شهروند، و ملت بشناسیم و در پی‌ احیای آنها باشیم. باید با درک فکر راهنما بر پایه عدم زور، این اندیشه که نظام برای اسیر نگاه داشتن ما ساخته بشکنیم و این تنها راه تغییر کردن و رستم شدن است، بدین صورت از این خوان خواهیم گذشت، و ساختن ایران آزاد و مستقل ممکن خواهد شد.

 

 شاد باشید. حمید

 

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید