☚ قهر روحانی و دنباله آن:
چند روز پیش، ناگهان، در برخی از شبکههای اجتماعی جریان سفرحسن روحانی به اطریش به مسئلهای تبدیل شد و مقامهایی برای آن، این و آن توجیه دروغ را تراشیدند. اما پرس و جو معلوم کرد که حسن روحانی آماده رفتن به اطریش بود. بهنگام خداحافظی با خامنهای، با برخورد سرد او روبرو شد. خامنهای به او گفت: این سفر هم هیچ نتیجهای به بار نخواهد آورد. بعد از موضعگیری او و فرمانده سپاه و شاخه تبلیغاتیش، گفتن این جمله، سبب شد روحانی از سفر منصرف شود.
بعد از آن، در روز دیدار عیدانه، خامنهای به هنگام حضور نمایندگان و وزرا، همراه با معاون اول، از روحانی خبری نشد. لذا گفته شد که اختلافات میان او و خامنهای تشدید شدهاست. البته این تشدید اختلافات از ابتدای سال به خوبی مشاهده میشد:
☚اختلافات میان مسئولان رده اول کشور کاملا خود را نمایان ساختهاند:
در یک سمت اختلافها خامنهای و خیل اعوان و انصار او ، همچون محمد علی جعفری، فرمانده کل سپاه، قرار دارند. او میداند که عرض وجود نکردن سپاه، ترس، خامنهای را به کارهائی وامیدارد که ضعف او را آشکار میکنند. چنانکه از بهمن ماه سال پیش بدینسو، قول و عملش، هم ترس و هم دستپاچکی او را آشکار میکنند. به همین دلیل این روزها که جعفری سال آخر فرماندهی خود را میگذراند، در این کار است که نشان دهد سپاه در کنار «رهبر» است و «رهبر» آینده هم کسی خواهد شد که «رهبر» میخواهد.
در سمت دیگر، هاشمی، خاتمی و روحانی رؤسای جمهور گذشته و حال و، در کنارشان، برخی از سیاسیون و روحانیون مانند کروبی و ناطق نوری رؤسای مجلس گذشته، قرار دارند. اینان مدیریت خامنهای را به زیر سئوال میبرند و به این و آن زبان، میگویند خامنهای « بصیرت» لازم برای تصدی مقام رهبری را ندارد. البته هاشمی رفسنجانی وقتی «ناآگاه یا خائن» خوانده شد، چاره را در این دید که بگوید بهتر از خامنهای وجود ندارد و او عاشق «رهبر» است! در این میان، نامه مهدی کروبی که سالها در حصر خانگی قراردارد که پاسخ شدیداللحن به رفتار و گفتار خامنهای (فتنهگر و نانجیب و… خواندن میر حسین موسوی و کروبی) و گردانندگان سپاه و بسیج، سکوت را شکست و نگرانی مستبدان و زورگویان را تشدید کرد.
رویدادهای چند روز اخیر معلوم میکنند که به قول سرداران، جعفری و حاجیزاده، مشکل دشمن خارجی نیست بلکه این نفوذیهای داخلی هستند که عرصه را بر خامنهای تنگ کرده و امنیت داخلی را به خطر افکندهاند. بد نیست خوانندگان عزیز بدانند، از دید او، این دو، همان را میگویند که خامنهای میخواهد، کسانی اقدام به ایجاد مشکل در امنیت داخلی نمودهاند که همگی از نیروهای وفادار به انقلاب و خمینی می باشند و کسی از خارج کشور به اینها نپیوسته و «تهدید امنیت داخلی» را مدیریت نکردهاست. کسانی مانند هاشمی رفسنجانی و سید محمد خاتمی ومیر حسین موسوی و یوسف صانعی و سید هادی خامنهای و علی اکبر محتشمی پور و اسد الله بیات زنجانی و کروبی و سید حسن خمینی، سران گروهی هستند که به آنها فتنه گر و نفوذی و… میگویند.
هنگامی که هاشمی رفسنجانی سخن از به پایان رسیدن دور موشک وفرا رسیدن دور گفتمانها زد، نخست دستیاران خامنهای به او حمله کردند و سپس خود او، لب به سخن گشود و دوست دیرین خود را نادان یا خائن خواند. سرانجام نوبت به فرمانده سپاه رسید:
هاشمی رفسنجانی، در همایش بانوی انقلاب که در سالن اجلاس سران برگزار میشد، گفت: «… اما آدمهای خشکه مقدس،جاهل و نادان نیز هستند. امروز همه مصیبت برای آنها این است که چند زن بدحجاب در خیابان باشند. بله این مصیبت است و این زنها باید حداقل حجاب اسلامی را داشته باشند …اما مسئله ایناست که بقیه مسائل مانند زندانها، ظلمها، سرکوبها و حقهایی که از مردم ضایع میشود، چه میشود… اگر میبینید برخی از خشکهمقدسها و دلواپسان اذیت میکنند، همانهایی هستند که قبلاً امام را هم اذیت میکردند.»؟ بدهی است یادش نبود بگوید از بانیان ردیف اول این بنای جنایت و خیانت و فساد، یکی او است. بسا او بیشترین نقش را داشتهاست.
هاشمی رفسنجانی از خشکه مقدسهای جنایتکاری که در خرداد 60، در خیابان ولی عصر و میدان فاطمی به جنایت مشغول بودند و سالهای بعد از کودتا نیز به جنایتکاری ادامه میدادند، صحبتی نمیکند. زیرا میداند این خشکه مقدسها که آن زمان خر مقدسها نامیده میشدند به رهبری احمد جنتی و در دوران ریاست جمهوری خامنهای خیابانهای تهران را برای برخورد با بد حجابها و آستین کوتاهها بالا و پائین میرفتند و به روی آنها اسید میپاشیدند و به پیشانی آنها پونس میزدند و دستهای آنها را رنگ میکردند.
مثل همیشه، هاشمی رفسنجانی یکی به میخ میزند و یکی به نعل. زیرا آن جرأت را ندارد که جنایتها و خیانتها و فسادهای دو دهه اول بعد ازانقلاب، به خصوص در دهه شصت (یعنی همان دوران طلایی خمینی!) را بر زبان آورد. به همین دلیل است که وقتی هم نامزد مجلس خبرگان میشود، طرفند «رأی سلبی» را بکار میبرد. زیرا میداند مردم به او و جنایتکارانی چون ری شهری، رأی نمیدهند. گرچه مهندسی انتخابات ایجاب کرد که «انتخابات» تهران پوشش «انتخابات» کشور بگردد و به مجلس خبرگان مشروعیت ببخشد، اما خامنهای بخاطر رأی سلبی که در واقع بر ضد او داده شدهاست، بشدت عصبانی است.
بهر رو، درپی سخنان هاشمی رفسنجانی، سردار جعفری که امسال سال آخر عمر فرماندهی او است (شهریور 96 زمان تغییر فرماندهی سپاه) وارد صحنه شد تا نشان دهد که این نهاد مسئولیت حفظ انقلاب را دارد و برای آینده رهبری نقشه های خود را کشیده است .
سردار جعفری و دیگر سرداران که اینک در کار تشدید بحران جنگ در منطقه هستند، تصمیم گرفتهاند در داخل کشور نیز جبههی رویاروئیها را بگشایند. اینک فاصلههای حملهها به روحانی و خاتمی و حسن خمینی و هاشمی رفسنجانی و دیگران را کوتاهتر کردهاند. قصدشان حالیکردن این امر به مردم است که سر سفره نشستهایم و کسی نمیتواند ما را از جایمان بلند کند. سفره دولت و کشور مال ما است.
● سردار جعفری در پاسخ به هاشمی رفسنجانی میگوید(به گزارش تسنیم، در حاشیه مراسم تودیع و معارفه مدیرعامل بنیاد تعاون سپاه پاسداران، در واکنش به برخی سخنان مطرح شده در همایش بانوی انقلاب):
«…وقتی نظام اسلامی میخواهد عدالت را جاری کند و دانهدرشتها را در محکمه افکار و وجدان عمومی محاکمه کند، معلوم است که صدای وااسلاما، دادخواهی و تظلم از کسانی که در معرض محاکمه هستند و وابستگان آنها بلند میشود. اینها میخواهند جای ظلم و عدل را عوض کنند».
بدینقرار، سردار جعفری علناً و صریحاً هاشمی رفسنجانی را به محاکمه خود و بستگانش تهدید میکند.
● اگر سخن «سردار» را در کنار گفتههای «حجهالاسلام» بجانی، «رییس شورای مرکزی انصار حزب الله شمال غرب ایران و عضو شورای هماهنگی انصار حزب الله و بسیجی» قرار دهیم، مسائل روشنتر میشوند. بجانی، امام جمعه طسوج، در مصاحبهای میگوید :
«…انصار حزبالله به منزلهِ خاکریزی است که توسط جمعی از بسیجیان ایجاد شده و متشکل از مجموعهای از مسلمینی است که در تلاشند تکالیف بر زمین مانده را بر دوش بکشند. برای مثال یکی از واجبات فراموش شده امر به معروف و نهی از منکر است. بویژه امر به معروف دولت از سوی مردم که ما سعی بر این داریم این بخش را احیاء کنیم …دیدگاه ما این است که یک جنگ همه جانبه شروع شده است که، در آن، اردو گاه ولایت سنگرهایی دارد و انصار حزب الله هم یکی از این سنگرها است و میخواهیم در این سنگر از مواضع ولایت دفاع کنیم. ما تکلیف محور هستیم و با توجه به موقعیتها و مسائل پیش آمده برنامههایی را طرح و اجرا میکنیم البته شاید در برخی موقعیتها نیز فعالیتی انجام ندهیم ولو اینکه دیگران آن را مهم بدانند…دیدگاه ما این است که جهت اجرای اسلام اگر جایی نیاز باشد که مثل نواب صفوی اسلحه به دست بگیریم، میگیریم و اگر نیاز باشد با قلم مبارزه کنیم، قلم به دست میگیریم. اما خودسر هم نیستیم و چون حکومت ما اسلامی است نواب گونه رفتار نمیکنیم. وگرنه اگر حکومت اسلامی نبود و با کسرویها روبرو می شدیم، نواب گونه رفتار میکردیم. مطمئن باشید که اگر حکومت اسلامی نبود برخی عناصر یک دقیقه هم نمی توانستند به این منوال ادامه دهند و کارهایی این چنین انجام دهند… برای مثال سخنرانی اخیر هاشمی رفسنجانی در مورد مسائل سوریه که صوتش منتشر شد، دقیقا همان موضع تکفیریهایی است که دست و پای دختر بچهای را بسته و در مقابل چشمانش پدر و مادرش را سر بریدهاند. حال اگر رئیس جمهور پیرو آقای هاشمی باشد، باید تذکر بدهیم، که ما این کار را در این مدت انجام دادهایم و اگر دیگران هم انجام بدهند و اعتراض ما به گوش ایشان برسد، این نوعی کمک و خدمت به دولت است. البته شاید از دید دیگران این یک کار سیاسی تلقی شود ولی حقیقت این است که کار ما صرفا امر به معروف است».
●اما سخن تندتر از رییس را بسیجی معاون مهدی عبدی در مصاحبه خود به گونهای گفت که موجبات دلخوشی سرداران را فراهم آورد و «فتنه گران» را بترساند:
«حزبالله برای آخرین بار به هاشمی و روباه خاکستری محمدخاتمی و تمام کسانی که بخواهند عرصه را به خیال خام خود بر امام خامنهای تنگ نمایند و از اصول و مبانی انقلاب عدول کنند و درصدد مطرح کردن شورای رهبری و تضعیف ولایت مطلقه فقیه باشند، هشدار میدهد اگر درصدد راه اندازی فتنهای دیگر در کشور باشند، حزبالله اینبار با راهاندازی فداییان انقلاب و اسلام توسط کمیتههای مجازات مردمی برای همیشه چشم فتنه را کور خواهد کرد!…آقای ریسجمهور! به والله فردا تاریخ قضاوت خواهد کرد و آیندگان خواهند پرسید که آیا با بتن ریختن بر قلب دانش این سرزمین چیزی عاید ملت شد؟ چرا مسئولین با وجود عهد شکنیهای مکرر بیگانگان باز به آنها اعتماد کردند؟
آقای ریسجمهور شما در قبال تک تک خون شهیدان مسئول هستید. به والله با این همه بد عهدی و کارشکنی شیطان بزرگ آمریکا اگر شما با قاطعیت اعلام نمایید که برجام به دلیل کارشکنی آمریکا از سوی شما لغو میشود تاریخ این حرکت حماسی و انقلابی شما را هیچگاه از یاد نخواهد برد و قلب نازنین حضرت ولی عصر (عج) نیز از شما خشنود خواهد شد!
… در جواب هاشمی این یک کلام کافی است که بگوییم اگر داعش وارد کشور میشد و سبیعه (صبیه) شما را به بردگی میبرد، آن وقت میدانستید که صنعت موشکی و دفاعی کشور و رشادتهای غیور مردان سپاه اسلام چقدر گرانبها و ارزشمند بوده است».
● و باز «سردار» جعفری به هاشمی رفسنجانی میتازد: «…امروز همه میدانند اینکه فردی خود را معیار حق بداند! و حریم دائمی برای خود ایجاد کند! در نظام ما منسوخ شده! و مردم همه را در برابر قانون برابر میدانند! اینکه دلسوزان انقلاب و کسانی را که بیشترین شهید را دادهاند و هنوز زخم میدانهای جهاد بر جسم و روحشان باقی است، بهعنوان خشکهمقدسهای اذیتکننده امام معرفی کنیم به چه معنی است؟! این یک بغض خطرناک نسبت به جریان ارزشی انقلاب اسلامی و آرمانهای حضرت امام خمینی(ره) است که ریشه در خاستگاه همین مردم ارزشی و آرمانخواه دارد و البته بیتوجهی آنان نسبت به اینگونه افراد».
● و «حجهالاسلام» بجانی ادامه میدهد: «…منکر ها متفاوتند؛ در مقابل برخی منکرها باید در چارچوب برنامههای مستمر و متداوم عمل کرد ولی بعضی دیگر از منکرات به گونهای هستند که باید در مقابل آن قد علم کرد. معمولا ما در کارهای مقطعی از روش تهدید استفاده کرده ایم که این نیز بر اساس فتوای امام خمینی(ره) است که فرمودند: هرجا دیدید جلوگیری از منکر موقوف به تهدید است، باید تهدید کنید و هر جا دیدید منکر با تجمع عدهای از مسلمین از بین خواهد رفت، باید جمع شوید. ما صرفا طبق احکام پیش میرویم و اگر طبق نوع منکر نیاز به حرکت متداوم باشد ما نیز چنین خواهیم کرد و اگر نیاز به حرکت مقطعی باشد یک اقدام مقطعی انجام خواهیم داد.
☚ در ادامه رویاروئیها میان خامنهای و سردارانش با هاشمی رفسنجانی و دیگر «سران فتنه»، به ناگاه صدا و سیمای ولایت که تنها مرکز دروغپراکنی گسترده و سریع در داخل کشور میباشد، به میدان آمد و خبر دروغی را انتشار داد: مشاور هاشمی رفسنجانی خبر از تعطیلی شبکه های اجتماعی داد تا مطالب مندرج در آن مورد بررسی قرارگیرد. این خبر را برخی دیگر از وب سایتهای وابسته به ولایت نیز انتشار دادند. دفتر هاشمی رفسنجانی خبر دروغ را تکذیب کرد. اما انتشار خبر دروغ و تکذیب آن، خود گویای شدت برخوردها و استفاده از هر حربه بر ضد یکدیگر، از جمله، ضد اطلاعات میدهد.
☚ در بحبوبحه رویاروئیها، مهدی کروبی، که با شرکت خود در دادن رأی به سمت تایید حاکمیت رفتهبود و خاتمی هم توجیه کرده بود که او و میر حسین موسوی هم خود را در درون نظام میدانند و نظام را تأیید میکنند، متوجه شد خامنهای تأیید حاکمیت را حربه حذف آنها کردهاست: «انتخابات» سال 88 هم همانند انتخابات سال 94 بود (در تهران موسوی پیروز شد و در بقیه کشور احمدی نژاد) و حصر شدگان نانجیب بودند و انتخابات و نظام را زیر علامت سئوال قراردادند. ایناست که در بخشهای از نامه، کروبی به خامنهای میتازد:
«…متاسفانه در هر دو دوره حق ملت سربلند ایران و اینجانب با دخالت بخشی از نیروهای سپاه پاسداران، بسیج و وزارت اطلاعات ضایع شد و فردی که حقهباز و دروغگو بود (احمدی نژاد) و نسبتهای ناروا به مقدسات و تشیع میداد، به ملت و کشور تحمیل شد تا فاسدترین دولت پس از مشروطیت بنام انقلاب اسلامی رقم خورد…متاسفانه جاه طلبی و ریاست برخی (خامنهای) را چنان فراگرفته که حد و مرزی برای هواهای نفسانی خود قائل نیستند و ثروت و فرزندان این ملت را قربانی مطامع بلند پروازیهای خود در منطقه قرار داده اند…ایستادگی و مقاومت در قبال نگرشهای مستبدانه، تنها راه اصلاح و بازگشت به مسیر قانون است.
…طنز ماجرا آنجاست که آنانی (خامنهای و مجتبی فرزند او و دستیارانشان) که سرمایههای مادی و معنوی کشور را به پای کذابی گذاشتند و نتیجه بصیرت شان این روزها برهمه روشن شده، بابصیرت و نجیب شدند و آنانی که هشدار دادند و این روزها را پیش بینی کردند و در چند سال گذشته برای تلاش اصلاح گرایانه شان متحمل حبس و حصر غیرقانونی شدند، نانجیب نام گرفتند…هیچ کس نباید به بهانه مصلحت با ظلم همراه شود و یا در مقابل آن سکوت کند. مصلحت خود را مصلحت کشور تعبیر و تفسیر نکنیم. باید در مقابل اندیشهای (خامنهای) که با انحصار قدرت غیرپاسخگو بدنبال حاکمیت تک صدایی است ایستاد…از حاکمیت مستبد (از خامنهای) بخواهید تا دادگاه علنیام، مطابق اصل ۱۶۸ قانون اساسی، ولو با ترکیب مورد نظر ارباب قدرت را تشکیل دهد تا به یاری خداوند و به اتفاق وکلایم با استماع کیفرخواست، ادله خود مبنی بر تقلب انتخابات ریاست جمهوری ۸۴، مهندسی انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ وآنچه بر فرزندان این کشور در بازداشتگاه های قانونی و غیر قانونی گذشت را به اطلاع عموم برسانم ».
پرسشهایی از کروبی شدهاند از جمله این پرسشها: چرا مانند منتظری شجاعانه اقدام به افشاگری نظام جنایتکار و به خصوص دهه طلایی خمینی ننمود، و چرا حداقل انتخابات سال 84 و 88 که میگوید مهندسی شدهاند و سپاه و بسیج تقلب کردهاند را در زمان خود، تمام و کمال افشا نکرد. آن زمان در نامه به خامنهای نوشت فرزند شما، مجتبی نیز در مهندسی انتخابات شرکت داشتهاست. اما نه آن زمان و نه این زمان، تفصیل تقلب در انتخابات را باز نگفتهاست. یکبار هم در مجلس گفت: بنابر تعداد آرای اخذ شده، آنها را در 2 و یا 3 ضرب میکنند. حق مردم و جوانانی که ظلم وصف ناپذیر بر آنها رفتهاست، باید در موقع خود ادا میشد. حالا هم باید ادا شود. اگر آن شجاعت پیدا میشد و ماجرای تقلب در انتخابات، بطور کامل باز گفته میشد، زمان رها شدن از «حاکمیت مستبد» کوتاه میشد. این پرسشها و پرسشهای دیگر بجا هستند. همین پرسشها از هاشمی رفسنجانی و سید حسین و سید حسن خمینی و سید محمد خاتمی و حسن روحانی نیز بجا هستند. اگر سرنوشت آنها، همانند سید احمد خمینی بشود، «گنجینه اسرار نظام» هم به زیر خاک میرود.
اما موقعیتی که، در آن، نامه نوشتهاست، موقعیت رویاروئی است و از دید این رویاروئیها باید در نامه نگریست. از این دید که بنگریم، خامنهای پس از مدتها حمله یک جانبه – که طرف مقابل جرأت حمله متقابل به او را نداشت -، اینک با حمله متقابل و شدید روبرو میشود. و تلاشش برای دست شستن از تقلب در انتخابات، بیهوده میشود.
☚ در کار بررسی سخنان فرمانده سپاه بودیم که مقالهای در روزنامه جوان انتشار پیدا کرد و شد «آفتاب آمد دلیل آفتاب». احتمالا یکی از وابستگان به سپاه خواستهاست از فرصت استفاده کند و لگدی محکم به تابوت «دوران طلایی امام» بزند. در تاریخ سه شنبه ۲۴فروردین ۱۳۹۵( روزنانه جوان، ص۲) توسط فردی به نام محمدرضا کائینی مقالهای با عنوان «حصر ارزش، حصر ضد ارزش! آقای کروبی!»، انتشار پیدا کرد. در آن، از جمله آمدهاست: «شما به همان دلیل یا مصلحتی در حصر هستید و محاکمه هم نمیشوید که در دوران طلایی امام! آیات شریعتمداری، قمی، روحانی و… الخ محاکمه نشدند و در حصر ماندند… نامهپراکنیهای شما هم به همان دلیل دیده و مسموع نخواهد شد، که نامههای آنها نشد… بهراستی شما و آقای موسوی در آن دوره درباره پدیده «حصر» چگونه میاندیشیدید؟ اگر شما یادتان نیست، من به خوبی به یاد دارم که کتککاری خود با طرفداران آقای شریعتمداری در مراسم ترحیم مرحوم اثنیعشری را با افتخار تعریف میکردید و از بابت همان دعوا، به آلاف و الوف رسیدید. من یادم هست که در سخنرانی پیش از خطبههای نماز جمعه تهران، بازرگان و دوستانش را به باد ناسزا گرفتید که چرا خبرنگاران رسانهها را برای مصاحبه به منزل آقای شریعتمداری میبردند؟ مگر مردم مسخره شما هستند که یک روز حصر را ارزش و روز دیگر ضدارزش میخوانید؟ مگر شما علاقهمند به بازگشت به دوران طلایی امام راحل نیستید؟ مگر به دریافت دهها سمت از ایشان افتخار نمیکنید؟ امروز نظام جمهوری اسلامی شما را به همان دوران بازگردانده و تنها چشمه کوچکی از نحوه مواجهه با شوریدگان بر نظام در آن دوران را، به شما نشان داده است… باز خدا پدر این «سید» را بیامرزد که نجیبانه تنها شما را «نانجیب» میخواند، اگر در آن دوران طلایی بودید، با چند کلمه فرمان همهتان را آویزان میکردند!!.»
این جمله جان کلام است. شهادت زمان است و زمان این شهادت را قلم کسی میدهد که در خدمت رژیم جنایت و خیانت و فساد است. زمان شهادت میدهد که آن دوران، یکی از سیاهترین دورانهای تاریخ ایران است. چرا که در آن دورن، «یاربد بر جان و ایمان ایرانیان زد». «یار بد»، خمینی بود که مردم بیشترین اعتماد را به او کردند و او بیشترین خیانت و جنایت را در حق ایران و دین و انقلاب و مردم ایران کرد. دوران او با کدام دوران از تاریخ ایران قابل مقایسه است؟ در کدام دوران، در حق ایران و دین و انقلاب و مردم ایران، اینهمه جنایت و خیانت شد؟
☚ فعلا جنگ میان شبکه خانواده خمینی با شبکه تارعنکبوتی که خانواده خامنهای بوجود آورده و سپاه، در جریان است. شبکه روابط شخصی خانوادههای خمینی و بهشتی و رجایی و صدوقی و دستغیب و منتظری، و… و خانوادههای هاشمی رفسنجانی و روحانی و کروبی و.. رویارو هستند.
موضعگیری فرمانده سپاه پاسداران به دلیل بیماری خامنهای نیز هست. در واقع، اگر بیماری خامنهای را ناتوانتر کند، سپاهاست که وارد میدان خواهد شد تا رهبری را که میپسندند به نمایندگی از سوی خدا و پیامبر و امام زمان به سر کار آورد و آلت دست خود گرداند .
برای اینکه مردم رأی بدهند، تبلیغ میکردند که اگر هاشمی رفسنجانی و لیست او برنده شوند و مجلس خبرگان رهبری را به چنگ آورند، اولاً تبلیغ دروغی بود. زیرا مهندسی «انتخابات» دقیق انجام گرفته بود و ترکیب آن همان میشد و شد که خامنهای میخواست. اگر هم جز این میشد، این سپاه بود و هست که «رهبر» دلخواه خود را تحمیل خواهد کرد. آن زمان که سپاه نیروئی نبود، اگر نبود، خامنهای بعنوان «رهبر» به مردم ایران تحمیل کردنی نبود.
روحانی و نزدیکانش باید بدانند و بسا میدانند که وقتی سردار جعفری مانند طوطی سخنان خامنهای در مورد برجام را تکرار میکند، در هوای «رهبر» سازی است. آن همه گستاخی کردن فرمانده سپاه به روحانی، «رئیس» جمهوری، هیچ نشانه دیگری ندارد مگر اینکه سپاه حال و آینده نظام ولایت فقیه را مال خود میداند و «رهبر» آینده نیز همان کسی میشود که سپاه میخواهد.
☚اما در رابطه با صحنه آمدن احمدی نژاد : «حجهالاسلام» روحالله بجانی میگوید: «…در مورد بازگشت احمدی نژاد در بدنهِ حزب الله اختلاف وجود داشته و همه به یک صورت فکر نمیکنند. اما در شهرستانها و استانها اغلب منتظر بازگشت او هستند. ولی در شهرهای سیاسی و پایتخت کمی تردید دارند. اما همهِ بچه حزباللهیها هم نظر هستند که اگر احمدی نژاد در خصوص اتفاقات دو سال آخر شفاف سازی کند، همه مشکلات (بازگشت او) حل میشوند و دیگر کسی حسب ظاهر قضاوت نمیکند. شفاف سازی شبهات گذشته برای طیف هایی باعث میشود تا از دو روی سکه اطلاع داشته باشند».
وقتی عضو برجسته شورای مرکزی انصار حزبالله و برخیهای دیگر از آمدن احمدی نژاد سخن میرانند باید به این اندیشید که چرا به هنگام بررسی بودجه دولت بر خلاف نظر دولت مبنی بر حذف 14 میلیون نفر از یارانه بگیران ، نمایندگان مجلس بر حذف 24 میلیون نفر تاکید داشتند ، یعنی اینکه مجلس در یک حرکت آگاهانه و برای مخالف کردن مردم با حسن روحانی، یارانه 24 میلیون نفر را قطع کرد تا سخنان احمدی نژاد به دل مردم بنشیند. آن سخن که گفت اگر من انتخاب شوم میزان یارانه مردم را به مبلغ 250 هزار تومان برای هر نفر خواهم رساند.
هنوز تکلیف « 100 میلیارد دلار گم شده» معین نشده، با رأی دیوان عالی امریکا، 2 میلیارد دلار از پول مردم ایران، به خانوادههای قربانیان ترورها پرداخت میشود. سیف و عراقچی و… مقصر را احمدی نژاد میدانند. زیرا او اوراق قرضه امریکا را خریده است و حالا آنرا به خانوادههای قربانیان ترورها میپردازند. و حقیقت ایناست که رژیم ولایت فقیه مردم ایران را یتیم و ایران را یتیم خانه گردانده و بخورهای داخلی و خارجی، هستی این «یتیم» ها را میخورند.
● از ابتدای امسال گویا دستور العملی از سوی بانکها صادر شده است مبنی بر اینکه کلیه وامداران و بدهکاران بانکی باید اقساط خود را در سر رسید هر ماه پرداخت نمایند که این نیز به نوبه خود فشار فراوانی بر مردمی که با قسط زندگی می کنند، وارد خواهد ساخت زیرا آنها همواره یک یا دو قسط خود را به دلیل عدم تعادل درآمد با هزینه به تاخیر میاندازند. از این پس، تحت فشار قرار میگیرند برای پرداخت اقساط بدهی. در حالیکه بدهکاران دهها میلیاردی اصلا ککشان هم نمیگزد، زیرا هیچ قانونی برای فشار بر آنها وجود ندارد و اگر هم وجود دارد کسی جرات اجرای آن را ندارد.