back to top
خانهنویسندگانواقع بین : بحران مشروعیت – بخش دوم / رژیمی...

واقع بین : بحران مشروعیت – بخش دوم / رژیمی که در ایران و انیران نماد استبداد فرومانده و ضربه‌پذیر است

bohranemashroeiatگفته می شود هر نظامی با در کنار هم قرار دادن چهار مولفه می تواند به حیات خود ادامه دهد . این چهار مولفه عبارتند از: داشتن مشروعیت مردمی، حضور و در اختیار داشتن نیروهای نگاهدارنده سرکوبگر، وجود انسجام درونی  و مولفه باور به ایدئولوژی حاکمیت در میان مردم.

مشروعیت مردمی: نظام حاکم بر ایران به لحاظ مشروعیت سالهاست که خود به این اگاهی رسیده که در میان مردم مشروعیت ندارد، به همین دلیل بود که از ابتدای انقلاب هنگامی که متوجه شدند که مردم بعد از دو سال انها را شناخته اند مانند همیشه پشتک وارو زده و مدعی شدند که ما مشروعیتمان را از مردم نمی گیریم ما مشروعیتمان را خدا به ما داده است و کسی هم توان بازپس گیری ان را از ما ندارد .

به چند جمله از همین نوع  مشروعیت توجه فرمایید.

.مهدوی کنی:” ولایت فقیه محور اساسی انقلاب است. می‌گویید مشروعیت ولایت فقیه از سوی مردم است؟ این حرفها چیست؟ از خودتان درآورده‌اید؟” 

مصباح یزدی: “ولی فقیه در حکومت اسلامی مشروعیت خود رااز خدا می‌گیرد.” 

خزعلی:”این چه حرفى است که مى‏گویند اگر مردم خواستند. مردم چه کاره‏اند؟ مردم احکام خدا را اجرا مى‏کنند. مردم محترم و عزیزند اما براى اجراى احکام خدا، نه براى بر هم زدن احکام خدا.” 

غرویان:”مردم خوب می دانند که حکومت مال مردم نیست بلکه حکومت متعلق به خداست.در انتخابات و رفراندومها مردم برای بیعت با ولایت فقیه می روند نه برای تعیین حکم خدا”

و…

انچه در این ایام  به چشم می خورد این است که در چند ماهه اخیر فشار افشاگری های نیروهای مبارز در رابطه با مسائل گوناگون انچنان پرده از جنایت ها و خیانت های رهبری و مسئولان منتصب ایشان برداشته  که عدم مشروعیت و مقبولیت نظام را به حد اعلای خود رسانده است. هر چند این عدم مشروعیت از همان ابتدای انقلاب به دلیل سرکوب نیروهای سیاسی، ادامه هشت ساله جنگ ویرانگر،حمله به زنان و محدود کردن ازادی های انان، کودتا بر علیه اولین رییس جمهور، کشتار دهه طلایی خمینی، ترورهای داخلی و خارجی ، قتل عام زندانیان ، حمله به خوابگاه دانشگاه تهران ، سرکوب شدید مردم در جریان تقلب انتخاباتی سال 88 و… موجبات کاهش مشروعیت را به وجود اورده بود .

اما چه عواملی مشروعیت نظام را به پایینترین حد کشانده است

٭ قرارداد وین (برجام) که خامنه‌ای قبولاند اما نه او و نه هیچ مقامی مسئولیت آن‌را پذیرفت:

     مذاکراتی که به انعقاد قرارداد وین انجامید، بخاطر نیاز خامنه‌ای به رهائی از قید شدید تحریم‌ها و فلجی بود که تهدید به جنگ کشور را گرفتار خود کرده بود. این شد که نامزدی حسن روحانی را برای ریاست جمهوری، مطلوب او شد. با تن دادن به «نرمش قهرمانانه» زمینه را برای تسلیم شدن به خواست‌های امریکا و اروپا را فراهم آورد. قرارداد وین مشتمل بر 105 تعهد امضاء شد. روحانی گفت ما قراردادی را امضاء نکرده‌ایم که به مجلس ببریم! خامنه‌ای گفت اختیار تصویب یا رد «برجام» با مجلس است. در نهایت، زیر فشار او، مجلس، ظرف 20 دقیقه، «اجرای برجام» اجازه داد. این روزها او در کار این‌است که گناه انعقاد قرارداد وین را به گردن دیگران بیندازد و بگوید که عجله کردند و کوتاه آمدند. اما مردم به خوبی می‌دانند هیچ امری به خصوص در آنچه به بحران اتمی مربوط می‌شود،بدون اجازه و موافقت خامنه‌ای، هیچ‌گونه قراردادی امضاء نمی‌شود. پس اگر قرارداد وین امضاء شد، به دلیل ترس خامنه‌ای از ادامه بحران بود. خامنه‌ای باید جام زهری را سر می‌کشید که خمینی در سال 67 سرکشید. او یارای آن‌را در خود نمی‌دید.  این‌است که مسئولیت قرارداد وین را بر عهده نگرفت. هیچ مقامی این مسئولیت را نپذیرفت.

      در وضعیت کنونی، قرارداد وین، استخوانی است که لای زخم قرار گرفته‌است. طرف امریکا تهدید می‌کند که آن را چنین و چنان می‌کند و در همان‌حال، تحریم بر تحریم می‌افزاید. در قبال 105 تعهد که رژیم ولایت فقیه بر عهده مردم ایران گذاشته‌است، تنها دلخوشی این‌است که اروپا در تحریم شرکت نمی‌کند و قطعنامه‌های شورای امنیت نیز مجری نیستند. اما برای اینکه دیگران با حکومت ترامپ همداستان نشوند، رژیم باید مرتب بر باج‌ها که می‌دهد بیفزاید. تبلیغات رژیم در باره سوریه وارونه کردن حقیقت است. حقیقت این‌است که در سوریه، دست امریکا زیر سنگ آسیاب نیست. دست ایران و روسیه زیر سنگ آسیاب است. چرا که این دو دولت در آنجا حضور نظامی دارند. پس این امریکا است که می‌تواند گربه رقصانی کند و هزینه‌های این دو دولت سنگین و سنگین‌تر کند. همان‌طور که زمانی دست روسها در افغانستان بند بود و امریکائی‌ها عرصه را بر آنها تنگ کردند. داعش ساخته امریکا و اروپا است. مزاحمت‌هایش برای غرب، درحدی است که در مردم، بسود حاکمان ترس ایجاد کند. امثال ترامپ نه مگر نان ترس را می‌خورند. در عوض، برای مردم منطقه مشکلی مهم است. باوجود این واقعیت – که رژیم خود نیز به آن اذعان دارد -، رژیم شیوه تحریک را رها نکرده‌است. آزمایش موشکی، موضوع عمل و تبلیغ درست کردن برای ترامپ و نتان یاهو شد. می‌ماند این سئوال: آیا رژیم پیش از آن‌که راه پس و پیش را بروی خود ببندد، خود را از جنگها بیرون می‌کشد، یا ادامه می‌دهد تا تسلیم کامل؟ در حال حاضر، امریکا طالب شفاف سازی مالی،کنترل سپاه، مهار برنامه‌های موشکی است. ترامپ اعتنائی به حقوق بشر ندارد. احکامی که صادر می‌کند همه ناقض حقوق انسان هستند. باوجود این، بعنوان بهانه اعمال تحریم‌ها بکارش می‌آیند.

٭ در اختیار روسها گذاشتن پایگاه هوایی :

     هنگامی که افشا شد هواپیماهای روسیه از پایگاه نوژه برای حمله به نیروهای مخالف بشار اسد در سوریه از این پایگاه پرواز می‌کنند، خامنه‌ای در تنگنا قرارگرفت. زیرا دادن پایگاه نظامی به دولت خارجی اقدامی کاملا بر خلاف قانون اساسی بود. مجلس دست نشانده نیز نتوانست سکوت کند. خامنه‌ای و دستیاران نظامی او فکر نمی‌کردند ماجرای مخفیانه لو برود. از قرار، روسیه برای اینکه خامنه‌ای را به خود وابسته‌تر کند. استقرار هواپیماهای نظامی خود در پایگاه نوژه را علنی کرد. علنی کرد و مردم کشور و مردمان کشورهای دیگر دانستند که رژیم ولایت فقیه زیر سایه روسها است. علنی کردن حضور هواپیماهای نظامی در پایگاه نوژه را به زدن توگوشی یک مادر به فرزندش برای وابسته‌تر کردن بیشتر او به خود تعبیر شد! در جریان جنبش همگانی سال 88 ، « از شورای عالی امنیت ملی ایران سندی  افشا شد» که بنابرآن، هواپیمایی مخصوص برای بردن خامنه‌ای و خانواده او به روسیه، در فرودگاه، آماده پرواز بود. تا اگر وضعیت از مهار خارج شد، خامنه‌ای و خانواده او را از کشور خارج کند.

     از آنجا که علی شمخانی فردی مطمئن برای خامنه‌ای است، در امر واگذاری پایگاه نوژه به روس‌ها، بنا به دستور خامنه‌ای، عمل کرد.  در آن تاریخ، او، با عنوان مقام عالی هماهنگ کننده اقدامات سیاسی، نظامی و امنیتی ایران با سوریه و روسیه، مسئولیت برنامه‌گذاری جنگ در سوریه را به عهده گرفته بود.

    برای اینکه بدانیم این وابستگان به روسیه، نجات رژیم جنایت پیشه بشار اسد ، تا کجا پیش رفته‌اند، گفته‌های کیوان خسروی سخنگوی  شورای عالی امنیت ملی را می‌آوریم:

     «این همکاری‌ها دارای ابعاد راهبردی است. بدون مشارکت جدی کشورهای مشارکت‌کننده و تبادل ظرفیت‌ها و امکانات نمی‌تواند نتایج مطلوبی در پی داشته باشد. از آغاز این همکاری‌ها با جلسات، دیدارها و رفت و آمدهای متعددی که در سطوح عالی سیاسی، ‌امنیتی و فرماندهان نظامی این کشورها انجام شده است، تشریک مساعی دقیق و مناسبی با توجه به منافع مشترکی که در این همکاری‌ها وجود دارد میان سه کشور( جمهوری اسلامی، روسیه و سوریه) انجام شده است. در این چارچوب ظرفیت‌های نظامی، ‌اطلاعاتی، فرماندهی ، ‌آموزشی و سرزمینی کشورهای عضو در اختیار این همکاری‌ها قرار گرفته‌است که این تبادل ظرفیت به تناسب پیشرفت در میدان‌های عملیاتی انجام و متناسب با موفقیت‌ها در طول همکاری‌ها تصمیم‌گیری می‌شود».

      اعتراف از این روشن‌تر؟ اینگونه تصمیم گیری‌ها بدون دستور خامنه‌ای گرفتنی هستند؟

٭ انتشار نوار  گفتگوی آیهالله منتظری با کسانی که نامهاشان بعنوان جنایت‌کار در تاریخ ثبت است :

     فشارهای وارده بر خامنه‌ای و بیت او همچنان ادامه داشت تا اینکه به ناگاه از سوی فرزند  آیهالله منتظری نواری منتشر شد. نوار سخنان او خطاب به نیری، علی رییسی، پور محمدی، سه جنایتکار مسئول کشتار زندانیان در تابستان 1367 است. او به آنها می‌گوید تاریخ اسامی شما را بعنوان جنایت‌کار ثبت می‌کند. شما آبروی نظام را برده‌اید و…

      انتشار این نوار صوتی فقدان مشروعیت دینی رژیم ولایت مطلقه فقیه را بازهم آشکارتر کرد. چرا که جناتیکاران به دستور خمینی دست به این جنایت‌ها زده بودند. خمینی مدعی داشتن ولایت مطلقه شد که منتظری این ادعا را از مصادیق شرک دانست. باوجود این، هم جنایتکاران مباشر در جنایت و هم مقام‌های وقت، خامنه‌ای و هاشمی رفسنجانی و میر حسین موسوی مسئول هستند. از آن مسئولان، هاشمی رفسنجانی پیش از مرگ تبری نجست و پوزش نیز نخواست و به انتشار نوار اعتراض نیز کرد. خامنه‌ای نیز پوزش نخواسته و توبه نکرده و خود دست به همان جنایت‌ها زده‌است و می‌زند و  جالب اینکه جنایت‌کار چون پورمحمدی، «وزیر» دادگستری در حکومت روحانی، به قتل عام و کشتن هزاران نفر در زندانها می‌بالد و آن را سند افتخاری برای خود می‌داند. علی خمینی، نوه خمینی نیز جنایت پدربزرگ خود را می‌ستاید.

     درپی انتشار این نوار صوتی، «دادگاه ویژه روحانیت» غیر قانونی، احمد منتظری را احضار و چندین جلسه مورد بازجویی قرار داد و در نهایت، به استناد به ضربه سنگینی که به حیثیت نظام وارد آمده، وی را به 21 سال حبس و خلع لباس محکوم کرد. تا نشان دهد از انتشار این نوار صوتی تا چه حد خشمگین و ناراحت می باشد و البته معلوم است که این احکام تنها از بیت رهبری صادر می شود و رییس دادگاه ویژه روحانیت ان را اعلام می کند.

    انتشار این نوار صوتی در شبکه‌ها، بر نسل امروز نیز ماهیت جنایت پیشه رژیم ولایت مطلقه فقیه را آشکار کرد. سلب مشروعیت به زخم می‌ماند، هر جنایتی و هر خیانتی و هرفسادی، نه تنها مانع التیام آن می‌شود، بلکه سبب عمیق‌تر و چرکین‌تر شدن آن می‌شود. بدین‌خاطر است که رژیم مشروعیت باخته، اینهمه هراسان انتشار داده‌ها و اطلاع هستند. اگر این هراس نبود، محکوم کردن فرزند به 21 سال زندان بخاطر انتشار سحنان پدر به چند جنایتکار که هم انتشاردادنش حق او است و هم اطلاع از آن حق جمهور مردم است، چه توجیهی می‌تواند داشته باشد؟ اگر این هراس نبود، بارها از سپاه و قوای انتظامی از «رییس جمهوری» درخواست تعطیلی شبکه‌های اجتماعی را نمی‌کردند و تعطیل شبکه‌ها و هک کردن سایت‌ها و سانسور وسائل ارتباط نو، دغدغه خاطر اصلی دستگاه‌های سرکوب نمی‌شد.

    نقش شبکه‌ها و ارتباط مردم با آنها و ارسال پی در پی اخبار از سوی وب سایت‌های مختلف بر روی این شبکه‌ها زخم عدم مشروعیت رژیم را مرتب تشدید می‌کنند. کار بجائی رسیده‌است که دیگر سانسورچی‌ها ماهواره‌ها را تا اندازه‌ای به حال خود رها کرده و بجان این شبکه‌ها افتاده‌اند. پلیس فتا را به دردسر افتاده و با آموزش دهها هزاران نیرو درکار بررسی گردش کار افرادی هستند که در این شبکه‌ها حضور دارند. البته به خوبی می‌د‌انند که قادر به جلوگیری از انتشار داده‌ها و اطلاع‌ها در این شبکه‌ها نیستند.

     این روزها دیگر از ارتش سایبری خبری نیست چرا که افسران جنگ نرم خامنه‌ای با اطلاع از داده‌ها و اطلاعات منتشره در شبکه‌های اجتماعی پی به ماهیت رژیم ولایت مطلقه فقیه می‌برند و از آن می‌برند. به گونه‌ای که خبر ترور فرمانده ارتش سایبری اطلاعات سپاه پاسداران،محمد حسین تاجیک در محافل مختلف افشا شد. این نیز به خودی خود عاملی برای دوری و جدایی برخی از نیروهای امنیتی و اطلاعاتی اینترنتی شده و بسیاری از اخبار و اطلاعات از سوی  آنها افشا می‌شوند.

     یکی از نیروهای پلیس فتا چندی قبل در محفلی خصوصی گفته بود وقتی بسیاری از اطلاعات محرمانه و سری نظام از سوی برخی نیروهای ارتش سایبری و افسران جنگ نرم افشا می‌شوند، درد ما دیگر درمان ندارد. زیرا از خود ما به خودما ضربه وارد می‌شود.

٭ افشای اختلاس و دزدی  در شهرداری تحت اداره سردار دکتر خلبان محمد باقر قالیباف از منظر مشروعیت ستانی از رژیم:

    یکی از داده‌ها که شبکه‌های اجتماعی به سرعت در ایران منتشر کردند واگذاری هزاران متر زمین تهران به افراد مورد تایید دستگاه ولایت فقیه بود. این سردار مورد اعتماد با برنامه‌گذاری ویژه، به بسیاری عوامل دستگاه ولایت مطلقه فقیه در شهرداری، زمین‌هایی را به قیمت بسیار پایین‌تر از قیمت کارشناسی به صورت قسطی با بهره اندک واگذار کرده است. افشای اسامی گیرندگان، از جمله افراد حامی محمد باقر قالیباف در شورای شهر تهران و واگذاری خانه‌های بالای شهر تهران به خبرنگاران صدا و سیما و برخی افراد قوه قضاییه نشان می‌دهد، باتوجه به این امر که قالیباف آدم خامنه‌ای است، گویای این واقعیت است که فساد در شاخ و برگ، از ریشه است. این افشاگری تنها افشاکردن یک فساد نیست، باز و عمیق کردن زخم عدم مشروعیت رژیم ولایت فقیه، اما عدم مشروعیت شخص خامنه‌ای و هم عدم مشروعیت ولایت مطلقه فقیه جعلی است.

     بخصوص که در پی افشای اختلاس و دزدی در شهرداری تهران، به دستور قوه قضاییه افشا کننده فساد دستگیر و به زندان افتاد.  اگر این فساد گزارش‌گر فساد در ریشه و در شاخه‌های دستگاه ولایت فقیه، دستگاه تبلیغات و قوه قضائی نبود، دستگیری افشاکننده انجام نمی‌گرفت.

     اطلاع بر اطلاع افزوده شد: همسر سردار قالیباف، زهرا مشیر که عضو هیات مدیره مؤسسه‌ای است که هزاران متر از زمین‌های منطقه 22 شهر تهران را برای آن مؤسسه، به قیمت بسیار نازلی و در واقع به صورت هبه دریافت نموده‌است. همان زمان، دزدی‌های پسر خاله‌های زهرا مشیر که مجری بسیاری از طرحهای عمرانی و  تونل‌سازی تهران بوده‌اند، از طریق همین شبکه‌ها افشا شدند. بدین‌سان، معلوم شد هر مقام وابسته با خامنه‌ای و شبکه روابط شخصی او، یک شبکه روابط شخصی دارد. هرگاه قدرت محور نبود و فساد رویه همگانی نمی‌شد، این شبکه‌ها که حیات سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و نیز اجتماعی ایرانیان را در خود گرفته‌اند و شیره می‌ستانند، کاربرد نمی‌داشتند و تشکیل نیز نمی‌شدند.  

     رشته افشاگریها به افشای نامه سازمان بازرسی کل کشور رسید. رییس سازمان بازرسی تحت فشار قرارگرفت و ناگزیر شد بگوید: گزارش منتشرشده، گزارش اولیه بوده‌است. این سخن کار را بدتر کرد. ناگزیر اعلان شد که خطاهایی چند انجام گرفته‌اند. «نمایندگان» مجلس قرار بود در این باره تحقیق و تفحص کنند. فعلا جلوی کار آنها گرفته را گرفته و پرونده را خوابانده‌اند. از دید مردم، مسکوت گرداندن علامت آن‌است که رشته تحقیق به خامنه‌ای و بیت او می‌رسد. قتلهای سیاسی که رژیم بر آنها «قتلهای زنجیره‌ای» نام نهاد و فسادها در بنیاد مستضعفان و فسادها در صدا و سیما و فسادها در سپاه و فسادها در قوه قضائیه، همه، یا در اوائل کار و یا در اواسط کار، مسکوت گردانده شدند. شماری از «اصلاح طلبان» هم فساد کرده‌اند و می‌کنند اما آنها متصل به خامنه‌ای هستند. اگر نباشند، پرونده در وسط کار متوقف نمی‌شود. به ندرت کار به محاکمه می‌کشد اما هدف تبرئه متهم است. پرونده‌های شریعتمداری و سعید مرتضوی از این نوع هستند. مافیاهای دیگری هم در رژیم هستند که یکی از آنها مافیاهای رفسنجانی‌ها است. تا این زمان، فسادهای این مافیا، از جمله فساد کرسنت، بلاتعقیب مانده‌است با وجود زیان چند میلیارد دلاری که به پای مردم ایران نوشته‌است.

٭ افشای فساد اخلاقی قاری بیت رهبری ، سعید طوسی از منظر مشروعیت ستانی از خامنه‌ای و رژیم ولایت فقیه:

      فساد اخلاقی قاری محبوب خامنه‌ای، هم افشا شدنش و هم خواباندن پرونده ربط مستقیم با خامنه‌ای و بیت او پیدا کرده‌است. ارتباط  مستقیم سعید طوسی با شخصی به اسم مقدم که در بیت خامنه‌ای کار می‌کند و نحوه برخورد قوه قضائیه با شکایت‌ها از او، زخم بی‌اعتباری و عدم مشروعیت خامنه‌ای و ولایت فقیه است که عمیق گرداند. اگر این ارتباط نبود، فساد اخلاقی یک شخص بود که شکایت از آن در دادگستری موضوع رسیدگی می‌شد. اما او قاری محبوب خامنه‌ای است. پس افشا شدن فساد اخلاقی او، درجا، گویای فساد در ریشه و عدم مشروعیت ولایت مطلقه فقیه است و در سطح کشور بلکه در سطح جهان بازتاب پیدا می‌کند که کرد. اثر این افشاگری آنقدر شدید بود که نزدیکان وبرخی از انصارحزب اللهی‌ها، از جمله حسین الله کرم خود را ناگزیر دیدند به اعتراض. او پرسید: این چه کاری است که انجام داده اید! کسانی که ایشان را نزد رهبری برده‌اند و در افتتاحیه مجلس برایش زمینه قرائت قران را به وجود آورده‌اند را باید دستگیر کرد.او همچنین خواست اعضای صداو  سیما که از او حمایت کرده اند،  مجازات شوند.

    این سخنان سرداری که خود و افرادش پرونده‌های فراوانی در فساد اخلاقی و مالی دارند، تنها بخاظر آن‌است خامنه‌ای و افراد بیت او را مبری کند.  

     به محض لو رفتن فساد اخلاقی سعید طوسی، در شبکه‌های اجتماعی صفحه‌های فراوانی اطلاع و نظر در باره او و فساد اخلاقیش انتشار یافت. پرونده‌ای که رژیم چند سال در مخفی کردنش کوشیده بود، در برابر همه ایرانیان و غیر ایرانیان باز شد.  

    در همین رابطه طنزی در شبکه‌های اجتماعی رد و بدل می‌شد به این شرح :

● پدری  نیمه شب به فرزندش تلفن کرد که  پسرم کجا هستی

٭ پسر گفت پدر با دوستان در پارتی هستیم

● پدر گفت پسرم اشکالی ندارد ترسیدم که رفته باشی کلاس آموزش قرائت قرآن

    قوه قضائیه پرونده را خوابانده بود زیرا اجازه تعقیب آن‌را نداشت. بعد از افشای فساد اخلاقی نیز اجازه رسیدگی به آن را پیدا نکرد. اگر جامعه بدین وسعت به این فساد اخلاقی پرداخت، یکی بخاطر حساس شدن جامعه مدنی نسبت به فسادها است و دیگری بخاطر این‌است که مردم می‌دانند وابستگان به دستگاه خامنه‌ای هستند که به خود جرأت می‌دهند دست به این فسادها بزنند و تحت تعقیب قضائی نیز قرار نگیرند. عمامه بسران کارگزار «رهبر» و افسران سپاه پاسداران و مأموان واواک و اطلاعات سپاه و قاضیان شرع بعنوان مأموران مافیاهای نظامی – مالی، بی بیم و هراس به فسادکاری مشغول هستند. 

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید