back to top
خانهنویسندگانجمال صفری: اشغال ایران توسط قوای متفقین درجنگ جهانی دوم و سقوط...

جمال صفری: اشغال ایران توسط قوای متفقین درجنگ جهانی دوم و سقوط پهلوی اول (۱) بخش دوم

mosadegh mardoom 05032015بمناسبت صد و سیُ و دومین سالگرد تولّد دکترمحمّد مصدّق «زندگینامۀ دکترمحمّد مصدّق» (۱۱۱ )

 

*حرکات مرزی

    در این اوقات گزارشهایی از مرزهای ایران و عراق  می‌رسید حاکی از این که قوای نظامی  بسوی  بعضی از نقاط مرزی در جنوب غربی ایران سوق داده می‌شوند و چون از سفارت انگلیس علت  و کیفیت این اقدامها و حرکات پرسیده می‌شد جواب می‌دادند که این قوا سرگرم تمرین هستند تا برای جبهه‌های جنگ آماده شوند و در نقاط مرزی آذربایجان نیزحرکات نظامی مشاهده می‌شد که  شورویها نیز آنها  را با کارهای  تمرینی و نیازهای نظامی داخلی مربوط  می‌کردند. این کارها  در مجموع فکر دولت را نگران می‌داشت از این که شاید همسایگان مقاصدی دارند و لیکن نه طی مذاکراتی که در میان بود و نه در دو تذکاریه ای که داده بودند به هیچوجه به تقاضای راه برای حمل و نقل مهمات به  شوروی یا تهدید به اینکه احیاناً متوسل  به قوۀ  قهریه خواهند شد اشاره نشده بود بلکه همۀ مذاکرات و نکات تذکاریه‌ها بصورتی ساده و سیاسی می‌گذشت. 

* شاه  در شگفت  بود

     اعلیحضرت رضا شاه  که متوجه جریان  کلیۀ  امور مملکتی بودند و جز از مجاری دولتی بوسایل مختلف دیگر نیز اطلاعاتی دریافت می‌داشتند بسیار علاقه‌مند بودند که  دو دولت همسایه با صداقت  و وضوح نظرها و نیازهای خود را بگویند تا تحت مطالعه قرار گیرد و تدبیرهای لازم بکار برده شود. من نیز همواره مراقب بودم که خاطر شاه همه روزه و ساعت به ساعت از جریان کارها و حتی جزئیات آنها مستحضر شود و گزارشها و نظرات را مرتباً بعرض  می‌رسانیدم. اعلیحضرت سخت در شگفت بودند که با وجود  تذکارها و استفسارها چرا از ناحیۀ  دو دولت چیزی که مبنی بر حقیقت باشد ابراز نمی‌شود و همچنان حضور یک عده آلمانی  را عنوان می‌کنند.

rezakhan pahlavi 22042015

*پیشنهاد نخست وزیر به شاه

    در اواسط امرداد با مشاهدۀ وضعی که بهانه جویی متفقین را بخوبی روشن می‌کرد بعرض شاه رساندم  که به نظر لازم می‌آید که به تقلیل عدۀ آلمانیها اکتفا نکنیم بلکه موجبات مراجعت همۀ آنان را فراهم  سازیم هر چند معلوم نیست که با اجرای این نقشه بازهر دو دولت قانع شوند و دست از سرما  بردارند، ولی درهر حال تأمین این منظور بهانۀ آنها را کلاً از میان خواهد برد وهیچگونه ایراد و بهانه ای، ولو ظاهری باشد، علیه دولت ایران باقی نخواهد ماند. در این صورت ما با پیش بینی خطرهایی که به  احتمال قوی در پیش است، تحمل زیانهای مالی و اقتصادی ناشی از آن را می‌کنیم به امید اینکه اگر امنیت و سلامت باشد جبران آنها چندان مهم نخواهد بود.

    با اینکه اجرای این نقشه بهم خوردن کلیۀ اوضاع  اقتصادی و مؤسسات صنعتی و کارهای عمرانی را در پی‌داشت و مستلزم تحمل زیانهای هنگفتی بود، معهذا برای اینکه از مخاطرات رهایی یابیم  اعلیحضرت موافقت فرمودند و اجازه  دادند که بهمین ترتیب  عمل شود.

*گفت گوبا وزیران مختارآلمان و ایتالیا

    در دنبال  موافقیت اعلیحضرت رضا شاه، با وزیر  مختار آلمان و وزیر مختار ایتالیا  تماس  گرفتیم و از آنان خواستیم که، با حفظ روابط سیاسی و دوستانه، اتباع خود را از ایران خارج کنند و وزیر مختار ایتالیا مخصوصاً دراین باره از هیچ کوششی دریغ نکرده و در قانع کردن وزیر مختار آلمان بسیار مؤثر بود زیرا بنظر وزیر مختار آلمان سخت  دشوار می‌نمود که دولت متبوع او، که در آن ایام  دولت فاتحی بود، به آسانی زیربار چنین  تقاضائی برود  و آن را بپذیرد. ولی سرانجام  او را قانع کردیم و قبول کرد که موضوع را به آگاهی برلن برساند و خوشبختانه پاسخ برلن مساعد بود و دولت آلمان  با بیرون رفتن اتباع خود از ایران و حفظ روابط  سیاسی و دوستانه موافقت کرد. اما وزیر مختار آلمان ضمن  اعلام این موافقت اظهار داشت که بهر حال این مسأله مطابق میل دولت ایران با موفقیت حل  شد  لیکن روس و انگلیس نقشه‌های دیگری دارند که با این مساعدت که دولت ایران  کرد آنها از نقشه‌های خود صرف نظر نخواهند کرد. جواب داده شد که درهر صورت دولت ایران با مآل اندیشی  و صداقت در رفع نگرانی آنها اقدام  کرده است و حال  نیز در حدودی  که ممکن  باشد  وظیفه خود را انجام می‌دهد.

    هنگامی که این نتیجه را به حضور اعلیحضرت گزارش کردم بسیار خوشوقت شدند زیرا با این سیاست  مأل اندیشانه، که برای رفع بهانه جوئی متفقین اعمال شده بود، دولت آلمان نیز متقاعد شده بود که  روابط سیاسی و دوستانه بین آن دولت و دولت ایران همچنان محفوظ بماند و خروج اتباع آلمان از ایران موجب قطع روابط با آن دولت نشود. اعلیحضرت بخوبی می‌دانستند که دستیابی به چنین نتیجه ای کار چندان آسانی نبوده‌است و از اهمیت و ارزش بسیاری برخورداراست.

*ابلاغ  تصمیم  به متفقین

     اول وقت روز بیستم امرداد عامری  وزیر خارجه و حمید سیاح مدیر کل وزارت خارجه تصمیم  دولت ایران را به اخراج اتباع آلمان و ایتالیا  شفاهاً و رسماً  به آگاهی سفارتخانه‌های انگلیس  و روس  رسانیدند و تذکار دادند اکنون که بجای تقلیل اتباع آلمان دولت شاهنشاهی تصمیم به اخراج همۀ  آنها گرفته و ترتیب عزیمت آنها را داده است دیگر جائی برای نگرانی دولتین باقی نمانده‌است و باعث خوشوقتی است که  این موضع بگونه‌ای ارضا کننده حل  گشت.

    آلمانیها نیز که از اول امرداد بمنظور تقلیل عدۀ آنان خروج از ایران را آغاز کرده بودند مطابق  تصمیم اخیر درخواست کردند که به شهربانی دستور داده شود در صدور اجازۀ  خروج  آنان تسریع  کنند و به سفارت ترکیه  نیز توصیه  شود  که هر روز عدۀ  بیشتری را برای عبور از مرز روادید  بدهد.  دولت ایران درهر دو مورد اقدام کرد و آلمانیها نیز از آن پس در گروههای چند نفری از تهران عزیمت  کرده ، از راه  ترکیه به قصد کشور خود، بسرعت از ایران خارج  می‌شدند.

*حمله به ایران  و یادداشتها

    متأسفانه با همۀ این کوششها که دولت شاهنشاهی برای حفظ  امنیت و آسایش  کشور  و رفع نگرانی  دو دولت همسایه بکار برد بجای اتخاذ روش مسالمت و تفاهم سفیران دو دولت ساعت چهار بامداد   روز دوشنبه سوم شهریور ماه سال1320 به خانۀ من آمدند و باز هر یک یادداشتی مشعر بر نگرانی  تسلیم کردند جواب مطالب آنها را مکرراً داده شده بود جز اینکه  این بار توسل به نیروی نطامی را نیز اخطار کرده بودند درصورتی که بعد معلوم شد قوای آنها بیش از ساعت چهار به مرزهای ایران تجاوز کرده و از هوا و زمین به شهرها و اماکن بی دفاع حمله برده، موجب تلفات جانی و زیانهای مالی فراوان شده بودند. باری من با دریافت یادداشتهای سفیر روس و وزیر مختار انگلیس بهر یک  از آنها  در اعتراض دولت به اینگونه اقدامهای ناروا اظهارات لازم کردم و بی‌سابقه بودن حملۀ  قوای نظامی  را بی‌هیچ  گونه اخطار قبلی آن هم  به بهانۀ  قضیه‌ای  که موضوع  اصلی آن منتفی و تصفیه شده‌است  به آنان تذکار دادم و آثار سوء آن را خاطر نشان کردم  و از آنها  خواستم که هرچه زودتر  تجاوز را متوقف دارند تا مذاکرات برای روشن شدن حقیقت مقاصد آنان صورت گیرد. هر دو نماینده  پاسخ دادند  که دستوری که به  آنها داده شده قطعی است و نمی‌توانند در آن اوقات داخل مذاکره  بشوند. ولی این  اظهارات را به دولتهای متبوع خود  تلگرافی اعلام خواهند کرد.

* یادداشت کوتاه چه بود؟

     وزیر مختار انگلیس در ضمن تسلیم یادداشتی که حاکی از تجاوز قوای نظامی بود ،  یادداشت کوتاه  دیگری نیز داد مشعر بر اینکه چون قصد سوئی بر امنیت و استقلال ایران نیست دولت بریتانیا موافقت دارد که عایدات دولت ایران از بابت نفت جنوب بر طبق مقررات معمول همچنان پرداخت شود. ضمن  مذاکره با وزیر مختار انگلیس گفته شد،  اتخاذ چنین رویه‌ای بر ضد ایران هیچ گونه دلیلی  نداشته  و باعث کمال تعجب است با توجه به این که دولت ایران با نهایت حسن نیت و صداقت رفتار کرد چگونه  این عملیات تجاوز کارانه را می‌توان تعبیر کرد؟  جز اینکه بگوئیم  در جهان  ما عدالت محلی ندارد   هر چه راجع به آزادی ملل و حق و عدالت گفته می‌شود فقط تبلیغات است و بس.  چندی قبل که  وزیر مختار ایتالیا  در آتن نیمه‌های شب نزد رئیس دولت یونان  رفت و هجوم ارتش ایتالیا  را به آن کشور به وی اخطار کرد در محافل انگلستان این رفتار را به یک اقدام جابرانه تعبیر کردند و انتقادهای  سختی براه انداختند اکنون می‌بینیم که خود انگلستان همان رفتار را بمراتب شدیدتر در بارۀ ایران  کرده است. زیرا ایتالیا لااقل به یونان سه ساعت فرصت داده بود و شما در این حدود هم رعایت  نکردید پس چرا آن را بد می‌دانید و این را صحیح می‌شمارید؟ وزیر مختار انگلیس درجواب گفت: در مسکو هم سفیر آلمان یک ساعت از نیمه شب گذشته به ملاقات وزیر خارجۀ شوروی رفت واعلام قطع  روابط کرد. به او گفتم کیفیت و مورد قضیه بکلی تفاوت دارد و دیگر بیش از این مذاکره‌ای نشد و من بلافاصله به کاخ  سعدآباد رفتم و جریان را به شرف عرض اعلیحضرت رضا شاه  رساندم.

*آمریکا  و ترکیه چه کردند؟:

     در مدتی که این قضایا مطرح بود دریفوس وزیر مختار آمریکا را بطور خصوصی در جریان  اطلاعات می گذاشتم و او که شخصی خوش نیت و  بی‌غرض بود همیشه  سیاست  دولت  شاهنشاهی  را تصدیق می‌کرد و به واشنگتن گزارش می‌داد و مخالف تضییق و فشار نسبت به ایران بود که تصور می‌رود بهمین سبب نیز در خارج  موجبات تغییر و احضار او را فراهم  آوردند.

     اما سفیر ترکیه نیز همواره با ما در تماس  بود و  در بارۀ  قضایای جاری با او مذاکره می‌شد تا حقایق را به دولت خود اطلاع دهد و همچنین سفیر ایران در آنکارا  بدستور  دولت  برای جلب توجه  دولت  ترکیه  به اوضاع  ایران اقدامهایی  می‌کرد و با سفیر شوروی در آنکارا که به مسائل وارد بود تماس داشت و سعی می‌شد حتی المقدور موجبات اطمینان روسها فراهم آید ولی سرانجام معلوم شد که  زمامداران ترکیه با وجود پیمان سعدآباد و مصالحی که در امنیت و مصونیت ایران داشتند در رفع  مشکل ایران جد و جهدی بکار نمی‌برند بلکه رویه‌ای در پیش گرفته‌اند که طبق میل روس و انگلیس باشد حتی رادیوی آنکارا در بخشهای فارسی خود تبلیغات آنها را منعکس می‌کرد و مقامات  ترکیه با وجود تقاضا‌های مکرر دولت ایران مانع آن نمی‌شدند.

* چگونه واقعۀ شهریور  به آگاهی عامه  رسید ؟

    بعد از ظهر سوم شهریور 1320 جریان شبیخون قوای روس و انگلیس  را با خلاصه‍ای از جریان  مذاکره‌ها و مکاتبه‌ها و اقدامهایی که درجهت رفع نگرانی دو دولت مهاجم به عمل آمده بود طی یک  اعلامیۀ رسمی در مجلس شورای ملی قرائت کردم و به آگاهی عموم رسانیدم. عصر همان روز  از طرف اعلیحضرت نیز جریان به فرانکلین روزولت رئیس جمهوری آمریکا اطلاع داده شد  و لزوم  توجه فوری او به این اتفاق ناگوار و اتخاذ تدابیر لازم برای حفظ امنیت ایران و رفع تجاوز از این کشور بی‌طرف و صلح دوست به وی تذکارداده شد. جواب روزولت مشعر بر اطمینان به استقلال ایران و حسن نیت نسبت به این کشور بود بی‌آنکه وعدۀ اقدام  مؤثری داده باشد و از عبارت چنین  مفهوم می‌شد که از مقدمات قضایا مسبوق بوده است، چنانکه وزیر مختار آمریکا نیز در جواب سئوال من که از او پرسیدم: آیا دولت آمریکا با آن همه علاقه به آزادی و حقوق ملل با اینگونه اعمال تجاوزکارانه موافقت دارد؟ صریحاً گفت که : روزولت مرتب در جریان مطالب گذاشته شده و در حال  حاضر  نیز کاملاً  در جریان است.

* بعد چه شد؟

     رزو چهارم شهریور پی در پی خبرهایی از هجوم قوای مهاجم به نقاط مختلف می‌رسید و همه حکایت از آن داشت که بی‌باکانه زیانهای جبران ناپذیر وارد می‌کنند و قوای نظامی و انتظامی  ایران که غافلگیر شده بودند متزلزل و متفرق شده‌اند. اعلیحضرت به من  دستور فرمودند که مجلسی از  وزیران و امیران فرماندهان نظامی تشکیل شود و اوضاع را مطالعه کنند نظرات مقتضی اتخاذ و  پیشنهاد کنند. پیش از ظهر همان روز در باشگاه افسران جلسه‌ای کردیم  و پس از مشاورت  و تبادل  نظر، رأی به ترک مقاومت داده شد. زیرا در بعضی از نقاط قوای ایران سخت ایستادگی کرده بودند.  صورت جلسه بوسیلۀ رئیس ستاد ارتش به شرف عرض رسید و تصویب فرمودند و فوری عصر همان  روز به کلیۀ  لشگرها  ابلاغ  شد.

* هیأت وزیران  در حضور  شاه

    عصر همان روز چهارم، اعلیحضرت شاه هیأت دولت  را به کاخ  سعد آباد احضار کردند و در مجمع وزیران چنین فرمودند:« با وجود مساعیی که برای احتراز از وقوع حوادث ناگوار جنگ مبذول  گردید برخلاف اصول بین‌المللی و موازین اخلاقی از طرف دو همسایه  با ایران این گونه رفتار شد و هیچ دلیلی برای آن تصور نمی‌رود جز اینکه خواسته‌اند اوضاع این مملکت  را که با زحمات  بسیار  سرو صورتی پیدا کرده و  به راه ترقی افتاده برهم بزنند و در باطن با خود من طرفیت دارند که نگهدارنده  این مرز و بوم هستم. چون میل ندارم وجود شخص من باعث جلب عداوت و حدوث بدبختی  برای کشور و ملت ایران بشود در نظر گرفته‌ام به خارج  بروم.  در این باب ترتیب لازم را بدهید  و اعلامیه‌ای برای مجلس شورای ملی تهیه کنند.»  

* نظر هیئت دولت

     پس از این بیانات، شاهنشاه اجازه  فرمودند فوری هیأت دولت  بررسی کامل بکنند  و رأی خود را در این مورد معلوم دارد. بی‌درنگ هیأت دولت بی‌حضور شاه تشکیل شد و نتیجه به اتفاق آراء همان بود  که در آغاز بعرض شاهنشاه رسانیده بودم.

     آنگاه اعلیحضرت به اتفاق ولیعهد به جلسه  تشریف فرما شدند و من بعرض  رسانیدم  که به هیچوجه  کناره گیری و عزیمت معظم له به مصلحت نیست. ولی چون سیاست بی‌طرفی که دولت فعلی تاکنون  طبق قانون تعقیب می‌کرد با اوضاعی که پیش آمده دیگر عملی نخواهد بود استدعا دارد شاهنشاه استعفای دولت را بپذیرند تا دولت دیگری تعیین گردد  و با دول  مهاجم  وارد  مذاکره  شود و سیاست  دیگری اتخاذ کند و یک جلسۀ مشاوره نیز از رجال خیرخواه  و مجرب تشکیل  گردد تا در بارۀ  اوضاع و احوال کنونی تبادل نظر و همفکری  کنند. اعلیحضرت اخذ تصمیمی در این مورد را به تفکر مجددی محول  فرمودند.

* تشکیل دولت جدید

     سحرگاه فردای آن روز اعلیحضرت انصراف خود را از کناره گیری اعلام فرمودند پیش از ظهر  روز پنجم شهریور با وزیر مختار انگلیس در وزارت خارجه ملاقات دست داد  و از او در بارۀ  نتیجۀ  مخابراتی که با لندن داشت سئوال  کردم  زیرا لازم  بود هرچه  زودتر  به آشفتگی اوضاع  پایان داده شود و مقاصد شان روشن گردد. اما وزیر مختار اظهار کرد که پروندۀ  این موضع  زیر نظر چرچیل است و هنوز دستوری به وزارت خارجۀ انگلیس نداده‌ است. عصر آن روز  ضمن  گزارش  مذاکرات  و اقدامهای همان روز، استعفای دولت، از نقطۀ نظر تسهیل مذاکرات مربوط به اتخاذ سیاست جدید  خارجی، از سوی قرین‌الشرف همایونی پذیرفته‌آمد و بر اساس  نظرهایی که قبلاً  بعرض رسیده بود روز ششم شهریور شادروان  محمد علی  فروغی  را به ریاست  دولت  منصوب  فرمودند  و به فاصلۀ  کمی  با توجه  به تقاضاهایی که نمایندگان  دو دولت  در زمینۀ  مقاصد اصلی خود در ایران  داشتند،  سیاست اتحاد  با آنها  که مناسب مصلحت وقت  بود مطرح  گردید و منتهی به انعقاد قرار داد شد.

* هدف  از جمله به ایران  چه بود؟

     دلایل و اسناد انکار ناپذیر و جریان وقایعی که از دو ماه  پیش ازحمله به ایران اتفاق افتاد  نشان می‌دهد که منظور از تعرض   به ایران به هیچوجه  اخراج یک عدۀ قلیل از اتباع  آلمان نبود زیرا دولت ایران نه تنها به تقلیل عدۀ آنها اقدام کرد بلکه سرانجام ترتیب رجعت همۀ  آنان  را فراهم ساخت. چنانکه به هنگام حملۀ روس وانگلیس به ایران چندین  گروه از آنها  در راه  بازگشت  به کشور خود بودند که بوسیلۀ مهماجمان دستگیر شدند. حرکت  آلمانیها از ایران از اواخر امرداد ماه 1320 آغاز شده بود. متفقین بخوبی از آن آگاه  بودند. از سوی دیگر در یادداشتهائی که به دولت تسلیم می‌شده‌اند که اشاره‌ای به واگذاری طرق حمل  و نقل، یا مسائل دیگری از اینگونه، یا تهدید نظامی  نمی‌کردند. با این حال چون استنباط بهانه جوئی می‌شد مکرر از آنها می خواستیم که اگر نظرات و نیازهای  خاصی بمناسبت درگیری درجنگ دارند اظهار کنند ،  آنها جواب  می‌دادند  که در ایران جز موضوع  آلمانیها  و تشبثات  و تحریکات  آنها مسأله‌ای  ندارند. وقتی  ایران با  اخراج  آلمانیها  این بهانه  را از دست آنها  گرفت در حمله به ایران تسریع  کردند و چهار روز پس از اعلام  اخراج  آلمانیها دست به تهاجم نظامی زدند و مقاصد اصلی آنها به این شرح آشکار شد:

– برهم زدن اساس کشور و قدرت مرکزی دولت .

– بدست آوردن  کلیه  منابع  مالی و وسایل  ارتباطی و نظارت کامل بر آنها.

    بدین ترتیب ملاحظه می‌شود که عدم توجه ایران به تقاضاهای دو دولت، یا عدم پیش بینی، یا جانبداری از آلمان و آلمانی که از سوی بعضی از افراد نادان و ساده لوح و بی‌اطلاع یا مغرض شایع شده  بود، جز تبلیغات متجاوزان و ضعف اخلاقی کسانی که تحت تأثیر آنها واقع می‌شدند مبنی و مأخذی نداشت و تمام دلایل و شواهد و کیفیت جریان حوادث نشان دهندۀ صحت و صداقت رفتار دولت  شاهنشاهی و مأل اندیشی او بود  که در نهایت بی‌طرفی و با رعایت مقتضای  جغرافیائی و همجواری  کشور  با متفقین  ملحوظ  می‌داشت.

* بعد ها  وزیر مختار  چه نوشت؟

    بهترین دلیل بر درستی مدعای ما نوشته های سرریدر بولارد وزیر مختار انگلیس در ایران است که  خود از عوامل بسیار مؤثر واقعۀ شهریور واشغال ناگهانی ایران بود. او در کتاب خود به نام «انگلستان و خاورمیانه»  در بارۀ حملۀ  متفقین به ایران می‌نویسد: « بسیاری  از ایرانیان و برخی  از نمایندگان خارجی مدعی  شده‌اند  که بهر صورت متفقین می‌توانستند ، بی‌آنکه ایران را اشغال کنند،  به هدف خود که حمل مهمات به روسیه بود برسند  و راه آن این بود که ایران را تهدید  به اشغال کنیم و  به مقصود خود برسیم و اشغال عملاً ضرورتی نداشت. در جواب باید گفت که تهدید رجحان اخلاقی بر اشغال نداشت جز آنکه تأثیر آن کمتر بود بعلاوه حمل مقادیر کثیری اسلحه و مهمات و وسایل از طریق ایران به روسیه تنها با نظارت ارتش متفقین و بر قراری یک نظام  ضد جاسوسی  نیرومند  که قادر به متوقف  ساختن  فعالیت عمال آلمان باشد مقدور  بود.»

 

* یک تجزیه و تحلیل

 

     صحت و صداقت رفتار ایران در زمینۀ سیاست بی‌طرفی جای تردید برای هیچ  کس باقی نمی گذاشت  و افکار عمومی جهانیان وقتی آزاد و عادلانه  داوری می‌کردند این حقیقت را تصدیق داشتند و اندک  نشانه‌ای که دلالت بر طرفداری از محور برلن و رم باشد یا تمایل ایران  را به آن محور نشان دهد به تصور نمی‌آمد. از همان آغاز جنگ این زمینه مرتباً و با دقت کامل از جانب ایران ملحوظ  و معمول بود چنانکه در واقعۀ بمباران بحرین بوسلۀ نیروی هوائی ایتالیا در مهر ماه 1319 که بیم سرایت آن به  دیگر مواضع نفتی خلیج فارس و آبادان می‌رفت و برای انگلستان نیز بسیار حساس بود، دولت ایران به دولت ایتالیا معترض شد و با جدیت قضیه را از مجاری رسمی و مطبوعات تعقیب کرد تا ایتالیا  و آلمان متوجه شدت واکنش ایران شدند و از تکرار اینگونه اعمال در خلیج فارس احتراز جستند. همچنین  دولت انگلستان خود شاهد بود که در انقلاب عراق که در بهار1320 اتفاق افتاد و رشید عالی گیلانی  به محور برلن و رم ملحق شد و برانگلیس قیام  کرد و بعد به ایران پناهنده شد، با همۀ تقاضاهایی که دولت آلمان  برای  پاره‌ای مساعدتها از قبیل اجازۀ صدور بنزین و تسهیلاتی در عبور و مرور  مرزی  بین ایران و عراق می‌کرد،  دولت شاهنشاهی از هرگونه مساعدت امتناع  ورزید و بی‌طرفی مطلق را معمول داشت چنانکه به یک نفر نمایندۀ سیاسی که دولت آلمان می‌خواست او را از طریق ایران به سفارت خود در بغداد بفرستد اجازۀ عبور نداد و به هنگام پناهندگی رشید عالی گیلانی و مفتی فلسطین و همراهان آنان نیز از هرگونه  تشبث و تحریک ممانعت کرد  تا  از راه  ترکیه  بیرون رفتند.

     این قضایا که در طی یک ماه  پیش از حمله  به ایران رخ‌ داده  بود بخوبی نشان می‌داد  که ایران جزحفظ بی‌طرفی و امنیت خود منظوری ندارد و مخصوصاً نسبت به همسایگان همواره حسن مناسبات  و روابط  دوستانه را رعایت  می‌کند.

      نکتۀ دیگری که بری بودن ایران را از اندیشۀ مخاصمه و کشمکش با همسایگان کاملاً  ثابت می‌کند این است که مقارن هجوم ناگهانی ارتشهای خارجی هنوز  یک عده  از آلمانیها  در محل  کار خود  در کارخانه‌ها و ساختمانها و راه آهن و طرق و شوارع و غیره بودند ولی کوچکترین عمل خرابکارانه و کارشکنی از ناحیۀ آنان اتفاق نیفتاد در صورتی  که اگر این افراد  قصد تحریک و تشبثهای زیانبار داشتند، بخوبی قادر به انجام دادن این گونه اعمال بودند و با توجه به اصول انضباط حزبی و نظام محکمی که در میان آلمانیها برقرار بود بی‌شک در دقایق آخر دست به چنین کارهایی می زدند و سپس فرار کرده، متفرق می‌شدند. بهر حال  در آن ایام حتی یک مورد از اینگونه حوادث صورت  وقوع  نیافت تا مؤید  تظاهرات مخالفت آمیز دولتهای مجاور بشود.

     گرچه کیفیت طرح قضایای ایران و طرز رفتار و کارهای حق شکنانۀ دو دولت همسایه نسبت به این کشور با عنوانهای نادرست و بهانه‌های بی‌اساس  بسیار تعجب آور و مخالف اصول  بین‌المللی و موازین اخلاقی و احساسات انسانی بود ولی ملاحظۀ یک جمله از کتاب «  ادوارد  گریک » سیاستمدار  انگلیس که به وزارت خاورماینه منصوب شده بود این تعجب و علل اینگونه  اعمال  دول  زورمند را بخوبی  روشن  و توجیه  می‌کند.  او می‌نویسد:

« آفریقای شمالی در سال 1942 میلادی تحت اشغال آلمانیها  نبود با این  حال  ما بی‌ذره‌ای  ملاحظه  و خجالت خود را  در اشغال آنجا  محق دانستیم.»

     علاوه بر شواهد و سوابق موجود در ایران در خارج نیز نویسندگان و مقامهای رسمی حتی  برخی از  کسانی  که خود  نقشۀ اشغال را طی  کرده بودند  مطالبی  نوشته اند که از آن جمله  است نوشته های  چرچیل نخست وزیر انگلستان که در جلد سوم از کتاب دوم خود راجع به جنگ جهانی به تفصیل  آورده و در باب نقشۀ ایران و منافع سوق‌الجیشی این اقدام توضیحی مستوفی داده است که مفاد  قسمتی از آن چنین  است:

      « بدین گونه عملیاتی  که ازطرف نیروهای کثیر ما برضد یک کشور ضعیف و قدیم آغاز شده بود  پایان یافت و چون انگلستان و روسیه برای حفظ موجودیت و حیات خود جنگ می‌کردند در چنین  جنگی هر عملی جایز است.» 

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید