رژیم جمهوری اسلامی چندی پیش از پایان بحران سوم و نوشیدن جام زهر اتمی، بحران چهارمی را تدارک دید و تمامی ابزار وبرنامه های آن را بکار انداخت، با صرف ده ها میلیارد دلار هزینه و تسلیحات جنگی با حضور در سوریه، لبنان، یمن و عراق همراه با بکارگیری همه توان نظامی قابل استفاده سپاه در ارگان اختصاصی خارج از کشوری خود، در سپاه قدس و با استفاده و اعزام نیروهای خریداری شده ایرانی افغانی و عرب خود(1) تنور جنگی را در منطقه روشن کرد تا برای بقای حکومت سراسر جنایت و فساد خود، همچون سی سال گذشته بجای سپردن امور مردم به دست مردم، جامعه را سرگرم بحرانی شدید تر از بحرانهای گذشته ساخت و با ایجاد فضای ترس و نگرانی در جامعه، همواره به مردم نشان داده که، مگر نمی بینید کشور در خطر نابودی و تهدید از بیرون و سقوط است. لیک این روز ها بدون توقف شاهد تشییع جنازه های پاسداران کشته شده در سوریه که یکی از بانیان اصلی آن رژیم ملایان است می باشیم، جنگی که خاور میانه را در بر گرفته و جهانی را وارد جنگ جهانی اعلام نشده جدیدی کرده است. این همانی باداعش در نا امنی سراسر خاور میانه، بخصوص رژیم تمام هدفش تداعی ونشان دادن جلوه ها و صحنه های جنگ خانمان سوز هشت سال با عراق است تا فضای مسموم گذشته را هر چه بیشتر دامن زده سرکوبهای داخلی را افزایش دهد. بی جهت نیست که از روی کار آوردن روحانی تا امروز تعداد اعدامها نسبت به گذشته دو برابر شده است.
بر اساس اسناد منتشر شده در رسانه های حکومتی ولایت مطلقه روشن میگردد که پیش از «انتخابات ریاست جمهوری» در خرداد 1392، مأموریت «رئیس جمهوری» جدید، پایان دادن به بحران اتمی بود، به ترتیبی که تحریمها بر داشته شود ولی به ظاهر رابطه با امریکا، عادی نگردد، و دیدیم سناریوی مشمئز کننده در سالروز گروگانگیری همسان هر سال طراحی و اجرا گردید، علی خامنهای مذاکره با امریکا را ممنوع و «مرگ بر امریکا» را مجاز دانست؟! و با کشف تئوری جدید ” نفوذ ” از سوی او و نسبت دادن آن به هاشمی رفسنجانی و اذناب او فتنه ای نو آفرید.
فرمانده کل سپاه، در مصاحبه تلویزیونی مدعی میشود که اطلاعات سپاه با تلاش دو ساله توانسته است شبکه داخلی دشمن را کشف کند. سردار جعفری، از فتنه چهارم سخن می گوید: ” اکنون در چهارمین فتنه دوران انقلاب اسلامی هستیم که پس ازتوافق و در مرحله اجرای برجام صورت می گیرد و مهمترین راه پیاده شدن این فتنه نفوذ است.
فتنه 88 از نظر امنیتی به مراتب خطرناکتر از فتنه جنگ تحمیلی بود و حتی با آن قابل قیاس نیست چرا که در آن زمان از راه خاک و اشغال آن برای انحراف مسیر انقلاب و نابودی آن تلاش کردند اما در فتنه 88، همه ابزارها را برای تضعیف ولایت فقیه به عنوان ستون خیمه انقلاب به کار بردند تا انقلاب از درون فروپاشیده شود و متاسفانه برخی مسئولانی که نگاه لیبرالی و اعتمادی به غرب دارند، این را مطرح می کنند.
البته فتنه چهارم با توجه به ویژگی خاصش پیچیدگی هایی دارد و ممکن است عبور از آن چند سال طول بکشد که باید با کمک همه نیروهای انقلاب و حضور در صحنه های مختلف با آن مقابله و از آن عبور کنیم. کمک هایمان را به یمن ادامه خواهیم داد اما محدودیت بسیار شدید است و بیش از این نمی شود.”
به بحران مهم بین المللی چهارم که رژیم تدارک دیده در ادامه خواهیم پرداخت، اما فعلا به موضوع مهمتری که تلاقی بحران چهارم با انتخابات پیش روی مجلس دهم و خبرگان ملایان است می پردازیم، بحرانی که به مسئله سر نوشت ولایت فقیه گره خورده و رژیم تمامی توان خود را برای اجرای نمایش انتخابات بکار انداخته است.
با نزدیکتر شدن موعد برگزاری نمایش انتخابات، جنگ هژمونی ولایت مطلقه حادتر شده است ، علائم بارز آن، پیش رفت تضادها گام های بیشتر به سمت بکارگیری روشهای خشن و قهرآمیز است که آن را از یک طرف با راه افتادن چماقدارهای متشکل باند خامنهای برای به هم زدن تجمعات باند رقیب و از طرف دیگر با سخنان اکبر هاشمی رفسنجانی مبنی بر احتمال حذف و تصفیه توسط سپاه پاسداران ، میتوان مشاهده کرد.
پراکندگی در اردوی اصولگرایان
پراکندگی درونی این اردوگاه کمتر از اردوی رقیب نیست و تنش های مستمر میان گرایشهای تندرو و معتدل آن روز به روز زیادتر و بیشتر می شود، باند های اصولگرا هر روز از هم گسسته تر می گردند. به نظر میرسد اصولگرایان با داشتن بدنه ای چون:
جامعتین، سنتی شامل جامعه مدرسین و جامعه روحانیت مبارز، در مرتبه رهبری اصولگرایان،
و یا جبهه پایداری، جبهه تندرو و استراتژ انتخاباتی اصولگرایان،
و یا حزب موتلفه از دیرینه ترین مافیای حزبی و سناریوسازان انتخابات حکومتی که ادعا میکند که بیش از ۲۰۰۰ عضو دارند و در کنگره ی سالانه اش بیش ۴۰۰ نفر سالانه شرکت می کنند. (2)
و یا هواداران باند احمدی نژاد، معروف به گروه یکتا از خشک مغترین نیرو های متعصب،
و یا نیروهای علی لاریجانی و گروه رهروان اصولگرای معتدل، موسوم به گروه رهروان،
و یا نیروهای محمدباقر قالیباف به عنوان کسی که در انتخابات ۹۲ بیشترین رای را بعد از حسن روحانی آورده بودند،
و یا ایثارگران و رهپویان تند رو و چندین حزب خلق الساعه دیگر مانند جبهه ایستادگی وابسته به محسن رضایی که به اردوگاه اصولگرایان وابسته اند، و یا جبهه پیروان خط امام، که شامل شانزده گروه به دبیر کلی نائب رییس مجلس محمد رضا باهنر، همه و همه افول کرده اند و دیگر قادر نیستند نیروهای خود را بصورت تشکیلاتی واحد با نیروهای منسجم وارد بازی در صحنه نمایش انتخابات کنند، شبکه های طرفدار هر کدام از نفوذ سیاسی و رسانه ای بی بهره و با یکدیگر به شدت دشمن شده اند.
اگرچه شرط جبهه پایداری برای حضور در مدل های وحدت اصولگرایان، حضور مصباح یزدی بود اما به گفته سخنگوی جامعه روحانیت مبارز، تلاش این جریان به نتیجه نرسید و مصباح یزدی دیگر در انتخابات نقش آفرینی ندارد. حجت الاسلام غلامرضا مصباحی مقدم در گفت و گو با خبرآنلاین، از آخرین اخبار درباره همگرایی و وحدت اصولگرایان در انتخابات از تشکیل جلسه ای با حضور همه جریان های اصولگرا خبر داد که ترکیب اعضای شورای هماهنگی اصولگرایان در آن مشخص می شود. به گفته وی جلسات سه جانبه آیات موحدی کرمانی، یزدی و مصباح بدون نتیجه مشخصی پایان یافته و این جلسات دیگرادامه نخواهد یافت و نقش آفرینی این سه آیت نظام، موحدی کرمانی، یزدی و مصباح یزدی منتفی شد. (3) علت اصلی که باعث شد نشست های سه جانبه آیات موحدی کرمانی، یزدی و مصباح به نتیجه نرسد، عدم استقبال هر دو نفر یعنی محمد یزدی و مصباح بود. پیگیری ها بیشتر از طرف موحدی کرمانی انجام گرفت که منجر به تشکیل جلسه ای شد که آن جلسه هیچ حاصلی به غیر از اینکه، سه نفر به این نتیجه رسیدند که تقاضاکنندگان از آنها بیایند و اصولگرایان را معرفی کنند نداشت.
جمع 8 نفره، آقایان حداد عادل، زاکانی، فدایی، بادامچیان، حبیبی، آقاتهرانی، محصولی و باهنر به سه آیت نامه نوشتند و از آنها خواستند تا با توافق خودشان مجموعه اصولگرایان را به یک جمع بندی برسانند. سه آیت هم بعد از گفت و گو هایی که با هم داشتند نامه ای به این هشت نفر نوشتند و خطاب به آنها گفتند که شما بیایید و بگویید اصولگرایان شامل چه کسانی می شوند ونتیجه ای که موحدی کرمانی از آن جلسات گرفت این بود که عزمی برای اینکه این گروه سه نفره بخواهد رهبری کار را بر عهده بگیرد وجود ندارد. یعنی تا این اندازه اختلاف نظر میان این سه نفر وجود داشت که به این نتیجه رسیدند که حتی دریافت و تعریف مشترکی هم از اصولگرایی ندارند.
وضعیت جبهه اصلاح طلبان نیز جدا از این مقوله نیست . آنان نیز درگیر اختلافات و رقابت های درونی خویش هستند .
ولی فقیه نیز خود وارد موضعگیری های صریح در اختلافات شده است و در حالیکه چماق “نفوذ” را ابزاری برای حذف و تصفیه های درونی کرده است ، با تائید و حمایت از بسیج و سپاه، دست باز به آنان برای مهندسی انتخابات آتی میدهد .خامنه ای از جمع فرماندهان بسیج می گوید :” کسانی که بسیج را به تند روی و افراط متهم می کنند پروژه نفوذ را تکمیل می کنند “
در مقابل، رفسنجانی با برشمردن دستاورد های دولت سازندگی و با تاکید بر ” تقویت امید مردم و تشویق برای خلق حماسه سیاسی دیگر ” میگوید در انتخابات می آید که این خود از مقوله داغ کردن تنور انتخابات نظام ولایت فقیه است .
ادامه دارد
پی نوشت ها :
(1) وزان نیوز14/9/1394
(2) حصون، شماره 14
(3) خبرآنلاین 12/9/1394