جناب رئیس جمهور محترم آقای روحانی؛
گویند: لغو هر کار بیهوده و لهو، بازى و بیهودگى بازدارنده از توجه بسود یا زیان است.
به پیامی که خدای گور خوابهای تهران در این سوره ۱۴۳۰ قبل در گورستان علم و معرفت سر زمین حجاز به یک انسان امی نازل فرمود توجه کنید.
اگر این سوره این نظام بی خدا را از خواب غفلت و خیانت بیدار نکند ؟ مطمئن باشید که ایران و ایرانی هر گز هیچ یک از شماها و ماها را نخواهد بخشید .
لطفا، اگر خیلی دیر نشده این مقاله را به شرف عرض مقام معظم رهبری برسانید . گرچه سالهاست که تمنای، این دلسوخته سرفرازی ایران و ایرانی را برای ایشان میفرستم، اما چون بر این باورم که افشای داستان غم انگیز گور خوابهای تهران آخرین میخی خواهد بود که بر تابوت این نظام زده میشود، اجبارا اینبار این درد نامه را برای شما میفرستم شاید که شما …………
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
أَلْهَئکُمُ التَّکاَثُرُ. اینگونه تکاثر (فزون خواهی و فخر فروشی و نادیده گرفتن درد این ملت ) تکاثر هوا پرستانه هر چه در هر جهتى باشد- مال، مقام، نام، افتخار به نیاکان و گذشتگان، پیروان، علم، هنر، آداب عرفى، ظواهر دینى- همین که از بینش روشن و همه جانبه و اندیشه نسبت به آینده و شناسایى وظائف حیاتى و انجام مسئولیتها ما را باز دارد، بازى با سرنوشت و بیهوده صرف نمودن سرمایههاى معنوى و مادى مىباشد )، حَتىَ زُرْتمُُ الْمَقَابِرَ (شما فرد فرد آدمیان را آن چنان تکاثر، به لهو و بازى گرفته و از اندیشه به خود و بحق و عمل به واجب بازداشته و چشم و گوش شما را بسته است، که بخود نمىآئید و هشیار نمىشوید مگر آن گاه که بزیارت گورها رسید (زمانی که جنازه خودتان را بدانجا میبرند ) و اندر آنها درآیید و سنگ گور را ببوسید!. آن گاه است که بخود مىآیید و هشیار مىشوید و مىنگرید که شهوتها و هوسها و انگیزههاى تکاثر، بازى و خیال و نما و سرابى بود، خاموش و محو گردید، جز زیان سرمایهها و حسرت و دوزخ چیزى نماند ) هیهات که چه دیر ؟!!
کلاَّ سَوْفَ تَعْلَمُونَ- ثُمَّ کَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ (این لهو و غفلت و بى- خبرى که تکاثر شما را بدان وا داشته دیر نمىپاید، بیقین از این خواب گران و خیال وهم انگیز بیدار خواهید شد و خواهید دانست که چگونه بازیچه افزایشجویى بىپایان و اوهام فریبنده آن شده بودید و تا چه حد سرمایههاى خود را از میان بردید و خود را باختید و چه عذابهایى در پیش دارید- وصد البته برای آنها که چشم آخرت بین دارند شاید ، هر چه از این جهان دورتر و بحساب نزدیکتر شوید این دانایى و هشیارى شما بیشتر خواهد شد ) ،.کَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقِینِ- لَتَرَوُنَّ الْجَحِیمَ: کلا، بار سوم براى نفى همیشه ماندن در لهو و بیخبرى و اثبات حصول دانایى است. لو، حرف شرط امتناعى است چون تحقق مشروط آن که حصول علم الیقین است، امتناع عادى و عمومى دارد. زیرا علم الیقین، علمى است که با دلائل قطعى و یا مشاهده ذهنى، معلوم و ثابت و واضح شود و پرده شکوک و تردیدها آن را نپوشاند. چنین علمى جز براى خواص آنهم نسبت به بعضى از معلومات نظرى حاصل نمیشود. ظاهر سیاق آیه این است که لترون الجحیم- جواب لو امتناعى باشد که مؤکد به لام جواب قسم و نون تأکید است: اگر بشود که بدانید، آن چنان که دانایى یا معلوم شما یقینى و مبرهن گردد، براستى و روشنى دوزخ را مینگرید! زیرا رؤیت دریافت مرئى است آن گاه که در قوه بینایى منعکس میشود، خواه بصورت متعارف و از خارج ذهن باشد یا بصورت غیر متعارف و از باطن ذهن، از این جهت همین که چیزى را مىبینیم و پس از آن چشم را بهم گذاریم و ذهن را کاملا متوجه آن نمائیم باز در این حال آن را مىنگریم. بنا بر این اگر علم مبهم و اجمالى بچیزى، در پرتو برهان یا ایمان بحد یقین یعنى ثبوت و وضوح رسید و غبار غفلت و شبهات آن را از نظر نپوشاند، از طریق ذهن بصورت مرئى درمىآید.
در حقیقت اگر با دید باز و بینش عمیق، محیط درونى و بیرونى آزمندان افزایشجو «متکاثر» را بررسى نمائیم و بدان نیک بنگریم، منشأها و لهیبهاى دوزخ را بوضوح خواهیم دید.
مگر همین انگیزههاى افزایشخواهى و رقابتها و آثار همه جانبه و فراگیرنده و انعکاسهاى آنها نیست که پس از ببازى گرفتن انسانها و سلب قدرت اندیشه صحیح و اراده حاکم از آنها، همى پیش میرود و درمیگیرد، و مواهب انسانى را محترق مینماید و از آن به محیط خارج زبانه میکشد و بصورت شعلههاى جنگ درمىآید؟:
ثُمَّ لَتَرَوُنَّها عَیْنَ الْیَقِینِ: ثم، دلالت بر تأخیر و از پى درآمدن رؤیت عین الیقین و فاصله آن از علم الیقین و از دنیا، دارد. عین الیقین رؤیت و مشاهده عینى و خارج از ذهن است: پس از علم الیقین و در آخرت که عالم مبدل، و باطنها ظاهر میشود و اندیشه و خویها تحصل (حُصِّلَ ما فِی الصُّدُورِ) مىیابد و معارف و ذهنیات مشهود میگردد، شما دوزخ را بعین یقین خواهید دید.
ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیمِ: یومئذ اشاره به روزیست که در آن دوزخ با عین الیقین دیده شود. النعیم، نعمتهاى لازم و اصلى و فراگیرنده است. ارزنده- ترین و بزرگترین نعمتها سرمایههاى معنوى و قواى ادراکى خاصى است که به انسان عنایت شده از رسول اکرم (ص) بازگو شده که فرمود: «قدمهاى هیچ بندهاى از جاى خود نمىجنبد مگر آنکه از چهار چیز بازپرسى شود: از عمرش و از مالش، و از جوانیش و از کارش»: پس از ظهور و مشاهده عینى دوزخ، از نعمتها و سرمایههایى که هواها و غفلتهاى ناشى از افزایشجویى «الهاکم التکاثر» آنها را سوزانده و دود کرده، بیقین بازخواست خواهد شد. مگر این نعمتهاى عظیم انسانى بیهوده و بىمنظور بوده است.
جناب روحانی، من از نیت دیگر همراهان قبل از انقلاب خودم در آمریکا مطلع نیستم ، گرچه بسیار امیدوارم که همه نیت خیر داشتند، اما من با تمام وجودم در تمام تظاهرات دوران دانشجوئیم در آمریکا از ایالت ماساچوست تا کالیفرنیا فریاد زدم که، زندگی انسان در زیر چتر آن سه اصل انقلاب (استقلال، آزادی و بر پائی نظام عدالت اجتماعی) بهترین آرامش را بهمراه خواهد داشت و صد افسوس که این نظام ضد همه اصول خیر همه آن آرزوها را در آتش خدعه و فریب سوزاند .
اگر دیروز و امروز و اگر زنده ماندم فردا نیز ، نوشتم مینویسم و خواهم نوشت تنها به خاطر عشقی است که به ایران ایرانی دارم .
و شما، گورخوابهای عزیز و گرامی بیدار، زنده بمانید تا به گور رفتن این خود به خواب زده ها را شاهد باشید .
شما میتوانید این مقاله و دیگر نوشتار این کوتاه قلم را درسایت انقلاب اسلامی و سایت نادر انتظام مطالعه نمائید. نادر انتظام
آمریکا ، اولین ساعات اولین روز سال ۲۰۱۷ میلادی