بنام خداوند روشن دلان ؛
روز و روزگار سختی ست برادر ، هر روز که چشمم به یکی ازبیگانگی های خودمان ، از این دین غریب و این کتاب از دین غریب تر و از ملییت ایرانی از همه غریب ترم می افتد ….
دوست فرزانه ئی از اروپا سوآلی را در سه قسمت ، پیش روی بنده گذاشتند که در پاسخ به این سوآل ، آنهم بوسیله تلفن ؟ از ایشان پوزش خواستم و اجازه گرفتم تا ، در اولین فرصت برای جواب به سوآل ، جستجو و با تامل بیشتری، و پاسخی ، اگر چه نه در خور آن سوآل ، بل ، در اندازه قد و بالای کوتاه و نارسای این قلم ، را معروض دارم ؟ .
سوآل سه بخشی ایشان چنین هست که ؛
۱- وضعییت اسفبار ومصیبت مشهود درون کشور در این برهه زمانی ازلحاظ ، ترس ، ریا ، سقوط اخلاق ، اعتیاد ، قتل ، فحشا ، باج گیری ، دزدی ، طلاق ، بی عدالتی ، خیانت ، بی اعتمادی ، رشوه گیری ، رانت خواری ، فقر مادی ، فقر اخلاقی ، بیکاری ، اختلاف فاحش طبقاتی ، انواع بیماری هائی نظیر سرطان و ایدز و از همه بد تر نا امنی و اهانت به کرامت انسانی و عدم آزادی انسان در کُل … و … به مراتب از هر زمان در طول تاریخ مکتوب ایران بیشتر و فاجعه بار تر است !!! از یک طرف ، و
۲- طبقه تحصیل کرده ، مرفه ، خارج رفته ، ثروتمند ، در درون کشور و از همه مهمتر ، بنا بر آمار منتشره ، از ایرانی های برون مرز ، که ، حاکی از یکی از موفق ترین گروه مهاجر تحصیل کرده ، دانشمند ، صاحب کرسی در معتبر ترین دانشگاهای جهان ، رئیس و یا سهامدار شرکت های ثروتمند در خارج و …و …
۳- این همه ( روشنفکر ) مخالف رژیم که، چندین برابر مخالفین قبل از انقلاب و با توانائی هائی به مراتب بیشتر و کار بر تر از روشنفکران قبل از انقلاب و…. و … وجود دارد .
چرا ؟ هیچ اثری از آثار هر گونه تغییری در درون یا برون کشوربه چشم نمیخورد ؟؟!!.
انصافا ، برای اولین بار ، در پس شنیدن این سه سوآل طولانی ، بدون هیچگونه ابراز کلامی و در نهایت سکوت به خودم تبریک گفتم . بهر صورت نوبت به من که رسید فقط به ایشان عرض کردم اجازه دهید روی این سه سوآل بس طولانی و بسیار مهم قدری فکر کنم و خدمت شما تلفن کنم ؟!. که ایشان فرمودند ، فقط یک سوآل دیگر هم دارم ؟؟
: بهر صورت شما که سرتان در قرآن هست ! آیا خداوند این همه ظلم و نا روا را میبیند و این ملت خدا پرست را فراموش کرده ؟؟!! اجازه دهید فقط یک چشمه از باور و اعتقادات این ملت را بعرض شما برسانم ، اگر شما در یک روز عاشورا به ، ایران بیائید و ارادت این ملت به امام حسین و شهدای کربلا و شرکت میلیونی آنها را در روز عاشورا ببینید ، به خود میگوئید این مردم با این همه باور ؟؟!! ایران باید امن ترین و با اخلاق ترین کشور جهان باشد !. و من به جز سکوت و قول به ، پاسخ در اولین فرصت ؟ .
از شما چه پنهان اکنون چهار هفته هست که تقریبا روزی چند ساعت به پاره ئی از مصیبت هائی را که ایشان فهرصت وار ؟ بر شمردند و بعضی از داشتن های ( سرابی ) که بسیاری از مردم ما فقط فکر میکنیم که ، ما این همه را دارا هستیم ؟ و ، واقعا ، آیا ملت ما فرق بین دین ابراهیم و تسنن ، و تشیع ، و شیعه آخوندیسم را نمیداند ؟؟!! و این علَم و کُتل و توی گل و لای غلط خوردن ماه محرم را میگذارند دین توحیدی محمد ؟ و … و… بهر صورت از ما حرکت ، از خداوند قلم انتظار رحمت و آگاهی و ارشاد و از شما فرهیخته گان تقاضای نقد .
و اکنون به ترتیب به سوآلها میپردازم ؛
سوآل اول ، حاکی از ۲۵ واقعییت تلخ زنجیر وار میباشد !! که پرداختن به علل و چرائی هر یک از این مصیبت ها نیازمند به چاپ یک جلد کتاب چند صد صفحه ئی میباشد. ابتدا ، باید عرض کنم که ، این ۲۵ درد مذکور در سوآل اول ، تنها مختص به جامعه ایران نیست ، تقریبا تمام انسانها در چهار گوشه این کره آبی ، خاکی و در هر کشوری به نوعی و نسبتی با این درد و رنجها دست به گریبان میباشند . مردم ما قبل از انقلاب هم با این مشکلات رو برو بودند ، منتها ، نه به این شدت و نه به این کثرت .
اصولا ، کسانی که میگویند ، ایران قبل از انقلاب یک بهشت برین بود ؟! حتمی به شعور ملت ایران اهانت میکنند . پذیرش این اهانت برابر با این هست که ایرانی ها مردمی هستند فاقد شعور ؟! شما به هر سه شعار دوران انقلاب ( استقلال ، آزادی و عدالت اجتماعی ) که ، بر زبان ۹۰ در صد ملت ایران جاری میشد توجه کنید .
ارائه این سه اصل ، دال بر رشد فکری یک جامعه بود و نه بی شعوری آن مردم . زمانی که ملت با فرهنگ ایران این سه اصل را به جهانیان عرضه کرد ، برای اکثر مردم در کشور های جهان و مخصوصا خاور میانه ، شنیدن این سه اصل ، به تنهائی خود یک انقلاب بود . بیاد داشته باشید که اگر به آن سه پدیده رشد خیانت نشده بود و ما موفق شده بودیم ، ایران امروز کجا بود ؟؟!!. آیا امروز کسی بما میگفت دست تان درد نکند که ، گل کاشتید ؟ . مسلم بدانید ، آنها که گوش شنوای هیچ سخن حقی را ندارند ؟! نه درد دیروز این ملت را میدیدند !! و نه درد امروز را !!.
چقدر درد آور هست ! زمانی که از زبان این افراد میشنوی که ، آقا ، قبل از انقلاب حد اکثر ۳۰۰۰ نفر در کل دوران پهلوی ها کشته شدند ؟!! و یا ما فقط ، این تعداد زندانی داشتیم ؟!! زمانی که ،عرض میکنم ،اصولا هیچ دردی از این ملت برای این افراد درد نیست ؟؟!! باورم کنید ، مگر مادران قبل از انقلاب دل نداشتند ؟! داغ فرزند ، برادر ، خواهر و یا شهادت پدر و مادر ، در قبل از انقلاب نوشیدن شراب ناب بود ؟؟!!. در زندانهای قبل از انقلاب به زیر پای در بندان ما پتوی مخمل کاشان میگستردند ؟؟ ای لعنت خدا و خلق خدا بر خائنین به امید این ملت باد که ، آنقدر ارتفاع و بعد جنایاتشان بالا و عمیق هست که ، هر زبان بریده ئی را از حلقوم همراهان ضد رشد این ملت به صدا در آورده؟ !! .
و اما قسمت اول ، سوآل اول ایشان ، ( مصیبت ) ؟ . اجازه فرمائید ببینیم رهنمود قرآن به همگام بروز مصیبت چیست ؟ . نیک میدانم که پرداختن به این آیات ؟ و در جواب این سوآلات ؟ ! که با توجه به بیگانگی این امت با اصول راهنمای دینشان ! که ، تنها به هنگام از دست دادن یک نفر ؟ بعنوال ذکر مصیبت ؟! در مجلس عزا ؟ مورد بهره برداری جامعه آخوند درجوامع اسلامی ؟ و به ویژه در کشور مصیبت زده ما قرار گرفته ، برای همه گان بسیار تعجب آور خواهد بود !!.
وَ لَنَبْلُوَنَّکُم بِشىَْءٍ مِّنَ الخْوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِّنَ الْأَمْوَالِ وَ الْأَنفُسِ وَ الثَّمَرَاتِ وَ بَشِّرِ الصَّابرِینَ( بقره155) محققا ، از باید های رشد برای موجودی بنام انسان بر سر کلاس درس زندگی ، عبور از رود خانه پر تلاطم آزمایشاتی ست که ، در درازای عمر با آن روبر خواهد شد . و این چنین است که هر انسانی با یکی و یا هر پنج تای این آزمایشات امتحان خواهد شد .که ، عبارتند از ؛ ( خوف ) = ترس ، سر کرده همه بیماریها و شکست های زندگی هر موجودی ؟! و بخوصوص انسان . ( خوف ) = عدم امنیت ، سر سلسله همه عقب ماندگی ها ، آنچه نظام فکری یک انسان ، یک خانواده ، و در نهایت یک جامعه را از هم می پاشد . ( خوف ) = پدیده شومی که در طول تاریخ از پدیده شوم و منحوس استبداد ، سر چشمه میگیرد ، بدنبال آن ، انسان به هنگام روبروئی با آزمایشات دیگر در نهایت ناتوانی ، شکست را میپذیرد ؟! . از چه کسی ؟ از خداوند خالق ؟ هیچ عقل سلیمی میپذیرد که خداوند به هنگام آفرینش انسان به خود و تمامی نیروهای جهان هستی تبریک بگوید ، و همین خداوند خالق ،دست پرورده ، و عزیز دردانه خودش را در آتش ترس از خود زندگی شیرین را به دهن او زهر کند ؟؟!! .
به این آیه توجه کنید . این قول صریح خداوند هست به موجودی بنام انسان : الا ان اولیاء الله لا خوف علیهم ولا هم یحزنون . انسان ، اگر تو در ولایت من زندگی کنی ، هر گز با این دو پدیده ، شوم ترس و حزن روبرو نخواهی شد . رها کردن زیستن در ولایت خداوند و به گردن انداختن طوق بندگی اربابان خود ساخته زمینی ؟! ترا از سر زمین امن ولایت خدائی ، بیرون و آواره جهنم ترس از ارباب استبداد می کند .
برای روشن تر شدن معنای پدیده شوم ( خوف ) = ترس ، به دیگر مصیبت هائی که ممنکن هست انسان در طول حیات خود با آنها روبرو شود توجه نمائید ، ( جوع ) = گرسنگی ، فقر . ( نقص من الاموال ) = ورشکستگی ، از دست دادن ثروت . ( نقص من الانفس ) = از دست دادن یکی از افراد خانواده ، مرگ یک عزیز . ( والثمرات ) = از دست دادن تمامی اندوخته های زندگی ، اعم از ثروت ، قلم ، علم و بطور کلی هر آنچه که ، ماحصل یک عمر تلاش یک انسان بوده . این ها همه جزئی از سنن آفرینش هستند ، که در صورت روبروئی با هر کدام ،قرآن بهترین رهنمود مقابله و برون رفت از این تنگناها را به زیبائی هر چه تمامتر بیان میفرماید :
وَ بَشِّرِ الصَّابرِینَ(155) به ایستادگان و صابرین بر حق ،مژده دهید که ،
الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِیبَهٌ قَالُواْ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ(156آنانی که ، به هنگام روبروئی با هر مصیبتی ، با تمام وجود و از روی آگاهی ، می پذیرند و بر اندیشه ، قلم ، زبان و عمل سنن الهی را به فعل در می آورند . أُوْلَئکَ عَلَیهْمْ صَلَوَاتٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَ رَحْمَهٌ وَ أُوْلَئکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ(157) آنان کسانی هستند که ، رحمت مضاعف ربوبیت خداوند شامل حالشان میشود که ، همانا ، آن پدیده هدایت میباشد . اجازه دهید این تعریف زیبای ، سنن الهی را که وامدار آقای نیما حقپور ( با سپاس از ایشان ) و بر گرفته از سایت وزین انقلاب اسلامی در هجرت هستم را برای شما باز گو کنم :
“در قرآن هر جا «الله» میآید، معنای آن فقط «خدا» نیست، بلکه بار معنایی آن هم مشمول خدا میشود و هم فعل و خلق او. به عبارت دیگر؛ «الله»، یعنی؛ خدا و سنن هستی، یعنی؛ خدا و قوانین حاکم بر عالم. چرا؟ زیرا فعل خدا که خلق اوست، از او جدا نیست، خدا بدون خالقیت، خدا نیست. منشأ سنن و قوانین حاکم بر هستی، اسماء و صفات الهی است، و میان خدا و اسماء و صفاتش هیچ جدایی نیست. بنابراین وقتی میگوییم «الله» باید گستره معنایی آن را در نظر آوریم که شامل «خدا، خلق خدا و سنن حاکم بر هستی» میشود. البته ناگفته نماند که ماحصل ارادههای انسانی، به شرطی در گستره معنایی «الله» قرار میگیرد که منطبق با سنن هستی باشد و نه خلاف آن. یعنی اگر ارادههای انسانی در راستای اراده الهی اعمال گردند، منطبق با سنن هستی بوده و میتوان آنها را هم ذیل «الله» در نظر آورد. ”
حال اگر از یک طرف بپذیریم که ، ( خوف ) یکی از سنت های الهی ست ، و ما در درازای زندگی این جهانی مان به هر نحوی با آن روبرو خواهیم شد ! و از طرف دیگر نیک میدانیم که ، مادر تمامی مصیبت های زندگی همین ( خوف ) = ترس هست که ما را با پدیده شوم ( حزن ) غم ، غصه ، یا بعبارت امروزی ها ( دپپرشن ) دچار میکند .
از سوی سوم ، اینکه ، ما اگر در ولایت الله ، زندگی کنیم ، او ، آرامش ما را تضمین فرموده ، پس این کدامین ( خوف ) = ترسی ست که ، مارا به ورطه سقوط از کرامت انسانیمان میکشد ؟؟!! .
هموطن گرامی من ، یک باز نگری در شناخت ملییت ، ملت ، ملی گرائی ، از یک سو و یک باز نگری بسیار عمیق از ، زیستن در کدامین ولایت ؟! از باید های نجات ما از این مصیبت ( خوف ) = ترسی که سرنوشت جامعه دیروز و امروز و از همه مصیبت بار تر فردای ما را به زیر چنگال های اختاپوسی خود در هم پیچیده میباشد .
نوشتن یک مقاله ، یک سخنرانی ، و یا پر کردن یک نوار، دال بر روشن فکری یک انسان نیست . حکومت های ضد رشد چندین دهه گذشته و از همه مصیبت بار تر رژیم ضد دین و و ضد ایرانی امروز ما ، با پدیده شوم ( الرعب بالنصر ) با لکد مال کردن کرامت انسانی ما پدیده ( خوف ) را در جامعه ما نهادینه کرده .
راه نجات ما شکستن طوق ولایت خوفیست که این رژیم بر گردن ملت ما افکنده . عبور از این دریا نیازمند به شناخت عصای روشنفکرانی است که در نیم قرن گذشته برای رهائی این ملت از بند ولایت زور طاغوت از هر تلاشی فرو گذار نکرده اند . انشاالله ، به شرط حیات مفید ادامه مقاله را در هفته آینده ملاحظه خواهید فرمود .
شما میتوانید این مقاله و دیگر مقالات این قلم را در سایت سنگر آزادی انقلاب اسلامی و سایت naderentezam.com مطالعه فرمائید . با توجه به اهمیت موضوع از حضور فرهیخته گان همزبان تقاضا دارم نظرات ارشاد گونه خود را توسط naderentezam@gamail.com برایم ارسال فرمائید .
باسپاس از بذل توجه شما ، ۲۳ نومبر ۲۰۱۴ آمریکا . نادر انتظام