سردار رضا زارعی یکی از فرماندهان نیروی انتظامی در کنار محمد حسین رادان فرمانده وحشی نیروی انتظامی و سردار احمدی مقدم زمانی در تهران به بهانههایی چون مبارزه با ارازل و اوباش و ایجاد امنیت کشور اقداماتی انجام دادند که روی هر دشمن خارجی را سفید کردند. جالب اینکه صدا و سیمای ولایت نیز شبانه برنامه حمله به خانههای مردم و ضرب و شتم آنان و گریه و زاری افراد خانواده و فریاد کودکان از خواب پریده را با آب و تاب به نمایش میگذارد تا مردم بدانند با چه دیوانههای خشونت طلب و بیماری روبرو هستند. این خشونت طلبان برای مهار جامعه راهکار دیگری نیز نمیشناختند و نمیشناسند.
هنگامی که سردار زارعی و گاهی سردار رادان در تلویزیون ظاهر میشدند تا در مقابل مجریان و خبرنگاران عملکرد خود را گزارش کنند، آنچنان قیافه مظلوم و با تقوایی از خود نشان میدادند که بینندگان فکر میکردند با فرشته خوها و متدین و باورمند به خدا و پیغمبر روبرو هستند.اما این ظاهر کار آنها بود. هم زارعی و هم رادان گرگانی بودند در لباس میش و بیمارانی بودند که ظاهر خود را خوب حفظ میکردند.
تا این که بسیاری از سایتهای اینترنتی از جمله سایت خبرنامه امیر کبیر گزارش دادند فرمانده بازداشت شده، سردار رضا زارعی، فرمانده نیروی انتظامی استان تهران است که از دو هفته پیش بدون هیچگونه توضیحی از مقام خود کناره گیری کرده است. ماجرا چنین بود: بر مبنای تحقیقات اولیه مردم محل، خانه فسادی در آن محل بوجود آمده بود. آنها وجود آنرا به مقامات مسئول گزارش کردند.
بهنگام ورود مأموران به این خانه، سردار زارعی را در کنار شش زن و دختر، در وضعیت زننده مشاهده میکنند. او بازداشت میشود. زنانی که به همراه سردار زارعی بازداشت میشوند، در جریان بازجوئی میگویند: وی از آنها خواسته به صورت دسته جمعی به صف شده و در حالت عریان نماز جماعت بخوانند. جالب آن که سردار زارعی مسئول مستقیم اجرای طرح مقابله با اراذل و اوباش در تهران بود که نیروی انتظامی با خشونت بسیار افراد را بازداشت میکرد. وی همچنین یکی از مسئولین اصلی اجرای طرح امنیت اجتماعی بود. وی در مصاحبهای که در اردیبهشت ماه آن سال با رسانهها انجام داد، گفت: «از آغاز طرح ارتقای امنیت اجتماعی در سطح استان تهران نیروی انتظامی بیش از ۳۵ هزار نفر را مورد ارشاد و تذکر قرار داده است. در همین خصوص هزار نفر به نیروی انتظامی احضار شدهاند و ۱۲۴ نفر به مراجع قضایی معرفی شدند. در ۵۲ روز ابتدای سال به ۷ هزار و ۹۳۳ نفر از اراذل و اوباش تذکر داده شد و چهار هزار نفر از آنان نیز دستگیر شدند و درمجموع 1101 پرونده در این زمینه در مراجع قضایی تشکیل شد.»
اما او چرا به خود اجازه میداد با نوامیس مردم چنین کند؟ زیرا یکی از مشترکات استبدادهای فراگیر – که بنیصدر نسبت به آن پیوسته هشدار میداد و میدهد – ایناست که هر عضو دستگاه اداری و نظامی و امنیتی، بخصوص عضو این دو، برای خود همان ولایت مطلقه یا بسط ید بر جان و مال و ناموس مردم را قائلند. اما ولایت قدرت بر جان به گرفتن جان و بر مال به فساد مالی و بر ناموس، به تجاوز به آن، اعمال شدنی است. راه و روش دیگری برای اعمال اینگونه ولایت وجود ندارد. بدین لحاظ است که جان مردم بی ارزش میشود و آسیبهای اجتماعی برهم افزوده میگردند.
این پرونده مانند دیگر پروندههای اخلاقی و جنسی ابتدا قرار نبود علنی شود و مقامات قضایی جمهوری اسلامی ایران درباره نام این فرمانده حاضر به تایید یا تکذیب اخبار منتشره، نبودند. اما بازپرس پرونده زارعی، فرمانده سابق نیروی انتظامی، اتهامات وی را اعلام کرد. سیدمحسن قاضی، بازپرس شعبهی پنجم دادسرای کارکنان دولت، اظهار داشت: برحسب گزارش محرمانه ریاست محترم سازمان حفاظت و اطلاعات نیروی انتظامی نسبت به متهم مبنی بر ارتکاب جرایمی توسط وی، مدتی قبل، پرونده وی از سوی سرپرست دادسرا به شعبه پنجم بازپرسی دادسرای کارکنان دولت به تصدی اینجانب ارجاع شد. این شعبه بازپرسی به لحاظ اهمیت موضوع، دستور تحقیقات و جمعآوری دلایل را صادر کرد و در نهایت در اوایل اسفند ماه سال ۸۶، متهم مذکور به دستور اینجانب، جلب و پس از انجام تحقیقات و تفهیم اتهام از سوی بازپرسی و صدور قرار تامین کیفری به بازداشتگاه، اعزام شد و سپس متهم نسبت به سپردن تامین، اقدام و با صدور قرار قبولی تامین، طبق مقررات آزاد شد.
بازپرس شعبهِ پنجم دادسرای کارکنان دولت و رسانه گفت: متعاقب بازداشت متهم، چندین فقره شکایت کیفری توسط اشخاص و شاکیان خصوصی واصل و تحقیقات در مورد آن با جدیت ادامه دارد. اهم اتهامات این فرمانده سابق نیروی انتظامی را سوءاستفاده از موقعیت شغلی و امکانات دولتی، خیانت در امانت و جرایم مالی عنوان کرد و گفت: متهم در حال حاضر با قرار بازداشت موقت صادره توسط دادگاه کیفری در بازداشت به سر میبرد. وی در پایان از سایتهای خبری خواست از انتشار اخبار کذب علیه متهم یا نیروی انتظامی خودداری کنند. لازم به ذکر است پیش از این اعلام شده بود بیت رهبری بر پیگیری پرونده سردار زارعی پس از انتخابات مجلس و «به دور از جنجال و سروصدا» تاکید کرده بود. علت عدم اعلام اتهام اصلی سردار زارعی (تجاوز به نوامیس مردم) به دستور «بیت» بودهاست.
٭ حمید بقایی:
معاون «رییس» جمهوری سابق که چندی پیش به جرم دزدی و اختلاس و خارج کردن میلیاردها تومان جهت سرمایه گذاری در خارج از کشور دستگیر شده بود، بنابر قول تابناک، به نقل از یک «نماینده» مجلس، بقایی 20 هزار میلیارد تومان به کشورهای عربی منتقل کرده است. آن زمان، هنوز دلار 1200 تومان بود. یعنی او، حدود 17 میلیارد دلار پول از کشور خارج کرده است. طرفه اینکه خبر بلافاصله از سایت تابناک حذف شد؟!
وقتی رحیم مشایی مسئول رادیو تهران شد، بقایی را نیز به این سازمان منتقل کرد. در رادیو تهران، او مسئول سایت شد. اما، به اتهام ارتکاب اعمال خلاف اخلاق – دورتر قول شهبازی را در باره این اعمال میآوریم -، او از رادیو تهران رانده شد. در مورد اعمال خلاف بهنگام تصدی آن مقام، در دیوان عدالت اداری پروندهای علیه او تشکیل است. شاکی اداره کل حراست «صدای جمهوری اسلامی ایران» است.
او همچنان، با رحیم مشائی شغل عوض میکرد. هرجا رحیم مشائی میرفت او را هم با خود میبرد. بنابراین، وقتی احمدی نژاد شهردار شد، بقایی هم به عنوان مأمور کار در سازمان فرهنگی هنری به شهرداری تهران آمد تا تحت ریاست اسفندیار رحیم مشایی کارکند. وقتی، به قول سردار ذوالقدر، «انتخابات» ریاست جمهوری مهندسی شد و احمدینژاد «رئیس» جمهوری گشت، رحیم مشایی رئیس سازمان میراث فرهنگی شد و بقائی را هم با خود با این سازمان برد.
رحیم مشایی نخست معاون «رئیس» جمهوری شد و بدستور خامنهای از این سمت برکنار و رئیس دفتر احمدی نژاد شد. بقائی نیز جانشین او در میراث فرهنگی شد. در همانحال، رئیس مناطق آزاد تجاری نیز بود . فساد در میراث فرهنگی از اندازه بیرون شد. دیوان عدالت او را به چهار سال محرومیت از خدمات دولتی محکوم کرد. و هنوز، پروندههای او باز هستند!
بنا به گفته عبدالله شهبازی – که زمانی توده ای بود و بعدها به تدریس در واواک مشغول شد و هم اینک از نویسندگان مسائل تاریخی ایران است- ، حمید بقایی از سابقه بدی برخورداربود و به همجنس بازی اشتغال داشت. بعد ازافشا شدن از واواک اخراج شد. اما مقامات بهتری به دست آورد . عبدالله شهبازی میگوید در کلاسهای درس، از کیس حمید بقایی برای دانش آموزان واواکی سخن به میان میآورده است. گفته میشود حمید بقایی دورهای را هم به طلبگی اشتغال داشته است. هنوز که هنوز است کسی محاکمه بقائی را ندیده و نه شنیده است .
٭ «حجهالاسلام» هادی منتظری مقدم، رییس دادگاه انقلاب کرج:
منتظری مقدم یکی از قاضیانی است که راه و روش اعمال ولایت مطلقه را به خوبی آموخته و به آن عمل میکند. او، در کنار افرادی چون سردار محسن رفیقدوست و «حجهالاسلام» محسن قرائتی – که اینک بیمار است اما او و رفیق دوست، در پرونده منتظری مقدم، شریک جرم هستند – مرتکب «مفاسد اخلاقی» شدهاند. با کمک «حجهالاسلام جانی ومفسد الاخلاقی چون محسنی اژهای، پرونده درز گرفته شد. منتظری مقدم نخست به 10 سال حبس محکوم شد .ولی بعد از مدتی تبرئه و آزاد شد.
منتظری مقدم سرپرستی خانه هدایت کرج را برعهده داشت که توسط بنیاد نور محسن رفیقدوست راه اندازی شده بود. در آن خانه، او به اعمال شرمآور فسادهای جنسی، مشغول بود. سرانجام فسادها و اعمال شرآورش از پرده بیرون افتادند.
بنا برگزارشها، خانه فسادی که این مرکز بود، پس از آن کشف شد که والدین یک دختر با ارائه شکایتی اعلام کردند که دختر ۱۷ سالهشان پس از ربوده شدن به مرکزی بنام خانه هدایت در کرج منتقل شده و مسئولان این مرکز از تحویل دادن دخترشان خودداری میکنند. در پی تحقیقات پلیس، معلوم شد دهها دختر دیگر نیز به عناوین مختلف به این مرکز آورده شدهاند.
رسانهها از دستگیری برخی دیگر از مسئولان این مرکز به اتهام ربودن دختران و سوء استفاده جنسی از آنها و انتقالشان به کویت و دوبی خبر دادند.
در میان متهمان پرونده، دادگاه تنها «حجهالاسلام» هادی منتظری مقدم، رییس دادگاه انقلاب کرج و از مسئولان مرکز را به ده سال حبس و شلاق محکوم کرد و احکام سایر متهمان به جزای نقدی تبدیل شد. اتهامات وی عبارت بودند از :توقیف و نگهداری دختر ۱۷ سالهای به نام «سمن»، اعمال نفوذ برخلاف حق و مقررات قانونی در جهت اداره کردن مؤسسه غیر قانونی «گل یاس» کرج (خانه هدایت)، مشارکت در تحویل ندادن نوزادان بدون سرپرست به خانوادههاشان، اخذ رشوه به مبلغ ۵ میلیارد ریال،، مشارکت در جلب و توقیف و حبس غیرقانونی چهار فرد و جعل عنوان قاضی ویژه مواد مخدر.
جریان ازاین قرار بود که وقتی پدر و مادر دختر برای بازگرداندن دخترشان به آن مرکز مراجعه کردند، مرکز اجازه رفتن دختر همراه با پدر و مادر خود را نداد. در نتیجه، آنها به دفتر رییس جمهور خاتمی مراجعه و جریان را بازگو کردند.بنا بر دستور، نیروی انتظامی به آن مرکز مراجعه و متوجه میشود به جز آن دختر، چندین دختردیگر نیز به عناوین مختلف نگاه داری میشوند. در نتیجه، فساد خانه لو میرود . مدتی بعد از آزاد شدن «حجهالاسلام» منتظری مقدم، با قید وثیقه، دختری که جریان آن خانه فساد را برای رسانهها افشا کرده بود مفقودالاثر شد.
٭ سردار امنیتی – اطلاعاتی محمد رضا مدحی تازه کند:
او که مسئول دفتر «آیهالله» ارومیان «نماینده» مجلس خبرگان بود، در ارتکاب انواع فسادها، ولایت مطلقه اعمال میکرد. مدحی تازه کند که با نام های مستعار سید رضا حسینی و حاج رضا شجاعی، در معیت «آیهالله» علاوه بر ارتکاب جرائم و اختلاس، در پوشش سرداری سپاه پاسداران به شغل شریف و با ثواب قاچاق مواد مخدر نیز اشتغال داشت.
مدحی تازه کند برای اجرای صحیح امور انقلابی که او مامور اجرای آن بود برای خود و یارانش که البته یکی از آنها در درگیری کشته شد، بازداشتگاهی ایجاد کرده بود. او با وجود داشتن همسران، به دختری پرستار علاقمند میگردد. وقتی متوجه میشود که دخترموافق با ازدواج با او نیست، او را به کمک دیگر دوستان امنیتی – نظامی خود میرباید و به بازداشتگاه مخصوص امور انقلابی خود میبرد و با کشیدن گونی بر سر او، اقدام به بازجویی و زدن اتهام جاسوسی و ضد امنیتی به او میکند تا او را مجبور به ازدواج با خود کند . اما ماجرا لو میرود.
مدحی تازه کند که در جریانات کودتای انتخاباتی سال 88 از نیروهای سرکوبگر بود، با خروج از ایران، مأمور نفوذ در نیروهای مبارز با رژیم میشود. در بخش اساسی مأموریت خود شکست میخورد. تنها موفق میشود با فریب، نمایش افشاگری ترتیب بدهد. در بازگشت به ایران، دستگاه تبلیغاتی رژیم، دست به تبلیغ گسترده در این باره میزند که مأمور او موفق شدهاست مخالفان رژیم را بفریبد. غافل از اینکه این فریب از راه فسادها و جنایتهای رژیم انجام گرفت. به سخن دیگر، هرگاه رژیم غرق در خیانت کاری و جنایت کاری و فساد نبود، یک عنصر جانی و فاسد او چگونه میتوانست به بهانه آماده بودن برای افشای آنها، نظر معدودی را جلب کند؟ بهررو، او «نفوذ در اپوزیسیون» را دست مایه کرد و به ایران بازگشت و «سیمای جمهوری اسلامی»، در برنامهای، «نفوذ او در اپوزیسیون» را نمایش داد.
در واقع، مطلعانی میگویند که او بعلت ارتکاب اختلاس و فسادهای جنسی و جرائم بسیار، باوجود شرکت فعال در سرکوب جنبش 88، ناگزیر شد از ایران بگریزد. در اروپا، کسی او را به خود راه نداد. ناچار کوشید مایهای بسازد و آن را عذر فرار کند و به ایران بازگشت. دستگاه تبلیغاتی بیمایه رژیم هم آن مایه باعث رسوائی خود رژیم را نمایش داد. نظر گروه دیگری بر این است که هم ردیفهای مدحی چون او فاسدند. او نگریخت و واواک او را به خارج روانه کرد. واقعیت ایناست که مأمورانی از این دست همه پروندههای سنگین دارند و رژیم هر نوع استفادهای را از آنها میکند و دست آنها هم در ارتکاب جرائم و فسادها باز است.
محمد رضا مدحی مانند دیگر هم قطاران خود فراوان پرونده دارند. اما «رهبر» هرگز به رسانهها اجازه ورود به این پرونده های جنایت و جرم و فساد این افراد را نمیدهد. افراد سالم در دستگاه هم حق افشای این جنایتها و فسادهای اینگونه افراد را ندارند. هر چند همین اندک اطلاعاتی هم که دراختیار مردم قرار میگیرد از سوی همان افشاگران باشرف است .
٭ «حجهالاسلام» حاج سید علی اکبر حسینی موسوی، معروف به حسینی خانواده:
یکی از روحانیونی که در دهه هفتاد توانسته بود با فریبکاری به صدا و سیما راه یابد و با استفاده از حمایتهای دامادش حسین طائب برنامه خانواده این رسانه را در اختیار بگیرد، سید طنازی بود به نام علی اکبر حسینی که، به دلیل برنامههایش، در میان اقشار مختلف مردم تا حدی معروف شد. به گونهای که در انتخابات مجلس، در تهران، رأی اول را به دست آورد .
این حاج آقا گرفتار برنامهها و سناریوهای نیروهای اطلاعاتی و امنیتی شد. به گونهای که وقتی در جریان ترور در رستوران میکونوس برلین، برخی از افراد امنیتی – اطلاعاتی رژیم ولایت فقیه از سوی پلیس آلمان دستگیر شدند، واواک برای بدست آوردن آزادی فردی به نام دارابی از زندان، برآن شد که از طعمه جنسی استفاده کند و یک آلمانی را به دام اندازد.
درمشهد، بازرگانی آلمانی به نام هلموت هوفر مشغول کار خود بود. واواک دختری را طعمه نمود تا که او را به دام اندازد و دستگیر نماید. آنگاه، با آلمان وارد معامله شود: آزادی دارابی در قبال آزادی هلموت هوفر. در همانحال، وسائل تبلیغاتی مأمور شدند هلموت هوفر را مرتکب تجاوز به دختری مسلمان معرفی کنند که مجازاتش اعدام است. هدف این بود که دولت آلمان تصور کند جان یک آلمانی در خطر است و حاضر به معامله شود.
دستگاه اطلاعاتی آلمان با این مبادله موافق نبود. لذا به دنبال به دست آوردن فرصتی بود تا با استفاده از آن، رژیم را ناگزیر از آزادی هوفر کند. اطلاعات آلمان متوجه میشود حسینی خانواده، برای شرکت در برنامههایی به آلمان سفر میکند. لذا همان روش واواک را بکار میبرند. دختری را، به بهانه مسلمان شدن، نزد او میفرستند. او حاج آقا را که «آموزشهای لازم» برای مسلمان کردن دختران را دیده بود، به هتلی میکشاند .در آن هتل، یک شب را، تحت نظارت دوربینهای مخفی، با حاج آقا میگذراند.
فردای آن روز، افراد سازمان امنیت آلمان فیلم مذکور را برای مقامهای سفارت ایران در آلمان ارسال میکنند و اخطار میکنند: اگر هلموت هوفر به سرعت آزاد نشود، این فیلم را دراختیار تلویزیونها و مطبوعات آلمان قرار خواهند داد. واواک برای اینکه مانع ازاین بیآبرویی شوند به سرعت هلموت هوفر را که قرار بود اعدام کنند، آزاد میکنند.
دو همسر حاج آقا، از فسادهای جنسی او آگاه میشوند و برای انتقام از او، اسید در آفتابه او میریزند. طهارت با اسید سبب مصدومیت او میشود. از آن پس، حسینی خانواده از اجرای برنامه خانواده ممنوع و او ممنوع الصوت و تصویر میگردد.
در آن زمان، قطع پخش برنامهِ اخلاق در خانواده، از صدا و سیما، نقل محافل شد. مردم به خود میگفتند: معلوم شدحاج آقا حسینی، این پیرمرد به اصطلاح خندان و بذله گو نیز ، اگر آب گیر بیاورد شناگر ماهری است.
حاج آقا حسینی پدر همسر حسین طائب همان رییس سازمان اطلاعات سپاه میباشد که آن بلا را بر سر ترانه موسوی آورد و همسرخود را نیز ، زیر ضربات خود، سیاه و کبود میکند.
وی از سال 1391 بار دیگی به صدا و سما باز گشته است به گزارش سایت رویش: حجت الاسلام والمسلمین حاج سید علی اکبر حسینی که به آقای اخلاق در خانواده مشهور است، پس از سالها بار دیگر در تلویزیون حاضر شد.
به گزارش رویش به نقل از آوینی فیلم، وی که مدت ها پیش به دلیل برخی حواشی ممنوع التصویر شده بود، از امروز و با حضور در برنامه “تا نیایش” به سیما برگشت.
٭ سعید مرتضوی، قاضی فاسد دوران و یکی از سه سعید محبوب خامنهای:
یکی از جنایت و فساد پیشهترین قضات دادگاههای ایران که بسیار هم مورد تایید خامنهای بود و هست قاضی سعید مرتضوی است. کارگردان زندان کهریزک که در جنایت گوی سبقت از زندان ابوغریب برد و خامنهای را بالا دست بوش گرداند، او بود. توقیف کننده فلهای مطبوعات (حدود 300 روزنامه و هفته نامه و فصل نامه و سالنامه) او بود. پرونده ساز برای هرکس که خامنهای دستور بدهد و در موارد بسیار بدون دستور، او بود.
در رابطه با فساد اخلاقی او، گزارش شدهاست که او همسر زنی را به زندان انداخته بود و از او خواسته بود که در ازای آزادی همسرش، خود را دراختیار او قرار دهد. آن خانم که مستأجر بود به صاحبخانهاش که از افراد سپاه پاسداران بود ماجرا را بازگو میکند. صاحبخانه میگوید به او بگوید قبول است. هنگامی که قاضی مرتضوی – که آن زمان هنوز جوانتر بود و خامتر – به محل میآید،دستگیر میشود. در راه، موفق به ارتباط تلفنی با «آیهالله» مشکینی میشود و مشکل او حل میشود. این مار که در حال افعی شدن بود در تهران به کار گمارده میشود و همه کاری انجام میدهد . از فروش سئوالات کنکور تا قتل زهرا کاظمی خبرنگار ایرانی – کانادایی ، از تعطیلی مطبوعات ایران تا ایجاد زندان در میدان جوانان خیابان شریعتی، از مسئولیت در قتل های زندان کهریزک و همکاری با سرداران فاسد نیروی انتظامی در به اصطلاح برخورد با مفاسد تا تغییر احکام و سرقت و نابود کردن پرونده ها و از آن، تاجابجایی و فراری دادن محکومان و اختلاس و دزدی اموال مردم در سازمان تأمین اجتماعی و…
تنها یک بار در تحقیق و تفحص نمایندگان مجلس پته او به روی آب افتاد و به دلیل فساد عمیق قوه قضاییه دیگر جرایم او با پرده پوشی های لازم که به دستور رهبر انجام میگرفت، مایه هیچگونه محکومیتی نشد. الا در یک مورد که به 200 هزار تومان جریمه یا 135 ضربه شلاق و.. محکوم شد. هم اکنون، در پس پرده بیت رهبری، به جنایتکاری مشغول است. در ادامه گوشه ای از جرایم وی در پرونده تحقیق و تفحص مجلس را از نظر شما خواهیم گذراند.