حجت الاسلام حسن لاهوتی : مردم انقلاب نکردند تا من وشما بر آنها حکومت کنیم . اگر قرار بود با چماق و زورگویی بتوانند حکومت کنند قبل از شما آریامهر بود.” (او را به وسیله سم استرکنین در زندان به شهادت رساندند)
این بار اولی نیست که خامنهای از چماقداران حمایت می کند و آنها را بچه حزب اللهی و عناصر غیرتمند! و خدایی می داند او همواره از این نیروی چماق بدست حمایت کرده و می کند و می داند که این نیروها چه کسانی هستند و رهبر آنها کیست و چگونه عمل می نمایند .
چماقداران از همان ابتدای انقلاب تحت فرمان و دستور برخی عوامل خشونت طلب اقدامات ضد انسانی انجام می دادند که علنی ترین حمایت خامنه ای و بهشتی و دیگران از آنها در جریان حمله به سخنرانی رییس جمهور در سال 59 در دانشگاه تهران بود که بعد از اینکه مردم برای دفاع از خود، چماقداران را دستگیر کرده و به ماموران تحویل دادند حامیان چماق کشان به حمایت از آنها پرداختند و چنین گفتند .
خامنهای:”عناصر مومن و متعهد را کتک زده اند.” ( منظور خامنه ای همان چماقدارانی بود که به سخنرانی حمله کردند که از نیروهای کمیته و سپاه بودند)
بهشتی:” آنچه الآن مطرح است دفاع از افراد مظلومی است که در حوادث دانشگاه کتک خوردند و گرفتار شدند و الآن از رئیس جمهور شکایت دارند.” (کاش بهشتی زنده بود و می دید که با فرزندش همین عوامل غیرتمند و حزب اللهی در سال 88 چه کردند)
رجایی:”ضد انقلاب پایگاه جدیدی پیدا کرده است تحت عنوان حمایت از رئیس جمهور.” (کاش رجایی هم زنده بود و میدید که عوامل غیرتمند و حزب اللهی با همسر و فرزند او چه کرده اند)
بهزاد نبوی:”از جمع موجود در این روز و از دست زدن ها و سوت کشیدن های پی در پی کاملا مشخص بود که چه جمعی هستند. حتی در این جمع یک بار هم الله اکبر گفته نشد.” (الحمد لله بهزاد نبوی زنده ماند و دید در جریان بعد از کودتای انتخاباتی همین ها که الله اکبر گوی نظام بودند با او چه کردند)
خلخالی: “رئیس جمهور به قانون اساسی که خونبهای ملت ماست خیانت کرده.” (الحمد لله او هم در دوران زنده بودن مزه حمایت از چماقداران را دید و حال نیز این عنایت شامل حال فرزندان و برادرش شده است)
نباید از این مسئله غافل شد که شخص سید علی خامنه ای و مسئولان نزدیک به او در بیت رهبری و برخی مقامات نظامی و امنیتی طراحان اصلی ترور، جنایت و حمله این عناصر غیرتمند چماقدار و حزب اللهی هستند که از درون بیت و با نقشه و فرماندهی او و فرزند محبوبش آماده عملیات غیرتمندانه می شوند و عموما کارها با یک سخنرانی، تلفن یا پیام محرمانه هماهنگ می شود.
برای نمونه به دو عملیات توجه فرمایید.
قتل احمد خمینی به نقل از اعترافات سعید امامی:
«….مثلا وقتی باخبر شدیم که حاج احمد آقا در جلسات خصوصی به مسئولان نظام و حتی به ولایت امر اهانت میکند. آن را ارجاع دادیم!
و بلافاصله دستور آمد! (از کجا!) که همه رفت و آمدهای ایشان را زیر نظر بگیرید و از مکالمات و ملاقاتهای ایشان نوار تهیه کنید. ما هم بمدت یکسال همین کار را کردیم.
متأسفانه حاج احمد آقا به راه یک طرفه بدی وارد شده بود که برگشت نداشت. وقتی دستور حذف حاج احمد آقا را آقای فلاحیان به من ابلاغ کرد مضطرب شدم و حتی به تردید فرو رفتم. دو روز بعد همراه با آقای فلاحیان به دیدار آیتالله مصباح رفتیم، آقایان محسنی اژهای و بادامچیان هم آنجا بودند البته بعدا” حاج آقا خوشبخت هم از بیت آمدند آنجا و نظر جمع بر این بود که نباید به کسانی که با ولی امر مسلمین خصومت میکنند، رحم کرد …»●
٭جریان حمله به بیت آیت الله منتظری:
…نیمه شب بود که همه در منزل (سردار و فرمانده چماقداران)حسین الله کرم جمع شدیم ،… تا اینکه (سردار و مداح چماقداران)حسین سازور آمد و گفت باید فردا که یکشنبه روزی بود برویم پیش آقای خامنه ای در دفتر ایشان، …..فردای آن روز هم حسین سازور قرار بود زیارت عاشورا بخواند.
…سازور زیارت عاشورا را خواند و در آخر سفره را پهن کردند و صبحانه آوردند ، در همین بین آقای رفیعا آمد و گفت صبر کنید همه بروند بعد صحبت خواهیم کرد….و تعداد دیگر کم شده بود رفتیم و نشستیم دور آقای خامنه ای که در کنارش آقای معزی و حمید نقاشان هم نشسته بودند
بعد اولین سئوال ایشان از الله کرم این بود که : ” خوب اتفاقات را می دانید حزب الله چکاره هست این وسط ؟ ” …آقای الله کرم برآوردی از شرایط تهران و قم دادند …بعداز اینکه وضعیت را شرح دادیم آقای خامنه ای گفت بهر حال باید این شیخ ادب شود و گمان نکند که مملکت بدون متولی هست من به آقایان قوه قضائیه و اطلاعات هم گفتم دستتان را باز بگذارد و از من اگر می شنوید دیگر به خانه نروید از همین جا بروید قم و یا الله گفتند و بلند شدند و رفتند
برای اینکه رابطه سید علی خامنه ای با سردار فرمانده چماقداران را بدانید به گوشه ای از سخنان حجت الاسلام محمد پروازی سخنگوی سابق انصار حزب الله توجه فرمایید:
…..بعد به بیت آقای خامنهای رفتیم. من با معزی و محمدی گلپایگانی دو رکن دفتررهبر قبلاً دعوا کرده بودم. یکبار معزی در دو کوهه گفت: حکایت روی مین رفتن بچه ها در جبهه را ما خودمان ساخته ایم حالا شما قضیه را جدی گرفته اید؟ این گفته خیلی سنگین بود. گریبانش را گرفتم که مردک این چه حرفی است که میزنی؟ ما را 45 دقیقه معطل کرد بعد به دیدن آقای خامنه ای رفتیم. ایشان به اللّه کرم گفت: آقای اللّه کرم شما مسئول حزب اللّه هستی واقعاً تکان خوردم. ایشان نپرسید اللّه کرم آیا تو مسئول انصار حزب اللّه هستی؟ بلکه طوری گفت که یعنی بنده رهبر، تو را به عنوان مسئول حزب اللّه قبول دارم. در آن لحظه متوجه شدم اللّه کرم مرا آورده است تا به چشم خود ببینم آقای خامنه ای او را تأیید میکند.
به هر حال سید علی خامنه ای بعد از اینکه به رهبری مطلقه دست یافت تصمیم گرفت که عناصر غیرتمند! و حزب اللهی حمله کننده به افراد و مراکز مختلف را از طریق نیروهای وابسته نظامی خود در بسیج و سپاه پاسداران و مراکز امنیتی تشکیل دهد که بدون مشکل بتوانند به کار خود ادامه دهند.
حجت الاسلام محمد پروازی می گوید:
…تعداد مؤسسان انصار 18نفر بودند که به سه گروه تقسیم میشدند: گروه وابسته به (سردار افراطی) ذوالقدر که تعدادشان 7 نفر بود. هفت نفر هم با (سردار اسید پاش) عبداللهی بودند و چهار نفر هم با (سردار چماقدار) اللّه کرم. اینان چماق کش های نظامی شدند و این ماموریت به سرداران سپرده شد.
بعد از آن بود که نظامیان با لباس شخصی و به عنوان حزب الله ، انصار حزب الله، اخوان الرضوان و.. عملیات دستور داده شده را به اجرا در می آوردند و مطمئن بودند تحت حمایت فرمانده کل قوای چماقکشی و سرداران چماق کش قرار دارند و هیچ گزندی به آنها نمی رسد .
آنها در رابطه با افراد و مراکز مختلف مغول وار و گاهی بدتر به هموطنان خود یورش برده و با ضرب و شتم و قتل و تجاوز به آنها کاری می کردند که مورد نظر رهبری باشد و حمایت او را کسب نمایند.
حمایت از این افراد را به خوبی می توان در سخنرانی سید علی خامنه ای در روز چهارشنبه 30 دیماه مشاهده نمود که ایشان بعد از اینکه مدتها از جریان حمله به سفارت عربستان و بعد از اینکه بسیاری از مسئولان این عمل را تقبیح کردند و حمله کنندگان را خود سر نامیدند و افراطی ، پا به میدان گذارد و به حمایت از آنها پرداخت و مسائل زیر را با توجه به شرایط روز، مطرح ساخت:
اولا: در عربستان کشورهای اسلامی گرد هم جمع شده بودند و ایران را تحت فشار حمله به سفارت قرار داده اند، بنابراین سید علی خامنه ای باید پیامی ارسال می داشت و حمله را محکوم می ساخت که البته می توانست این پیام را خیلی زودتر بدهد اما چون ایشان همیشه بعد از خیلی ها متوجه مسائل و خسارات وارده می شود و در ضمن خود حامی آن بود و فردی است لجوج و کینه جو حاضر نبود همانند دیگران این حمله را همان روزها محکوم کند.
ثانیا: خامنه ای وقتی به حمایت از این گروه (کوکتل مولوتف اندازان) پرداخت که مطمئن شد حکومت و نیروهای اطلاعاتی و امنیتی نزدیک به حسن روحانی، بالاخره سر نخ افرادی که این عملیات «غیرتمندانه» را انجام دادهاند را به دست میآورند و برخی از مسئولان بلند پایه مرتبط با آنها را شناسایی میکنند. از اینرو، خامنهای مجبور شد به میدان آید و از آنها حمایت کند و به نیروهای قضایی و امنیتی و مسئولان هشدار بدهد که با این افراد حزب الله و غیرتمند نباید بد برخورد شود.
ثالثا: سید علی خامنه ای این سخنان را هنگامی ادا نمود که فردی که گفته می شود آمر این حمله بود در خارج از کشور توسط نیروهای اطلاعاتی دستگیر شده و به ایران آورده شد بنابراین سید علی باید به سرعت وارد عمل می شد و قبل از اینکه اطلاعات بیشتری از این افراطیون و تند روها افشا شود به نیروهای قضایی و امنیتی و اطلاعاتی نزدیک به حکومت اخطار بدهد که بدانید با چه کسانی طرف هستید و مواظب رفتار و اعمال خود باشید
و…
٭ خامنه ای هویت حمله کنندگان به سفارت را آشکار میکند و دستور میدهد کسی مزاحم آنها نشود:
خامنهای میگوید: «…برخی دائماً کلمه «تندروها» را تکرار می کنند که منظور آنها جریان مؤمن و حزباللهی است. در حالیکه نباید جوانان انقلابی و حزباللهی را متهم به تندروی کرد. زیرا این جوانان با اخلاصِ تمام و با همه وجود در میدان حاضرند و هرگاه که دفاع از مرزها و دفاع از هویت ملی لازم باشد، وسط میدان هستند. نباید به صرف یک اتفاق بسیار بد و غلط همچون حمله به سفارت عربستان، پای حزباللهیها و جوانان مؤمن و انقلابی را وسط بکشند. عقل و فهم همین جوانان انقلابی و حزباللهی، و تحلیل آنان در مورد مسائل در موارد زیادی، از برخی بزرگ ترها بهتر است و نباید این جوانانی که سینه چاک انقلاب و اسلام هستند به بهانه حمله به سفارت عربستان و یا قبل تر، حمله به سفارت انگلیس که هر دو به ضرر کشور و اسلام است و بنده هم بدم آمد، تضعیف شوند و مورد تهاجم قرار گیرند».
و…
در سخنان خامنه ای اعتراف صریح به واقعیتهای زیر به روشنی روز روشن هستند:
1. در رابطه با دنیای خارج، وانمود کرد که کار حمله به سفارت خانههای انگلیس و عربستان کار بدی بودهاست. و
2. در رابطه با مقامهای رژیم، حملهکنندگان به این دو سفارتخانه، بچههای حزباللهی هستند و نباید آنها را تندرو و افراطی خطاب کنند. و
3. عقل این بچههای حزباللهی از «برخی بزرگترها بیشتر است» پس میدانند چه میکنند. و
4. نباید به صرف یک اتفاق بسیار بد و غلط همچون حمله به سفارت عربستان، پای حزباللهیها و جوانان مؤمن و انقلابی را وسط بکشند. بنابراین،
5. مسئولان قضایی و امنیتی نباید آنها را تضعیف کنند: نباید این جوانانی که سینه چاک انقلاب هستند را به بهانه حمله به سفارت انگلیس و عربستان تضعیف نمود. و
6. تصدیق کرد این افراد به سفارت حمله کردهاند.
با وجود اینکه میگوید حمله به سفارت به زیان اسلام و کشور بودهاست، اما دستور میدهد نباید آنها را تضعیف کرد. چرا که او به این نیروها شدیدا نیازمند است. و در مواقع ضرور، همین نیروها هستند که به داد او میرسند. بدینخاطر بود که پس از سخنرانی خامنهای، سر و صدای تعقیب حمله کنندگاه به سفارت عربستان خوابید.
٭ذوالفقاری معاون امنیتی وزارت کشور نیز حملهکنندگاه به سفارت را میشناساند:
گفته های دو تن از مسئولان امنیتی در باره حمله کنندگان به سفارت عربستان را میآوریم تا مشخص شود حمله کار همین بچه های «غیرتمند و حزب اللهی» دستیار خامنهای بودهاست:
٭ محمدرضا محسنیثانی، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس با اشاره به جلسه اخیر این کمیسیون درباره بررسی حادثه حمله به سفارت عربستان، گفته است: حملهکنندگان به سفارت ریاض در تهران را نیروهای خودسری انجام دادهاند که سابقه اعمال افراطی داشتهاند.» او، سردسته حمله کنندگان را اینسان معرفی میکند: «آقای کردمیهمن که برای مدتی در کشور سوریه به سر میبرده و پس از ورود به ایران توسط مقامهای انتظامی در فرودگاه بازداشت میشود». و ادامه میدهد: «مسألهای که وجود دارد این است که متاسفانه گاه و بیگاه ما از این اقدامات خودسرانه در کشور داریم اما اینبار این کار در سطح وسیعتری و به صورت گستاخانهتری انجام گرفت. مجموع آنچه که در این جلسه نتیجه گرفته شد، این بود که متاسفانه فردی با توجه به سوابق سوئی که داشته، توانسته است سازمان و ساختاری به بعضی ازنیروهایی که نسبت به وی شناخت نداشتهاند، بدهد. این شخص در گذشته نیز حرکتهایی از این دست انجام داده و در شهرستانهای مختلف، تندرویهایی داشته و سوابقی از او در اینگونه مسائل وجود دارد. در این حادثه نیز آنها توانستهاند عدهای را جمع و ساماندهی کرده، به یک باره از ساعت ١٠:٣٠ شب به بعد حملهای را به ساختمان سفارت داشته باشند و در مقابل خویشتنداری و اغماضی که نیروی انتظامی داشتهاند، اقدام به آتشزدن سفارت کنند. درحال حاضر برخورد شدیدی با این افراد صورت گرفتهاست و تعداد زیادی از آنها دستگیر شدهاند و فردی که در حقیقت آمر اصلی بوده و از خارج به نیروهایش فرمان میداده و آنها را کنترل میکرده به محض ورود به کشور دستگیر شده و در حال محاکمه است.
● پرسش خبرنگار: در این حادثه وجود جریان نفوذی که از سوی برخی نمایندگان مطرح شد را تأیید میکنید؟
٭ پاسخ محسنیثانی: بههرحال نفوذ ابعاد بسیار گستردهای دارد. اما احساس ما بر این است که این فرد با توجه به بنیه ضعیفی که از نظر ایمانی و اعتقادی داشته و تقریبا فردی بسیار سطحی هم بوده است این اقدامات را انجام داده است. ضمن اینکه او تاکنون ناهنجاریهایی را از خود بروز داده است که سوابق او بهعنوان یک نیروی افراطی موجود است.
● خبرنگار: چقدر این حادثه را مرتبط با جریانات خارجی میدانید و اینکه گفته میشود جریان تشیع انگلیسی در آن نقش داشته، صحت دارد؟
٭ محسنیثانی: این اتفاق، اتفاق خودجوشی نبوده بلکه کاملا سازماندهی شده بود. اما درباره وابستگی آنها به جریان تشیع انگلیسی باید بگویم که چنین چیزی صحیح نیست و وابستگی میان این عناصر خودسر و این جریان وجود نداشته است. با این حال دستگاه قضائی باید برخورد جدی با این پرونده داشته باشد؛ چراکه متاسفانه با چنین رفتارهایی در گذشته برخورد جدی نشده است و این اتفاقات تکرار شده است اما انتظاری که از دستگاه قضائی میرود بررسی زوایای مختلف این پرونده و شناسایی، معرفی و مجازات اخلالگران و اهمالکنندگان در این حادثه است تا حوادثی از این دست به امنیت کشور آسیب وارد نکند
اما کرد میهمن که گرداننده انصار حزبالله در کرج است. و چندین مؤسسه به ثبت رساندهاست که فعالیتهای «انصارحزبالله » را پوشش میدهند. او خود را از ذوب شدگان در ولایت فقیه و «رهبر» میداند. به قول محسنیثانی او را در بازگشت به ایران توقیف کردهاند و به قول برخی دیگر از «خارج» ( یعنی سوریه) به ایران بازگرداندهاند! اما حزبالله و انصار حزبالله به شرح بالا، تحت امر مستقیم خامنهای هستند.
٭ سردار حسین ذوالفقاری گفتهاست:« …. با دقت و بدون هیچگونه ملاحظهای در همه ابعاد قضیه بررسی شده و همه چیز روشن است. ما خیلی از فعالیتهایی را که در پیرامونمان انجام میشود نمیدانیم مسیرش به کجا ختم میشود، اما نوعی از فرقهسازی را شاهد هستیم و افرادی که این کار را کردند سازماندهی داشتند و بیش از 10 سال در کرج و تهران فعالیت دارند.
معاون امنیتی انتظامی وزارت کشور با بیان اینکه این افراد با عنوان امور خیر و مذهبی فعالیت میکنند، گفت: حتی برخی مسئولان تحت عنوان مذهبیبودن به آنها کمک کردهاند، اما نهادهای سازمانی چنین کاری نکردند و پایگاههای بسیج نیز نبودهاند. از نظر کار ستادی احتمالات لازم را درباره تعرض به سفارت عربستان داده بودیم. دستگاههای مذکور اگر اطلاعاتی دارند باید به شورای تأمین استان ارائه بدهند تا کارهای لازم را انجام بدهند. ما نیز این کار را انجام دادیم که همین باعث شد مسئولیت بررسی حادثه سفارت به وزیر کشور محول شود.
از برخی اطلاعات و برنامهریزیها رو دست خوردیم. ما حتی گفتیم تجمع جلوی سفارت را ممنوع کنید. اما گفتند : «خیالتان راحت باشد: اما ما گفتیم: خیال ما راحت نیست.
معاون امنیتی انتظامی وزارت کشور با بیان «عدهای نماز خودشان را خواندند و کوکتل مولوتفها را آماده کردند»، گفت: کسی آن سوی مرزها لیدر این افراد بوده و از طریق تلگرام ظهر آن روز دستوراتی را میدهد. اهتمام جدی برای برخورد وجود دارد و شخص بیرونی حادثه سفارت عربستان به داخل کشور آورده شده است. آنها چنین چیزی را باور نمیکردند و هماکنون این فرد تحت بازجویی است.
دو سه جمله معاون وزارت کشور واقعیت را به روشنی بر همگان آشکار میکند:
1. مقامات انتظامی، پیشا پیش، از تجمع اطلاع داشتهاند. زیرا ذوالفقاری میگوید: ما گفتیم تجمع جلو سفارت را ممنوع کنید. مخاطب چه کسانی جز مقامات انتظامی میتوانند باشند؟ مقامات انتظامی بودهاند که به او پاسخ دادهاند خیالتان راحت باشد. مخاطب سازمان دهندگان حمله نمیتوانند باشند، زیرا اجازه تجمع را وزارت کشور میدهد. وزارت کشور میتوانست اطلاعیه صادرکند و تجمع در برابر سفارت عربستان را ممنوع کند. ممنوع کننده وزارت کشور و مجری نیروهای انتظامی هستند. اما، باوجود اطلاع و گفتگو در باره، آن، دستور جلوگیری از اجتماع را ندادهاست. چرا؟
2. نه تنها وزارت کشور از قرار بر اجتماع در برابر سفارت عربستان آگاه بودهاست، بلکه اجتماع کنندگان را نیز میشناختهاست. اگر گفتگو را با آنها انجام داده بود، هم میباید به نیروهای انتظامی دستور میداد در صورت توقف از قول و قرار، متفرقشان کند و هم بعد از وقوع نمیتوانست بگوید «عناصر نفوذی» و «خودسر» و «افراطی» و … به سفارت حمله کردهاند. اما جملههای ذوالفقاری بروشنی حاکی است که هم مخاطبان فرماندهان نیروهای انتظامی بودهاند و هم اجتماع و حمله کنندگان بر دو طرف گفتگو شناخته بودهاند. و
3. ذوالفقاری میگوید: ما گفتیم خیال ما راحت نیست. پس پیشاپیش وزارت کشور میدانسته است قرار بر تجمع در برابر سفارت عربستان است. از اطمینانهای داده شده، «خیالش راحت نشدهاست». باوجود این، چرا اقدام لازم برای اینکه «خیالش راحت شود» بعمل نیاوردهاست؟ چه مقامی برخوردار از چه قدرتی آنها را از اینکار بازداشتهاست؟
٭ اما خامنهای توی دهن چه کسانی میزد وقتی میگفت اینها را تند رو نخوانید؟ عقل اینها از کدام «بزرگترها بیشتر است؟:
● حسن روحانی، «رئیسجمهور » گفتهبود: « …حرکتی که توسط جمعی افراد افراطی .. در تهران و مشهد صورت گرفت و به واردآمدن خسارت به سفارت و کنسولگری کشور عربستان ـ که شرعاً و قانوناً باید در پناه جمهوری اسلامی ایران در امنیت باشد ـ منجر گردید، به هیچ عنوان قابل توجیه نیست و قبل از هر چیزی توهین به نظام و لطمه به آبروی جمهوری اسلامی ایران تلقی میشود. همه مسئولان نظام، عزم قاطع دارند که با این خودسریها و اعمال مجرمانه برخورد جدی شود.
● هاشمی رفسنجانی، «رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام» گفته بود: «…حرکات افراطی و حمله به اماکن دیپلماسی و تخریب و خشونت، ادامه راه را سخت و بحرانهای منطقهای را تشدید میکند.
● آیتالله ناصر مکارمشیرازی، «مرجع تقلید» گفته بود: «…این کارها را نباید انجام داد، این قبیل اقدامات هم برای نظام و هم برای اسلام هزینههای سختی دارد، وقتی دنیا در حال محکومکردن سعودیها هستند، چرا ما کاری کنیم که ورق برگردد؟ امیدوارم دوستان بر اعصاب خود مسلط باشند و بهانه به دست دشمن ندهند و جلو نفوذیها را بهشدت بگیرند.
● شیخ صادق لاریجانی، «رییس قوه قضائیه» گفته بود:… تعرض به سفارت عربستان حرکتهای غلط و غیرمنطقی و نامعقول بودند. تعرض به سفارتخانه هیچ اثری ندارد.
● اسحق جهانگیری «معاون رییس جمهور » گفته بود: « …نمیشود که فردی بگوید میخواهم با دنیا رابطه دوستانه داشته باشم اما فرد دیگری برود و سفارتی را آتش بزند. همگان باید ببینند که دولت چه حرکتی را در پیش گرفته است و از آن حرکت تبعیت کند.
● سردار علی شمخانی «دبیر شورای عالی امنیت ملی» گفته بود: « …تعرض به اماکن دیپلماتیک عربستان در تهران و مشهد مشکوک است. اینگونه اعمال قبیح و غیرقابل قبول است
● سردارحسین ذوالفقاری، «معاون امنیتی و انتظامی وزیر کشور» گفته بود: تعرض به اینگونه اماکن از موضع رسمی کاملاً رد است و اینگونه اقدامات مورد تأیید مقامات کشور نبوده و نیست و قاطعانه با هرگونه تعرض به سفارتخانه های خارجی در تهران برخورد خواهد شد