back to top
خانهدیدگاه هاتقی روزبه: یک پیروزی دیگر! حلقه انسانی * برای نجات کوه شاه...

تقی روزبه: یک پیروزی دیگر! حلقه انسانی * برای نجات کوه شاه و طبیعت کرمان از تخریب!

Rouzbeh-Taghiهمایش بزرگ پیاده روی و ایجاد حلقه انسانی بدور کوشاه توسط هزاران کوه پیما ازسراسرکشور برای نجات طبیعت کرمان از تخریب و نابودی را بی گمان باید یک گام مهم و قابل تحسین  از افزایش آگاهی و مبارزه مردم ایران و کرمان برای نجات طبیعت درحال پژمردگی و مرگ به شمارآورد. از زمانی که مارکس در دست نوشته های اقتصادی- فلسفی خود بسال 1844 ابراز داشت “که آدمی به طبیعت زنده است، یعنی طبیعت پیکره اوست پس چنانچه انسان بخواهد زنده بماند، باید پیوسته با طبیعت گفتگو کند”، بیش از 150 سال می گذرد ولی بیگانگی انسان با طبیعت و برخورد دشمنانه و غارتگرانه اش با آن هم چنان تداوم یافته است.  با این وجود تخریب طبیعت و غلبه نگاه توسعه گرا و یک جانبه بجای توسعه موزون و پایدار که درخدمت نیازهای مشترک انسان و طبیعت، هم چنان با شتاب روزافزون ادامه داشت. دامنه این تخریب درحکومت اسلامی با ضریب و شتاب بیشتری از میانگین جهانی صورت می گیرد  و نمونه های بارزآن را می توان در احتضاردریاچه ارومیه و زاینده رود و نابودی جنگل ها و زیستگاه های طبیعی و تبدیل شدن شهرهائی چون تهران به محفظه هائی آکنده از دود و سمومات خطرناک مشاهده کرد. در ایران نیز این تخریب پردامنه عموما تحت عنوان تؤسعه و آبادانی و صادرات و درآمدهای ارزی غیرنفتی و کاستن از درجه وابستگی به درآمدهای سوخت فسیلی، زدن سدها و استفاده بی رویه از آب ها و مصرف بیش از ظرفیت واقعی، از آب و سفره ها ومنابع آبی دانست. اخیرا یکی از مشاورین روحانی خطربزرگ را تبدیل شدن کشوربه ویرانه ای غیرقابل زیست درطی دو سه دهه آینده دانست. باران گرد خاک و شن های روان و ریزگردها ده ها استان را تهدید می کند. اقدامات نجات، حتی اگرجدی هم گرفته شوند- که غالبا تحت فشاراعتراضات عمومی هم چون نمونه اخیرزنجان و یا تشکیل گروه نجات دریاچه ارومیه – غالبا نوشداری پس ازمرگ هستند. آخرین نمونه از این نوع تخریب ها که تحت عنوان تؤسعه و استخراج معادن صورت می گیرد کوه کوشاه کرمان و منطقه طبیعت بکر و گسترده آن را هدف گرفته است  که وسعت تخریب آن نه فقط منطقه را بلکه خطرکاهش منابع ورود آب ریزها بزرگترین روخانه شرق کشور- هلیل رود- را تهدیدمی کند. تخریب محیط زیست درکرمان پیشینه قدیمی دارد. چنان که آلودگی شدید منطقه مس سرچشمه و خاتون آباد از نمونه های آن است.

بی تردید اگرقرارباشد اوضاع هم چنان براساس براساس اراده و خواست سرمایه داران و دولت پیشبرده شود، آن ها در جستجوی منافع کوتاه مدت خود هم چنان به جان طبیعت وبی رمق کردن کامل آن افتاده، بجای آن که را  بخشی از پیکره انسان و بخشی از چرخه حیات منطقه و ثروتی متعلق به همه مردم و نسل های بعدی بشمارآورند، هم چون منبع بادآورده و غارت شونده ای به آن خواهند نگریست که هدفی جزتبدیل هرچه سریع آن به کالا برای فروش و سود بیشتر و لاجرم تبدیل  آن به تفاله ها و زباله  ندارد.

این گفته حقیقت دارد که  طبیعت به عنوان مادرانسان و بخشی از پیکره او، دایه ای مهربان تراز خود شهروندان و مبارزه همه انسان ها برای نجات آن از شرتهاجم سرمایه ندارد. تجربه خیزش مردم ترکیه درمورد میدان تقسیم و نیزاعتراضات اخیرمردم زنجان که موجب عقب نشینی رژیم درتعطیل و جابجائی معدن مس وسرب شد، و نیز وعده تشکیل گروه کاربررسی توسط استانداری کرمان و توقف فعالیت های معدنی درپی اعتراضات هزاران نفری و زنجیره انسانی آن ها بدورکوه  شاه، و تجمع های اعتراضی پی درپی مردم اراک علیه هوای الوده آن دیار نشان دهنده گسترش و بعضا پیروزی های اولیه و لو هنوز تثبیت نشده جنبش حفظ محیط زیست از دستبرد سرمایه و دولتمردان حامی آن است. داشتن نگاه غیرکالائی وغیرسود محور به طبیعت، برقراری تعامل دوجانبه و پیوند ارگانیکی و متقابل انسان و طبیعت، نیازمند قرارگرفتن اقتصاد جامعه بشری براساس نیازها، و اجتناب از تب سوزان مصرف گرائی و از سود و سرمایه اندوزی است. سرمایه داری و سودمحوری بزرگترین دشمن طبعیت است و مبارزه علیه تخریب محیط زیست بخش جدانشدنی از مبارزه ضدسرمایه داری است. و سهم کشورهای صنعتی و توسعه گرا در تخریب محیط زیست و انتشارمواد آلاینده و مصرف بی رویه بیش از دیگران است.

از مام  طبیعت و از پیکره خویش بدفاع برخیزیم و با حمایت فعال از سیاست های معطوف به  نجات محیط زیست و فعالان آن اجازه ندهیم که درهرموردی که رژیم عقب نشینی می کند، پس از افتادن آب ها از آسیاب باردیگر سرمایه داران دولتی و غیردولتی کارخود را ازسربگیرند. مبارزه علیه محیط زیست درعین حال یک مبارزه و جنبش جهانی است و تخریب هیچ قلمرو از طبعیت زمین که متعلق به همه انسان ها و نسل های بعدی است، بی تأثیربرنقاط دیگرنیست. 

 

نگاهی کوتاه به تجربه اعتراضی و موفق مردم زنجان:

اقدام مردم زنجان دراعتراض به آلودگی ناشی از کارخانه سرب و روی اطراف زنجان و نگرانی آن ها از پی آمدهای آن در وضعیت سلامتی خود از جهات گوناگون جالب و حامل درس های مهمی برای آن ها که بدنبال چه باید کرد هستند، می باشد:

الف- باردیگرثابت شد که حفظ محیط زیست امروزه تبدیل به بخشی از الزامات زندگی و از مطالبات مردم شده است. شعار”ما شهرصنعتی نمی خواهیم”مردم اراک و زنجان چکیده این آگاهی بوده و حاکی از آن است که مردم خواهان نوع خاصی از تؤسعه و اشتغال هستند که تأمین کننده نیازهای انسانی و نسل های بعدی باشند. آن ها دیگرمسحورشعارهای کلی و غلط انداز”تؤسعه و اشتغال” بهرقیمتی نیستند.

ب- عقب نشینی سریع دولت و استاندار مبنی برتعطیل کارخانه، نشان داد که چگونه رژیم وقتی درمقابل اعتراض گسترده و با پتانسیل توده ای( درمورد زنجان بیش از 90 درصد مردم خواهان برچیدن شدن کارخانه و انتقال آن به نقطه دوردست بودند) قرارمی گیرد، مجبور به عقب نشینی می شود. تجربه جنبش ترکیه از یک خواست مشخص زیست محیطی نشأت گرفت و درپی آن مطالبات انباشته شده فوران کرد، رژیم ایران را در مقابله این گونه حرکات محتاط تر کرده است.

ج- مطالبات و آگاهی زیست محیطی در پارادایم جنبش های جدید تبدیل به بخشی از آگاهی زنده و بسیج کننده تضادچندبعدی کار وسرمایه شده است و بدیهی است که کارگران و فعالان کارگری و چپ باید خود در پیشاپیش این تحول و پیشروان دفاع از محیط زیست  قراربگیرند و اجازه ندهند که با نگاه یک جانبه به مسأله کار و زندگی، سرمایه داری که خود مولد این نوع تضادها و چالش های درونی درمیان کارگران و زحمتکشان است، آن را به ابزاری برای ایجاد شکاف و تفرقه در جنبش ضدسرمایه داری و لایه ها و بخش های مختلف آن تبدیل کند. و دراین رابطه نه فقط خواهان تأمین حق بیکاری و یا ایجادشغل تازه برای کارگران بیکارشده گردد، بلکه خواهان رعایت کامل استانداردهای امروزین تولید و محیط زیست و هم چنین  رعایت استانداردهای سلامتی کارگران در این نوع کارهای تولیدی باشند.

د- مبارزه برای محیط زیست فقط منحصر به دولت و سرمایه دارانی که دایما باید توسط مردم به آن ها گوشزد شود نیست، بلکه بخشی از کارکرد و وظیفه روزمره همه شهروندان، جنبش های مدافع حفظ محیط زیست و شبکه ها  و تشکل های مدنی- اجتماعی است که با افزایش آگاهی و عمل آن ها ملازمه دارد. بدون مشارکت فعال مردمی تأمین محیط زیست سالم ممکن نیست. یک نوع از این مشارکت ها ابتکارپاکسازی داوطلبانه مناطق و کوهستان ها و جنگل ها و … توسط نیروهای داوطلب مردمی است که هر از گاهی صورت می گیرد و البته بسیاری عرصه های ابتکاری دیگرنیزوجود دارد.

ه- جنبش مردم زنجان از نظرچگونگی شکل گیری نیز حاوی تجربه جالبی است: مثل همه این نوع مواردی که به شکل گیری این اعتراضات و غافلگیری رژیم منجر می شود عوامل زیردخیل هستند:

– تأکید بریک خواست ملموس بالقوه سوزان و فراگیر، که در جوامع آکنده از انباشت مطالبات از قضا به وفوروجود دارند، و تمرکزحول آن ها و انتشارآگاهی با استفاده از شبکه های مجازی و واقعی و شفاهی و مکتوب و … نسبت به موضوع درمیان مردم با اشکال و ابتکارات گوناگون( درمورد زنجان حتی برخی دانشجویان دانشگاه زنجان تزهای خود را حول چگونگی این معضل و راه برون رفت ازآن انجام داده بودند. انجام حرکات نمادین و ابتکاری توسط عده ای محدود از فعالان اجتماعی برای اعتراض به یک اجحاف اجتماعی شکل دیگری از این نوع ابتکارات برای کانونی کردن افکارعمومی  نسبت به یک فاجعه است). سپس عده ای بازهم به شکل های ابتکاری فراخوان گردآمدن و اعتراض درمیان مردم را مطرح می کنند، در زنجان از جمله بهره گیری از شبکه های مجازی در این مورد نقش داشتند. نکته مهم در این فرایند، توده ای شدن یک خواست و  تبدیل شدن آن به مسأله عمومی مردم است که می تواند بسترشکل گیری یک حرکت اجتماعی و تأثیرگذارباشد و گرنه بیم تقلیل حرکت به منازعه بین یک گروه محدود از فعالان اجتماعی و رژیم وجود دارد که دراینصورت کاری از پیش نمی رود و حتی خطرافزایش حساسیت رژیم نسبت به عده ای محدود و اعمال فشار و خاموش کردن آن ها وجود دارد.

– یکی از نتایج مهم حرکت مردم زنجان و هم چنین کرمان عقب نشینی ولوموقتی رژیم بود و این نشان می دهد که برخلاف نگاه رایج درمیان کسانی که باین نوع حرکت های خود جوش و مردمی که بدلیل فقدان رهبری های کلاسیک و سسله مراتبی ازسرتحقیرخرده می گیرند و آن ها را بی حاصل و یا ناپیگیرعنوان می کنند*، حاوی دست آوردهای مهمی است که از عهده گروه های کوچک و نخبه گرا برنمی آید. البته این حرکات را باید به شکل یک فرایند روبه گسترش و درحال تعمیق، موج وار و از قضا با نوع خاصی از سازمان یابی دید. منتها سازمان یابی آن ها به شکل مدلهای قدیمی یعنی هرمی و جمع شدن مردم حول نخبه گان توسط  دنباله روان نیست، بلکه اساسا به شکل افقی است. نقش شبکه ها و فعالان در دامن زدن و ُگرزدن شعله این حرکات نادیده گرفته نمی شود برعکس آن ها وجود دارند و نقش مثبت خود را ایفاء می کنند، اما رابطه آن ه، همانطورکه اشاره شد، با جنبش به شکل سلسه مراتبی و در قالب رهبران و دنباله روان، خط دهندگان و اجراکنندگان و داشتن برنامه های حداکثری و تهیه شده توسط نخبگان و… تعریف و تنظیم نمی شود. در این رویکرد تلاش آن ها جایگزین ابتکارآگاهانه مردم می نشود بلکه درخدمت دامن زدن و تقویت آن قرارمی گیرد. تمامی نیروی آن ها معطوف به حرکت افتادن موتوراصلی یعنی مداخله آگاهانه و فعالانه مردم می شود. تفاوت کیفی این دو رویکرد را می توان در خروجی های آن مشاهده کرد: در حالی که دریک رویکرد موقعیت رهبری و سلسه مراتبی و شئ  شدن و دنباله روی و سیاهی لشکرشدن مردم بازتولید و تثبیت می شود، در رویکرددیگر شاهد تقویت فرایندظرفیت خودرهانی و خود سوژگی هستیم. یکی همان جهان عمودی- طبقاتی را که آماج حمله مردم است مجددا بازتولید می کند و دیگری بسوی جهانی افقی و برابری اجتماعی درحرکت است*. یکی مبارزه برای “سوسیالیسم” نشأت گرفته از بالاست و دیگری برای سوسیالیسم نشأت گرفته از پائین.

2013-09-17

http://www.taghi-roozbeh.blogspot.com/

خبرگزاری مهر:

http://www.mehrnews.com/TextVersionDetail/2135191

زنجیره انسانی به دورکوه شاه نتیجه داد:

http://www.mehrnews.com/detail/News/2135489

ویدئوی حلقه انسانی:

http://www.bbc.co.uk/persian/interactivity/2013/09/130915_uservideo_kerman_human_chain.shtml

افزایش آلودگی ۷۴‌درصدی هوای اراک؛ روزی ۶‌میلیون‌لیتر دود مازوت در ریه اراکی‌ها:    http://kaleme.com/1392/06/26/klm-158547/                                                                                        

*-  رابطه جنبش و چه بایدکرد

  http://www.taghi-roozbeh.blogspot.de/2011/07/blog-post_08.html#more                                        

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید