چاهی که خامنه ای در نهایت خود در آن سقوط خواهد کرد و ایران را به لبۀ نابودی خواهد کشاند
خامنه ای، این روزها وضع خوبی به لحاظ روحی ندارد و دل به جنگ با رئیس جمهور و مردم سپرده و نگران است که مجلس جدید را چگونه مدیریت کند. سال هاست که به عنوان فرمانده کل قوا، برای حفظ موقعیت خود از گزند نیروهای مسلحی که ولایت مطلقۀ او را نگاه داشته اند، از بازی ایجاد تفرقه و تضاد میان آنها استفاده نموده و برای نظارت، از کلیۀ سیاست های کنترلی بهره می برد.
برای حفظ ولایت مطلقه، او چندین نیروی نظامی و امنیتی را در کنار یکدیگر سازماندهی کرده است. چه بسا همین کار موجبات حذف وی را نیز فراهم آورند. زیرا میان آنها تضاد و اختلاف به حدی است که او ناچار است هر از چندی جلسه تشکیل دهد تا مگر میان فرماندهان این نیروها، متارکه برقرار کند. از قرار، زمان مصرف تدبیرهای او، به انتها رسیده است. زیرا اینک دستگاهی که او ساخته است، با خطر متلاشی شدن از درون روبرو است.
خامنه ای نیروهای مسلح کشور را با صرف ده ها میلیارد دلار به شکلی سامان داده است که حافظ او، بمثابۀ صاحب اختیار کشور باشند و در همان حال از او فرمان ببرند. و نیز، هر زمان که ضرور دید، از یک نیرو جهت سرکوب و مهار نیروی دیگر استفاده کند. بنابراین از این مهم غافل مانده است که هرگاه روزی این نیروها بخواهند در برابر یکدیگر صف آرایی نمایند، کشور را صحنۀ جنگ می کنند و بلای سوریه و سودان و یمن و… را بر سر ایران می آورند.
خامنه ای نیروی ارتش جمهوری اسلامی را در کنار و برابر نیروی سپاه پاسداران جمهوری اسلامی ایران قرار داده است. مقامات ارتش را، یکایک او منصوب می کند و آنها را به ترتیبی بر می گزیند که در برابر یکدیگر قرار بگیرند، و نه به ترتیبی که همکار یکدیگر باشند. و
● نیروی زمینی ارتش را در برابر نیروی زمینی سپاه و
● نیروی هوایی ارتش را در برابر نیروی هوا و فضای سپاه و
● نیروی دریایی ارتش را در برابر نیروی دریایی سپاه قرار داده است.
نیروی انتظامی و بسیج و چماقداران را به صورت محسوس، و غیر محسوس و نامرئی، برای مهار و سرکوب مردم شهرها، در شهرها مستقر، و سپاه را نیز حامی آنها گردانده است.
واواکی ها و اطلاعات سپاه پاسداران و اطلاعات نیروی انتظامی و اطلاعات قوۀ قضائیه و اطلاعات ارتش و اطلاعات بیت رهبری را نیز روبروی هم قرار داده است، تا بتواند اطلاعات مورد نیاز برای جلوگیری از هر اقدام اعتراضی را از پیش بدست آورد و این دستگاه ها همواره دستگاه های جاسوسی او بمانند.
برای روشن تر شدن اختلافات و تضادها، تنها به اختلافات میان سرداران سپاه پاسداران خواهیم پرداخت، تا نشان دهیم میان این تازه به دوران رسیده ها که تعداد آنها در طول سال های بعد از انقلاب و رشد قارچ مانند، به هزاران سردار ملا و مکلا رسیده، وضعیت به چه صورت است.
در زیر مجموعه فرماندهی کل قوا، ستاد فرماندهی ای وجود دارد که فرماندهی آن را به حسن فیروزآبادی، البته سرلشکر، واگذارده است که با برخی از سرداران، از جمله محمد علی جعفری فرماندۀ کل سپاه پاسداران و همچنین سردار یدالله جوانی مشاور نمایندۀ ولی فقیه در سپاه پاسداران و مدیر نشریۀ جوان و نیز سردار محمدرضا نقدی فرماندۀ سازمان بسیج، رو در رو است. اختلافات آنها گاهی اوقات علنی می شود.
به عنوان نمونه، سردار سرلشکر محمد علی جعفری فرماندۀ کل سپاه پاسداران، روز شنبه اول مهر۱۳۹۱ طی یک کنفرانس خبری که به بهانه سالروز شروع جنگ هشت سالۀ ایران و عراق برگزار شد، وقوع جنگ با اسرائیل را قطعی دانسته و گفته بود: “تهدیدات آنها تنها ثابت می کند که دشمنی آنها با اسلام و انقلاب، جدی است و نهایتاً این دشمنی ها به درگیری فیزیکی ختم خواهد شد”. محمدعلی جعفری با بیان اینکه “جنگ رخ خواهد داد، اما اینکه کجا و کی باشد، معلوم نیست”، تأکید کرده بود: “این اتفاق بالاخره رخ خواهد داد؛ چراکه انقلاب با این شتاب که به سمت اهدافش حرکت می کند، برای آنها قابل تحمل نیست، و بالاخره روزی شرایط جنگی را بوجود خواهند آورد. حتی اگر عقلانیت هم به خرج داده شود، اما این حادثه رخ می دهد”.
بعد از سخنان سردار سرلشکر محمد علی جعفری، سردار سرلشکر بسیجی، حسن فیروزآبادی، در ۱۷ مهر ماه ۱۳۹۱گفت: “برخی افراد بهگونه ای صحبت می کنند که این تصور در بین مردم ایجاد می شود که گویی می خواهد جنگ شود؛ در حالی که این نوع حرف زدن «اشتباه» است. وقتی یک فرمانده نظامی حرف می زند، «باید بداند» که از صحبت او برداشت سیاسی و امنیتی می شود و در صحبت کردن خود باید اینگونه مسائل را محاسبه کند”.
● خامنه ای جانشینی خود در سپاه پاسداران را به علی سعیدی داده است. او از کسانی است که در بارۀ «هلال شیعی» (همان کمر بند سبز یا شیعۀ مرکب از ایران و عراق و سوریه و لبنان) سخنرانی هایی کرده است. و در جریان کودتای انتخاباتی سال ۸۸، انجام آنرا توسط نیروهای سپاه علنی کرد. البته سردار سرلشکر جعفری در سخنرانی دیگری فاش گفته بود که کار، کار سپاه بود. در کنارِ سعیدی، ذوالنور یار مصباح یزدی و سردار یدالله جوانی به عنوان مشاور قرار دارند..
● فرماندهی کل سپاه پاسداران را به سرلشکر محمد علی جعفری داده است و او با بخش های مختلف سپاه، مشکل دارد
● ریاست سازمان اطلاعات سپاه پاسداران را به سردار حسین طائب داده است که با فرماندۀ کل سپاه پاسداران اختلاف دارد و به او اعتناء نمی کند. به گونه ای که جعفری از رهبری خواسته است این سازمان را بار دیگر به معاونت تبدیل کند تا بتوان آنرا کنترل نمود. علت درخواست سردار جعفری از رهبری این است که به دستور طائب در دفتر کار برخی مسئولان امنیتی، شنود کار گذاشته شده بود.
● فرماندهی سازمان بسیج سپاه پاسداران را به سردار محمد رضا نقدی داده است که با سردار جعفری و فیروزآبادی و…، در اختلاف می باشد.
● معاون جعفری، سردار حسین همدانی، در جریان سرکوب مردم در کودتای انتخاباتی سال ۸۸، به جمع آوری چاقو کشان و اوباش و آماده سازی آنها جهت حمله به مردم در عاشورای همان سال مشغول بود. بنابر دلایلی که هنوز نامشخص هستند، در سوریه، با او تسویه حساب شد و به قتل رسید. مرگ او، مانند مرگ مشکوک احمد کاظم، فرماندۀ نیروی زمینی سپاه، بر اثر سقوط هواپیما، بود.
● سردار سرلشکر فیروذ آبادی در چند نوبت از سردار جوانی و سردار نقدی بابت انتشار مطالب خلاف واقع در نشریاتِ زیر نظر خود، انتقاد کرده و خواستار جلوگیری از انتشار اینگونه مطالب شده است. وی در اردیبهشت ماه سال ۹۳ چنین گفته است:
به گزارش فرارو، روز گذشته رئیس ستاد کل نیروهای مسلح در سخنانی بی سابقه از برخی رسانه ها به خاطر انتشار اخبار «تفرقه انگیز»، «شایعه» و «تهمت» بی مبنا، انتقادکرد و گفت: “من خطی و سیاسی عرض نمی کنم، حتی رسانه هایی که به نوعی به نیروهای مسلح مرتبط اند، خطا می کنند. برابر مشی و منویات رهبری حرکت نمی کنند، باید روش شان را اصلاح کنند، والا ما با آنها برخورد می کنیم. رهبری فرمودند که از دولت حمایت کنید، به پیشرفت کشور کمک کنید، هرکس هر جا هست، همان جا را بسازد، انتقادِ مخرب نکنید، هو و جنجال نکنید، آرامش جامعه را بهم نزنید. خوب، اینها اصولی است که سیاسیون و رسانه ها باید به آن عمل کنند”.
فیروز آبادی همچنین با دفاع تمام قد از حسن روحانی گفت: “ما باید به این رئیس جمهور افتخار و شکرگزار وجود ایشان باشیم و باید همۀ همت مان را بگذاریم در پشتیبانی دولت که بتواند در این شرایط حساس، کشتی کشور را پیش ببرد”.
● فرماندهی سپاه قدس سپاه پاسداران را به سردار سرلشکر قاسم سلیمانی داده که او هم رابطۀ خوبی با سردار سرلشکر محمد علی جعفری ندارد
در مهرماه ۱۳۹۱، حجت الاسلام علی شیرازی در گفتگویی با هفته نامۀ ۹ دی، متعلق به حمید رسایی از اعضای فعلی مجلس، اختلافات میان این دو را تکذیب کرد.
گفتنی است که شیرازی از نزدیکان مصباح یزدی می باشد که در سپاه قدس نقش نمایندۀ «مقام معظم رهبری» را بر عهده دارد.
نمایندۀ خامنه ای در نیروی قدس سپاه دربارۀ اختلافات این دو فرمانده ارشد سپاه گفته بود: “سردار سلیمانی نیروی آقای عزیز جعفری است، آقای عزیز جعفری، فرماندۀ نیروی زمینی بوده است و آقای سلیمانی فرماندۀ لشگر ثارالله یا فرماندۀ نیروی جنوب. بچه های جنگ، یک ارادتی نسبت به همدیگر دارند، این ارادت قلبی است که فکر کنم تا قبر و بعد از قبر هم ادامه دارد … آقای عزیز جعفری فرمانده است، گرچه فرماندۀ دوران جنگ، بحث بالا و پایین نیست. یک علقه ای ایجاد کرده است بین افراد. همین امروز سردار سلیمانی می گوید و هفتۀ گذشته هم ایشان گفت که سردار جعفری اگر نکته ای بگوید، ما باید تبعیت کنیم. بله، رابطۀ ایشان با مقام معظم رهبری قوی است، ولی دلیل نمی شود فرماندۀ سپاه اگر چیزی را گفت، تبعیت نکند، و این تبعیت و علاقه وجود دارد و علاقه، طرفینی است. هم آقای عزیز جعفری به آقای سلیمانی ارادت دارد، و هم آقای سلیمانی به ایشان… به هر حال بعضی ها وجود دارند که می خواهند این افراد را تضعیف کنند، تا سپاه و نیروی قدس را تضعیف کنند که البته با این حرف ها اختلافی بوجود نخواهد آمد”.
شیرازی نمی خواهد بگوید هنگامی که سردار محمد علی جعفری در مورد جنگ با اسرائیل گفته بود: ” …جمهوری اسلامی روز به روز دارد قوی تر میشود. خوب، وقتی اسرائیل خودش را در معرض نابودی می بیند، دست و پا می زند. کار احمقانه هم سهل است و دست به یک جنگی می زند که حداقل بتواند یک نیشی به ایران بزند”.
در مخالفت با اظهارات او، سردار فیروزآبادی و سردار سلیمانی و سردار جزایری و حتی محمود احمدی نژاد، اظهارات کردند.
● فرماندهی هوا و فضای سپاه پاسداران را به امیر علی حاجی زاده واگذارده است که به جانشین فرماندهی کل سپاه پاسداران، یعنی سردار سرتیپ حسین سلامی نزدیک تر است تا سردار جعفری و این هر دو سردار، به همراه سردار غیب پرور، معروفند به سرداران سرب داغی (سرداران سرب داغ، به سردارانی گفته می شود که شعار می دادند اگر بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی بخواهند از منطقۀ پارچین دیدن کنند، جواب آن ها را با سرب داغ خواهیم داد!)
● فرماندهی نیروی دریایی سپاه را به سردار علی فدوی داده که به سردار فیروز آبادی نزدیک تر است، تا سردار محمد علی جعفری
و…
خلاصه در فرماندهی سپاه بلبشویی است که شخص خامنه ای در سال گذشته و به هنگام نزدیک شدن به زمان نوشیدن جام زهر تسلیم (امضای قرارداد وین)، مجبور شد از سردارانی چون سرلشکر محسن رضایی و سرلشکر رحیم صفوی بخواهد برای کنترل سپاه، بار دیگر به سپاه باز گردند .
دیر زمانی است که اختلافات سرداران سپاه مشهود تر شده است. با توجه به گفته ها و عملکرد، در سپاه، دو گروه مقابل یکدیگر قرار گرفته اند:
٭ جبهۀ اول، گروه جنگ طلبان و افراطیون:
اعضای این جبهه، مرکب از گروهی از سرداران سپاه هستند. متشکل از عده ای فرماندۀ دوران جنگ و برخی سرداران جنگ ندیده ای است که به هر شکل برای از دست ندادن قدرت، خود را همه کارۀ نظام می دانند و خود را آلت فعل خامنه ای می نمایانند و هر چه او بگوید به مانند طوطی تکرار می کنند؛ تا شاید موقعیت و قدرت خود را حفظ کنند.
این گروه می داند که خامنه ای از هر فرد یا گروهی تا زمانی حمایت می کند که به او نیاز داشته باشد، و بعد از انجام مأموریت و تمام شدن تاریخ مصرف به مانند دستمال کهنه ای به دور شان می اندازد. از اینرو، خود را جانبدار تکلیف محوری می دانند و چنان عمل می کنند که خامنه ای همواره به آنها احتیاج داشته باشد.
یادآور می شود که همین گروه از سرداران سپاه هستند که هر چند سید علی خامنه ای را ولی مطلقه می دانند، اما برای سپاه، شان و مرتبت علی حده، قائل هستند. در گذشته، برای موقعیت اول بخشیدن به سپاه در سلسله مراتب قدرت، با تهدید به اسلحه، هم مقام ولایت را از آن خامنه ای کردند، و هم به او مقام مرجعیت بخشیدند. و چون می دانند قدرتمدار عوامل پدید آورندۀ موقعیت خود را از میان می برد، پس به ترتیبی عمل می کنند که حذف نشوند و خامنه ای به آنها محتاج بماند. از جمله، در نزاع بر سر قدرت، همواره ضد طرفی قرار می گیرند که با «رهبر» زاویه پیدا کند. از اینرو، این گروه همواره ضد «اصلاح طلبان» و دیگر کسانی بوده اند که با خامنه ای زوایه پیدا کرده اند. از اینرو، با آنکه خامنه ای جهت حفظ مقام خود، تن به خوردن جام زهر موافقت با قرارداد وین (برجام) داد، اعضای این گروه این «نرمش قهرمانانه» را برنتافتند و کاسۀ داغ تر از آش شده اند. زیرا به خوبی می دانند قوت گرفتن رقیب در درون نظام، آنچه را که بطور غیر قانونی بدست آورده اند، و نیز موقعیت خود را هم، از دست می دهند. به اتکای این گروه است که خامنه ای «برجام ستیز» شد، تا مگر بباوراند او تن به نوشیدن جام زهر نداده است.
گفتنی است که این دسته از فرماندهان سپاه به دو شکل ملبس به لباس نظامی و نیز لباس شخصی، اقدامات مورد نظر را انجام می دهند. به روش کارشان در آینده می پردازیم. در اینجا یادآور می شویم که این گروه از فرماندهان سپاه معتقدند که
۱- در جریان پذیرش قطعنامه ۵۹۸، برخی از مقام ها خیانت کرده و امام را مجبور به نوشیدن جام زهر ساخته اند؛
۲- جنگ هشت ساله می باید ادامه می یافت و آن عده که امام را فریب داده و سبب پایان جنگ شدند، خطاکارند؛
۳- دولت بازرگان و بنی صدر را خائن می دانند و منتظری را ساده لوح و خاتمی را فتنه گر، و هاشمی را جزء ساکتین. و حسن روحانی را هم خط بنی صدر می دانند. از کودتای خرداد ۶۰، مقایسه با بنی صدر، امری مستمر شده است؛
۴- معتقد به صدور انقلاب به دیگر کشورها هستند. بنابراین دخالت مستقیم در بحران های دیگر کشورها را ضرور می بینند؛
۵- از کلیۀ توان جهت رویارویی با غیر خودی های درون رژیم، استفاده می کنند و با هر تحولی در کشور، مخالف می باشند؛
۶- در مورد توافق وین، معتقدند، مانند دوران امام خمینی، عده ای به خامنه ای فشار آوردند تا مگر او را مجبور به نوشیدن جام زهر شکست و تسلیم کنند؛
۷- با هر اقدامی که منجر به ایجاد آرامش در کشور و دور شدن از بحران گردد، به شدت مخالف هستند. چراکه موقعیت های اعضای این گروه و نیز سپاه، فرآوردۀ بحران ها (گروگانگیری و جنگ و بحران اتمی و حالا بحران جنگ در منطقه) هستند. ادامۀ وضعیت نیز نیاز به بحران دارد. به همین دلیل هر زمان که متوجه می شوند مسئولان کشور در حال حل مسئله ای هستند، درجا، با پرتاب موشک یا نمایش شهر موشکی، چوب لای چرخ مسئولان می گذارند؛
۸- به هیچ وجه حاضر به پذیرش حق حاکمیت و رأی مردم، وقتی عمل به حق است و دولت منبعث از حق مردم نیستند و در برابر آن می ایستند؛
۹- معتقد به بردن مردم به بهشت، با استفاده از شلاق، و حامی سیاست النصر بالرعب هستند؛
۱۰- همۀ غیر خودی ها را خائن، و خود را با آنها در جنگ می دانند
٭ افراد عضو دو گروه مستقر در این جبهه را می توان به شرح زیر معرفی نمود:
۱- گروه اول، سردارانی هستند که در حال حاضر در سپاه مصدر فرماندهی ها هستند: سردار سرلشکر جعفری، سردار امیر علی حاجی زاده، سردار حسین سلامی، سردار محمد خاکپور، سردار یدالله جوانی، سردار محمد رضا مقدم فر، سردار محمد رضا نقدی، سردار حسین رمضانی، سردار محمد جعفر اسدی، سردار علی فضلی، سردار علی زاهدی، سردار سید محمد میر لوحی، سردار مرتضی صفاری، سردار رضا سراج، سردار عبدالله ضیغمی (مشفق)، سردار اسماعیل قاآنی،سردار غلامرضا جعفری، سردار غیب پرور، سردار رمضان شریف، سردار احمدی مقدم، سردار اشتری، سردار محمد حسین رادان، سردار جمال آبرومند و ….
۲- گروه دوم، مرکب از سردارانی است که هم نظر با گروه اول هستند. البته اختلافاتی نیز با آنها دارند. این افراد، در لباس غیر نظامی، مشغول به بحران سازی هستند. این ها نیز تحت نظر و فرماندهی خامنه ای عمل می کنند. البته به شکلی دیگر و عبارتند از: سردار حسین الله کرم، سردار عبدالمجید محتشم (عبداللهی)، سردار محمد اسماعیل کوثری، سردار پرویز سروری، سردار حسین فدایی، سردار علیرضا زاکانی، سردار صفار هرندی، سردار محمد رمضانی، سردار محمد جعفری، سردار سعید قاسمی، سردار محمد باقر ذوالقدر، سردار حقیقت پور، سردار نوباوه، سردار امین شریعتی، سردار مسعود ده نمکی، سردار کریمی قدوسی، سردار ضرغامی، و…
سرداران عضو این دو گروه، عموماُ، در امور مختلف اقتصادی دستی پر دارند. به قول معروف جا نماز را آویخته اند و رو به سوی دنیا کرده اند. اما در تظاهر جانماز آب می کشند. فرزندان آنها عموماً در تهران و کشورهای دیگر از وضعیت خوب مالی برخوردارند. به همین دلیل سعی می کنند که آب گل آلودی که آنها می توانند از آن به خوبی ماهی صید کنند، صاف نگردد. یعنی برجام به شکست بیانجامد.
٭ جبهۀ دوم، جبهۀ موافقان «برجام»:
اعضای این جبهه از فرماندهان بلند پایۀ دوران جنگ می باشند که خامنه ای به آنها اعتماد زیادی دارد و آنها را برای روز مبادا نگاه داشته است.
از آنجا که سیاست های خامنه ای دوپهلو است و در ماجرای توافق هسته ای نیز از همین سیاست استفاده و خود را وسط نگاه داشته است، اگر موفقیت حاصل شد، این جبهه عامل موفقیت خوانده می شود و موفقیت به نام او ثبت می شود، و اگر شکست حاصل شد، خود را مخالف مذاکره و توافق با امریکا بخواند و جبهۀ اول را پیش بکشد. دلیل اینکه هر از چندی از برجام حمایت می کند و در جا، موشک دورپیما «آزمایش» می شود، پیروی از این سیاست است.
به هنگام نزدیک شدن زمان نوشیدن جام زهر، او این احتمال را می داد که عده ای از سرداران افراطی بخواهند مشکلاتی برای مقام وی ایجاد نمایند (مانند ذوالقدر) و … لذا برای کنترل این نیروهای خودسر و دارای مقام، فرمان بازگشت سردارانی چون رحیم صفوی و محسن رضایی به سپاه را صادر کرد.
اعضای این جبهه بر خلاف افراد جبهۀ اول، در طول سال های بعد از جنگ، به این نتیجه رسیده اند که
۱- پذیرش قطعنامه ۵۹۸ ضرورت داشت.
سردار حسین علایی در سرزنش مخالفان پذیرش قطعنامه، می گوید: آنان که با پذیرش این قطع نامه مخالفت کردند، حتی یک روز جنگ را ندیدند و فوقش تنها اهواز را دیدند. وقتی ابتکار عمل دست ما باشد، این ما هستیم که تصمیم می گیریم چه کار کنیم. او، با حضور در خبرآنلاین، با اشاره به تفاوت تصمیم سازان و مصلحت ها گفت: اگر قطعنامه ۵۹۸ را ۶ ماه زودتر می پذیرفتیم، بهتر بود: ما در شرایطی که ناچار بودیم، قطعنامه را پذیرفتیم. در بارۀ همین موضوع، شمخانی و رضایی و … هم، نظر مشابهی اظهار کرده اند.
۲- با جنگ و درگیری نمی توان انقلاب را حفظ نمود.
۳- برای حفظ کشور باید از درگیر شدن در جنگ های منطقه ای خودداری کرد
۴- برای ایجاد آرامش در کشور، حاضر به توافق با کشورهای دیگر هستند
۵- تا حدی معتقد به قدرت مردم و حضور آنها می باشند.
۶- در جریان برجام با آن موافق بوده و از آن حمایت می کنند.
۷- در شرایط فعلی از دولت حسن روحانی حمایت می کنند.
۸- تلاش دارند تا از بحران آفرینی در کشور خودداری شود.
۹- هر چند با برخی مواضع بازرگان، بنی صدر، خاتمی، حسن روحانی و … مشکل دارند، اما آنها را خائن نمی خوانند.
۱۰- برخی از آنها رابطۀ نزدیکی با سید حسن خمینی، هاشمی، و حتی خاتمی دارند.
٭ افراد این جبهه نیز مانند جبهۀ اول به دو گروه تقسیم می شوند:
● گروه اول را افرادی تشکیل می دهند که هم اکنون صاحب مقاماتی هستند که خامنه ای به آنها داده است و تا حدی کلیدی هستند. اعضای این گروه از وزن بالایی برخوردارند، زیرا چهره هایی هستند که تا حدی در میان مقامات نظامی و سیاسی شناخته شده می باشند و حرف آنها تا حدی خریدار دارد و عبارتند از: سردار سرلشکر (دریادار) علی شمخانی (دبیر شورای عالی امنیت ملی که در جریان تأیید برجام از سوی نمایندگان مجلس تلاش بسیار کرد)، سردار سرلشکر محسن رضایی، سردار سر لشکر رحیم صفوی، سردار سرلشکر حسن فیروزآبادی، سردار سرلشکر غلامعلی رشید، سردار سرلشکر قاسم سلیمانی، سردار حسین علایی، سردار حسین دهقان، سردار وحیدی و …
● افراد گروه دوم کسانی هستند که از یک سو، می توان آنها را عضو جبهه ای دیگر دانست و از سوی دیگر، به دلیل حمایت از افرادی چون حسن روحانی، حسن خمینی، هاشمی و خاتمی و بعضاً میر حسین موسوی و کروبی، می توان اعضای همین جبهه شان دانست. اینان عموماً در سال ۸۸ از سپاه یا رانده، و یا مجبور به استعفا شده اند. به هر حال در خارج از سپاه به کار مشغولند. از آن جمله اند سردار محسن رشید، سردار غلامعلی رجایی، سردار محمد باقر بختیار، سردار مهدی کیانی، سردار محمد مقدم، سردار محمد سلیمانی، سردار علی صنیع خان و …
برخی از اینان، در دوران کودتای انتخاباتی به زندان نیز محکوم شدند و برخی از آنها در حال حاضر در جمعیت ایثارگران اصلاح طلب عضویت دارند.