دریغا کشور ایران بدین احوال زار اندر
دریغا آن دلیری ها به چندین روزگار اندر
«ملک الشعراء بهار»
«امروز یکشنبه ششم مهر ماه است. مدت یک هفته است که انگلیسها و روسها در خیابانهای تهران دیده میشوند. افسران و سربازان انگلیسی شبها در خیابان بادهگساری فراوانی کرده و بیادبیهای زیادی از خود نشان میدهند. اغلب در کافهها مشروب خورده و از دادن پول آن امتناع میورزند. بعد از مستی در خیابان به خانمها با سوء ادب رفتار میکنند. اغلب همدوش درشکهچیها نشسته و مداوم به بوقزدن میپردازند.»
«روسها و انگلیسها مانند چند روز سابق در خیابانهای تهران دیده میشوند و کافهها و مهمانخانهها فعلاً فقط جای افسران و سربازان انگلیسی است و ایرانیان کمتر میروند. روسها هم که اساساً لات و بیپول هستند از این جهت آنها هم داخل نمیشوند. روسها این اواخر شروع به چاپیدن کردهاند. یکی از اتومبیلهای سفارت انگلیس را در خیابان شمیران لخت کردهاند. اتومبیل آقای دکتر سجادی وزیر راه را نیز اخیراً لخت کردهاند.»
«آقای اسکرین خود را نماینده لرد لین لیتگو نایبالسلطنه آن روز هند معرفی کرد و اختیارنامه خود را به اعلیحضرت ارائه داد و گفت « من در سیملا بودم ، نایبالسلطنه هند به من مأموریت مهمانداری جنابعالی ( به اعلیحضرت جنابعالی خطاب میکرد ) را داده » سپس راجع به مأموریت خود اظهار کرد « شما نمیتوانید در بمبئی پیاده شوید و باید پنج روز در همین کشتی به جزیره موریس که برای اقامت شما در نظر گرفته شده عزیمت نمایید .
اعلیحضرت از شنیدن این سخنان سخت برآشفتند و فرمودند : «مگر من زندانیام ! من آزادانه از کشور خود مهاجرت کردهام و به من گفته بودند که در خارج از کشورم به هر کجا که میخواهم میتوانم بروم . جزیره موریس کجاست ؟ چرا اجازه نمیدهند که من به آمریکای جنوبی بروم ؟ چرا مانع میشوید که ما در بمبئی پیاده شویم و تا رسیدن کشتی اقلا در شهر بمانیم ؟ »
آقای اسکرین در پاسخ همه این حرفها فقط یک چیز میگفتند : «من اظهارات شما را تلگراف میکنم و شخصا جز آنچه گفتم کاری نمیتوانم بکنم.»
«برگرفته از متن فصل المجموعه اشغال ایران توسط قوای متفقین درجنگ جهانی دوم»
◀ خاطرات منوچهر ستوده از شهریور 1320:
دراین فصل (خاطرات منوچهر ستوده از شهریور 1320 ) را از کتاب « رهآورد ستوده (یادداشتهای دکتر منوچهر ستوده)» در دسترس شما خوانندگان ارجمند قرار میدهم:
* جلسۀ فوقالعادۀ مجلس شورای ملی دربارۀ تجاوز به مرزهای ایران[1]:
گزارش آقای نخستوزیر راجع به یادداشتهای دولت انگلیس و شوروی به دولت شاهنشاهی و تجاوز نیروهای مسلح آن دو دولت به مرزهای ایران:
سه ساعت و نیم بعدازظهر امروز مجلس شورای ملی به ریاست آقای اسفندیاری تشکیل داد. خلاصه گفتگوی جلسه پیش خوانده و تصویب شد.
●آقای رئیس: به طوری که خاطر آقایان مسبوق است قرار بود جلسه ما روز یکشنبه نهم شهریور تشکیل شود ولی چون آقای نخستوزیر گزارشی را لازم بود به اطلاع مجلس شورای ملی برسانند این بود جلسه به طور فوقالعاده تشکیل شد که هئیت دولت حالا حاضر خواهند شد و اظهارات خودشان را به مجلس خواهند کرد.
در این موقع هئیت دولت در مجلس حضور به هم رسانیدند.
●آقای رئیس: آقای نخستوزیر فرمایشی دارند.
●آقای نخستوزیر: مطالبی که حالا به اطلاع آقایان نمایندگان میرسد فقط برای گزارش جریانات اخیر و وقایعی است که روی دادهاست. آقایان نمایندگان در این موضوع هرگونه اظهاراتی داشتهباشند تمنی میشود به جلسات بعد موکول دارند.
به طوری که از ابتدای وقوع جنگ کنونی بنا بر فرمان ملوکانه مقرر گردید دولت شاهنشاهی بیطرفی ایران را اعلام نموده با تمام وسایل و قوای خود دقیقاً این سیاست را پیروی و به موقع اجراء گذاشته و با یک رویه صریح و روشنی در حفظ کشور از خطر سرایت وقایع جنگ و در صیانت حقوق مشروع تمام دول که با ایران روابط دارند به ویژه دول همسایه کوشیده چنانکه تا حال به هیچ وجه خطری در ایران از هیچ طرف به هیچ یک از آنها متوجه نگردیده (عموم نمایندگان صحیح است).
با این حال دولت انگلیس و بعد از اتّفاق آن دولت با دولت شوروی هر دو متّفقاً اظهاراتی مبنی بر نگرانی از وجود یک عده آلمانی در ایران نمودند و دو نوبت در تاریخ بیست و هشت تیر ماه و تاریخ بیست و پنج مرداد بر طبق اظهارات مزبور به وسیله نمایندگان خود تذکاریههایی تسلیم داشتند که اخراج قسمت عمدهای از آلمانیهای مقیم ایران را درخواست میکردند. در پاسخ این اظهارات چه ضمن مذاکرات عدیده شفاهی و چه طبق تذکاریههای تاریخ هفتم مرداد و تاریخ سیام مرداد کتباً اطمینانهای کافی در مراقبتهای دولت ایران نسبت به رفتار کلیه اتباع بیگانه وعدم امکان بروز مخاطراتی از عدۀ محدودی آلمانی که در ایران مشغول کارهای معینی هستند داده شد و برای مزید اطمینان دو دولت اقدامات مقتضی برای کاستن عدۀ متنابهی از شماره آنها به عمل آمده و به جریان افتاد و مراتب مکرر چه در تهران و چه در مسکو و لندن به مقامات مربوطه دولت انگلستان و شوروی خاطرنشان و آنچه ممکن بود برای حصول اطمینان و روشن ساختن نظریه آنها کوشش گردید.
متأسفانه با تمام این مجاهدات که دولت ایران به منظور حفظ امنیت و آسایش کشور و رفع نگرانی دو دولت همسایۀ خود نمود، درعوض حسن تفاهم و تسویه مسالمتآمیز قضیه، نتیجه این شد که نمایندگان شوروی و انگلیس ساعت چهار صبح امروز به منزل نخستوزیر رفته هر کدام یادداشتی مبنی بر تکرار مطالب گذشته که جواب آنها با اقدامات اطمینان بخش داده شدهبود تسلیم نموده، و در این یادداشتها توسل خود را به نیروی نظامی اخطار کردهاند و مطابق گزارشهائی که رسیده معلوم شد نیروی نظامی آنها در تاریخ همان ساعت که نمایندگان مزبور در منزل نخستوزیر مشغول مذاکره بودند از مرزهای ایران تجاوز نموده، نیروی هوائی شوروی در آذربایجان به بمباران شهرهای باز و بیدفاع پرداخته و قوای زیاد از جلفا به سمت تبریز اعزام شدهاند. در خوزستان قوای انگلیس به بندر شاهپور و خرمشهر حمله برده، کشتیهای ما را غافلگیر نموده صدمه زدهاند. نیروی هوائی آن دولت به اهواز بمب ریخته همچنین قوای انگلیس با وسایل موتوریزه فوقالعاده زیاد از طرف قصر شیرین به سمت کرمانشاه در حرکت میباشند. قوای متجاوز در هر نقطه که با نیروی ارتش شاهنشاهی مواجه شدهاند طبعاً تصادم و زد و خوردی هم رخ دادهاست.
دولت برای روشن ساختن علت و منظور این تجاوزات به فوریت مذاکرات و اقدامات به عمل آورده و منتظر نتیجه میباشد که البته به استحضار مجلس شورای ملی خواهد رسانید. چون فعلاً منتظر نتیجه مذاکرات هستیم تقاضا شد در این جلسه غیر از استماع گزارش صحبتی نشود، بعد به موقع مجلس را برای استحضار از نتیجه مذاکرات و اتخاد تصمیم خبر خواهیم داد.
دولت لازم میداند به عموم افراد کشور توصیه و تأکید نماید که در این موقع باید کمال خونسردی و متانت را رعایت نموده و با رعایت آرامش رفتار نمایند. (نمایندگان صحیح است) ختم جلسه.
سه ساعت و سه ربع بعدازظهر مجلس ختم و جلسۀ آینده به روز یکشنبه نهم شهریور موکول و دستور لوایح موجوده معین گردید.
شب سهشنبه چهارم شهریور ساعت نه و بیست دقیقه چراغهای شهر خاموش شد و تا یازده و ده دقیقه این تاریکی ادامه داشت. در همین مدت هم اعلیحضرت همایونی به مجلس تشریف برده بودند و گویا هم این قطع برق برای این بود که اهالی از رادیوی آلمان و تبلیغات و گفتههای او استفاده نکنند. ترس و وحشت فوقالعادهای اهالی را گرفته و اغلب حالت بهت و حیرت داشته و با سرعت به طرف خانههای خود میرفتند.
* اعلامیۀ انگلیسیها:
اوراقی که هواپیماهای انگلیسی روز دوشنبه سوم شهریور بر روی تهران ریختهاند دارای مضامین زیر بودهاست و آقای قربانی دوست محترم با زحمت زیاد به دست آوردهاند:
ایرانیان!
هزارها آلمانی در خاک شما هستند. اینها به تصدی مقامات مهمی در صناعت حائز گشتهاند و فقط منتظر یک کلمه از هیتلر هستند که منابع اصلی مالیۀ شما را تار و مار سازند.
سفارت آلمان برای آنها تشکیلات جامعی ترتیب داده و برای هر کدامشان مأموریت مخصوصی معین کردهاست. شما بدانید که چه تحریکات، چه فتنه و آشوبی درعراق تولید شد. قطعاً اینها هیچ تردیدی نخواهند داشت در ایران هم همین کار را بکنند. عین همین وضعیت در بسیاری ممالک کوچک اروپا دیده میشد، پیش از غلبۀ آلمانها بر آنها. آقایانی که در ایران اختیاراتی دارند از تحذیرات مکرر ما راجع به خطر ماندن آلمانها در خاک شما تجاهل کردهاند و این مخاطره تنها برای شما نیست، برای انگلیس و روس هم همین حال را دارد. ما مصمم به راندن آلمانها هستیم و اگر ایرانیها آنها را بیرون نیفکنند انگلیس و روس این کار را خواهند کرد. قوای ما مقاومت ناپذیر است.
ایرانیان!
ما با شما نه نزاعی داریم و نه هم سوء قصدی نسبت به مملکت شما و هستی و زندگی شما. ما فقط میخواهیم آلمانهای ملعون را بیرون برانیم زیرا آنها غرضی جزء اینکه کشور شما هم یک میدان ستیز و خونریزی واقع گردد و مغلوب شود، ندارند. اگر شما حالا با ما مساعدت کنید ما به شما مساعدت خواهیم کرد. چه حالا، چه در آتیه!
*اعلامیۀ شمارۀ یک ستاد ارتش:
(شیر و خورشید)
1. ساعت چهار روز سوم شهریور ماه ارتش شوروی در شمال و ارتش انگلیس در باختر و جنوب باختری مرزهای کشور را مورد تجاوز و تعرض قرار دادهاند.
2. شهرهای تبریز، اردبیل، رضائیه، خوی، اهر، میاندوآب، ماکو، مهاباد، بناب، رشت، حسن کیاده، میانه، اهواز [و] بندر پهلوی مورد بمباران هوائی واقع، تلفات وارده نسبت به مردم غیر نظامی زیاد و نسبت به نظامیان با وجودی که سربازخانهها را بمباران میکنند معذالک تلفات نسبتاً کم بوده است. یک هواپیمای مهاجم در ناحیۀ تبریز در نتیجۀ تیراندازی توپخانۀ ضد هوائی سرنگون شدهاست.
3. نیروی موتوریزه و مکانیزه شوروی در محور جلفا، مرند و پل دشت، ماکو، قره ضیاالدین و نیروی موتوریزه و مکانیزه ارتش انگلیس در محور خانقین، قصر شیرین و نفتخانه، گیلان و آبادان و بندر شاهپور و قصر شیخ به تعرض پرداختهاند.
4. نیروی دریائی شوروی در کرانههای دریای خزر و نیروی دریائی انگلیس در بندر شاهپور و خرمشهر تعرض نمودهاند.
5. واحدهای ارتش شاهنشاهی که غافلگیر شدهاند در حدود امکان به استقبال آنها شتافتند و در نقاط مختلفه با آنها تماس حاصل نموده و به دفاع پرداختند و دو ارابه زرهپوش مهاجم در منطقه باختر مورد اصابت و از کار افتاده و پیشروی مهاجمین را متوقف ساختهاند.
6. در کلیه مناطق شمالی و باختری روحیه اهالی بسیار خوب و عموماً تقاضای دخول در صفوف ارتش و حرکت به جبهه را برای دفاع از میهن مینمایند.
استعفای هئیت وزیران [2]:
برحسب استدعای آقای نخستوزیر، استعفای هئیت دولت در پیشگاه مبارک ملوکانه مورد قبول واقع گردید.
به فرمان مبارک کفیلها و معاونین وزارتخانهها تا تشکیل هئیت دولت جدید مراقب حسن جریان امور مربوطه خواهند بود.
* گشت و گذار در پایتخت:
شب پنجشنبه ششم شهریور ماه هزار و سیصد و بیست: امشب به اتّفاق آقایان شهیدی و خرم[3] برای دیدن خیابانهای پایتخت به راه افتادیم. ساعت هشت و نیم بود. مردم تمام به خانههای خود پناهنده شده بودند و آمد و رفت مردم مانند نیمه شب شبهای پیش بود. اتوبوسها هیچ وجود خارجی نداشتند. گاهی اتومبیلهای باری دیده میشد که اثاثیۀ افسران یا بنزین ارتش را حمل میکرد. موتورهای نظامی هم گاهی درتردد بودند. به واسطه نبودن وسایل نقلیه در میدان سپه یک گاری چهار چرخه را عدۀ فراوانی سوار شده بودند که آنها را به مقصد برساند. مهمانخانههائی که در مدت سال کمتر مشتری روی به آنها میآورد در این شب مملو بودند، قنادیها و آجیل فروشیها جنسی برای عرضه و فروش نداشتند و آنجائی که جنس خواربار دیده میشد مردم ازدحام کرده بودند. دراین شب سه سیر پسته را به مبلغ هفت ریال بعد از معطلی زیاد خریدیم. مغازهها و بنگاهها تمام بسته است و سراسر خیابان لالهزار با این که ساعت هشت و نیم ابداً مغازه باز نبود. بعضی از سینماها و مراکز اجتماع بسته بودند. سکوت عجیبی شهر را فرا گرفته بود. در همان خانهای که اغلب از صدای بوق اتومبیلها و صداهای مختلف وسایل نقلیه ما در عذاب بودیم، سکوت محض بود. فقط گاهی صدای سگها به گوش میرسید. امشب ساعت ده و ده دقیقه باز چراغها خاموش شد. من هم از منزل خارج شده و به دیدن منظرۀ خیابان نادری که نزدیک منزل است رفتم. تاریکی تمام گرفته و احدی تردد نمیکرد و این منظرهای است که کمتر دیده میشود. دو مرتبه چراغها روشن و آناً خاموش شد. بعد از آمدن به منزل چون خبری نشد در کمال آرامش به خواب رفتیم.
* بخشنامۀ احضار افسران و بسیج عمومی:
شماره 38839/14851
محرمانه خیلی فوری:
بنا به فرمودۀ ستاد ارتش، مقرر است کلیۀ افسران احتیاط و ذخیره به واحدهای مربوطه معرفی شوند. علیهذا متمنی است قدغن فرمائید به فرداً فرد افسرانی که در مرکز و در خارج میباشند ابلاغ شود در ظرف 24 ساعت آنانی که از لشکری به لشکر دیگر منتقل شدهاند، به لشکر لاحق و آنهائی که در لشکر سابق باقی ماندهاند به لشکر مربوطه با کتابچه خدمتی و لباس افسری خود را معرفی نمایند.
از طرف کفیل اداره نظام وظیفه عمومی سرهنگ شهرئیس
***
پنجشنبه ششم شهریور بیست: امروز صبح در حدود ساعت هفت و ربع صدای بمب و توپهای ضد هوائی شنیده شد واین طوری که تا حال معلوم شدهاست گویا چند بمبی بر سلطنتآباد انداختهاند ولی به دقت و تحقیق معلوم نشد. سر و صدا از جمیع خانههای همسایه بلند شد. صبح در عین سکوت گذشت. ساعت هشت و ربع که روزنامۀ ایران پخش شدهبود هئیت دولت را به شرح زیر نوشته بود:
* تشکیل هیئت دولت جدید:
دیروز بعدازظهر هئیت دولت به حضور اعلیحضرت همایون شاهنشاهی شرفیاب و استعفای خود را تقدیم نمود. استدعای هئیت دولت مورد قبول پیشگاه همایونی واقع گردید. سپس آقای فروغی را احضار و امر به تشکیل هئیت دولت جدید نمودند.
ساعت هشت بعدازظهر آقای نخستوزیر جدید، هئیت دولت را به شرح زیر به پیشگاه همایونی معرفی نمودند.
آقای فروغی، نخست وزیر آقای جواد عامری، وزیر کشور
آقای آهی، وزیر دادگستری سرلشکر نخجوان، کفیل وزارت جنگ
آقای سهیلی، وزیر امورخارجه آقای وثیقی، کفیل وزارت بازرگانی
آقای علم، وزیر پست و تلگراف آقای گلشائیان، کفیل وزارت دارائی
آقای مرآت، وزیر فرهنگ آقای رام، رئیس اداره کل کشاورزی
آقای دکتر سجادی، وزیر راه
هئیت دولت جدید امروز به مجلس شورای ملی معرفی خواهد شد. وزیر پیشه و هنر بعداً تعیین میگردد.
6 شهریور 1320
* فوقالعادۀ روزنامه ایران جلسۀ فوقالعادۀ مجلس شورای ملی:
معرفی هئیت دولت، دادن رای اعتماد، گزارش آقای نخستوزیر، بیانات نمایندگان: ساعت نه صبح امروز جلسۀ فوقالعادۀ مجلس شورای ملی به ریاست آقای اسفندیاری تشکیل و صورت جلسۀ فوقالعادۀ پیش خوانده و تصویب گردید.
●آقای رئیس: به طوری که آقایان مستحضر هستند جلسۀ ما به روز یکشنبه محول بود ولی چون هئیت دولت جدید گزارشی بایستی به مجلس بدهند جلسۀ فوقالعاده تشکیل گردید.
● آقای نخستوزیر: ارادۀ مقدس ملوکانه بر این قرار گرفتهاست که بنده مفتخر شوم به اینکه هئیت دولت را تشکیل بدهم. بنابراین هئیت دولت را به این ترتیب به محضر محترم مجلس شورای ملی معرفی مینمایم:
آقای آهی (وزیر دادگستری)، آقای سهیلی (وزیر امورخارجه)، آقای علم (وزیر پست و تلگراف)، آقای مرآت (وزیر فرهنگ)، آقای دکتر سجادی (وزیر راه)، آقای عامری (وزیر کشور)، آقای سرلشکر نخجوان (کفیل وزارت جنگ)، آقای وثیقی (کفیل وزارت بازرگانی)، آقای گلشائیان (کفیل وزارت دارائی) آقای رام (رئیس کل کشاورزی)، وزیر پیشه و هنر بعداً معرفی خواهد شد.
خاطر آقایان نمایندگان محترم از نیات مقدس اعلیحضرت همایون شاهنشاهی دربارۀ اصلاحات و پیشرفت امور کشور کاملاً مستحضر است و در ضمن برنامههائی که مکرر از طرف دولتهای وقت پیشنهاد مجلس شورای ملی شدهاست ملاحظه فرمودهاند. بنابراین دولت امروزی به ورود در برنامۀ تفصیلی خاصیتی نمیبیند و همین قدر به استحضار خاطر نمایندگان محترم میرساند که با نهایت جدیت در حفظ مناسبات حسنه با دول خارجه مخصوصاً همسایگان و تعقیب اصلاحاتی که منظور نظر اعلیحضرت همایونی و عموم ملت است خواهد کوشید.
ضمناً خاطر آقایان محترم را مستحضر میسازد که چون به طوری که به خوبی آگاهی دارند دولت و ملت ایران صمیمانه طرفدار صلح و مسالمت بوده و میباشند برای اینکه این نیت تزلزلناپذیر کاملاً بر جهانیان مکشوف گردد در این موقع که از جانب دو دولت شوروی و انگلستان اقدام تبلیغاتی شده که ممکن است موجب اختلال صلح و سلامت گردد، دولت به پیروی نیات صلح خواهانه اعلیحضرت همایون شاهنشاهی قوای نظامی کشور را اکنون دستور میدهد که از هر گونه عملیات مقاومتی خودداری نمایند تا موجبات خونریزی و اختلال امنیت مرتفع شود و آسایش عمومی حاصل گردد.
●آقای صدر: در عین حال که ملت نگران اوضاع حاضر بوده با امیدواری کاملی که همیشه به نیات مقدس شاهنشاه محبوب خود در حفظ مناسبات دوستانه با دو دولت همسایه داشته و دارد انتظار میرفت که اقدامات موثر و فوری به عمل آید. اینک که هئیت دولت جدید به مجلس معرفی میشوند به واسطه حسن اعتمادی که ملت به هئیت فعلی دولت دارد این امیدواری بیشتر و وسیله اطمینان و آسایش خاطر ملت بهتر فراهم میشود و اینک انتظار داریم که هئیت دولت با جدیت در بهبودی اوضاع کوشش کرده نتیجه را به مجلس اعلام فرمایند.
● آقای موید احمدی: مجلس و ملت ایران کاملاً به نیات مقدس اعلیحضرت همایون در اصلاح و پیشرفت امور کشور اطمینان دارند. و علاوه براین هئیت دولت حاضر که به ریاست آقای فروغی معرفی شد کاملاً طرف اطمینان عامه ملت و مجلس شورای ملی هستند و مجلس شورای ملی منتظر است نتیجه اقدامات سریعه و مجدانۀ دولت را در اصلاح کلیۀ امور کشور خاصه اوضاعی که اخیراً پیش آمده ملاحظه کند. امید است هرچه زودتر نتیجۀ اقدامات دولت به عرض مجلس شورای ملی برسد که موجب تسکین نگرانی عمومی گردد.
●آقای نخستوزیر: چون هئیت دولت بایستی مشغول کار شود بنده تقاضا دارم مجلس رای خود را به هئیت دولت بدهند.
● دادن رای اعتماد: پس از اخذ رای مجلس شورای ملی به اتفاق آرا، به هئیت دولت رای اعتماد دادند. مجلس ساعت نه و ده دقیقه خاتمه یافت.
● آقای رئیس: آقایانی که نسبت به هئیت دولت نظر موافق دارند ورقه سفید خواهند داد. رای گرفته شده ورقه سفید 91.
● آقای رئیس: اتّفاق آرا، است. جلسۀ آتیه روز یکشنبه 9 شهریور 1320.
* اطلاعاتی دربارۀ عقدا:
عقدا شهری است برسرراه نائین به اردکان یزد، در دو فرسخی جنوب آن کوههای پستی دیده میشود و در قسمت شمال آن جلگه و بیابان است. این شهر به سه قسمت مشخص و جداگانه تقسیم میشود:
1. خود شهر در داخل حصاری است که بانی اصلی آن را خواجه نصیرالدین طوسی میدانند و این افسانه مربوط به این قسمت بر سر زبانهاست:
هلاکو بعد از اینکه سایر نقاط را گرفت روی به یزد آورد و در سر راه به عقدا برخورد و در این وقت اسم این شهر گورآو GURAW بودهاست. مردم شهر چون خبر یافتند که قشونی برای گرفتن شهر میآید از نقب بزرگی که در شهر بودهاست و هنوز آثار آن در منزل حسین نامی باقی است، (این نقب طولانی بوده و آنها را به کوهستان میبرده است) چند روزی متواری زندگی میکنند و قشون هلاکو به شهر میآیند و اثری از آدمی نبوده است. بالاخره پیرمردی از داخل نقب به شهر آمده و به دیدن هلاکو میآید. بعداً چون هلاکو به او قول میدهد که آزاری به اهالی نرساند، اهالی بدانجا روی میکنند.
خواجه نصیر آنها را دعوت به دین اسلام میکند و از سادات اردستان عدهای را برای وعظ و پند به آنجا آورده و در یک شب هفتصد دختر محل را به عقد آنان درمیآورد و به این سبب محل به عقدگاه معروف شده است. بعداً عقداه شده است و با این املا در قلعه سام دیده شد و شخص خیرخواهی بر دیوار ساختمان آتشگاه قلعه تاریخ خراب کردن حصار عقدا را به شرح زیر نوشته است:
تاریخ خراب کردن حصار عقداه در یوم خمیس ثالث و عشرین شهر محرم الحرام سنۀ 1238
و یکی دو جا در همین آتشگاه قلعه که اشخاص یادگار نوشته بودند کلمه عقدا را با املای فوق یعنی با هاء ملفوظ به انتهای آن نوشتهاند و گویا همین هاء ملفوظ آخر کلمه بوده است که در تاریخ مسجد جامع نویسنده گمان کرده تای گرد عربی است و نسبت از آن را عقداتی آورده است به شرح زیر: این مسجد بنا کرد عاسیه بیبی بنت محمد اغداتی در تاریخ سنۀ سبعه اربعین ثمانمائه[4] ولی امروز فقط عقدا تلفظ شده و به همین املا هم مینویسند.
خواجه نصیرالدین بعداً حصاری برای شهر ساخته و وضع شهر را مرتب کرده. بعداً به دست مرادخان این دیوار تعمیر شده است تا اینکه در تاریخ 1238 آن را خراب کردهاند و اکنون خرابههای آن باقی است.
*2. باغات خارج قلعه:
اعلامیۀ روسها خطاب به دهقانان و برزگران ایران
دهقانان ایران! البته شما میدانید که در مزارع پنبهکاری ایران و مخصوصاً در مزارع جنوب کشور شما سالهای دراز آفات و حشرات مختلف پنبه در حدود نود درصد پنبه شما را نابود میکردند. کی این آفات را که مزارع پنبهکاری شما را ویران میکردند کشف نمود و در مبارزه کردن با آفات زراعتی به شما کمک کرد؟ مگر آلمان این کار را کرد؟ نه! نه اینکه آلمان بلکه اتحاد شوروی و متخصصین آن در این راه به شما کمک کردند.
بوتههای پنبۀ ایران کوتاه بود. کی به ایران در تهیۀ تخم پنبۀ عالی امریکائی و مصری کمک کرد؟ باز اتحاد شوروی!
وقتی که در سال 1923 و بعد در سال 1929 گلههای ملخ به شکل ابر سیاهی بالای مزارع شما پرواز کرده، همه چیز را در راه خود نابود میکردند و تمام شماها را گرفتار احتیاج و گرسنگی میساختند کی به شما دست کمک خود را دراز کرد؟
مگر آلمان به کمک شما آمد؟ باز هم نه! در آن دوره هم اتحاد شوروی به شما یاری رساند و به کمک شما فوراً متخصصین خود را فرستاد.
حالا در افق ایران ملخ هلاکتآور و وحشتناکتری پدیدارگشته و آن آلمان فاشیستی میباشد که مملکتهای زیادی را غارت کرده و حالا تدارک میبیند که ایران را هم تصرف کند و شکم خود را از نان شماها پر کند و شما را گرسنه گذاشته، پوست، پنبه و پشم را از دست شما بگیرد و خود شما را بیکفش و لباس بگذارند.
آلمان هیتلری میخواهد مانند ملخ باغهای زیبا و گلستانهای فرحانگیز شما را ویرانه کند ولی اتحاد شوروی با بریتانیا در نیست و نابود کردن این ملخ موذی هم به شما کمک و همراهی خواهند نمود و نخواهند گذاشت که آن از آلمان فاشیستی گله گله بر کشتزارهای حاصلخیز شما هجوم آورد.
ایرانیها مطمئن باشید که اتحاد شوروی دوست وفادار ملت ایران بوده و به شما کمک خواهد نمود.
آلمان فاشیستی دشمن ملت ایران و ملل اتحاد شوروی میباشد.
اتحاد شوروی و انگلیس این ملخهای فاشیستی را که ایران را در معرض خطر گذاشتهاند نیست و نابود خواهند نمود.
* خطاب به اهالی ایران:
شنبه هشت شهریور ساعت ده و نیم هواپیماهای روسی ریختهاند.
ایرانیها ! شما باید حقیقت را بدانید که آلمانها در کشور شما مشغول به چه کارهائی هستند. پارسال آنها برای برانداختن دولت ایران توطئهای تشکیل کرده بودند و برای این منظور بیش از سه میلیون ریال پول خرج کردند. آیا چرا آنها این قدر زیاد پول برای این توطئه خرج کردند؟ منظور آنها چه بود؟ البته جاسوسان هیتلری که در ایران تخم آشوب و اغتشاش میکاشتند در فکر خوشبختی و سعادت ایرانیها نبودند؛ آنها میخواستند ایران را به جنگ بر ضد اتحاد شوروی بکشانند؛ برای آنکه مزارع و کشتزارهای ایران را به خون فرزندان ایرانی آلوده کنند؛ برای آنکه امکانی به دست آورده از ایران باز هم بیشتر از سابق گندم، پنبه، برنج، پشم، پوست و میوهجات به آلمان صادر کنند و شماها را بینان و لباس بگذارند.
هیتلر خونخوار میخواهد ایران را به میدان جنگ بر ضد اتحاد شوروی که کشور دوست ایران میباشد مبدل کند و سرحدات اتحاد شوروی را در معرض خطر و تهدید قرار دهد. سفارت آلمان در تهران در عمارتهای خود انبارهای اسلحه و مواد محترقه تهیه و حاضر کردهاست. درکوههای اطراف تهران آلمانیها به بهانه شکار مشغول تعلیمات نظامی هستند. در « باشگاه آلمانیها » در تهران دیپلماتهای آلمانی برای تعلیم و یاد دادن جاسوسی و جنایتهای راهزنانه دیگر با اتباع آلمانی جلساتی تشکیل میکنند.
در بسیاری از شهرهای ایران آلمانیها تشکیلات مخفی و سری نظامی خود را ایجاد کردهاند. آلمانیها خودشان را مهندس، تاجر و جهانگرد مینامند ولی در حقیقت تمام آنها جاسوس مفتن و دشمن ملت ایران و شوروی میباشند. کارکن سابق سفارت آلمان در تهران، (ولف) آلمانی در بندر پهلوی، رئیس جاسوسان در شمال ایران میباشد. (شونمان) آلمانی، رئیس جاسوسان و راهزنان آلمان در جنوب ایران بود. رئیس شعبه پلیس مخفی آلمان در تهران، (گاموتای) آلمانی با معاون خود (ماپیر) نام، کارکن اداره «ایران اکسپرس» برای برپا کردن انفجارها و آتش زدنها در ایران و در اتحاد شوروی از جاسوسان آلمانی دستجاتی تشکیل داده و حالا درصدد آن هستند که در ایران کودتای فاشیستی ضد ملی بر پا کنند. غیر از آن مکانیک رئیس املاک در بندرگز (تواپه)، نماینده کارخانجات گروپ (آرتل)، نماینده تجارتخانه سیمینس (فن راداسویچ)، مکانیک در بندر پهلوی (رگنگان)، رئیس شعبه وزارت دارائی ایران زن آلمانی (گلدبنرگ)، مدیر تکنیکی مطبعه مجلس (اوتوموزر) و دیگران هم از جاسوسان بزرگ آلمانی در ایران میباشند.
تمام این متخصصین آلمان هیتلری که میخواهند در سرحدات ایران و شوروی تحریکاتی برپا کنند این طور هستند. این آلمانیها میخواهند شما را دچار اغتشاشات، جنایت، گرسنگی و بندگی کنند.آنها تدارکات کودتای فاشیستی را فراهم میآورند که از ایران به اتحاد شوروی حمله کنند.
اشرارهیتلری به طور افتراءآمیز خودستائی میکنند و لاف میزنند که گویا آنها در جنگ با اتحاد شوروی به پیروزیهائی نائل شدهاند ولی در حقیقت امر بهترین لشکرهای آلمانی فاشیستی در میدانهای جنگ گور خود را یافتهاند.
آلمان هیتلری در هم شکسته خواهد شد. بر ضد آلمان فاشیستی، جبهه متحد ملل اتحاد شوروی و بریتانیای کبیر و تمام آن ملل اروپا که هیتلر آنها را به اسارت و تابعیت مبتلا کرده قرار گرفته است. ایالات متحده امریکا در جنگ بر ضد ظلم و تعدی هیتلری به بریتانیای کبیر و اتحاد شوروی کمک جدی و پرکار مینماید.
ایرانیها! آیا ممکن است بیش از این در مقابل دسیسهها و تحریکات هیتلر غاصب و تجاوز کار که بر ضد ملت ایران انجام میگیرند و در عین حال بر علیه اتحاد شوروی هم میباشند طاقت آورد؟ نه، نمیتوان متحمل این تحریکات شد!
ایرانیها با اتحاد شوروی متفقاً بر ضد دشمن عمومی یعنی آلمان هیتلری اقدام خواهند نمود. به موجب قرارداد شوروی و ایران که در سال 1921 بسته شد به اتحاد شوروی حق داده شده که برای تأمین و مصون داشتن بیخطری و امنیت خود به خاک ایران، نیروی خود را داخل نماید. در ماده 6 قرارداد شوروی و ایران که در سال 1921 منعقد گردیده این طور نوشته شده:
«دولتین معظمتین متعاهدیتن قبول مینمایند که اگر دولت ثالثی قصد داشته باشد به وسیلۀ مداخلۀ نظامی سیاست غاصبانه و تجاوزکارانه را در ایران مجری سازد و خاک ایران را مرکز حملات لشکری خود بر ضد روسیه قرار بدهد و در این صورت مخاطرات و تهدیدی متوجه سرحدات جمهوری متحد شوروی سوسیالیستی روسیه و دول متّفق آن بشود و در صورتی که پس از اخطار دولت شوروی روسیه به دولت ایران، خود دولت ایران مقتدر بر برطرف ساختن مخاطرات فوقالذکر نباشد، آن وقت دولت شوروی حق خواهد داشت آرتش خود را به خاک ایران وارد نماید تا به منظور دفاع از خود اقدامات نظامی لازمه را به عمل آورد.
دولت شوروی متعهد میشود همین که مخاطره مزبور برطرف شد فوراً ارتش خود را از حدود ایران خارج نماید».
ملت ایران! ساعت خاتمه دادن به تمایلات تجاوزکارانۀ هیتلر در ایران که هم بر ضد ملت ایران و هم بر ضد ملل اتحاد شوروی میباشند در رسید.
ارتش سرخ، دوست ملت ایران بوده. به موجب قرارداد سال 1921 موقتاً به خاک ایران وارد میشود. اتحاد شوروی و بریتانیای کبیر متّفقاً اقدام کرده و خطر و تهدید فاشیستی را نسبت به ایران و اتحاد شوروی بر طرف خواهند نمود.
مرده باد جاسوسان هیتلری که مشغول تدارک دیدن کودتای فاشیستی در ایران میباشند.
زنده باد دوستی اتحاد شوروی و ایران!
* تهران در هفتم و هشتم شهریور:
جمعه هفتم شهریور: با اینکه مانعی نبود ولی در تهران برای اطلاع از جریان امور ماندم. از صبح تا غروب اتفاقی نیفتاد. اعلانهائی برای دفاع از خطر هوائی بر در و دیوار چسبانده و رادیو هم شرح آن را داده بود و در روزنامهها هم نوشته بودند. مردم کاملاً بیتکلیف و اغلب روحیۀ خود را از دست داده بودند. تهران بیشباهت به روزهای عاشورای پانزده سال پیش نبود. بنگاهها بسته و مردم اغلب دنبال تهیۀ آذوقه این طرف و آن طرف میرفتند. عصر این روز آمد و رفت نظامیان در شهر زیاد بود. اتومبیلهای زیادی در ستاد آرتش ایستاده بودند. ساعت هفت بود گویا افسران را ستاد خواسته بود چون اغلب از اطراف و جوانب بدانجا روی میآوردند. در خیابان پهلوی میگذشتم و دو سه نفر افسر به دو خود را به اتومبیل سواری رسانده و سوار شده و میرفتند. حرکات اینان حاکی از اتّفاقی بود ولی هیچکس خبر نداشت. بالاخره ساعت نه به منزل رفتم. شب سکوت محض بود یک ساعت از نصف شب گذشته، سر و صدائی بلند شد. از خانه بیرون رفتم. معلوم شد سفارت ایتالیا به ساکنین ایتالیائی تهران خبر داده و آنها را احضار کرده است. درشکهها و اتومبیلها با چمدان و بارها روی به سفارت ایتالیا میآوردند. اشخاص پیاده هم از خیابان نادری و خیابانهای دیگر به سوی سفارتخانه نامبرده میرفتند.
و هم در این شب و تقریباً همین ساعت شاه ایران و خانوادۀ سلطنتی این طوری که میگویند با 160 اتومبیل از کاخ سعدآباد بیرون آمده و از تهران خارج شدهاست. فعلاً از او خبری نیست و معلوم نیست به کدام نقطه رفته است. شایعات زیادی رواج دارد ولی هیچ کدام قابل اعتماد نیست.
امروز صبح باز پنج طیاره روی بر فراز تهران آمده و اعلامیههای بزرگی که بیشباهت به روزنامه نبود ریختهاند. درست ساعت نه و ربع این اتّفاق افتاد. اعلامیهها نزدیک زمین شد و مردم به سرعت به طرف آنها دویده و به دست آورده و کنار خیابان جمع شده و میخواندند. عین اعلامیه هم یادداشت شدهاست. امروز باز قزوین به توسط روسها بمبارد شدهاست.
شنبه هشتم شهریور: امروز صبح حسب العادۀ مشغول کار بودم که باز طیارات روسی بر فراز تهران آمده بودند. اوج آنها زیاد بود و صدائی از آنها شنیده نمیشد. بعداً معلوم شد فقط یک طیاره بالا آمده است. ساعت ده و نیم بعد توپهای ضد طیاره شروع به تیراندازی کردند و تیرهای زیادی شلیک شد. رعب و وحشتی عجیبی اهالی را گرفته بود. مردم به سرعت در خیابانها میدویدند. من هم به چهارراه رفائیل رفتم. دودهای شلیکهای توپ در آسمان دیده میشد. اتومبیلها با سرعت تمام فرار میکردند. مردم وحشت عجیبی داشتند. علت این تیراندازی معلوم نشد ولی این طور منتشر شد که دو طیاره ایران از قلعهمرغی بلند شده و به پرواز پرداختند. چون اینان اجازه پرواز نداشتند از این رو توپخانه به آنها شلیک کردهاست ولی حقیقت غیر از اینهاست و درست معلوم نیست.
دیشب ساعت ده و نیم اعلامیه زیر از طرف دولت منتشر شدهاست:
ادامه دارد