جناب خامنه ای عیدتان مبارک
همانطور که مستحضر هستید ، ملت محترم ایران عزیز به درازای تاریخ سرزمین کهن سال و پر افتخارشان به منظور ادای احترام و قدر شناسی به پیشگاه آفریدگار زیبائی ها، فرا رسیدن نوروزرا برای چندمین هزاره جشن می گیریند .
در رهگذر این چرخش زیبا ی خورشید و ماه و زمین که زندگی مجددا به زمین در خواب فرو رفته باز میگردد ، این ملت حیات دوست هر کدام بنا بر توانشان به بهار خیر مقدم می گویند ، فرزندان برای بازدید از پدر و مادر هاشان کوله باری یک سال فراغ را بر زمین می گذارند و با یک سبد شادی رهسپار خانه پدری می شوند . بر آنها که در این زمان بر آرزویشان جامه عمل پوشیده می شود نوروز مبارک باد .
جناب خامنه ای گرامی ،امیدم بر این است که تقدیم این درد نامه به حضور مبارکتان در این ایام نوروز هم برای شما سربلندی و هم برای آنها که به هر دلیلی در هر بندی هستند آزادی و رهائی را به ارمغان بیاورد .
پیشاپیش در صورت بروز هر سوء تفاهمی پوزش میخواهم .
از شما چه پنهان در پس این نزدیک به چهل سال دوری از ایران عزیز برای اولین بار چند روزی بود که یک بغض خفه کننده و ضجر آوری سخت گلویم را می فشرد .
از آنجا که بنا بر اراده خداوند رحمت ، خوشبختانه در این عمر ناچیز افتخار تجربه تمامی این پنج مصیبت بر شمرده در آیات زیر را نصیبم فرموده !!و هر بار بیشتر از گذشته این بنده ناچیز را افزون تر از چشیدن شیرینی مصیبت قبلی مورد مرحمت خود قرار می دادند بر آن شدم تا بنام و یاد کسانی که بهر دلیلی از بروز این مصیبت ها اظهار شکایتی دارند و بغض مصیبت های وارده گلویشان را می فشارد ، این کوتاه قلم تقاضایشان را مستقیما به عرض مبارک برساند ؛
باشد که با نظر مساعد امر به اجرای این تقاضا بفرمائید . خداوند رحمان و رحیم در سوره بقره می فرماید “
وَ لَنَبْلُوَنَّکُم بِشىَْءٍ مِّنَ الخْوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِّنَ الْأَمْوَالِ وَ الْأَنفُسِ وَ الثَّمَرَاتِ وَ بَشِّرِ الصَّابرِین
الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِیبَهٌ قَالُواْ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُون
أُوْلَئکَ عَلَیهْمْ صَلَوَاتٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَ رَحْمَهٌ وَ أُوْلَئکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ ،سوره بقره.
این ترجمه را وامدار معلم گرامیم حضرت طالقانی هستم
“فعل مؤکد- لنبلونکم، پیش گویى آزمایش سخت و سازنده و لزوم آنست، تا مخاطبینى که محرک ایمان و مشخص شدن مسئولیتها بحرکتشان آورده آماده برخوردها و رنجها و دگرگونیها شوند. بشىء، با باء ملابست و هیئت تنکیرى- برخوردى مستقیم و ابتلایى بیش از وضع عادى، و من الخوف و معطوفات تفصیلى آن، رویدادهاى گوناگون آن را مینمایاند .
__________________________________________________
الثمرات، شامل هر گونه بهرههاى زندگى- کشت، میوهها، فرزندان- میشود، که از آثار بهم خوردن امنیت عادى و حالت بسیج و دفاع و جهاد است. اینها که باید نظامات پست را واژگون کنند و زنجیرهاى اسارت را از ملل بردارند و قبلهها را برگردانند، باید از چنین آزمایشهاى خطیر چون پولاد آب دیده بیرون آیند- و از وازدگان، خالص و متمایز گردند..
وَ بَشِّرِ الصَّابِرِینَ: الَّذِینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِیبَهٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ- خطاب جمع، به شخص رسول (ص) عدول یافته تا از زبان و بشره صادق و شاهد او که طلیعه امیدها و پیروزیها و مقامات عالى است این بشارت نمودار شود..
چگونگى تفکر و دید جهانى و لطافت روح آنها را صابر و پایدار ساخته و تازیانه مصائب بیدارتر و هشیارتر و پایدارتر و فروغ ایمانشان را فروزان و میدان دیدشان را وسیعتر میگرداند:
الَّذِینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِیبَهٌ … بینش برتر خود را با این تعبیر جامع اعلام مینمایند: قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ- ما در تصرف و ملک خداوندیم و خود و هر چه داریم در حقیقت از آن او، و خواه نخواه بسوى او رهسپاریم.
اینگونه اینها از پیچیدگى بخود و علاقههاى موهوم باز و گسترده میشوند. بعکس آنها، کسانى که بخود پیچیده و در لاک اوهام خزیدهاند و هدفى خدایى و برتر ندارند، در هجوم مصائب پیچیدهتر میشوند و رو بزوال میروند.
أُولئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَهٌ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ- اشاره اولئک و تکرار آن، مقام والاى روحى و خلقى آنها را مینمایاند. جمع صلوات ارتباطات پیوسته و همراه با امواج عنایات. علیهم و تقدم آن، انحصار و فراگیرى. من ربهم، جهت برترى و ربوبیت مضاف. رحمه، رحمت خاصى را میرساند: این صابران بلند اندیش که در مجراى سرچشمه عنایات و رحمت ربوبى و جالب آنند، صلوات و رحمت
خاص پروردگارشان چون قطرات پى در پى باران بر آنها مىبارد و چون. نسیمى از قلل بلند بر آنان مىوزد. آنان و کسانى را که در معرض اراده استوار و روح سرشارشان هستند شاداب و خرم میدارد. آنان که بچنین مقامى رسیدهاند و گیرنده صلوات و رحمت ربوبى میباشند، گوشه چشمى هم بمقامات و غنائم دنیوى بر نمیگردانند. آنها چون سراپا در حال جهاد و حرکت و مشمول صلوات و رحمتند، به هر بن بست گمراهى که برخورند راه حق را در مىیابند و پیش میروند” .
جناب خامنه ای ، از شما چه پنهان که ، در پس هر کدام از این تجربه های سراسر رحمت ، به حضور قرآن کریم مشرف می شدم و با وساطت این کلام زیبا ، هر دو راهی تشرف به حضور خداوند میشدیم ، و هر بار هم خداوند یواشکی بدون اینکه کسی متوجه بشود در گوشی می فرمود که، صبور باش و شاکر که بنده هم با دیده منت می پذیرفتم و جالب تر این هست که حلاوت پذیرش هر مصیبتی شیرین تر از مصیبت قبلی می بود .
جناب خامنه ای ، تصور کردم شاید بعضی از هم وطنان گرامی من در پس هر مصیبتی خدای ناکرده بخواهند زبان به گلایه بگشایند ؟ اما ممکن هست که از چنین نعمت آزادی که خداوند رحیم بر این بنده ارزانی فرموده بر خوردار نباشند و نتوانند استدعای خودشان را مستقیما به حضور جنابعالی معروض دارند ؟
به همین دلیل به شکرانه برخورداری از نعمت آزادی بیان در این سرزمین تصور کردم ، این قلم تمنای آنها را به حضورتان معروض دارد .
مطمئن هستم که در این ایام بازگشت حیات به زمین در حال موت ، شما بر آن می شوید که با صدور حکمی پدرانه امر به اجرای این تقاضا فرمائید . و مجددا شادی حیات بخش را به ملت ایران باز می گردانید ؟.
اجازه فرمائید تا قبل از تقدیم تقاضایشان معروض دارم که این بار نیز با وساطت قرآن کریم به حضور خداوند مشرف شدیم و مطلب را به حضورشان معروض داشتم .
خداوند فرمودند که ، تفاوت بین صفت رحمانیت و رحیمیت من چیست ؟ عرض کردم رحمان صفت خاص و شامل عام ، ………….. در این لحظه عرایضم را قطع فرمودند و اظهار فرمودند که این دو معانی را که همه می دانند ، برو سر اصل معنا !
حقیقتش را به خواهید چنان لکنتی بدور این زبان پیچید که ، به پت و پت افتادم ، خداوند فرمودند رحمان دادنی ست و رحیم گرفتتنی ، من یک باره بیاد شما افتادم گفتم به آقا بگم که ، شما با این کارتان می توانید رحیم شوید و در تاریخ ایران ماندگار گردید ، حتمی بهتر می دانید که آدمین در پس آن خطای خودشان و هبوط به درجه پائین ، خداوند طناب رحیمیت را فرستاد ( فتلقی آدم ) چون فرمود من رحیمم . و آنها دو با گرفتن آن طناب رحیمیت بخشوده و رستگار شدند .
و من تصور کردم این بهترین هدیه ایست که در این ایام نوروز می توانم خدمت شما تقدیم کنم ، چون شاید تا سال دیگر ممکن است که یا شما بر این مسند نباشید و یا من فوت کرده باشم ، پس لحظه بازگشت را مغتنم بشماریم و هر دو دست دردست یکدیگر ، از من بنام در بندها تقاضا و از شما به عنوان ……….. امر به آزادی و آنها که آزاد می شوند خوشحال و شما و من رستگار .
پس تا دیر نشده دستور فرمائید که ؛ حد اقل به مدت شش ماه هم که شده ،
۱- تمامی زندانی های سیاسی ، عقیدتی و غیره آزاد گردند.
۲- محصورین به آغوش ملت باز گردند .
۳- نویسندگان با قلم آزاد خود بر سینه تاریخ ایران بنویسند که، برای اولین بار این ملت آزادانه و عاشقانه نوشتند عید شما مبارک .
۴- شجریان ها همراه با وزیدن نسیم بهار بر سیم های سازشان آواز وطنم را در کوچه و بازار این سرزمین عاشق کش بخوانند .
۵ – دیگر هیچ ایرانی از هیچ حق ذاتی خود اعم از ورود ، و خروج از وطن و به وطن محروم نخواهد بود .
آقای خامنه ای ، تنها تصور کنید ، اگر حتی تصور کردنش هم سخت باشد که ، برای اولین بارتمامی یک ملت با سینه ای عاری از کینه و درد به استقبال این زیباترین لحظات سال می برود .و این شادی را مدیون امریه شما می شوند .
من پیشاپیش ضمن عرض تبریک سال نو، آرزو میکنم که شما و ما از صفت رحیمیت خداوند هستی بخش برخوردار شویم . مطمئن باشید که سند ماندگاری شما تنها به این دستور بستگی دارد . حمتی می دانید که عشق به آن وطن و آن ملت بر آنم داشت تا ، نه برای خودم که ، برای آنها که با تمام وجود دوستشان دارم چنین تقاضائی را به حضور شما عرضه کنم .با سپاس و آرزوی حصول آزادی هر کس از هر بندی .
دهم ماه مارچ ۲۰۱۶ و باز هم دور از وطن عزیز و در آمریکا .
شما میتوانید این مقاله و دیگر نوشتار این کوتاه قلم را در سایت انقلاب اسلامی در هجرت و سایت نادر انتظام مطالعه فرمائید. مثل همیشه پیک بهترین وسیله ارتباطی ما خواهد بود naderentezam@gmail.com
نوروزتان بهروز باد . نادر انتظام