back to top
خانهنویسندگانهادی قدسی: آیات منجمد ماندۀ قرآن

هادی قدسی: آیات منجمد ماندۀ قرآن


قرآن در آیه هفتم از سوره آل عمران (1) به صراحت و روشنی تمام، آیات مندرج در خود را به دو دسته، آیات محکمات و آیات متشابهات تقسیم می کند. و با همان روشنی و شفافیت، آیات محکمات را به “ام الکتاب” یا همان لوح محفوظ که برنامه خلقت می باشد و کسی جز خدا برآن اشراف ندارد منتسب می کند. باز هم با همان شفافیت و صراحت، اشراف بر آیات دسته دوم، یعنی متشابهات را به راسخان در علم، یا دانشمندان محول می کند (2). هم چنین، در این آیه، متشابهات را در برابر محکمات آورده است، به بیان دیگر، آن چه متشابه است محکم نیست و آن چه محکم است، متشابه نمی باشد. بنابراین، با هیچ تفسیر و هیچ توجیهی نمی توان و نباید این دو دسته آیات را از یک جنس قلمداد و خلاف متن صریح قرآن عمل کرد.

قرآن، چه در این آیه و چه در آیات متعدد دیگری، آیات محکمات که تنزیل یافته ام الکتاب یا خزائن غیب هستند را به خدا نسبت می دهد به ترتیبی که هیچ موجودی غیر ازاو به اصل آن ها دسترسی ندارد. به همین دلیل این آیات را منتسب به حق می داند که زمان و مکان در آن ها بی تاثیرند و همواره ثابت، شفاف، سازگار با فطرت انسان و حقوق او می باشند.

آیات متشابه را آیاتی معرفی می کند که به غیر از آیات محکمات (3)، و قابل تأویل (بازگرداندن به اول آن یا آیات محکمات -حق)هستند(4). به بیان دیگر، آیات متشابه آیات سیال و پویائی بوده وهستند که بایستی ازبطن جامعه باطل (جامعه عقب مانده حجاز در صدر اسلام) به سوی حق یا جامعه رشد یافته، در حرکت می بودند. این حرکت دادن آیات متشابه به مقصود (حق) را در قلم رو متخصصین امور می داند(5). بنابراین، این آیات از دید قرآن آیاتی هستند که در زمان و مکان متغیر، اما همواره در بستر آیات محکمات (حق) به سوی حق، توسط دانشمندان تأویل می شوند. از نظر علی ابن ابیطالب “شبه را شبه نامیده‏اند چون به حق ماند” (6)، به بیان دیگر، حق نیست، اما در بستر حق قرار دارد. علامه طباطبائی در ذیل این آیه در جلد سوم صفحه 34 ترجمه المیزان می نویسد: ” قسم دوم، آیاتى (متشابهات) است مربوط به قوانین اجتماعى و احکام فرعى، و چون مصالح اجتماعى که احکام دینى بر اساس آن تشریع مى‏شود وضع ثابتى ندارد، و احیانا متغیر مى‏شود، و از سوى دیگر قرآن هم به تدریج نازل شده قهرا آیات مربوط به قوانین اجتماعى و احکام فرعى دستخوش تشابه و ناسازگارى مى‏شوند، وقتى به آیات محکم رجوع شد آن آیات، این آیات را تفسیر نموده، تشابه را از بین مى‏برد، آیات محکم تشابه آیات متشابه را، و آیات ناسخ تشابه آیات منسوخ را از بین مى‏برد”.

یکی دیگر از دلائلی که آیات متشابه را آیاتی پویا و درتحول به سوی تکامل اثبات می کند همین آیات ناسخ و منسوخ می باشند. توضیح این که آیات منسوخ آیاتی هستند که در مدت کوتاه رسالت پیامبرتحول یافته اند وجای خود را به آیات ناسخ داده اند. وجود آیات ناسخ و منسوخ در قرآن پویائی و رشد و تکامل آیات متشابهات را به اثبات می رساند و نشان می دهد که قرآن کتابی است زنده و در حرکت و تحول دائمی. مفهوم واژه “تزکیه” که هدف نزول آیات قرآن است، “سامانه رشدکردن” می باشد، وبه دلیل این که رشد یک حرکت تکاملی از باطل به سوی حق می باشد، نه تنها لازمۀ آن استمرارتأویل آیات متشابه است، بلکه خود، تأویل میباشد(7).

مثالی دیگر که وجوب تأویل آیه های متشابه را ثابت می کند، آیه های مربوط به زنا می باشند. آن چه در آن زمان رسم بوده، مجازات زناکار، سنگسار یا مرگ بوده است. در چنین اجتماعی، قرآن ابتدا در آیات 15 و 16 سوره نساء (8) مجازات زنا را حبس ابد خانگی قرار می دهد تا زنا کار را از مرگ رهانیده، حق حیات او را پاسداری نماید. اما در آیه 15 تأکید می کند که این حکم موقتی است و در آینده حکمی دیگربرای این جرم صادر خواهد شد. این موقتی بودن حکم، دو دلیل می تواند داشته باشد: دلیل اول این است که بگوئیم خداوند قادر به تشخیص حکمی نهائی برای این معضل اجتماعی نبوده است که با تعریف او که عاقل و عالم و دانای مطلق است در تضاد قرار می گیرد و قابل قبول نمی باشد. دلیل دوم موقعیت نامناسب فرهنگی جامعه برای پذیرش (از راه ایمان و نه زور) حکم می باشد. به بیان دیگر، وضعیت فرهنگی جامعه آن روز مهیای پذیرش حکمی دیگر نبوده است وحکم صادره موقتی، ودر زمان و مکان هم راه رشد جامعه، قابلیت تأویل داشته است. این امر وجوب تأویل مستمرآیات متشابه را ثابت می کند که با تأویل تدریجی آن ها به آیات محکمات، به سوی حق تکامل بیابند. به این ترتیب، در این آیات، ابتدا مجازات مرگ مرسوم در جامعه را با مجازات حبس نسخ می کند، آنگاه تغییرمجازات حبس ابد که با حق آزادی انسان در تناقض است را به آینده ای موکول می کند که جامعه برای پذیرش آن آمادگی لازم را کسب کرده باشد. آنگاه در آیه 2 سوره نور(9) به وعده وفا کرده و مجازات حبس را با تازیانه زدن نسخ می کند تا حق آزادی انسان را محترم شمارد. این روند، مکانیزم تزکیه یا سامانه رشد دادن بشر به وسیله تأویل آیات متشابهات به آیات محکمات (حق) را به روشنی نشان می دهد.

بنابرآن چه گذشت، عالمان و متخصصان علوم، از همان صدر اسلام وظیفه داشته اند که از ابتدای شکل گیری جامعه اسلامی، این دسته آیات را در جریان تحولات صورت گرفته در جوامع خودشان، بازنگری و تأویل به حق می کردند.

اما پس از رحلت پیامبر، تشکیلات حکومتی که میراث دینی او را هم در دست گرفت، قرآن حاضر را جمع آوری و تدوین نمود تا آن را به خدمت قدرت درآورد. از قرآن و دین و سنت پیامبر اسطوره ای ساختند تا پیام پویا (آیات متشابه) و رشد یاب قرآن را به مجموعه ای منجمد شده بدل سازند. با وجود کسانی مانند خلیفه چهارم مسلمین علی ع که با این روش مخالفت می کرد، قریب به اتفاق مسلمانان راهی دیگر پیمودند. او از جمله می گفت : فرزندانتان را برآداب خود تربیت نکنید، چرا که آنها برای زمانی غیر از زمان شما آفریده شده اند(10).

در آیه دوم سوره جمعه (11)، هدف ار رسالت پیامبر را “تزکیه” یا سامانه رشددادن انسان ها اعلام می کند. همان طور که در بالا به اختصار آمد، تزکیه مجموعه عملکردی است که از زدودن باطل یا ناحق ها از دستگاه روان انسان و به تبع آن، از جامعه، و جای گزین کردن آن ها با حق و حقوق می باشد. نقش عملی آیه های متشابه همین مکانیزم حرکت رشد یابنده بوده است که به دلیل یکی کردن دین و قدرت، این آیات راکت گذاشته شده اند. به این ترتیب قرآن پویا را به قرآن ایستا تبدیل کردند و رفته رفته به کناری گذاشتند وآن را به مردگان اختصاص دادند. در حقیقت، آیات متشابه موجود در قرآن، حرکت اولیه تزکیه(جامعه آن روز حجاز) به سوی رشد انسان وبه عمل درآوردن آیات محکمات در جامعه انسان ها و طبیعت در گذر زمان بوده است که توسط مسلمان ها در نطفه ناکام گذاشته شده اند.

قرآن در زمانی نازل شد که جامعه حجاز از جنبه های مختلف اجتماعی در انحطاط کامل یا نزدیک به باطل محض به سر می برد. آن گونه که مشهور است، فرزندان دختر خود را از فقر فرهنگی و اقتصادی می کشتند. زن ها و افراد ضعیف از کم ترین حقوق انسانی هم برخوردار نبودند. آیات متشابه برای چنین جامعه ای به مثابه انقلابی عظیم تلقی می شدند و عمده مخالفت ها با پیامبر بر سر نپذیرفتن همین آیات بودند زیرا با زندگی روزمره و تفکر عقب مانده و خرافاتی آنان سروکار داشتند. این مخالفت ها تا جائی جدی و واقعی بودند که پیامبر را در موضعی تدافعی قرار می داد تا با برخوردهای فیزیکی (غزوات) موانع ایجاد شده را از سر راه آن انقلاب بزرگ بردارد. با این وجود، کمی بعداز رحلت او، اغلب مفسران آن عصر نظیر ابن عباس پسر عموی پیامبر به جای تأویل کردن آیات متشابه، مردم را از پیروی عملی آنها منع کردند(12). وبا تأسف فراوان، همین تفاسیر و رویه همچنان ادامه دارند. به این ترتیب آیات متشابه که ابزار اولیه رشد پویای بشر بودند توسط راسخان در علم سانسور گشته و در انجماد قرار داده شدند تا به صورت ابزاری برای فتنه گرانی که در این آیه آمده است، در آیند.

http://bayanerochan.blogspot.fr/2016/09/blog-post.html

http://bayaneroschan.blogfa.com/post/3

________________________________________________________________

 

1- هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ عَلَیْکَ الْکِتابَ مِنْهُ آیاتٌ مُحْکَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ فَأَمَّا الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَهِ وَ ابْتِغاءَ تَأْوِیلِهِ وَ ما یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ یَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ کُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا وَ ما یَذَّکَّرُ إِلاَّ أُولُوا الْأَلْباب (آل عمران 7). و او کسى است که کتاب را بر تو نازل کرد، بعضى از آیات آن، آیات محکم هستند که از ام الکتابند، و بعضى دیگر آیات متشابه اند، اما آن کسانى که در وجدان هایشان کژی هست آیات متشابه را برمی گزینند تا به این وسیله فتنه به پا کنند و به همین منظور آن آیات را به دلخواه خود تاویل مى‏کنند، در حالى که تاویل آن را نمى‏دانند مگر خدا و راسخین در علم، مى‏گویند به همه قرآن ایمان داریم که همه‏اش از ناحیه پروردگار ما است در صورتی که فقط برای خردمندان تذکری است.

2- عده ای از مفسران براین عقیده هستند که “و” در إِلاَّ اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ عطف بر الله نیست و راسخون در علم از تأویل آیات متشابه عاجزند و آن را خاص خداوند می دانند. این سخن پایه و اساسی ندارد. زیرا اگر قرآن تنزیل یافته ام الکتاب می باشد وبرای فهم بشر نازل شده است، که چنین است، چرا راسخان در علم نتوانند آیات متشابه را که برای بشر نازل شده اند تأویل کنند؟ و تاویل آنها به خدا اختصاص داده شده باشد؟ مگر قرآن برای خدا نازل شده است؟ وبرعکس اگر آیه های محکمات روشن و شفاف و به خصوص حق باشند، چه ضرورتی به تأویل آن ها توسط انسان وجود دارد؟ بنابراین آیه، آیات محکمات تنریل یافته ام الکتاب به اندازه فهم بشر هستند، در نتیجه قطعا انسان قادر به تأویل آن ها، یعنی باز گرداندن به ام الکتاب نمی باشد. در نتیجه، آیات متشابهات تأویل پذیر به آیات محکمات می شوند. مفسرانی که دراین آیه، تأویل آیات قرآن را مختص خداوندی قرار داده اند که خود، نازل کننده آنها است از شأن ومقام الهی بی خبرند. در حقیقت، نام الله در این آیه محاط بر راسخان درعلم می باشد، به این معنا که آنان مستقل از او نمی توانند آن آیات را تأویل نمایند. به بیان دیگر، راسخان در علم بدون در نظر گرفتن آیات محکمات (منتسب به ام الکتاب) قادر به تأویل آیات متشابه نیستند. شاهد این ادعا هم دنباله آیه است که می گوید: “مى‏گویند به همه قرآن (محکمات و متشابهات) ایمان داریم که همه‏اش از ناحیه پروردگار ما است”.

3- “وأُخَرُ مُتَشابِهاتٌ” آخربه فتح خ به معنای دیگر، غیراز اصل می باشد که مفسران به این امر توجه چندانی نشان نداده اند. در سوره اسراءِ آیه 22 آمده است: لا تَجْعَلْ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ- یعنی: با خدا، خداى دیگر مگیر. یعنی غیر از خدای حقیقی. به این ترتیب، واژه “آخر” در این آیه از اهمیت زیادی برخوردار می شود زیرا آیات متشابه را تصویری خام و ناپخته از آیات محکمات می داند که باید توسط نخبگان در طول زمان تأویل شوند.

4- راغب در تعریف لغوى «تأویل» مى‏گوید: التأویل من الاول اى الرجوع الى الاصل و ذالک مورد الشى‏ء الى الغایه المراد منه علماً کان او فعلا ففى العلم نحو: یعنی- تأویل از ماده اَوْل، به معناى رجوع به اصل است و آن عبارت از برگرداندن چیزى به غایت و مراد، چه در باب علم باشد و چه فعل. در معناى علمى، مانند آنچه در آیه 7 سوره آل عمران آمده است.

5- راسخان در علم به کسانی گفته می شود که علم دروجودشان نهادینه شده باشد. نکته جالب در این آیه این است که راسخون در علم اسم عام است و آن را به مسلمان بودن مشروط نکرده است. قرآن به راسخان در علم توجه خاصی دارد و برای آنان ارزش قائل می باشد. لکِنِ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ مِنْهُمْ وَ الْمُؤْمِنُونَ یُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَیْک….سوره نساء آیه 162- ولى آن دسته از آنها (اهل کتاب) که راسخ در علمند و آنها که ایمان دارند به آنچه بر تو نازل شد….. دراین آیه راسخان در علم (یهودی) را در مورد قبول آیات قرآن با مؤمنین در یک ردیف قرار داده است. زیرا هدف غائی حق است و علم یکی از نمادهای حق می باشد.

6- انما سمیت الشبهه شبهه لانها تشبه الحق….. نهج البلاغه خطبه 38.

7- در این جا واژه های تزکیه و تأویل قرابت می جویند و این قرابت، آیۀ یکم از سورۀ هود را تفسیر می کند که خود ازمعجزات قرآن به حساب می آید.کِتابٌ أُحْکِمَتْ آیاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِنْ لَدُنْ حَکِیمٍ خَبِیر. یعنی- این کتابى است که یک غرض را مى‏رساند، غرضى که وقتى شکافته شود به صورت آیات در مى‏آید، که از ناحیه خداى حکیم و آگاه است.

8- وَ اللاَّتِی یَأْتِینَ الْفاحِشَهَ مِنْ نِسائِکُمْ فَاسْتَشْهِدُوا عَلَیْهِنَّ أَرْبَعَهً مِنْکُمْ فَإِنْ شَهِدُوا فَأَمْسِکُوهُنَّ فِی الْبُیُوتِ حَتَّی یَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ أَوْ یَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبِیلاً – وَ الَّذانِ یَأْتِیانِها مِنْکُمْ فَآذُوهُما فَإِنْ تابا وَ أَصْلَحا فَأَعْرِضُوا عَنْهُما إِنَّ اللَّهَ کانَ تَوَّاباً رَحِیماً

و کسانی از زنان شما که مرتکب زنا می‏شوند چهار نفر از مسلمانان را به عنوان شاهد بر آنها بطلبید اگر گواهی دادند آنان را در خانه‏ خود نگاه دارید تا مرگشان فرا رسد یا اینکه خداوند راهی برای آنها قرار دهد. و آن مردان و زنانی که (همسر ندارند و) اقدام به ارتکاب آن عمل می‏کنند آنها را آزار دهید (حد بر آنها جاری نمائید) و اگر توبه کنند و اصلاح نمایند از آنها درگذرید زیرا خداوند توبه پذیر و مهربان است.

9 – الزَّانِیَهُ وَ الزَّانِی فَاجْلِدُوا کُلَّ واحِدٍ مِنْهُما مِائَهَ جَلْدَهٍ وَ لا تَأْخُذْکُمْ بِهِما رَأْفَهٌ فِی دِینِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ لْیَشْهَدْ عَذابَهُما طائِفَهٌ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ

زن و مرد زناکار را هر یک، صد تازیانه بزنید، و هرگز در دین خدا رافت شما را نگیرد اگر به خدا و روز جزا ایمان دارید، و باید گروهی از مؤمنان مجازات آنها را مشاهده کنند.

10- لاتقسراولادکم علی آدابکم فانهم مخلوقون لزمان غیر زمانکم ابن ابی الحدید، معتزلی، شرح نهج البلاغه، ج۲۰، ص۲۶۷.

11- هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَهَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُبِین. اوست آنکه از میان امی ها پیامبرى را برانگیخت که آیه‏هاى وى را براى ایشان بخواند و آنان را مهیای رشد گردانده و به رشد سالم برساند، و کتاب و علم را بایشان بیاموزد، که پیش از این آن ها در گمراهى آشکار بودند.

12- طبرى، جامع‏البیان، مصر، درالمعارف، ج6، ص174- متشابهات عبارتند از منسوخ قرآن و مقدم آن و مثال و اقسام و آنچه با آن ایمان آورده مى‏شود، ولى عمل نمى‏شود.

 

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید