قبل از هر چیز لازم است، هر چند کوتاه، خلاصه ای از تاریخچه پیدایش و فلسفه فکری، دولت اسلامی عراق و شامات موسوم به “داعش” رایاد آور شویم، داعش بعنوان گروهی منشعب از گروه القاعده محسوب میشود که از نظر گرایشات عقیدتی و باور فکری وهمچنین از جنبه های رفتاری رویکردی یکسان بلکه خشن تر با القاعده دارد. می دانیم قبل ازحمله نظامی آمریکا و انگلیس به عراق در سال 2003، القاعده در عراق حضور نداشت و فقط احمد فاضل الخلایله، موسوم به ابو مصعب الزرقاوی، مؤسس آنچه امروز داعش نامیده می شود در عراق حضور داشت. ابو مصعب الزرقاوی پس از آزادی از زندان در اردن در سال 1999، تا سال 2001 مسئولیت بخشی از گروههای داوطلبان جهادی در افغانستان را برعهده داشت که در سال 2001 به عراق آمد و به گروه انصار الاسلام پیوست، در سال 2004 گروههای مسلح مختلفی برای مقابله با نیروهای آمریکائی شکل گرفت که یکی از مهمترین این گروه ها جماعت التوحید و الجهاد بود که رهبری آنرا ابو مصعب زرقاوی بعهده داشت. با پیوند خوردنِ ابو مصعب زرقاوی با گروه القاعدهِ بن لادن، گروه “ القاعده فی بلاد الرافدین“ یا “القاعده العراقی” تشکیل گردید. «شبکه القاعده در بلاد الرافدین» در شرایط اشغال عراق از سوی آمریکا به عنوان یک گروه جهادی ضد نیروهای آمریکایی خود نمایی کرد و شماری از جوانان عراقی که برای مبارزه با نیروهای اشغالگر در کشورشان تلاش می کردند به آن گروه پیوستند و بسرعت به قوی ترین گروه شبه نظامی در عراق تبدیل شدند. اما استراتژی القاعده العراقی به رهبری ابو مصعب زرقاوی در ایجاد جنگ فرقه ای در عراق مورد انتقاد رهبران القاعده قرار گرفت و ایمن الظواهری در نامه ای در 2005 استراتژی و تاکتیک های زرقاوی را زیر سئوال برد که اعمال خشونت در مقابل غیر نظامیان شیعی و نهادهای مذهبی و کشتار مردم میتواند حمایت مردم عراق از القاعده و بصورت وسیع تر آن مقاومت سنی را تضعیف کند. ابو مصعب زرقاوی در سال 2006 در یک نوار ویدئوئی تشکیل “شورای مجاهدین“ به ریاست عبدالله رشید البغدادی را اعلام کرد
پس از کشته شدن زرقاوی توسط نیروهای آمریکائی در سال 2006 ابوحمزه مهاجر به ریاست این گروه (القاعده عراق) تعیین شد. در 15 اکتبر 2006 در پی نشست چندین گروه مسلح در چارچوب معاهده موسوم به “حلف المطیبین“دولت اسلامی عراق اعلام موجودیت کرد و ابوعمرالبغدادی را به ریاست آن انتخاب کرد. در دوران ریاست ابوعمر البغدادی عملیات این گروه گسترش یافت از جمله، حمله به بانک مرکزی، وزارت دادگستری، یورش به زندان ابوغریب و الحوث و … بود.
ابو بکرالبغدادی کیست؟
«ابراهیم بن عواد بن ابراهیم البدری» در سال 1971 در شهر سامراء عراق متولد شد. وی دارای نام و القاب زیادی است ازجمله «علی البدری السامرایی»، « ابو دعاء»، «دکتر ابراهیم »، « الکرار» و بالاخره « ابوبکر البغدادی ».
وی در خانواده ای دارای عقاید سلفی تکفیری متولد شد. شیخ عواد بن ابراهیم پدر او از بزرگان عشیره « آل بو بدری » در عراق است که اصل آن به قریش باز می گردد.
وی فارغ التحصیل دانشگاه اسلامی بغداد است و دوره های لیسانس و فوق لیسانس و دکترا را در این دانشگاه گذرانده و به عنوان استاد و معلم و داعیه مذهبی در عراق فعالیت کرده و با فرهنگ اسلامی و علوم و فقه شرعی آشنا است و اطلاعات زیادی نیز در علوم تاریخی دارد.
البغدادی فعالیت های خود را ادر زمینه های تبلیغ مذهبی آغاز کرد ولی بعدأ مسیر خود را به سوی فعالیت های جهادی تغییر داد و بعنوان یکی از قطب های سلفی جهادی و از برجسته ترین رهبران مذهبی در استانهای دیالی و سامراء مطرح شد.
نخستین فعالیت های جهادی او از مسجد امام احمد بن حنبل اغاز شد و گروههای جهادی کوچکی در منطقه تشکیل داد که به عملیات تروریستی درعراق دست زدند. وی سپس گروهی به نام «گروه اهل سنت و جماعت» را تشکیل داد و فعالیت های خود را در بغداد، سامراء و دیالی گسترش داد و با این گروه به مجلس “شورای مجاهدین“ پیوست و هیئت های شرعی را در این مجلس سازماندهی کرد او به عنوان یکی از اعضای مجلس شورای مجاهدین تا اعلام “دولت اسلامی عراق“ در اکتبر 2006 در این شورا عضویت داشت. در دولت اسلامی از معاونان ابوعمر البغدادی و از نفرات نزدیک به او بود، بطوریکه ابوعمر البغدادی وصیت کرد که ابوبکر البغدادی جانشین او شود.
از هنگامی که ابوبکر البغدادی رهبری دولت اسلامی را به عهده گرفت، به عملیات و حملات تروریستی گسترده ای در خاک عراق دست زد که مشهورترین این عملیات (قبل از موصل) حمله به مسجد ام القری در بغداد بود که به کشته شدن خالد الفهداوی نماینده مجلس عراق انجامید. همچنین حملات انتقام جویانه در رابطه با قتل اسامه بن لادن رهبر القاعده مسئولیت یکصد عملیات انتحاری را در سایت القاعده به عهده گرفته است.
در 19 آوریل 2010 نظامیان آمریکائی و عراقی طی یک عملیات در منطقه الثرثا منزلی را هدف قرار دادند که ابوعمر البغدادی و ابوحمزه المهاجر در آن بودند. پس از درگیریهای شدید، با حملات هوایی به این منزل هر دو آنها کشته شدند.یک هفته پس از این حمله این گروه در بیانیه ای کشته شدن ابوعمر البغدادی و المهاجر را رسما اعلام کردند و حدود 10 روز بعد، مجلس شورای اسلامی عراق تشکیل جلسه داد و ابوبکر البغدادی را بعنوان جانشین ابوعمر البغدادی و ناصرالدین سلیمان را بعنوان وزیر جنگ انتخاب کردند.
خلافت اسلامی البغدادی، جنبش جهادگرایی که اکنون بخش بزرگی از شمال شرقی سوریه و شمال غربی عراق را زیرکنترل دارد، از قاطعیت و از اعتماد به نفسی برخوردار است که منطقه پیرامونی خویش را دچار سردرگمی کرده است. این تشکیلات به یک حکومت کشوری جدید شباهت ندارد زیرا مفهوم مرز و حدود را رد می کند و علاقه ای به نهاد سازی مقطعی ندارد. درعوض، به طرح های زیادی درمورد خاورنزدیک و به ویژه حکومت های منطقه و نیز سیاست های خارجی غربی می اندیشد.
این جنبش کشورگشا، با توجه به ترکیب آن و داوطلبانی که از همه جای جهان می آیند، درحدی تعجب آور، هویتی روشن از خود نشان می دهد.
و این ماجرا از زمانی درعراق آغاز شد که این کشور توسط امریکا درسال ۲۰۰۳، اشغال و جمعی از مجاهدین پیشین جنگ افغانستان شعبه ای محلی از القاعده را در عراق به راه انداختند. راه و روش آنها خیلی زود از سازمان مادر جدا و اولویت را بیشتر به دشمن نزدیک می دادند تا حریف دوردستی که ایالات متحده یا اسرائیل می توانستند نماینده آن باشند.(1)
این همانی تز ولایت مطلقه فقیه و تز خلافت اسلامی البغدادی؟
در اندیشه ولایت مطلقه فقیه
اگر خمینی نظریه ولایت فقیه در منابع شیعه را به دوره سید محمد مهدی بحرالعلوم (م 1212 قمری، 1797 میلادی)، ملا احمد نراقى، فاضل دربندى و … منتسب میکند و این تئورى نوظهور را با روایاتی مجعول در فرهنگ دینى خود احیا می کند و در حوزهء علمیهء نجف تدریس و یک دهه بعد، با تشکیل حکومت اسلامى در ایران آنرا با مفاهیمی مبهم و ذهنیتی موهوم درهم می آمیزد و با نگاه صغار نگری فقط از مریدان اطاعت میطلبد و حکومت ولایت فقیه را منحصر به خدا و قانون، فرمان و حکم الله میداند و قانون اسلام یا فرمان خدا، بر همهء افراد و بر دولت اسلامى، حکومت تامّ دارد و همه افراد از رسول اکرم گرفته تا خلفاى آن حضرت، تا ابد تابع قانون الهی هستند. (2) می گوید، ولایت فقیه، ولایت و حکومت فرد نیست، بلکه حکومت الهى بر مردم است و فقیه صرفاً کارشناس و متخصص در شناخت احکام الهى و مسئول اجراى آن است و در عصر غیبت حضرت مهدى، باید اجراى احکام الهى صورت گیرند و به هیچ عنوان نباید این احکام تعطیل شوند. باید حدود الهى اجرا شوند. براى اجراى احکام الهی، نیازمند شخصى است که ولایت داشته باشد که این ولایت باید به اذن خداوند باشد، «اگر فقیه عالم و عادل بپاخاست و تشکیل حکومت داد، همان ولایتی را داردکه پیامبر در امر ادارهی جامعه داشته است و بر همهی مردم لازم است که از او اطاعت کنند” . (3) خمینی از این هم پیشتر رفت و مدعی شد که معناى خلافت در صدر اسلام امر مجهول نبود که محتاج به بیان باشد، بلکه از پیامبر خواسته می شد اشخاص رامعرفى کند و ایشان با همین وصف بالا آنها را معرفى می کرد، که «مردم ناقصاند و نیازمند کمالاند وناکاملاند، پس به حاکمی که قیم امین صالح باشد محتاجند». «ولایت فقیه واقعیتی جز قرار دادن و تعیین قیم برای صغار ندارد.» (4) حکومت مىتواند قراردادهاى شرعى را که خود با مردم بسته است، یک طرفه و در موقعى که آن قرارداد مخالف مصالح کشور و اسلام باشد یک جانبه لغو کند و مىتواند هر امرى را چه عبادى و یا غیر عبادى که مخالف مصالح اسلام باشد، از آن جلوگیرى کند.
آئینه عقاید و افکار خلافت ابوبکر البغدادی!
حال پس از سه دهه و با به اجرا در آمدن ولایت مطلقه خمینی، به ادعا ها و تئوریهای جدید البغدادی میرسیم، ولایت حکومت اسلامی داعش نیز که در واقع ادامه تشکیلاتی یک گروه از سلفیهای جهادی در عراق به رهبری ابومصعب زرقاوی است که خود را مرید ابن تیمیه و در اعلامیههای خود همواره به فتواهای ابن تیمیه استناد می کند . خلیفه موصل نیز خود را دنباله رو افکار ابن تیمیه میداند. ابن تیمیه ای که پدر معنوی همه گروههای جهادی و افکار و اندیشه او با اندیشه و عقل بکلی مخالف است مگر اینکه آن فکر و اندیشه در راستای تایید نقل و احادیث باشد. ، (4) او هرگونه تعامل با کفار و مشرکین را تقبیه و حرام میداند. او از جمله تفکرات اسلامی شیعیان را نیز مردود و آنها را کافر میداند(5). گروههای جهادی داعش و در رأس ابوبکر بغدادی خلیفه، نیز خود را سرسختانه دنباله رو ابن تیمیه میداند و هرگونه تعامل با کفار و مشرکین را جایز ندانسته و تفکرات شیعی را نیز مردود و آنها را کافر می پندارد، برپایی حکومت دینی و اجرای شریعت اسلامی را وظیفه شرعی خود میداند و بخاطر تفسیر و قرائت خشنِ وهابیت از اسلام، بر خشونتگری بر علیه شیعه و مسیحیان، (6) معروف است و بهقدری تندرو و سختگیر است که با دیگر گروههای اسلامگرای سلفی ازجمله جبهه النصره شاخه رسمی القاعده در سوریه نیز درگیر جنگ شده و در فوریه ۲۰۱۴ ایمن الظواهری، رهبر القاعده بهطور رسمی هر گونه انتساب این گروه به القاعده را رد کردهاست.(7)
محقق امور فرقه های دینی و گروه های سیاسی معتقد است سه پدیده دینی، سیاسی و نظامی وهابیت، اخوان المسلمین و داعش در روزهای اخیر به گونه ای به یکدیگر پیوند خورده اند که تفکیک هر یک از دیگری کاری بس دشوار شده است، اما داعش را نمی توان مولود مستقیم وهابیت دانست، بلکه همان نقشی را که وهابیت در شکل دهی اخوان المسلمین در طول تاریخ ایفا کرده است، همان حرکت را اخوان المسلمین در شکل دهی داعش بازی کرده است، اما همچنان که بین وهابیت، سلفیه و اخوان اختلافاتی ماهوی وجود دارد، بین داعش و اخوان المسلمین نیز اختلافاتی به چشم می خورد. (8)
در رابطهِ حزب الله و دولت اسلامی عراق و شامات، در تازه ترین تحلیلی که انصار حزب الله ارائه داده می خوانیم :
” باید این تحلیل کلیشه ای که القاعده و شاخه های آن و اصولا شبکه جهانی جهاد بدون اجازه آمریکا آب نمی خورند را کنار گذاشت …. تا بتوانیم به این نتیجه امیدوار باشیم که دیر یا زود آتش بحران، دامن اسراییل و عربستان را نبز خواهد گرفت. ادعای یالثارات در گزارش خود متکی است بر مانیفست تمامی سران القاعده از بن لادن گرفته تا ” ایمن الظواهری” و ” الزرقاوی” که با احتساب اقتدارگریزی و استقلال مالی کامل داعش و نیز ایدئولوژی جذاب و فراملی گرایانه ابوبکر البغدادی و با عطف به نگرش کلی جریان جهاد به مساله فلسطین انتظار احاطه و تسری زود رس بحران و خارج شدن آن از نظم را دور از واقع نمی داند.”
گروه انصار حزب الله نیز صریحأ می گوید که گروه های تروریستی ساخته و پرداخته آمریکاییها نبوده و نیستند، غیر مستقیم می گوید که افراد این گروه با انگیزه ” جهاد ” و با خط مشی مذهبی وارد نبرد شده اند.
حزب الله در گزارش سال 1391 خود همراه با تفسیر پیرامون آن می نویسد: حزب الله لبنان در سال 2005 یک واحد سری برای آموزش ” جیش المهدی ” و گروه ” عصائب اهل حق ” به عراق اعزام می کند. این سازماندهی به تشکیل واحدی به نام 3800 از سوی حزب الله می انجامد که قبلا نیز یک گروه سری معروف به نام 2800 در حزب الله وجود داشته است. البته حزب الله ظاهرا به تشکیل واحدهای سری تحت حمایت ایران متکی و قبل از این ماجراها نیز، تشکیلاتِ محرمانه دیگری به نام ” 1800 ” بوجود می آورد که وظیفه آن حمایت تسلیحاتی و آموزشی به حماس بوده است. اینکه چرا حزب الله مرتب روی عدد ” 800 ” برای نیروهایش تاکید داشته نامعلوم است. گفتیم که سپاه قدس در مقاطعی به نیروهای سنی هم کمک می کرده است. یک گزارش ” موسسه مطالعات جنگ ” تاکید دارد که گروه سری حزب الله جایگزین یک گروه فوق سری دیگر به نام ” لشگر 9000″ در عراق شده است که این لشگر وابسته به ” سپاه رمضان ” از شاخه های سپاه قدس بوده است. سپاه رمضان در عراق به گروه های تروریست سنی در کشتن نیروهای آمریکا کمک می کرد و همچنین با شبکه ” فیس غزالی ” مرتبط بوده است که این شبکه نیز در مبارزه با سربازان آمریکایی با گروه ” موسی دقدوق ” همکاری داشته است. این ارتباطات باعث ارتباط سه جریان ” حزب الله ” ، ” جیش المهدی ” و ” عصائب اهل حق ” با یکدیگر می شود. تمام این گروه ها نیز در کنار حمایت هایی که از محافل مختلف دریافت می داشتند بیشتر از همه متکی به حمایت نامحدود مالی و نظامی از رژیم ایران و حمایت از دولت دمشق می باشند، آخرین موضعگیری رهبری حزب الله از قولِ محمد عفیف مشاور رسانهای سید حسن نصرالله در مصاحبه با روزنامه نیویورک تایمز می گوید: حزب الله با پیوستن لبنان به ائتلاف جهانی ضد داعش موافق نیست و نسبت به حمله به مواضع داعش بدون هماهنگی با دولت دمشق هشدار می دهد. ( 9 )
ادامه دارد
پی نوشت ها :
(1) لوموند دیپلماتیک، سپتامبر 2014 برگردان از شهباز نخعی
(2) روح الله خمینى، ولایت فقیه، ص 34
(3) روح الله خمینى ، ولایت فقیه، ص37
(4) Sly, Liz. “Al-Qaeda disavows any ties with radical Islamist ISIS group in Syria, Iraq”. The Washington Post. Retrieved 2014-06-14
(5) افکار و عقاید ابن تیمیه پدر فکری مکتب زرقاوی، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی
(6) Bulos, Nabih (20 June 2014). “Islamic State of Iraq and Syria aims to recruit Westerners with video”. Los Angeles Times. Retrieved 23 June 2014
(7) McCoy, Terrence (13 June 2013). “ISIS, beheadings and the success of horrifying violence”. The Washington Post. Retrieved 23 June 2014
(8) ایرنا، مقاله عباس قنبری 31 خرداد1393
(9) سرویس بینالملل باشگاه خبرنگاران، 1 مهر۱۳۹۳