در این سخنرانی، پیشگیری نیز کرد: اعتراض به چگونگی انجام انتخابات در 7 اسفند (رأی گیری) و روزهای بعد از آن (شمارش آراء) را، خدمتگزاری امریکا گرداند و پیشاپیش، ممنوع کرد.
ترتیب کار مهندسی:
1. تعیین نامزدهائی که قطعا باید وارد دو مجلس شوند و ترکیبی که هریک از دو مجلس باید پیدا کند. و
2. تعیین صلاحیتها توسط اطلاعات سپاه به ترتیبی که دو مجلس ترکیب مورد نظر را پیدا کند. طرفه اینکه سعیدی، نماینده خامنهای در سپاه، به نقش سپاه در مهندسی «انتخابات» اعتراف و آنرا توجیه میکند. او میگوید: «در انتخابات ما معیار را میگوئیم. کاندیدای اصلح را با معیار و شاخصها میسنجیم و آنها را به مردم اعلام میکنیم.»
البته، این اعلام را سپاه از طریق احمد جنتی انجام میدهد.
3. مأموریت بسیج و نیز افراد سپاه در پرکردن صندوقها و
4. شورای نگهبان گفتهاست تا روز انتخابات، میتواند فرد تأیید صلاحیت شده را رد صلاحیت کند. در حقیقت، مرحله دوم مهندسی «انتخابات»، مرحله جلوگیری از انتخاب شدن کسانی است که بنابر ملاحظات، صلاحیت آنها تأیید اما نباید انتخاب شوند. بنابر اطلاع موثق، «شورای نگهبان» (بخوانید جنتی) به عارف اخطار کردهاست هرگاه کسانی را که نباید انتخاب شوند در فهرست نامزدها قراردهد ، علاوه بر رد صلاحیت شدن آنها، انتخاب شدن دیگران هم بخطر خواهد افتاد. اینست که در فهرست او، ناشناسها بیشتر از شناسها هستند.
5. اعلان نتیجه توسط «شورای نگهبان» . و
6. قوه قضائیه دو وظیفه بر عهده دارد: تشکیل پرونده، به اتفاق سپاه، برای نامزدهای مزاحم و جرم شناختن اعتراض به نتایج انتخابات و تحمیل سکوت.
7. وظیفه شاخه تبلیغاتی، با کارگردانی عناصری چون حسین شریعتمداری و همانندهای او، ترور شخصیت، پیش و در جریان و بعد از اعلان نتایج است.
از مردم ایران خواسته میشود در چنین انتخابات مفتضح و تا بخواهی تحقیرآمیز شرکت کنند.
● هدف از مهندسی انتخابات خمینی زدائی هست اما تضمین بقای رژیم در دست «اصولگرایان برای یک نسل دیگر» نیز هست:
گاهی اوقات همزمانی برخی از حوادث به قدری شفاف و روشن است که انسان را شگفت زده میکند: شب 21 بهمن، زمانی که صدا و سیما و رسانههای مختلف حاکمیت ایران، مردم را به شرکت در راهپیمایی 22 بهمن، روز پیروزی انقلاب اسلامی ایران، دعوت میکردند – و مردم آنرا اجابت نکردند -، شورای نگهبان عدم صلاحیت نوه «بنیانگذار جمهوری اسلامی» را به دلیل کمی سن و عدم توانایی از تشخیص ولی فقیه آینده اعلان میکند و داغی بر سینه باقیمانده حامیان خمینی می نهد. و یادمان نرود که از هر سو، صدا بگوش میرسد که مجلس خبرگانی که با انجام «انتخابات» 7 اسفند تشکیل خواهد شد، رهبر آینده را «انتخاب» خواهد کرد. یعنی خامنهای بیمار و در دوره مجلس خبرگان جدید، ممکن است بمیرد. در واقع هماکنون ترکیب مجلس خبرگان معین و تکلیف «رهبر» آینده معلوم است.
سید حسن خمینی وسیله دو تن از فقهای شورای نگهبان ،به دستور سید علی خامنهای، رد صلاحیت شد. یکی از این دو احمد جنتی و دیگری محمد یزدی. نخست گفته شد شاهرودی این کار را کردهاست. زیرانامزد جانشینی خامنهای است. از مسموعات یکی نیز ایناست که قرار است شاهرودی رهبر و مجتبی خامنهای متصدی واقعی این مقام بگردد. قصد از حذف حسن خمینی هم کوتاه کردن دست مراجع قم و نیز بخشی از رژیم که بر سر جانشین خامنهای با او و باندش در اختلافند است.
در واقع، خبر اختلاف بر سر حضور سید حسن خمینی در مجلس خبرگان، از مدتها قبل بر سر زبانها بود. بسیاری او را از حضور در این انتخابات برحذر میداشتند. او را تهدید نیز میکردند. گروه دیگری خواستار حضور او در این مجلس بودند. نزاع هم بر سر جانشین خامنهای بود و هست.
باری، روز 21 بهمن، رد صلاحیت سید حسن خمینی اعلام شد و میتوان گفت این روز، روز سرنوشت سازی برای رژیم بود. زیرادر روزی که جشن انقلاب تدارک دیده میشد، شاخص خانواده خمینی بیصلاحیت اعلام شد. یعنی غول استبدادی که خمینی بارآورده بود، او را خورد.
سخنان نجات الله ابراهیمیان، سخنگوی شورای نگهبان، بر همگان معلوم کرد که سر مهندس سید علی خامنهای است و مهندس های دستیار او احمد جنتی و طائب رئیس سازمان اطلاعات سپاه هستند.
نجاتالله ابراهیمیان، دانشآموخته حقوق در فرانسه است. یکبار پیش از این، در تیرماه، با این سمت خداحافظی کرده بود. برای بار دوم بود که در اعتراض به مهندسی انتخابات توسط جنتی گفت: «امروز استعفای خود را تقدیم آیتالله جنتی کردم و دیگر بنده سخنگوی شورای نگهبان نیستم. درباره پذیرفتهشدن یا نشدن چیزی نشنیدهام». درباره علت استعفایش هم گفت:«وقت مناسبی نیست که دلیل استعفای خود را بیان کنم».(استعفای او در دیماه در روزی بود که شورای نگهبان قرار بود اسامی تایید صلاحیت شدگان را اعلام کند)
اما وقتی، در 21 بهمن، « شورای نگهبان» اسامی تایید صلاحیت شدگان مجلس خبرگان را اعلام کرد، ابراهیمان چاره را در افشاگری، ولو سربسته، دید. معلوم کرد که صلاحیت نامزدها توسط فقها و حقوقدانان «شورای نگهبان» انجام نگرفتهاست. رد صلاحیتها و تصمیمات تنها بوسیله احمد جنتی و شاهرودی و محمد یزدی و سازمان اطلاعات سپاه پاسداران و برخی از اعضای بیت رهبری صورت گرفتهاند.
نجات الله ابراهیمیان سخنگو و حقوقدان شورای نگهبان میگوید:
«…در قانون انتخابات مجلس خبرگان رهبری هم این موضوع تصریح شده اما در عمل زمینه این نظارت توسط دبیر محترم شورای نگهبان هنوز فراهم نشده است. منتظرم تا زمینه این نظارت فراهم شود تا پس از اطلاع از فرایند و چگونگی احراز صلاحیتها، اظهار نظر کنم … علتی که تاکنون درباره انتخابات مجلس خبرگان اظهار نظر نکردم این است که هنوز این نظارت استصوابی توسط دبیر محترم شورا فراهم نشده است و اگر ان شاء الله در آینده ایشان زمینه طرح موضوع و بررسی شیوه احراز صلاحیت ها را در جمع 12 نفره مشخص کردند، من هم اطلاعات به میزانی که بدانم در اختیار رسانه ها قرار خواهم داد».
ابراهیمیان در ادامه مصاحبه با ایرنا که بعدها از روی وب سایت این خبرگزاری به دلیل فشارها برداشته شد میگوید : «… نظارت استصوابی برای بررسی صلاحیت نامزدهای خبرگان همچون بررسی صلاحیت نامزدهای مجلس اعمال نمیشود و نه تنها حقوقدانهای شورا در بررسی صلاحیت خبرگان دخالت داده نمیشوند بلکه همه شش نفر از فقهای شورا هم درگیر این موضوع نشدهاند».
به این ترتیب، صلاحیتهای اعضای مجلس خبرگان را تنها بخشی از «اعضای فقیه شورای نگهبان» «تشخیص» دادهاند. نقش دو تن از آن ها شناختهاست. احمد جنتی و محمد یزدی. با شاهرودی میشوند سه نفر. در حقیقت، صلاحیتها را این سه نفر نیز تعیین نکردهاند، بیت و اطلاعات سپاه تعیین کردهاند.
و برای اینکه بدانیم: جنتی مهندس مجری «انتخابات» برای رأی مردم چه محلی از اعراب قائل است، قول او را میآوریم:
«ملت به عنوان ایتام محسوب میشوند و عالمان در حکم قیم و والیان امر هستند که کار رسیدگی به تمام امور مردم را دارا هستند.» باز: «ولی فقیه نسبت به جان و مال و ناموس مردم اختیار دارد.همان اختیاری که پیغمبر اکرم (ص) داشت. فقیه این مقام و ولایت را به منظور حفظ مصلحت امت دارد.» و باز: «بعد از آل محمد، امت حالت یتیمی را دارد که پدر ندارد و سفارش کردهاند که علما به جای امامان از آنها کفایت کنند و هدایت امت را بر عهده بگیرند مانند قیمی که بعد از پدر متکفل اداره امور ایتام است».
یعنی اینکه مردم «رأی ندارند» بمعنای حق بر ولایت بر اداره امور خویش و «رأی باید بدهند». زیرا باید در حکم یتیم و صغیر بودن خویش و قیمومت «ولی فقیه» را بر خود تصدیق کنند. تحقیری که اندازه نمیشناسد.
٭گویائیهای رد صلاحیت سید حسن خمینی:
1. رد صلاحیت فردی مانند سید حسن خمینی، نوه خمینی، آنهم به بهانهای پوچ، برای خامنهای و دستیاران او، بدون پیآمد نمیشود:
● سید حسن در شبکه روابط شخصی قدرت بس گستردهای است. روحانیون، فقها و مراجع در عراق، لبنان، هندوستان، قم ، مشهد، تهران و…، تقریبا اکثریت خانواده های مذهبی ایران در این شبکه هستند. رد صلاحیت او، این شبکه را با خود به مقابله برانگیختن است. این شبکه، از قتل احمد خمینی، به دستور خامنهای، با او و رهبریش مخالف است و در هر فرصتی، این مخالفت را ابراز نیز میکند. یادآور میشود که سردار مشفق، معلوم کرد که حسن خمینی نزد خامنهای رفته و از او خواستهاست رهبری را به صاحب آن بازگرداند. از دید این شبکه، خامنهای غاصب مقام ولایت مطلقه فقیه است.
● نفوذ این خانواده و حمایت حسن خمینی از میر حسین موسوی و مهدی کروبی و زهرا رهنورد در کودتای انتخاباتی سال 88 و به خصوص ضمانت او و گذاردن وثیقه جهت آزادی فرزند دکتر محمد حسین بهشتی، و نامزد شدنش بصواب دید هاشمی رفسنجانی، نگرانی باند خامنهای و باند او را تشدید نیز کردهاست.
● رد صلاحیت حسن خمینی ، بیحرمتی به مراجعی می باشد که او را تایید کرده بودند از جمله شبیری زنجانی، موسوی اردبیلی،جوادی املی و… معنی این بیحرمتی ایناست که روحانیت بطور عام و مراجع بطور خاص، حق مداخله در تعیین رهبر جمهوری اسلامی را ندارند. حق ندارند بگویند چه کسی برای عضویت در مجلس خبرگان صلاحیت دارد و چه کسی ندارد. آنها تنها تکلیف دارند و آن اطاعت از «رهبر» است. بنابراین، رد صلاحیت حسن خمینی، سلب صلاحیت در تشخیص صلاحیت نامزد «رهبری» و اعضای مجلس خبرگان از این روحانیان نیز هست: آیهالله سیستانی، آیت الله جوادی املی، آیت الله موسوی اردبیلی، آیت الله شهرستانی، آیت الله خرازی،آیت الله صادق روحانی ، آیت الله محمد روحانی، آیت الله صدر، آیت الله صدوقی، آیت الله بیات زنجانی، آیت الله شبیری زنجانی، ، آیت الله موسوی بجنوردی و هاشمی رفسنجانی، اشراقی، اعرابی، هاشمیان، طاهری اصفهانی، محسن رضایی، معین نجف آبادی، سید محمد خاتمی، خرازی، مصطفوی، هندی، پسندیده، حائری، ولایی، عبدالله نوری، و.. که همگی، علاوه بر مقام و موقعیت در سلسله مراتب روحانیت، نسبت به خانواده خمینی وابستگی های نسبی و سببی دارند.
2. گرچه در «رهبر» کردن خامنهای نیز به مراجع قم حق مداخله داده نشد، سهل است مقامی که متعلق به اعلم و اعدل و اتقای مراجع بود (بنابر قانون اساسی) به خامنهای داده شد که به زحمت «مجتهد متجزی» بود، اما با رد صلاحیت سید حسن خمینی، رژیم با تنها پایه خود که روحانیت است نیز قطع رابطه میکند. هرگاه حوزههای دینی موقعیت را برای قطع وابستگی با رژیم مغتنم بشمارند، رژیم بیپایه میشود و در معرض سقوط قرار میگیرد.
● چرا خامنهای، در مقام پرهیز از عواقب رد صلاحیت، برای تایید صلاحیت سید حسن اقدام نکرد؟:
باوجود تبصره دوم قانون «کسانی که رهبر جمهوری اسلامی صریحاً و یا ضمناً اجتهاد آنان را تأیید کرده باشد، از نظر علمی نیاز به تشخیص فقهای شورای نگهبان نخواهند داشت»، چرا خامنهای اقدام به تایید اجتهاد و صلاحیت سید حسن خمینی نوه بنیانگزار انقلاب اسلامی نکرد؟ زیرا اگر سید حسن خمینی توسط خامنهای تایید صلاحیت میشد، عوارض زیر را ببار میآورد:
1. خود، اجتهاد و صلاحیت کسی را تصدیق کرده بود که «رهبری» را حق خود میداند. باوجود او در مجلس خبرگان، تحمیل مجتبی خامنهای و هرکس دیگری از خط و ربط خامنهای بسیار مشکل و مانع از قوام و دوام رهبری او میگشت. و
2. «شورای نگهبان» دیگر نمیتوانست مهندسی انتخابات را انجام دهد و خامنهای نیز نمیدانست که اعتراض به عملکرد «شورا» را خیانت و بدستور امریکا بخواند.
3. لازم میآمد صلاحیت روحانیان مجتهد و نا موافق با خامنهای و باند او هم تصویب شود. یعنی ترکیب مجلس خبرگان تغییر کند.
٭ مجلس خبرگان و ترکیب آن گویای مجاز بودن خیانت و جنایت و فساد به بهانه «حفظ نظام»:
کسانی چون فلاحیان و ریشهری و دری نجف آبادی و مصباح یزدی و محمد یزدی و هاشمی رفسنجانی و رئیسی و لاریجانی و…، که در جنایتها و فسادها و خیانتها شرکت داشتهاند، عضو مجلسی میشوند که «رهبر» بعدی را تحت امر سپاه، «انتخاب» میکنند. پیش از این میگفتند، اعضای مجلس خبرگان باید مطیع رهبر باشند. رهبر را خدا معین میکند و خبرگان او را کشف میکنند. اما، حالا، محض رد صلاحیت کسانی که باید صلاحیتشان رد میشد و شد – از جمله حسن خمینی -، میگویند موقع مجلس خبرگان برتر است زیرا «رهبر» را این مجلس انتخاب میکند. سخنان شیخ محمدی یزدی گویا هستند: به گزارش عصر ایران به نقل از خبرگزاری فارس، شیخ محمد یزدی، در همایش جایگاه، وظایف و … گفتهاست:
«…این مجلس تکیهگاه اصلی اساس حاکمیت است و در طول و عرض رهبری قرار دارد به همین علت جایگاه مجلس خبرگان نخست! و بعد از آن جایگاه رهبری است، مگر اینکه عامه مردم همانند دوران قبل از انقلاب اسلامی بدون واسطه بخواهند فقیه جامع مورد نظر را انتخاب کنند». بدینتریب، شیخ محمد یزدی جایگاه خود و دیگر اعضای خبرگان را بالاتر از جایگاه خامنهای میداند. هاشمی رفسنجانی کمتر از این گفت و مورد هجوم شدید وسائل ارتباط جمعی در خدمت خامنهای، قرار گرفت.
طرفه اینکه او میگوید در مجلس خبرگان نباید از افراد پیر و ناتوان استفاده کرد. از قرار، منظور هاشمی رفسنجانی است. باوجود این، خود او از هاشمی رفسنجانی پیر تراست. کسانی که با او همدسته هستند، همه بیشتر از 80 سال عمر دارند:
● آمار سنی برخی نامزدها که بیشتر از 80 سال عمر دارند:
احمد جنتی، 89 سال
احمد محسنی گرکانی ،89 سال
حبیب الله مهمان نواز،89 سال
علی اصغر معصومی ،89 سال
محمد باقر باقری کنی ،89 سال
سید علی اکبر قریشی ،87 سال
محمد فیضی ،87 سال
امامی کاشانی ،84 سال
محمد یزدی ،84 سال
حسن آقا شریعتی نیاسر،82 سال
سید عابدین قربانی ،82 سال
سید محمد شاهچراغی ،81 سال
سید محمد نقی شاهرخی،81 سال
سید محمد تقی مصباح یزدی ،81 سال
ابوالقاسم وافی ،80 سال
احمد بهشتی ،80 سال
مرتضی مقتدایی ،80 سال
اکبر هاشمی رفسنجانی ،80 سال
حسن مجتهد شبستری ،78 سال