باسمه تعالی
جناب کاک مصطفی هجری، دبیر کل محترم حزب دموکرات کردستان ایران
با سلام و احترام
اخبار منتشره از حملات نظامی رژیم به مناطق کورد نشین و متعاقب آن جان فشانی پیش مرگه های کورد دیگر بار کرد و کردستان را در صدر اخبار قرار داده است. در همین راستا خالی از فایده نبوده و نیست تا با تلاقی ایام شهادت زنده یاد دکتر قاسملو و شرایط پیش آمده مطالبی را به سمع و نظر مبارک مرقوم دارم. اخیرا حزب دموکرات کردستان ایران پس از سال ها در مقابله با تجاوزات و تعدیات تدارک دیده شده از سوی رژیم در صدد مقابله مسلحانه بر آمده است. مسلم این تغییر رویه از سوی دموکرات کردستان ایران در راستای دفاع مشروع ارزیابی شده و می شود. چرا که تنها نظری به آمار ترور های صورت گرفته از سوی رژیم در اقلیم کردستان عراق حکایت از آن داشته است که حزب دموکرات کردستان میباید در راستای دفاع از حقوق تشکیلاتی خود و دیگر کورد ها به مقابله و دفع تعدیات روزمره رژیم همت می گمارد. اما آنچه که احزاب کرد و حزب دموکرات کوردستان ایران از آن غافل مانده اند در یک مهم نهفته است. مقابله مسلحانه نتوانسته و نمی تواند محور مبارزه با تمامیت خواهی رژیم قرار گیرد. این نوع مبارزه فقط و فقط به مثابه یک تاکتیک در مقام دفاع مشروع و دفع تعدیات فیزیکی رژیم قابل تصدیق بوده و میباشد. آنچه که می باید در راستای حقوق هم وطنان کورد ما به عنوان اصل محوری و مقدمه واجب امور واجب مورد عمل واقع شود مبحث تبلیغات و روابط صحیح و گسترده با دیگر هم وطنان ایرانی در قبال مسئله کرد و کردستان است. با عرض تأسف جریان های کرد تا کنون نتوانسته اند در زمینه تبلیغات و ارتباط با دیگر هم وطنان ایرانی عملکرد مقبولی از خود ارائه دهند. در فقدان چنین مهمی است که خلاء ایجاد شده و این خلاء را زور و فریب تدارک دیده شده از سوی رژیم پر کرده و میکند. جریان های کرد تاکنون نتوانسته اند تاریخ و خواستگاه اولیه این جنبش را که از زنده یاد “قاضی محمد” آغاز و تا بدین جا امتداد داشته برای دیگر هموطنان ایرانی بازگویند. مسلم خواستگاه های هر جنبش اجتماعی و سیاسی ریشه در تاریخچه آغازین آن داشته و دارد. این تاریخچه میتواند برای هر جنبشی گران ترین مبنای معرفتی در راستای عرضه خود به دیگر حوزه های سیاسی، اجتماعی و تاریخی قرار گیرد. در فقدان این مهم است که هموطنان ایرانی شناخت صحیحی از جنبش کردی نداشته و تحلیل شان بر همان قرائت رسمی حاکمیت در این باب استوار است. بسیاری از هموطنان غیر کرد در فقدان شناخت صحیح تحت تأثیر حاکمیت قرار گرفته و باور به این دروغ داشته اند که جریان های کردی در صدد تجزیه وطن بوده و می باشند. حال گواهی تاریخ میتواند خط بطلانی بر این کذب باشد. با رجعت به تاریخ آنچه از توافقنامه های میان حکومت قاضی محمد با دولت مرکزی قوام السلطنه بر می آید جز این نبوده و نیست که حکومت قاضی محمد وفادار به یک پارچگی حریم جغرافیایی ایران بوده است. موادی چون:
«افسرانی که از ارتش دولت مرکزی فراری و به ارتش کردستان ملحق شده اند به ارتش ایران باز گردند و به علاوه یک درجه ترفیع به آنان داده شود»
«افسرانی که از ارتش کردستان هستند دولت مرکزی همه آنان را به عنوان یک افسر کامل بپذیرد»
«حکومت مرکزی سالیانه یک میلیون و نیم تومان جهت هزینه ارتش محلی کردستان اختصاص دهد»
«تعیین فرماندهان لشکر محلی کردستان و تیپ های تابعه آن می باید با موافقت انجمن کمیته مرکزی دولت محلی کوردستان باشد»
«سربازان و مشمولین وظیفه کرد می باید در کوردستان انجام وظیفه نمایند»
«اگر نا امنی و جنگ و درگیری پیش آمد نیروی نظامی کردستان پس از آنکه انجمن ایالتی موافقت نمود به کمک ارتش دولت مرکزی برود»
«افسران کرد جهت خدمت به دیگر نقاط کشور نروند و همچنین افسران سایر نقاط کشور نمی باید جهت خدمت به کردستان منتقل شوند مگر با موافقت انجمن کمیته مرکزی کردستان»
از هفت ماده توافق شده میان حکومت محلی کردستان و دولت مرکزی قوام السلطنه به هیچ وجه من الوجوه تجزیه استنباط نشده و نمی شود. حتی مرحوم “سیف قاضی” که پس از تسخیر کردستان توسط قوای قوام السلطنه اعدام شد از سوی قوام السلطنه به فرمانداری مهاباد منصوب شده بود. تمام شواهد فوق نشان از آن دارد که حکومت محلی کردستان در صدد تجزیه وطن نبوده است. اما این چرایی به قوت خود استوار است که چرا جریان های کورد به تبیین خواستگاه تاریخی جنبش کرد نپرداخته و با عنوان نمودن پایه های تاریخی جنبش کرد به دیگر هموطنان اطمینان نمی دهند که جز اخذ حقوق شهروندی خود در صدد خواسته های نامعقولی نبوده و نیستند؟
اگر چنین مهمی از سوی خواهران و برادران کرد مورد عمل واقع گردد بی شک حمایت دیگر هموطنان ایرانی از حقوق کردها حاصل خواهد آمد.
نکات دیگری هم در این میان نهفته است که می باید به عرض شریف برسد.
نظر و عمل در حوزه سیاست از رابطه ای مستقیم و گسست ناپذیر برخوردار بوده و می باشند. قوت و ضعف درعمل میتواند تابعی از قوت و ضعف در نظر باشد. یکی از مؤلفه های دوگانه نظری که میباید به جد مورد توجه قرار گیرد مبانی استقلال و آزادی میباشند. قرائت و تعریفی که در حوزه نظر از این دو مقوله ارائه میشوند نقشی بسیار حیاتی را برای جریان های سیاسی در بر داشته و دارند. همچنین مبحث دیگری با عنوان منافع در میان سیاسیون رواج داشته است که در تقابل با حقوق قرار گرفته است. اگر شخص حضرتعالی و حزب دموکرات کردستان ایران بر آن هستید که مدافع حقوق برادران و خواهران کرد باشید و این حقوق از کف رفته را باز ستانید می باید در اول قدم استقلال و آزادی مردم ایران و اکراد را به رسمیت بشناسید. استقلال و آزادی اجزاء لا ینفک حقوق هر شخص، قوم و ملت بوده میباشند. حضرتعالی در گذشته ای نه چندان دور طی نامه ای به رئیس جمهور سابق امریکا آقای “جرج بوش” انتخاب مجددشان به ریاست جمهوری را تبریک گفته و خواستار حمله نظامی قدرت خارجی به خاک وطن جهت تغییر رژیم ایران شده بودید. همچنین سال گذشته میلادی هم طی سفری به امریکا مذاکرات و گفت و شنودی راجع به سرنوشت برادران و خواهران کورد ما با اعضای سنا و کنگره امریکا داشته اید. در این راستا فرموده اید:
«واکنش مقام های امریکا متفاوت بود. بعضی ها موافق این حرکت بودند. اما برخی از مقام های آمریکایی گفتند که این اقدام در شرایط کنونی به نفع ما نیست. ولی به نفع آمریکایی ها هم نیست. چون آنها منتظرند در ماه ژوئن مذاکرات هسته ای ایران نتیجه دهد»
اما شخص حضرتعالی توجه به این مهم نداشته اید که اولا:
*در خواست از قدرت بیگانه جهت تغییر رژیم در حکم تحقیر برادران و خواهران کرد ما، بالاخص پیشمرگه هایی می باشد که خانه و خانواده خود را ترک گفته، در سرما و گرما، در کوه و دشت به استقبال مرگ می شتابند. مگر کوردها و دیگر هموطنان ایرانی فاقد توان و لیاقت بوده اند که دبیر کل حزب دموکرات کردستان ایران از قدرت خارجی طلب کمک نموده اید؟؟؟ در همین روزهای اخیر مناطق کرد نشین کشور پیرو فراخوان حزب دموکرات کردستان ایران در سالروز شهادت زنده یاد دکتر قاسملو به اعتصاب عمومی و تعطیل بازار لبیک گفته اند. اکنون که این شهروندان چنین راست و استوار بر حقوق خود ایستاده اند خطاب و تکیه شما میباید بر آنها باشد نه قدرت خارجی.
*قدرت بیگانه در راستای منافع خود تصمیم سازی نموده و عمل می نماید. واژه “منافع ملی” خود گویای این ادعا میباشد. اگر به جای منافع ملی مصطلح “حقوق ملی” به عنوان اصل مورد پذیرش واقع می شد مشکلی در میان نمی بود. چرا که منافع در بسیاری مواقع با حقوق در تقابل قرار گرفته و آن را تضییع نموده و می نماید. نتیجه آنکه قدرت خارجی در پی منافع خود حرکت کرده و منافع آن در بسیاری مواقع مخل حقوق هموطنان ما اعم از کرد و غیر بوده و میباشد. اگر قرار بر منافع نمی بود و حقوق معیار و میزان قرار می گرفت پرونده ترور ناجوانمردانه زنده یاد دکتر قاسملو و عبدالله قادری آذر می باید تا انتها پیگیری و حکم محکومیت رژیم خشونت و ترور صادر می شد. چه شد که پرونده ترور زنده یاد قاسملو راه به جایی نبرد؟ همه قدرت های جهانی و دولت اتریش از این امر مطلع بودند که در وین با قرار قبلی بنا به درخواست رژیم حاکم بر ایران میان حزب دموکرات کردستان و رژیم حاکم مذاکره انجام شده و متأسفانه زنده یاد قاسملو و قادری آذر با طرح و برنامه از پیش تعیین شده در خاک و خون غلطیده اند. این منافع اقتصادی غرب با جمهوری اسلامی بود که حق و حقوق کردها را در این جنایت فجیع پایمال نمود. به قطع این بار هم چنین پیش خواهد آمد.
*اصل حقوق از مبنای جهان شمول و استوار برخوردار می باشد. اما منافع ملی لغزان بوده و حتی قابل تعریف نمی باشد. منافع را لحظه ها تعیین میکنند. ممکن است در لحظه منافع غرب با حقوق ملت ایران این همانی داشته باشد اما در اواسط راه منافع قدرت خارجی در تضاد با حقوق ملت ما قرار گیرد. در این صورت چه باید کرد؟ مسئله “خلیج خوک ها” در کوبا از همین قرار بود. مسئله قیام ملت مجار هم همینگونه بود. امریکایی ها در آخرین لحظات مخالفان کاسترو و ملت مجار را بر خلاف قول و قرار پیشین رها کردند. نتیجه آن شد که فیدل کاسترو مخالفان مسلح را قتل عام و تانک های روسی مردم بوداپست را دریدند.
*حزب دموکرات کردستان در زمان رهبری زنده یاد دکتر قاسملو مجبور به دفاع مشروع از هموطنان کورد شده و راه جنگ مسلحانه را بر خلاف میل خود برگزید. همان زمان ایران مورد تهاجم ارتش بعث قرار داشت. اکنون بیش از یک دهه از سرنگونی رژیم بعث عراق میگذرد اما تا کنون حتی یک سند مبنی بر وابستگی زنده یاد قاسملو به دولت بعث و همکاری با قدرت خارجی یافت نشده است. به نظر می رسد می باید راه و رسم زنده یاد دکتر قاسملو را در طریق استقلال و آزادی سر مشق نظر و عمل قرار دهید. البته بارها اعلام داشته اید حزب دموکرات کوردستان ایران تابع قدرت خارجی نبوده و نیست اما در کلام و اعلام مواضع می باید دقت در کار آورید.
*رژیم حاکم بر ایران بر پایه خارجی محفوظ مانده است. روابط ارگانیک خمینیسم – ریگانیسم با بحران گروگان گیری و ایران گیت آغاز و تاکنون ادامه یافته است. رژیم ایران با در دست داشتن منابع بی شمار کشور که حق مسلم هموطنان ما بوده است بارها و بارها منافع اقتصادی غرب را تأمین نموده و مینماید. مسکوت ماندن پرونده ترور زنده یاد دکتر قاسملو و کاک عبد الله قادری آذر در وین معلول همین روابط ارگانیک بوده است. به یقین شایسته آن است که حزب دموکرات کردستان ایران به جای گفتگو با سناتورها و اعضای کنگره امریکا از توان خود بهره جسته و با ایجاد ارتباط با مطبوعات مستقل غربی پیگیر گشودن مجدد پرونده ترور زنده یاد قاسملو باشد. پیگیری و گفتگو پیرامون چنین مهمی به واسطه مطبوعات غرب میتواند باری دیگر منجر به افشای روابط پشت پرده رژیم حاکم ایران با قدرت های غربی شده و از فشار دولت ها بر روند پیگیری پرونده بکاهد. در این صورت هر لحظه احتمال آن میرود تا باری دیگر حکمی تاریخی همچون حکم دادگاه میکنوس صادر و حد اقل تا مدتی رابطه ارگانیک قدرت خارجی با رژیم حاکم ایران مختل نماید. به یقین حزب دموکرات کردستان ایران با پی گیری این مهم در توان دارد تا نقشی تاریخی را در جهت سست نمودن ستون پایه های خارجی رژیم ایفا نماید.
ما از برادران و خواهران کرد چشم یاری داشتیم. در همین راستا مهم دیگری را خدمت شریف حضرتعالی مرقوم می دارم. همانگونه که مطلع بوده و می باشید بخشی از مسئله کورد و کوردستان در مقطع تاریخی ریاست جمهوری اولین منتخب تاریخ ایران جناب آقای “سید ابوالحسن بنی صدر” رخداد نموده است. اکنون بیش از سه دهه از تکرار یک دروغ تاریخی راجع به شخص ایشان میگذرد. چندی قبل مجدد صدای امریکا طی گزارشی از کوردستان مدعی شده است بنی صدر فرمان حمله ارتش به کوردستان را صادر نموده است. دروغی با این عنوان که بنی صدر فرمان حمله به کوردستان را صادر و عنوان داشته است “ارتش حق ندارد پوتین از پا در آورد”. به قطع خبر از واقعیت داشته و دارید که این سخن رئیس جمهور وقت ایران در مورخه چهاردهم فروردین ماه سال پنجاه و نه به هیچ وجه معطوف به مسئله کردستان نبوده است. مسئله نه راجع به کردستان بلکه، راجع به گروگان گیری در شهرستان خوی از توابع استان آذربایجان غربی بوده و کمترین دخلی به کوردستان نداشته است. عین سخن رئیس جمهور وقت را در ذیل خدمت حضرتعالی مرقوم می دارم.
«در آذربایجان غربی کسی که یاغیگری پیشه کرده و عدهای را به گروگان گرفته، از جمله فرماندار خوی، دیروز در کمیسیون امنیت ملی این مساله گفته شد و آنها سه روحانی فرزند پیغمبر را کشتهاند و شش نظامی را تهدید کردهاند اگر تا بیست و چهار ساعت پادگانهای ژاندارمری را منحل نکنید و گروگانهای ما را رها نکنید ما گروگانهای شما را خواهیم کشت. در آنجا گفته شد که مبادله انجام بگیرد، من مخالف بودم. اگر رئیسجمهور شما را هم به گروگان گرفتند، شما حق ندارید تسلیم منطق دشمن شوید. بنا براین اگر آنها تهدید خود را اجرا کردند انالله و انا الیه راجعون ما آن گروگانها را شهید ملت تلقی میکنیم. اما از همین لحظه ارتش حق ندارد پوتین از پا درآورد مگر آن که آن خطه را از وجود این یاغیها پاک کند»
اگر به یاد داشته باشید که دارید در همان مقطع زمانی بنی صدر در مورد مسئله کردستان عنوان داشت:
«در مسئله کردستان هشتاد درصد دولت مقصر است»
ایضا در همان مقطع تاریخی در سوگ فجایع رخ داده و تعدیات سپاه پاسداران در قاینار مقاله ای تحت عنوان “در سوگ قاینار باید گریست” را به قلم خود در سرمقاله روزنامه انقلاب اسلامی منتشر نمودند. در پیگیری جنایت میکنوس و احقاق حقوق زنده یاد “شرفکندی” و دیگر عزیزان نقش تاریخی ایشان و شهادت شجاعانه شان که منجر به صدور حکم تاریخی محکومیت سران رژیم تروریستی شد بر کسی بالاخص شما برادران و خواهران کورد ما پوشیده نیست. اما به کدامین چرایی در برابر این دروغ تاریخی و ظلمی که به منتخب تاریخ ایران می رود سکوت پیشه کرده اید. اگر امروز زنده یاد قاسملو در قید حیات می بود برای زدودن این دروغ تاریخی قیام به حق می نمود. اما حضرتعالی و دیگر همراهان شما در این مقطع حساس پیرامون این دروغ تاریخی سکوت پیشه کرده اید. سکوت شما و امثال شما به دور از مروت است. به جا و شایسته است رسم مروت را به جا آورده و با صدور بیانیه ای رسمی از سوی حزب دموکرات کوردستان ایران در راستای محو این دروغ تاریخی همت گمارید.
امید است مرقومه حاظر در راستای احقاق حقوق هموطنان کرد ما مقبول نظر واقع شود.
با ارادت خدمت حضرتعالی و هموطنان کرد
ایام عزت برقرار
مازیار شکوری گیل چالان
25 / 4 1395