back to top
خانهنویسندگاننادر انتظام: بررسی قوه رهبری (امامت) در قرآن، بخش پنجم

نادر انتظام: بررسی قوه رهبری (امامت) در قرآن، بخش پنجم

entezam nader 20062014سلام عاشقانه ما به پیشگاه امام بر هستی ؛

سلام بر قرآن راهنمای حصول امامت ؛

و سلام بر ابراهیم زیباترین الگوی امامت برای تمامی قرون و اعصار ، سلام بر شما خوانندگان گرامی و عزیز از الطاف شما یک جهان سپاس دارم .

بخش پنجم امامت در قرآن ؛

شیعه بی امام در دام وهابی های  بی خدا .

 چقدر جای درایت علی خالیست . علی،  فکر کردی تو تنها کسی بودی که سر در حلقوم چاه می کردی ؟؟ بنگر که امروز منتظرین فرزند تو از بی کفایتی این چماقداران بی امام سر در حلقوم سیاه چاله ها دیگر کهکشان ها می کنند !!.

در مقاله چهارم در چگونگی به امامت رسیدن ابراهیم خلیل ( دوست خداوند و خلق خدا ) به شرح مختصری از ابتلاء ( آزمایش ) پرداختیم ،  با توجه به اهمیت آزمایشی که  پیش روی شاگردان  این مکتب قرار دارد بحث عبور از آزمایش را ادامه می دهیم .

در مقاله پیشین معروض داشتم که ، بر سر کلاس احراز مقام امامت ( الگوئی برای جامعه خود و دیگر جوامع بشری ) نیاز مند به گذراندن آزمایشات متعددی می باشیم .

اما اجازه دهید ابتدا توجه شما را به این آیه جلب کنم که ، آن انسانی که تصمیم به ثپت نام در مدرسه امامت می گیرد محققا در بدو امر با اختیار و خواست خود اقدام به این امر می نماید .

 قرآن بر این نظریه که از ابتدای آفرینش یک انسان ،  تنها خداوند هست که اراده می فرماید که این شخص در آینده  به امامت برسد خط بطلان می کشد ، زیرا اگر چنین باشد پس تلاش انسان در رسیدن به این هدف متعالی یک امر عبث ، پوچ و بیهوده خواهد بود و با توجه به برحق بودن ( هدفمند ) آفرینش دست یابی بهر هدفی بستگی به تلاش شخص شخیص انسان خواهد داشت و بس ، اما در این رهگذر اگر انسان هدف را حق قرار دهد مطمئنا رحمت خاص خداوند بهترین چراغ راهنما  برای دست یابی به آن هدف خواهد بود .

قرآن می فرماید ابراهیم خود داوطلب یافتن حق شد ، و در این رهگذر از این جا کار را آغاز کرد ؛

۱- نظاره گر رفتار جامعه خود شد و در یافت که جامعه اش در سراشیب شرک و انحطاط قرار گرفته ، پس درد ، سر شکستگی جامعه اش  برای این انسان مسئول فوق العاده  سخت و غیر قابل تحمل بود ، پس 

۲- برای نجات جامعه ، ابتدا پاک سازی را از درون خانه خود آغاز کرد . به خانواده های امامان دروغین امروز بنگرید !!.

قرآن در آیه ۷۴ سوره انعام میفرماید * وَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ لِأَبِیهِ ءَازَرَ أَ تَتَّخِذُ أَصْنَامًا ءَالِهَهً  إِنىّ‏ِ أَرَئکَ وَ قَوْمَکَ فىِ ضَلَالٍ مُّبِینٍ ، ابراهیم رو به پدرش :   پذیرش شرک  و سر خم کردن در برابر این بتان که اتفاقا مصنوع دست خود شماست  یک گمراهی شرم آور و خفت برای شما و همباورانتان می باشد ، و در رهگذر  ابراز چنین شهامتی بود که رب جهان هستی فرمود : ابراهیم تو یک قدم در راه حق برداشتی و ما برای اطمینان بخشی به صحت راهی را که انتخاب کردی ؛

۳-  وَ کَذَالِکَ نُرِى إِبْرَاهِیمَ مَلَکُوتَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ   دریچه های ملکوت سماوات و زمین را بر او گشودیم ، از اینجاست که با  توجه به اینکه ابراهیم اراده اش را در جهت اراده خداوند قرار داده بود ، خداوند نیز او را مورد مرحمت خاص خود قرار داد.

۴- اما ابراهیم به همین بسنده نکرد ، بلکه این ابتدای امر کاوشگری او بود ، او در پس نظاره کردن بر ستارگان و ماه و خورشید و افول آنها ، به تفکر نشست ، و به این نتیجه رسید که  در پس  پرده  این طلوع و غروب ها  باید نیروی  بر تری باشد ، و در همین زمان بود که فطرت خدائی ابراهیم  ( آن پدیده رحمتی که هر انسانی با آن متولد میشود ) او را یاری کرد ، لطفا به این آیه توجه نمائید ،

 ۵- إِنىّ‏ِ وَجَّهْتُ وَجْهِىَ لِلَّذِى فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ حَنِیفًا  وَ مَا أَنَا مِنَ الْمُشرْکِین ؛

ابراهیم به فطرت خودش مراجعه کرد ،آن پدیده درونی که هر کدام از ما صاحب این گنجینه خدائی هستیم ،آن پدیده ئی که در درون هر کدام از ماها به ودیعه نهاده شده و آن فطرت خدائی ( ژن خدائی ) است .

ابراهیم گفت : خفتی بد تر از این نیست که من  سر در برابر این بتان شما  خم کنم ؟ نه ، من در پی دست بوسی تو هستم که دستهای زیبایت بالا ترین دست ها بر جهان هستی است .

و در پس گذراندن  این آزمایشات  بود که ،

دوست یگانه او فرمود : قالَ إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماما . من ترا به مقام امامت برای بشریت قرار دادم . ابراهیم در حالی که از احراز این مقام شاد شده بود به عرض مبارک دوست یکتای خود رساند که ،

قالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِی‏  ؟! .آیا این مقام در نسلهای آینده من نیز باقی خواهد ماند ؟ ابراهیم تصور کرد که ، امامت می تواند موروثی هم باشد ! گرچه عمل کرد والدین نیز در کسب این مقام بسیار اهمیت دارد ،

 اما خداوند به این عزیز دردانه مدرسه  امامت فرمود ، قالَ لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمِین‏ .امام طالقانی می گوید : “طهارت به ابراهیم، بعد از رسیدن بمقام امامت ذکر شده معلوم میشود که اینگونه امور ظاهرى از موارد ابتلاء و مقدمات امامت نیست.

و اتمام آن میتوان آشنا شد و با تأمل در آیه 28 سوره زخرف جامع همه این معانى را میتوان دریافت: «إِذْ قالَ إِبْراهِیمُ لِأَبِیهِ وَ قَوْمِهِ إِنَّنِی بَراءٌ مِمَّا تَعْبُدُونَ إِلَّا الَّذِی فَطَرَنِی فَإِنَّهُ سَیَهْدِینِ وَ جَعَلَها کَلِمَهً باقِیَهً فِی عَقِبِهِ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ‏ آن گاه که ابراهیم به پدرش و قومش گفت من بیزارم از آنچه شما مى‏پرستید. مگر آنکه سرشت مرا برنهاد، پس همان است که بزودى مرا هدایت میکند، و آن را کلمه پایدارى در پى خود قرار داد شاید که برگردند».

پس از اتمام کلمات یا با اتمام و بکمال رساندن آن، شایسته مقام والاى امامت شد، یا اتمام کلمات خود رسیدن بآن مقام گردید:

قالَ إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً پس امامت جعل الهى است، آنهم نه تنها جعل تشریعى و قراردادى و بدون سابقه‏اى، بلکه آن، مسبوق و مترتب است به اتمام و تحقق یافتن کلمات در شخصیت برازنده و فوق طبیعت عمومى. از اینجهت بدون حرف ربط و تفریع که دلالت بر مغایرت دو جمله دارد، مانند: «فقال»، این مقام باو اعلام شده است. چنان که از مضمون آیه و مفهوم لفظ «اماما» و اطلاق آن فهمیده میشود، امام نمونه کامل همه کمالات عقلى و نفسانى و بدنى است. و چون همه این خصوصیات و ابتلائات و کمالات براى مقام نبوت و رسالت بیان نشده، باید مقام امام خود برتر از نبى و رسولى باشد که کلمات را اتمام ننموده و بمقام امامت نرسیده است. پس هر نبى و رسول عالیقدرى داراى مقام امامت هم هست.

آخرین ابتلاء ابراهیم گویا ابتلاء بکلمه اسلام بوده که همان تسلیم بامر و اراده خداوند است. او با تسلیم شدن به امر خداوند و تن دادن بذبح یگانه فرزندش، این کلمه را هم، باتمام رساند. تکلیف بناء بیت براى ابقاء و تمثیل کلمه توحید، آنهم در میان بیابان خشک و دور افتاده‏اى، نیز از ابتلائات او بود که هر دو را در پایان عمر خود انجام داد.

قالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِی‏؟!. امام طالقانی می گوید ” درخواست امامت براى ذریه دلالت باین واقعیت دارد که بمقام امامت آن گاه رسید که فرزندانى داشته، و در ناصیه آنها و اولادشان این شایستگى را میخوانده است، از این جهت چنین درخواستى نمود، و همین که در اواخر عمر

داراى ذریه و فرزندانى شده و این درخواست را براى آنها نموده، میرساند که اتمام کامل کلمات و رسیدن بمقام امامت پس از نبوتش بود.

با آنکه ابراهیم با ابتلاء بکلمات و اتمام آن باین مقام رسید اگر در ذریه‏اش شایستگى چنین مقامى را نمیدید، با لحن استفهام و طلب: «وَ مِنْ ذُرِّیَّتِی‏؟» که در آن چشم امید باجابت خداوند و شایستگى ذریه نمایان است، این درخواست را نمیکرد.

گویا در این درخواست ابراهیم بوراثت فکرى و خونى ذریه توجه داشت. ولى قانون وراثت هر چند مؤثر باشد براى احراز مقام امامت کافى نیست. براى رسیدن باین مقام شرائط و مقدمات نفسانى و عملى دیگر هم میباید:

قالَ لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ‏: این عهد باید همان ابتلاء بکلمات و اتمام آن باشد، زیرا انحرافهاى نفسانى و ظلم بهر صورت که باشد، توجه انسان را از کلمات و ابتلاء بآن برمیگرداند و منشأ ظلمتى در باطن مى‏گردد که کلمات فطرت را در تاریکى میدارد و از معرض تابش آیات و کلمات وجود در حجابش میدارد. از این جهت یا ابتلایى پیش نمى‏آید و اگر هم توجه و ابتلایى باشد دیرى نمى‏پاید که طغیان و تاریکى ظلم ناحیه روشن نفس را تاریک مینماید و کلمات را به محاق مى‏برد. این چنین شخصى یکسره از عهد فطرت که ابتلا و اتمام کلمات است یکسره رانده و دور میگردد. معناى نائل نشدن ظالم باین عهد مخصوص همین است که ظالم از این عهد چنان دور است که بآن دست‏رسى هم ندارد.”

همباران گرامی من ، اعدام شیخ نمر و ۴۶ نفر بی گناهان  مسلمان در کنار خانه علی  در سر زمین حجاز تنها نمایانگر بغض وهابیت از علی و خاندان علی  بود ، زیرا دوست و دشمن نوشتند و گفتند که ، اتفاقا شیخ نمر یکی از معترضین صلحجو در ان دیار بود ، و این در حالی بود که جهان این رفتار بغض آلود وهابیت را بشدت محکوم کرد .

عزیزان من ،   تصور میکنید الگو شدن علی به عنوان امام متقین به خاطر نماز ها و عبادات علی  بود ؟ نه علی درایت و هنر امام شدن و الگو شدن را  از قرآن و رفتار پیامبر آموخت و به بشریت عرضه کرد ، تصور می کنید ۲۳ سال سکوت برای چه بود ؟

 خوب فکر کنید این رژیمی که به خطا دم از امامت علی می زند نتوانست حتی برای ۲۳ ساعت خود را در برابر آینه رفتار علی قرار دهد تا حد اقل برای یک بار هم که شده در این ۳۶ سال به یکی از رفتار های علی گونه خود مفتخر باشد !! .

هموطن، به دنبال نسخه  امامت می کردی ؟ خودت را در برابر آینه قرآن قرار بده ، به دنبال الگوی امامت می کردی ؟ دستت را بگذار در دست علی تا ترا به خانه ابراهیم همراهی کند .

و چقدر جای ابراهیم در کنار کعبه و جای علی بر در کعبه خالیست .

هفدهم ژانویه ۲۰۱۶ ، آمریکا ، نادر انتظام .

شما می توانید این مقاله و دیگر نوشتار این قلم را در سایت انقلاب اسلامی و سایت naderentezam@gmail.com  مطالعه فرمائید. به شرط حیات در بخش ششم به امامت کفر در قرآن خواهیم پرداخت .                       

 

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید