back to top
خانهابوالحسن بنی صدرمقالات و مصاحبه هابنی صدر: آقای روحانی به دروغ می گوید که بعد از انتخابات...

بنی صدر: آقای روحانی به دروغ می گوید که بعد از انتخابات 88، اردوکشی شده است!

عصرجدید: بشار اسد اخیرا در مانوری سیاسی گفت: «حاضر است تسلیحاتی شیمیایی اش را در اختیار کمیسیونی بین المللی قرار دهد» و با پیشگامی روسیه توانستند مقداری مساله حمله آمریکا به سوریه را عقب بیاندازند، آیا این سناریوی جدیدی نیست که بخواهند به تمام داده ها و وسایل شیمیایی سوریه دست بیابند و بعد از آنکه آنها را از سوریه گرفتند، به سوریه حمله کنند؟

 

برای شنیدن مصاحبه اینجا را کلیک کنید.

 

 

بنی صدر: پیشنهاد از سوی آقای جان کری، وزیرخارجه آمریکا مطرح شد که گفت: «سوریه می تواند از جنگ پرهیز کند، هرگاه اسلحه شیمیایی خود را تحت نظارت بین المللی قرار بدهد تا از بین برده شود»، وزیر خارجه سوریه در مسکو بود و در آنجا این پیشنهاد را پذیرفت، روسیه نیز استقبال کرد و سپس روسیه پیشنهادی تهیه کرد و دیروز و امروز وزیران خارجه روسیه و آمریکا در ژنو آنرا مورد بحث قرار دادند. از اتفاق همین نگرانی شما را یک صاحب نظر آمریکایی، آقای روبرت پاری در مقاله ای بیان کرده و می گوید: «آقای اوباما و حکومتش دارند پا جای پای بوش و حکومتش می گذارند و دقیقا در حال طی همان خط هستند، چنانچه آن حکومت هم گفت عراق تسلیحات کشتار جمعی دارد و سازمان ملل متحد باید بر آن نظارت کند و از بین ببرد، عراق هم پذیرفت و این پذیرش را دلیل بر این گرفتند که فشار نتیجه داده است و در صورتی که عراق به تعهد خودش عمل نکرد، کنگره آمریکا اجازه جنگ بدهد، عراق مجبور می شود که تمام تسلیحات کشتار جمعی خود را از بین ببرد»، آقای جان کری، آنزمان به همین استدلال قانع شد و به جنگ با عراق رای داد ولی بعدا در سال 2004 که نامزد ریاست جمهوری شد چندین نوبت از رای ای که داده بود، پوزش خواست و گفت: «حکومت بوش سناتورها را فریب داده است». حکومت بوش هم بعد از اینکه از مجلس رای گرفت، با اینکه بازرسان سازمان ملل هم به عراق برای تفتیش رفتند، حوصله نکرد که آنها کار را تمام کنند برای اینکه می دانست آنجا چنین اسلحه ای وجود ندارد، گرچه رئیس هیئت تفتیش هم گفت: «در عراق همچنین اسلحه ای نمانده و قبلا آنها را از بین بردیم»، با این حال بوش به آن هیئت اخطار کرد که از عراق بیرون بیاید و بعد جنگ راه انداخت.

اتفاقا بعد از اینکه قرار شد روسیه پیشنهادی طرح کند و دو طرف بر سر آن گفتگو کنند، آقای جان کری در سخنانی گفت: «صبر ما نامحدود نیست، باید در زمانی کوتاه اسلحه کشتار جمعی سوریه از بین برده شود وگرنه آمریکا حمله خواهد کرد.»؛ آقای بوش نیز عینا آنزمان همین را گفته بود! آقای کری در جلسات ژنو دقیقا همان شرط را طرح کرده و گفته است: «در قطعنامه باید شرط شود که اگر سوریه در مدت مقرر اسلحه را در اختیار قرار نگذاشت، تنبیه بشود!» دقیقا همان جوازی که بوش برای حمله به عراق گرفت. ولی روسیه می گوید: «نه، شرطش این است که صحبت جنگ متوقف شود و سوریه از تجاوز نظامی بیگانه ایمن باشد.» گفتگو هنوز ادامه دارد. آقای اوباما که در پیامی به مردم آمریکا گفته بود که از کنگره می خواهد رای گیری را به تاخیر بیاندازد تا دیپلماسی به نتیجه برسد. آقای کری نیز گفته است: «ما خواهان حل مشکل سوریه هستیم، گفتگوها مقدمه گفتگوی اصلی بر سر حل مساله سوریه است و البته به نتیجه گفتگوهای امروز بستگی دارد که اگر نتیجه بدهد در حاشیه اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد گفتگوها را برای حل قطعی مساله سوریه انجام خواهیم داد.» پس اگر طرف مقابل فریب بخورد و چنین جوازی به آمریکا بدهد، پاسخ سوال شما این است که بله، امکان این وجود دارد که آمریکا از همین اجازه استفاده کند، از کنگره نیز اجازه بگیرد و سپس به سوریه حمله کند. ولی اگر فریب نخورند و روسیه بگوید: «چنین شرطی را نمی پذیرم و قطعنامه را با وجود این شرط تصویب نمی کنم، بعکس شرط این است که حمله ای در کار نباشد»، البته خطر حمله دفع می شود اما مساله حل نمی شود! در دو سه روز اخیر دو گزارش درباره سوریه منتشر شده است؛

– گزارش استراتفورد می گوید: «اگر آمریکا به سوریه حمله محدود بکند که رژیم اسد سر جایش بماند، ایران سود می برد، برای اینکه می تواند از این حمله استفاده کند و تمام گروههایی که در منطقه دارد را فعال کند و در سوریه و عراق موقعیت خودش را تحکیم کند. اما اگر حمله ای گسترده بکند که اسد برود، ایران بازنده اول است برای اینکه قلمروی نفوذش محدود می شود ولی خطر بزرگی که وجود دارد این است که رژیمی تحت امر القاعده جانشین رژیم اسد بشود، از اینرو آمریکا ناگزیر است همکاری ایران را در حل مساله سوریه مطالبه کند.»

– گزارش دوم را موسسه بین المللی مطالعات استراتژیک انتشار داده است که اساس آن بر این است که سپاه قدس ایران در سوریه حضور نظامی دارد. اطلاعاتی هم که من از منطقه دارم حاکی از این است که آقای سلیمانی که مرتب در رفت و آمد است، کارش نه تنها پرداختن به جنگ داخلی در سوریه در کنار ارتش سوریه است بلکه آماده کردن حمله متقابل توسط گروههای مسلح در صورت حمله محدود آمریکاست. بغیر از این، گزارش دوم می گوید: «ایران در واقع در تله افتاده است مثل آمریکایی ها که در ویتنام در تله افتادند. از نظر نظامی، انسانی و سرمایه ای که باید در سوریه خرج کند، هزینه بسیار سنگینی برای ایران دارد و با توجه به اینکه خودش در تحریم اقتصادی است این بار برایش بسیار سنگین خواهد شد.»

گزارش دوم با آن خط و ربطی که در آنچه مربوط به سوریه می شود، یافتیم و چندین نوبت درباره آن هشدار دادیم، سازگارتر است بلحاظ اینکه هرگاه رژیم ایران بیشتر از دیگر رژیمهای منطقه از اینکه جنبش مردم سوریه رژیم اسد را با رژیمی دموکراتیک جانشین کند، وحشت نداشت و گروههای مسلح تشکیل شده در سوریه را از لحاظ لجستیک، پول و تعلیم و تربیت تقویت نمی کرد و در جنگ داخلی سوریه شرکت نمی کرد، وضعیت سوریه به این صورت در نمی آمد. درست است که عربستان و قطر و …. گروههای مسلح به سوریه می فرستند اما یک طرف آنها هستند و طرف دیگر رژیم ایران است و هرگاه رژیم ایران بجای انجام این کارها به حق مردم سوریه تمکین می کرد، وضعیت بصورت دیگری درمی آمد اما از رژیمی که در درون مرزها حقوق مردم خویش را رعایت نمی کند، چگونه می توان انتظار داشت که در حقوق مردم سوریه را رعایت کند!؟

 

عصرجدید: حسن روحانی گفته است: «مردم در انتخابات سال ۱۳۹۲ همه شبهات افکار عمومی جهان درباره انتخابات گذشته را شستشو دادند.» و بخش بزرگی از اعضای احزاب اصلاحطلب که چهارسال بر تقلب بزرگ در انتخابات 88 پافشاری می کردند اکنون یا سکوت اختیار کرده اند یا بواسطه دریافت سهمی از قدرت وسیله خامنه ای برای شبهه شویی از انتخابات 88 شده اند. اگر همین ادعا را احمدی نژاد کرده بود، اصلاحطلبان چه می گفتند؟ نظر شما درباره تحقیر ملت ایران توسط آقای روحانی چیست؟

بنی صدر: آقای روحانی قبلا گفته بود: «بعد از انتخابات 88 یکطرف اردوکشی کردند!» و جنبش همگانی مردم ایران را در برابر جنایت کهریزک نشاند! این دفعه گفته است که در سال 88 تقلب نشد و انتخابات سال 92 معلوم کرد که در انتخاباتهای ایران تقلب نمی شود! یعنی مردمی که بیرون آمدند دروغ گفتند و سهم مردم توهین و تحقیر شد، سهم آقایان اصلاحطلب، خصوصا آنهایی که گفتند: «به روحانی رای دهید» و بنابر گفته روحانی بعد از انتخابات 88 اردوکشی کرده بودند، این شد که مقصر بودند و بحق محکوم و سرکوب شدند! می فرمایید: «احزاب اصلاحطلب سکوت کردند!»، سکوت را بشکنند چه بگویند؟ بیایند بگویند: «آقای روحانی چرا دروغ می گویی؟ چرا به ملت توهین می کنی؟» یکی به آنها خواهد گفت: «شما چرا جلوی چشمتان را ندیدید و مردمی که توسط روحانی تحقیر می شوند را فراخواندید که به این آقا رای بدهند؟» اینستکه دم فرو بستند! دوم اینکه دستشان به جایی بند نیست، بعلاوه طرز فکر نادرستی که در سر دارند، شفافیت ندارد و نمی تواند هدفی تعیین کند و این طرز فکر راهبر آنها در اتخاذ مواضع موضعی ضد و نقیض شده است!

یک وقت می گفتند: «تقلب شد» که واقعا شده بود ولی آنها برای بیرون آمدن مردم ابتکار نکردند، آقای روحانی دروغ می گوید که اردوکشی شده است، مردم ابتکار کردند و بطور خودجوش بیرون آمدند و گفتند: «رای ما کو»، اگر گفته بودند: «حق ما کو» و می ایستادند همان زمان خلاص شده بودند. مردم در اعتراض به تقلب بزرگ 88 بیرون آمدند و آقایان اصلاحطلب هم آنزمان گفتند تقلب شده و بر این موضع ایستاده ایم! تا اینکه انتخابات 92 فرا رسید تا مدتی همه تحریمی بودند و غیر تحریمی بندرت پیدا می شد تا ناگهان شورای نگهبان صلاحیت آقایان روحانی و عارف را تائید کرد و آقای خامنه ای گفت: «دست به ترکیب آرا زده نمی شود!»، بخشی از تحریمی ها موضع عوض کردند، در واقع غیر از خط و ربط استقلال، بقیه موضع عوض کردند. بسیار مهم است که در لحظات تعیین کننده ببینیم چه کسانی با چه اندیشه راهنمایی چه موضعی اتخاذ می کنند؟ هرگاه آن موضع حق باشد و جامعه بدان توجه نکند، بهای سنگینی باید بپردازد؛ اگر توجه کند، بهایی نخواهد پرداخت، پیروزی هم بدست خواهد آورد. یک خطی می گوید: «شرایط انتخابات آزاد اینها هستند و مردم ایران شما وقتی می توانید در انتخابات شرکت کنید که شهروند باشید، حقوق شهروندی داشته باشید، اگر آنرا ندارید و پای صندوق می روید در واقع به این رای می دهید که در استبداد بر شما حکومت کنند!» ولی بعد از اعلام تائید صلاحیت شدگان عده ای گفتند: «ببینیم این 8 نفر با آقای خامنه ای چه اندازه زاویه دارند؟» اول گفتند آقای عارف بیشتر زاویه دارد و بعد از مشورت آقای هاشمی و خاتمی این حکم صادر شد که آقای عارف به نفع آقای روحانی کنار برود و آقای روحانی زاویه دار شد و آقای عارف به نفع او کنار رفت و روحانی نامزد اصلاحطلبان و کارگزاران سازندگی و لیبرال و لائیک و چپ و … شد!

آنزمان گفتیم که این 8 نفر، 8 نقاب برای یک صورت هستند، هرکدام انتخاب شوند آقای خامنه ای انتخاب شده است و هر کدام رئیس جمهور شود آلت فعل خامنه ای است. وقتی که بنابر رای دادن اصلاحطلبان به روحانی شد، گفتیم: «ماموریت ایشان این است که بخشی از اصلاحطلبان و اصولگرایان(مثل آقای هاشمی رفسنجانی که بعد از انتخاب روحانی، چند روزی خودی نشان می داد که انگار حکومت از آن او شده است) را که با خط و ربط خامنه ای جور نیستند حذف کند بعنوان اینکه تندرو و رادیکال و … هستند! در واقع می خواهد رژیم را یکدست کند و مردم ایران که بیرون رژیم بودند (رژیم در سطح جامعه ایرانی منزوی بود) را به درون رژیم بیاورد و حامی رژیمی کند که بر او با استبداد حکومت می کند و هست و نیستش را می برد و به غارت خودی و بیگانه می دهد» و حالا زمان زیادی از آن ارزیابی نگذشته است و آنچه که ارزیابی شده بود، بی کم و کاست واقعیت پیدا کرده است، آن بخش از اصلاحطلبها حذف و رانده شدند، آنهایی که جورشان با رژیم جور شده، جذب شدند بطوری که امروز سخنگوی جبهه اصلاحطلبان در مقام تملق و چاکر صفتی گفته است: «قوای نامرئی جمهوری اسلامی ایران، آمریکا را ترسانده و از حمله به سوریه بازداشته است!» قوای نامرئی هم یعنی گروههای مسلحی که خود رژیم دارد و گروههای مسلحی که در منطقه گوش به فرمان رژیم هستند!

 

بخشی از مردم ایران که رای دادند و حقشان بوده است که رای بدهند یا رای ندهند، قبلا هم گفتم: «ما باید مدافع آزادی بیان و رای باشیم ولو این رای مخالف نظر ما باشد»، اما حق انتقاد داریم و به آنها عرض می کنم که از این به بعد حواستان را بیشتر جمع کنید، ضرب المثل ایرانی می گوید: «آدم عاقل از یک سوراخ دو دفعه گزیده نمی شود!» چندبار می خواهید گزیده شوید؟ زمانی می رسد که شما می باید تصمیم بگیرید، چگونه می خواهید زندگی کنید؟ الان که در این رژیم صحبت از چگونه زیستن نیست، صحبت از چگونه مردن است، مرام و فلسفه این رژیم، مرام و فلسفه چگونه مردن است! از کودتای خرداد 1360 تا امروز جز تدارک مرگ ندیده و نکرده است، جنگ هشت ساله تدارک مرگ نبود؟ بحرانهای داخلی و خارجی تدارک مرگ نیستند؟ اینکه ملتی از رشد اقتصادی بازمانده، تدارک مرگ نیست؟ اینکه استعدادهای ایران در جهان پراکنده می شوند، اجرای فلسفه مرگ نیست؟ اینکه جوانهای کشور معتاد به مواد مخدر می شوند، پیروی از فلسفه مرگ نیست؟ خشونتی که رژیم با شما مردم بکار می برد، فلسفه مرگ نیست؟

توهین و تحقیری که امثال آقای روحانی با شما روا می بینند، پیروی از فلسفه مرگ نیست؟ شما مردم، تا کی می خواهید از این فلسفه پیروی کنید؟ بخود بیایید، وجود آقای روحانی و خامنه ای تحقیر شماست، شما یک ملت سرفراز بودید، چرا گذاشتید کار به اینجا برسد؟ می توانستید نگذارید، اگر همان روز جمعه 24 خرداد، فقط در خانه هایتان می ماندید، آسمان به زمین می آمد و زمین به آسمان می رفت؟ نمی رفت!، هیچ چیز بدتر از آنچه الان هست، نمی شد! الان بدتر است برای اینکه با دست بخشی از شما مردم که رای دادید، این وضعیت درسته شده و با رای ای که در صندوق انداختید به شما ناسزا می گویند و توهین و تحقیر می کنند! از وقتی که آقای روحانی آمده است، اعدامها و سرکوبها نیز بیشتر شده است! زندگی شما ارزان شده؟ آقای روحانی می گوید: «80 هزار میلیارد تومان کسر بودجه داریم!» از کجا می خواهد آنرا بپردازد؟ فکرش را کرده اید؟ اینها اموری است که یک ملتی اگر بخواهد زندگی کند باید به آن توجه کند، زندگی عمل به حقوق ذاتی انسان است، اگر با حقوق خودتان آشنا نشدید تا عمل کنید، فلسفه مرگ بر شما حاکم می شود که شده است! یک بار به خودتان بعنوان انسان نگاه کنید، ببینید اگر بخواهید خوب زندگی کنید چه باید بکنید، همانها حقوق ذاتی شماست، نیازی نیست که بروی متنی را بخوانی و ببینی که ماده یک، دو، سه …. فلان است. فکر کنید که اگر بخواهید آزاد و مستقل زندگی کنید و رشد کنید؛ بخواهی زندگی کنید، چه کارهایی را باید انجام دهید و چه کارهایی را نباید انجام دهید، آنهایی که باید انجام دهید، حقوق ذاتی شماست، آنهایی که نباید انجام دهید، قول و حکم زور است و نباید زیر بارش بروید.

 

شاد و پیروز باشید:

 

گفتگو با رادیو عصرجدید در 22 شهریور 1392

گفتگوهای رادیو اینترنتی عصرجدید با آقای بنی صدر، جمعه ها ساعت 21:40 الی 22:10(بوقت ایران) از آدرس زیر پخش می شوند:

http://www.asrjadid.com/musicvideo.php?vid=8eade25e1

 

 

 

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید