آیا میدانیم که آزادی و استقلال انسان و وطن تعریف دارد؟ آیا میدانیم که حقوق بشر و حقوق شهروند و حقوق طبیعت تعریف دارد؟ باید بدانیم که به عنوان انسان دارای حقوق بشر و حقوق شهروند هستیم و اختلافات قومی، دینی یا مرامی نباید ما را از داشتن این حقوق بترساند!! که اختلاف دلیل جنگ داخلی و نابودی ایران نمیشود! آیا میدانیم که طبق قانون اساسی که این استبداد بعد از کودتای سال۶۰با تقلب تهیه کرد! استبداد بطور رسمی در کشور برقرار شده و تمام حقوق از ملت گرفته شده و کامل به ولی فقیه داده شده! آیا میدانیم که شورای نگهبان زیر نظر ولی فقیه عمل کرده و میکند و بنا به نیاز نظام، نامزدها انتخاب میشوند و فقط نامزدی که بقای نظام را تامین کند از صندوق بیرون میاید؟!! آیا میدانیم که سالها است که بیت “ولی فقیه” و سران سپاه مهندسی انتخابات را در رابطه با نیازهای نظام استبدادی ولایت مطلقه فقیه که برای آنها مقدس ترین است طراحی کرده اند! برای این ظالمان، نظام استبدادی، مقدس تر از وطن، از دینی که خود را به نام آن معرفی میکنند بوده و است. آیا میدانیم که با شرکت در انتصابات در استبداد ولایت مطلقه فقیه این اجازه را به استبداد میدهیم که حدود بی اطلاعی و ترس ما را از استبداد اندازه گیری کند! بیت “رهبر ” و مسئولان سپاه در استبداد ولایت مطلقه فقیه فهمیده اند که کافی است به مردم بگویند اگر برای بیعت با شرکت در انتصابات نیایید یکی از آدمکشها را که جز خشونت هیچ نمیشناسد! و از دهنش جز توهین بیرون نمیاید از صندوق رای بیرون میآورند!! بنابراین میگویند اگر ملت برای بیعت بیایند! و با استبداد بیعت کنند، شاید کمی تخفیف دهند و یک آدمکش را تعیین نکنند!
در استبداد ها همیشه سعی میشود مسول اصلی را بی اطلاع در مورد ظلمهایی که به جامعه میشود نشان بدهند! اما امروز این نیرنگ دیگر رنگی ندارد همه میدانند که علی خامنه ای و سران سپاه تصمیم گیرنده بوده و هستند! مردم با چشم خود دیدند چطور علی خامنه ای دو بار احمدینژاد را سر کار آورد! البته برای اینکه به ملت نشان دهد اگر حرف شنوی نکند چطور آدمهایی را انتصاب خواهد کرد! اصلاحطلبان و ملی مذهبی ها برای حفظ استبداد حاکم مدعی شده بودند که اگر تعداد زیادی از مردم در انتصابات استبداد شرکت کنند علی خامنه ای مجبور خواهد شد حرف مردم را بپذیرد !! سعی کرده و میکنند صحبت خمینی که با آن این استبداد برقرار شد را از ذهن مردم پاک کنند!! خمینی خطاب به ملت ایران گفته بود: “اگر ۳۵ ملیون شما بگویید بله من خواهم گفت نه” و سر قدرت ماند.بدبختی یکی دو تا نیست! دوستان ملی مذهبی و اصلاحطلب خواستار تغییر نظام نیستند! ولی آرزو دارند عدهای دیگر از مسئولان نظام که امروز قدرت را در دست ندارند بر سر کار بیایند تا از طریق آنها شاید وضع مردم بهتر شود! و به همین دلیل خود با دست خود قربانی استبداد میشوند! چون این دوستان هنوز نفهمیده اند که در استبداد آن دسته که قدرت را در دست دارند هستند که تصمیم میگیرند و هرگز قدرت را رها نخواهند کرد تا زمانی که ملت آنها را از تخت ظلم به پایین بکشند! بنابرین نه تنها هرگز باعث افشای استبداد نبوده و نیستند! به دست مستبدان به زندان هم انداخته میشوند!
بدانیم که برای نجات خویش و وطن باید مقابل استبداد ایستاد و نه گفت! و با آن بیعت نکرد! باید با مبارزه و ایستادگی به آزادی و استقلال انسان و وطن شهادت داد! بدانیم انتخابات، در آزادی، یعنی وقتی ملت حق تعیین سرنوشت خویش را دارد ممکن است و در استبداد چون ملت حق تعیین سرنوشت خویش را ندارد انتصابات برگزار میشود و از ملت در آن انتصابات بیعت با استبداد را میخواهند! حداقل کار نه گفتن به این ظلم است. حکیم فردوسی که ایرانی را خوب میشناخت در داستان ضحاک میگوید مدتها مردم خود را قانع کرده بودند که دادن مغز جوانانشان برای مارهای ضحاک بهترین راه حل است!! اما وجود فریدون که توسط ذال بزرگ شده بود و بیان نیروی جانشین مستقل و آزاد بود این امکان را داد که ایرانی از انتخاب بین بد و بدتر آزاد شود!
به استبداد نه بگوید و با یک جنبش همگانی استبداد ضحاک را سرنگون سازد! شگفتا که وقتی روزگار خویش را میبینیم و با وجود اعدامها، نابودی طبیعت ایران بعلت جهل و دزدی ظالمان، فرار مغزها، سوزاندن سرمایههای ملی توسط استبداد ولایت مطلقه فقیه، عدهای هنوز گمان میکنند سیر نگاه داشتن مارهای ضحاک زمان بهترین راه است!! وظیفه هر ایرانی آزادیخواه ایجاد نیروی جانشین مستقل و ملی است که فریدون امروز گردد تا کاوهها جنبش همگانی را برای سرنگونی استبداد و برقراری آزادی و استقلال انسان و وطن در ایران ممکن سازند. بدانیم سرنگونی استبداد دینی آخرین خوان نیست! آخرین خوان بازسازی وطن است که در آنزمان نیاز به ایرانی که بهخود به حقوق خود به عنوان انسان و شهروند باور پیدا کرده و در خود احیا ساخته، است.
چندی پیش اردشیر زاهدی که داماد شاه سابق و سالها وزیر امور خارجه او بود در مصاحبهای گفته بود که به روحانیت نباید توهین کرد چرا که بدون حمایت آنها کودتا علیه دکتر مصدق هرگز پیروز نمیشد! این را از من بشنوید، این دو ریشه تاریخی یعنی شاهنشاهی و دستگاه استبداد دینی چون قرنها است دست در دست هم داشتهاند، بوده که تا امروز استبداد در ایران با وجود مبارزات زیاد برقرار مانده! امروز یکی از آن دو رفته و دومی در حال رفتن است! و آیندهای زیبا برای ایران به همّت ملت ایران ممکن شده است.
شاد باشید.
حمید رفیع