back to top
خانهنویسندگانجمال صفری : اشغال ایران توسط قوای متفقین درجنگ جهانی دوم و...

جمال صفری : اشغال ایران توسط قوای متفقین درجنگ جهانی دوم و سقوط پهلوی اول (۴) بخش هشتم

mosadegh mardoom 05032015بمناسبت26 خرداد، صدوسیُ وسومین سالگردتولّددکترمحمّد مصدّق «زندگینامه دکترمحمّدمصدّق»

قدرت‌های بزرگ و اشغال ایران در جنگ دوم جهانی: 

 شولتسه ادعا می‌کرد که در منطقه قشقاییها یک فرودگاه نظامی هم احداث شده است که جنگنده های آلمانی به آسانی می‌توانند در آن فرود آیند. به گفته وی دولت مرکزی در آن نواحی هیچ کنترلی نداشت و در حقیقت منطقه در دست عشایر بود. باز هم به گفته او قرار بود در آنجا حکومتی مستقل تاسیس و با نازی‌ها همکاری شود. مایر در اصفهان با زاهدی دیدار کرد و به او قول مقام رئیس جمهوری ایران را داد! زاهدی هم پذیرفت که پس از سقوط استالینگراد به دست هیتلر دست به شورش بزند!(59) چرا زاهدی باید صبر می‌کرد تا استالینگراد به دست هیتلر بیفتد؟ این حکایتی است در خور توجه. در اصل او می‌بایست نیروهای همراه خود را برای نبردی دست کم پارتیزانی بسیج می‌کرد، نه اینکه سیاست صبر و انتظار را در پیش گیرد. اگر استالینگراد به دست هیتلر می افتاد دیگر به قیام زاهدی نیازی نبود، زیرا ارتش هیتلر به ایران حمله می‌کرد. از سوی دیگر از کجا معلوم بود که شوروی در نبرد استالینگراد شکست می‌خورد؟ این نکته خود مبین همان سیاستی است که پیش‌تر از آن سخن گفتیم، یعنی دولت‌های آمریکا و انگلیس با خرسندی منتظر سقوط حتمی شوروی بودند تا پس از آن سیاست‌های خود را بر ضد آلمان اجرا کنند. همچنین ادعا می‌شد کمیته‌ای سرّی در تهران وجود دارد که خواهان نزدیکی بیشتر با آلمان نازی است. رئیس این کمیته حسینعلی قراگوزلو مشهور به فتح السلطنه بود. برخی ادعا داشتند او با هرفون هنتیک، رئیس اداره شرق وزارت امور خارجه آلمان، ارتباط دارد و هدف آنان، اجرای کودتا و برکناری رضاشاه از سلطنت است! و این افراد با دو نفر از ژنرال‌های ارتش ایران ارتباط محرمانه دارند و گفتگوهای خود را با کنت شولنبرگ، سفیر پیشین آلمان در تهران و سفیر کنونی این کشور در شوروی، در میان می‌گذارند. ادعا شده بود دولت آلمان پیکی ویژه به تهران فرستاده و خاطر نشان کرده است که در تابستان 1320 ارتش آلمان به مرزهای ایران خواهد رسید و دولت آلمان انتظار دارد کمیته سّری یاد شده کارهای لازم را برای یاری دادن به ارتش آلمان در خاک ایران انجام دهد. این پیک ویژه پس از ورود به تهران به مایر پیوست و حتی پس از گرفتاری مایر، دستگاه فرستنده آلمانی‌ها را که در قلمرو بختیاری‌ها قرار داشت اداره کرد.(60) این نقشه‌ها هرگز عملی نشد و پس از اشغال ایران، مخفیگاه مایر لو رفت و اسناد او در اختیار متفقین قرار گرفت. میس لمبتون در این عملیات نقشی اساسی داشت. با وجود اینکه گفته می‌شد ناصر خان قشقایی حامی برخی از نازی‌هاست، اما حقیقت این بود که رهبران قشقایی درلو رفتن ستون پنجم نازی‌ها در ایران نقشی بسیار فعال داشتند و خود آنان برخی از آلمانی‌های مقیم کشور را تحویل متفقین دادند. سر ریدر بولارد به آنتونی ایدن، وزیر امور خارجه انگلیس، گزارش داد که حبیب الله نوبخت با مایر همکاری گسترده داشته است.(61) اما قشقایی‌ها نوبخت را دستگیر کردند و به انگلیسی‌ها تحویل دادند که پس از مدتی آزاد شد بدون اینکه معلوم شود جرم اصلی او چه بوده و سطح به اصطلاح فعالیت‌های فاشیستی‌اش تا چه اندازه اهمیت داشته‌است. نام و نشانی یکصد و شصت نفر از افسران ارتش، روزنامه نگاران، کارمندان عالی رتبه، وزرای کابینه و افراد پلیس که ادعا می‌شد با مایر همکاری داشته اند به دست آمد. اما این افراد نه به دلیل فعالیت‌های فاشیستی بلکه برای مخالفت با اشغال کشورشان، با حزب کبود نوبخت، همکاری می‌کردند. نمونه گویای این افراد، خسرو روزبه، افسر جوان توپخانه بود که فعالیت سیاسی‌اش را با حضور در حزب کبود آغاز کرد. به عبارت بهتر بسیاری از افرادی که می‌گفتند فعالیت فاشیستی دارند، نه به دلیل تمایل به هیتلر بلکه به سبب حس وطن دوستی با اشغال کشور خود مخالفت می‌کردند و این البته با کوشش‌های فردی مانند نوبخت که خود نماینده فرمایشی مجلس رضاخان بود تفاوت و تمایز اساسی داشت. افرادی مانند ژنرال مرتضی یزدان پناه، رئیس ستاد ارتش و سرلشکر آق اولی، فرمانده ژاندارمری، هم جزء افرادی نام برده شده‌اند که به نفع آلمان هیتلری فعالیت می‌کردند و عجب اینکه آنان بعدها همراه شخص زاهدی در توطئه‌های بسیاری که به کارگردانی انگلیسی‌ها بر ضد نهضت ملی نفت رواج داشت شرکت فعال داشتند و از ستون‌های اصلی کودتای بیست و هشتم مرداد بودند. این افسران به اصطلاح فاشیست هرگز محاکمه نشدند و در مقام‌های خود باقی ماندند تا فصل جدیدی از روابط آنان با کشورهای قدرتمند غرب به ویژه انگلیس شکل گیرد. آنان در شمار نخبگان سیاسی و نظامی درآمدند و برای تحقق اهداف دولت‌های بزرگ سرمایه داری و شرکت‌های فراملیتی به تکاپو پرداختند و در دهه‌های سی و چهل شمسی بارها به نفع اردوگاه غرب و بر ضد منافع ملی کشورمتبوع خود حرکت کردند. اما در دوره جنگ دوم جهانی گفته می‌شد آنان اطلاعاتی گسترده گردآوری کرده بودند که می‌توانست به آلمانی‌ها برای حمله به ایران کمک کند. وزارت کشور ایران در سال 1322 مدعی شد هواپیماهای اکتشافی انگلیس این گروه را کشف کرده است.(62) به زودی روزنامه ستاره مدعی شد عده‌ای از ستون پنجم آلمان نازی در ایران دستگیر شده اند و وزارت کشور هم در اطلاعیه‌ای مراتب را به اطلاع مردم رساند.(63) روس‌ها درخواست کردند دستگیر شدگان به دست آنان سپرده تا محاکمه شوند، اما وزارت امور خارجه ایران با این درخواست موافقت نکرد. با این وصف برخی از دستگیر شدگان با همکاری انگلیسی‌ها به نیروهای روسی تحویل داده شدند. روس‌ها نیزآنان را به رشت بردند تا محاکمه کنند. پیش از این در شهریور 1321 هم دولت ایران خواسته بود دستگیر شدگانی که متهم به فعالیت نازیستی‌اند به مقام‌های ایران تحویل داده شوند تا بازجویان انگلیسی و ایرانی آنان را محاکمه کنند و محاکمه‌ها نیز بر اساس قوانین دولت ایران انجام شود. در آن زمان آمریکایی‌ها به شدت نسبت به محاکمه ایرانی‌ها به دست نیروهای شوروی و انگلیسی اعتراض داشتند. دریفوس، وزیر مختار دولت آمریکا در ایران، آشکارا با اقدام شوروی و انگلیس در این زمینه مخالفت می‌کرد. البته آمریکایی‌ها این موضوع را که دستگیر شدگان به نفع آلمان هیتلری فعالیت می‌کنند باور نداشتند و برداشت آنان از رفتار نیروهای روسی و انگلیسی در ایران، رفتار کشورهای استعمارگر با مستعمره بود. با وجود این‌روند اوضاع نشان داد که فعالیت‌های فاشیستی نمی‌توانست واقعیت داشته باشد. زیرا اندکی بعد تا دی 1322 مظنونین دسته دسته آزاد شدند بدون اینکه دولت و ملت ایران بدانند سطح ارتباط آنان با نازی‌ها تا چه اندازه‌ای بوده است. قشقایی‌ها حبیب الله نوبخت را به نیروهای انگلیسی تحویل دادند، به عبارت بهتر متفقین مدعی شدند تا سال 1322 ستون پنجم آلمان نازی را در ایران از بین برده‌اند و دیگر خطری منافع آنان را تهدید نمی‌کند. این عملیات بیشتر شبیه جنگ روانی و عملیات فریب بود تا واقعیتی سیاسی. درست است که ایران برای آلمان اهمیتی بسیارداشت و چیرگی بر آن می‌توانست سرنوشت جنگ را تغییر دهد، اما آلمان با کدام نیروی داخلی ایرانی می‌خواست ایران را اشغال کند؟ اگر در ارتش ایران ستون پنجم نازی وجود داشت چرا حتی یک گلوله به سوی دشمن شلیک نکرد و چرا دست به جنگ چریکی نزد؟ اگر افسران عالی رتبه ارتش مانند زاهدی گرایش نازیستی داشتند چرا متفقین آنان را به حال خود رها کردند؟ از آن مهم تر اگر این افراد به نازیسم گرایش داشتند چرا پس از اندکی برای حمایت از منافع نامشروع قدرت‌های غربی به ویژه انگلیس در ایران دست به کار شدند؟ به نظر می‌رسد این یک جنگ روانی حساب شده بود تا افکار عمومی را از خطری که در درون و از سوی متفقین کشور را تهدید می‌کرد منحرف کنند. به دلیل این عملیات نیرنگ آمیز مردم و مسئولان کشور از فعالیت‌های شرکت‌های فراملیتی و نفت خواران بین المللی غافل ماندند و افکار به مسیری انحرافی رانده شد و هنگامی که آب‌ها از آسیاب افتاد، انگلیسی‌ها دیگر به این جنگ روانی نیازی نداشتند، به ویژه پس از نبرد استالینگراد که سرنوشت جنگ را مشخص ساخت، از این نیروهای به اصطلاح فاشیستی برای رسیدن به اهداف دیگر خود استفاده کردند.

*  نگاهی به وضعیت یهودیان در ایران:  

    اگر یکی از ویژگی‌های بارز فعالیت‌های فاشیستی را یهودی ستیزی بدانیم، باید بپرسیم آیا در ایران به راستی مجالی برای ادامه حیات این اقلیت دینی وجود نداشت یا بر عکس، این کشور پناهگاهی برای فعالیت‌های یهودیان به شمار می‌آمد؟ بر اساس اسناد موجود، یهودیان ایران در دوره یاد شده اگر بهتر از دیگر مردم زندگی نمی‌کردند، وضع عمومی زندگیشان از توده‌های دیگر مردم بدتر نبود. درست در همان زمانی که سیف آزاد شعار یهودی ستیزی سر می‌داد، سیاستمداران بسیاری در ایران بودند که از استقرار یهودیان مهاجر آلمانی در ایران حمایت و به آنان سفارش می‌کردند که برای سرمایه گذاری و کار و کوشش به ایران بیایند. دکتر صدیق اعلم در اوج یهودی ستیزی هیتلر از پروفسور Hazz، استاد یهودی فلسفه دانشگاه برلین، دعوت کرد به ایران بیاید و در دانشسرای عالی تهران تدریس کند. این سال هم زمان با 1932/ 1311 بود که هم رضاشاه گام‌های اساسی برای استقرار دولت پادگانی خود برمی‌داشت و هم نازی‌ها در آستانه کسب قدرت در رایشتاگ بودند. در این سال هنوز دانشگاه تهران تأسیس نشده بود. از آن مهم تر، درست هنگامی که یهودیان حتی فعالیت‌های روزمره خود را در برخی کشورهای اروپایی به دشواری انجام می‌دادند، در ایران مردی به نام عزیزالله نعیم، ریاست « تشکیلات صهیونیست ایران» را بر عهده داشت. این فرد بعدها به پاریس رفت و از آنجا تشکیلات خود را در ایران رهبری کرد. آنان حتی روزنامه‌ای به نام هگولا منتشر می‌کردند (64) که نسخه‌هایی از آن هنوز در کتابخانه ملی ایران نگهداری می‌شود. حبیب لوی هم که تاریخ خاص یهودیان ایران را نوشته است، می‌نویسد که این ‌روزنامه ارگان صهیونیست‌های ایران بود.(65) هم زمان با شعارهای پوچ ضد یهودی عبدالرحمن سیف آزاد، همین نعیم به یهودیان اروپا سفارش می‌کرد به ایران بیایند و به کشاورزی بپردازند. این نکته‌ای بسیار مهم است و نشان می‌دهد نه تنها یهودیان عادی در کشور با آرامش به زندگی خود ادامه می‌دادند بلکه گروهی از آنان که با صهیونیسم بین‌الملل ارتباط داشتند و مجله خود را آزادانه منتشر می‌ساختند. هنگامی که نازی‌ها در آلمان قدرت را در دست گرفتند، وزیر امور خارجه ایران آشکارا عنوان کرد که با آمدن یهودیان به کشور مخالفتی ندارد.(66) همچنین سفارت ایران در بروکسل در نامه‌ای از باقر کاظمی خواست تا مجوز ورود یهودیان کارشناس به ایران را از دولت دریافت کند.(67) حتی رضاشاه به رئیس دفتر مخصوص خود یعنی حسین شکوه دستور داد ترتیبی داده شود تا یهودیان مهاجر آلمانی نماینده‌ای به ایران بفرستند تا با او گفتگو شود و افراد کارشناس هم کیش خود را به ایران بیاورد.(68) یهودیان آلمانی چنان فضا را در ایران مناسب دیدند که برخی از آنان که مقیم زوریخ بودند، نامه‌ای به نخست وزیر وقت ایران نوشتند و درخواست کردند به آنان اجازه داده شود دانشگاهی در تهران تاسیس کنند.(69) یکی از افرادی که در جذب یهودیان رانده شده به ایران می‌کوشید سید حسن تقی زاده، سفیر وقت ایران در پاریس بود. تقی زاده با کمیته یهودیان مهاجر آلمانی در پاریس ارتباط برقرار کرد و به سفارش رئیس دفتر رضاشاه و نیز علی اصغر حکمت، وزیر معارف، برخی را برای استخدام در اداره‌های ایران معرفی کرد. این افراد پزشک، کارشناس کشاورزی، جانورشناس و کارشناس زبان پهلوی بودند.(70) از سویی، محمود جم، نخست وزیر وقت ایران، سی نفر کارشناس را که همه دارای درجه دکتری و یهودی بودند، به اداره بهداشت تهران معرفی کرد تا به آنان کار داده شود. آنان کارشناس طب، دندانسازی و داروسازی بودند و در پاریس اقامت داشتند و خود تمایل داشتند به ایران بیایند.(71) محمود جم، شوهر خواهر حسینقلی خان نواب از بزرگان دوره قاجار بود که با محافل یهودیان اروپا از دوره مشروطه پیوندی استوار داشت.(72) پسر محمود جم یعنی فریدون جم بعدها داماد رضاشاه شد. او نخستین همسر شمس پهلوی، دختر بزرگ رضاشاه، بود و این نشان از پیوند نزدیک شاه با محمود جم، مشهور به مدیر‌الملک داشت. شاهد دیگر در این زمینه، فعالیت‌های فردی به نام Szmanaski، رئیس پیشین مجلس سنای لهستان، برای انتقال مهاجران یهودی به ایران بود. وی جمعیتی تشکیل داد تا برای یهودیان مهاجر آلمان کار پیدا کند. روشن است این فعالیت‌ها مربوط به پیش از حمله هیتلر به لهستان بود. نادر آراسته، سفیر ایران در لهستان با این شخص وارد گفتگو شد و محرمانه به مقام‌های تهران سفارش کرد برخی از این یهودی‌ها را به ایران آورند. آراسته بیش از صد نفر یهودی کارشناس در رشته های پزشکی، مهندسی و علوم انسانی را که همه از دانشگاه‌های آلمان اخراج شده بودند، برای انتقال به ایران به وزارت امور خارجه معرفی کرد.(73) این امر هنگامی صورت گرفت که سیف آزاد به فعالیت به اصطلاح فاشیستی خود مشغول بود و هیتلر نیز قدرت را در دست گرفته بود. سوای از این‌ها اسناد دیگری در بایگانی وزارت امور خارجه ایران و سازمان اسناد ملی وجود دارد که نشان می‌دهد گرایش فاشیستی دولت و شخص شاه واقعیت ندارد و به هیچ وجه در ایران فضای ضد یهودی وجود نداشت. مهم تر اینکه دولت بخش نامه‌ای صادر کرد و اعلام داشت برای استخدام یهودیان مهاجر در ایران هیچ منعی وجود ندارد.(74) در حقیقت پس از حمله آلمان به لهستان و اشغال این کشور بود که دولت ایران تغییر روش داد، اما این تغییر روش به مفهوم همگرایی با دولت نازی نبود. در این زمان ایران جزء کشورهایی بود که حاضر نشد کنوانسیون جامعه ملل را در مورد پناهندگان آلمانی امضا کند.(75) هیئت دولت به دلیل جهانگشایی‌های هیتلر و ترس از اینکه ایران را هم در شمار دشمنان خود فرض کند تصویب کرد ایران وارد این کنوانسیون نخواهد شد و رضاشاه نیز دستور داد از پیوستن ایران به این کنوانسیون جلوگیری شود.(76) اما رضاشاه از ترس جهانگشایی هیتلرو دشمنی وی با یهودی‌ها دستورداد از استخدام پزشکان جوان یهودی درمشهد جلوگیری شود.(77) نادر آراسته که اینک سفیر ایران در برلین شده بود در نامه‌ای به وزارت امور خارجه، نخست از وضع یهودیان مقیم آلمان گزارش داد و آن گاه درخواست کرد پیش از صدور ویزا برای آلمانی‌ها، ابتدا اداره کنسولی وزارت خارجه تحقیق کند آیا درخواست کنندگان یهودی اند یا خیر و در صورت مثبت بودن نتیجه، «در برخی موارد » به متقاضیان ویزا ندهند. دلیل این امر باز هم نه تمایلات فاشیستی، بلکه در کنار ترس از آلمان، این مسئله بود که مبادا ورود بی‌رویه یهودیان اروپا به ایران موجب شود در مسائل مهم کشور دخالت کنند (78) یعنی مسئله یهودیان موجب شود آلمان به ایران حمله کند. البته باز هم یهودیان مشکل اساسی در ایران نداشتند، برای نمونه نخست وزیر ضمن فرستادن نامه‌ای برای وزیر امور خارجه خاطر نشان کرد اگر یهودیان سرمایه دار بخواهند سرمایه خود را در ایران به کار اندازند، می‌توان به آنان اجازه ورود داد (79)، یعنی ایران برای جلوگیری از دشمنی هیتلر، کنوانسیون پذیرش پناهندگان آلمانی را امضا نکرد، اما مانع ورود آنان به کشور هم نشد. این بار نیز مانند گذشته کارشناسان و سرمایه داران می‌توانستند وارد ایران شوند. مهم تر از آن رضاشاه دستور داد محرمانه به یهودیان اتریشی که دارای سرمایه، صنعت و یا تخصص اند ویزای ورود به ایران داده شود.(80) این دستورها تا ژانویه 1941 که همزمان با دولت علی منصور بود ادامه داشت. برخی از یهودی‌ها تا این سال وارد ایران شدند و این نشان می‌داد گرایش رضاشاه به آلمان هیتلری افسانه‌ای بیش نبود. اطلاعات موجود در مورد وضعیت یهودیان در سال‌های 1320 و 1321 به دو دلیل بسیار اندک است : نخست فضای جنگ روانی که متفقین برای توجیه حمله خود به ایران درست کرده بودند، و دیگر اینکه کشور چنان دستخوش بحران‌های بزرگ‌تر شده بود که مسئله یهودیان یکی از کوچک ترین آنها به شمار می‌رفت. با این وصف باز هم گرایشی که نشان دهنده یهودی ستیزی ایرانیان باشد در دست نیست. از پایان سال 1319 و آغاز 1320 حتی پیش از اینکه متفقین به ایران حمله کنند و درست در آستانه اتهام‌ زنی‌ها در باره فعالیت فاشیستی در ایران، غلام حسین ابتهاج، مدیر شرکت مسافرتی ایران تور، از نخست وزیر وقت اجازه خواست پنج تا شش هزار یهودی لهستانی را که به لیتوانی آمده اند و می‌خواهند به طور ترانزیت از ایران عبور کنند و به فلسطین بروند، وارد کشور کند و از وی خواست دستور دهد برای آنان ویزای ترانزیت صادر شود. البته ابتهاج دلایل اقتصادی نیز آورد، از جمله اینکه هزینه مسافرت و رویداد این افراد هر کدام هفتاد دلار می‌شود و با ترانزیت این گروه، کشور چهارصد هزار دلار ارز به دست خواهد آورد.(81) شاهد دیگر که نشان می‌دهد در ایران فعالیت فاشیستی وجود نداشت و انگلیسی‌ها برای لشکرکشی به ایران بهانه جویی می‌کردند یادداشت‌های بولارد است. بولارد نقل می‌کند : الیاهو اپشتاین(82)، رئیس بخش خاورمیانه و اداره سیاسی آژانس یهود، در همین زمان همراه همسرش در تهران زندگی می‌کرد. بولارد، آلن چارلز ترات، مأمور اطلاعاتی انگلیس، را در دیدار خود با اپشتاین همراه بود. بولارد هم می‌گفت به دلیل اینکه اعراب نسبت به مسئله صهیونیسم حساسیت دارند، او با همه نظریات اپشتاین موافق نیست.(83) دلیل اصلی مخالفت بولارد با دیدگاه‌های اپشتاین این بود که وی صهیونیستی متعصب بود و بریتانیا به دلیل ملاحظه اعراب نمی‌توانست با دیدگاه‌های او موافقت کند. به هر حال حضور رئیس اداره سیاسی آژانس یهود در ایران نشان دهنده آرام بودن محیط ایران بود. در این زمان یهودیان در آرامش به سر می‌بردند و رهبران صهیونیسم جهانی این کشور را محیطی امن برای فعالیت‌های خود می‌دیدند. حضور اپشتاین در ایران نشان دهنده مفهومی دیگر نیز بود: سازماندهی برای مهاجرت یهودیان ایرانی و اروپای شرقی به سرزمین فلسطین. این مقوله گویای آن‌است که با وجود نامه‌های اداری مرسوم، دولت ایران تسهیلات گذشته را در اختیار یهودیان قرار می‌داد و این خود دلیلی محکم است بر اینکه در ایران فعالیت سازمان یافته فاشیستی وجود نداشت. نقل قولی که از دیدار بولارد و ترات با اپشتاین صورت گرفت نشان می‌دهد که نقل قول‌های دیگر او را در مورد مسئله یهود در ایران باید با احتیاط مطالعه کرد. بولارد نقل می‌کند که شهربانی ایران به یک موسیقی دان آلمانی یهودی دستور داد به سرعت خاک کشور را ترک کند. در ظاهر سفارت آلمان از همسر مسیحی این مرد سه بار خواسته بود از شوهرش که هفده سال بود با او زندگی می‌کرد جدا شود، اما وی از این کار خودداری کرده بود. بولارد در جایی دیگر نقل می‌کند که یک جوان یهودی لهستانی و خواهرش به علت یهودی بودن آزار و اذیت شدند و خودکشی کردند.(84) بعید به نظر می‌رسد اگر این قضیه واقعیت هم داشته به دلیل یهودی بودن آنان باشد. هنگامی که رهبران صهیونیسم جهانی در ایران با کمال آرامش می‌زیستند چگونه پلیس ایران یک شهروند عادی یهودی، آن هم تبعه خارج را آزار و اذیت کرده است؟

* دلایل تبلیغات ضد آلمانی انگلیسی‌ها در ایران:  

   علت اشغال ایران را نباید در افسانه پردازی‌های رایج در مورد گرایش ایران به آلمان هیتلری جستجو کرد. نفت ایران برای ادامه جنگ به منظور پیروزی بر ضد فاشیسم، مانند دوره جنگ اول جهانی بسیار با اهمیت بود. این نفت باید حفظ می‌شد و نقشه‌های نازی‌ها برای تسلط بر آن خنثی می‌گشت. البته متفقین از این نظر هم نگرانی نداشتند، زیرا می‌دانستند رضاشاه پیشنهاد هیتلر را در مورد پیوستن کشورش به دولت‌های محور رد کرده و با این تصمیم خشم او را برانگیخته است. به هر حال فعالیت‌های صهیونیستی و ترانزیت یهودیان از راه ایران دلیلی محکم بر نبودن فعالیت‌های فاشیستی در کشور بود. به نظر می‌آید برای تبلیغات افرادی مانند لمبتون در مورد خطر ستون پنجم نازی در ایران، دو دلیل عمده وجود داشت : نخست اینکه رهبران صهیونیسم جهانی از پدیده فاشیسم به منزله موهبتی آسمانی استفاده می‌کردند. آنان نیاز داشتند یهودیان جهان به ویژه از کشورهای فقیر به فلسطین مهاجرت کنند تا رؤیای تشکیل دولت موعود یهودی را محقق کنند و ترکیب جمعیتی فلسطین را به نفع خود تغییر دهند. این امر در ایران هم با تبلیغات در مورد فعالیت‌های فاشیستی پیگیری می‌شد. بر اساس اسناد موجود در سازمان اسناد ملی ایران، در دوره جنگ دوم جهانی بود که مهاجرت یهودیان ایرانی به فلسطین شدت یافت و این‌روند تا سال‌های منتهی به تأسیس دولت اسرائیل و حتی پس از آن تا ملی شدن نفت ادامه یافت. هیچ امری غیر از بزرگ نمایی خطر فاشیسم در ایران نمی‌توانست به این موضوع جامه عمل بپوشاند، به ویژه اینکه یهودیان ایرانی با مسالمت در کنار دیگر هموطنان خود زندگی می‌کردند. دلیل دوم اینکه انگلیس تمایل داشت به ایران حمله کند زیرا می‌دانست رژیم رضاشاه برای جنگ آمادگی ندارد. آنان ارتش ایران را به قیمت فقر و تهیدستی مردم تجهیز کرده بودند، اما این ارتش تنها می‌توانست امنیت لازم برای ادامه فعالیت شرکت نفت ایران و انگلیس را در شرایط صلح فراهم کند. در حقیقت نفت کانون توجه سیاست‌های محافل بین المللی بود. برای بردن نفت امنیتی لازم بود که با سرکوب کردن مردم مهیا می‌شد. در حقیقت ارتش ایران نمی‌توانست در جنگی تمام عیار پیروز شود. این بود که ضرورت داشت بهانه ای ساخته شود تا کشور اشغال گردد و امنیت لازم برای حفظ منابع نفتی به دست خود انگلیس با همکاری ارتش ایران صورت گیرد. ارتش ایران هم البته نشان داد که در سراسر دوره رضاشاه تنها ابزار سکوب و حافظ امنیت سرمایه گذاری‌های خارجی بوده‌است. بیهوده نبود ارتشی که در سرکوب ایلات و عشایر و توده‌های مردم آن همه کوشا بود، نتوانست حتی کوچک ترین مقاومت سازمان یافته‌ای بر ضد اشغالگران انجام دهد و از آن زمان تا زمان فروپاشی رژیم پهلوی حافظ منافع جهان سرمایه داری در این گوشه از جهان بود و با منافع شرکت‌های فراملیتی و قدرت‌های بزرگ سرمایه داری پیوندی تنگاتنگ داشت. در آستانه اشغال کشور، انگلیسی‌ها به جنگ روانی تمام عیاری در مورد خطر افتادن ایران به دست آلمان هیتلری دست زدند. بالاتر اینکه با دادن اطلاعات نادرست و بزرگ نمایی خطر ستون پنجم آلمان هیتلری در مرزهای شوروی، آنان را برای حمله به ایران تشویق کردند. روس‌ها بی‌درنگ پس از ورود به ایران نفت کویر خوریان را طلب کردند و در رقابت‌های جهانی برای تسلط بر منابع نفتی ایران شرکت جستند و به بحران‌های داخلی کشور دامن زدند. نتیجه گیری با تامل در حادثه اشغال ایران در شهریور بیست و بر اساس اسناد معتبر به نتایج زیر دست می‌یابیم : نخست اینکه انگلیس به این نتیجه رسیده بود که با پیشروی‌های آلمان در خاک شوروی و با توجه به گسترش میزان نارضایتی های آشکار و نهان از دیکتاتوری رضاشاه که حتی نخبگان سیاسی کشور را هم در بر می‌گرفت، سقوط رضاشاه و بروز هرج و مرج حتمی است. انگلیس این تغییرات را به نفع کمونیسم بین‌الملل ارزیابی می‌کرد. موضوعی که ده‌ها سال در مورد آن تبلیغ کرده بود. بنابراین با عملیات پنهانی کوشید ایران را کشوری قلمداد نماید که در مدار منافع آلمان نازی حرکت می‌کند. پس با ارائه ضد اطلاعات در این زمینه به شوروی، سیاست خارجی آن کشور را هم با خود همسو کرد و شوروی هم نیاز داشت برای حفاظت از منابع نفتی باکو که هدف آتی هیتلر بود، مرزهای جنوبی خود را با ایران امن سازد. دوم اینکه انگلیس دیگر به رضاشاه نیازی نداشت، زیرا او توانسته بود با سازمان نظامی خود کشور را برای سرمایه گذاری‌های شرکت نفت انگلیس و ایران امن ‌سازد. حتی افکار عمومی رضاشاه را دست نشانده انگلیس می‌دانست و البته کارهای او را هم به پای این کشور ثبت می‌کرد. به همین دلیل انگلیس در شرایط مشخص آن روز برای حفظ منافع بلند مدت خود در ایران و کاستن از نفرت مردم از سیاست خارجی کشورش، سناریویی جدید طراحی کرد تا خود را منجی ایران از چنگال دیکتاتوری قلمداد کند. انگلیس می‌دانست که ارتش رضاشاه در صورت وقوع هر گونه نبرد خارجی توان رویارویی با دشمن را ندارد. زیرا این ارتش فقط برای سرکوب نیروهای داخلی کارآیی داشت. بیهوده نیست ارتشی که حدود پنجاه درصد بودجه کشور را می‌بلعید، در عرض یک شبانه روز و بدون کوچک‌ترین مقاومتی در هم شکست و قوای آن از معرکه گریخت. پس در شرایط جدید انگلیس باید خود وارد معرکه می‌شد. سوم اینکه نفت ایران برای انگلیس اهمیت حیاتی داشت. انگلیس با انتخاب سیاست‌های گوناگون از عصر مشروطه تا دهه‌های بعد، بارها و بارها، اقتصادش را با استفاده از نفت ایران رونق بخشیده بود. همه تاریخ نگاران بر این باورند که عامل برتری انگلیس بر آلمان درجنگ اول جهانی، نفت ایران بود. همه قدرت‌های بزرگ آن روز برای حفظ برتری خود، به نفت ایران چشم دوخته بودند. انگلیس برای حفظ منابع نفتی شرکت نفت ایران و انگلیس دیگر نمی‌توانست به ارتش رضاشاه متکی باشد. پس باید خودش وارد عمل می‌شد. برای این منظور باید ایران اشغال می‌شد. اما اشغال کشوری که اعلان بی‌طرفی کرده بود از نظر افکار عمومی جهان و خود بریتانیا توجیه شدنی نبود. پس عملیات فریب شبکه‌های جاسوسی و ضد جاسوسی به منظور ایجاد وحشت در افکار عمومی به کار گرفته شد. بر اساس این تبلیغات ایران در جهت منافع نازی‌ها حرکت می‌کرد و چون کشوری با موقعیت استراتژیک بود، می‌گفتند تداوم این وضع، امنیت بین‌المللی را به خطر می‌اندازد. این تبلیغات در حالی صورت می‌گرفت که نه در ارتش ایران تکاپوهای نازیستی وجود داشت و نه با دیکتاتوری رضاشاه کسی از آرای سیاسی و تحولات جهانی، اطلاعاتی در خور توجه داشت. بالاتر اینکه رضاشاه برای فعالیت‌های صهیونیستی در ایران محیطی امن فراهم آورده و این کشور را محلی برای ترانزیت یهودیان به سوی فلسطین کرده بود. با تبلیغاتی که غربی‌ها انجام می‌دادند، اگر در ایران فعالیت فاشیستی وجود داشت، باید به یهودیان هم حمله می‌شد، حال آنکه اسناد محکم نشان می‌دهد که در دوره رضاشاه آژانس یهود در ایران فعالیت می‌کرد و یهودیان اروپای شرقی را از راه ایران به سرزمین فلسطین می‌فرستاد و با شبکه‌های صهیونیستی خود ایران هم مرتبط بود. پس تبلیغات فراوان به منظور اشغال ایران هدفی نداشت جز حفاظت از منافع نفتی شرکت نفت ایران و انگلیس. به واقع استقلال ایران در پرتو حکومت رضا شاه قربانی منافع نامشروع قدرت‌های بزرگ در این نقطه مهم و استراتژیک جهان شد. انگلیس وقتی دید رضاشاه دیگر قادر نخواهد بود منافع بلند مدت آن کشور را حفظ کند، او را قربانی سیاست جدید خود ساخت؛ از این به بعد دور جدیدی در تاریخ معاصر ایران آغاز شد که مقدر بود سیاست‌های جهانی را هم از خود متأثر سازد. (5)

 توضیحات و مآخذ:‏

1- فخرالدین عظیمی، «بحران دموکراسی در ایران » ، ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوی – بیژن نوذری – نشر البرز – تهران – 1372 – صص 70 – 51

2- عبدالرضا(هوشنگ)مهدوی «سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی 1300-1357» نشر پیکان 1377 – چاپ چهارم – صص  59 – 53

3- عبدالرضا(هوشنگ)مهدوی «سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی 1300-1357»،  صص 87 –  60 )

4 –  دکتر علی  اصغر زرگر « تاریخ  روابط  سیاسی  ایران و انگلیس  در دورۀ  رضا شاه» –  ترجمۀ کاوه بیات-  انشتارات معین و پروین – 1372 – صص 460 -393  – از فصل نهم کتاب

5 – حسین آبادیان «قدرت‌های بزرگ و اشغال ایران در جنگ دوم جهانی» – منبع:نشریه پایگاه نور شماره 25          

پی نوشتها :  فخرالدین عظیمی، «بحران دموکراسی در ایران، »: 

1- لمبتون  به بولارد، ( مۀ 1940 )،  FO371 EP 24582

2 – اطلاعات ، 13 تیر 1320

3 –  نگاه  کنید به : ف. اشرافی ،

Anglo – Soviet Occupation  of  Iran  in August 1941» MES, XX,9 ( jan 1984 ),PP. 27 -52»

همچنین خاطرات، عباسقلی  گلشائیان مندرج  در یادداشتهای  دکتر  قاسم  غنی ، جلد یازدهم ( لندن 1948 ) صفحات 522 – 604 ؛  جاوید  امیری «  شهریور  1320 » ؛  سالنامۀ  دنیا ، سال  نوزدهم  1342 ، ص 23 – 25  و 31

4 –  ابراهیم  خواجه  نوری ، بازیگران عصر طلایی:  علی سهیلی ، تهران ، 1356 صفحات 76 – 77

5 –  خاطرات سیاسی  فرخ ، گرد آورنده  پرویز  لوشانی  جلد 1 و 2 ، تهران  1347، صفحات 76 – 77.

6 –  نطق  عبدالله  انتظام  به مناسبت  سی امین  سالگرد وفات  فروغی . دانشگاه  تهران، آبان 1350، مندرج  در راهنمای کتاب ،  سال 14 ، شماره های 9 تا 12  آذر  1350 – اسفند 1351

‏‏7 –  بولارد به ایدن ( گزارش سیاسی سالانه  1941 ), ‏3472A ‏ / ‏12 ‏ ‏/ ‏ ‏P&S‏ /‏  lor: L‏ ، 17 ژوئن 1942.

8 – محسن صدر، خاطرات  صدرالالشرف، تهران 1364 ، ص 379.

 9 – لمبتون  به بولارد ،  4  اکتبر 1941 ، FO371EP27157 .

10 –  مهدی بامداد ، تاریخ رجال  ایران دو قرون  12، 13 ، 14 ، جلدسوم، صفحات 450 – 451  و 388. نیز گزارش در بارۀ شخصیتهای  ایرانی  1940، FO371EP 24582.  برای جزییات  بیشتر  رجوع  شود به  یادداشتهای  دکتر قاسم غنی ، جلد  نهم ، صفحات  97 – 102 .

11– برای ارزشیابی شخصیت و دانش فروغی رجوع شود به سخنرانی علی اکبر سیاسی مندرج در حسین کوهی کرمانی، از شهریور1320 تا فاجعۀ آذربایجان و زنجان ( تهران).

12 – مثلاً  مراجعه  شود به « فرهنگستان چیست»  در نامۀ  فرهنگستان ، جلد  اول ، شمارۀ  اول،  اسفند  1321 – اردیبهشت 1322.

13 –  مهدیقلی  هدایت، خاطرات و خاطرات  تهران  1344 ، ص 408 ؛  بامداد ، تاریخ  رجال  ایران.

14 –  نامۀ فروغی  مندرج  در راهنکای  کتاب ، جلد  15، شماره های 10 12 ، آذر  – سافند  1351 ، ص 833 – 845 .

15- تقریرات مصدق، گرد آورنده ایرج افشار، یادداشت شده به کوشش جلیل بزرگمهر، تهران 1359 ، ص 100

16 –  بولارد  به ایدن ، 17  ژوئن  1942 ( گزارش  سیاسی  سالانه  1941 ) ،

IOR:L/P& S/12/3472 A.

17 –  بولاردبه وزارت  خارجۀ  بریتانیا ، 22  سپتامبر 1941 ، ّFO371 EP 27158

18 –  ایدن  به  کریپش ، 21  اکتبر  1941 ، FO371 EP 27155 

19 –  متن  برنامۀ  دولت فروغی  در کوهی  کرمانی ، اصر  یاد شده ، جلد اول، ص 116 – 117 .

20 –  برای متن پیمان  رجوع شود به :

AH.Hamzavi , Persia  and The  Powers , (London1946). P.65-69

21 – هنوز  بررسی  جامعی  از نقش  سیاسی  عشایر  در تاریخ  معاصر  ایران در دسترس نیست. به هرحال  مراجعه  شود به :

P.Oberling, The  Qashqai’Nomades of Fars, ( The Hague 1074 ), Lois Beck, The Qashqa’I  of  Iran ( New Haven and Lodon 1984)

برای مطظالعات  ویژۀ  اسنان شناسی  رجوع  شود به:

Fredrik Barth , Nomads  of South  Persia  ( Oslo, 1961 )

همچنین مجموعۀ  مقالات  بارث  و رضا  فاضل ، تحت عنوان:

The Desert and the  Sown: Nomads  in  The  Wider Society  ( Berkeley 1973 ): Gene  Garthwait, khans  and  Shahs : the  Bakhtiari  in Iran ( Cambridge 1981).

22 –  فرخ، خاطرات ، ص 473

23 – وان راسل  به بولارد. 13 اکتبر 1941 ، FO371EP27155

24 –  رئیس  شهربنی  مراغه  یکی از مأمورانی  بود که  از عقب  مشینی  سرباز زد و بدست  روسها  به هلاکت  رسید. کوک  به بولارد ، 27  اکتبر 1941 ، FO371EP27158

25 –  کوک  به بولارد، 31  اوت 1941 ، FO371 EP27153

26 – کوک  به بولارد، 28  سپتامبر 1942 ، FO371EP27156

27 – کوک  به بولارد ،  اکتبر 1941 ، همانجا.

28 –  کوک به بولارد، 13  اکتبر 1941 ،  FO371EP27157

29 –  بولارد  به یادن ، 17  ژوئن  1942 ،( گزارش  سیاسی  سالانۀ 1941)،

IOR:L/P&S/12/3472 A.

 30 –  کوک  به بولارد، 21 سپتامبر 1941 ،          FO371EP 27155  

31 –  وان –  راسل  به ایدن ، اول  نوامبر  1941 ،  FO371EP 27159   

32 – بولارد به ایدن ، 28  ژوئیه  1942 ،  FO371EP 31443  

33 – بولارد  به ایدن ، 17 ژوئن  1942 ( گزارش  سالانه سیاسی  1941 )،

IOR:L/P& S/12/3472 A.

34 – نطقهای  علی دشتی ، سید یعقوب  انوار  و ابوالقاسم  نراقی ، مذاکرات مجس ، 25 شهریور 1320.

35 – نطق  دشتی 14 مهر 1320 ، نطق  نراقی 16  مهر 1320، همانجا

36 –  هدایت ، اثر  یاد شده، ص 457، فرخ، خاطرات ، ص 341.

37 –  اطلاعات  20 آبان 1320.

38 – نطق  فروغی  در مجلس  23 آذر 1320، مندرج  در کوهی  کرمانی ، اثر  یاد شده، جلد اول ،  ص 195 – 202 .

39 –  بولارد  به ایدن ، 29 آوریل 1943 ، ( گزارش  رویدادهای  سیاسی 1942 ) ،

IOR:L/P&S/12/3472 A.

40 – بولارد به ایدن ، 10 آوریل  1942 ،  FO371EP 31385  

41 –  نطق  رادیویی فروغی ، 14  مهر 1320، مندرج  در کوهی کرمانی ، اثر یاد شده ، جلد اول ص 167 – 171 .  نطق فروغی  در مجلس ، همانجا ، ص  195 – 202 ، فرخ ، خاطرات، ص 526 – 527.

42 –  کوهی  کرمانی ، اثر یادشده ، جلد اول ، ص 172 ، فرخ ، خاطرات ، ص 538 – 540

43 – نطق اسفندیاری در مجلس ، اول مهر 1320، منرج در کوهی کرمانی، اثر یادشده، جلد اول، ص 117 – 119

44 –  مذاکرات مجلس ،12 بهمن 1320

45- A.k.Lambton,The Persianland Reform, 1962-66 ( Oxford 1966),p.

46 –  بولارد  به وزارت  خارجۀ بریتنیا، 23 دسامبر 1941 ، FO371EP 27158؛  بولارد   به وزارت  خارجۀ بریتانیا ، 29 سپتامبر 1942 ، FO371EP 31385

47 – بولارد  به ایدن، 10  آوریل 1942 ، همانجا .

پی نوشت ها : ایران  و جنگ  جهانی  دوم :  1941 – 1939 ، دکتر علی  اصغر زرگر « تاریخ  روابط  سیاسی  ایران و انگلیس  در دورۀ  رضا شاه» فصل نهم:

 1 – برای آگاهی  از یک تحلیل مفصل  از سیاست « حسن همجواری » رضا شاه ر.ک.

RAMAZANI.R.K., The Foreign Polpcy of Iran.1500 – 1941. A Developing Nation in World Affair, Charlottesville. University Press of Virginia, 1966, Chapter XI.

2 – برای اگاهی  از متن معاهدۀ 22 آوریل 1926 / 2 اردیبهشت 1305 دوستی  ایران و ترکیه  و معاهده  و دوستی  و امنیت  27  نوامبر  1927 / 6  آذر 1306 ر.ک.

League of Nation Treaty Series , Vol. CVl.PP.261 -65 . Ibid ..Vol. CVII.445-51.

3 –  بریا آگاهی  از متن  پروتوگل 15 ژوئن 1928 / 25 خرداد 1307  ایران و ترکیه  و متن پروتوکل  ایران و افغانستان ر. ک.

Vol. CVI, PP.449-501. Ibid..Vol.PP.265-66.

4- RAMAZANI, Op. Cit., PP.269-70

نوری اسفندیاری ، فتح الله، رستاخیز ایران، تهران 1335، ص ص 707 – 701

5 – نوری اسفندیاری ،پشین ، ص ص 94 – 392 و ص ص 95 – 493 .

6 – برای اگاهی  از متن  معاهده ر.ک.

League of Nation, Official Journal, 1935 pp. 237 – 40.

7 –  برای اگاهی  بیستر از سفر شاه ر.ک. تایمز ( لندن) 11 ژوئن 1934 / 21 خرداد 1313

8 –  برای آگاهی ازمتن این معاهده ر.ک توکلی، احمد، افغانستان، روابط  سیاسی ایران و افعغانستان،  تهران، 1337، ص 81.

9 – همانجا، ص 97؛ همچنینر.ک.

WATT, D.C., The Sa`dabad Pact of July 8, 1937, Royal Central Asian Society Journal No.94, 1962 , P299.

10- On the pact , see WATT, Op. Cit., PP. 296 – 306. FLEURY, Antoine,”La Constitution  d` Un Bloc Oriental, le Pact de Saadabad “ , Revue d” Historie de la Deuxieme Guerre  Mondiale No. 106 Avril  1977.

11 –  بریا اگاهی  از متن  این معاهده  ر.ک.

Documents on International Affairs, 1937. Royal Institute of Inernational Affairs, London , Oxford University  Press, 1939,PP.531 -32 . See also Leugue of Nation Treaty Series, Vol. CXC. 21 – 27.

12 –  برای آگاهی  ازتاریخ  رسمی  این پیمان ر.ک.

Iran, Imperial Court of Iran, Reseach Centre Archives, Political  Document No. 1857.

13 – بریا آگاهی  بیشتر ر.ک. توکلی، پیشین، ص ص 105 – 100 ،

14 – LENCZOWSKI.G., Russia and The  West  in Iran: 1918- 1948,  New York , Ithaca. Cornell University Press. 1949, P. 306. See also LENCZOWSKI. G., The Middle East in The World Affairs. New York. Cornell University Press. 1952. P.524.

15 – See FO 371 / 18921, E6478/41/ 65. Eastern  Central. See also India Office to The Foreign Office . Ibid., E 41 / 41 65. 1935.

16- FO 371/ 20786, E 3891/ 398/ 65,  

 اوت 1937 / مرداد 1316 –

17 – مورگان ( آنکارا)  به وزارت  خارجه ، 25 ژوئن 1938 / 4 تیر 1317.

FO 371/ 21836. E 4016/ 84/ 65.

18- Journal de Tehran . November 25. 1935. KIRK. George E., A Short History of the Middle East. Washington/ 1949. P. 208.

19- The Times of London . june 19. 1937. P.13.

20 – پهلوی ،  یادگار گذشته: مجموعه  سخنرانی های  رضا شاه  کبیر، به کوشش  عبدالرضا صادقی پور، تهران،  انتشارات جاویدان 1346، ر.ک. سخنرانی 25  اوت 1937 / 3 شهریور رضا شاه  به مناسبت  افتتاح  دورۀ  یازدهم مجلس، ص ص 100 – 99.

21- Halifax, Viscount. Speeches on Foreign Policy,edited by H.H.E. Craster, London , Oxford  University Press, 1940,P.287,see speech of june  29,1939.CARR,E.H., Britain: A Study of Foreign Policy from the Versailles Treaty  to the Outbreak of War,London. Longemans, 1939.PP.174ff.

22-CARr,Op.Cit., PP. 182- 83

23 – برای اگاهی  از معاهدۀ  سه گانۀ  فرانسه وترکیه و انگلیس ر.ک.

GREAT BRITAIN ,Treaty  Series No.4 , 1940, Cmd, 6165, London,HMSO,1940,

24- Iran,Imperial Court of Iran, Op.Cit., Documents Nos 585, 585 – 1, 585-2, 585-3, and 585- 5.

25- Ibld., Documents No.585-5 See also Seymour (Tehran)to Foreign Office, August lst. 1939, FO 371/23365. E5531/ 34.

26 – برای آگاهی  از متن این بیانیه ر.ک.                          see Ibld., Document No., 577.

27 – GREAT BRITAIN, British and Foreign States Papers, 1939, Vol. 143. London, HMSO, 1951, PP,PP. 531 -32.

28 – سیمور( تهران) به وزارت خارجه،24 نوامبر 1939 / 3 آذر 1318،  گزارش ملاقاتش با شاه.

FO 371/ 23265,E  7436/ 2126/34.

29 – برای اگاهی از افکار عمومی ایران در قبال بی‌طرفی ر.ک.

ELWELL-SUTTON. L.P.,“Neutralism in Iran”,The Middle East Jounal, 1959, Vol,XII

30 – ر.ک. سیمور ( تهران9  به وزارت  خارجه، 29  اکتبر 1939 / 7 آبان 1318

FO 371/ E 7486/  2126/ 34.

  31 – Documents on German Foreings Policy, 1918- 1945, Washington, United States government Printing Office, 1945- 64, Series D, Vol, VII, P,623,

ر.ک. یادداشت  یکی از مقامات  دایرۀ  اقتصادی ، 28 اکتبر 1939/ 6 آبان 1318.

32- U.S. Department of State, Foreign Relation of the Unites, 1940, Diplomatic Papers, Washington, Government Printig  Office, 1985, Vol. II,P,623.

33- Ibid., P.621

34- Ibid,. P.625

35 – برای اگاهی از گزارش مفصلی از وضعیت اقتصادی ایران ر.ک. سیمور( تهران) به وزارت  خارجه ، 3 اکتبر 1939 / 11 مهر 1318  FO 371 / E6778/ 124/ 34.   همچنین  ر.ک. بولارد ( تهران) به هالیفاکس، 17 ژانویه 1940/ 17 ژانویه 1940/ 27 دی 1318« بررسی تحولات  سیاسی ایران در سال 1939.»    FO 371 /E 584/584/ 34.

  36- Documents on German Foreign Policy, Series D, Op. Cit., Vol.VII, P.359

37- Ibid., P.419.

38 –وزارت  خارجه به بولارد ( تهران)، 12 نوامبر 1939 / 21 آبان 1318.

FO 371 /E   7227/ 6742/65.

39 – ر.ک. « تبلیغات  بریتانیا در مورد  اتحاد  شوروی »  اثر  مک لین  از دایرۀ  شمال  وزارت  خارجه، 30 دسامبر 1939 / 9 دی 1318      FO 371/ E 24548/ 6742/ 65.

40 –  FO  371 / E  5778/57/34,    20 اکتبر 1939 / 28  مهر 1318. سیدز ( مسکو)  به وزارت خارجه و یادداشتها ضمیمه .وزارت جنگ بریتانیا معتقد بود  که برای  اتحاد  شوروی  امکان حمله به ایران وجود ندارد. چرا که نمی‌توانست بر اهدافش در ایران  یا عراق، مثلاً حوضه  های  نفتی این دو کشور دست یابد. اتحاد شوروی  حتماً به خوبی می‌داند که احتمالاً حمله به ایران به معنای  جنگ  با بریتانیا خواهد بود و از لحاظ  نظامی نیز مناطق شمالی ایران از ماه نوامبر  آبان به بعد  برای عبور تانکهای مناسب نمی باشد. ر. ک.  مراسلۀ وزارت جنگ به وزارت خارجه ، 26  اکتبر 1939 / 4 آبان  1318.

41 – Documents on German  Foreign Policy, Series D, Op.Cit., Voll, VII, Pp., 356-57.

42 – سیمور ( تهران)  به وزارت  خارجه، 24 نوامبر 1939 / 3 آذر 1318، گزارش  ملاقات  او با رضا  شاه / 34. FO  371/23265, E  7930/ 6129  همچنین ر.ک.

Foreign Relation of  U.S.,1940 , Op.Cit., Vol III. P.621

43- WILBER , Donald, N.,Reza  Shah Pahlavi: The Resurrection  and Reconstrution of Iran 1878-1944,New York, Hickville, Exposition Press, 1975,P.

44/ Documents on German Foreign Policy , Series D,Op. Cit., Voll. VIII, PP. 353-57.

45 – ر.ک. گزارش گفتگو با شاه ، 24 نوامبر 1939 / 3 آذر 1318.

FO  371/ 23265, E  7930/  6129/ 34

46 – بولارد ( تهران) به وزارت  خارجه، اول فوریه 1940 / 12 بهمن 1318.

Telegram No.29, FO 371 / 24581, E 573/  573/ 34.

47- Ibid.

48 – ر. ک.  گزارش  گفتگوی هالیفاکس،  وزیر خارجۀ  بریتانیا  با مقدم، سفیر در لندن ، هالیفاکس به بولارد ( تهاران ) 28  فوریه 1940 / 8 اسفند 1318.

FO 371 / 24570,  E 909/ 25/ 34.

49- War Cabinet conclusions, CAB  66/ 5, 35 (40) February 7, 1940.

50 – Seee Fo 371/ 24581, E  573/ 34

فوریه 1940 / بهمن 1318 ، یادداشت 25 فوریه 1940 / 6 اسفند 1318 بگلی  و دیگران.

51 – Ibid.

52 – مصوبات کابینه جنگ       CAB  66/5.  W.P. 40(66)  COS  (40) 242.

23 فوریه 1940/ 14 اسفند 1318.

53 – همانجا. همچنین  ر.ک. هالیفاکس  به بولارد.   FO 371/ E  1662. 25/ 34. 1940  

54 – ر.ک. جلسۀ 23 مارس 1940/ 26 اسفند 1318 وزارت جنگ

FO 271 / 25570. E 1302/25/ 34.

همچنین ر.ک. جلسۀ 23 مارس 194 / 3 فروردین1319 کابینه جنگ.

FO  371/ E  1409/ 232/ 34.

55- Ibid

56 –  برای اگاهی  از متن  این بیانیه ر. ک. همانجا.‏

57 – جلسه 23 / مارس 1940 / 3 فرودین 1319  و یادداشتهای مربوطه

FO 371/25580, E 1409/ 232/   34.and  E 423/  232 /   34.

   در آن زمان  چنین به نظر می‌رسید  که انتشار  چنین بیانیه ای ضرورت  تام دارد، زیرا اساس منابع  اطلاعاتی بریتانیا شاه در صدد بود که  طی  انعقاد توافقنامۀ  محرمانه ای  با اتحاد شوروی  اجازه دهد که از تسهیلات دو فرودگاه در ایران استفاده  کنند.  چنین شایع بود که روسها  شاه را  متقاعد ساخته اند  که بر یتانیا  قصد دارد از طریق ایران بر اتحاد شوروی یورش آورد. از این‌رو از تحویل  تجهیزاتنظامی مورد  احتیاج ایران  امتناع  می‌ورزد. به همین دلیل شاه باید برای مقابله  با نفوذ  و تبلیغات  آلمانها و روسها  در ایران  اقدامات مؤثرتری مبذول  دارد. ر.ک.  وزارت  جنگ  به وابستۀ  نظامی  بریتانیا در تهران ، 14 آوریل 1940 / 25 فرودین 1319.

FO 371/24580, E  1671/ 219/  34.

58 –  وزارت امور هند به وزارت خارجه      FO 371/24580, E  2692/ 219/  34.

 ژوئیه 1940 / تیر 1319.

59 – همانجا، هالیفاکس به امری، اول اوت 1940 / 10 مرداد 1319

60 – یادداشت  کدمن  به دایرۀ ضمانت صادرات، 4  اوت  1939 / 13 مرداد

FO 371/ E  5526/  38/  34.

کدمن توصیه کرد که دولت بریتانیا برای حفظ  روابط حسنه با شاه تلاش کند. شاه نسبت به صنعت  نفت علاقه شخصی خاصی داشت و مدتی بود که برای ازدیاد تولید نفت و دریافت حق السهم بیشتر بر شرکت نفت فشار می آورد.

61 – برای اگاهی  از متن  این توافقنامه ر.ک. FO  371/ 2471,   E 6863 / 51/  34.      فوریه 1940 / بهمن 1318

FO  371/ 23195,   E 6863 / 65.      62-

کابینه جنگ، کمیتۀ  خواسته های  متفقین ، جلسۀ 6 اکتبر 1939 /14 مهر 1318 ، گزارش  محرمانۀ شمارۀ  3 ایران،  همچنین ر.ک. FO  371/ 2471,   E 7879 / 211/  34.        نامۀ  شخصی بگلی به گس مدیر شرکت  نفت انگلیس و ایران ، 7 دسامبر 1939 / 16 آذر 1318

63 – ر.ک. اطلاعات ، 18 ژوئن 1940 / 28 خرداد 1319

BULLARD, Sir William Reader , Britain and the Middle East, From the Earliest Times to 1950, London , Hutchinson`s University Library , 1951, P. 130.

64 – بولارد( تهران)  به وزارت خارجه، 13 دسامبر 1939 / 22 آذر 1318.

FO  371/ 79    76/ 211/  34.  

65- Documents  on German  Foreign Policy Series D, Vol. VIII, Op. Cit., PP., 3356 -57,

وزارت امورخارجه آلمان نوشت:« اگر شورویها درایران اهدافی مغایربا بی‌طرفی ایران درپیش گیرند، مصلحت آن است که آلمان برای پیشگری از این اعمال در مسکو اقدام کند. تردید نیست که هرگونه اقدام تجاوزکارانۀ روسیه برضد ایران منجر خواهد شد و حتی احتمالاً ایران را به آغوش دشمانمان، متفقین خواهد راند.»

66- REMAZANI,R.K. , Iran`s Foreign Policy, 1941 – 1973, A Study of Foreign  Policy, in Moderni=ing Nation, Charlottesville, Umiversity Press of Virginia, 1975. P.25.

67 – هالیفاکس به بولارد( تهران)  تلگراف 25 ژوئن 1940 / 4 تیر 1319    همچنین تلگراف 18 ژوئن 1940 / 28  خرداد 1318 ، همانجا، FO  371/ 25572,   E 2155 / 51/  34.      

68 – دولت بریتانیا به علت کمبود کشتیهای نفتکس، تمام نفتکش های شرکت نفت انگلیس و ایران را موقتاً مصادره کرده وبرای تأمین حوایج اروپا بدانجا اعزام داشته بود. ر.ک. یادداشت فریزر، مدیر  شرکت نفت انگلس و ایران( بدون تاریخ) FO  371/ 124/ 572,   E 879 / 64/  34, 1940    همچنین ر.ک. هالیفاکس به بولارد( تهران) 22 مارس 1940 / 2 فروردین 1319 .

FO  371/ 24573,   E 1859 / 64/  34.  

69 – LONGRIGG. Stephen H., Oil in the Middle East. Its Discovery and Development, Lodon, Oxford University Press, 1961, PP.123-24

70. Ibid.,p. 124.

71- Survey of International Affairs, 1939- 1946. The Middle  East  in War, edited by  George  Kirk,Royal Institute of International Affairs, London, Oxford University Press, 1952.P.131.

72 – برای اگاهی  از متن این یادداشت  ر.ک.    FO  371/  E 2427 /  34, 1940

73 – Ibib., P.2.

74- LONGRIGG,Op.Cit., P.124  WILBER, Donald N., Contempo`paray Iran, Lodon, Frederick  A.Praeger Inc., 1963, P.80.

75.Ibid.

76 – هالیفکس  به زویر  خزانه داری ، 26 ژوئیه 1940/ 4 مرداد 1319

77 – همانجا، ر. ک. یادداشت  سیمور  به دایرۀ شرقی، شرقی، 20 ژوئیه 1940 / 29 تیر 1319

FO  371/24573,  E 2288 / 64/ 34, 

78- Documents on German Foreign Policy, Series D. Op.Cit., Vol. XII, P.532.

79- FO  371/ 24573,     E2288/64, July 26, 1940.

80 – همانجا، ر.ک. یادداشت بگلی ( دایرۀ شرقی) 27 ژوئیه 1940/5 مرداد 1319.

81 – ر.ک. یادداشت 28 مه 1940 / 7 خرداد 1319 سارجنت ( دایرۀ شمال وزارت خارجه).

82 – وزارت خارجه به بولارد( تهران) 8 ژوئن 1940 / 18 خرداد 1319.

FO  371/ N 2442 /78/ 38. Northeren Department, The Soviet Union.

83 –  کریپس ( مسکو)  به هالیفاکس، 2 اوت 1940 / 11مرداد 1319.

FO  371/ 24580,  N  6008/ 96/ 38.

84 – در پی انتشار کتاب سفیر آلمان و افشای طرح متفقین برای بمباران حوضۀ نفتی  باکو از طریق  ایران با ترکیه، مولوتوف به این مسئله اشاره کرد. دولت بریتاینا در نظر داشت در صورت آنکه  بمباران حوضه نقشی باکو موجب کوتاه شدن دست آلمانها از نفت روسیه و در نتیجه تسریع شکست آلمان می‌شد، این طرح را به مرحلۀ اجراء در آورد.ر.ک.

WOODWARD, Sir E.  lewellyn, British Foreign  Policy in The Second World, Two  Vols, London, H.M.O.,  1971, Vol.I, P.78, and PP.110-13; Vol., II, P.25. See also Foreign Relaltions of U.S., Op.Cit., 1940 Voll.III,P.209 KIRK, A Short History of the Middle East, Op.Cit., Pp.448/49

85 – کریپس( مسکو) به هالیفاکس، 20 اوت 1940 / 29 مرداد 1319.

FO 371/24580, N  6231/ 96/ 38.

     86 – همانجا،  25 اوت 1940 / 3 شهریور 1319.

87 – کابینه جنگ، کمیته فرعی  اطلاعات  محرمانۀ  مشترک، گزارش  افکار عمومی ایران،

FO  371 / 24549, E  2929/   2029/ 65.

همچنین  ر.ک. ‏ یا دداشت  مه  1940 / اردیبهشت 1319،

FO  371/E  1864/ 64/ 34. BULLARD, W.Reader, The Camels Must Go. An Autobiography , London, 1961, PP. 222-23

88- Ibid.

89- WILBER, Reya Shah, Op.Cit., P.196

علی منصور در سال 1920 به علت خدماتی که در طول جنگ جهانی اول برای بریتاینا انجام داد به دریافت نشان«  امپراطوری  بریتانیا» نایل شد.ر.ک. FO 371/ E 2301/12/ 34, April 1936.

90–بولارد(تهران)به هالیفاکس،27ژوئن1940 / 6 تیر 1319 FO 371/ 24582, E 1698 /621/34.    وزیر امور خارجۀ  ایران به  کاردار  سفارت عراق اظهار  داشت  که حدس می زند. آلمانها  روسها  را  تحریک می‌کنند که برای ایران دردسر درست می‌کنند و انتشار کتاب سفید مزبور نیز مؤید  این امر است.

 FO 371/ E  2398/621/ 34, 13 اوت 1940 / 22 مرداد 1319.

91 – Documents On German Foreign Policy, Series D, Op. Cit., Vol, XPP. 169-70 , and p,95.

92.Ibid., P.169.

93- Ibid., Vol.IX,PP.382-83.

94- Ibid.,Vol. XI. P.597

95 – Ibid., P.632    پس از پایان جنگ جهانی دوم  آشکار شد که مقامات آلمانی به دولت ایران دروغ گفته  بودند و در واقع با اتحاد شوروی به چنین معامله ای دست زده بودند. در پرتوکل محرمانۀ  ( شمارۀ2 ) که ضمیمۀ پیش نویس قرارداد سه دولت آلمان و ایتالیا و ژاپن با اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی بود نوشته  شده بود:« اتحاد شوروی اعلام می دارد که خواسته های سنتی اش در جهت جنوب قلمرو طبیعی اتحاد شوروی، به سوی اقایانوس هند امتداد دارد.» علاوه براین در 25 نوامبر1940/ 4 آذر 1319مولوتف فهرستی  از شرایط مسکو را برای پذیرش پیمان قدرتهای چهارگانه تسلیم سفیر آلمان کرد. یکی از آن شرایط این بود که « مناطق جنوبی باطوم و باکودر جهت کلی خلیج فارس، بعنوان مرکز ثقل خواسته های اتحاد شوروی به رسمیت شناخته شود.» ر.ک.

HUREWITZ,J.C. Dip. Diplomacy  in the  Near  and Middle East, A Documentary Record , New York. London, D Van Nostrand Co., 1956, Vol , II, PP.229- 30.

96 . Documents on German Foreign Policy, Series D, Op.Cit., Vol. XI, P.597.

97. Ibid., P.632 (Note No.5).

98 –  یادداشت 5 سپتامبر 1939 / 14 شهریور 1318 بگلی FO 371/23264, E 6381/ 3367/34.

  همچنین نیوتون ( بغداد) به وزارت خارجه ، 25 سپتامبر 1939 / 7 مهر1318

FO  371 / E 4987/ 1221/ 97. And E 4145/ 1221/ 97.

99 –  هالیفاکس  به سیمور ( تهران)  تلگراف 7 سپتامبر 1939 / 16 شهریور 1318

FO 371/ 23264, E 6381/  3367/ 34.

100.  اطلاعات ، 8 ژوئیه 1941 / 17 تیر 1320.

101- بولارد( تهران) به وزارت خارجه ، 8 اوت 1941/ 17 مرداد1320   FO 371/E 4563/ 1682/34.

بولارد تعداد اتباع ذکور آلمان را 1000 نفر ذکر می‌کند. ازاین‌رو میان ارقام ایران و بریتانیا تفاوت چندانی نیست، چرا که ارقام دولت ایران بیانگر تعداد آلمانیهای مشاغل در ایران است و شامل زنان و کودکان آلمانی  نمی‌شود.

102. WOODWARD, Op.Cit., Vol/ I.P.616 and Vol. II PP and 23. See also Foreign Relations of the United States, 1941 , Op.Cit., Vol III,P., 394

103. Foreign Relations of U.S., 1941, Op.Cit., Vol. III, P.383. LENCZOWSKI,The West and Russia in  Iran, Op.Cit,.P.162 -66

همچنینر.ک. وابسته نظامی سفارت بریتانیا  به وزارت جنگ، 13 مارس  1940 / 21 اسفند 1319 .

FO 371/ 24582/ E  1142 / 830/ 34.

104 – وزارت جنگ  به وزارت  خارجه ، ژوئن 1940/ خرداد 1319

FO 371/ 24582,  E  1844/ 2191/ 34.

105. BULLARD. The Camels Must Go. Op.Cit., PP. 222-23

106 – بولارد( تهران)  به وزارت خارجه ، 2 مه 1940 / 12 اردیبهشت 1319 

FO 371/24571,1965/48/34. ر.ک.گزارشهای10و17 مه/ 20 و 27اردیبهشت. Ibid., E 2032/48/34

دسامبر1938/ آذر 1317 کمیت  دفاع امپراطوری بریتانیاتصمیم گرفت که کارکنان آلمانی شرکت نفت  انگلیس  و ایران  از خدمت  منفصل  گردند زیر ادامۀ حضور  آنها  می‌توانست خطرناک باشد.

C.ID., M6(0) 6th meeting, December 14 1938, FO 371/E  7554/ 51/65.

108– بولارد به وزارت خارجه، 2 مه 1940/ 12 اریبهشت 1319. FO 371/  E 1965/ 48/ 34.

همچنین ر.ک. FO  371/ E44/44/ 65.    ژانویه  1941 / دی 1319.

109 – بولارد به وزارت خارجه ، 17 مه 1940 / 27 اردیبهشت 1319 وFO  371/ E  2032/ 48/ 34.

110 –  روزنامۀ اطلاعات در 8 ژوئیه 1941 / 17 تیر1320 تعداد اتباع انگلیسی مقیم ایران را 2590 نفر، اتباع شوروی را 390 نفر و اتباع آلمان را 690 نفر ذکر  کرد. با اینحال تعداد کل هندها و اشخاص تحت الحمایه بریتانیا در ایران  به 4618 نفر می‌رسید.ر.ک. وزارت خارجه.

FO  371 / E 4796 / 933/ 34, 1941. See also  E4478/ 3444/34, 1941

111. Bullard, The Camel Must Go, Op, P.222.

112.SHULZE- HOLTHUS, Bernard, (a German  Intelligence Service , London , Staples Press, 1954, Chapter II. CHURCHILL., Winston S.,  The  Second  World War “ The Grand Alliance “, Vol.III. London, Toronto,  Cassel  and Co., LTD, 1950, PP.476-77

همچنین ر.ک.کریپس(مسکو)به وزارت خارجه،9 دسامبر1940/ 18 آذر1319 Fo 371/24571, E 2882/48

و بولارد ( تهران) به وزارت خارجه، 22 نوامبر 1940 / 18 آذر 1319 ، همانجا.

113. For details see CHURCHILL, Op.Cit., Vol. III. PP.224ff.

114.LENCZOWSKI, The West and Russia in Iran. Op.Cit., P.162

115. SACHAR. Howard M., Europe Leaves The Middlle East , 1936/ 1945, New York, Alfred A.Knoof,  1972 ,PP,. 179-80

116. Doucuments on German Foreign Policy , Series D, Op. , Vol. Vol.XII,PP.726-27

117.Ibid., PP. 737- 38, and PP. 853- 54 .

118. For details, see CHURCHILL., Op.Cit., PP. 228ff,

119. Decuments on German Foreign  Policy, Series D, Op. Cit., Vol.XII, PP.959-60.

120. BULLARD , Great Britain and the Middle East, Op.Cit., PP. 131- 32.

12.  پس از شروع  انقلاب  عراق  اعضاء پیمان سعد آباد  برای تبادل نظر پیرامون  طرف پیشگیری از  گسترش  احتمال  تجاوز  در منطقه  در انکارا  تشکیل  جلسه دادند. ر.ک.

WILBER. Rez Shah, Op,Cit., P.200 ELELL-SUTTON, L.P., Modern Iran, London, Routledge, 1941, P.172

122. The Times of London.june 2. 1941, The Economist, august 3, 1941.

 123 – بولارد( تهران)  به وزارت خارجه، 7 مه 1941 / 17 اردیبهشت1320.

FO  371 / 27149, E 2026/42/34, and minutes wihin

124-  همانجا؛ وزارت  خارجه  به بولارد، 9 مه  1941 / 19 اردیبهشت 1320،

125 – همچنین ر.ک. وزارت خارجه به تهران ، 12 مه / 22 اردیبهشت. FO  371 /  E 1864/42/34,

126- بولارد( تهران)  به وزارت خارجه، 12 مه 1941 / 22 اردیبهشت 1320 گزارش گفتگوی او با علی منصور.

FO 371/ 27419, E2198/ 42/ 34.

127. Ibid

128 – ناگفته نماندکه از سال 1934 / 14 – 1313 به بعد وزارت امورخارجۀ بریتانیا سعی داشت در اقدامی  به منظور جلوگیری از نزدیکی آلمان و شوروی روابط خود را با اتحاد شوروی بهبود بخشد ر. ک.

MANNE, Robert, “ The Foreign Office and the Failure  of Anglo – Soviet Rapprochement –“, Jurnal of Contemporary History, Vol .16,  November 1981, PP. 725- 55.

129. HINSLEY, F.H., British Intelligence in the  Second Wold War, Its Influence on Strategy and Operations , Vol. I. London, H.M.S.P., 1979, P.430

130. CHURCHILL. Op.Cit., Vol, II, P. 120

131.EDEN, Anthony , The reckoning ( The Eden Memoris ), London, William Clowes and Sons LTD, 1965, P.264.

132. Ibid., 263

133. Ibid ., PP. 266-67. WOODWard, Vol.I. Op, Cit., P.616; and Vol, II, P.24.

134. ELEVELL – SUTTON, Modern Iran.Op.Cit., PP- 187-88, KIRK, Survey of International Affairs, 1939-45, Op, Cit., P. 132.

135. CHURCHILL.Op.Cit., Vol. III, PP.393- 94 .

136 – کریپس( مسکو) به ایدن، 8 ژوئیه 1941/ 17 تیر1320   FO 371/ N 2527/ 78/ 38.

137 – ایدن به کریپس( مسکو) 10 ژوئیه 1941 / 19  تیر 1320   FO 371/ N  3760/ 78/ 38.

138 – ایدن به کریپس ، 14 ژوئیه 1941 / 23 تیر 1320  FO  371/ E 3856 / 3444/ 34.

دولت بریتانیا از این بیمناک بود که هرگونه تحریم اقتصادی ایران شاه را بر آن دارد که شرکت نفت را مورد  تلافی قرار دهد. همانجا.

139. CHURCHILL., Op. Cit., Vol.III, P. 424

140. Official History of The Indian  Armes Forces in The  Second  World  War:  1939- 1945, Campaign in Western Asia ,General Editor Bisheshwar, Prasade, Calcuta, 1056, p.301

141. حکومت هند به وزیرامور هند، 6 ژوئیه 1941/ 15 تیر1330 FO 371/27044, E 3690/53/65.

 142.  همچنینر.ک.  مراسلات 6 و 9 ژوئیه  1941 /15 و 18 تیر 1320

143 . حکومت هند  به وزارت  امور هند،  31 ژوئیه 1941 / 9 مرداد 1320

FO 371 / E 43 08 / 53/ 65.

 

144. CHURCHILL., Op.Cit., Vol. III, PP.423-24.

145.Documents on German Foreign policz, Series D, Op. Cit., Vol. XIII, P. 104.

146.Ibid.

147.The Times of London, July 15, 1941.

  ژوئیه 1941/ تیر 1320.   148.FO 371/E 3780/  3611/34

149. همانجا و همچنین ر.ک. وزارت خارجه  به بولارد ، 14 ژوئیه / 23 تیر.

150. بولارد( تهران )  به ایدن ، 21 ژوئیه  1941/ 30  تیر 1320 FO  371/ E  4036/ 3444/34.

همچنین ر.ک. FO  371/ E  4971/ 42/ 34   22 ژوئیه 1941 / 31 تیر 1320

151 . بولارد( تهران) به ایدن ، 28 ژوئیه  1941 / 6 مرداد 1320.             FO  371/ E  4244/42/34

152 . ز. ک. FO  371/ E  4405/ 933/34,   ژوئیه 1941 / تیر 1320 و E  4197/933/ 34  

یادداشت  21 ژوئیه / 30 تیر سیمور   See also CHURCHILL., Op.Cit., Vol III , p.425

153. ایدن به کریپس ( مسکو) 9 ژوئیه 1941 / 28 تیر 1320، FO  371/ E 3995/ 3444/ 34        

154. کریپس(مسکو) به ایدن،  9 ژوئیه 1941 / 7 مرداد 1320، FO  371/ E 4306/ 3691 / 34       

155. ایدن به کریپس ( مسکو) 4 اوت 1941 / 13 مرداد 1320، FO  371/ E 4306/ 3691 / 34.      

FO  371/ E 4423/ 3691 / 34.

156. همانجا،کابینه جنگ بریتانیا این استدلال را پذیرفت.ر.ک. مصوبات هیئت دولت /19.(75/4) CAB 65

جلسۀ 28 ژوئیه 1941 / 6 مرداد 1320،  همچنین ر.ک. ایدن  به کریپس ، 4 اوت  1941 / 13 مرداد1320

157- ایدن به کریپس( مسکو) 4 اوت 1941 / 13 مرداد 1320  FO 371

158 – ر.ک.  یادداشت  با کسترBaxter  سیمور  ئ دیگران، دیاره شرقی  وزارت امورخارجه بریتانیا،

FO 371/ E 3690/53/65,  ژوئیه 1941 / تیر 1320.

159 – بولارد ( تهران  به ایدن ، . FO  371/  E4423/ 42/ 34.

160 . بولارد به ایدن ، 4 اوت 1941 / 13 مرداد 1320. گزارش گفتگویش  با علی منصور.

FO 371/ E 4428/ 42/ 34

161. PAHLAVI. Mohammade Reza, Mission for My country ( An Autobiography), London , Hutchinson. 1961, PP.68-73

162 . ر.ک. یادداشت مربوط  به بیانیه  وزارت جنگ ، 28 ژوئیه 1941 / 6 مرداد 1320

FO 371/ E 4179/ 1662/ 34. BULLRAD,Britain and the Middlle East, Op. Cit.,P.133.

163- CHURCHIL, Op. Cit., Vol III, P.425 Foreign Relations of U.S.. 1941, Op.Cit., Vol.III,P.440

164 – ر.ک. یادداشت وزارت خارجه، ژوئیه 1941/ تیر 1320، FO 371/ E 4179/  1662 / 34.                  

 

165 . WOODWARD, L., British Foreign Policy in The Second World War, ( Short Version ) London, HMSO. 1962 , P.153,

166. Official History of Indian Armed Forcec , Op.Cit., P.359.

167. HINSLEY , Op. Cit., Vol. PP.481-82 WOODWARD,( Short Version ) Op. Cit., P.153, note 4.

168. Official History of Iranian Armde Forces, Op. Cit., PP., 381-2.

169 – اظهارات چرچیل  در 9 سپتامبر 1941 / 18 شهریور 1320 در مجلس عوام بریتانیا.

GREAT BRITAIN, Parlimentary Debate, House of Commons, Fifth series, London, HMSO,Vol. 374, Col.80.

170. Inid., Col.79.

171 – یادداشت ژوئیه 1941 / تیر 1320 وزارت خارجه                            FO  371/ E  4179/ 1662 / 34.

172. CHURCHILL, Op. Cit., Vol III. P. 426

173 ایدن به کریپس ( مسکو) 17 اوت 1941 / 26 مرداد 1320، FO  371/ E 4662/3691/ 34        

174 . ایدن به کریپس ( مسکو) 18 اوت 1941 / 27  مرداد 1320، FO  371/ E   4791/ 3691 / 34.      

175 – وزارت جنگ به بولارد(تهران)، 9 اوت 1941 / 18 مرداد 1320.

FO 371/ E  4597 / 1684 / 34/

176. Ibid

177 – ایدن  به کریپس( مسکو)، 18  اوت 1941 / 27 مرداد 1320. FO  371/ E  4791/ 369/ 34.

178. CHURCHILL op. Cit., Vol. III. P.

179 – بولارد( تهران)  به وزارت  خارجه، 16 اوت 1941 / 25 مرداد 1320

FO  371/ E 4720/ 1682 / 34.

180 –  بولارد( تهران)  به وزارت  خارجه ، 17 اوت 1941 / 26 مرداد 1320.

FO  371/ E 4747/  1682/ 34.

181. Documents on German Foreign Policy, Series D. Op. Cit., Vol. XII, P.337.

182. Ibid.

183. Ibid., PP. 337-38

184.Ibid., P.338.

185 – بولارد( تهران)   به زوارت  خارجه، 20  اوت 1941 / 29 مرداد 1320

186 – پاسخ  ایران  توسط  بولارد  به وزارت  خارجه  مخابره شد. ر. ک.  21 اوت  1941 / 30  مرداد 1320.

همچنین ر. ک.  E  6301 / 3326/  and E 5220/ 3226/ 34.

  187 – 20 اوت 1941 / 29 مرداد1320 .   FO  371/ E 4860/ 1682/ 34

188. CHURCHILL, Op. Cit., Vol. II. P.427.

189 –  بولارد  به وزارت  خارجه ، 23  اوت 1941 / اول شهریور 1320.

FO  371/ E 4973/ 3444/ 34

190 – خان ملک یزدی ، پیشین، ص 43.

191 –  همانجا، ص 43.

192 –  برای اگاهی  بیشتر ر.ک.

ARFA, Hassan. Under the  fifve Shahs , London, John Murray , 1964, PP. 298- 300.

193. Ibid.. P.298.

194.Ibid., P.207. Foreign Relations of U.S., 1941, Op.Cit,. Vol.III, P.440.

بولارد ( تهران)  به وزارت  خارجه ، 21 اوت 1941 / 30 مرداد 1320.

195 –  برای آگاهی  از متن یادداشت  دولت بریتانیا ر.ک.     FO  371/ E 4933/ 42 / 34

August 1941. Foreingn Relations of U.S., 1941, Op.Cit., Vol, III, PP, 437- 38.

196 –  بریا آگاهی   از خلاصه ای  از یادداشت  روسیه ر.ک.

Survey  of  International  affairs, 1939-46, Op. Cit., PP. 135-36

197 – بولارد   به زوارت  خارجه ، 25 اوت  19‏41 / 3 شهریور  1320، ‏.FO  371 / E 5005 / 3326/ 34.

198. Ibid

199. Documents on German Foreign Policy , Series D, Op. Cit., Vol. XIII, P. 380

200. For details See WILBER, Reza Shah, Op. Cit., P.240.

AVERY , Peter, Modern Iran, London , Ernest Benn Limited, 1965, P. 327. PAHLAVI, Mohammad Reza , Op. Cit., P.70. KNATCHBULL – HUGEESSEN, ( Hughe Motgomery Knatchbull), Diplomat in Peace and War, London , John Murry, 1946, P. 78-85.

همچنین ر.ک نچبال – هاچسن به سرجان سایمون، 9 ژانویه 1935/ 19 دی 1313، یادداشتی در بارۀ  اوضاع داخلی  ایران. FO  371/ 18992, E 608 / 608/ 34,                                                                             

201 – Documents on German Foreign  Policy ,  Series D, Op. Cit., Vol. XIII, PP. 358-59.

202. Ibid., P. 380.

203.Ibid., P380 (note4)

204 .Foreign Relations of U.S., 1941, Op.Cit., Vol. III, PP. 418- 19

205.Ibid., PP. 446- 47.

206. HULL, Cordell, The Memoirs of Cordel Hull, New York , The Macmillan Co., 1948, Vol. II. P. 976.

با این حالت دولت آمریکا، دول متفق را تحت فشار قرارداد که بار دیگر اطمینان خود را مبنی بر محترم داشتن استقلال و تمامیت ایران را تکرار کنند. از دول روس و انگلیس خواسته شد که طی انتشار بیانیۀ مشترکی اعلام دارند که اشغال ایران ماهیتی موقت خواهد داشت و حاکمیت ایران نقض نخواهد شد.

 نیروهای شوروی و بریتانیا  فقط تا زمانی  که ضرورت نظامی اقتضا کند در ایران  خواهند ماند.

Foreign Relationd of U.S., 1941, Op.Cit., Vol. III.PP> 433-35, P.406, and PP. 431 -33.

207 –  وزارت جنگ  به بولارد( تهران)  و مقام فرماندهی  کل خاورمیانه، 30 سپتامبر  1941 / 8 مهر  1320، . FO   371 / E 5183 / 3326/ 34.

همچنین ر.ک.  Official History of the  Indian Armed Forces Op. Cit., PP. 31ff.

208. For details , see Great Britain. War Office, Central Office , Central Office of Information, Paiforce; The Official Story  of the Persia  and Iraq  Command, 1941 – 1946, Lodon , H.M.S.O., 1948. PP.61ff.

209. Ibid., P.70. See also SKRINE, Sir Clarmont, World war  in Iran , London, Constable, 1962, P. 78.

برای آگاهی بیشتر از چگونگی فروپاشی ارتش ایران و تضعیف روحیه  نفرات  ر.ک.  خلیلی  عراقی،  محمد رضا ، وقایع  شهریور، تهران ، زربخش.

210 –  بولارد( تهران)  به وزارت  خارجه ، 28 اوت  1941 / 6 شهریور 1320.

FO  371/ E 5144/ 6626/ 34.

 211 – برای اگاهی از متن سخنرانی فروغی در برابر مجلس، ر.ک. خلیلی عراقی، پیشین،  ص 378.  همچنین ر.ک.

Also Foreign Relations of the United States , 1941 , Op. Cit., Vol.III, PP. 435 -36, P.438 and PP. 439-40.

212 –  وزارت جنگ به بولارد(  تهران ) 28 اوت  1941 / 6 شهریور 1320

FO 371/ E 5156/ 3326/ 34. See also CHURCHILL, Op.Cit., Vol.III, P.404.

213- برای اگاهی ازمتن یادداشت ر.ک.FO 371/ E 5320/ 3326/34. سپتامبر1941/ شهریور  1320، در تقاضای اولیه متفقین در مورد آلماینها مقیم تهران و اخراج آنها درعرض یک هفته، ذکر شده بود که تعداد معدودی از کارکنان سفارت آلمان می‌توانستند درتهران باقی بمانند. ولی بعدها دولت بریتانیا تعطیل سفارتخانه های آلمان و ایتالیا و مجارستان و چکسلواکی را نیز بردیگرخواسته های خود افزود. ر. ک. FO  371/ E 5242/ 3326/ 34,  2 سپتامبر 1941 /  11 شهریور 1320.

214 – برای آگاهی  از پاسخ  دولت  ایران  ر.ک. Fo 371/ E  5329/ 3329/34.  سپتامبر 1941 / شهریور 1320.

215 – برای آگاهی  بیشتر  ر.ک. ARFA, Op. Cit., PP. 299-300. ، حاصل فرمان  نخجوان آن شد که هزاران  سرباز  وظیفه  سربازخانه ها را ترک گفته و به اوطان  خویش بازگشتند.

216 – Ibid. P. 299  بولارد( تهران)  وزارت خارجه ، اول  سپتامبر  1941 / 10 شهریور 1320 قوام الملک  شیرازی  که در کاخ  سلطنتی  حضور  داشت،  ماوقع  را به بولارد  گزارشکرد.

India Office , L/ P&S/ 12/ 552 , EXT. 5448.

217. BULLARD, The Camels Must Go, Op. Cit., P.229.

218 – وزارت خارجه بولارد( تهران)،2 سپتامبر1941 / 11 شهریور1320 FO 371 / 52 42 / 3326/34    دولت ایران  این خواسته  را در 9 سپتامبر / 18 شهریور پذیرفت. ر.ک.

see FO  371 / E 5478/ 3326/  34.

219. SKRINE, Op. Cit., P.82

220- اطلاعات، 11 سپتامبر 1941 / 20 شهریور 1320

221 – بولارد( تهران)  به وزارت  خارجه، 11 سپتامبر 1941 / 20 شهریور 1320

FO  371 / E 5567/ 3326/  34.

222. RAMAZANI, The Foreign  Policy of Iran , 1500- 1941, Op. Cit., P. 297

223 –  بولارد(تهران)  به وزارت  خارجه ، سپتامبر 1941 / شهریور 1320 E5558/3320/34. 

FO 371/ E 5613/ 3326/ E 5558/ 3326/ 34.

همچنین  ر.ک.    و گزارش  گفتگوی  ایدن  با مایسکی ، همانجا،

224 –  کابینه جنگ  به بولارد( تهران )  14 سپتامبر 1941 / 23 شهریور 1320 ، FO  371/ E  5611/ 3326/34.  همچنین  ر. ک.  بولارد به وزرت  خارجه ، 13 سپتامبر 1041 / 22 شهریور 1320، همانجا.

225. Ibid., FO 371 / E 5611 / 3326/ 34.   

سپتامبر 1941 / شهر یور 1320.    

                                    

226- BULLARD, The Camel Must Go, Op.Cit., P.229.

227- برای متن استعفانامۀ رضا شاه ر.ک.

Iran, Imperial Court of Iran , Op. Cit., Document No., 362.

228 –  از سخنان مصدق  در مجلس چهاردهم ر.ک.  کی استوان ، پیشین ، ج ص 34.

229. PAHLAVI , Mohammad Reza , Op. Cit., P.74

230 – وزارت  امورخارجه  بریتانیا برای مدتی   با انتصاب  ولیعهد  به مقام  پادشاهی  ایران مخالف بود،  چرا  که به زعم آنها او در انتشارات  ضد متفقین  دست داشت و اصولاً فاقد شخصیت بود. ر. ک. FO 371/ E 5557/ 3326/ 34 سپتامبر 1941 / شهریور 1320 . وزارت خارجۀ  بریتانیا فرزند سوم شاه  را برای  این امذ  در نظر داشت و وزارت امور هندوستان نیز خواهان  اعادۀ  حاندان قاجار بود. مع هذا برای اجتناب  از بروز هرگونه  اغتشاش  و بحران  با پادشاهی  محمد رضا  که خواستۀ  حکومت و مجلس  ایران بود موفقت شد. [  توضیح جمال صفری :   مجلس و حکومت  فرمایشی بود و  ملت دخالتی نداشت. ]  India Office, L / P&S / 12/ 552, EXT. 5301, September 1941

231 –  وزارت  خارجه  به بولارد ( تهران)  سپتامبر 1941 / شهریور 1320

FO  371/ E  5678/ 3326 / 34, and E  5734/ 3326/ 34.

232 – بولارد( تهران)  به وزارت  خارجه، 16  سپتامبر 1941 / 25 شهریور 1320.

FO  371 / E 5753/ 3326/ 34.

233. GREAT BRITIAN, Parliamentary  Debates, House of Commons , Op. Cit., Vol 374 , Clls, 518-519.

234 – برای اگاهی  بیشتر ر. ک.  WILBER. Reza Shah , Op. Cit., Chapter XIV 

پی نوشت ها :  «قدرت‌های بزرگ و اشغال ایران در جنگ دوم جهانی»:

1- بایگانی اسناد وزارت خارجه، وزارت خارجه به کلیه نمایندگی های سیاسی ایران در خارج کشور، ش 25919، نهم شهریور 1318، مکاتبات سال 1318. 2- Von Ribentroop 3- Sir Reader Bullard. 4– بایگانی اسناد وزارت خارجه، جواد عامری به رضاشاه، ش 381، مورخه 14 اردیبهشت 1320، مکاتبات سال 1320. 5- بایگانی اسناد وزارت خارجه، ایران به سفارت ایران در بغداد، ش 535، مورخه 25 اردیبهشت 1320. 6- همان، سفارت ایران در لندن به وزارت امورخارجه، ش 31، مورخه 25 اردیبهشت 1320. 7-Andrew Christopher : Secret Service , Heinemann , London , 1985. 8– بایگانی اسناد وزارت امور خارجه، کنسولگری ایران در فلسطین به وزارت امور خارجه، ش 62، 17 مرداد 1320. 9- Nancy Lambton to Britania Foreign Ministry , May 18/1940 , in : Sir Reader Bullard : Letters from Tehran , London & NY , 1991. 10– بایگانی اسناد وزارت امورخارجه، سید حسن تقی زاده، سفیر کبیر ایران در لندن، به وزیر امور خارجه، ش 1161، دهم مرداد 1320. 11- همان، ش 1241، مورخه مرداد 1320، گزارش‌های سال 1320. 12- Anthony Eden. 13– همان، سند شماره 4637 مورخه 17 شهریور 1320، به نقل از نشریه فلسطین پست، چاپ بیت المقدس 14 – همان، محمد ساعد به وزارت خارجه شوروی، ش 1492، ششم تیر 1320. 15.Le Matain , Paris , Jul 4/194 ، به نقل از اسناد وزارت امور خارجه . 16. بایگانی اسناد وزارت امورخارجه، حسن شکوه (ر ئیس دفتر مخصوص رضاشاه ) به سفیر ایران در لندن، ش 147، هجده تیر 1320. 17. همان، محمد ساعد به وزارت امور خارجه، ش1097، پنجم مرداد 1320. 18. همان، حسین شکوه به محمد ساعد، ش228، ششم مرداد 1320. 19. همان، گزارش حمید سیاح به وزیر امور خارجه، هشتم مرداد 1320. 20. همان، اسمیرنوف به نخست وزیر، ش101، 25 مرداد 1320. 21. همان، وزیر امور خارجه ایران به سر ریدر بولارد، ش 112، مورخه 30 مرداد 1320. 22. همان، ساعد به وزیر امور خارجه، ش 117، مورخه 31 مرداد 1320. 23. Britain War Minister to the Commander of Allied Forces in India , Telegraph No. 87092 ( M.O.11) ,August 29/1941 , CAB 10517. 24. الموتی، ضیاء الدین، فصولی از تاریخ سیاسی و اجتماعی مبارزات ایران، تهران : چاپخش، 1370، ص 31-329. 25. شاهرخ، بهرام، « خاکستر گرم » ، روزنامه مرد امروز، ش 139-132، 13 دی 1345 تا 3 بهمن همان سال . 

26. مخبر السلطنه هدایت، خاطرات و خطرات، تهران : زوار، 1363، ص226. 27. روزنامه کاوه، « رهیافتی روشنفکرانه برای تجدد و هویت ایران ». فصلنامه مطالعاتی ملی، سال ششم، ش 1، 1384. 28. « روشنفکران ایران در دوره گذار »، فصلنامه مطالعات تاریخی، سال اول، ش 2، تابستان 1383. 29. « نظریه پردازن استبداد منور » ، فصل نامه مطالعات تاریخی، سال دوم، ش 6، بهار 1384. 30. به طور نمونه به نطق اول مهر 1320 علی دشتی در مجلس دوازدهم رجوع شود. 31. نشریه نامه ایران باستان، ش 21، مورخه 8/ 4 /1312. 32. همانجا. 33. همان، ش 43، 27/ 8/ 1312. 34. همان، ش 16، 28/ 2 /1312. 35. همان، ش 35، 22/ 7/ 1312. 36. فرر، ژان کلود، سالکان ظلمات، کاوشی در سرچشمه های باطنی نازیسم، برگردان : هوشنگ سعادت، تهران : صفی علیشاه، 1364. 37. سوئیزی، پل، نظریه تکامل سرمایه داری، برگردان : حیدر ماسالی، تهران : تکاپو، 1385، ص 350 به بعد. 38. Bullard ,s Report to Foreign Ministry , Aug 6/1941 , in : Letters From Tehran. –    39. هولتوس، برنهارد شولتسه، سپیده دم در ایران، برگردان : مهرداد اهری، تهران : نشر نو، 1366، ص 1. 40. Schultze-Holtus. 41. 42 – همان، ص 51.   Frants Mayer. 43. Roman Gammota. 43 . 44- همان، ص 3. 45. Herr    Ettel. 46 . همان، ص 111. 47. همان، ص 133. 48. Thike. 49. به نقل از اولتیماتوم شوروی به ایران، اسناد وزارت امور خارجه .  50. 51  Wuelfang. . بایگانی اسناد وزارت امور خارجه، وزارت کشور به شهربانی، ش 307، مورخه 11/ 6/ 1320. 52.   Herr Hubert Dittman. 53   . Sir Reader Bullard : Letters From Tehran , London & NY 1991 p 21.   54- . Rabin Zahner. 55 .رایت، پیتر، شناسایی و شکار جاسوس، برگردان : محسن اشرفی، اطلاعات،تهران :1374

56. Public Record Office , Secret ,NO , 111 A , Jan 13/1943, F.O.371/35069. 57. رائین، اسماعیل « مامور مخفی هیتلر در ایران »، مجله تهران مصور، ش 1279. 58. شولتسه، همان، 1366، ص 151. 59. همانجا 60 . Special Report on Franze Mayer , Secret , Nov 11/1943 , F.O. 371/35077 – 61. Bullard to Eden , No . 127 , March 20/1943, Ministry for Indian Affairs Document , 1/2/3472 A. 62. بایگانی اسناد وزارت امورخارجه، وزارت خارجه به نخست وزیر، محرمانه، ش 3889، مورخه 19 شهریور 1322، مکاتبات سال 1322. 63. روزنامه ستاره، ش 1605، اطلاعیه وزارت کشور.   

64. برزین، مسعود، مطبوعات ایران، 357-1244، تهران : بهجت، 1371، ص 31-429. 65. لوی، حبیب، تاریخ یهود ایران، ج 3، تهران : یهودا بروخیم، 1345، ص 24-918. 66. بایگانی اسناد وزارت امور خارجه ایران، باقر کاظمی، وزیر امور خارجه، به مخبر‌السلطنه هدایت نخست وزیر، ش 32134، مورخه سی ام آبان 1312. 67. همان، غفاری، سفیر ایران در بروکسل، به باقر کاظمی، ش 824، 21 مهر 1312. 68. همان، حسین شکوه به نخست وزیر، ش 1627، مورخه سوم شهریور 1312. 69. همان، نامه یهودیان آلمانی مقیم زوریخ به نخست وزیر ایران، ششم ژانویه 1933. 70. همان، سید حسن تقی زاده به نخست وزیر، پاریس، ش1543، فوریه 1933. 71 . سازمان اسناد ملی ایران، محمد جم نخست وزیر به اداره بهداشت تهران، ش 38339/30316. 72. آبادبان، حسین، بحران مشروطیت در ایران، تهران : موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی، 1383، ص 159 به بعد. در مورد محافل یهودی اروپا و پیوند آنان با مشروطه ایران به فصل هشتم همان منبع رجوع شود. 73. بایگانی اسناد وزارت امور خارجه، نادر آراسته به باقر کاظمی، ش 907/750، مورخه 24 بهمن 1312. 74. همان، گزارش وزیر امور خارجه، ش 651/25، مورخه 14 شهریور 1315. 75 – همان، عدل، معاون وزارت امور خارجه به محمود جم نخست وزیر، ش 29/ 95/ 18، مورخه 15 فروردین 1317. 76. همان، رئیس دفتر مخصوص رضاشاه به محمود جم نخست وزیر، ش391، مورخه 15 اسفند 1317. 77. همان، ش 280، مورخه 21 فروردین 1317. 78. همان، نادر آراسته به محمود جم نخست وزیر، ش 887، مورخه سی ام خرداد 1317. 79. همان، جم نخست وزیر به عنایت الله سمیعی، وزیر امور خارجه، ش 5456، مورخه 11 مرداد 1317. 80. همان، رئیس دفتر مخصوص رضاشاه به جم نخست وزیر، ش 1175، مورخه 15 مرداد 1317. 81 . سازمان اسناد ملی ایران، نخست وزیر به ابتهاج، ش ن . 5492/102014، مورخه دی 1319. 82.Eliyahu Epestein. 83. Letters from Tehran , p.68. 21. Ibid , p . 45.   

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید